به گزارش بولتن نیوز، «زیر سقف دودی» با محور قراردادن موضوع طلاق عاطفی قصد آسیبشناسی این معضل مبتلابه را دارد اما در کشوقوس روایت داستانی کلیشهای با کاراکترهایی تخت و قصهای قابل پیشبینی، جذابیت و اهمیت خود را از دست میدهد. پوران درخشنده که همواره فیلمنامه آثارش را خودش به نگارش درآورده و نگاهی همدلانه به مسائل زنان، کودکان و جوانان دارد، این بار با تلفیقی از این دغدغهها به مسئله مبتلابه خانواده میپردازد که طبعا هر سویه آن متوجه یکی از این گروههای جامعه میشود. در فیلم، قصه زنوشوهری روایت میشود که سالهاست در کنار هم زندگی میکنند اما دچار گسست شده و حالا عوارض آن متوجه فرزندشان شده که در آستانه ازدواج و واردشدن به جامعه قرار دارد. طبعا قصه آشنا و تکراری است و آنچه میتواند این کلیشه را برای روایت قصهای جدید احیا کند، خوانش جدید فیلمساز و زاویهای است که برای نگاه به این موقعیت و آدمهای درگیر بحران انتخاب میکند. اما نکته همینجاست که فیلمساز احتمالا به این نتیجه رسیده که اهمیت پرداختن به این موضوع آنقدر زیاد است که لزومی به احیای کلیشهها و خوانشی جدید از این موقعیت آشنا ندارد، بلکه حرکت بر مسیر عادت و انتظار مخاطب کفایت میکند. بههمیندلیل است که با یک مثلث عشقی نخنما مواجه هستیم که هیچ ویژگی منحصربهفردی ندارد، کاراکترها بهواسطه تعریف اولیهشان تخت و از پیش تعیینشده هستند و درواقع با یک نگاه سیاهوسفید رنگآمیزی شدهاند. همهچیز در تیپهای آشنا و کلیشهای خلاصه میشود؛ از ویژگیها تا تعاریف و کنش و واکنشهای زن اول، زن دوم و مرد. اینچنین است که هر حرکت، هر کنش و واکنش و هر دیالوگ قبل از سرزدن از کاراکتر، در ذهن مخاطب نقش بسته و این نکته ربطی به ملموسبودن موقعیت ترسیمشده ندارد، بلکه حرکت بر مسیر تخت کلیشههاست. بههمیندلیل عملا فیلم غافلگیری و تعلیقی برای مخاطب ندارد و از ابتدا همهچیز مشخص است؛ چه درباره این مثلث عشقی کلیشهای، چه در مورد خطوط فرعی که برای قصه طراحی شده است. واقعیت این است که نوع پرداخت و نگاهی که به کاراکتر شهرام حقیقتدوست و حسام نوابصفوی وجود دارد، جایی برای عمقگرفتن قصه و طراحی یک گره جذاب برای مخاطب باقی نمیگذارد، چراکه از ابتدا مشخص است چه چالهای برای پسر جوان طراحی شده است. حالا نام آن را چه میتوان گذاشت جز گره و پیچوخم داستانی ناکارآمد که تکلیف مخاطب از ابتدا با آن روشن است و بس. متأسفانه به نظر میآید همهچیز تا این حد کلیشهای و ابتدایی طراحی شده فقط و فقط برای یک چیز؛ سه سکانس در مطب خانم دکتر روانکاو یا روانپزشک که با پسر، مادر و پدر جلسه مشاوره میگذارد و پشت تریبون چند مقاله و تحقیق اجتماعی را در قالب دیالوگ به مخاطب خود - که ما باشیم - ارائه میدهد تا پرونده آسیبشناسی فیلم بسته شود. «زیر سقف دودی» ایده کلی خوبی دارد اما نکته اینجاست که در همان مرحله کلی باقیمانده و به پرداخت ظریف و هنرمندانه و موشکافانه نینجامیده و بههمیندلیل است که نمیتواند مخاطب خود را فراتر از یک مقاله اجتماعی در قالب یک فیلم سینمایی راضی کند.
منبع: شرق