کد خبر: ۳۷۷۶۸۴
تاریخ انتشار:
بررسی نکات مرتبط با آینده ترکیه توسط عباس عبدی؛

وقتي تضادها سر باز مي‌كند

وقتي كودتا عليه دولت قانوني اردوغان شكست خورد، با اينك تركيه عضو ناتوست و با اروپا پيوند نزديكي دارد و حتي اخيراً با اسراييل روابط خود را بازسازي كرده بود، و به لحاظ معيارهاي غربي، دولت آن به شیوه دموكراتيك انتخاب شده است، ولي غربي‌ها با شدت هرچه تمام‌تر با اقدامات عليه كودتاگران مخالفت كردند.
وقتي تضادها سر باز مي‌كند
گروه بین الملل: عباس عبدي تحليلگر و روزنامه‌نگار در یادداشت پیش رو معتقد است که درك و تحليل رويدادهاي تركيه براي ما ايرانيان از چند جهت مهم است. از يك سو عملکرد حزب عدالت و توسعه هميشه به عنوان يك الگوي موفق در ذهن بسياري نقش بسته بود، لذا تجربيات بعدی آنان نیز مي‌تواند براي ما بسيار مهم باشد. از سوي ديگر مراودات اقتصادي و سياسي ايران آنها را به یکی از بزرگ‌ترين شركاي تجاري ايران تبدیل کرده است. به علاوه ترکیه دروازه زميني ايران به سوي اروپاست. هم‌چنين حضور تركيه در سوريه و عراق و نيز فصل مشترك اين سه كشور با ايران در موضوع كردها، محور ديگر اين اهميت است و بالاخره تأثير مستقيم وضعيت تركيه بر موازنه قواي منطقه‌اي را نيز نبايد دست‌كم گرفت.

به گزارش بولتن نیوز، نگارنده در ادامه یادداشت به برخی نکات تاریخی و موضوعات مرتبط با آینده از مسايل تركيه اشاره مي‌كند. موضوعاتي كه به اعتقاد وی براي درس‌آموزي ما بسيار مهم است.

وقتي تضادها سر باز مي‌كند

1ـ آتاتورك چندين سال زودتر از رضاشاه اصلاحات موردنظر خود را در تركيه آغاز كرد، به طوري كه اصلاحات او الگو و سرمشق رضاشاه بود. همان طور كه به دلیل اقدامات حکومت پهلوی در ايران، تضاد ميان نوسازي از بالا با فرهنگ اجتماعي توده مردم، در نهايت به انقلاب منجر شد، اين پرسش وجود داشت كه چرا اين اتفاق در تركيه رخ نمي‌دهد؟ بويژه آنكه نوع مدرنيزاسيون در آنجا تا حدي افراطی‌تر نيز بود. به ياد دارم كه اواخر سال 1356 با دوستان دانشجو سفري زمينی به تركيه و سوريه داشتيم. وقتي از بخش‌هاي جنوبي ترکیه مي‌گذشتيم، مناظر به نسبت عجیبی را مي‌ديديم، افرادي با كلاه غربی آتاتوركي و كراوات و صورت‌هاي تراشيده و در عين حال زيرشلواري و گالش روي چهارپايه‌هاي چوبي جلوي قهوه‌خانه‌های روستایی نشسته بودند! و تصويري ناساز و متناقضي را نشان مي‌دادند. وقتي كه حزب اربكان با گرايش‌هاي اسلامي و در اوايل دهه دهه گذشته روي كار آمد، انتظار مي‌رفت كه سركوب گرايش‌هاي مذهبي در ساخت سياسي تركيه به پايان برسد، ولي چندي نگذشت كه ارتش با نوشتن يك نامه آن دولت را به دليل داشتن گرايش‌هاي مذهبي بركنار كرد و همچنان شكاف ميان ساختار سياسي و گرايش فرهنگي در جامعه را كه از زمان آتاتورك ايجاد شده بود فعال نگهداشت و نگذاشت كه اين شكاف پر شود. با آمدن حزب عدالت و توسعه و اردوغان دوباره كوششي جدي براي پر كردن اين شكاف آغاز شد. طي يك دهه، با صبر و بردباري كوشيدند كه اين شكاف را ترميم كنند، ولي هنگامي كه كفه به نفع مذهبي‌ها چربيد، ظاهراً وضعيت به نحو ديگري رقم خورد و يك‌باره شمشيرهای دو طرف از نيام كشيده شد و همه كساني كه اميدوار بودند مراحل گذار از گذشته به آينده در تركيه، بدون بحران جدي انجام شود دچار يأس و نااميدي شدند، گويي كه قرار نيست اين اتفاق در ترکیه بيافتد. اين عوارض را در مصر ديديم، در سوريه و ليبي نیز ديده شد، در ايران چهل سال پيش رخ داد، در تركيه نيز اكنون ديده مي‌شود.


