گروه اجتماعی: جلوی آینه میایستد و در بین چینوچروکهای سوخته صورتش، تمام آرزوهای ازدسترفته نوجوانی را مرور میکند؛ روزهایی که دخترانههایش با هزار و یک زخم بر سروصورتش آوار شده است.
به گزارش بولتن نیوز، حالا دیگر بزرگشده و برای خودش خانمی است، سالها از آن حادثه میگذرد؛ اما هر بار که جلوی آینه میایستد تمام خاطرات آن روز لعنتی روزگارش را پر میکند، میخواهد فراموش کند، اما نمیشود.
بخواهد هم نمیتواند، جای این زخمها نمیگذارد، نمیگذارد بوی سوختن از مشامش پاک شود. همان روز که در طالعشان نوشته بود بسوزید، همان روز که بخاری مدرسه آتش گرفت و دخترکان شینآبادی اسیر شدند.
میگویند، بهترین سالهای عمر یک دختر همان دوران نوجوانی است، همان زمان که باید دختری میکردند، همان زمان که باید گیس گیس آرزو میبافتند، دلبری میکردند و به امید روزهای جوانی پلههای زندگی را دوتایکی بالا میرفتند.
اما بختبرگشتهشان نگذاشت و البته مسئولان هم نخواستند.
از سال ۹۴ که وزیر بهداشت قول تأمین هزینههای جراحی بچههای شینآباد را داد سه سالی میگذرد. سه سال سخت اما سه سالی که هرروزش برای این بچهها درد و رنج بود.
سه سالی که ... آب از آب تکان نخورد. حالا خدا نکند آقازادهای خار به پایش برود همین وزرا اولین کسانی هستند که در کنارشان حاضر میشوند از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را از زیر سنگ هم که شده برایشان فراهم میکنند. کم ندیدیم از این عکسهای یادگاری که با بدبختی و بیماری مردم گرفته شد.
مردم هم که از تلویزیون میبینند دلخوش میکنند...
حالا یک هفته است که این بچهها در تهران منتظر ملاقات با وزرای آموزشوپرورش و بهداشت هستند؛ اما توفیقی نداشتهاند و در نهایت مجبور شدند در مقابل نهاد ریاست جمهوری برای حق قانونی نه صدقه تجمع کنند و یک مسئولی بیاید بگوید باشد حقتان را؛ آنچه قول دادیم را، آنچه وظیفهمان است را میدهیم و بعد بشود قهرمان ملی...!
علیرضا وهابزاده - مکتوبات
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com