کد خبر: ۹۷۳۳
تاریخ انتشار:

معرفی کتاب «گروه فرقان»

مصطفی جوان
در این کتاب مؤلف به چگونگی و نحوه ترور بیست تن از افراد كه از آن جمله شهید آیت‌الله مطهری، مفتح، آیت‌الله قاضی، حاج مهدی عراقی و پسرش، سرلشگر محمدولی قره‌نی و دیگران اشاره می‌كند. در ادامه به اعتراض و واكنش‌های حضرت امام، دولت، سایر گروه‌ها و سازمان‌های سیاسی نسبت به ترورها و هم‌چنین چگونگی دستگیری اكبر گودرزی و محاكمه اعضاء گروه فرقان به طور مبسوط می‌پردازد.


انقلاب اسلامی ایران در فرآیند تكوین و تثبیت خود، چالش‌های بزرگی را پشت سر نهاده است. یكی از این چالش‌ها، مخالفت گروه‌های سیاسی با تثبیت جمهوری اسلامی می‌باشد. برخی از گروه‌های سیاسی كه با مشی نظامی كه عمدتاً در طول حكومت پهلوی با این رژیم مبارزه می‌كردند، بالاخص سازمان مجاهدین خلق، چریك‌های فدایی خلق و گروه‌های دیگری چون گروهك فرقان پس از پیروزی انقلاب با استفاده از فضای باز سیاسی، بنیادهای فكری خود را آشكار كرده و به مقابله با نظام نوپای جمهوری اسلامی پرداختند.

یكی از گروه‌های كوچك سیاسی كه قبل از انقلاب كم‌اثرترین فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی و مبارزاتی را در كارنامه‌ی خود نشان داد گروه فرقان بود. این گره به ظاهر مذهبی، بیش از دیگر گروه‌های سیاسی تأثیرگذار به دنبال سهم‌خواهی از انقلاب بود. به همین دلیل دست به اقداماتی خرابكارانه و تروریستی از جمله ترور شخصیت‌های تأثیرگذار انقلاب چون شهید مطهری، سرلشكر قره‌نی، آیت‌الله قاضی طباطبایی و مهدی عراقی و هم‌چنین سرقت از بانك‌ها و بمب‌گذاری جهت ضربه زدن به نظام نوپای جمهوری اسلامی بود.

كتاب پیش روی از جمله معدود آثاری است كه به بررسی عملكرد و ایدئولوژی جریان‌ها و گروه‌های سیاسی فرقان می‌پردازد. كتاب شامل یك مقدمه، پیشگفتار و سه بخش است كه بخش اول و دوم به سه فصل و پخش سوم به دو فصل تقسیم می‌شود. كتاب سرانجام با نتیجه‌گیری و فهرست منابع و اسناد به پایان می‌رسد. نویسنده كتاب، با بهره‌گیری از مباحث جامعه‌شناسی تاریخی توانسته است تحلیلی روشمند و ژرف از گروهك فرقان ارائه دهد. نقطه تمركز كتاب به تبیین و تحلیل علل شكل‌گیری و اضمحلال این گروه طی سال‌های 1355 تا 1360 می‌پردازد.

بخش اول كتاب به خاستگاه و دیدگاه‌های ایدئولوژیك فرقان پرداخته كه خود به سه فصل تقسیم می‌شود: 1- فرقان و ایدئولوژی؛ 2- دیدگاه‌های ایدئولوژیك؛ 3- ایدئولوژی فرقان در محاق

فصل اول به دیدگاه ایدئولوژیكی گروه فرقان پرداخته شده و نویسنده با اشاره به تاریخچه‌ای از شكل‌گیری این گروه به عنوان یكی از گروه‌های فكری و سیاسی به رهبری اكبر گودرزی می‌پردازد. وی در ادامه می‌افزاید رهبر گروه فرقان با مطالعه‌ی آثار افرادی چون دكتر شریعتی و آیت‌الله طالقانی به قرائت نوینی از مسائل دینی دست یافتند تا جایی كه این گروه معتقد به اسلام منهای روحانیت گردیدند. (گروه فرقان، ص20) مؤلف در ادامه ریشه‌های ایدئولوژیك گروه فرقان را در تفسیر رأی به قرآن مجید، به كارگیری قرآن در متن زندگی، بیان می‌نماید.

فصل دوم به دیدگاه‌های ایدئولوژیك گروه فرقان در ارتباط با رابطه انسان و جهان، امامت در عصر غیبت، ولایت فقیه و نظام اسلامی می‌پردازد. به اعتقاد نویسنده گروه فرقان در بحث‌های خود درباره‌ی ماهیت انسان، آن را طبیعتی درهم فشرده می‌داند كه ظرف وجودی او گسترده‌تر و طبیعت انسانی‌اش پهناورتر از طبیعت جهان است. مؤلف در ادامه این فصل به دیدگاه‌های ایدئولوژیكی گروه فرقان در ارتباط با امامت در عصر غیبت و ولایت فقیه می‌پردازد. وی دیدگاه گودرزی را درباره‌ی ولایت فقیه چنین می‌نویسد: «یكی از مباحث مهم اعتقادی، موضوع ولایت فقیه است كه گروه منحرف فرقان از مخالفان اصلی مترقی ولایت فقیه می‌باشند و معتقد به نظام اسلامی و ولایت فقیه نمی‌باشند.» (صص 58- 54) در ادامه مؤلف دلایل اكبر گودرزی را در عدم پذیرش نظام اسلامی ذكر می‌كند.
فصل سوم با عنوان «ایدئولوژی فرقان در محاق» می‌باشد. در این فصل مؤلف با ارائه متن بازجویی گودرزی به طور كامل خواننده را با عمق دیدگاه‌های فلسفی گودرزی آشنا می‌كند. در این پرسش و پاسخ مشخص می‌شود آنچنان كه گودرزی در كتاب‌هایش از مباحثی چون تضاد، تكامل و تغییرات كمی به كیفی سخن گفته هیچ‌گونه مهارتی در این بحث‌ها ندارد و صرفاً مطالب را از كتب و اندیشه‌های دیگران استفاده نموده و خود اندیشه‌ای در این زمینه ندارد. (صص80- 72) در ادامه این فصل به مواضع ایدئولوژیك امام در قبال ایدئولوژی و اندیشه التقاطی گروه فرقان می‌پردازد و در این رابطه می‌نویسد: «امام فضای بحران ایدئولوژیك را فضای بحث و جدل منطقی نمی‌دید، بلكه آن را متأثر از فرصت‌طلبی گروه‌های سیاسی می‌دید كه منازعه و مقابله با آن روش خاص خود را طلب می‌كرد». از آنجا كه التقاطیون فرقان و منافقین برای موجه جلوه دادن خود از منابع بزرگ اسلامی چون قرآن و نهج‌البلاغه استفاده می‌كردند، امام در این زمینه نیز رهنمودهایی ارائه دادند: «اینها با خود قرآن یا نهج‌البلاغه می‌خواهند ما را از بین ببرند و قرآن و نهج‌البلاغه را از بین ببرند». مؤلف سپس به مواضع حضرت امام از نظر فقهی در مقابل گروهك فرقان پرداخته و چنین می‌نویسد: «قیام بر ضد حكومت اسلام، خلاف ضرورت اسلام است. خلاف اسلام است بالضروره. حكومت الآن حكومت اسلامی است، قیام كردن بر خلاف حكومت اسلامی جزایش جزای بزرگی است».(صص 83- 78)
بخش دوم كتاب به موضوع «فرقان و فعالیت‌های پیش و پس از انقلاب اسلامی» اختصاص دارد. این بخش نیز در سه فصل سازماندهی شده است:
1- فعالیت‌های فرقان پیش از انقلاب؛ 2- اقدامات و فعالیت‌های فرقان پس از پیروزی انقلاب اسلامی؛ 3- فرقان و اقدامات تروریستی.

در فصل اول نویسنده به فعالیت‌های پیش از انقلاب گروه فرقان به رهبری اكبر گودرزی می‌پردازد. نویسنده در آغاز این فصل به بیوگرافی گودرزی تولد- تحصیلات و فعالیت‌های وی در مساجد الهادی، شیخ هادی، خمسه‌ی قلهك و هم‌چنین چگونگی چاپ و محتوای نشریه فرقان و چارت سازمان با رسم نمودار اشاره می‌كند.

در فصل دوم به اقدامات و فعالیت‌های فرقان پس از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره می‌كند گروه فرقان همچون گروه‌های سیاسی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر شدت فعالیت‌ خود افزود. مؤلف فعالیت‌های گروه فرقان را در جهت تخریب و صدمه زدن به انقلاب در 6 محور معرفی می‌كند: 1- پخش اعلامیه؛ 2- چاپ كتاب؛ 3- جذب نیرو؛ 4- اقدامات تروریستی چون حمله به بانك‌ها و ترور شخصیت‌ها؛ 5- تشكیل خانه‌های تیمی؛ 6- نفوذ در نهادهای انقلابی تازه‌تأسیس.

فصل سوم با عنوان «گروه فرقان و اقدامات تروریستی» مورد بررسی قرار می‌گیرد. گروهك فرقان با توجه به مواضع تند خویش در قبال روحانیت و نیز مشاهده‌ی پیروزی و درخشش سیاسی روحانیت در سال 1357 و نهایتاً پیروزی انقلاب ترورهای زیادی انجام دادند. فرقان برای توجیه اعمال جنایت‌های خویش به مبانی ایدئولوژیك متوسل می‌شدند و در این شرایط، تبلیغات و فعالیت‌های زیادی انجام دادند. مؤلف سپس به چگونگی و نحوه ترور بیست تن از افراد كه از آن جمله شهید آیت‌الله مطهری، مفتح، آیت‌الله قاضی، حاج مهدی عراقی و پسرش، سرلشگر محمدولی قره‌نی و دیگران اشاره می‌كند. در ادامه به اعتراض و واكنش‌های حضرت امام، دولت، سایر گروه‌ها و سازمان‌های سیاسی نسبت به ترورها و هم‌چنین چگونگی دستگیری اكبر گودرزی و محاكمه اعضاء گروه فرقان به طور مبسوط می‌پردازد.

بخش سوم مواضع و دیدگاه‌های سیاسی، اجتماعی گروه فرقان را دربرمی‌گیرد. این بخش نیز در دو فصل سازماندهی شده است: 1- مواضع سیاسی؛ 2- فرقان در محاق سیاست.

در فصل اول «مواضع سیاسی» گروه فرقان مورد بررسی قرار گرفته است. مؤلف با اشاره به اینكه گروه فرقان چون در تعارض ایدئولوژیك با روحانیت و اسلام ناب قرار داشت، می‌كوشید مواضع سیای خویش را بر اساس همان تعارض ایدئولوژیك حفظ نماید. معتقد است در مواضع سیاسی كاملاً خام و احساسی با مسائل برخورد كرده و بدون داشتن اطلاعات و داده‌های سیاسی مواضع سیاسی رادیكال اتخاذ می‌كرد كه بیشتر به كینه‌توزی سیاسی شباهت داشت. در ادامه تعارض و واكنش‌های گروه فرقان با پیروزی انقلاب اسلامی، رفراندوم جمهوری اسلامی و تشكیل نظام جمهوری اسلامی ایران، موضوع كردستان، تسخیر لانه جاسوسی، مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد.

فصل آخر كتاب با عنوان «فرقان در محاق سیاست» به تحلیل و پیش‌بینی‌های گروه فرقان درباره‌ی آینده انقلاب اسلامی می‌پردازد. در این فصل نویسنده به مواضع سیاسی امام در قبال جنایات گروه فرقان در به شهادت رساندن و ضربه زدن به نظام سیاسی ایران اشاره می‌كند. نویسنده در پایان كتاب، قسمتی را با عنوان تحلیل نهایی و نتیجه‌گیری ارائه نموده كه به صورت فشرده به تحلیل موضوع پرداخته و از مباحث خود نتیجه‌گیری می‌كند كه از نكات قوی كتاب است.

مطالعه این كتاب نه تنها برای تحلیل اوضاع و احوال سیاسی ایران در مقاطع پیروزی انقلاب اسلامی واجد اهمیت است بلكه راه را برای ماهیت و تحلیل گروهك فرقان در مقاطع گوناگون می‌گشاید.

مصطفی جوان

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین