بولتن نيوز: يك ضرب المثل قديمي هست كه ميگويد «در شهر بيكلانتر، قورباغه هفتتير كش است». حالا حكايت، حكايت اين «كشور»ك امارات است. اين كشورك كه عمر آن از عمر باباي ما هم كمتر است و مساحت آن هم به اندازهي يكي از استانهاي كوچك ايران است و جمعيت آن هم حدود 6صدم ايران، در اين هيري بيري قيامهاي خاورميانه و سرنگوني كشورهاي عربي منطقه و بحران مالي اقتصاد دنيا، خيالات برش داشته و خواسته براي اينكه عرض اندامي كند و بگويد كه آهــــــاي مردم دنيا، اين گوشه كنارها، كشوري به نام امارت هم هست ها! چرا همهش به ايران توجه داريد؟ خب يك خرده ما را هم آدم حساب كنيد بابا!، سفر احمدينژاد به جزيرهي ابوموسي را بهانه كرده و بار ديگر ادعاهاي پيشين خودش دربارهي جزائر خليج فارس را پيش كشيده است.
البته اين وسط آدم با احمدينژاد هم ميماند كه چهكار كند. احمدينژاد آدم عجيب و غريبي است. درست در شرائطي كه كسي انتظار كاري از او ندارد، همان كار را انجام ميدهد. اهل سياست غرب در كار اين مرد ماندهاند چه برسد به اين كشورك كوچك. چندي پيش حتي نشريهي فارين پاليسي نيز مواردي را در مورد چگونگي مواجهه با احمدينژاد در يك مصاحبهي رو در رو منتشر كرد كه در نوع خودش جالب بود.
كارهاي عجيب به سبك احمدي نژاد
سفر احمدينژاد به جزيره ابوموسي هم از آن دست كارهايي بود كه شايد در اين مقطع زماني، كسي فكرش را هم نميكرد. از آن مهمتر، سخناني بود كه او در اين سفر به زبان آورد. احمدينژاد با بيان اينکه «برخي مباحث نظير نام خليج فارس موضوعاتي صريح و روشن است» گفت: برخي حقايق همچون خورشيد ميدرخشند و نيازي به تکرار و تاکيد بر آنها نيست از جمله نام خليج فارس که همهي اسناد تاريخي گواه بر اين است که نام اين پديدهي طبيعي در طول تاريخ همواره خليج فارس بوده است. ملت ايران هيچ نگراني از ناحيهي تحريف اسامي چون خليج فارس ندارد چراکه نگراني ناشي از ناتواني و ضعف است که ملت ايران از اين نقيصه دور هستند.
بعد هم مثل هميشه يكي دو چشمه از آن طعنههاي هميشگي خودش به كشوركهاي حاشيهي خليج فارس زد و ادامه داد: اين خيلي ناپسند است که به ديگران اجازه دهيم در سرزمين ما پايگاه نظامي ايجاد کرده و از ما عليه ديگر ملتهاي منطقه استفاده کنند و هزينههاي اقدامات را نيز از پول نفت و امکانات خودمان محاسبه کنند. آزادي حق همهي ملتهاست، اما اين خندهدار است که کساني که در تاريخ خود آزادي حق انتخاب و انتخابات نداشتهاند بيايند و تحت مديريت عواملي خارجي کشور ديگري را به بهانهي برگزاري انتخابات و آزادي دادن به مردمش تحت فشار قرار دهند.
رييسجمهور با بيان اينکه «اسباب دست مستکبران بودن خيلي ناپسند است» تاکيد کرد: يقيناً کساني که امروز به مستکبران براي تحقق اهداف کمک ميکنند، پس از تحقق اين اهداف خودشان موضوع طراحيها و برنامههاي مستکبران خواهند بود.
شيوخ شكم گنده عصباني شدند
حالا اين حضرات شيوخ شكمگنده كه از سفر احمدينژاد عصباني بودند يك طرف، سخنان احمدينژاد هم طرف ديگر موجب آتش گرفتن آنها از درون و برون شد و آن شد كه پس از سخنراني او، «شيخ عبدالله بن زايد آل نهيان»، وزير امور خارجه امارات، اين سفر را محکوم کرده و آن را تجاوز به حقوق سرزميني کشورش تلقي كرد! در همين حال شوراي همكاري خليج فارس نيز در اقدامي مداخلهجويانه و در حمايت از اين ادعاي توخالي با محكوم كردن سفر رييس جمهور ايران به اين منطقه در بيانيهاي مدعي شد كه اين بازديد نقض حاكميت دولت امارات به شمار ميرود نه تغيير وقايع تاريخي و حقوقي و حاكميت امارات بر جزاير سه گانه.
نبيل العربي، دبيركل اين اتحاديه در بيانيهاي با بيان اين ادعاي واهي كه با نگراني بسيار اخبار مربوط به سفر احمدينژاد به جزيره بوموسي را پيگيري ميكند، اعلام كرد كه بايد از اين گونه اقدامات كه موجب افزايش تنشها در منطقه و تيره شدن روابط كشورهاي عربي و ايران ميشود، خودداري كرد.
دم خروس ماجرا بيرون زد
به دنبال آن آمريكا هم وارد بازي شد و از ادعاي امارت حمايت كرد و اينجا بود كه بار ديگر دم خروس ماجرا بيرون زد. در بیانیه وزارت امور خارجه آمریکا که ۱۷ آوریل منتشر شد، آمده بود: «تلاش های امارات متحده عربی را در این خصوص مورد تایید آمریکاست و آمریکا از ایران می خواهد که به ابتکار امارات متحده عربی برای حل موضوع از طریق مذاکرات مستقیم، دیوان بین المللی دادگستری، یا هر مرجع مناسب دیگری، به صورت مثبت پاسخ دهد.»
در بخش ديگری از بیانیه وزارت خارجه آمریکا آمده است: «اقدام هایی نظیر دیدار احمدی نژاد، ریس جمهور ایران، از جزیره ابوموسی، تنها تلاش ها برای حل این مساله را تنها پیچیده تر می کند.»
بررسي تاريخي جزائر سه گانه
البته ادعاي تعلق جزائر سه گانه اولين باري نيست كه از سوي امارات بيان شده است. حتي در طول سالهاي اخير بيش از هزار عنوان کتاب و مقاله به سفارش دولت امارات به زبانهاى عربى و انگليسى تهيه و به چاپ رسيده که در همهي آنها بر حق امارات دربارهي جزاير نامبرده تأکيد شده و از «اعادهي حاکميت» ايران در سال 1350 و استمرار حاکميت آن بر اين جزاير در نزديک به چهل سال اخير به عنوان «اشغال» و از ايران به عنوان کشور «اشغالگر» ياد شده است.
چند سال پيش و در جريان اجلاس اتحاديهي کشورهاي عرب، نيز اين ادعاها مطرح شده بود، اما کشورهاي عربي اين بار تنها به محکوميت ايران و تاکيد بر مالکيت امارات بر جزاير سه گانه اکتفا نکردند، بلکه پا را فراتر گذاشته و پيشنهاد ارجاع پرونده به شوراي امنيت را مطرح ساختند. جالب است كه تمامي اين اتفاقات در شرايطي صورت گرفت که منوچهر متکي، وزير امور خارجه وقت کشورمان هم به عنوان عضو ناظر در اين جلسه حاضر بود! شايد بهدليل همين كمكاريهاي دستگاه ديپلماسي و وزارت خارجه بود كه اين بار احمدينژاد تصميم گرفت خود مستقيما وارد معركه شود و حريف بطلبد.
بدون
شك مطالعهي تاريخ خليج فارس، خود گوياي ادعاي واهي اماراتيها خواهد بود. اين مهم
است كه بدانيم مجموعه اين جزاير يکي از پانزده نقطه استراتژيک جهان محسوب مي شود. زيرا
به علت عمق نسبتاً زياد آب در نزديکي آنها (در حدود يکصد متر) و نيز عمق نسبتاً کم
خليج فارس باعث ميشود که مسير تردد و محل فعاليت زيردريايي هاي استراتژيک که امکان
فعاليت در عمق بيش از هفتاد متر را دارا هستند، محدود به حاشيه اين جزاير شده و در
اختيار داشتن آنها امکان تسلط بر فعاليت اينگونه زيردريايي ها را فراهم آورد.
ازهزاره دوم ق. م جزيره ابوموسي همانند ساير جزاير فارس توسط ايرانيان اداره ميشود و جزو قلمرو شاهنشاهي ايران بوده است. خليجفارس و جزاير آن ازجمله ابوموسي در روزگار ايلاميان بهويژه در زمان سلطنت شيلهك اين شوشيناك (1151 - 1165 پيش از ميلاد) تحت تسلط اين سلسله بوده است. در دولت ماد نيز جزاير خليجفارس جزو يكي از ايالتهاي جنوب غربي و سپس جزو ساتراپ (استان) چهاردهم دولت ماد به نام «درنگيانه» و بخشي از كرمان بود. در دوران هخامنشيان اين جزاير از جمله جزاير ابوموسي، تنب بزرگ و كوچك به موجب بند 6 ستون اول كتيبه بيستون، جزو استان پارس بوده است. همچنين در دوران اشكانيان، در روزگار سلطنت مهرداد اول (138-171پيش از ميلاد) بنادر و جزيرههاي پارس تحت حكومت اين سلسله قرار گرفت. در عهد ساسانيان جزاير و بنادر خليجفارس جزو قلمرو ايران و كوده (شهر) اردشير، خوره (استان) پارس و جزو پادكيسان نيمروز بود.
پس از ورود اسلام به ايران، در دوره اقتدار آل بويه (از323 هـ. ق)، بنادر و جزاير سراسر كرانههاي خليجفارس در قلمرو فرمانروايي آنها قرار داشت. اين فرمانروايي به دست سلجوقيان كرمان ادامه داشت تا اينكه پس از انقراض ملوك كيش در سال 626 هـ. ق، در روزگار اتابكان فارس و ايلخانان مغول، واليهاي درياي فارس يا ملوك هرمز، در جزيره كيش سكني گزيدند و تا سال (779 هـ. ق) بر تمام جزاير خليج و درياي مكران (درياي عمان) حكومت كردند. تيموريان نيز خراج جزيره كيش و ساير جزاير خليجفارس را تا سال 873 هـ. ق كه در ايران حكومت داشتند، جزو فارس محسوب ميكردند. با ورود پرتغاليها به خليجفارس و آغاز فعاليتهاي استعمار نوين در منطقه، جزاير اين خليج از جمله ابوموسي به اشغال دريانوردان پرتغالي درآمد. در روزگار سلطنت شاه عباس صفوي، پس از يك دوره طولاني نبرد، جزاير و بنادر ايران در خليجفارس از جمله ابوموسي، قشم، هرمز و بحرين به وسيله نيروهاي ايراني آزاد شد كه به همين مناسبت بندر گمبرون به بندرعباس تغيير نام يافت.
در سال
1147 هـ. ق (1735 م) نادرشاه افشار، لطيف خان دشتستاني را به سمت حاكم ايالتهاي جنوب
ايران و كاپيتاني كل سواحل و بنادر و جزاير خليجفارس منصوب كرد كه اين فرد در سال
1736 م به بحرين لشكر كشيد و شيخ جبار هوله، ياغي بحرين را شكست داد و كليد دژ بحرين
را براي نادرشاه فرستاد. كريم خان زند نيز در سال 1179 هـ. ق (1765 ميلادي) بر سراسر
منطقه فارس و جزاير خليجفارس از جمله ابوموسي و... اعمال حاكميت كرد. در دوره قاجاريه
آقامحمدخان پس از شكست دادن جانشينان كريم خان زند، موفق شد بر تمام ايران از جمله
بنادر و جزاير خليج مسلط شود. در روزگار فتحعلي شاه هم جزاير درياي پارس از جمله كيش،
بحرين، ابوموسي، هندورابي، تنب بزرگ و تنب كوچك، فارور و... جزو ايالت فارس محسوب ميشد
و در سال 1263 هـ. ق كرانهها و جزيرههاي خليجفارس از جمله جزيره ابوموسي بخشي از
ايالت «بنادر خليجفارس» شد.
انگليسيها مثل هميشه آتش بيار معركه بودند
اما نظم جديد منطقه خليجفارس ريشه در تكامل تدريجي و تاريخي آن ندارد بلكه نتيجه مهندسي انگليسيها است. انگليسيها در ابتدا با برخي از اقوام ساكن در منطقه مانند خاندان القاسمي برخورد نظامي كرده و آنها را شكست دادند. به تدريج با قبايل مستقر در مناطق ساحلي و نيز جزاير خليجفارس مانند آلنهيان و آلمكتوم در منطقه امارات امروزي از در سازش درآمدند. اين قبايل بسيار كوچك، به تدريج در اين منطقه بسيار محروم تثبيت شدند و در ارتباط نزديك با انگلستان با جغرافياي سياسي اين منطقه گره خوردند. ساكن شدن ديگر خاندانها در جزاير اين منطقه ريشه در پيوند آنها با نظم سياسياي بود كه انگلستان براي اين منطقه تدارك ديده بود. در زمان جنگ جهاني اول نفوذ انگليس بر منطقه خليجفارس دوچندان شد زيرا با فروپاشي امپراتوري عثماني، تضعيف شديد حكومت ايران و نيز از ميان رفتن قدرتهاي رقيب بينالمللي، انگلستان به قدرت محوري در نظام بينالملل بدل شد. از اين رو مهندسي بخش عمدهاي از منطقه خاورميانه توسط انگلستان صورت گرفت. پيدايش اكثر كشورهاي كنوني خاورميانه محصول اين مهندسي چندجانبه بود كه در رأس آن انگلستان قرار داشت. البته انگلستان هنوز اجازه تشكيل كشورهاي مستقل در حوزه جنوبي خليجفارس را نداده بود و اهميت حفظ مستعمره هند سبب شده بود كه اين كشور مستقيما در منطقه حضور داشته و آن را كنترل كند. اما در همان زمان هم انگليسيها و مورخان و متخصصان آنها ترديدي در هويت و ماهيت ايراني خليجفارس نداشتند به طوري كه سر آرنولد ويلسون در كتاب مشهور خود در سال 1928 ضمن تاكيد بر نام خليجفارس در مورد هويت آن مينويسد: چه در گذشته و چه در حال هيچ گذرگاه آبي از نظر جغرافيدانان، باستانشناسان، سياحان، سياستمداران و بازرگانان به اهميت خليجفارس نبوده است. اين گذرگاه آبي كه فلات ايران را از سرزمينهاي عربنشين جدا ميكند بيش از 2200 سال است كه هويت ايراني داشته است.
جغرافياي كنوني سياسي حاشيه جنوبي خليجفارس محصول جنگ جهاني دوم و تغيير ساختار نظام بينالمللي در اين مقطع سرنوشتساز تاريخي است. از نظر تاريخ دو رويداد همزمان مبناي شكلگيري نظم سياسي نوين در اين منطقه شد. نخست اينكه انگلستان به تدريج به قدرت درجه دوم نظام بينالملل بدل ميشد و امكان حضور مستقيم در سرزمينهاي جنوبي خليجفارس را نداشت. به همين دليل نيز بحثهايي مفصل در پارلمان انگلستان در نهايت به مصوبهاي در سال 1968 انجاميد كه بر مبناي آن انگلستان بايد تمامي نيروهاي خود را از اين منطقه خارج ميكرد. دوم كشف ميادين عظيم نفت در اين سرزمينها بود. از اواسط دهه 1950 به تدريج ميادين عظيم نفتي يكي پس از ديگري در اين مناطق كشف شد و سرزمينهاي بيآب و علفي كه در فقر فراواني به سر ميبردند از ثروت بالقوه عظيمي برخوردار شدند كه ميتوانست نهفقط سرنوشت خود آنها را تغيير دهد بلكه منافعي هنگفت براي قدرتهاي بزرگ تامين كند.
در 1937.م انگليسها در گزارشات خود مي آورند که در جزاير منطقه نفت وجود دارد. به دنبال اين گزارش شروع به مطالعه در مورد جزاير ايراني مي کنند که مشخص مي شود تنب بزرگ و کوچک جزاير خشکي هستند که تنب کوچک کاملا خالي از سکنه است. ماهيگيران ايراني و صيادان مرواريد هنگامي که صيد خود را انجام مي دهند به اين جزاير مي آيند تا صدفهاي خود را بشکنند.
پس از اين تحقيقات و در سالهاي 1937.م تا 1938.م انگليسها از ترس آنکه دولت ايران متوجه وجود نفت در جزاير خود شود تصميم مي گيرند که هرچه سريعتر اقدامي انجام دهند که به مالکيت ايران بر جزاير خاتمه بخشند، به اين ترتيب که جزيره فارسي را به شيخ کويت و جزيره عربي را به ابوظبي واگذار مي کنند.
خاطره اسدالله علم از ديدار با سفير انگليس
در زمان پهلوي دوم مجددا بحث بازپس گيري اين جزائر آغاز شده و تلاشهايي براي حل ديپلماتيك اين موضوع صورت ميكيرد. اسدالله علم جايي در خاطرات خود ميگويد: « «بعدازظهر سفير انگليس به ديدنم آمد. درباره بحرين و جزاير خليجفارس كه او مايل است به عنوان دو موضوع جداگانه مطرح شود مذاكره كرديم. ميگفت اشغال مجدد جزاير تنب براي ما (ايران) آسان است ولي در مورد ابوموسي اشكال دارد چون اين جزيره نزديك به ساحل عربستان قرار گرفته و تصرف آن به اين آساني نيست. پاسخ دادم موقعيت جغرافيايي جزاير نه تصميم ايران را تغيير ميدهد و نه عربها را قادر ميسازد كه تكهاي از خاك ايران را در تصرف داشته باشند. سفير اظهار داشت كه يافتن راهحلي براي مساله بحرين مسلما تاسيس فدراسيون امارات متحده عربي را تشويق خواهد كرد و در اين مرحله ايران خواهد توانست ابوموسي را به منظور منافع امنيتي مشترك در خليجفارس تصرف كند.
اگر چنين كاري صورت بگيرد، ما خواهيم توانست به پشتيباني بريتانيا متكي باشيم. در شام شاهانه شركت كردم و پيشنهادهای گوناگون سفير را به عرض رساندم. شاه از من خواست به سفير بگويم با دوستاني نظير او، ايران نياز به دشمن ندارد...»
نهايتا
در پاييز سال 1350، پس از يك دوره نسبتا طولاني چانهزنيهاي پشتپرده و به رسميت شناخته
شدن استقلال بحرين از سوي تهران، يك روز پيش از اعلام رسمي تشكيل فدراسيون شيخنشينهاي
حاشيه جنوبي خليجفارس، نيروي دريايي ايران در سه جزيره تنب بزرگ و كوچك و ابوموسي
پياده شده و حاكميت ايران را پس از يك وقفه 60 ساله دوباره اعمال كرد. البته خود
اين موضوع كه چرا انگليسيها جزائر را به ايران بخشيدند و در عوض، بحرين را از
ايران جدا كردند و متاسفانه محمدرضا پهلوي و سياسيون وقت ايران نيز در قبال آن
حساسيت چنداني از خود نشان ندادند نيز موضوع بسيار مهمي است كه بايد در جاي خود
مورد بررسي قرار گيرد.
اتحاد همه ايرانيها عليه دشمن خارجي
طي هفتهي اخير نيز انواع و اقسام اظهار نظرها و واكنشها نسبت به موضوع ادعاي امارات مطرح شد. از موجها و جنبشهاي وبلاگي و شبكههاي اجتماعي گرفته تا واكنش سياسيون و كارشناسان و نمايندگان مجلس و... . بعضيها سخن از راهاندازي تورهاي گردشگري با شرائط ويژه گفتند و برخي ديگر نيز پيشنهاد ساخت مقبره شهداي دفاع مقدس را دادند. همهي اينها باعث شد تا دشمنان اين مرز و بوم بفهمند كه اگر چه ممكن است ايراني جماعت در برخي زمينههاي سياسي و اجتماعي با يكديگر اختلاف نظر داشته باشند اما آنگاه كه ماجراي دفاع از ميهن و تماميت ارضي ايران به ميان ميآيد از هر طيف و سليقهاي هم كه باشند باز هم ايران را به شرق و غرب عالم نخواهند فروخت. شاهد مدعاي ما اظهارات چند روز پيش عليرضا نوريزاده است. وي در گفتگو با صداي آمريكا در پاسخ به این سوال که «ایران می گوید حاضر به مذاکره در مورد واگذاری مالکیت جزایر سه گانه نیست ولی حاضر است برای رفع سوء تفاهم ها گفتگو کند، این سوء تفاهم ها چه می تواند باشد؟» جواب داد: «امارات می گوید ایران بیاید تا با هم به دادگاه لاهه برویم. شما در خانه نشستی یک نفر می آید در می زند و می گوید این خانه مال من است او باید ثابت کند، ما که نباید لاهه برویم، ما که ادعایی نداریم، ما که سرزمین خودمان است.»
نوری زاده با اشاره به این که امارات قبل از این جزء ایران بوده، خاطر نشان کرد: «امارات است که ادعا می کند و باید ثابت کند. در درجه اول، امارات باید ثابت کند قبل از 50 سال پیش آیا وجود داشته است؟ ولی من هفت هزار سال تاریخ را روی میز می گذارم و می گویم این مجمع الجزایر [کشورهای حاشیه خلیج فارس] مال ما بوده که انگلیس ها آمدند و از ایران جدا کردند. مثل خیلی از جزایر دیگر.»
«نوری زاده» در برنامه سیاسی خود كه از شبكه ماهواره ای «کانال یک» (ChannelOne) نيز پخش شد گفت: «کشور امارات ادعایی کرده است که اصلا در اندازه خودش نیست. این مسئولین امارات هم فکری نکنند خبری هست و می توانند کاری در این زمینه انجام بدهند. زمانی که مردم ایران به این جزیره آقایی می کردند کشور امارات وجود خارجی نداشت! لزومی ندارد که ایران با کشور امارات در این زمینه مذاکره کند. چون ابوموسی مال ایران است.»
او در ادامه افزود: «من با وجود اینکه با جمهوری اسلامی به شدت مخالف هستم و 33 سال زحمت می کشم که ولایت فقیه و جمهوری اسلامی را از بین ببرم اما باید اعتراف کنم موضع جمهوری اسلامی در این زمینه بسیار قاطع بود و خوب توانست از پس امارات بربیاید. من مطمئن هستم همانگونه که ارتش و سپاه پاسداران نگذاشتند در جنگ با عراق ذره ای از خاک میهن به دست دشمن بیفتد، الان هم نمی گذارند کسی چشم طمع به خاک ایران داشته باشد و تا آخرین لحظه در مقابل دشمن ایستادگی می کنند. ارتش ایران با امثال شهید نامجوها و صیاد شیرازی ها توانست دشمن را شکست بدهد. الان هم ذره ای کوتاه نخواهد آمد.»
آري، ايراني جماعت، خاكش را به اجنبي نفروخته و نخواهد فروخت. اين را تاريخ اين سرزمين و مردان استوارش ثابت كرده است. از رئيس علي دلواريها تا ميرزا كوچكخانها تا همتها و خرازيها و باكريها و همهي شهداي اين مرز و بوم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
چندوقت دیگه از صدای امریکا بیرونت میکنن پا میشی میای ایران میخوای اغتشاش درست کنی !
پشه کی می داند این باغ از کی است
خود بهاران زاد و مرگش در دی است!
آقا دم در بده بفرما تو !!!!!!!
یه چند تا شهیدم واسه ما میگذاشتی لااقل .
شما هم اونجا بیکاری یه کم ما رو ویرایش کن حاج آقا . یه وقت ویرایش خون تون افت میکنه ها .
ویکیپدیا :
فاصله میان «جزیره ابوموسی» و جزایر تنب به دلیل عمق مناسب آب تنها مسیر قابل کشتیرانی برای نفتکشهای بزرگ است.
جکایت مبارزه با نظام جمهوری اسلامی از سوی این جاسوس نیازی به تاکید این ناجوانمرد عرصه رسانه ندارد زیرا همگان در ماهواره ها دیدند و کلیپ ان در اینترنت موجود است که چگونه قربان صدقه تروریست معدوم ریگی جنایتکار میرفت دیوار حاشای این ملعون کوتاه تر از قد سایر همپالگی هایش است.
میدانم این اشغال حتما کامنت مرا میخواند فقط در این فکرم هواپیمای حامل او کی در خاک ایران فرود اظطراری !!! کند و همه ما با دیدن این ادمهای شوت چه جشنی بگیریم!!!
لطفا مثل بوشهر یا ابوشهر را فراموش نفرمایید.
گلبولهای خونم هر کدام حس دارند ..نام این حس وطن پرستیست.. ناخودآگاه بلند میشوم مثل کوه می ایستم در برابر کسانی که حسم را جریحه دار کنند ..دشمنان وطنم بدانند که هر باشند غربی و شرقی و عرب و ... من و امثال من و امثال شهدایمان بسیارند ..آماده ایم انتقام خون همه آن شیر دلان را بی رحمانه از متجاوزان کثیف بگیریم ..
به همین حیال باشن . تازه باید خدارو شکر کن که حکومت ما اسلامیه و کاری بهشون نداره وگرنه امارات و دیگر کشورهای کوچولو یک ساعت توسط یک لشگر از بچه ها تصرف میشن