وقتي تضادها سر باز مي‌كند

2- عبور از سنت به تجدد پرهزينه است، اين را مي‌توان پذيرفت، ولي آيا در عمل هم امكان‌پذير هست؟ در واقع مسأله اصلي امروز پاسخ به اين پرسش است و نه صرفاً پرداخت هزينه يا زمان لازم براي اين عبور. در حقيقت نحوه مواجهه تند اردوغان با كودتا و پيروزي بر آن نشان داد كه آنان نیز نمي‌توانند يا نمي‌خواهند اين عبور را به صورت مسالمت‌آميزي انجام دهند. او بجاي آنكه از موضع اقتدار و به شیوه رحمت و بزرگوارانه برخورد كند، و چندين پله جايگاه خود را ارتقا دهد و كودتاچيان و مخالفان خود را در منگنه اخلاقی قرار دهد، با اقدامات خود به نوعي عمل كودتاچيان را نيز مشروعيت نسبي داده است. اينكه به آنان نمي‌تواند غذا دهد يا حكم اعدام را بازگرداند يا ده‌ها هزار نفر را از كار اخراج و يا دستگير كند، ممكن است در كوتاه‌مدت به استحكام جايگاه او منجر شود، ولي در نهايت شكاف موجود در جامعه تركيه را عميق‌تر مي‌كند. اگر اينگونه اقدامات مي‌توانست كارساز باشد، قطعاً آتاتورك در حذف گرايش مذهبي موفق‌تر مي‌بود. همان قدر كه توجه به فرهنگ مردم و ريشه‌هاي سنت در هر جامعه‌اي ضروري است، توجه و پذيرش گرايش نوين و رو به جلو و به رسميت شناختن آنها نيز ضرورت دارد.

3ـ به طور جد گمان مي‌كنم كه يكي از ريشه‌هاي اصلي بقاي اينگونه شكاف‌ها، نحوه رفتار غرب با اين جوامع است. كافي است كه دو اتفاق مصر و تركيه را مقايسه كنيم. كودتاي مصر از سوي ارتش عليه يك دولت قانوني بود وقتي پيروز شد، اقدام به سركوب طرفداران آن حكومت كرد و بازداشت‌هاي وسيعي را تدارك ديد و كشتار زيادي هم انجام داد. ولي غرب با آن كودتا چگونه رفتار كرد؟ آن را به رسميت شناخت و در عمل هم مانع سركوب آن نشد و اقدامي جدي نيز عليه آن سركوب‌ها نكرد.

وقتي تضادها سر باز مي‌كند


در مقابل وقتي كودتا عليه دولت قانوني اردوغان شكست خورد، با اينك تركيه عضو ناتوست و با اروپا پيوند نزديكي دارد و حتي اخيراً با اسراييل روابط خود را بازسازي كرده بود، و به لحاظ معيارهاي غربي، دولت آن به شیوه دموكراتيك انتخاب شده است، ولي غربي‌ها با شدت هرچه تمام‌تر با اقدامات عليه كودتاگران مخالفت كردند. در واقع غرب نگاه منصفانه و بي‌طرفانه‌اي را به تحولات منطقه ندارند، بلكه سياست غربي‌ها از معيارهاي دوگانه تبعيت مي‌كند و اين دوگانگي بيش از هر چيز ديگري در ذهنيت مردم منطقه نسبت به غرب و مدرنيته غربي بدبيني ايجاد مي‌كند. غربي‌ها در بسياري از امور از جمله در زمينه حقوق بشر و يا در زمينه تروريسم از معيارهاي دوگانه تبعيت مي‌كنند به همين دليل اجازه نمي‌دهند كه مفهوم استانداردي از اين مقولات در جهان شكل بگيرد.

منبع: روزنامه اعتماد

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین