کد خبر: ۵۱۲۴۲۳
تاریخ انتشار:
بررسی فیلم «رگ خواب»

مرگ‌تدریجی‌یک‌رویا

«رگ‌خواب» آخرین روزهای اکرانش را پشت سرمی‌گذارد و توانسته است به موفقیت قابل توجهی دست یابد.

به گزارش بولتن نیوز، «رگ‌خواب» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی آقای حمیدنعمت‌الله و به نویسندگی خانم معصومه بیات است که بازیگران اصلی آن خانم لیلاحاتمی و آقای کوروش تهامی هستند.

چهارمین اثرسینمایی


نعمت‌الله فعالیت سینمایی‌اش را با دستیاری آقای مسعود کیمیایی آغاز و با ساخت بوتیک نخستین فیلم سینمایی‌اش را در مقام کارگردان تجربه کرد. او در سال ۱۳۹۲ جایزه بهترین فیلم هیأت داوران جشنواره فیلم فجر را برای فیلم آرایش غلیظ به‌دست آورد.


نعمت‌الله قبل از آرایش غلیظ و پس از موفقیت بوتیک هم با ساخت بی‌پولی توانست هنرکارگردانی خودش را، این‌بار در ژانر طنز اجتماعی نشان دهد. سیمرغ بلورین نقش اول زن در بخش مسابقه سینمای ایران، سیمرغ بلورین فیلم برگزیده تماشاگران در بخش مسابقه سینمای ایران، دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه در بخش مسابقه فیلم‌های اول و دوم و کاندیدای بهترین فیلم در بخش مسابقه فیلم‌های اول و دوم، افتخارات این فیلم در جشنواره بیست‌وهفتم بود.


البته موفقیت نعمت‌الله محدود به سینما نیست و او در تلویزیون هم حضور موفقی داشته است. سریال کم‌نظیر وضعیت سفید که با فضا و ساختاری متفاوت به‌عنوان یکی از بهترین مجموعه‌های تلویزیون شناخته شده و هرسال از شبکه‌های مختلف بازپخش می‌شود، یکی از این نمونه‌هاست.

زنی متزلزل


مینا (با بازی لیلاحاتمی) از همسر معتادش جدا شده و از آن‌جایی که به‌جز پدر تنهایش، خانواده و فامیل دیگری ندارد و درعین‌حال نمی‌خواهد با خبر طلاق از همسرش پدرش را آزرده کند، موقتاً در کنار دوستش زندگی می‌کند.مینا که ظاهراً تخصص خاصی ندارد جویای کار می‌شود و نهایتاً در یک رستوران با مدیریت کامران(با بازی کوروش تهامی) مشغول به کار می‌شود. کامران مرد متشخص و بامحبتی است و ناشی‌گری‌های مینا در رستوران را نادیده می‌گیرد و نهایتاً او را به خانه‌ای که برایش نقش انبار را دارد روانه می‌کند تا در آن‌جا به‌صورت دورکاری، برخی از کارهای رستوران را انجام دهد.


به مرور (که البته خیلی هم طولانی نیست) مینای شکست‌خورده و غم‌زده، دلباخته کامران می‌شود و یک زندگی غیررسمی شکل می‌گیرد. شرایطی که لااقل برای زنی متزلزل مثل مینا که نه خانواده‌ای دارد، نه ازدواج موفقی داشته و نه ثروت و اندوخته‌ای، اتفاقی شبیه رؤیاست.


از اواسط داستان سفرهای کاری کامران به همراه اتفاقاتی دیگر، بازی را عوض می‌کنند و روشنایی روز به تاریکی شب تبدیل می‌شود. داستانی که با فراز ملودرام شروع و با فرود تراژیک به انتها نزدیک می‌شود؛ هرچند سکانس‌های پایانی سعی در تلطیف اوضاع دارند.

فرازها و فرودها


یکی از مشکلات آثار سینمای ایران ریتم کند روایت است که در رگ‌خواب این اتفاق رخ نداده و در جاهایی شاید از آن سمت خودنمایی می‌کند. سکانس‌های ابتدایی به‌سرعت اوضاع مینا را که از همسر معتادش طلاق گرفته شرح می‌دهد. البته بیشتر از روایت تصویری، نریشن‌های شخصیت میناست که مخاطب را درجریان امور قرار می‌دهد. نریشن‌هایی که در چنین داستانی لازم و حیاتی است؛ هرچند که انگار، در مواردی راه فرار کارگردان برای بازکردن داستان بوده و احتمالاً آسان‌ترین راه.


لیلاحاتمی به‌خوبی از نمایش شخصیتی متزلزل و سست‌اراده برآمده، البته این شخصیت به برخی از نقش‌های گذشته حاتمی در سربه‌مهر و بی‌پولی تنه می‌زند و این امکان وجود دارد که برای برخی از مخاطبان تکراری به نظر برسد. مینا شخصیت پیچیده‌ای ندارد. زنی ساده که برخلاف نظر پدر، با فردی ازدواج کرده که بعداً به شکست انجامیده ‌است. او بیشتر عاطفی‌ است تا منطقی و درظاهرش هم المان‌های یک انسان سربه هوا نمایان است.


حالا چنین فردی به واسطه شغل جدیدش با مردی آشنا می‌شود که در ظاهر و رفتار بسیارمتعهد، متشخص و مهربان است. همین مسائل در پروسه‌ای عجولانه وی را دلباخته کامران می‌کند. پروسه‌ای که بیش از حد تند است و البته کارگردان می‌تواند آن را به همان شخصیت غیرمنطقی و عاطفی مینا ربط دهد.


این روند تند ولی آرام تا اواسط داستان وجود دارد تا اینکه سفرهای ظاهراً کاری کامران باعث کم‌رنگ شدنش در زندگی مینا و به‌تدریج نگرانی مینا از حسی می‌شود که به او دارد. نحوه نمایان شدن واقعیت کامران برای مینا که در سکانس فرودگاه است به طرزنا امیدکننده‌ای غیرمنطقی و غیرواقعی است. زنی که قرار بوده اتومبیل را پارک کند ولی اوضاع طوری می‌شود که ناگهان از فرودگاه سردر می‌آورد.

پایان روز، آغاز شب


دوران خوشی مینا تمام و فروپاشی وی آغاز می‌شود. مینا که ذاتاً پتانسیل چنین تلاطمی را دارد حالا با واقعیتی آشنا شده که توان کنترل آن را ندارد و نمی‌تواند این بحران زندگی‌اش را مدیریت کند.


مینا که در انبار وسایل بلااستفاده کامران ساکن شده، حالا خود را بخشی از همان وسایل دورانداختنی و در جایگاه انباری می‌بیند. تحقیر می‌شود، به مصرف داروی اعصاب دچار می‌شود و به مرور شبیه زنی معتاد درمی‌آید. اوج این فروپاشی به سکانسی مربوط می‌شود که وی در نبود کامران و در اوج احساسات سرکوب شده، خبر باردارشدنش را متوجه می‌شود و با هیبتی نامناسب و شبیه زنان خیابانی به محل کار کامران می‌رود. از کامران کتک سیری می‌خورد و با اوضاعی افتضاح در خیابان نقش زمین شده و راهی گرم‌خانه می‌شود.کنتراست شخصیتی کامران که از یک فرد تحصیلکرده و متشخص، ناگهان به مردی سوءاستفاده‌گر و دروغگو تبدیل (یا آشکار) می‌شود به گونه‌ای است که منطق درستی ندارد و درکنار ری‌اکشن مینا به این کنتراست، نوعی اغراق در نمایش هردو شخص را نشان می‌دهد.


بازی‌های تیم بازیگری موفق از آب درآمده و از همان ابتدا که تیزر این فیلم قبل از جشنواره منتشر شد، احتمال سیمرغ حاتمی داده می‌شد. فیلمبرداری و موسیقی هم در مسیر فیلم است و صدای همایون شجریان به جذابیت موسیقایی رگ خواب کمک کرده است.داستان یک خطی فیلم در این روزگار از سینمای ایران چندان مرسوم نیست ولی به هرحال لازمه روایت چنین قصه‌ای، دوری از حواشی و تمرکز بر متن است و کارگردان راه دیگری نداشته است. مضمون فیلم موضوعی شریف و قابل ستایش است؛ اتفاقی که در سینمای ایران کمتر تجربه می‌شود. رگ خواب فیلمی است که شاید در کارنامه نعمت‌الله پرچم‌دار نباشد ولی اثری قابل اعتنا و ارزشمند است.

منبع: روزنامه صبح نو

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین