امین حیایی وهمسرش یک زوج موفق در عرصه سینما مصاحبه خواندنی را با مجله ایده ال انجام داده اند در قسمتی از این مصاحبه خواندنی امده است :
بچه ما لوس می شود
- قبلا هم با یکدیگر هم بازی بوده اید مثلا در دایره زنگی . چقدر زن و شوهر این فیلم به خودتان شبیه است ؟
هر دوبا هم : اصلا !
امین : ان دو شخصیت رابطه زن و شوهری شان اصلا شبیه ما نبود . بیشتر شبیه پدرم بود . در اصل من در ان فیلم خیلی نزدیک به شخصیت پدرم بازی کردم . پدر من ادم ارام و مثبتی است و بر عکس مادرم همان کسی است که نظم را برقرار می کند و جدی است .
نیلوفر : البته مادرش خیلی ماه است . هر دویشان خیلی دوست داشتنی هستند .
- این روحیه را از پدرت گرفتی ای ؟ این همراهی و مثبت ادیشی و ...
امین : بله بله . پدرم هم همین طور است یک دقیقه نمی نشیند . همیشه فعال است . پدر و مادرم همیشه مکمل هم بوده اند . نمی شد که هم مادرم ما را لوس کند و هم پدر . بالاخره یکی شان باید با ما قاطعانه برخورد می کرد .
- و ان ادم مادرت بود ؟
امین : مادرم همیشه نظم را برقرار می کرد . ناظم مدرسه هم بوده و این کار را خوب بلد است . بچه که بودیم فکر می کردیم زور می گوید .اما برزگ شدیم فهمیدیم که چقدر شیوه تربیتی اش منطقی بوده است . فکر کنم ما اگر الان بخواهیم بچه بزرگ کنیم دچار مشکل شویم .
بین شما دو تا کدام تان قرار است بچه را لوس نکند ؟
هر دو با هم : واقعا نمی دانیم .
امین : نه من و نه نیلوفر هیچ کدام اهل جدی بودن و دعوا کردن با بچه نیستیم . احتمالا بچه مان خیلی لوس می شود . البته بهتر است که بچه ما را مادرم تربیت کند تا بچه خوبی از اب دراید .
بعد ۲۰۱۲ بچه دار می شویم !
- در افق زندگی تان هیچ بچه ای هست ؟
نیلوفر : چرا هست . اتفاقا پدرم ۲-۳ روز قبل از فوتش به من گفت می شود من بچه دخترم راببینم ؟ تا ان روز اصلا فکرش را نمی کردم اما بعد از ان موضوع برایم جدی شده است .
امین : می گویند بعد از ۲۰۱۲ قرار است اتفاقی در دنیا بیفتد . بعدش انشالله .
- شاید اتفاق ۲۰۱۲ همین باشد ها ...
امین : (بلند می خندد) والا پیش بینی ها شده است . تا ببینیم چه می شود .
- پروزه بلند مدت است یا کوتاه مدت ؟
نیلوفر : ما مدل زندگی مان جوری است که به مسائل اینقدر جدی و پیچیده زندگی نمی کنیم . اگر قرار باشد بچه دار شویم می شویم ! یکهو دیدی همین فردا یا یک سال یا چند سال بعد .
- دیر نشود ؟
امین : نه بابا ! هیچ وقت برای هیچ چیزی دیر نیست .
رویای دو نفره
- الان پاییز ۸۹ است . ایا می توانید چشم اندازی از زندگی پیش رویتان به ما بدهید ؟ مثلا بگویید تا ۲ سال اینده می خواهیم در فلان نقطه ایستاده باشیم و فلان کار را کرده باشیم و ...
نیلوفر : یکی از چشم اندازهای مان این است که بتوانیم دو تایی برویم یک جایی و با هم در یک مزرعه زندگی کنیم چون هر دو یمان واقعا عاشق حیوانات و طبیعت هستیم . چنین چشم اندازی برایمان رویایی است و دوست داریم به ان برسیم .
مثلا دوست دارید کجا مزرعه داشته باشید ؟
نیلوفر : هر جا که وسع مان برسد . همین لواسانی که حالا داریم در ان زندگی می کنیم خوب است . شمال را هم دوست داریم . ما دوست داریم دو تایی با هم بی سر و صدا زندگی کنیم .
امین : فقط می خواهیم از با هم بودن و از لحظه ای که در ان هستیم لذت ببریم .
- گویا هنوز خانه هم نخربده اید ؟
نیلوفر : بله ! ما اصلا اینجوری نیستیم که مثلا پول جمع کنیم خانه بخریم یا زمین و ...که البته ای کاش بودیم .
در این طور مسائل اصولا می گویند زن خانه باید سیاست داشته باشد ؟
نیلوفر : متاسفانه من در این زمینه ها کمی ضعیفم ! والا نمی دانم چاره امین چیه ! (چشمک می زند)
سرعت زندگی ما
فکر نمی کنید سرعت زندگی تان خیلی بالاست ؟ از دور که می بینیم فکر می کنیم که این دو نفر کی وقت می کنند با هم خلوت کنند ؟
نیلوفر : راست می گویید ها ! سرعت زندگی مان خیلی بالاست . ما خیلی وقت ها زمان کم می اوریم . اما باورتان می شود که ما خودمان هم نمی دانیم جریان چیه ؟ همین که زنده ایم و سالم خدا را شکر .
- نیلوفر تو در چه چیزی و در چه زمان هایی بیشتر به امین تکیه می کنی و حس می کنی به وجودش نیاز داری ؟
نیلوفر : همیشه . در شادی و غم . واقعا بعد از خدا فقط امین است .
- این قدر که به هم وابسته هستید از دیگران مثلا خانواده دور نمی شوید ؟
نیلوفر : نه . اتفاقا ما با خانواده های مان خیلی در ارتباط هستیم . من با خواهر و بردارم - امین با پدر و مادرش . خیلی هم با هم خوب هستیم . راستش دوست داریم این انرزی که داریم به بقیه هم منتقل کنیم .
دو تا کار انجام بدهیم تمام است انشالله !
- امین تو خیلی پر کاری همیشه سر کاری و چند تا فیلم روی پرده داری . نمی ترسی که مردم بگویند امین حیایی با همه پر کاری دنبال این است که پول بیشتری در بیاورد ؟
امین : نه . دیگر باید فهمیده باشند که من دنبال پول نیستم . خدا روزی رسان است . رزق همه ما دست خدا است . پولی هم که به دستم رسیده هیچ وقت فقط برای خودم نخواستم . همیشه هم تقسیمش کرده ام . من هیچ وقت تک خور نبوده ام (می خندد) قبول کن که اگر قرار بود دنبال پول باشم خیلی کارهای بهتری می توانستم انجام دهم و پول دربیاورم . مثلا می توانستم کار تبلیغاتی کنم . نه ؟ ولی دوست داشته ام که حرفه ام همین باشد .
- اصلا به کار جنبی دیگری فکر کرده اید ؟
نیلوفر : بله . ما همیشه یک هیجانی در زندگی داریم که ما را سرپا نگه داشته است . همیشه هم به فکر انجام دادن کاری هستیم که متفاوت باشد . اگر به کار جنبی هم فکر کنیم دنبال کاری می رویم که خسته مان نکند و خودمان هم انرزی بگیریم . مطمئن باشید کار تکراری نمی کنیم .
- به چه کار متفاوتی فکر کرده اید ؟
نیلوفر : فکر کرده ایم ! حالا انشالله که می شود ! امین تو هم بهشون نگو ! ( می خندد)
اهل زدن کافی شاپ راه انداختن فروشگاهی و ... نیستی ؟
امین : ببین من بر اساس نیاز جامعه پیش می روم . فعلا که جامعه نیاز دارد که ما در سینما باشیم . ما هم هستیم . تا وقتی که جوان ها بیایند و و سینما دیگر نیازی به ما نداشته باشد .
- چرا مثل فوتبالیست های در حال خداحافظی و و ادم های در استانه بازنشستگی حرف می زنی ؟
امین : بازنشستگی نیست . به هر حال دوره ای می رسد که دیگر باید برای خودت زندگی کنی . برای همه هم پیش می اید . ما هم دوست داریم که برویم و برای خودمان زندگی کنیم . البته در این زندگی برای خودم - ممکن است که راهم عوض شود چون قفل شدن در یک مسیر را دوست ندارم . باید کارهای تازه کرد .
فکر می کنی سینما بگذارد راهت عوض شود ؟
امین : والا که جلوی خودم را گرفتم که کار جدید قبول نکنم . دو تا کار دیگر مانده که انجام بدهم و دیگر تمام است به خدا .
خداحافظ سینما
- گفتی می خواهی دو تا کار دیگر انجام بدهی و تمام . بروی دنبال راه جدید - نه ؟
امین : بله .
- دو تا کار سینمایی باقی مانده چه هستند ؟
امین : یکی کار اقای بهمن گودرزی است و دیگری کار اقای مظلومی که هر دو هم کمدی هستند .
- حالا واقعا می خواهی دو تا کار دیگر را انجام بدهی و سینما کنار بگذاری ؟
امین : ببین من یک برنامه کاری خوب دارم که در رابطه با موسیقی است برای این نیاز به تمرین مداوم دارم . نیاز به دور هم جمع شدن و وقت و انرزی گذاشتن . کلیپ هم باید بسازیم و ... مطمئن هم هستیم که کار خیلی زیبا می شود .
- چه کاری است ؟
امین : در اصل ما از طریق یک کار موسیقایی می خواهیم پیام صلحی را ارائه بدهیم و در دنیا بچرخیم و این پیام را به گوش همه برسانیم . اولین کاری که کردیم صلح بین تمام افراد گروه است . می خواهیم این کار موسیقی را به تصویر هم بکشیم . برای این کار باید کاملا وقت و انرزی بگذارم . این دو تا کار را هم برای این قبول کردم که بچه های گروه هم کار داشتند . من تا دی ماه این دو تا کار سینمایی ام تمام می شود و دیگر کاملا در خدمت گروهم .
- حالا چرا پیام صلح ؟
امین : واقعا الان دغدغه من این است که ارامش برقرار شود . خدا به یک چشم به همه ما ادم ها نگاه می کند . خدا منبع نوری است که که یک نقطه از نورش درون همه ما هست . همه باید به صفات خداوندی برسیم . وقتی خدا به همه ما به یک چشم نگاه می کند چرا ما نکنیم ؟ متاسفانه همه ما چسبیدیم به زمین و دل نمی کنیم . در تلاشیم بیشتر پول دربیاوریم و سر یکدیگر کلاه بگذاریم . ادم ها از واقعیت ها دور شده اند ما کل را ول کرده ایم و جزئیات را چسبیده ایم . هدف من اگر خداوند باشد و با عشق زندگی کنم بقیه چیزها خودشان می اید من خدا را داشته باشم همه چیز را خواهم داشت .
- این پروزه چقدر طول می کشد ؟
امین : به احتمال زیاد ۳-۲ سالی با گروه کار داریم .
- یعنی تا دو سه سال اینده نباید منتظر امین حیایی و فیلم جدید باشیم ؟
امین : همین فیم هایی که بازی کرده ام احتمالا در در این مدت اکران خواهند شد . اما کار جدید نخواهم کرد .
- بچه های این گروه از اهالی موسیقی اند یا سینمایی ها هم هستند ؟
امین : هر دو . البته بچه های سینمایی در بخش فنی ما هستند و قرار است کارهای تدوین و ... را انجام دهند .
- نیلوفر هم در این کار هم هست ؟
امین : بله
نیلوفر : من مدتی است که اواز کلاسیک و اپرا کار می کنم . ما دو تا یکدیگر را جا نمی گذاریم .
- این پروزه یکی از ان هیجان هایی است که شما دنبالش هستید ؟
امین : این پروزه خط جدید زندگی است و یک امیدواری تازه یک هیجان دست داشتنی . راستش من دلم نمی خواهد در بازیگری به نقطه ای برسم که از کارم بدم بیاید . دوست دارم همیشه انگیزه و عشق به بازیگری برایم باقی بماند .
دور می شود اذیت می شم !
- نیلوفر همین چند دقیقه پیش گفتی قرار نیست به همدیگر گیر کنید و مانعی برای همدیگر بتراشید . تا به حال شده به هر دلیلی به همدیگر گیر کنید ؟ یعنی برنامه هایتان با همدیگر تداخل پیدا کند و مانع روال زندگی طرف مقابل شود ؟
نیلوفر : زندگی دو نفره سیاست های خاص خودش را دارد . به هر حال بعد از مدتی زندگی کردن قلق های همسرت دستت می اید . می فهمی که او چه زمانی نیاز دارد که تنها باشد و چه وقت دلش می خواهد با تو حرف بزند و ... ولی واقعا هیچ وقت پیش نیامده که ما در مقطعی احساس کنیم که اگر هم از دور باشیم - بهتر است . خدا را شکر که تا به حال چنین مسئله ای نداشته ایم و همیشه در کنار هم بودن مان را به تنهایی ترجیح دادیم .
- فکر نمی کنید بخشی از این حس تان به این دلیل است که به نسبت بقیه زن و شوهرها از همدیگر به واسطه نوع کارتان دور هستید ؟
نیلوفر : شاید واقعا همین باشد . چون واقعا به واسطه کار امین ما خیلی وقت ها از هم دور بوده ایم . پیش امده که مدت یک ماه امین شب کار بوده و صبح امده خانه و خوابیده و بعد بلند شده - دوش گرفته - لباس عوض کرده و باز رفته - طبیعی است که در چنین زمان هایی ما دور شویم .
- شده در خانه با هم در خانه نقش بازی کنید ؟
امین : بله زیاد . مثلا بچه می شویم . همه مدل بازی می کنیم . وقتی در خانه باشیم در هر نقشی فرو می رویم ! (می خندد) من دیگر در خانه - امین حیایی بازیگر نیستم - امین شوهر نیلوفرم .
- نیلوفر تو یازده سال پیش همین قدر هیجان طلب و پایه بودی ؟ زمانی که تازه با امین اشنا شده بودی ؟
نیلوفر : ببینید ما سعی می کنیم همدیگر را جا نگذاریم . بله جمله ی اصلی زندگی مان همین است . (سعی می کنیم همدیگر را جا نگذاریم) هر دو یمان تنوع طلبیم . بالاخره خردادی هستیم دیگر .
وقتی دعوا می کنیم !
- شده مثلا چند روز با هم حرف نزنید ؟
نیلوفر : اصلا !
- قهر چطور ؟
نیلوفر : تا به حال قهر نکرده ایم . اصلا صحبت اش را نکنید .
- کدامتان کوتاه می ایید ؟
نیلوفر : هر دفعه یکی مان .
البته اصولا اقایان کوتاه می ایند !
نیلوفر : بالاخره دو تایی کوتاه می اییم . وقتی یک اتفاق می افتد من همیشه با خودم می گویم - وای نیلوفر این چه کاری بود که کردی ؟ برای همین سعی می کنم سریع عذرخواهی کنم . چون لابد من پر اشتباه ترم .
- چرا فکر می کنی تو پر اشتباه تری ؟
نیلوفر : خب برای من که امین خیلی صبور تر است - خیلی .
- ته تهش کی کوتاه می اید ؟
امین : ته تهش ؟
- اره .
امین : من دیگر ! به خاطر نیلوفر کوتاه می ایم !
نیلوفر : امین دعوایمان می شود ها ! (می خندد) اما واقعا امین صبور تر است .
امین : می دانی ؟ من عاشق نیلوفرم . برای همین کوتاه می ایم .
- نکند می ترسی ؟
امین : اره دیگه ! هی دارم می گویم دیگه باید خودتان منظورم را بگیرید ! باید بفهمید که از نیلوفر می ترسم . (چشمک می زند ) زنم در خانه جذبه دارد! بعضی وقت ها مامانم می شود و دعوایم می کند - اساسی ! بعضی وقت ها هم من بابا می شوم و دعوایش می کنم .
محرمانه نیلوفر !
- وقتی به امین نگاه می کنی - وقتی دارد حرف می زند و نظراتش را می گوید در چشم هایت تحسین موج می زند . تو واقعا امین را تحسین می کنی ؟ حتی در خلوتت ؟
نیلوفر : می توانم من از تو یک سوال بپرسم ؟
- بپرس !
نیلوفر : شما در امین من چیزی غیر از حس برانگیختن تحسین می بینید ؟
- شاید نه ولی ما داریم از همسرش می پرسیم .
نیلوفر : حالا این سوال من را جواب دهید . تو فکر می کنی امین چه جور ادمی است ؟
- اوووووم به نظرم می رسد مهربان است . بی شیله و پیله است - بگو و بخند و خوش برخورد و ساده است . فکر می کنم به خیلی از نقش هایش شبیه است . یک مرد ارام و دوست داشتنی و بامزه .
نیلوفر : مهم تر از همه ی این ها می دانید چیست ؟
- چی ؟
نیلوفر : امین - صبور است . خیلی خیلی خیلی . صبرش واقعا تحسین برانگیز است و من از این صبر و از خود گذشتگی اش واقعا درس می گیرم . تا به حال هیچ انسان با گذشتی مثل امین ندیده ام . در ضمن امین یک هنرمند واقعی است . این را نه به این دلیل که زنش هستم - می گویم . بلکه به عنوان ادمی می گویم که بیرون گود نشسته است و واقعا این اعتقاد را هم دارم . امین بسیار به هنری که دارد احترام می گذارد . بسیار در راه هنرش گذشت می کند . به نظرم امین واقعا یک الگو است . تمام ان چیزهایی که باید یک هنرمند رعایت کند - امین رعایت می کند و این برای من بسیار با ارزش است .
محرمانه امین !
- این که نیلوفر می گوید خیلی صبور و با گذشتی درست است ؟ واقعا ادم صبوری هستی ؟ اصلا عصبانی نمی شوی ؟
امین : مگر می شود که نشوم . ولی خودم را کنترل می کنم . همه ادم ها چنین خصوصیاتی در وجودشان هست - ولی باید یاد بگیرند کنترلش کنند . من هم یاد گرفته ام که خودم را کنترل کنم .
بزرگترین متخصص ماکارونی در دنیا !
- با هم اشپزی می کنید ؟
هر دو با هم : ارررره ...
نیلوفر : ماکارونی مخصوص امین است . فقط امین درست می کند .
امین : نیلوفر ولی همه چیز درست می کند . من متخصص ماکارونی ام و البته سوسیس تخم مرغ و املت و تمامی غذاهای دانشجویی !
- مهمان هم دارید با هم غذا درست می کنید ؟
امین : نه دیگر . برای مهمان ها غذا از بیرون می گیریم . می خواهیم از حضور مهمان هایمان لذت ببریم . نمی خواهیم وقتی پیش ما امده اند در اشپزخانه باشیم .
- امین ظرف هم می شوید ؟
نیلوفر : بله .
امین : اره بابا یک ماشین ظرفشویی داریم و من مثل بنز ظرف می شویم ! ولی واقعا ظرف شستن را دوست دارم . اصلا من میانه ام با اب خوب است . دستم به اب می خورد - حالم خوب می شود . اتفاقا توی طالعم هم امده که خردادی های سال 49 خیلی رابطه شان با اب خوب است .
در روسیه غوغا می کنیم !
- قرار بود در سن پترزبورگ نقش فرشاد را تو بازی کنی . نه ؟
امین : بله - اما من در همان دوره سر فیلمبرداری (کلاه پهلوی) بودم و نرسیدم .
- فکر می کنی اگر به جای قاسم خانی تو بازی می کردی - زوج تان با محسن تنابنده همین قدر خوب می شد ؟
امین : والا نمی دانم . ولی به هر حال پیمان و محسن خیلی خوب بودند . حالا انشاالله در سن پترزبورگ 2 با همدیگر کار می کنیم ! فیلمبرداری اش هم در روسیه خواهد بود - البته پیمان فعلا جا زده . ولی داریم روی او هم کار می کنیم تا با ما بیاید . صبر کنید ببینید برای سن پترزبورگ 2 چه می کنیم !
- فیلم را که دیده اید خوشتان امد ؟
امین : بله - فیلم که روی هم رفته واقعا فیلم خوبی است - اما به نظرم باید یک مونتاز دیگر می شد . به نظرم جای مونتاز اقای افخمی خالی بود .
- در سن پترزبورگ 2 قرار است چه کار کنی ؟
امین : در سن پترزبورگ 1 که نتوانستم خیلی کمک کنم چون سر کار بودم . ولی در سن پترزبورگ 2 مطمئن باشید که حسابی هستم و بازی خواهم کرد . در فیلم بعدی سه تایی غوغا می کنیم .
من جاسوس دو جانبه ام !
- حالا که می گویی دو تا کار می کنی و بعد می روی سراغ پروزه موسیقی - قلب یخی چه می شود ؟
امین : فعلا که ضبط این سریال متوقف است - چون تیم کارگردانی برای کار دیگری به فرانسه رفته اند . اما اگر ضبط شروع شود سر این کار می روم .
- خودتان سریال را دیده اید ؟
امین : یکی - دو قسمت را دیده ام - اما دلم می خواهد وقت کنم و ببینم . ولی همه خیلی دوستش داشته اند .
نیلوفر : من هم خیلی تعریف اش را شنیده ام - به نظرم سریال خوبی از اب درامده است .
- در قلب یخی نقش تان کمی متفاوت بوده است . یا نه ؟
امین : بله - جاسوس دو جانبه ای هستم که حالا در روال سریال قرار است اتفاق های جالبی در ارتباط با او بیفتد .
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com