به همین دلیل ما در بولتن نیوز سعی کردهایم تا از این به بعد و در قالب صفحه«فرهنگ در رسانه»به بازخوانی و بازنشر اصلیترین مطالب فرهنگی روزنامهها بپردازیم. به عبارت دیگر، «فرهنگ در رسانه»تلاشی است برای تبلور روزانه تراوشات فرهنگی روزنامه های کشور. تا به این طریق، حداقل اصلیترین مقولات فرهنگی که در روزنامهها منتشر شده است، توسط مخاطبین دیده شود. البته ما از همین جا، دست همکاری خود را به سمت همگان دراز کرده و از همه کسانی که تمایل دارند به انحای مختلف در این زمینه به ما کمک کنند، دعوت میکنیم تا در کنار ما، به ارتقای صفحه«فرهنگ در رسانه»کمک کنند.
آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آنها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
***
آرمان/تئاتر براي تفريح نيست
جعفر والي تاكيد كرد: جوانان تئاتري ظرايف و لطايف كار را به خوبي درك ميكنند. به گزارش ايسنا، اين كارگردان در آئين آغاز اجراي نمايش «قرار» با بيان اينكه خوشحالم امروز هم ولايتيهاي من با روشي صميمانه، نگاهي درست و زيبا نسبت به مسائل اجتماعي به مردم ميدهند، اگرچه واقعيت بيان شده تلخ باشد، گفت: امروز با جواناني در تئاتر سر و كار داريم كه ظرايف و لطايف تئاتر را درك كرده و به كار گرفتهاند و از طرف خودم و همه دوستانم از اين جوانان تشكر ميكنم.
جعفر والي كه شامگاه دیروز 24 آذرماه براي نواختن زنگ آغاز نمايش «قرار» در تماشاخانه ايرانشهر حضور داشت، به شرايط تئاتر و حضور موثر جوانان در هنر نمايش در سالهاي دور اشاره كرد و ادامه داد: اميدوارم چنين فضايي در كل تئاتر امروز اتفاق بيفتد. در زمان ما جوانان با اشتياق و ذوق كار ميكردند با وجود اينكه كار تئاتر آن زمان سختيهاي بسياري داشت، امسال چند نفر از جوانان آن موقع جايزه گرفتند كه بسيار افتخار كردم. وي ادامه داد: به همان اندازه كه تئاتر مقدس است بايد به تماشاگر آن هم عزت و احترام گذاشت. در دنياي زندگي ميكنيم كه تئاتر مهجور واقع شده است. جعفر والي با انتقاد به اينكه برخي به تئاتر به عنوان فضايي براي تفريح نگاه ميكنند، گفت: تئاتر بازتاب دردها و انتقادات و مسائل اجتماعي مردم است، بايد زماني كه تماشاگر از سالن بيرون ميآيد دريافتي باشكوه را با خود بيرون ببرد. تئاتر تفريح نيست، كلاس درس است و هنري كاملا جدي است. در ادامه اين مراسم كه اجراي آن را مسعود فروتن بر عهده داشت، مهرداد كوروشنيا كارگردان «قرار» با بيان اينكه همواره در اين سالها شكوه داشتم كه تئاتر پايه و بنيان هنرهاي دراماتيك است و بايد در آن بازيگر تربيت و نسل بعدي سينما و تلويزيون معرفي شود، گفت: سست بودن بنيانهاي مالي تئاتر موجب شد از اين رسالت تئاتر دور بمانيم. اين نمايش با گروهي از هنرمندان جوان توليد شده كه اگر حمايتها نبود نميتوانستم پاي رسالت خود كه همانا تئاتر با حضور جوانان با استعداد و با انگيزه است عمل كنم. اميدوارم رسانهها كمك كنند كه پاي اين حرف بايستيم و اين نمايش به دليل اينكه بازيگر چهره ندارد ناديده گرفته نشود. وي درباره نمایشنامه «قرار» ادامه داد: به اين نمایشنامه دلبستگي دارم، چرا كه به شكل اساطيري و نمادين موضوعات اجتماعي معاصر را روايت ميكند، توجه ويژهاي به اين نمایشنامه شده چرا كه داستان مانوس و باورپذيري دارد و سعي ميكند با نگاهي به بازخواني افسانههاي اساطيري، انتظار پدر براي بازگشت فرزند را روايت كند. مجيد رجبي معمار رئيس تماشاخانه ايرانشهر هم در اين مراسم با خيرمقدم به خانواده تئاتر افزود: اين اثر هم از جنبه هنري و ظرايف لازم قابل توجه بوده و هم به موضوعي پرداخته كه تماشاخانه ايرانشهر با افتخار پذيراي آن است. اميدواريم در آينده بيش از گذشته ميزبان چنين آثار برجسته نمايشي در اين تماشاخانه باشيم. قرار داستان انتظار و خاطرات پدري براي بازگشت فرزندش از سفري ۳۰ ساله را روايت ميكند. اين نمايش متكي به روايتهاي شرقي و بازخواني اساطيري در موضوع است و داستان خود را با تكنيك جريان سيال ذهن روايت ميكند. اين نمايش از 23 آذرماه جاري هر شب ساعت 19 و 30 دقيقه در سالن استاد ناظرزاده تماشاخانه ايرانشهر به روي صحنه ميرود. نمايش «قرار» به نويسندگي و كارگرداني مهرداد كورشنيا با حضور بازيگران جواني چون سعيد دشتي، رضا رباط جزي، سارا عباسپور و حميدرضا معدنكن و همچنين بازيگر خردسال پارسا قره داغي اجرا ميشود. در اين نمايش محمد قدس مجري طرح، آتوسا قاضي طراح لباس، آرش عزيزي موسيقي، لنا طاهري گريم، محمدصادق زرجويان طراح پوستر و بروشور، نبي كورش نيا دستيار كارگردان، حسين ايرجي مدير برنامهريزي و هماهنگي، مهشيد فيض منشي صحنه، حسين معدني نشين و اميد جمشيدپور مديران صحنه، مهدي فيروز زارع ساخت دكور و اجراي صحنه، محمدصادق زرجويان عكاس، الهام يوسفي تبليغات و سرپرست گروه نيز بر عهده مهرداد كورشنياست.
آرمان/سياست تئاتري سال ۹۵ را تبيين كردهايم
مديرعامل بنياد فرهنگي هنري رودكي با اشاره به وضعيت فعلي برنامههاي نمايشي اين مجموعه، از تنظيم و تدوين يك برنامه جامع براي فعاليتهاي تئاتري سه تالار حافظ، برج آزادي و وحدت در سال ۹۵ خبر داد.
بهرام جمالي در گفتوگو با مهر با اشاره به برنامههاي آينده بنياد فرهنگي هنري رودكي در حوزه تئاتر توضيح داد: براي پاسخ به اين موضوع بايد در ابتدا به اين پرسش پاسخ دهيم كه نسبت فعاليتهاي بنياد رودكي با تئاتر چيست و بنياد فرهنگي هنري رودكي به عنوان يك نهاد غيردولتي چه ارتباطي به لحاظ طراحي، برنامه ريزي، سياستگذاري و مديريت با اداره كل هنرهاي نمايشي دارد، ما از چند ماه گذشته در تالار حافظ، برج آزادي و تالار وحدت بخشي را در حوزه هنرهاي نمايشي با اين نيت راه اندازي كرديم كه بتوانيم نگاهمان را كارشناسي كنيم. وي ادامه داد: البته ما از قبل اين مساله را به اداره كل هنرهاي نمايشي موكول كرده بوديم يعني اگر گروهي براي اجراي عمومي به بنياد مراجعه ميكرد به اداره كل هنرهاي نمايشي ارجاع داده ميشد كه اين نهاد بعد از بررسي اين درخواست، مجوز اجرا را صادر ميكرد. يعني بنياد با چنين شرايطي فقط در يك موقعيت غير عمل گرا حضور داشت ولي از چند ماه گذشته بر اساس هماهنگيهايي كه داشتيم به اين نتيجه رسيديم كه ميتوانيم مقداري كنش گرا عمل كنيم يعني براي هر كدام از تالارهايي كه به آن اشاره كردم برنامه تئاتري ويژهاي داشته باشيم. البته چنين شرايطي مستلزم اين است كه رابطه منطقي ما با اداره كل هنرهاي نمايشي تعريف شود. به همين جهت در صحبتهايي كه با اين مجموعه داشتيم قرار را بر اين گذاشتيم كه با ارزيابي جريانات هنري مانند جشنوارههاي تئاتر بتوانيم در مراكز زير مجموعه بنياد شرايط اجراي عمومي آثار برگزيده اين جشنوارهها را فراهم كنيم. مديرعامل بنياد فرهنگي هنري رودكي بيان كرد: از سويي ديگر دو گروه ديگر هنري نيز مدنظر ما هستند كه نخستين گروه، پيشكسوتان و چهرههاي داراي صاحب انديشه و سبك در تئاتر هستند كه بايد فضايي براي اجرا داشته باشند. گروه دوم هم نسل متاخر و جوانان هستند كه نگاه متفاوتي به توليد دارند، يعني به لحاظ محتوايي، فرم، تم و موضوعي كه انتخاب ميكنند تفاوت چشمگيري با چهرهها و پيشكسوتان دارند. به هر ترتيب ما اين گستره را شناسايي كرديم و با تركيب شورايي كه نمايندگان اداره كل هنرهاي نمايشي هم در آن حضور دارند مشغول كارشناسي هستيم كه چگونه امكان اجراي اين گروهها را براي سال آينده طراحي كنيم و سمت اين موضوع برويم كه تالارهاي حافظ، برج آزادي و وحدت ميزبان آثار نمايشي باكيفيت باشد، اما اين مساله كار بسيار سخت و دشواري است به جهت اينكه ما بايد نهادهاي صنفي را درگير كار كنيم و مطالبات و بازخوردهاي اجتماعي را نيز رصد كنيم.
در تالار حافظ با بحران مواجه هستيم
وي در ادامه به اجراي دو اثر نمايشي همزمان در تالار حافط به دليل تراكم برنامه ريزيها اشاره كرد و گفت: متاسفانه در تالار حافظ با يك بحران جدي روبه رو هستيم به طوري كه گاهي روزي دو اجرا در اين تالار به صحنه ميرود كه اين به لحاظ هنري درست نيست. اين موضوع ما را بهشدت دچار چالش كرده كه بايد براي بهبود اوضاع فكر جدي داشته باشيم. بعد از دوره مرمت و بازسازي كه در اين تالار انجام شد تصميم گرفتيم كار را به سمت تك اجرايي ببريم و اگر بحث دو اجرايي بودن هم در ميان باشد همان كاري كه تعيين شده روزي دو بار روي صحنه باشد زيرا در غير اين صورت حوزه طراحي صحنه آثار نمايشي بهشدت آسيب ميبيند. به هر حال اميدوارم با شناسايي اين آسيبها بتوانيم در سال ۹۵ هر ماه فقط يك اثر در تالارهاي نمايشي بنياد رودكي روي صحنه ببريم. جمالي درباره نحوه اجراي عمومي نمايشها در تالار وحدت نيز توضيح داد: ما مشغول تبيين يك برنامه ايده آل براي تالار وحدت هستيم كه رويكرد فعاليتي آن در جهات مختلفي ميتواند بررسي شود؛ ، اول اينكه ما براي توليد آثار فاخر و ارزشمند از سرمايههاي درون كشور استفاده كنيم و به سمتي برويم كه بر اساس سابقه و نام افراد برنامه ريزي كنيم. نگاه ديگر هم اين است كه بر اساس تم و موضوع همچون تئاترهاي ملي، تئاتر معاصر، جريان جديدي كه در حوزه تئاتر نوگرا به و جود آمده و... اقدام كنيم. اين مدير فرهنگي با اشاره به اينكه يكي از پروژههاي سال جاري بنياد اجراي تئاتر دكتر رفيعي بوده است، بيان كرد: آنچه ما در حوزه تئاتر براي سال آينده برنامه ريزي كرديم بر اين مبناست كه محتوا نقش بسيار اساسي در اجراي عمومي آثار نمايشي داشته باشد، زيرا به اعتقاد من وقت آن رسيده كه ما ضرورتهاي اجتماعي و نيازهاي جامعه تئاتر را ببينيم. از سوي ديگر شما اگر نگاه اجمالي به فعاليتهاي بنياد داشته باشيد خواهيد ديد كه در اين مدت تالار وحدت يك گروه بينالمللي ارزشمند تئاتري را به خود نديده است، در حالي كه اجراي يك اثر نمايشي بينالمللي در تالار وحدت به خودي خود ميتواند اتفاق خوبي براي تئاتر كشور باشد. به هر ترتيب ما در تلاشيم كه يك نگاه استراتژيك جديد را در حوزه تئاتر تعريف كنيم و بر اساس اين نگاه مخاطبان تئاتر از اين پس شاهد كارهاي ارزشمندتري در اين مجموعه باشند. مديرعامل بنياد فرهنگي هنري رودكي در بخش ديگري از صحبتهاي خود به وضعيت عمراني و برنامههاي برج آزادي اشاره كرد و گفت: برج آزادي در حال حاضر دچار يك بحران جدي است كه اين بحران از سال پيش شناسايي شده بود و ما با همكاري نزديكي كه با شوراي اسلامي شهر و شهرداري تهران داشتيم موفق به تصويب يك اعتبار عمراني براي مجموعه شديم. پيشبيني ما هم اين بود كه قبل از فصل بارندگي بتوانيم توسط پيمانكاران شهرداري نقاط حساس را بازسازي و مرمت كنيم. اتفاقا در چند ماه اول هم خيلي خوب حركت كرديم اما اواسط كار بحراني ميان شهرداري و پيمانكار به وجود آمد كه كار را كمي به تاخير انداخت اما اميدواريم حالا كه قضيه جدي شده همت نيز جدي تري شود. جمالي در پايان عنوان كرد: ما به لحاظ محتوايي نيز پيشنهاد جدي را به شوراي اسلامي شهر تهران ارائه كرديم كه اميدواريم هرچه زودتر محقق شود. با توجه به اينكه مجموعه برج آزادي، بنايي داراي ثبت ملي توسط سازمان ميراث فرهنگي گردشگري و صنايع دستي است و سهم عمراني برج در اختيار شهرداري تهران است و بنياد رودكي هم متولي محتواي برنامههاي اين نهاد است، ما پيشنهادي را به شوراي اسلامي شهر تهران ارائه داديم و گفتيم برج آزادي را بين بخشي اداره كنيم. يعني شورايي تشكيل شود كه نمايندگان سه سازمان حضور داشته باشند و براساس اين شورا تصميماتي در حوزه سازمان ميراث فرهنگي، عمراني در حوزه شهرداري تهران و محتوايي در حوزه بنياد فرهنگي هنري رودكي مصوب شود. اين پيشنهاد ما به شوراي شهر بوده كه هنوز جوابي نگرفتيم و اميدوارم در صورت طراحي و اجراي اين شيوه مديريت با همكاري اثربخش اين سه دستگاه برج آزادي را به وضعيت ثابتي برسانيم. آن موقع است كه به سمت تعريف محتواي دقيق ميرويم.
ابتکار/پناه بردن عمو فتیلهایها از صفحه تلویزیون به صحنه تئاتر؛آمدیم تا صادقانه به کودکان بگوییم که راستگو باشیم...
گروه فرهنگ و هنر - صفورا
فتاحی: روز جمعه 15 آبان ماه
در برنامه «فیتیله» آیتمی پخش شد که داستان آن توهین به هموطنان آذریزبان تلقی شد
وبرنامه فیتیله بعد از 15
سال فعالیت مستمر به دلیل یک اشتباه تعطیل شد.
این اتفاق با همه ناپسند بودنش قابلیت تبدیل شدن به یک بحران و حاشیه را نداشت و تنها میتوانست به یک تذکر جدی ختم شود اما ماجرا از زمانی که کمالالدین پیرموذن یکی از نمایندگان مجلس اعتراض شدیدی به این موضوع کرد رنگ و بوی دیگری پیدا کرد. پس از اعتراض آن چنانی پیرموذن حساسیتها آغاز شد و بلافاصله برخی دیگر از نمایندگان آذری زبان، استاندار اردبیل و سایتهای خبری محلی به پوشش گسترده و اعتراضی به این اتفاق پرداختند و ماجرا بیشتر بیخ پیدا کرد.پس از راه افتادن بحث و جنجال در سایتها ،بلافاصله عوامل تولید برنامه متوجه سوءتفاهمی که این آیتم برای آذری زبانها ایجاد کرده بود، شدند و علیرضا آقایی و محمد مسلمی در دو پیام مجزا عذرخواهی از سوی سازندگان برنامه منتشر کردند.تا اینجای ماجرا یک اشتباه سهوی پیش آمده که عوامل، متوجه اشتباه رخ داده شده و رسما عذرخواهی کردند. کاری که معمولا تا همین جایش را هم خیلیها عادت به انجامش ندارند. اما برای سازمان صداوسیما که در این چند سال ثابت کرده پشت هنرمندان و برنامهسازان خود نمیایستد و سر هر مشکل و حاشیهای آنها را سپر بلا میکند اینبار هم همان روش همیشگی را پیش گرفتندو با اعلام بیانیهای نسبت به این اتفاق واکنش نشان دادند. همه میدانیم تلویزیون اشتباهاتی به مراتب بزرگتر و تاثیرگذارتر از این را هم داشته است ولی برخورد تا این حد جدی با چنین اتفاقی جز به منزله خالی کردن پشت هنرمندان و برنامهسازان به وسیله مدیران تلویزیون نیست. رویهای که سالهاست باعث شده بسیاری از هنرمندان و برنامهسازان موفق، باسواد و خوشذوق تلویزیون عطای کار کردن در این سیستم را به لقایش ببخشند.علیرضا آقایی تهیه کننده برنامه با اشاره به اینکه این سه بازیگر از اقوام مختلف (آذری، لری و گیلکی) بودهاند گفت: هیچگاه کسانی که خود از اقوام مختلف هستند به خاستگاهی که به آن تعلق دارند توهین نکرده و نمی کنند.با این حال اگر لازم باشد من بارها و بارها از مردم آذربایجان عذرخواهی میکنم و اگر هم سوء تفاهمی پیش آمده سهوی بوده و هیچ عمد و غرضی در کار نبوده است.محمد مسلمی کارگردان این برنامه نیز گفت: خود من آذری زبان هستم و افتخارم این است که متعلق به این خطه ام و گویش آذری داشته ام، چرا باید به مردمانی از جنس خودم توهین کنم و باعث رنجش آنان شوم اما با این حال خود من نیز از این مسئله پیش آمده رنجیده خاطرم و از مردم آذربایجان عذرخواهی میکنم.
واکنش پرویز پرستویی به جنجال برنامه فیتیله
اما پرویز پرستویی درپستی نوشت :«ای عزیزانی که این مطلب رو میخونید ،بنده یه ترکم وخیلی هم به ترک بودنم مینازم این روزها اخبار فیتیلهها منو خیلی آزارم داد.از مدیران بر کنار شده بگیرید تا عمو فیتیله هایی که بیست سال کودکان و بزرگسالان رو شاد کردن و آگاه ولی این جفای بزرگ رو نمیتونم هضم کنم که سه یار و چند مدیر رو خانه نشین ببینم.عزیزان چرا به هفت سینمایی حمله نمیکنید که سینما رو اینقدر سخیف کردند و کوچک که همیشه بیرق دار فرهنگ ایران بودند و افتخار آفرین در دنیا، شمارو به خدا سوگند در قضاوت عجول نباشید!تو سریال پایتخت ارسطو با لهجه مازندرانی، نفهمید و غذای سگ خورد.. تو سریال باغ مظفر مهران مدیری شخصیت گلمراد با لهجه لری نمایشگر یه آدم کثیف و نفهم بود… تو فیلمها و سریالهای مختلف، شخصیتهایی با لهجهی جنوبی نقش قاچاقچیها رو بازی میکنن… گیلانیها تو سریالهای مختلف نقش آدمای سادهلوح رو ایفا میکنن.. حتی جواد رضویان و رضا شفیعجم با لهجهی افغانی سریال طنزی بازی کردن که سطح فرهنگ افاغنه رو خیلی پایین نشون میداد… اما همهی این اقوام میدونستن که هیچ توهینی در کار نیست.کسی با یه سریال طنز به قومیت توهین نمیکنه… یا سریال در حاشیه که جواد رضویان با اون شکل و شمایل به لهجه قمی حرف میزد… اما با یه آیتم طنز 5 دقیقهای اینکه یه نفر با لهجه آذری با فرچه توالت دندوناشو مسواک کرده، منجر شده به تظاهر...اونم بازیگرای فیتیله که سال هاست نشون دادن چه شخصیتی دارن… ملعبه دست بعضی افراد سود جو و فرصت طلب نشیم که واسه نشون دادن خودشون مصاحبه میکنن و مردمو تحریک میکنن.اگه توپایتخت 3،ارسطو وقتی که داشت اشتباهی غذای سگ میخورد،به جای لهجه مازندرانی لهجه آذری داشت،الان کلیه عوامل پایتخت اعدام شده بودن!»
مسلمی: بارها حقوقمان ضایع شد اما چارهای نبود جز ادامه
در هر حال این ماجرا هم گذشت و عمو فیتیلهایها بعد از چندین سال خدمت و فعالیت به گونهای نامهربان کنار گذاشته شدند وگرد خستگی بر پیشانی هایشان ماند. محمد مسلمی، کارگردان و بازیگر "فیتیله جمعه تعطیله”در قسمتی از یادداشت خود که در این زمینه نوشته آورده است: «با یک تابلو و حماسه آمدیم و حماسه آفریدیم. جورها را جور کردیم و ناجورها را دور. در بازیهای سخت زندگی پالام پولوم آوردیم و خواستیم که برنده باشیم و بیست سال بهای این خواستن را دادیم. تا شاید در عکاسخانه ذهنتان تصویری از تلاشها و گذران عمرمان که پر تلاش میرفت نقش ببندد.آمدیم تا صادقانه به کودکان بگوییم که راستگو باشیم، مثل پیامبری که رسالتش ترویج اخلاق بود.آمدن سخت بود ولی نه سخت تر از ماندن و شدن. ما مقاومت کردیم و ایستادیم تا...تا حقی از ما ضایع شد و در جهت احقاق حق خود تلاش کردیم. اتفاقی نیفتاد. چارهای نبود جز ادامه. چرا که هدف برای ما مهمتر بود... ادامه دادیم و ادامه دادیم تا بارها و بارها حقوقمان ضایع شد. ما بستری را که در آن پرورش یافتیم و پرورش دادیم را محق دانستیم و از شبکه 2 خواستیم تا قدمی بردارد اما بازهم هیچ اتفاقی در جهت احقاق حق از دست رفته برداشته نشد....پس چاره چاره ای نبود جز تن دادن به جبر و قانون طبیعت که هر شروعی را پایانی ست.تلخ است تلخ. اما ما پذیرفتهایم که تلخ هم یک مزه است. تلخ تر آن است که همه مسئولین قول حمایت میدهند و در نهایت، نتیجه آن میشود که تمام حقوق مادی و معنوی گروه نادیده گرفته میشود.خرسندیم که ما در این راه پر فراز و نشیب تلاشمان را کردیم و به این جا رسیدیم. از اینکه روزی سلاممان را به گرمی پاسخ گفتید بر خود میبالیم و از اینکه امروز خداحافظی ما را میپذیرید تا قیامت ممنون شما هستیم. »
چراغ اجرای نمایش «ژنرالها» با حضور اعضای گروه فیتیلهای روشن میشود
به هر حال آن روزها با همه حرف و حدیث هایش گذشت وعمو فتیلهایها باز هم به صحنه برگشتند. اما این بار نه در تلویزیون بلکه روی سن نمایش.دیروز مراسم افتتاح نمایش ژنرالها با حضور محمد مسلمی، علی فروتن و حمید گلی برگزار شد.پس از اتفاقات رخ داده برای عمو فتیلهای ها، این نخستین حضور این گروه در یک فضای عمومی است.این نمایش تولید تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است و تازهترین نمایش گروه تئاتر هفت به حساب میآید. طراحی، کارگردانی و نویسندگی این نمایش با امیر مشهدی عباس و تهیهکنندگی آن به عهده محمدرضا کریمی صارمی است.
اعتماد/بسته فرهنگي «اعتماد» براي هفته آخر فصل پاييز
سينما ، تئاتر، موسيقي و نقاشي
هفته آخر پاييز مصادف شد با پايان سوگواريهاي محرم و اربعين حسيني و به همين سبب سالنهاي سينمايي اين هفته ميزبان آثار جديدي بودند. در اينجا نگاهي مختصر به فيلمهاي تازه اكران شده داريم.
در مدت معلوم
سالنهاي سينمايي به تازگي ميزبان فيلمي اجتماعي با نام «در مدت معلوم» به كارگرداني وحيد اميرخاني هستند كه در آن بازيگراني چون ويشكا آسايش، هومن سيدي، اكبر عبدي و گوهر خيرانديش حضور دارند. داستان فيلم درباره نويسندهاي است كه ميخواهد مجوز انتشار كتابي درباره معضلات بلوغ و مشكلات جوانان را دريافت كند.
حكايت عاشقي
«حكايت عاشقي» نيز از جديدترين آثار سينمايي اكران شده و فيلمي در ژانر دفاعمقدس به كارگرداني احمد رمضانزاده و تهيهكنندگي مسعود جعفريجوزاني است. قصه فيلم درباره يك عكاس ايراني است كه به عنوان نخستين عكاس پس از بمباران شيميايي حلبچه وارد اين شهر ميشود. بهرام رادان و قطبالدين صادقي از جمله بازيگران اين فيلم هستند.
پي ٢٢
فيلم سينمايي «پي ٢٢» نيز از هفته آينده در گروه سينمايي كوروش اكران ميشود. فيلم «پي ٢٢» روايتگر حماسه ناوچه جوشن در سال ٦٧ در درگيري با نيروهاي امريكايي است. در اين فيلم هادي ساعي به عنوان بازيگر نقش اول مرد و امين حيايي به ايفاي نقش ميپردازند.
سايه روشن
در گروه سينمايي هنر و تجربه جديدترين فيلمي كه در اين گروه به نمايش درآمده «سايهروشن» نام دارد و انتظار ميرود باتوجه به تاخير دوساله در اكران آن و تم ويژه فيلم كه به نوعي يك درام روانشناختي است با استقبال مخاطبان روبهرو شود. «سايه روشن» داستان مرد ميانسالي به نام رامين است كه دچار فراموشي شده و خانمي به او كمك ميكند كه حافظهاش را به دست آورد. اين فيلم به كارگرداني فرزاد موتمن و با بازي محمدرضا فروتن و شقايق فراهاني به اكران درآمده است.
من ناصر حجازي هستم
«من ناصر حجازي هستم» مستندي بلند به كارگرداني نيما طباطبايي نيز از تازهترين آثاري است كه در گروه هنر و تجربه به نمايش درآمد. اين مستند در پنج فصل با عنوانهاي «من رويايي دارم»، «آخرين مرد مقاوم»، «سهرابكشي»، «استقلال تا استقلال» و «پرواز عقاب» به جنبههاي مختلف زندگي حرفهاي ناصر حجازي، بازيكن تيم استقلال، دروازهبان و مربي فوتبال ايران ميپردازد و در توليد آن مهران مديري، شهاب حسيني، بهرام رادان، پرويز پورحسيني، مسعود رايگان و رويا تيموريان به عنوان راوي همكاري داشتند. البته آغاز اكران عمومي آن با حاشيههايي در دنياي فوتبال كه به يك دعواي كهنه فوتبالي مربوط بود، همراه شد و فعلا متوقف شده است.
خواب تلخ
«خواب تلخ» از ديگر فيلمهاي اين گروه سينمايي يك فيلم كمدي - اجتماعي به كارگرداني محسن اميريوسفي است. داستان فيلم درباره پيرمردي مردهشور است كه با عزراييل درگير ميشود. در اين فيلم بازيگراني چون عباس اسفندياري و محسن رحيمي حضور دارند.
بچگيتو فراموش نكن
علاوه بر اين فيلمها يك كمدي براي گروه سني كودك و نوجوان با نام «بچگيتو فراموش نكن» به كارگرداني جلال فاطمي در حال اكران است. در اين فيلم بازيگراني چون اكبر عبدي، فرهاد آييش، بهاره رهنما، بهنام تشكر، مجيد شهرياري و مهران رجبي حضور دارند. داستان فيلم درباره يك آرزوي هميشگي كودكان است. زود بزرگ شوند و به آدم بزرگها بپيوندند. هرچند كودكان قدر دنياي كودكيشان را نميدانند و وقتي متوجه اين موضوع ميشوند كه بزرگ شدهاند و مجالي براي بازگشت به كودكي ندارند. اما آن دسته از علاقهمندان فيلم كه به دنبال شيوههاي تازهاي در بيان و روايت سينمايي و از مخاطبان گروه سينمايي هنر و تجربه هستند، ميتوانند در سينماهاي اين گروه سينمايي به تماشاي آثار مورد علاقه خود بنشينند.
صحنه در پايان پاييز
با پايان آذرماه و آغاز زمستان، تماشاخانههاي تئاتر پايتخت هم ميزبان آثار جديد خواهند بود. هرچند نمايشهايي هم هستند كه با اين گذار فصلي اجرايشان ادامه خواهد يافت. در پاييز سرد و زمستاني كه سردتر هم خواهد شد نشستن روي صندلي تماشاخانهها و محو هنر تئاتر شدن، ميتواند پيشنهادي مناسب باشد. بر همين اساس نگاهي خواهيم داشت به نمايشهايي كه به تازگي به صحنه آمدهاند و آثار نمايشي كه در ديماه هم روي صحنه خواهند بود.
خاطرات و كابوسهاي يك جامهدار
اين نمايش اثري از بزرگمرد تئاتر ايران دكتر علي رفيعي است. اثري كه پيش از انقلاب هم به صحنه رفت اما به دستور ساواك اجراي آن تعطيل شد. در اين اثر علي رفيعي نگاهي نقادانه دارد به ماجراي مرگ ميرزاتقيخان اميركبير كه البته از ديد جامهدار او روايت ميشود. در اين اثر نمايشي بازيگراني چون سيامك صفري، مهدي سلطاني، مريم سعادت، مصطفي ساساني و... ايفاي نقش ميكنند. «خاطرات و كابوسهاي يك جامهدار» تا آخري ديماه در تالار وحدت به روي صحنه خواهد بود.
شب آوازهايش را ميخواند
رضا گوران در نهمين تجربه كارگردانياش به سراغ يون فوسه رفته است تا اثري از او را با نگاهي تجربي به صحنه ببرد. اين نمايش داستان درگيريها و مشكلات زناشويي يك زوج است كه فضاي ذهني و عيني زندگي آنها را در هم ميآميزد. براي چنين نمايش روانشناختياي كه قصد دارد به حريم ذهني شخصيتهايش وارد شود گوران از گروه بازيگران برجستهاي بهره برده است. نويد محمد زاده، باران كوثري، سعيد چنگيزيان و نيلوفر زوارق بازيگر اين نمايش هستند. «شب آوازهايش را ميخواند» تا ٢٣ دي ماه در سالن استاد سمندريان مجموعه ايرانشهر اجرا ميشود.
كمدي اتفاقات
اين سالها گرايش خاصي به كمدي در تئاتر پديد آمده است. بيشك بخش بزرگي از چنين روندي پيامد استقبال مخاطبان تئاتر از اين آثار نمايشي است. اما بخش اعظمي از اين آثار را چندان نميتوان كمدي محسوب كرد. با اينهمه ميثم عبدي به عنوان كارگردان كمدي اتفاقات تلاش كرده است تا فهمي درست و سالم از كمدي را به مخاطبان عرضه كند. كمدي اتفاقات كه پيش از اين در فرهنگسراي نياوران به روي صحنه رفته به دليل استقبال مخاطبان از اين نمايش در تماشاخانه باران هم به صحنه رفته است. «كمدي اتفاقات» به نويسندگي «ادواردو دفيليپو» داستان يك روز كاري فرمانداري را روايت ميكند كه در بدو ورودش به شهر درگير اتفاقاتي كميك با يك گروه نمايشي ميشود. عباس جمشيدي، فريبا امينيان، منصور اسكندري، منوچهر رمضاني، سينوره كفاش طلب، مهدي مجنوني، امين قاضي، اسماعيل باستاني و... بازيگران اين نمايش هستند. «كمدي اتفاقات» در ٤ دي ماه در تماشاخانه باران ميزبان مخاطبانش خواهد بود.
بوقلمون
اين اثر نمايشي به نويسندگي و كارگرداني خيرالله تقياني پور كه در جشنواره فجر سال گذشته موفق به كسب چهار تنديس جشنواره و دو تقدير در بخشهاي كارگرداني، نويسندگي، بازيگري زن، موسيقي، بازيگري مرد و طراحي لباس شد، از ديروز در تالار چارسوي مجموعه تئاتر شهر به صحنه رفته است. اين نمايش در اجراي خود از شيوه نمايشهاي ايراني بهره برده است. «بوقلمون» درامي است كه در بستر آيينهاي زورخانه اجرا ميشود؛ در اين نمايش شخصي به نام پهلوان اكبر سالها با دسيسه و توطئه رقيبان خود را شكست داده و پهلوان شهر شده است تا اينكه خبر ميرسد غريبهاي وارد شهر شده و پهلوان اكبر را به مبارزه ميطلبد. اين فرد ميخواهد ١٣ فروردين ماه با پهلوان اكبر كشتي بگيرد. پهلوان اكبر با تمهيدات فراوان قصد دارد از كشتي گرفتن با اين غريبه سر باز زند و در نهايت مشخص ميشود اين غريبه كسي نيست جز فرزند پهلوان سلطان كه با نيرنگ اكبر شكست خورده است. البته اين شخص دختر پهلوان سلطان است كه پهلوان اكبر را به مبارزه ميطلبد. دراين نمايش شكل اجرا و جايگيري تماشاگران به شكل زورخانهاي است. مخاطبان در سه سوي صحنه مستقر شده و در يك طرف هم مرشد قرار ميگيرد. بازيگران هم مثل گود زورخانه در وسط سالن بازي ميكنند. همچنين دراجراي نمايش «بوقلمون» به شيوه زورخانهاي از تمبك، ضرب زورخانهاي، كمانچه و تار استفاده ميشود. علي سليماني سرنسري، سيروس همتي، مهلقا باقري، محمد صادق ملك، جواد پورزند، وحيد نفر، سامان دارابي، محمد هادي عطايي، حسين شفيعي، ابوالفضل حاجي عليخاني، محمد شكري، مهدي پناهي، ميلاد ابراهيمي و محسن سليماني بازيگران اين اثر نمايشي هستند. «بوقلمون» تا ٢٥ دي ماه در تالار چارسوي تئاتر شهر به روي صحنه خواهد بود.
نمايشگاههاي پاييزي
گالريها و مراكز فرهنگي هنري اين آخر هفته هم با افتتاحيه نمايشگاههاي مختلف هنرهاي تجسمي، ميزبان علاقهمندان به هنر هستند. نمايشگاه «پيشگامان هنرهاي تجسمي» كه قرار است در آن بزرگترين مجسمه پرويز تناولي رونمايي شود، روز جمعه ٢٧ آذر ساعت ١٧، در آرت سنتر شماره دو افتتاح ميشود. در كنار اين اثر از پرويز تناولي، دو اثر از پرويز كلانتري كه يكي از آنها تنها اثر حجمي اين هنرمند با عنوان گنبدهاي كاهگلي است و بيش از بيست اثر از ٢٤ هنرمند هنرهاي تجسمي ايران به نمايش در ميآيد. آثاري كمتر ديده شده از عليرضا اسپهبد، احمد اسفندياري، آيدين آغداشلو، محمد احصايي، هانيبال الخاص، ناصر اويسي، ژازه تباتبايي، صادق تبريزي، هوشنگ پزشكنيا، فرامرز پيلارام، جعفر روحبخش، محمدعلي ترقيجاه، جليل رسولي، حسين زندهرودي، علياكبر صادقي، مسعود عربشاهي، حسين كاظمي، پرويز كلانتري، فريده لاشايي، اردشير محصص، بهمن محصص و سيراك ملكونيان در اين نمايشگاه به نمايش گذاشته ميشود. اين نمايشگاه تا ١٧ ديماه ادامه دارد و علاقهمندان ميتوانند براي ديدن آثار همه روزه از ساعت ١٢ تا ٢١ به اين گالري در نشاني بلوار اندرزگو شمالي، شماره ١٤٥، باغ انجمن خوشنويسان مراجعه كنند.
در يكي ديگر از نمايشگاههايي كه از روز جمعه افتتاح ميشود ٣٠ اثر ٥٠ در ٧٠ سانتيمتري از آخرين آثار بهزاد شيشهگران با عنوان «عكسمجسمه» در گالري ويستا به نمايش گذاشته ميشود. هر اثر شيشهگران سه اديشن دارد و به گفته اين هنرمند چاپ آنها روي كاغذ اپسون اين امكان را به عكسها داده است تا ٢٠٠ سال عمر داشته باشند. او ميگويد: از سال٦٨ و زماني كه روي پروژه پرترههاي تختي كار ميكردم، به اين موضوع فكر كردم كه چگونه ميتوان طراحي را با ماهيتي حجمي كار كرد و به عنوان «طراحيمجسمه» به نمايش گذاشت. به همين دليل درباره اين موضوع كار كردم كه علاوه بر اينكه پرتره با چه ساختاري بايد طرح شود بايد به اين نكته نيز توجه كرد كه خود اين پرترههاي طراحي شده چه اندازه مجسمهگون هستند.» نمايشگاه «عكسمجسمه» تا ٧ دي ماه از ساعت ١٦ تا ٢٠ در گالري ويستا به نشاني خيابان مطهري، خيابان ميرعماد، كوچه دوازدهم، شماره ١١ داير است. گالري ويستا شنبهها تعطيل است. اين هفته دو نمايشگاه هم در خانه هنرمندان ايران افتتاح ميشود كه يكي از آنها نمايشگاه «مروري بر آثار كيومرث كياست» كارتونيست و نقاش باسابقه است. در اين نمايشگاه كه فردا در نگارخانه «زمستان» خانه هنرمندان ايران افتتاح ميشود، آثار منتخب از ٤٠ سال فعاليت هنري كياست به نمايش درميآيد. نمايشگاه «مروري بر آثار كيومرث كياست» ٢٧ آذر تا ٧ دي ادامه خواهد داشت و علاقهمندان ميتوانند براي تماشاي اين آثار، همهروزه از ساعت ١٣ تا ٢٠ به نشاني خيابان آيتالله طالقاني، خيابان شهيد موسوي شمالي، باغ هنر، خانه هنرمندان ايران مراجعه كنند. در نمايشگاه ديگري در خانه هنرمندان نيز ٣٠ اثر از شهلا معززي در گالري مميز به نمايش گذاشته ميشود. اين نمايشگاه تا ١١ ديماه ادامه دارد و ساعت بازديد از آن ١٣ تا ٢٠ است.
شروع فصل موسيقي
با پايان ماه محرم و صفر و با شروع فصل زمستان بايد منتظر فصل تازه كنسرتهاي موسيقي در دو حوزه سنتي و پاپ باشيم. كنسرت گروه همخواني و همنوازي خنيا فردا در تالار وحدت برگزار ميشود. كنسرت همخواني و همنوازي گروه خنيا به سرپرستي «پري ملكي» و به آهنگسازي «جلال اميرپورسعيد» با عنوان «راز مانا» در تالار وحدت ساعت ٢١:٣٠ برگزار ميشود. «جلال امير پورسعيد»، «اميد توفيقي»، «مرضيه رحيم زاده»، «محمدرضا ساكي»، «مينا فرخ نيا»، «فاروق كسمايي»، «سهيل مخبري»، «بامداد ملكي» و «پري ملكي» از اعضاي گروه خنيا هستند. بخشي از درآمد كنسرت همخواني و همنوازي گروه خنيا با عنوان راز مانا به نفع آموزش و توان بخشي رايگان توان يابان رعد اختصاص خواهد يافت. علاقهمندان براي تهيه بليت اين كنسرت ميتوانند به سامانه فروش بليت www. tiwall. com مراجعه كنند. اما هنرمندان پاپ از جمله رضا صادقي و بنيامين هم كنسرتهاي خود را در هفته آينده برگزار ميكنند. كنسرت رضا صادقي كه به زودي جديدترين آلبوم خود را به نام «شب باروني» به صورت اينترنتي منتشر خواهد كرد، در تهران و تربت حيدريه برگزار ميشود. صادقي فردا ٢٧ آذر در سالن ميلاد نمايشگاه بينالمللي روي صحنه ميرود و ٧ دي ماه نيز كنسرتي را در تربتحيدريه و در سالن شهداي ٩ دي برگزار ميكند. تور جديد كنسرت ايران گروه بنيامين موزيك هم از روز اول دي شروع ميشود. بنيامين بهادري براي شروع تورش در شهرهاي سنندج، سمنان، قزوين، همدان و لاهيجان روي صحنه ميرود. اين كنسرتها به ترتيب در روزهاي يكم، چهارم، هفتم، هشتم، هفدهم و هجدهم ديماه برگزار ميشود. بنيامين در روزهاي ٢٨ و ٢٩ دي ماه هم در كرمانشاه كنسرت ديگري را برگزار ميكند. كنسرت گروه رستاك به سرپرستي سيامك سپهري و خوانندگي سيدبهزاد و سيدفرزاد مرادي روزهاي سوم و چهارم ديماه در بندرعباس برگزار ميشود. گروه رستاك در اين كنسرت قطعات «سرناي نوروز»، «رعنا»، «گل گل» و «ليلا» را در دو سانس ١٨:٣٠ تا ٢٠ و ٢١:٣٠ تا ٢٣ در تالار شهيد آويني بندرعباس اجرا ميكند. اردشير كامكار هم در ادامه تور كنسرتهاي شهرستان خودش در روزهاي ٣ ديماه در تالار وحدت شهرداري مهاباد و سپس ٤ و ٥ ديماه در شهرستان سقز روي صحنه ميرود.
اعتماد/تقاضاي كارگردان مستند «گزارشي از ماناسلو» از مسوولان
فكري به حال اكرانهاي جشنواره «سينما حقيقت» كنيد
شراره داودي/ در جشنواره «سينماحقيقت» امسال فيلمي از تلاش و زندگي كوهنوردان ايراني كه براي صعود به قله ماناسلو تلاش كردند و در راه بازگشت درگير مشكل شدند، به تصوير كشيده شده است. مستندي كه با استفاده از فيلمهايي كه خود كوهنوردان گرفته بودند، ساخته شده است. با رضا توفيقجو، كارگردان مستند «گزارشي از ماناسلو» به صحبت نشستيم و درباره شرايط و اوضاعي كه اين مستند را ساخته، صحبت كرديم.
چطور از وجود چنين فيلمهايي باخبر شديد كه آنها را در قالب مستند در كنار هم قرار داديد؟
دي ماه سال ۹۲ از طريق داود ملكحسيني كه در پروژهاي با هم كار كرده بوديم، باخبر شدم كه چند كوهنورد دنبال مستندساز هستند تا فيلمهايي را كه در اين سفر گرفتهاند، تبديل به مستند كنند. بعد از ديدن راشها خيلي تحت تاثير قرار گرفتم و در نظر من بيشتر از اينكه موضوعي ورزشي باشد، انساني بود و مرگ يك فرد براي رسيدن به هدفي كه دارد برايم ارزش داشت. با ديدن آنها احساس كردم با نيروي اراده و هدف، انسان هر كاري را ميتواند پيش ببرد و همين موضوع باعث شد بخواهم روي موضوع كار كنم.
زمان راشهايي كه خودشان گرفته بودند، چقدر بود كه شما يك ساعت آن را استفاده كرديد؟
خيلي زياد بود، در حدود دو ترابايت فيلم داشتند و از لحظه به لحظه سفرشان كه وارد نپال ميشوند و تا زمانيكه آن اتفاق تلخ ميافتد و برميگردند را ثبت كرده بودند. ما هم مانند مجسمهسازها كه شكلي را از ميان يك تكه سنگ بزرگ در ميآورند، فيلمها را تراش داديم تا به اين مستند رسيديم. در جلسات مختلفي كه ميگذاشتيم توانستيم اين فيلمها را بالا و پايين كنيم، حذف كنيم و با روحيات و خصلتهاي اين بچهها آشنا شويم و با اين شناخت جنبههاي شخصيتي، هم، فيلمنامهاي براي آن بنويسيم و هم برخي صحنههاي بازسازي شده داشته باشيم.
شما در مستند از همان ابتدا به مخاطب ميگوييد كه اتفاق تلخي براي اين گروه افتاده، هم در نوع روايت و هم در نوع موسيقياي كه استفاده كردهايد، اين موضوع مشخص است، چرا اين شكل روايت را انتخاب كرديد؟
ما از ابتداي فيلم اصرار داشتيم كه رو بازي كنيم و مخاطب بداند كه جعفر فوت كرده و اتفاق تلخي براي اين گروه رخ داده است. ما در اين مدل از روايت تكليف بيننده را روشن ميكنيم و ميگوييم شما با مرگ روبهرو هستيد. شبيه اين اتفاق در فيلم «مسافران» ساخته آقاي بيضايي كه در آن با چنين شكلي از روايت در فيلم سينمايي روبهرو هستيم نيز ميافتد. البته نكته ديگري نيز وجود دارد؛ اينكه كوهنوردان و ورزشكاراني كه اخبار را پيگيري كرده باشند، از مرگ جعفر در سال ۲۰۱۲ خبر دارند و ما نميخواستيم با روايت خطي قضيه بخشي از اين مخاطبان را از دست بدهيم. به همين دليل در همان ابتداي فيلم مخاطب را از اين موضوع باخبر ميكنيم تا همه را به يك نقطه اشتراك برسانيم كه به شكل مساوي ماجرا را دنبال كنند.
در جايي گفته بوديد كه يكي از دلايلي كه به سراغ اين موضوع رفتهايد، نشان دادن زندگي كوهنوردها بوده، چون همه آن چيزي كه ما ميبينيم صعود است. اما شايد در بخشهايي خيلي اين نكات را باز نميكنيد و اطلاعات چنداني هم به مخاطب نميدهيد.
من به دنبال روايت فني از اين قضيه نبودم. در درجه اول اين فيلم براي من ورزشي نيست و بيشتر بعد انساني دارد. اتفاقي است كه همه آدمهايي كه در زندگي هدفي را دنبال كنند با آن همذات پنداري دارند. ميخواستم سختيهاي كار آنها را به تصوير بكشم كه با وجود اينكه ميدانند چه خطراتي آنها را تهديد ميكند، باز هم ميخواهند اين كار را انجام دهند. همانطور كه اميد در جايي از فيلم ميگويد: «صعود هويت ماست و ما از كاري كه انجام ميدهيم، هويت ميگيريم.» آنها در كوه معني پيدا ميكنند و به همين دليل هم ما پلانهاي داخل شهر را به شكلي گرفتيم كه نشان دهيم اين بچهها با شهر بيگانه هستند.
شما در مستند قبلي خودتان «زار خاك» هم به رابطه انسان با خاك پرداخته بوديد، در «گزارشي از ماناسلو» نيز همين طور است، چرا اين اتفاق ميافتد؟
اينها سوژههايي هستند كه ما به آنها بر اساس درون و ذهنيت خودمان به جهان ميدهيم. در «زار خاك» مراسمي درباره فرش بود و آدمهايي را نشان ميداديم كه يك ماه روي اين موضوع فعاليت دارند و در اين مدت در جزيره زندگي ميكنند، در اينجا هم همين طور است، چه چيزي است كه اين بچهها را مصمم به انجام كاري ميكند كه خودشان ميدانند ريسك زيادي دارد و ممكن است جانشان را از دست بدهند. سرما، بهمن، امكان مرگ مغزي در شرايط بد آب و هوايي و حتي از دست دادن انگشتان دست يا پا كه به دليل سرمازدگي اتفاق ميافتد. اين افراد با چالشي كه درون خودشان دارند، روبهرو ميشوند و ميخواهند با فتح كردن آن به پيروزي برسند.
شما سال گذشته و در جريان برگزاري جشنواره سينما حقيقت از كيفيت نامطلوب فيلمهاي نمايش داده شده در سينماهاي اين جشنواره ابراز نارضايتي كرده بوديد، امسال چطور بود؟ چيزي تغيير كرده بود؟
واقعيت اين است كه من قصد نداشتم امسال درباره اين موضوع صحبتي كنم، اما حالا كه شما ميپرسيد، بايد بگويم همهچيز همانطور بود. استوديو اسفند دو فيلم در بخش مسابقه داشت كه با كمترين كيفيت در تصوير و صدا اكران شد كه همين كم بودن كيفيت باعث شد برخي سالن را ترك كنند. حتي ميتوان گفت شرايط نمايش فيلمها در سينما سپيده به بدترين شكل بود و مانند اين بود كه فيلمبرداري آثار با موبايل انجام شده است. جشنواره سينما حقيقت تنها خاستگاه و اميد مستندسازان است كه آنها را گرد يكديگر جمع ميكند و ميتوانند آثار مختلف يكديگر را ببينند، در اين حالت و با اكران در چنين كيفيتي همه زحمت مستندسازها از بين ميرود، حالا يا مشكل از سالنهاي سينماست يا فرمتهايي كه براي نمايش انتخاب ميكنند.
البته سالنهاي سينماها چندان سرپا نيستند و مثلا سينما سپيده واقعا كيفيت لازم براي اكران فيلمها را ندارد.
دقيقا. البته در جشنواره موضوع برنامهريزي و زمانبندي براي اكران فيلمها نيز وجود دارد، همه ما ميدانيم كه در طول روز بيشتر مردم سر كار هستند و نميتوانند در سينماها حاضر باشند و عملا جشنواره عصرها رونق پيدا ميكند. در اين شرايط ساعتهاي هشت شب را براي اكران ويژه قرار دادهاند كه شامل فيلمهاي خارج از مسابقه ميشود و اصلا نميدانيم چرا اين اتفاق ميافتد، چون اكران فيلمهاي بخش مسابقه در طول روز است. اولين اكران مستند «گزارشي از ماناسلو» ساعت ۱۱:۳۰ صبح بود، با اين حال سالن پر شده بود و جاي نشستن حتي روي زمين هم نبود، اما به طور كلي ساعت اكران فيلمها اصلا مناسب نيست. اين اصلا خوب نيست كه فقط جشنوارهاي براي برگزار شدن برپا شود. سال گذشته و بعد از ابراز نارضايتي ما، قرار بود فكرهايي براي مكان برگزاري و كيفيت سالنها شود، ولي حالا بعد از يك سال هيچ اتفاقي نيفتاده است و فكر ميكنم اين موضوعي باشد كه بيشتر فيلمسازها از آن ناراضي هستند.
اعتماد/پيام مرضيه برومند دبير جشنواره «تهران مبارك»
مرضيه برومند، دبير شانزدهمين جشنواره تئاتر عروسكي تهران مبارك در فراخواني با ابراز خشنودي از اينكه چند ماه زودتر از دورههاي گذشته جشنواره، مقدمات برگزاري اين گردهمايي فراهم شده از هنرمندان تئاتر عروسكي خواسته است در اين رويداد شركت كنند. در متن اين يادداشت آمده است: «آسمان عروسكها آبي است. نمايشگران عزيز عروسكي، شانزدهمين دوره جشنواره بينالمللي نمايش عروسكي تهران مبارك دارد فرا ميرسد. خوشبختانه اينبار توانستيم چند ماه زودتر از دورههاي گذشته مقدمات برگزاري اين گردهمايي دوست داشتني و باشكوه را فراهم كرده و از شما دعوت كنيم هرچه زودتر دست به كار شويد و با آرامش و دقت بيشتر خود را براي شركت در اين جشنواره آماده كنيد. اميدواريم با ياري و حضور شما جشنوارهاي گرمتر و پربارتر و آثاري با كيفيت مطلوبتر از گذشته داشته باشيم. مرضيه برومند» در اين فراخوان جستوجو جهت يافتن راههاي نو و خلاقانه در نمايش عروسكي و استفاده از شيوههاي تازه و بديع و متنوع براي تقويت بيان تصويري و انتقال بهتر مفاهيم، توجه به نمايش عروسكي ويژه مخاطبان خردسال و كودك و تلاش براي ايجاد فضاي شاد، با نشاط و اميدبخش، ضمن انتقال پيامهاي آموزشي به ويژه در حوزههاي سلامت، محيط زيست و رفتارهاي مناسب اجتماعي، توجه به مخاطب به عنوان ركن اصلي نمايش و توليد آثاري كه در عين غناي هنري در جذب مخاطب نيز موفق باشد به عنوان اهداف جشنواره معرفي شدهاند.
افکار/«شهرزاد»، هنرمندان را دست به قلم کرد
افکارپرس: به دنبال پخش سریال تاریخی «شهرزاد» از طریق شبکه نمایش خانگی، این عرصه بار دیگر جان گرفت و مخاطبان زیادی از جمله هنرمندان نگاههایشان به سمت این رسانه جلب شد.
آخرین ساختهی حسن فتحی همچنین عدهای از چهرهها را تشویق کرد تا دست به قلم برده و نظرشان را دربارهی این سریال اعلام کنند.
پس از پخش قسمت هشتم سریال «شهرزاد» که اعتراض برخی از هموطنان کرمانیمان به دیالوگ «شیرین» یکی از شخصیتهای این سریال را به دنبال داشت، پریناز ایزدیار که نقش شیرین را در این مجموعه ایفا میکند، در صفحه رسمی اینستاگرم خود جملاتی را خطاب به مردم نوشت.
بخشی از سخنان پریناز ایزدیار به شرح زیر است:
«عزیز دل کرمانی، هموطنهای نازنین من، اول اینکه اون داستان سریال شهرزاد مربوط به سال 1332 است و آن زمان هیچ شهری حتی تهران ذرهای به شکل امروز نبود، دوم اینکه شیرین قصه زندگی پریناز ایزدیار نیست و با توجه به شخصیت نازپروردهای که داره از رفتار اجتماعی درست و ادبیات کلامی درستی برخوردار نیست.»
او همچنین نوشت:
«به نظرم بعضیها با کامنتاشون خیلی کم لطفی کردن و از کاه، کوه ساختن. به هر حال امیدوارم این سوءتفاهم رفع بشه. همه جای ایران برای من زیبا است و نه تنها بر روی شهر خودم، روی کشور و مردم عزیزم تعصب دارم»
عبدالرضا اکبری، بازیگر از دیگر هنرمندانی بود که پس از حواشی ایجاد شده جملاتی را خطاب به هموطنان کرمانیمان نوشت.
بخشی از سخنان عبدالرضا اکبری به شرح زیر است:
«من عبدالرضا اکبری هستم. زاده بافت کرمان، دیار کریمان، همانجایی که گفته بودی اگر نبود همگی از فقر میمردیم.»
«ما همه ایرانی هستیم. ایران را دوست داریم و از وجب به وجب آن پاسداری میکنیم. همانگونه که این اتفاق در دوران دفاع مقدس افتاد و همه ایران در یک جنگ نابرابر و خانمانسوز از مناطق مرزی جنوبی و غربی دفاع جانانه کردند. من حسن فتحی را میشناسم و با او کار کردهام و در «پهلوانان نمیمیرند» فهمیدم که او کارگردان باسواد، فهیم و هنرشناسی است که اتفاقا تاریخ کشورش را خوب میشناسد.»
«این دور از عدل و انصاف است که او و اثرش «شهرزاد» را به واسطه چند دیالوگ مطرح شده در قسمت هشتم محکوم به نابودی کنید و زیر سوال ببرید.»
«دور از هر گونه حب و بغض، سریال «شهرزاد» قصه خوبی دارد و از بافت دراماتیک جذابی برخوردار است. خوب نوشته شده و خوب هم اجرا شده است. بازیگرها همه خوب هستند و نقش هایشان را به درستی ایفا میکنند. کارگردان بر همه چیز اشراف دارد و با وسواس هنرمندانه درام را هدایت می کند.»
«اینکه در این وانفسای هجوم مخاطب به سمت کانالهای بیگانه و مشاهده سریالهای پوچ و منحرف، ما شاهد اثری باشیم که توانسته باشد بیننده را پای تلویزیون بنشاند. ادای چند جمله در رابطه با وضعیت زیستی مردمان این مرز و بوم، اعم از پوشش و گویش و مسائل فرهنگی و عمرانی و غیره، آن هم در سالهای کودتای 1332 و بعد از آن آنقدر مهم نیست که بخواهیم روی آن حساسیت نشان دهیم. ضمن آنکه باید دید این دیالوگها از زبان کدام پرسوناژ قصه (نه هنرپیشه!!) بیان میشود. پرسوناژ مثبت یا منفی؟! بعد بدانیم در آن تاریخ در کشورمان چه ساخت و سازهایی انجام شده بود. آیا عمران و آبادانی به شکل امروز بود؟ آیا همه جا اتوبان و یا جاده آسفالته بود؟»
پرویز پرستویی پس تماشای قسمت هفتم سریال «شهرزاد» نوشت:
«دوستان، عزیزان، هموطنان
شاید کم و بیش در جریان هستید که اخیرا مجموعه «شهرزاد» به کارگردانی آقای حسن فتحی و بازی استادانه، استاد علی نصیریان و جمعی از بازیگران سینما، تلویزیون وتئاتر از طریق رسانه خانگی در دسترس شماست. باور کنید تا به حال نشده یک بار به سوپر محله مراجعه کنم و بعد از خرید اجناس مورد نیاز زندگی، حتی یک دی وی دی از مجموعههای ساخته شده در رسانههای خانگی، خریده باشم. اما اخیرا خود آقای فتحی بزرگواری کردند و هفت قسمت از مجموعه شهرزاد را به بنده دادند و از آنجا که همیشه کارهای آقای فتحی را دنبال کردهام، این هفت قسمت را در یک مجلس دیدم و بی صبرانه منتظرم قسمت هشتم این مجموعه رو ببینم؛ البته امیدوارم آقای فتحی دیگر قسمتهای بعدی را برای بنده نفرستند که خودم خریداری کنم. چون هم ارزش خریدن به هر قیمت و دیدن را دارد. از این طریق به همه عزیزانی که در این مجموعه در هر پست و مسئولیتی که داشتهاند از صمیم قلب تبریک و خدا قوت میگویم و به همه ملت ایران توصیه میکنم حتما این مجموعه رو ببینند. امیدوارم تلویزیون هم تلاش کند این مجموعه را خریداری کرده و از شبکههای سراسری چه در ایران و برون مرزی نمایش دهد.
لازم به توضیح است که بنده در این مجموعه ذینفع نیستم، فقط چون بی نهایت از دیدن این مجموعه لذت بردم حیفم آمد که شماها نبینید و دیدن این مجموعه را از دست بدهید.»
بخشهایی از سخنان عاطفه رضوی - بازیگر - درباره سریال «شهرزاد» به شرح زیر است:
«نشد نشد نگم… چقدر یک کار خوب و فاخر میتواند باعث سربلندی باشد، حتی اگر در تولید آن شریک نباشیم. همین قدر که معلوم میشود هنرمندان این مرز و بوم میتوانند اثری خلق کنند که بیننده را وادارد بیصبرانه منتظر قسمت بعدی آن شود و هنگام تماشا لحظهای چشم از صفحه تلویزیون برندارد، نپندارد که شنیدن کفایت میکند و نیازی به دیدن نیست.»
«چقدر باعث سربلندی است که میتوانیم سریال شهرزاد را از شبکه خانگی ببینیم که اگر تولید سیما بود هرگز بدین فاخری ساخته نمیشد و ما از دیدن یک سریال خوب به سادگی محروم میشدیم.»
حسین پاکدل - بازیگر و کارگردان - درباره «شهرزاد» نوشت:
«دیگر وقتش بود شهرزادی بیاید برایمان قصه بگوید. قصهای از دیروز و امروز. داشتیم تمام میشدیم. قصههامان داشت ته میکشید از شدت تهی بودن از معنی. داشتیم از شدت کسالت در شیبی تند با عشقهای سفارشی و ناچسب به درّهی نفرتِ از هم میافتادیم. اگر در قصه شهرزادِ کهن، حاکمی ظالم بود که دختران شهر را برای شبی هوس به کاخ نکاح میبرد و روز بعد به گورِ کور میفرستاد، ما مدتها بود به عنوان حاکمان وجودِ خود از خود بیخود شده بودیم. حواسمان نبود با خود و با هم چه میکنیم. اگر شهرزاد با لالاییی قصهای تودرتو ظالم را سحرگاهان به خواب میبُرد تا ظلم، حتی برای روزی به تأخیر بیفتد؛ این شهرزادِ نو دارد از همان سر شب خواب از سرمان میپراند. دارد از توهمِ خوابِ خوشِ خرگوشی بیدارمان میکند. مدتها بود از شدت بیخوابی خوابگرد شده بودیم. ما بعد از کودتا دورِ خود در هیچ و پوچ به باطل میچرخیدیم. ما، خود را هر شب به برزخ میکشاندیم و صبح نشده دار و ندارمان را دار میزدیم. ما منشهای اجدادی سرزمین وجودمان را یک به یک سرمیبریدیم. بر داشتههای فرهنگی و عاداتِ نابمان چوب حراج میزدیم. دیگر وقتاش بود شهرزادی خردمند بیاید و برایمان قصهای تازه بگوید؛ در قالبی فراگیر. اگر در شهرزاد کهن آن دخترِ هوشمند چنان قصه گفت که حاکم به انتظار تداوم قصه خونش نمیریخت و شبی دیگر به انتظار بود و این شبها به هزار و یک شب کشید؛ شهرزادِ حسن فتحی و نغمه ثمینی، هفته تا هفته ما را در خود میبرد به انتظار. ما یک هفته سر از پا نمیشناسیم برای دیدن و شنیدنِ خود، در آیینه این سریالِ فتحی - که از بهترین ظرفیتهای هنر نمایش مثل دیگران ولی به نحو احسن بهره برده است. در این قصه شهرزاد، ما را به خودمان برمیگرداند. به خود نشانمان میدهد. درسهای بکر میدهد به ما از کیمیای عشق. رسم و مرامِ زندگی میآموزد از صبوری و حکمت. ما را بزرگ میکند، پا به پای خود. به اشارتِ خالقان اثر، این شهرزاد، بزرگآقای قدر قدرت را سر به زیر نگاه میکند؛ ولی هیمنهاش را میتکاند با سیلی سکوت و خوداری و خرد. همانطور که خودش زیر سنگ سنگین آسیابِ زندگی قد میکشد، از قبادهای واداده و فرهادهای عاشق پیشه مرد میسازد. مادرانِ دلخور را به آشتی کشانده، در بغل هم مینشاند به مهر. پدران را در آیینهی هم، وادار میکند به نگاهِ شرم. آنچه در معمای کودتا – بخوانید طاعون- بر ما رفته را کوتاه و گویا روایت میکند به صداقت، بی شعار و با شعور. سریال شهرزاد امروز تنها جان دخترکان زایش را حفظ نمیکند؛ دارد به یمن هفتهای انتظار ما را از خودزنی عمومی باز میدارد.»
مهران احمدی - بازیگر - هم درباره «شهرزاد» اینگونه نوشت:
«به نظر میرسد سریال شهرزاد جذاب و دیدنی است و در این چند سال اخیر، سریالی با این کیفیت ساخته نشده است. شخصیتی به نام فتحی نیز در پشت این ماجراست که چنین سریالی به این خوبی درآمده است. تنها نگرانی من از بازار نامناسب شبکه خانگی است. اگر مردم قسمت اول شهرزاد را ببینند، بی شک تا قسمت آخر را دنبال میکنند و مشخص است برای این پروژه چقدر زحمت کشیده شده است.»
ایران/محمد نهاوندیان رئیس دفتر رئیس جمهوری در بازدید از جشنواره فیلم «سینما حقیقت» مطرح کرد
حمایت از فیلمهای مستند، حمایت از تصمیمهای محققانه است
حسام الدین آشنا: نیازمند مستندهای پژوهشمحور هستیم
«فیلم مستند» آنقدر جذابیت دارد که رئیس دفتر و مشاور رئیس جمهوری و معاون وزیر ارشاد را به نهمین دوره جشنواره سینما حقیقت بکشاند. شامگاه سه شنبه محمد نهاوندیان رئیس دفتر رئیس جمهوری و حجتالله ایوبی رئیس سازمان سینمایی و حسام الدین آشنا مشاور فرهنگی رئیس جمهوری برای بازدید از این دوره جشنواره و همچنین تماشای فیلم به سینما فلسطین رفتند و درباب اهمیت فیلم مستند و کارکردهایی که در دنیای امروز دارد صحبت کردند.
دکتر محمد نهاوندیان که برای دیدن مستند «مادر کشی» در نهمین دوره جشنواره بینالمللی سینماحقیقت حضور یافته بود، پیرامون اهمیت و توجه مسئولان به فیلمهای مستند، اظهار داشت: «با توجه به گستردگی، پیچیدگی و چند لایه بودن مسائل اجتماعی، استفاده از فیلمهای مستند قطعاً میتواند در ملاحظه عینیتر مسائل و واقعیتها مثمرثمر باشد به تصمیمگیران کشور کمک کند؛ به این عبارت، حمایت از فیلمسازی مستند حمایت از تصمیمهای مبتنی بر تحقیق است.» وی درباره تأثیر مستند بر ارتقای فرهنگ عمومی کشور تصریح کرد: «ما در فرهنگ عمومی، توجه به مشکلات جدی کشور و آگاهی نسبت به بحرانهایی چون بیآبی را کمتر میبینیم.» رئیس دفتر ریاست جمهوری با اشاره به اینکه سهم بسزایی از اوقات فراغت مردم به دیدن فیلمهای سینمای داستانی و سرگرمکننده صرف میشود، ادامه داد: «متأسفانه در بعضی از این فیلمها مفاهیم هدفمند و آگاهانه کمتر دیده میشود. فیلم مستند اگر جذاب باشد، حتماً میتواند در رساندن پیامها، بالا بردن سطح فرهنگ عمومی، آگاهی و توجه به آسیبهای اجتماعی میان نسلهای مختلف، کمک بسزایی کند.»
رئیس دفتر رئیسجمهوری در حاشیه حضور در جشنواره سینما حقیقت در پاسخ به این پرسش که آیا دولت برای افزایش بودجه هنرهای نمایشی برنامهای دارد یا خیر؛ اظهار کرد: در دولت بهطور جدی در این زمینه بحث داریم اما متأسفانه بخش اعظمی از بودجه فرهنگی خارج از دولت هزینه میشود که امیدوارم بزودی با همفکری و همدلی برطرف شود. نهاوندیان در پاسخ به این نظر که «وضعیت بنای تئاتر شهر بسیار بحرانی است و احتمال وقوع حادثهای مشابه آنچه چندی قبل در سالن اصلی این مجموعه رخ داد؛ وجود دارد» گفت: خوشبختانه توجه به هنرهای نمایشی از سیاستهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است اما منابع خیلی گستردهای ندارد و ما امیدواریم با افزایش منابع درآمدی دولت در سال آتی امکان بیشتری برای رسیدگی به تئاتر داشته باشیم.
بازدید رئیس سازمان سینمایی از «سینما حقیقت»
حجتالله ایوبی هم با حضور در سینما فلسطین و بازدید از نهمین دوره جشنواره بینالمللی سینماحقیقت، سینمای مستند را در اکران عمومی موفق ارزیابی کرد و گفت: برنامهای برای آغاز یک تحول جدید در سینمای مستند در دست تهیه است. وی پیرامون برگزاری نهمین دوره این جشنواره گفت: «چیزی که مطمئن هستم این است که هر روز آقای طباطبایینژاد از دیروزش بهتر است و هر دوره جشنواره سینماحقیقت را بهتر از دوره قبل برگزار میکند. ایشان پُر از ایدههای جدید هستند و مدیران خوب، ایدههای خوبی هم دارند.»
ایوبی با اشاره به اهمیت سینمای مستند عنوان کرد: «فیلم مستند در ایران ظرفیت بالایی دارد. بسیاری از بزرگان ما در عرصه سینما از مستندسازان هستند. خوشبختانه پشتوانه فیلم مستند، دانش و تجربه است و بدون دانش و تجربه نمیشود مستند خوب ساخت.» رئیس سازمان سینمایی ادامه داد: «باعث خوشحالی است که بتدریج مخاطبان سینمای مستند در ایران افزایش پیدا میکنند.»
ایوبی با تأکید بر ادامه روند اکران مستند در گروه هنر و تجربه، یادآور شد: «اتفاقی که در هنر و تجربه برای اکران مستند افتاد، اگرچه اتفاق کوچکی بود اما انرژی زیادی به مستندسازان داد که بدانند اگر مستند خوب بسازند و شرایط اکران درست برایشان فراهم شود، همپای سینماگران داستانی میتوانند پیش بروند و مخاطب عمومی داشته باشند.»
رئیس سازمان سینمایی، جشنواره سینماحقیقت را از جمله جشنوارههای بسیار تخصصی دانست و خاطرنشان کرد: «این جشنواره جزو جشنوارههای به معنای واقعی «بینالمللی» سینمای ایران است؛ برای اینکه ملاحظاتی که برای جشنوارههای بینالمللی دیگر داریم، در این جشنواره وجود ندارد. در این جشنواره میتوانیم بخش عظیمی از مستندهای روز دنیا را نشان دهیم. به همین خاطر، هم از نظر حضور میهمانان و هم فیلمهای نمایش داده شده، کاملاً بینالمللی است.»
حضور حسام الدین آشنا در جشنواره سینما حقیقت
مشاور فرهنگی رئیس جمهوری خود را یکی از مخاطبان شبکه مستند دانست و تأکید کرد افزایش تأمین آثار فاخر مستند در این شبکه مستندسازان را امیدوار میکند. حسام الدین آشنا، مشاور فرهنگی رئیس جمهوری در پاسخ به اینکه آیا شبکه مستند را میبیند یا خیر، اظهار کرد: اخیراً شبکه مستند را بیشتر میبینم. مگر میشود شبکه مستند را ندید؟ وی درباره آثار دلخواهش در این شبکه افزود: من همه نوع مستند را تماشا میکنم. اما ما به دنبال نوعی از مستند هستیم که اسم آن را مستندهای پژوهش محور و با موضوع سیاستگذاری عمومی گذاشتهایم؛ مستندهای پژوهشی که موضوع آنها سیاستگذاری در کشور است نه سیاست. به این معنا که ما در موضوعات حساس مملکت در طول زمان طولانی چه کردهایم و چه اتفاقی افتاده است؟ مشاور فرهنگی رئیس جمهوری در این باره که آیا اکنون چنین مستندهایی ساخته میشود یا خیر، تصریح کرد: ظلمی که ما به مستند کردهایم این بوده که یا در تلاش برای تبلیغاتی کردن آن بودهایم یا به این سمت رفتهایم که با این آثار دیگران را بکوبیم. وی یادآور شد: اما مستندهایی که تلاش میکند با انصاف و حقیقتجویی به دنبال آگاهی بیشتر مردم باشد قدری کم است. بخصوص در سالهای اخیر که نوعی مستند باب شده که بیش از حد سفارشی است. آشنا که شامگاه سهشنبه در جشنواره سینما حقیقت حاضر شده و به تماشای مستند «مادرکشی» نشسته بود، تأکید کرد: ما مستندی را حمایت میکنیم که موضوعات ملی را با نگاه انتقادی ببیند. «مادر کشی» نمونهای از این آثار است که در جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآمد. مشاور فرهنگی رئیس جمهوری در این باره که آیا نمونه چنین آثاری را در شبکه مستند دیدهاید، گفت: آثار خارجی با این مضامین بله اما مستندهای داخلی هنوز خیر. از طرفی من خیلی طرفدار این نیستم که شبکه مستند تولید کند بیشتر طرفدار این هستم که شبکه مستند تأمین کند، وی ادامه داد: نگاه تأمینی در شبکه مستند خیلی مهم تر از تولید است چون شبکه مستند بودجه زیادی برای تولید ندارد در نتیجه تعداد تولیداتش کم میشود اما اگر به سمت تأمین مستندهای فاخر برود، همه کسانی که مستند میسازند میتوانند امیدوار باشند با روی باز شبکه مستند مواجه شوند.
ایران/مسعود امینی تیرانی در گفتوگو با «ایران»:
همدلی با موسیقی فاخر همسایه
سینما
مسعود امینی تیرانی کارگردان مستند «دور مشو» معتقد است کشف جهان و پیدا کردن پاسخی برای پرسشهایش درباره جهان و انسان همواره دغدغهاش خواهد بود. او در برخورد با پیشنهادهای گوناگون ابتدا به تعیین موقعیت خودش و موضوع میپردازد تا به کشف بهتر در باب دنیای پیرامون دست پیدا کند.
ساخت فیلم در مورد موسیقی آن هم موسیقی غیر ایرانی برایتان دشوار نبود؟
موسیقی اتفاقاً تنها زبانی است که همواره و توسط همه قابل فهم است و یک زبان ارتباطی جهانی است و در این مورد بخصوص که ما اشتراکهای فراوانی با موسیقی تاجیکستان داریم، ما تقریباً در یک منطقه فرهنگی قرار داریم و مهمترین نکته آن زبان مشترک مان است. ما تا حدود 150 سال پیش بخشی از یک جغرافیا بودیم.
ایده تولید این فیلم دغدغه شخصیتان بود؟
کشف جهان دغدغه من است. آن چه که کمک کند پاسخی برای پرسشهای همیشگیام درباره جهان و انسان و روابط آدمها پیدا کنم، همواره دغدغه من خواهد بود. بنابراین در برخورد با هر پیشنهادی ابتدا تعیین میکنم که موقعیت من و موضوع نسبت به هم چگونه است و اینکه کار روی موضوع چگونه مرا به کشف بهتر دنیای پیرامونام رهنمون میکند. ایده این فیلم اگر چه پیشنهادی از جانب احسان رسول اف و رضا توفیق جو بود ولی از این منظر برایم جذابیت داشت که میتوانستم به یکی از زیباترین احساسات زمان گذشته ام پاسخ دهم؛ زمانی که آواز «دور مشو»ی استاد دولتمند خلف را شنیده بودم و فکر میکردم چگونه این ترکیب حیرت انگیز سروده شده است.
در «روز فلک» چه اتفاق خاصی رخ داده که تاجیکها برای آن جشنواره برگزار میکنند؟
آیین روز فلک یک گردهمایی است. در حقیقت برای گرامیداشت و ارج نهادن به موسیقی فلک روزی را به همین نام گذاشتهاند و بهترین خوانندهها و نوازندهها در آن روز و در برابر مردم موسیقی خود را به نمایش میگذارند. این روز با حمایت دولت تاجیکستان برگزار میشود و تقریباً یک شکل ملی یافته است. موسیقی فلک ریشهای مردمی دارد و آوازها و لحن هایش سینه به سینه منتقل شده است. بخشی از فرهنگ مردم تاجیکستان است که به رسمی همیشگی تبدیل شده و شاید بتوان گفت در کنار موسیقی شش مقام یکی از سرچشمههای موسیقی جدید تاجیکستان است. فلک ریشه در اعتقادات مردم تاجیکستان دارد.
فکر میکنید این نوع موسیقی که از چنین باوری میآید میتواند جهانی شود؟
این نکته را آهنگسازان باید پاسخ دهند، اما چیزی که میدانم این است که فلک شبیه به موسیقی مقامی ماست. همچنان که همین موسیقی میتواند همه جا شنیده شود، ولی یکی از کارهای دولتمند همین نکته بود که توانست فلک را به سطح یک موسیقی علمی نزدیک کند و این گونه راه را برای عمومی تر شدن آن بردارد.
فیلم به لحاظ روایی بیشتر از این جای بیان داشت، چرا به جای نشان دادن زندگی شخصی آن دخترک کم بینا به روایت موسیقی فلک نپرداختید؟
موسیقی در یک بستر فرهنگی معنا میشود، در عین حال فیلم به شکل تخصصی به موسیقی نمیپردازد. فیلم اگر چه درباره فلک و دولتمند است اما به یک نکته بزرگتر اشاره میکند و آن رابطه فرهنگی میان ایران و تاجیکستان است؛ اشتراکی به نام زبان فارسی که هر چند به آن عشق میورزیم اما در حال تغییرات بزرگی است. رابطهای که در حال جدایی است. بخشی از ایده فیلم مربوط میشود به موضوع عشق و جدایی که فکر میکنم این نکته در فیلم بخوبی دیده میشد.
ایران/سید عباس صالحی در نشست مدیران کل ارشاد استانها عنوان کرد
اختصاص 33 درصد منابع معاونت فرهنگی ارشاد به استانها
دومین نشست تخصصی معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با
مدیران کل ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی استانها با حضور سید عباس صالحی؛ معاون
امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، جاسم جادری استاندار هرمزگان، آیتالله
نعیم آبادی نماینده ولی فقیه و امام جمعهبندرعباس و مدیران ستادی معاونت امور
فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روز چهارشنبه (25
آذرماه) در
بندرعباس آغاز به کار کرد.
سید عباس صالحی برگزاری دومین اجلاس تخصصی معاونت امور فرهنگی با مدیران کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در آستانه ولادت حضرت پیامبر(ص) را به فال نیک گرفت و عنوان کرد: یکی از موضوعاتی که دولت تدبیر و امید و وزارت ارشاد در این دوره مد نظر داشته بحث حرکت تعاملی فعال با استانها بوده است. این اقدام یک تاکتیک نیست بلکه به صورت یک استراتژی تعریف شده و بازتاب آن در استانها قابل مشاهده است. وی افزود: برای مثال، در سال 1393 با دستور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مقرر شد تا 20 درصد از منابع برنامه ریزی به استانها اختصاص پیدا کند. برداشت مبتنی بر آمار ما در سال گذشته حکایت از این دارد که 33 درصد از منابع معاونت امور فرهنگی به طور مستقیم به استانها تعلق گرفته است. این رقم نشان میدهد که معاونت امور فرهنگی 13 درصد بیشتر از تکلیف معین شده در این مسیر گام برداشته است. صالحی با اشاره به حمایتهای معاونت امور فرهنگی از برنامههای استانها در دو سال گذشته گفت: در دوره جدید تأکید قابل توجهی وجود داشته تا برنامهها با انسجام و جدیت بیشتری به انجام برسند. سال 1393 از 111 برنامه در استانها حمایت شد و در سال جاری نیز 190 برنامه زیر چتر حمایتی معاونت امور فرهنگی قرار دارند. همچنین در حوزه چاپ 28 دوره آموزشی در 11 استان کشور برگزار شد و در آینده نزدیک دوره عالی مدیریت کسب و کار در حوزه مدیران و متخصصان چاپ نیز با همکاری دانشگاه صنعتی شریف، دانشگاه تبریز و دانشگاه اصفهان برگزار میشود. در کنار این اقدامها، نمایندگانی از 23 استان کشور نیز در نمایشگاه چاپ کشورهای خارجی حضور یافتهاند و 31 کتابخانه تخصصی چاپ در استانهای کشور دایر شده است.
ایران/سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی:
بر اساس ابلاغ رئیس جمهوری، تعداد سکههای جایزه جلال شناور شد
سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: میزان جایزه ادبی جلال آل احمد شناور شد تا دست برگزارکنندگان آن باز باشد. با این حساب، کف جایزه 30 سکه و سقف آن 110 سکه شد.
حسین نوش آبادی سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیرامون ابلاغیه رئیس جمهوری مبنی بر اعطای جایزه جلال از حداقل 30 تا حداکثر 110 سکه تمام بهار آزادی اظهار داشت: چون جایزه ادبی جلال آل احمد زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی را دارد، اصولاً اساسنامه جایزه جلال و حتی جایزههایی که اینگونهاند و مصوبه شورا را دارند برای تغییر هم باید مصوبه داشته باشند. وی افزود: از آنجا که بحث تعداد و میزان جوایز و سکههای این جایزه مورد بحث بود و اینکه امکان آن هست که هر سال به برگزیدگان جایزه 110 سکه مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی پرداخت شود یا نه این مباحث موجب شد تغییرات پیشنهاد شود. تجربه نشان داده که تأمین این تعداد سکه برای این جایزه مشکل است و لذا قرار بر این شد شورای عالی انقلاب فرهنگی که قبلاً مصوبه این جایزه را داشت، در آن تجدید نظر کند. از این رو آقای جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی هم هستند، پیشنهاد دادند برای اینکه در آینده امکان تأمین جوایز فراهم باشد شورا با کاهش میزان آن موافقت کند. سخنگوی ارشاد تصریح کرد: طبیعی بود در این رابطه باید مصوبه شورا بلاغ میشد. شورای عالی انقلاب فرهنگی که در گذشته میزان جایزه را 110 سکه تمام بهار آزادی اعلام کرده بود، بهخاطر قانونی شدن، کف و سقف را تعیین کرد. از این رو 30 سکه به عنوان کف و 110 سکه سقف جایزه شد. وی افزود: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و برگزار کنندگان این جایزه، اختیار دارند حداقل 30 و حداکثر 110 سکه را اهدا کنند.
نوش آبادی در پاسخ به این سؤال که پس با توجه به سخنان شما، امکان اینکه در دورهای 110 سکه پرداخت شود وجود دارد؟ توضیح داد:بله؛ این دستورالعمل شورای عالی انقلاب فرهنگی است، بدین معنا که جایزه جلال آل احمد میان 30 تا 110 سکه میتواند شناور باشد. این مسئول در ارشاد اضافه کرد: این جایزه باید برای کاهش، مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی را میداشت، تا دست برگزارکنندگان باز باشد بنابراین این مصوبه ابلاغ شد.
جام جم/میوههای ممنوعه در شبکه نمایش خانگی
شبکه نمایش خانگی که در دهه 70 و با هدف حمایت از سینما، ارتقای فرهنگ عمومی و مقابله با تهاجم فرهنگی به وجود آمد و پس از تاسیس موسسه رسانههای تصویری و با ایجاد موسسات خصوصی، فعالیت آن شکل گسترده تری به خود گرفت، در این سالها و بهویژه در این چند وقت اخیر نه تنها از اهداف و آرمانهای اولیه فاصله گرفته، بلکه حتی مخالف و معکوس اهداف تعریف شده اش عمل میکند.
تصویر میوههای ممنوعه در شبکه نمایش خانگی
شبکه نمایش خانگی چندی است آثاری تولید میکند که در آن مصداقهای ناهنجاری به چشم میخورد و برخی از صاحبان فیلم و سریالها با سوءاستفاده از فضای باز موجود، دست به ترفندهایی گاه غیراخلاقی و منافی باورها و اعتقادات عمومی مردم برای جذب بیشتر مخاطب میزنند. سوال اینجاست که چه شد چاقو دسته خود را بریده و نهادی که قرار بود اتفاقات خوبی را رقم بزند، حالا باعث تبعاتی منفی در جامعه شده و هم به دلیل کارکردی معکوس صدای اعتراض اهالی سینما و تلویزیون را هم بلند کرده است؟
به گزارش جامجم، نهادهای ارزشیابی و نظارت در حوزه تولید و نمایش فیلم و سریال باید با آگاهی به حساس بودن مسئولیت خود، نقش نظارتیشان را به بهترین شکل ایفا کنند تا تبعات منفی و مخرب سهل انگاریها و خطاهای برخی، منجر به این نشود که به جای مقابله با تهاجم فرهنگی، با آن همراه شویم. نمایش صحنههای میخوارگی، بهرهگیری از برخی دیالوگهای ناشایست، پوشش نامناسب بازیگران زن در برخی صحنهها و اهانت به قومیتها که بهتازگی نمونهای از آن حاشیهساز شده، اوضاع شبکه نمایش خانگی را نگرانکننده نشان میدهد و نیاز به نظارت جدیتر وزارت ارشاد به عنوان متولی اصلی ماجرا را گوشزد میکند.
قاتل سینما
محمدحسین فرحبخش، تهیهکننده و کارگردان سینما در گفتوگو با جامجم، نارضایتی خود را از شبکه نمایش خانگی اعلام کرد و گفت: هیچکدام از سریالهای شبکه نمایش خانگی همچون قهوه تلخ، شاهگوش، دندون طلا و شهرزاد با موفقیت روبهرو نشده و همه آنها هم شکست خوردهاند، چون من آمار دقیق این حوزه را دارم.
این کارگردان که امسال با فیلم «آبنبات چوبی» با بازی رضا عطاران قصد حضور در جشنواره فیلم فجر را دارد، ادامه داد: من کلا مخالف ساخت سریال در شبکه نمایش خانگی هستم. برای اینکه سینما را نابود میکند و تماشاگرانش را کاهش میدهد. چون سینما یک محدودیتهایی دارد و ما براساس این محدودیتها فیلم میسازیم. پس باید نهادهای دیگر وزارت ارشاد هم تابع همان محدودیتها، قوانین و مقرراتی باشند که سینماگران از آن تبعیت میکنند.
ایجاد دوگانگی فرهنگی
احمد نجفی، بازیگر مشهور سینما هم در گفتوگو با جامجم، ریشه اتفاقات پیش آمده و وضعیت نگران کننده شبکه نمایش خانگی را دوگانگی معیارها و قوانین در فضاهای عرصه هنرهای نمایشی دانست و گفت: نمیشود در جایی یک ضابطه وجود داشته باشد و در جای دیگر یک قانون دیگر حاکم باشد. نتیجهاش همین اوضاع کنونی شبکه نمایش خانگی میشود. ممکن است برخی از این آثار مشتریهایی پیدا کند، اما به روحیه و روان یک ملت لطمه میزند. تهیهکنندهها هم از این دوگانگی آسیب میبینند و گیج میشوند. آنها محصول مشابهی را برای تلویزیون میسازند و فکر میکنند، میتوانند آن را بدون مشکل در تلویزیون نمایش دهند، اما بعد از ممیزی فریاد و فغانشان بالا میرود که این سریال من نیست و صحنههای آن را درآوردند.
بازیگر نقش ماندگار کارآگاه علوی درباره راهکار این مشکل بیان کرد: بالاخره یک جایی مسئولان ارشاد و رسانه ملی باید طی گفتوگوهایی سازنده به یک نقطه مشترک برسند و یک همصدایی را به وجود بیاورند. با اینکه مدیومهای تلویزیون، سینما و شبکه نمایش خانگی تفاوتهایی با هم دارند، اما به لحاظ حفظ ارزشها و اعتقادات مردم هیچ فرقی میان این رسانهها وجود ندارد و همه باید از قانون تبعیت کنند.
نجفی که امسال به عنوان تهیهکننده فیلم «من یک ایرانیام» با بازی علیرضا حیدری را در جشنواره فیلم فجر دارد، شبکه نمایش خانگی را تهدیدی برای تلویزیون دانست و گفت: قول میدهم اگر شبکه نمایش خانگی با همین معیارهای آزاد و رها سریال بسازد، متاسفانه تلویزیون که مخاطب خیلی وسیعتری دارد، از دهن میافتد،. چون مردم این آثار را به عنوان سریال میخرند و دیگر به سریالهای رسانه ملی اهمیت نمیدهند.
تفاوت ماهوی میان رسانهها وجود ندارد
مجتبی رحماندوست، نماینده مجلس شورای اسلامی هم درخصوص اوضاع و احوال نامناسب این روزهای شبکه نمایش خانگی به جامجم گفت: چون جامعه ایرانی و اسلامی مبتنی بر مبانی ارزشی و اعتقادی است، بدون شک باید خوراک فرهنگی مناسبی به مردم داده شود و مهمتر اینکه مسئولان ذیربط باید حساسیتها و مراقبتهای لازم را در این خصوص داشته باشند. اینکه بگوییم چون فلان اثر مربوط به شبکه نمایش خانگی است، نباید معیارهای جامعه در آن رعایت شود، پاک کردن صورت مساله است. باید همانطور که در تلویزیون و سینما اعمال چارچوب میشود، شبکه نمایش خانگی هم از همان قوانین تبعیت کند.
این شاعر، نویسنده و جانباز جنگ تحمیلی افزود: میان آنچه در رسانه ملی، سینما و شبکه نمایش خانگی میافتد من هیچ تفاوت ماهوی نمیبینم، بنابراین اینکه بگوییم باید در شبکه نمایش خانگی سختگیری کمتری وجود داشته باشد، پذیرفته نیست. اگر هم ملاک این باشد که آثار تولیدی به نسبت فیلم و سریالهای ماهواره سالم ترند، این هم اصلا توجیه خوبی نیست. طبیعی است که ماهواره عامدانه آثاری را برای تخریب جامعه ما تولید میکند، ولی ما باید حواس خود را جمع کنیم که در دام این بازی نیفتیم و صددرصد باید در شبکه نمایش خانگی از آرمانها و اعتقادات کشور مراقبت کنیم. مگر اینکه خدای ناکرده مبانی دینی و اعتقادی افراد دستاندرکار ممیزی و پخش این آثار ضعیف باشد که خدا کند چنین نباشد.
پاسخهای ارشاد
اما برای اینکه یکسویه به قاضی نرفته باشیم، نظر معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی را هم در این خصوص جویا شدیم.
حبیب ایلبیگی در گفتوگو با جامجم درباره برخی هنجارشکنیهای شبکه نمایش خانگی اینگونه توضیح داد: این نقطه چالش است و دوستان تصور میکنند اینها ایراد است.
اگر بحث توهین به قومیتها مطرح شده باید بگویم ما در رسانه ملی هم چند مورد داشتهایم که باعث اعتراض شده است، هرچند در همه نمونههای رخ داده که حتما سهوی هم بوده، مساله با شیطنت بیش از حد بزرگ شده. به نظرم این واکنشها باعث میشود که دیگر در آثار نمایشی سراغ هیچ لهجه و قومیتی نرویم که این یعنی بیاعتنایی به هویت ملی و فرهنگی کشور. او ادامه داد: شبکه نمایش خانگی با توجه به نیاز وافر مردم به آثار نمایشی ایرانی، از کارگردانهایی همچون میرباقری و فتحی برای ساخت آثاری جذاب و ارزشمند بهره میبرد که افتخار فیلمسازی ما هستند. ایل بیگی بر نظارت تولید آثار در شبکه نمایش خانگی تاکید کرد و گفت: مطابق با قوانین و مقررات همه آثار در شوراهای فیلمنامه و پروانه ساخت به دقت بررسی میشوند و سپس مجوز ساخت و بعد نمایش دریافت میکنند، حالا ممکن است به طور سهوی خطاهایی هم رخ داده باشد که ما با آنها برخورد میکنیم و واکنش نشان میدهیم. فضای شبکه نمایش خانگی آنطور که برخی تصور میکنند، به هیچ وجه رها و بیقاعده نیست و ما خطوط قرمز نظام را در آن رعایت میکنیم، در شبکه نمایش خانگی چون سرمایهگذاری بهعهده بخش خصوصی است و باید بازگشت سرمایه هم وجود داشته باشد، هنرمندان در فضای آزادتری کار میکنند.
جام جم/کارشناس امور فرهنگی از نقش وحدت حوزه و دانشگاه در جامعه می گوید
حوزه و دانشگاه ؛ یک جریان فرهنگی پیوسته
وحدت حوزه و دانشگاه مقوله بسیار پراهمیت و حساسی است که مورد تاکید فراوان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نیز قرار گرفت.
به گزارش جام جم آنلاین ، تعیین کردن روز وحدت حوزه و دانشگاه تدبیر مهمی برای شکل گرفتن جریان صحیح اسلامی در بطن جامعه است. حوزه و دانشگاه که به عنوان دو منبع علمی و اسلامی پیوند مستحکمی با یکدیگر دارند در میان افراد اجتماع و به خصوص جوانان این مرز و بوم تاثیر ژرفی دارند.
دکتر علیرضا حشم دار کارشناس امور فرهنگی و استاد دانشگاه در رابطه با اهمیت وحدت حوزه و دانشگاه به جام جم آنلاین گفت: حوزه و دانشگاه هرگز دو مساله جدا از یکدیگر نبوده اند و حتی به موازات یکدیگر هم حرکت نکرده اند چرا که فاصله ای وجود ندارد. این دو جریانی پیوسته هستند که با تدبیر لازم می توانند تاثیرات مثبتی بر بار فرهنگی و اجتماعی مردم بگذارند. رسالتی که بر دوش این دو نهاد استوار است چاره ای جز این باقی نمی گذارد که اهداف، آمال و چشم اندازها مشترک شوند. در واقع این نکته که بدون وحدت حوزه و دانشگاه بسیاری از پیوندهای اجتماع ما در زمینه های مختلف و پیشبرد اهداف دچار از هم گسیختگی می شوند قابل انکار نیست.
وی افزود: حوزه و دانشگاه هر چند تفاوت هایی در زمینه های مختلف با یکدیگر دارند اما ماهیت آنها یکی است. مرجع و منبع بسیاری از اتفاقات مثبت جامعه ما از همین دو نهاد سرچشمه می گیرد و بهتر است همانند آنچه که در گذشته جریان داشت برنامه ها و چشم اندازهای مثبتی دراینباره ترسیم شود تا بازدهی به بالاترین حد ممکن خود برسد. در واقع بسیاری از اهداف فرهنگی و اجتماعی بدون وحدت دانشگاه و حوزه و بدون نقش آفرینی این دو ممکن نیست. البته هر کدام به تنهایی می توانند تا حدودی ایفاگر نقش هایی متفاوت باشند اما اتحاد و همبستگی همیشه نتایج بهتری دارد.
این کارشناس امور فرهنگی با تاکید بر وجود اشتراکات فراوان بین این دو نهاد علمی گفت: دانشگاه و حوزه در تعالی روح انسان و ارتقای آن نقش دارند. جامعه ما نیاز به این دارد تا پیوند بین حوزه و دانشگاه محکم تر شود تا بیشتر از هر زمان دیگری از فواید عمیق و مفهومی آن بهره مند شویم.
حشم دار با بیان اینکه باید برنامه های جدیدی برای شکل گیری پیوندی محکم تر بین حوزه و دانشگاه تدوین شود خاطر نشان کرد: حوزه و دانشگاه بر روی کیفیت یکدیگر تاثیر می گذارند. هر چقدر ارتباط فیمابین محکم تر باشد کیفیت هر دو بالاتر می رود. کیفیت فقط از لحاظ علمی و آموزشی مد نظر نیست بلکه مبانی دیگری همچون اجتماعی، فرهنگی ، سیاسی و .. را دربرمی گیرد. اکنون برنامه ما باید پیوند مستحکم این دو باشد.
جام جم/تلویزیون در تدارک سریالی درباره انتفاضه فلسطین
نگارش سریال «تابستان مدیترانه ای» با موضوع انتفاضه فلسطین در مرکز گسترش فیلم نامه نویسی رسانه ملی به نیمه رسید.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش فیلمنامه نویسی آرش گودرزی، نویسنده سریال «تابستان مدیترانه ای» با اعلام خبر نگارش نیمی از این سریال گفت: سیناپس همه قسمتهای این سریال نوشته شده و نگارش 13 قسمت از فیلم نامه تحویل شده و نگارش همه قسمت ها تا پایان سال به اتمام خواهد رسید. ایده اولیه توسط سعید منعم پور که مقیم سوریه است داده شده و طرح فرید مصطفوی با انصراف وی از نگارش به قلم بنده به نگارش درآمده است.
وی درباره قصه «تابستان مدیترانه ای» افزود: داستان درباره دختری فلسطینی به نام «یافا» است که پس از اتمام تحصیلات دبیرستان برای ادامه تحصیل به بیروت می رود. او در دانشگاه با پسر ترک تباری به نام احمد آشنا می شود که دنباله رو راهی برای مذاکره با اسراییل است ولی حوادث رخ داده در داستان مسیر آنها را تغییر میدهد.
گودرزی زمان داستان «تابستان مدیترانه ای» را محدوده رخداد قرار داد اسلو و انتفاضه اول فلسطین در سال 2006 بیان کرد و درباره ویژگیهای این سریال گفت: "قصه در 5 کشور فلسطین، سوریه، لبنان، اردن و ترکیه اتفاق می افتد که برای پژوهش کار سه ماه به کشورهای ترکیه، سوریه و لبنان رفتم و در نگارش فیلم نامه سعی کردم از قصه های واقعی مردم استفاده کنم. درام عاشقانه و معمایی «تابستان مدیترانه ای» داستانی بروز است که پیش بینی می کنم مورد توجه مخاطب قرار گیرد.
سریال «تابستان مدیترانهای» به قلم آرش گودرزی در 26 قسمت 45 دقیقهای در مرکز گسترش فیلمنامهنویسی رسانه ملی به رشته تحریر درمیآید.
جوان/فراز و فرودهاي جشنواره فيلم عمار در گفتوگوي «جوان» با كارشناسان سينما
«عمار» نماد شكستن فضاي بسته سينما
ششمين دوره جشنواره مردمي فيلم عمار دي ماه امسال همزمان در تهران و سراسر كشور برگزار ميشود...
نویسنده : سپيده آماده
ششمين دوره جشنواره مردمي فيلم عمار دي ماه امسال همزمان در تهران و سراسر كشور برگزار ميشود؛ جشنوارهاي كه با محور قرار دادن مسائل ارزشي و انقلابي موجي نو از فيلمسازي را در ميان فيلمسازان جوان ايجاد كرده است.
سال 89 اولين سالي بود كه جشنواره عمار حيات خود را در جامعه سينماي كشور كليد زد و در طول سالهاي گذشته پنج دوره از اين رويداد سينمايي برگزار شده است.
سعيد مستغاثي در گفتوگو با «جوان» در خصوص تولد عمار در سينمای ايران ميگويد: عمار نماد شكستن فضاي بسته سينمای ايران بوده است، فضايي كه تقريباً از ابتدا در انحصار گروهي به نام شبه روشنفكر با تفكرات عمدتاً سكولار قرار داشته است. اين گروه همواره در طول اين سالها چه قبل و چه بعد از انقلاب سينما را در انحصار خود داشت و مانند قلعه در بستهاي آن را از دسترس ديگر گروهها دور نگه ميداشت، جشنواره عمار فضايي ايجاد كرد تا گروهها و جوانان جديد با تفكرات مردمي بر اساس هويت ايراني واسلامي دروازههاي اين قلعه را بشكنند و به اين قلعه راه پيدا كردند و فضاي بسته و كهنه اين قلعه را به هم زدند.
وي ادامه ميدهد: در اين
جريان گروهي از جوانان وارد شدند و گفتمان اسلامي و هويت ايراني و انقلاب اسلامي
را كه سالها دور از سينما بود، به هنر هفتم تزريق كردند و نشان دادند كه سينما ميتواند
نمايانگر اين مفاهيم هم باشد، جشنواره عمار فضايي را براي ورود گروهي باز كرده است
تا اين افراد بيايند سينما را باز توليد كنند، هر چند كه ما تلاش سينماگران متعهد
را در طول سالهاي اخير ارج ميگذاريم اما به صورت جريان نبوده است و جريان اصلي
سينما همواره در اختيار همان گروه روشنفكر بوده و هست. مستغاثي درخصوص ارتقاي جايگاه اين جشنواره در سينمای ايران ميگويد: اين جشنواره بايد ميدان گسترده تري را مقابل خود بگشايد، به اين معنا
كه اين سينماي جديد بايد متكي بر پژوهش و تحقيق خصوصا بر اساس منابع و بزنگاههاي
تاريخي ما باشد. براي
حصول اين هدف مديران بايد اين جشنواره را به انديشكدهها و مراكز تحقيق آكادميك
حوزههاي علميه، به خصوص حوزه علميه قم نزديك كنند، مسئلهاي كه در تمام دنيا وجود
دارد و به اين وسيله زير ساختها و بنيان سينما براساس تفكر و محتواي قدرتمند و
انديشمند بنا گذاشته شود.
ضعف سينما، بلاي جان آثار عمار
جبار آذين ديگر منتقد رسانه هم در گفتوگو با «جوان» در خصوص جشنواره عمار ميگويد: جشنواره فيلم عمار به عنوان يك حركت ارزشي خودجوش، توانست در نخستين دورههاي برگزاري خود، نظرهاي مخاطبان مختلف از ميان اهالي هنر و مردم سينما دوست را به خود جلب كند. وي ميافزايد: حضور چنين جشنوارهاي كه اهداف و آرمانهاي انقلابي، اسلامي و انساني را مد نظر دارد و ميخواهد در عرصه سينماي ايران تحولات محتوايي و ساختاري ايجاد كند، حضوري تعيين كننده، مثبت و سازنده ميتواند باشد، به شرط آنكه برگزار كنندگان آن سياستهاي عمار را در چارچوب اصول اجتماعي و شاخصهاي هنري و فرهنگي تبيين و با استفاده از خبرگان و متخصصان و همچنين رسانههاي تبليغي براي خود در ميان مردم جايگاه شايستهاي باز كنند.
آذين تأكيد ميكند: با عنوان كردن اينكه عمار يك جشنواره مردمي است و نمايش فيلم در جاي جاي جامعه نميتواند يك جشنواره را به مردمي بودن وصل كند، اين اقدام سترگ نيازمند زمان، بودجه، همفكري، همراهي و به عبارت درست تر، عزم ملي است. عمار اگر ميخواهد همان گونه كه مطلوب اوست تأثيرگذار و تحول آفرين باشد، بايد همزمان با ايجاد تغييرات ساختاري و استحكام در جشنواره خود به ياري اجرايي فيلمسازان جوان و محتوا انديش بشتابد، براي آنكه جشنواره عمار نه تنها در سينما كه در منطقه افقي روشن را مقابل نگاه علاقه مندان ايجاد كند بايد علاوه بر نگرش معنايي و محتوايي به مسائل هنري و فني و تكنيكي هم توجه كند و مهمتر آنكه درهاي خود را به روي طيفهاي خاص نبندد.
فرم هم در كنار محتوا بايد مورد توجه داوران عمار باشد
وي تصريح ميكند: عمار براي مردمي شدن به همه مردم و گروههاي مختلف فيلمسازي نياز دارد. درست است كه تا كنون اين جشنواره نوپا و اميدآفرين توانسته بخشي از فيلمسازان جوان را به سوي محتوا گرايي در سينما رهنمون باشد، اما تداوم اين حركت و مسير، مهمتر از آغاز آن است كه گردانندگان عمار بايد روي اين مهم سرمايهگذاري كنند. اين كارشناس رسانه خاطر نشان ميكند: نكته قابل ذكر اينكه عمار بايد در گزينش فيلمهاي خود اصول و قواعد هنري و معنايي را توامان به كار گيرد و به صرف داشتن مضمون خوب هر فيلمي را در جشنواره شركت نداده و به نمايش در نياورد چراكه آثار ضعيف سينمايي، به موقعيت و حركت آن ضربه خواهد زد و موضوع ديگر آنكه متوليان و مديران سينما براي رشد و ارتقاي عمار بايد توان ويژه مالي و معنوي خود را خرج كنند. استمرار عمار يعني استمرار معنا گرايي و هويت بخشي به سينماي ملي ايران.
آذين در نهايت ميگويد: اينكه عمار به تنهايي نميتواند در عرصه فرهنگ و هنر و سينما تعيين كننده اصلي باشد اين جشنواره نياز به همگامي مقدادها و ياسرها دارد تا بتواند علاوه بر ماندگاري سمت و سوي فرهنگ و هنر جامعه تعالي بخشد. در نهايت از اظهارات اين كارشناسان رسانه اين گونه ميتوان نتيجه گرفت كه جشنواره عمار اگر به سمت افزايش كيفي آثار برود بيش از پيش ميتواند در فضاي سينماي كشور ما تأثيرگذار باشد.
جوان/منزلت از دست رفته كتابخواني
ذهنمان را انباري كتاب كنيم
اعتقاد به بحراني بودن مسئله كتاب و فرهنگ كتابخواني در يك نگاه خود موجب كاهش ميزان مطالعه در كشور ميشود
نویسنده : بهنام صدقي
اعتقاد به بحراني بودن مسئله كتاب و فرهنگ كتابخواني در يك نگاه خود موجب كاهش ميزان مطالعه در كشور ميشود. پايين بودن ميزان مطالعه و همچنين دسترسي به امكانات ديگر همچون شبكههاي اجتماعي در كنار اين امر، اين وضعيت را در كشورمان در مقايسه با ديگر كشورها به وجود آورده و تشديد كرده است. به اعتقاد كارشناسان و صاحبنظران اين حوزه، بهرهگيري از يار مهربان به عنوان بهترين دوست به جاي استفاده از بازيهاي رايانهاي و مشاهده فيلمهاي ماهوارهاي و اينترنت كه نه تنها سود و منفعتي دربر ندارند كه افراد و حتي كودكان را به سوي منجلاب و فساد و كارهاي افراطي سوق ميدهد، كاري شايسته و مثمرثمر است.
امروزه عدم وجود فضاي كافي براي مطالعه و بهرهگيري از آموزههاي كتب، ميزان بودجه، تقاضا براساس نياز، قيمتهاي بالا و در دسترس نبودن برخي كتب و همچنين پايين بودن سطح سواد در كشور از جمله عواملي است كه آمار مطالعه در جامعه ما را پايين آورده و اين فرهنگ را با خطر مواجه كرده است. عواملي كه ميل افراد به كتابخواني را كاسته و در نهايت منجر به عدم سوق و ترغيب آنها به سمت مطالعه ميشود. به هر حال بهتر است الگوسازي در پذيرش امر كتابخواني ابتدا از مدارس و مكانهاي عمومي آغاز شود پس از آن از صدا و سيما كه نقشي اساسي در جامعه دارد. اين امر ميتواند مهمترين نتيجه را در كمك و ياري رساندن به طبقات مختلف جامعه حاصل كند.
پريناز مهرابي، روانشناس و كارشناس فرهنگي در اين خصوص ميگويد: متأسفانه ما امروزه شاهد آمار بسيار پايين كتاب و كتابخواني در سطح
جامعه هستيم. آماري كه
حكايت از وجود يك معضل فرهنگي آشكار دارد. معضلي كه
تبعات و پيامدهاي سوئي در فرهنگ جامعه دارد. به گونهاي
كه ما هر روز اثر مستقيم آن را بر روي تفكر و نگرش خانوادهها و افكار و اذهان
عمومي جامعه نظارهگر هستيم.
وي در ادامه ميگويد: آمارهايي كه در سالهاي گذشته توسط كتابخانه ملي ايران اعلام شد به نوعي فاجعهآميز و خطرناك بود. ارقامي كه گوياي كنارهگيري مردم جامعه از اين يار معتمد و شايسته است. جالب اينجاست كه اين روزها مردم ما جاي خالي كتاب را با تماشاي انواع فيلمها، سريالها، شبكههاي ماهوارهاي، اينترنت و شبكههاي اجتماعي همچون تلگرام و... پر كردهاند.
كتاب منزلت خود را از دست داده است
به گفته مهرابي، مردم با اختصاص تمام وقت آزاد خود به تفريح، گردش، خريد و... كتاب را به دست فراموشي سپردهاند. به معناي واقعي كلمه كتاب ديگر منزلت خود را در بطن جامعه ما از دست داده است. در حقيقت اين جاست كه بايد شاهد تأثير عملكرد خانواده به عنوان يكي از نخستين نهادهاي جامعه و شالوده حيات اجتماعي بود. پس از همين الان در جمع دوستانه خانواده ساعاتي از روز را به خواندن كتاب اختصاص دهيم و دقايقي را هم جهت صرف مبادله و گردش اطلاعات خود در ميان افراد خانواده يا دوستان داشته باشيم. در واقع زماني براي تفكر در مورد اطلاعاتي كه از كتابها به دست آوردهايم. اين اقدامي فوقالعاده پسنديده است كه ما به عنوان يك عضو، براي تمام اعضاي خانوادهمان كارت عضويت كتابخانه بگيريم تا اينكه اگر روزي آمد كه ما امكان مطالعه و تمركز در خانه را نداشتيم، با انگيزه بيشتري در كتابخانه مشغول مطالعه شويم.
خودنمايي كتابهاي الكترونيك
اين كارشناس معتقد است در ميان پيشرفت هر روزه علم، گسترش فناوري و ارتباطات شاهد خودنمايي روزافزون كتابهاي الكترونيك در بين ديگر كتب هستيم. خواندن كتابها به اين شيوه همانند صرفهجويي و كاهش هزينه، كاهش ترافيك در سطح شهر و... علاوه بر آثار مثبتي كه دارد، يك سري تأثيرات منفي و مخرب نيز با خود به همراه داشته و ممكن است ما را دچار آسيبهايي جبران نشدني كند. تبعاتي كه حتي گاهي خودمان نيز از آنها غافل هستيم.
چرخههايي براي مبادله كتاب
مهرابي در ادامه اظهار ميكند: به هر حال ميتوان با كمك و همكاري دوستان و اقوام شبكهها و برنامههايي را به منظور ايجاد چرخه مبادله كتاب بين اعضا داشته باشيم. پس بايد سعي كنيم با جا به جا كردن كتابها در اين چرخهها و نشستها و جلسات باعث ترويج و تشويق تمامي اعضاي گروه، دوستان و خانواده خود به سمت مطالعه شده و تحولي را در ذهن خود و ديگران پياده كنيم. حتي ميتوان به جاي خريد تنقلات براي كودكان يا خريد هديه در مناسبتهاي مختلف، براي طرف مقابل كتاب خريداري كنيم. به راحتي ميتوانيم كام كودكان خود يا افرادي كه در پيرامونمان هستند را با خواندن كتابهاي ارزشمندي كه به آنها هديه كردهايم شيرين كنيم. كتاب هديهاي ارزشمند براي افراد و اغذيهاي مفيد براي ذهن، تفكر، روح و عقلانيت است. در واقع گشودن دريچه علم براي هموار شدن راه آن در زندگي و ايجاد جامعهاي مملو از افرادي كه داراي سلامت و رشد فكري هستند، نيازمند بهرهبري هرچه بيشتر از كتاب است.
حمايت نهادهاي دولتي و خصوصي
به اعتقاد اين كارشناس، ما به منظور گسترش و افزايش روند كتابخواني در جامعه علاوه بر اين موارد به حمايت انواع نهادهاي دولتي و خصوصي همانند شهرداريها، سراي محله و گسترش كتابخانه، اختصاص دادن بن كتاب و... نيازمنديم تا بتوان با برنامهريزي و ايجاد طرحها و تدابير بلند مدت، گامي در جهت تبليغ، رونمايي و نقد از كتب و آثار برجسته برداشت. بهتر است با ايجاد طرحهايي خلاقانه در آموزش و پرورش علاقهمندي كودكان و نوجوانان به كتاب را بيشتر كرده و آنها را به پاسخ سؤال ذهنيشان كه چه كتابي براي خواندن خوب است، رساند. حتي ميتوان برنامههايي براي معرفي كتب نويسندگان برجسته داشت. در واقع پايگاهي براي جستوجو و ارائه كتب و همچنين آموزشهايي براي علاقهمندي و تمركز بيشتر براي خواندن كتاب.
قفسههايي براي خاك خوردن كتابها
وي در خاتمه تأكيد ميكند: بايد كوشيد تا به جاي اينكه قفسههاي كتاب خانههايمان يا كتابخانههاي شهرمان را به انبارياي صرفاً براي خاك خوردن كتابها تبديل كنيم، حافظه خود را با كمك اين كتابها صيقل و جلا داده و در نهايت ذهن خود را به انباري براي نگهداري و حفظ كتب تبديل كنيم.
جوان/نقد و نظري بر نمايش «جانگز» كه با موضوع 175 غواص شهيد روي صحنه رفته است
شعار با عطر خيار
25 سال از پایان جنگ تحميلي ميگذرد، اما داستانهاي آن به پايان نرسيده و قرار هم نيست هرگز تمام بشود.
نویسنده : احمدرضا حجارزاده
هر از گاهي رويدادي، ماجرايي، خبري بهانهاي دست ميدهد تا اهل اين ديار، دوباره يادآوري بكنند چه بر سر اين آبوخاك آمد و چه كساني براي دفاع از آن سينه سپر كردند.
هنرمندان نيز به سهم خود از پرداختن به اين موضوع غافل نماندهاند. تفحص پیکر 175 غواص شهيد بار ديگر آنها را به توليد آثاري در حيطه جنگ واداشته است. نيما دهقان كه در اغلب نمايشهاي خود توجه ويژهاي به مسئله جنگ در سطح گسترده آن دارد، اينبار جنگ را از منظر 175 غواص شهيد واكاوي كرده اما در نمايش تازهاش به بهانه جنگ، نظري بر بحرانهاي اجتماعي روز و درگيري آدمها با آنها نيز داشته، و براي اين منظور، از نويسنده جوان و كاربلدي مانند هاله مشتاقينيا بهره برده، ولي اشكال كار درست از همينجا ناشي ميشود، كه مشتاقينيا چون تجربه نوشتن در زمينه جنگ ندارد و بيشتر به عنوان نمايشنامهنويس اجتماعي شناخته ميشود، ناخواسته در نگارش متن نتوانسته چندان موفق عمل بكند و هنگامي كه ميكوشد شش داستان كوتاه را در زمان معاصر و با نگاه روح يكي از شهدا روايت بكند، به صحنهها و شخصيتهايي تكراري، شعاري و سرگردان ميان وضعيت خود و امروز ميرسد.
غالب شخصيتهاي نمايش، افرادي هستند كه نمونههاي كاملترشان را پيشتر در نمايشهاي خود دهقان ديدهايم و حرفهایشان همانهايي است كه در كارهاي بهتري مانند «خنكاي ختم خاطره» و «ترن» بازگو شده بود.
بد ماجرا اينكه حالا در «جانگز» جوانترها به ميدان آمدهاند و چيزهايي ميگويند كه كسي جز خودشان سر درنميآورد. زبان مفهومي در جانگز ناقص و الكن است و در اين سرگشتگي مطلق معلوم نيست حرف حساب نمايش چيست. نويسنده و كارگردان در اين همكاري مشترك، يكي به نعل ميكوبند و يكي به ميخ. تناقض ميان دل و زبان نمايش بيداد ميكند و همين است كه تماشاگر را پس ميزند و مانع از ارتباط حسي او با كار ميشود؛ اينكه در يك لحظه نمايش دهان انتقاد ميگشايد و بيداد راه مياندازد از وضع وخيم جامعه و جوانان و بياعتقادي و بيتفاوتي بسياري از آنها به جنگ و جانفشاني شهدا، و يك دقيقه بعد سنگ دستبستهها و جانبازان و خانوادههايي را به سينه ميزند كه سالهاست خون جگر ميخورند و كسي فريادرسشان نيست اما مگر همين حرفها و انتقادها بارها و حتي تندتر از آنچه اكنون ميشنويم، گفته نشده؟ و آيا تأثيري در تغيير اين وضعيت نابسامان داشته؟ پاسخ منفي است، چون آن مقام بالاتري كه پيش از بازمانده اپيزود پاياني، زيردستش را از پرداخت كمكهزينه سفر پزشكي به آلمان منع كرده، سالهاست چشم و گوشش را به روي چنين مشكلهايي بسته است.
به خاطر بياوريد مسئولی را كه بيتوجه به ضجههاي يكي از بازماندگان جنگ، سر دل و فرصت خيار پوست ميكند و ميخورد و خطاب به او ميگويد «آقاجان، من گوشم پُره از اين حرفها».
در حقيقت دستبسته اصلي اوست كه كاري از دستش ساخته نيست، زيرا آن مقام بالاتر هم خود از مقام بالاتري دستور ميگيرد، و اگر در مواردي استثنايي ناگزير به پرداخت مبلغ ناچيز 15 ميليون تومان ميشود، براي خفهكردن صدايي است كه ميتواند به ضرر قدرت و منافع بيشتري باشد.
نمايشي كه موضعي انتقادي و حتي سياسي نسبت به يك مسئله حساس پيش ميگيرد، زماني ارزش پيدا ميكند كه حرفش تأثيري در تغيير شرايط داشته باشد، وگرنه كيست كه اينروزها از احوال ناخوش جامعه بيخبر باشد و سر و كارش با يكي از همين مسئولان خونسرد و خيارخور(!) نيفتاده باشد و به طنز و جدي، جوك و متلكهايي بارشان نكرده باشد؟! اگر اين تندگوييهاي تكراري نتوانند گرهاي بگشايند، ميشوند شعارهايي كه بوي خيار ميدهند.
غير از محتواي نمايش، ايده پيوستگي اپيزودها به يكديگر هم ايده چندان درخشاني براي «جانگز» نيست و چه بسا اگر داستانها مستقل از يكديگر روايت ميشدند، مخاطب را بيشتر جذب خود ميكردند.
اپيزود دوم نمايش ـ علياوراقچي ـ ضعيفترين و بيربطترين بخش كار است كه ايدهاش از فيلم مكزيكي «مارياي پُربركت» ـ Maria full of Grace ـ به كارگرداني «جوشوا مارستون» ميآيد. همچنين روح سرگردان بازمانده در تمام اپيزودها و طراحي لباسش، بهشدت يادآور كاراكتر «دني دوكت» در فصل چهارم سريال موفق «آناتومي گري» ـ Greys Anatomy ـ است.
با اين همه، اپيزود پنجم ـ مادر ـ بهترين صحنه نمايش است كه شايد به دليل مستندبودن آن بر اساس خاطره يكي از مادران غواصان شهيد تا اين حد درست و باورپذير نوشته و اجرا شده است. بازيهاي نمايش در حد رفع تكليفند و نوعي ناهماهنگي در كيفيت آنها به چشم ميخورد اما در همين نمايش ضعيف، ميتوانيد از بازيهاي خوب و ديدني ناهيد مسلمي، رؤيا ميرعلمي، فرزين صابوني و حسين مسافرآستانه لذت ببريد.
جوان/دكتر اميرحسين بانكي، نويسنده كتاب درگفتوگو با «جوان»:
در «دختران آفتاب» مخالف كشي نكردهايم
كتاب «دختران آفتاب» تأليف دكتر اميرحسين بانكي، بهزاد دانشگر و محمدرضا رضايتمند، تحقيقي روانشناختي و جامعهشناختي، فرهنگي و ديني درباره زنان است كه سال 83 منتشر شد.
نویسنده : مصطفي شاهكرمي
كتاب «دختران آفتاب» تأليف دكتر اميرحسين بانكي، بهزاد دانشگر و محمدرضا رضايتمند، تحقيقي روانشناختي و جامعهشناختي، فرهنگي و ديني درباره زنان است كه سال 83 منتشر شد. اين كتاب اولين كتابي خارج از حوزه ادبيات دفاع مقدس و پايداري است كه تقريظ مقام معظم رهبري روي آن منتشر شده است. بنابر آنچه دكتر بانكي به ما گفت، رهبر انقلاب اين كتاب را سال 87 مطالعه كردهاند و روي آن تقريظ نوشتهاند اما به دليل سنت عدم انتشار تقريظهاي ايشان بر كتابهايي خارج از گستره ادبيات پايداري و دفاع مقدس تا به حال منتشر نشده است. بنابر تصميم ايشان و دفتر حفظ و نشر آثارشان به منظور انتشار تقريظ ايشان بر كتب ديگر حوزههاي ادبيات، رمان «دختران آفتاب» اولين كتابي است كه مفتخر به اين موهبت ميگردد. به مناسبت حضور اين كتاب به عنوان يكي از منابع مسابقه كتابخواني «كتاب و زندگي» گفت و شنود كوتاهي را با دكتر اميرحسين بانكي به عنوان صاحب ايدهپرداز اصلي «دختران آفتاب» انجام دادهايم كه در ادامه ميخوانيد.
آقاي دكتر! با توجه به حضورتان در برخي برنامههاي خانواده محور تلويزيون و فرصت كافي كه براي طرح مسائلي در رابطه با مشكلات خانوادهها داشتيد چطور شد كه به فكر تأليف كتاب «دختران آفتاب» افتاديد؟
من تدريس را سال ۷۵ از دانشگاه اميركبير شروع كردم. اولين سؤالاتي كه دانشجوها از من ميكردند، در رابطه با مسائل زنان بود. جلسات اختصاصي در اين مسائل برگزار ميشد و كتابهاي بزرگان را به دانشجويان معرفي ميكردم. منتها پاسخ بعضي از سؤالات بچهها در آن كتابها نبود يا شيوه پاسخ دادن با مرام آنها نميساخت. اين بود كه تصميم گرفتم كل سؤالات و شبهاتي كه دانشجوها از من ميكردند و جواب متناسب آنها را به رشته تحرير درآورم و در خلال اين كار، به ذهنم رسيد كه يك قالب داستاني به آن بدهم كه گفتوگومحور جلو برود و فضاي داستان را يك اردوي دانشجويي انتخاب كردم.
حالا چرا فضاي يك اردوي دانشجويي؟
دليلش هم اردوهاي زيادي بود كه با بچهها ميرفتم و به نظرم تجربياتي كه از اردوها به دست ميآوردم، براي اين منظور مناسب بود. موضوع كتاب را درباره شخصيت زن و بهطور دقيقتر، دفاع از شخصيت زن مسلمان ايراني نوشتهايم. كتاب بدون اينكه مستقيماً به عفاف پرداخته باشد، بهسمت عفاف حركت ميكند. اگر كسي بخواهد عفاف را بهعنوان مسئلهاي تام حل كند، حتماً به خطا ميرود. در اين كتاب، عفاف بهعنوان مسئلهاي در كنار همه مسائل زن بررسي و حل ميشود.
چطور شد كه تم كتاب را روايتگرانه و بر اساس قصه گويي طرحريزي كرديد؟
زماني كه كار اين كتاب را انجام ميدادم، به دانشجوها گفتم كتابهاي حوزه زنان را بياورند. سبك كتابها را شناسايي كردم. بعد با خودم گفتم اگر كتابي مشابه اين كتابها بنويسم، در ميان باقي كتابها گم ميشود و خواننده بهسراغش نخواهد رفت. به ذهنم رسيد كه «زبان داستان» را انتخاب كنم تا اين اثر، كتابي متفاوت باشد. نكته دوم اينكه ميخواستم مباحث ملموستر و عينيتر بيان شوند و انتزاعي نباشند. داستان را هم طوري طراحي كردم كه هر خوانندهاي بتواند خودش را با يكي از شخصيتهاي داستان انطباق دهد و صحبتهايي كه در خلال كتاب به ذهنش ميرسد يا نقدهايي كه به صحبتهاي كتاب دارد از زبان آن شخصيت در داستان بيان كردهام. حدود چهار سال طول كشيد تا اين كتاب كامل شود. هر فصلي كه مينوشتم، در محيطهاي دانشجويي ميبردم، تكثير ميكردم و به اين ترتيب كمبودهايش پيدا ميشد و نقدهاي مطرحشده را در داستان اعمال ميكردم. صحبتهايي كه ميبينيد بين اين افراد اتفاق ميافتد، تخيلات ذهني من نيست. اينها واقعياتي بود كه بچهها در اردوها يا كلاسها بيان ميكردند.
رويكردتان در اين كتاب صرفاً پاسخ به سؤالات متداول در رابطه با حجاب و عفاف است يا اينكه به نظرات و پرسشهاي افرادي كه منتقد و حتي مخالف حجاب هستند هم پاسخ گفتهايد؟
ما در كتاب ضعيف و مخالفكشي نكردهايم، يعني به نظرات مخالف هم فرصت دادهايم و بهنحو احسن هم نظرات مخالف گفته شده است. البته اين روش را ما از شهيد مطهري ياد گرفتهايم. شهيد مطهري وقتي صحبت از ماركسيسم ميكرد، ماركسيستهاي دانشگاه تحسين ميكردند؛ يعني ميگفتند ايشان خيلي خوب ماركس را درس ميدهد. ما هم سعي كرديم با سبك ايشان اين كار را انجام دهيم. حقيقتاً ما كتاب را بهطور خاص روي موضوع عفاف متمركز نكردهايم، بلكه آن را درباره شخصيت زن و بهطور دقيقتر، دفاع از شخصيت زن مسلمان ايراني نوشتهايم. كتاب بدون اينكه مستقيماً به عفاف پرداخته باشد، بهسمت عفاف حركت ميكند.
جوان/چرخش 180 درجهاي نظر سخنگوي ارشاد درخصوص ممنوع التصويري رئيس دولت اصلاحات
سخنگوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي كه روز دوشنبه در نشستي خبري ممنوعالتصويري رئيس دولت اصلاحات را غير قانوني خوانده بود با چرخشي 180 درجهاي موضع خود را تغيير داد.
حسین نوشآبادي در مورد بحث ممنوع التصويري رئيس دولت اصلاحات گفت: در يك نشست خبري خبرنگار سؤالي در خصوص بحث ممنوع التصويري رئيس دولت اصلاحات پرسيد و متأسفانه برخي سايتها و روزنامهها برداشتهاي متفاوتي از آن كردند و عدهاي هم از پاسخ من بهره برداري سياسي كردند. من در آن نشست در واقع يك بحث حقوقي در قانون اساسي را مطرح كردم.
نوشآبادي تصريح كرد: اينكه مرجع قضايي در رابطه با اين موضوع حكم و رأي داده قابل احترام است. وزارت ارشاد قصد دخالت در موضوعاتي كه قوه قضائيه پيگيري ميكند ندارد و بر اساس مصالحي كه قوه قضائيه تشخيص داده و حكم صادر كرده است ما نيز آن را اجرا ميكنيم. نوش آبادي افزود: وزارت ارشاد هم آن رأي و حكم قوه قضائيه را به اطلاع مطبوعات و رسانهها رسانده است بنابراين ما بحث مان تقابل با قوه قضائيه نيست. ما به عنوان وزارت ارشاد وظيفه داريم پيگير مسائل و جرائمي كه در حوزه مطبوعات پيش ميآيد باشيم و هر كسي تخلف يا تخطي انجام دهد بر اساس قانون با آن برخورد ميشود. سخنگوي وزارت ارشاد در پايان در خصوص ممنوع التصويري رئيس اصلاحات گفت: در مورد ممنوع التصويري شخص مورد نظر، قوه قضائيه رأي خود را صادر كرده و آن حكم و رأي به مطبوعات و رسانهها ارسال شده است و مطبوعات آن را رعايت ميكنند، هر كس هم برخلاف قانون عمل كند با آن برخورد ميشود. وزارت ارشاد در چارچوب مقررات عمل ميكند و فراتر از قانون نميتواند حرفي بزند. وي در پايان عنوان كرد: از رسانههايي كه حريم را بشكنند حمايت نميكنيم و وزارت ارشاد هم بناي حمايت از اين رسانهها را ندارد. گفتني است نوش آبادي سه روز پيش در نشست خبري خود در اين رابطه در پاسخ به سؤالي مبني بر اينكه با توجه به ابلاغيه دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي و اظهار نظر روز گذشته سخنگوي قوه قضائيه پيرامون ممنوعيت درج عكس و خبر از رئيس دولت اصلاحات، واكنش و موضع وزارت ارشاد و هيئت نظارت بر مطبوعات پيرامون روزنامه اطلاعات چيست، گفته بود: ارشاد وظيفه دارد بر اساس قانون مطبوعات عمل كند. در تبصره دو ماده ٥ مطبوعات تصريح شده كه مصوبات شوراي عالي امنيت ملي براي مطبوعات لازم الاجراست. در صورت تخلف دادگاه نشريات متخلف را ميتواند تا دو ماه موقتاً توقيف كند يا خارج از نوبت پرونده را رسيدگي كند.
جوان/به بهانه پخش مستندهاي «مسير مومباسا» و «از خون جون»
اقدام جالب شبكه «افق» در جريان حوادث نيجريه
نيجريه اين روزها آبستن حوادث تلخ و دردناكي است، حوادثي كه پيامآور روزهاي سختتري براي مسلماناني است كه تنها جرمشان شيعه بودن و پيروي از مكتب اهل بيت (ع) است.
نویسنده : رامين سفري
با اين همه باز هم شاهد سايه سنگين سكوت بر بسياري از رسانههاي بينالمللي و شبكههاي تلويزيوني هستيم، رسانههايي كه در هنگامه حوادث تروريستي پاريس يا حتي داد و فرياد يك تروريست در متروي لندن گوش فلك را با بوقهاي شبانهروزي خود كر كرده بودند ولي امروز در مقابل اين همه جنايت و وحشت، سر برگردانده و چشم بر اين سياهي و تيرگي بستهاند. طي روزهاي اخير شاهد پوشش گسترده رسانهاي اتفاقات تلخ نيجريه و كشته و زخمي شدن هزاران نفر از شيعيان اين كشور بودهايم و شبكههاي مختلف سيماي جمهوري اسلامي ايران، اين مسئله را در صدر بخشهاي خبري خود قرار دادهاند اما اين تنها يك سوي پرداختن رسانهاي به اين رويداد است؛ خبر و خبررساني مقولهاي است داراي تاريخ مصرف كه چندي پس از سپري شدن ماجرا و فروكش كردن آتش اين كينهورزيها و خشونتها، به فراموشي سپرده ميشود و حتي سر زدن به آرشيو اخبار هم دردي دوا نميكند چه اينكه تنها بخش كوچكي از ظلم و ستمي كه به اين مردم روا داشته ميشود در آنها مخابره شده و حقيقت ماجرا، پيشينه اين تجاوزات و از همه مهمتر، شرايطي كه شيعيان نيجريه از گذشته تا حال و آينده با آن درگير بوده يا روبهرو خواهند شد مورد غفلت قرار ميگيرد. در اين ميان، نگاهي به عملكرد شبكههاي مختلف سيما نشان ميدهد شبكه «افق» توانسته با بهرهگيري از آرشيو مستند غني خود، به تناسب نقشي بهتر در جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي ايفا كند؛ پخش دو مستند «مسير مومباسا» و «از خون جون» كه هر چند پيش از اين، از همين شبكه به روي آنتن رفته بودند گوياي اين حقيقت است كه نبايد منتظر وقايع و اتفاقات اين چنيني باشيم و سپس با عجله، براي توليد گزارشهاي خبري اقدام كنيم. اين اقدام شبكه افق در بازپخش مستندهايي در ارتباط با شيعيان نيجريه را ميتوان به فال نيك گرفت و از ديگر شبكهها انتظار داشت چنين رويهاي را در پيش بگيرند، البته ايراداتي هم در اين بين وارد است، از جمله اينكه نبايد فقط به داشتههاي قبلي آن هم به صورت انگشتشمار دلخوش بود بلكه وقتي ميبينيم دو مستند كه اتفاقا تكراري هم هستند در اين شرايط چه تاثيرگذاري مثبتي دارند، به توليد برنامههايي از اين دست اقدام كرد و منتظر وقايع و روزهاي آينده نماند. به يقين مردماني از جنس شيعيان نيجريه در اقصي نقاط دنيا هستند كه زير بار ظلم و ستم زندگي ميكنند ولي هنوز اتفاقات تلخي شبيه به آنچه در مورد نيجريه ميبينيم برايشان رخ نداده تا تيتر خبرها به آنها اختصاص يابد.
حمایت/اهداف برگزاری دومین سوگواره خمسه در گفت و گو با «حمایت» تشریح شد
هنر در خدمت ارزشها
گروه فرهنگی-فرانه دیانتی: دومین سوگواره «خمسه» با معرفی برگزیدگان به ایستگاه پایانی رسید.
«علی اصغرخسروی» در آیین پایانی این سوگواره گفت: نمایش بهعنوان هنری کهن، ریشه در آیین و مناسک مذهبی دارد که خرد و هویت انسان را با راز و رمز هستی پیوند داده تا اصالت دین و مذهب را جلوهگر سازد.
دبیر دومین دوره سوگواره خمسه ادامه داد: خوشبختانه در دین اسلام و به برکت وجود امامان و ائمه اطهار (ع) آنچه در این جهان ظهور یافته به میراث تعالی معنوی تبدیلشده و با پیروی از فرامین آسمانی باید قدرشناس این موهبت و هدیه خداوند باشیم.
وی در ارائه گزارش از روند این سوگواره هم تشریح کرد: دومین سوگواره خمسه با حضور 38 گروه نمایشی و 400 هنرمند و 215 اجرا در 14 سالن، میدان امام حسین (ع) و سطح شهر حاصل تلاش جمع زیادی است.
وی اضافه کرد: سوگواره خمسه در دومین گام خود باهدف تجلیل از ارزش هنر دینی تلاش کرد برآیند تلفیق نیاز و معنویت امروز و دیروز باشد. در کنار بخش اجراهای صحنهای و آیین عاشورایی، تعزیه و پردهخوانی، نقالی و تئاتر خیابانی، بخش مدافعان حرم در بازتاب حضور پیروان با عزت حسینی نگاه دیگری در پیوند واقعه تاریخی با زندگی و آرمان مردمان روزگاه ما بود. به حق حرمت خون شهدای بزرگ اسلام این رویداد ستایش مردمی است که برای نیل به اهداف خود عزت و سربلندی را به ما هدیه دادند.
اجرای آثار در طول سال
خسروی همچنین در پاسخ به این پرسش که با توجه به استقبال مردمی از تئاترهای اجراشده در سوگواره آیا در طی سال نیز این نمایشها اکران خواهند شد به «حمایت» گفت: به شکر خدا بعضی از کارهایی که ارائهشده بود قابلیت اکران عمومی را دارد. بنابراین برای اجرای عمومی این آثار، برنامهریزیهایی در ستاد برگزاری سوگواره خمسه در حال انجام است تا امکاناتی برای اجرا در طول سال فراهم شود و حتماً این اتفاق خواهد افتاد.
وی ادامه داد: ما برای این کار سعی میکنیم همانطور که در سوگواره خمسه از همکاری سازمانهای مختلف بهره گرفتیم برای اجرای عمومی نیز از ظرفیت سازمانها و ارگانهای مختلف استفاده کنیم.
خسروی تصریح کرد: البته انتظارات ما از این سوگواره بیشتر ازآنچه انجام شد بود و ما انتظار داریم در سالهای آینده به موضوعاتی مانند نمایشنامهنویسی تاکید بیشتری شود.
وی اضافه کرد: بخش مدافعان حرم که امسال به سوگواره اضافه شد هم جای کار زیادی دارد و ما به فکر اضافه کردن بخشهایی با موضوع اربعین و ایام فاطمیه و ... هستیم.
از هنر نمایش در کشور کمبهره میبریم
«محمود صلاحی» رییس سازمان فرهنگی هنری شهرداری نیز به عنوان دیگر سخنران این مراسم گفت: ما در کشورمان جلوههای هنر زیادی داریم؛ به طوری که میتوان گفت سرآمد همه جلوههای هنر دنیا در کشور ما وجود دارد. یکی از بهترین جلوههای هنر که هم تازه و هم الهام بخش است، هنر تئاتر است که به صورت زنده اجرا میشود.
وی با انتقاد ازاینکه ما از هنر نمایش در کشور کمبهره میبریم اظهارکرد: این در حالی است که در خیلی از شهرها و کشورهای خارجی شاید هر شب بیش از 100 اجرا روی صحنه میرود.
وی با اشاره به اینکه موضوعات قابل پرداخت زیادی در قالب نمایش وجود دارد عنوان کرد: موضوعاتی از هنر تا اخلاق شهروندی، از رفتار تا سبک زندگی و جوانمردی مواردی است که میتواند در قالب تئاتر جلوهگر باشد و برای مردم سرمشق شود.
صلاحی همچنین با یادآوری حضور میلیونی مردم در مراسم تشییع شهدای غواص به تولید اثری با همین مضمون طی 45 روز اشاره و بر لزوم توجه و پرداختن به موضوعات متعدد تاکید کرد.
وی در ادامه سخنانش به تعطیل شدن تئاتر در محرم و صفر به عنوان یکی از نشانههای کمبهرهگی از هنر نمایش یاد کرد و افزود: میتوان شرایطی فراهم کرد که در ایام محرم و صفر آثاری با همین موضوع اجرا شوند.صلاحی در بخشی از سخنانش به موضوع مدافعان حرم اشاره کرد و افزود: پرداختن به این موضوع نشانگر این است که جلوههای هنر به خدمت ارزشها آمدهاند. شهدای مدافع حرم دین بزرگی تا قیامت بر سر ما دارند و هنرمندان با هنر خود در حال ادا کردن این دین هستند.
افزایش ظرفیت صندلیهای نمایش تهران
صلاحی همچنین در پاسخ به این سوال «حمایت» درباره آخرین فرهنگسراهای در حال احداث و توسعه ، اظهارکرد: سازمان فرهنگی - هنری شهرداری در حال حاضر 34 فرهنگسرا، 5 سینما در بخش سینمایی و بیش از 200 خانه فرهنگ دارد و تا 3 ماه گذشته 85 کتابخانه داشتیم که باتدبیر شهردار تهران 285 کتابخانه که در اختیار سایر بخشهای شهرداری بودند نیز به سازمان پیوستند .بنابراین درحال حاضر بیش از 400 کتابخانه در سطح سازمان داریم .
وی ادامه داد: همچنین 2 پردیس تئاتر خاوران و پردیس تئاتر صبا در خیابان ملک نیز هر کدام با 5 سالن در روزهای آتی افتتاح خواهند شد.
صلاحی خاطرنشان کرد: با افتتاح این پردیسهای نمایش ظرفیت صندلیهای نمایش شهر تهران به صورت چشمگیری افزایش مییابد، البته بعضی از فرهنگسراها هم که میتوانستند مکانی را برای سالن تئاتر اختصاص دهند که در حال آماده شدن هستند مثل سالن تئاتر فرهنگسرای ارسباران که در حال آماده شدن است.
رییس سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران همچنین با توجه به استقبال چشمگیر هنرمندان از سوگواره خمسه، این سوگواره را در سطح انتظار سازمان دانست و عنوان کرد: 200 اجرای نمایش ظرف یک هفته نشاندهنده استقبال و موفقیت این سوگواره است.
صلاحی همچنین اعلام کرد: علاوه بر برگزاری مراسمی این چنین در ایام سوگواره، تمهیدات خاصی نیز برای اعیاد مسلمانان در نظر گرفتهشده است. قرار است سازمان برای اعیاد ربیع و میلاد پیامبر مکرم اسلام(ص) جشنواره موسیقی «نغمههای نبوی» را با حضور و مشارکت 10 کشور اسلامی مثل ترکیه، افغانستان، پاکستان و تاجیکستان و ... در 5 فرهنگسرا برگزار کند .
شرق/جشنواره فیلم دوبی پایان یافت
هشدار به «فجر»
شرق: دوازدهمین دوره جشنواره فیلم دوبی به پایان رسید. این جشنواره هرچند کمی بیشتر از یک دهه است که فعالیت خود را پشت سر گذاشته، اما با صرف هزینههای هنگفت برای دعوت از بازیگران و کارگردانهای هالیوودی و نمایش فیلمهای بهروز دنیا تلاش میکند ضمن ایجاد محوریتی برای سینمای عرب، دیگر جشنوارههای فیلم منطقه را پشت سر بگذارد.
جشنواره بینالمللی فیلم دوبی (DIFF) یکی از جشنوارههای فیلم آسیاست که هر سال در امیرنشین امارات برگزار میشود. این جشنواره دسامبر ۲۰۰۴ با شعار پیوند فرهنگها، برخورد اندیشهها و با تمرکز بر سینمای جهان عرب و نیز آفریقا آغاز به کار کرد. دوازدهمین دوره این جشنواره امسال از ٩ تا ١٦ دسامبر سال جاری در دوبی واقع در امارات متحده عربی برگزار شد. درمجموع ۱۳۴ فیلم از ۶۰ کشور جهان به جشنواره فیلم دوبی میروند که از این میان ۵۵ فیلم برای نخستینبار در جهان اکران میشوند. ریاست گروه داوران آن بر عهده «دیپا متا»، تهیهکننده و نویسنده بود و «تام زابریسکی» سازنده مستقل فیلم مستند، «خالد النوابی» بازیگر مصری، «نجوم الغانم» فیلمساز اماراتی و «میسون پاچاچی» فیلمساز عراقی اعضای هیأت داوران آن را تشکیل میدادند. همچنین در این دوره، چهار جایزه یک عمر دستاورد به «کاترین دونو» بازیگر فرانسوی، «عزت العیالی» بازیگر مصری، «سامی بوآجیلا» بازیگر فرانسوی-تونسی و «نصرالدین شاه» بازیگر هندی اهدا شد.
آغازگر دوازدهمین دوره، فیلم «اتاق» ساخته لنی آبراهامسون بود که از مدعیان اسکار است. پایانبخش جشنواره هم به نمایش فیلم «کمبود بزرگ»، ساخته آدام مککی با بازی برد پیت، رایان گاسلینگ، کریستین بیل و استیو کارل اختصاص داشت. این فیلم بهتازگی در لسآنجلس اکران خود را شروع کرده است.
جشنواره فیلم دوبی پس از جشنوارههای قاهره، دمشق و مراکش، چهارمین جشنواره سینمایی کشورهای عربزبان بهشمار میرود که با وجود نوپابودن، از طریق جذب هنرپیشگان و کارگردانان مشهور هالیوود و بالیوود، موفق شده است توجه همگان را جلب کند و این موضوعی است که برگزارکنندگان جشنواره هم بر آن تأکید دارند. در یکی از خبرهایی که روی سایت جشنواره فیلم دوبی منتشر شده، به قرارگرفتن این رویداد در فهرست ١٥ جشنواره معتبر فیلم در دنیا از سوی یکی از مجلات مسافرتی اشاره شده و چنین آمده است که برای دومین سال پیاپی این جشنواره از سوی یکی از مجلات در فهرست ١٥ جشنواره فیلم مهم جهان قرار گرفته است. در ادامه چنین ادعا شده: «جشنواره جایگاه خود را در فهرست داغ این مجله بهدست آورده است تا مقصدی هیجانانگیز برای ستارهها و کشف بهترینهای سینمای عرب باشد. در این فهرست جشنوارههای دیگر مانند کن، ونیز، تورنتو، برلین و... قرار دارند».
در بخش دیگری از این متن درباره اهداف جشنواره عنوان شده است: «از زمان آغاز جشنواره فیلم دوبی از سال ٢٠٠٤ تاکنون، جشنواره به مرور قدرتمندتر شده و توانسته به توسعه فرهنگی و رونق فیلمسازی، ارائه موقعیتهای بیشتر برای فیلمسازان عرب و ارائه فرهنگ ارزشمند برای مردم دوبی و امارات متحده عربی کمک کند».
پس از آن به صحبتهای عبدالحمید جمعه، رئیس جشنواره، اشاره شده است: «جشنواره از آغاز، به صورتی پایدار و محکم در تقویم امارات متحده عربی قرار گرفت و به رویدادی تبدیل شد تا افراد جامعه در کنار یکدیگر از بهترین فیلمهای دنیا لذت ببرند، ضمن اینکه محلی برای تبادل دانش و شناخت استعدادها باشد. سینمای عرب گامهای بلندی را در دهههای گذشته از طریق افزایش فیلمهای سینمایی و مخاطبان داخلی و خارجی برداشته است و ما مفتخریم که بگوییم جشنواره بخش مهمی از این رشد بوده است».
در انتهای این خبر درباره بازار فیلم دوبی نیز چنین آمده است: «بازار فیلم دوبی بازوی صنعت فیلمسازی جشنواره است و دوهزارو پانصد نماینده صنعت سینما و افراد حرفهای این رشته از ٨١ کشور دنیا جذب آن شدهاند. این بازار اکنون پیشرو صنعت فیلم و تلویزیون منطقه است و تصمیمگیرندگان سینما در آسیای شرقی، آسیا و آفریقا میتوانند به آن دسترسی داشته باشند».
این در حالی است که ایران هم در دورههای مختلف در این جشنواره شرکت کرده است، همچنان که امسال با دو اثر «مردی که اسب شد» ساخته امیرحسین ثقفی و فیلم «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» اولین ساخته وحید جلیلوند در بخش سینمای جهان دوبی حضور یافت. یک روز پیش از اتمام جشنواره، نیکی کریمی که در فیلم «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» بازی کرده است، یکی از میهمانهای جشنواره بود و پس از نمایش فیلم به پرسشهای مردم پاسخ داد. او در صفحه اینستاگرام خود هم نوشت: «فیلم با استقبال بسیار خوبی روبهرو شد و در سالن «آی مکس» بزرگ جشنواره، جای سوزنانداختن نبود».
هرچند حضور ایران در این جشنواره در معرفی بیشتر سینمای ایران مهم است، اما برخی دیگر از سینماگران هم معتقد هستند این جشنواره یکی از رقیبان مهمترین جشنواره داخلی سینمای ایران است.
شهرام مکری، کارگردان «ماهی و گربه» در اینباره به «شرق» گفت: «به نظرم اگر بخواهیم جایگاه جشنوارهها را در ردهبندی جهانی در نظر بگیریم باید به عوامل مختلفی دقت کنیم که یکی از آنها قدمت برگزاری یک جشنواره است. درواقع باید ببینیم یک جشنواره در عمری که داشته موفق عمل کرده یا نه. این در کنار عوامل دیگری مانند کیفیت جشنواره، میهمانهای جشنواره، فیلمهایی که به نمایش درمیآید و... همگی وضعیت اعتبار یک جشنواره را نشان میدهد». او افزود: «فستیوالهای دوبی و ابوظبی با توجه به عمر کوتاهشان، با داشتن این شاخصهها توانستهاند مسیر خوبی را طی کنند؛ برای نمونه فستیوال فیلم دوبی توانسته در مدتزمان کمی تبدیل به یکی از جشنوارههای تأثیرگذار منطقه شود و اثرگذار باشد. در بین جشنوارههای خاورمیانه، ابوظبی و دوبی پیش از فجر به ذهن فیلمسازهای خارجی میآید چون این جشنوارهها توانستهاند میهمانهای خوبی دعوت کنند، هیأت داوران درخور توجه و نامداری داشته باشند و... . البته در قاره آسیا جشنوارههای مهمتری هم هست، نظیر آسیاپاسیفیک، پوسان و توکیو، اما در منطقه خاورمیانه این دو جشنواره با توجه به عمر کوتاهشان، نقش خوبی در جهان ایفا کردهاند».
شهروند/«ادوارد نورتون» بازیگر مطرح هالیوودی ٤٢٦هزاردلار برای کمک به پناهندگان سوری جمعآوری کرد.
به گزارش ایسنا، این بازیگر آمریکایی پس از خواندن داستان غمانگیز یک دانشمند سوری که دوسال پیش هفت نفر از اعضای خانواده خود را از دست داده، بسیار تحتتأثیر قرار گرفت و روز سهشنبه مبلغ ٤٢٦هزاردلار برای پناهندگان سوری جمعآوری کرد.
این دانشمند سوری که درگذشت تلخ خانواده او در وبسایت آمریکایی «انسانهای نیویورک» منتشر شده، در گفتوگو با این وبسایت گفت: «ما زنده ماندیم اما از لحاظ روانی مردیم و همه چیز در آن روز برای ما تمام شد». به گزارش گاردین، ماجرای غمانگیز این دانشمند سوری حتی «باراک اوباما» رئیسجمهوری ایالات متحده را نیز به واکنش واداشت و وی در صفحه فیسبوک وبسایت «انسانهای نیویورک» اظهار کرد: «بهعنوان یک همسر و پدر حتی نمیتوانم فقدان چنین بزرگ را تصور کنم. تو و خانوادهات الهامبخش هستید. میدانم که مردم فوقالعاده میشیگان به گرمی از تو استقبال خواهند کرد.» «ادوارد نورتون» بازیگر فیلم برنده اسکار «مرد پرنده» که تاکنون سه بار نامزد کسب جایزه اسکار شده است، نیز پس از خواندن ماجرای غمانگیز این دانشمند سوری بیش از ٤٢٦میلیون دلار کمک برای پناهندگان سوری جمعآوری کرد و گفت: «من نیز این داستان را در وبسایت «انسانهای نیویورک» خواندم و این ماجرا اشک مرا درآورد».
«بارک اوباما» قول داده تا سال آینده میلادی ١٠هزارنفر پناهنده سوری را در آمریکا بپذیرد اما این درحالی است که بسیاری از ایالات آمریکا اعلام کردهاند خواهان پذیرش پناهندهها نیستند.
قانون/بر گزاری کارگاه مستند بدون فیلمنامه
فيلمسازي فقط ساختن فيلم بلند نيست
گروه فرهنگ و هنر
همزمان با برگزاری نهمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت، کارگاههای
پژوهشی-تحقیقاتی به همت مرکز گسترش سینمای تجربی
در حاشیه جشنواره، در حال برگزاری است.این
کارگاهها که با محوریت تکنیکهای ساخت مستند تجربی برای فیلمسازان جوان برگزار میشود،
با استقبال علاقهمندان از سراسر کشور رو به رو شده است.در دومین روز برگزاری این کارگاهها، سیفا...صمدیان، عکاس و مستندساز، کارگاهی با موضوع «مستند بدون فیلمنامه» برگزار
کرد.او که کارش را با دوربین سوپر هشت در
روزهای اول انقلاب آغاز کرده است، در حال حاضر همان کار را با دوربینهای دیجیتال
سبک و حتی دوربین گوشی تلفن همراه پیگیری میکند.صمدیان، قبلا این کارگاه را در کشورهای دیگر با نام «۲۴معجزه در
ثانیه» برگزار کرده است.
شاید ساخت فیلم مستند بدون فیلمنامه، آن هم برای افرادی که تجربه چندانی در فیلمسازی ندارند، مایه سرگردانی و پراکنده بینی تلقی شود اما سیفا...صمدیان که کار فیلمسازیاش را با ساخت مستندهایی از این دست آغاز کرده است، معتقد است این نوع سینما نه تنها ارزان و یک نفره است بلکه به لحاظ اثرگذاری، سینمایی قدرتمند است.
کارگاه «مستند بدون فیلمنامه» تلاش عملی این فیلمساز برای نشان دادن «تکنیک دیدن به جای نگاه کردن» از خلال پخش بیش10اثر مستند بدون فیلمنامه، ساخت خود او بود.فیلمهایی با موضوعاتی ساده مثل رد شدن از میان ابرها در هواپیما، پخش آش نذری، شادی بعد از برد فوتبال یا زنی سیاهپوش در ایستگاه اتوبوس پوشیده از برف که از نگاه روزمرهبین بسیاری از مردم پنهان مانده است.دیدن و درست دیدن مهمترین مشق کارگاه فیلمسازی صمدیان بود. دیدن مثل یک کودک با نگاهی اکتشافگر، بکر و تازه. با این نگاه است سوژه به چشم میآید و بدون هیچ فرآیند پیچیدهای، فیلمنامه و دکوپاژ در لحظه شکل میگیرد.از دید او حاصل کار چنین نگاه تازهای برای دیگران هم تازه و بکر خواهد بود و دروازه رسیدن به «دیدن» که رد شدن از آن در جامعه ما چندان آسان نیست «خود بودن» است: «اولین درس فیلمسازی این است که خودتان باشید!»
هم هیچ و هم همه چیز
صمدیان برای نگاه پرسشگر شاگردان به اینکه چطور باید خودشان باشند، اینطور توضیح داد که داشتن وجود خالص مستلزم این است که دهنده ذاتی باشید. باید بپذیرید که هیچ نیستید و در عین حال همه چیز هستید و این باور به جانتان بنشیند.البته این یک باور دینی یا ایدئولوژیک نیست یک فرآیند عقلانی است. این دیدگاه بستری برای دیدن بکر را فراهم میکند.اینکه فیلمساز چطور باید «هم هیچ باشد و هم همه چیز» داغ دل صمدیان را تازه کرد و از فیلمسازانی گفت که در حال ساختن اولین کارشان به او تلفن میکنند و نگراند که فیلمشان به «فستیوال کن» نرسد. کسانی که فکر میکنند «همه چیز» هستند و فقط از قسمت دوم این جمله بهره بردهاند.آنطور که صمدیان برای شاگردان جوان توضیح داد، دیده شدن و جایزه بردن خوب است اما فیلمساز باید اول از خودش جایزه بگیرد و آن جایزه «لذت خلق اثر» است.بعد از این صمدیان با لحن مخصوص به خودش تیر خلاص را به سمت کسانی که شهوت جایزه آرام از آنها گرفته است، روان کرد و گفت: کسانی که فقط به دنبال جایزه می روند همیشه تشنه و بدبختند.بعد از این توضیح حاضران در کارگاه، با دیدن «سهگانه درخت» و «۵ داستان کوتاه» با موضوع حیوانات شهری، با مصداقهایی از آنچه هر روز بیتوجه از کنار آن عبور میکنند، به چالش کشیده شدند.بعد از پخش فیلمها پرسش و پاسخهایی بین صمدیان و شرکتکنندگان و بعضا شرکتکنندگان با یکدیگر شکل میگرفت. بعد از پخش مستند «رازها» که روایتگر مراسم اعتراف به گناهان نزد پدر روحانی در یک کلیسای کاتولیک در مکزیک بود، حاضران پرسشهایی را در مورد مدت زمان یک فیلم مستند بدون فیلمنامه و نحوه تدوین و نقش موسیقی و صداگذاری در فیلم مستند، مطرح کردند.سیفا... صمدیان به نقش طلایی صداگذاری در مستند «رازها» اشاره کرد و اینکه به دلیل رعایت حریم شخصی اعترافکنندگان، اجازه ضبط صدا نداشته و بعدا تک تک صداها و افکتها به فیلم اضافه شده و در کنار این افکتها، موسیقی کلیسایی را به فیلمش افزوده است.البته این صداگذاری به قدری درست و بجا و با توجه به عناصر محیط به فیلم اضافه شده بود که هیچیک از بینندگان، متوجه این صداگذاری نشده بودند.
فيلم فقط فيلم بلند نيست
«خاک بر سر کسی که چون فیلم بلند نساخته فکر میکند فیلمساز نیست» این اولین جمله صمدیان در پاسخ به سوال یکی از حضار در مورد مدت زمان لازم برای یک فیلم مستند بود. طنز صمدیان به حدی صمیمانه بود که شاید کسانی که به دلیل نساختن فیلم بلند خودشان را ملامت میکردند را هم به خنده انداخت.صمدیان در توضیح جمله کوبندهاش پای خیام و حافظ را به کارگاه فیلمسازیاش باز کرد، گفت: چه کسی میتواند ادعا کند که رباعی کوتاه خیام کم اثرتر از غزل حافظ است؟ اثرگذاری یک فیلم ربطی به زمانش ندارد.پخش فیلمهای «آش نذری» و «تهران: ساعت ۲۵» با استقبال حاضران در کارگاه مواجه شد. آش نذری روایتی از توزیع آش نذری در خیابان نفت تهران است. حکایت آدمهایی که حول یک پاتیل بزرگ آش، با کاسهها و قابلمههایشان حرف های زیادی برای گفتن دارند.
«تهران: ساعت ۲۵» در سال ۱۳۷۶ و از دقیقه ۷۶ بازی تاریخی ایران و استرالیا از خانه فیلمساز آغاز می شود و بعد از آن به خیابان و بطن جشن مردم میرود، جشنی که به گفته صمدیان، جشنهای مشابه بعدی هرگز با آن واقعیت تکرار نشد.صحنههایی که شاید کمتر دوربینی با نگاه یک مستندساز، آنها را ثبت کرده باشد. جزییاتی از موسیقی و پایکوبی خرده فرهنگهايی که به ظاهر در دل کلانشهر تهران گم شدهاند.مستند« تهران: ساعت ۲۵» قبلتر به همراه چند مستند دیگر از سیفا... صمدیان در گروه « هنر و تجربه» اکران شده است. صمدیان که خودش از اعضای گروه سیاستگذاری هنر و تجربه است، در مورد اکران این فیلم با خنده گفت:البته این فیلم ساعت يك ظهر در سینمای خانه هنرمندان اکران شد، زمانی که حتی مسئولان خانه هنرمندان هم احتمالا آنجا نبودهاند.
قدس/درباره «جامه دران»، محصول دراماتيک اين روزهاي سينماي ايران؛
يک فيلم خانوادگي کم نقص
گروه هنر- رضا استادي - «بازگشت به ريشهها» موضوعي قديمي و مسبوق به سابقه در سينماي ايران و جهان است. ...
پلان خاطره انگيز نشستن هواپيما بر روي باند فرود و استقبال کنندهاي که از آن سوي شيشه در انتظار رسيدن مسافري از راه دور است، يا ورود خودرو به شهر و ديدن منظرهها و ساختمانهاي خاطره انگيز از سوي مسافر و شنيدن موسيقي سوزناک و نوستالژيک، همه و همه از عناصري است که در آثار نمايشي بارها تکرار شده است.
«سفر» بهانه دراماتيک خوبي براي آغاز يک قصه است. «مسافر» هم طبق معمول به عنوان يکي از عناصر مهم دراماتيک، قابليت خوبي براي مواجهه با رخدادها و اوج و فرودهاي قصه دارد و بواسطه ناآشنايي با محيطي که به صورت معمول وارد آن ميشود، ميتوان او را در هر «هچلي» انداخت و دقايقي پُر تعليق و نفسگير پيش رويش ايجاد کرد.
يک اقتباس ادبي ديگر
فيلم سينمايي «جامه دران»، ساخته حميد رضا قطبي هم از اين قابليت بهره برده است. قطبي پيشتر به عنوان دستيار کارگردان در سينما فعال بوده و حالا در نخستين تجربه کارگردانياش، فيلمنامهاي اقتباسي را انتخاب کرده که پيشتر در قالب کتاب «ناهيد طباطبايي» عرضه شده است. نويسندگان هنگام نوشتن کتاب، بررسي و کنکاشي جدي درباره موضوع انجام ميدهند و به اصطلاح «ته و توي ماجرا» را در ميآورندذهن پرسشگر خواننده سبب ميشود نويسنده به صورت معمول پرسش و ابهامي را بي پاسخ نگذارد و موضوعها را در قصه رها نکند و برخوردي منطقي با سوژه و داستان داشته باشد..بر همين اساس حاصل متني که قرار است پس از کتاب در قالب «فيلمنامه» ارايه شود، ميتواند نوشتهاي شسته رُفته و کم نقص باشد و اين ويژگي در اولين ساخته قطبي بشدت به چشم ميآيد و به صورت اصولي امتيازي براي اثر او محسوب ميشود.قصه فيلم با بازگشت زني به ايران و شرکت او در مراسم ترحيم پدرش آغاز ميشود. زن در مراسم، مردي را ميبيند که شباهتي فراوان به پدرش دارد.کنکاش او در ماجرا، فيلم را به گذشته ميبرد، زماني که پدر ارباب زادهاي روستايي بود و براي فرار از سربازي، با دختر باغبان ازدواج کرده و حاصل اين ازدواج پسري بوده که حالا براي خودش «کسي» شده است.ادامه ماجرا هم تماشاگر را به سالهاي دور و فضاي سرسبز شمال کشور ميبرد و او را وارد فضاي ارباب ـ رعيتي حاکم بر روستا ميکند.
گره تکراري؛ زن نازا
درام فيلم «جامه دران» بر چند کشمکش اصلي استوار است. در کنار کنکاش شخصيت محوري داستان ـ با بازي مهتاب کرامتي ـ براي شناخت گذشته و کشف هويت، در داخل قصه نيز ميان دو زن جواني که نقش آنها را «پگاه آهنگراني» و «باران کوثري» بازي ميکنند، تضاد جالبي وجود دارد. اولي، زني شهري و امروزي است و دومي، زني روستايي که مانند نمونه معمول چنين زناني، عشق و علاقه فراواني به شوهر و فرزندش دارد و براي حفظ فرزندش دست به هر کاري ميزند. زن اول نيز طبق کليشه مرسوم در چنين آثاري «نازا» است و حل مشکل او به گرهي مهم در داستان تبديل ميشود.کشمکش ديگر هم بر سر «بچه» شکل ميگيرد که سه ضلع داستان يعني پدر واقعي، مادر واقعي و نامادري را با خود درگير ميکند.از منظر سينماي امروز ايران، جامهدران حرفي تازه براي طرح کردن ندارد. نسبتي هم با شرايط روز جامعه ايران ندارددرامي آبکي و پُر سوز و گداز است که به سطحيترين و کم اهميتترين مسايل ميپردازد و در خوش بينانهترين حالت، مناسب عرضه در تلويزيون است نه در سينما.! سينماي امروز ايران عادت کرده از ديدن برخي سوژهها و داستانها بر روي پرده ذوقزده و غافلگير شود و بعد مشخص شود که اين سوژه از روي فيلمي خارجي اخذ شده استاما از منظر تماشاگري که هنوز هم سينما برايش تفريحي جدي است، فيلم اثري شسته رفته است که بدون کمترين لکنت، داستان و قصهاي سرگرم کننده و حتي عبرت آموز را روايت ميکند!.
انتخاب چهار بازيگر به نسبت شاخص و ستاره براي فيلم نشان ميدهد سازندگان، به تماشاگر خود احترام گذاشتهاند. اين احترام در ادامه فيلم در قالب «صحنه پردازي خوب» نيز ديده ميشود و کم و بيش هيچ خطايي در فضاسازي بخشهاي گذشته داستان به چشم نميآيد و حتي صحنههاي خارجي مانند ورود شخصيتهاي داستان به شهر تهران، کاملاً ملموس و قابل باور است.
فيلم در عين بهرهبرداري از کليشههاي رايج چنين سينمايي، به دام آنها نيز نميافتد و براي نمونه شخصيت پسر ارباب ـ با بازي مصطفي زماني ـ تبديل به کليشه رايج پسران خبيث و هوسران نميشود.
قدس/گفتوگو با احمد آريامنش، هنرمند خطاط؛
جشنواره نويسان هنرمند نيستند
گروه هنر- مجيد مردانيان- يک بعد از ظهر پر ترافيک تهران که امان از صبر مردم بريده، حوالي ميدان ونک، يک جاي دنج هنري، سعي ميکند همه آن شلوغيها و موجهاي منفي را، کنار جوي خيابان پرت کند.
براي ديدن آثار خوشنويسي اين استاد، ميهمان گالري «والي» هستم، همان جاي آراميکه موضوع نمايشگاهش، «عشق شادي است». اين کلماتي است که احمد آريامنش را به تکاپو واداشت تا آنها را با طنازي، روي بوم بريزد. محصول تابلوهاي طلايي رنگ نمايشگاه، ترسيم کلمه عشق با خط کرشمه است. آريامنش شما را با جملاتي مثل تابلوهايش، به ديدن آنها دعوت ميکند.گفت و گو پاييزي ما را با او بخوانيد.
آقاي احمد آريا منش! به چه کسي خوشنويس ميگويند؟
از اسمش پيداست. خوشنويس، کسي است که خطش خوب و هر عبارتي را خوش مينويسد. اما کساني که در کلاسهاي خوشنويسي انجمن خوشنويسان دورههايي را گذراندهاند، مدعي هستند که خوشنويس هستند. وگرنه شايد پدر بزرگهاي ما و شما اگر خطشان خوش بوده، آنها هم يک نوع خوشنويس به حساب ميآيند. چون، خوشتر مينويسند. اما قاعدههايي در خط تعريف شده که کساني که مبادياش را ميدانند، خوشنويستر هستند.
خوشنويسي بيشتر به کدام هنر شباهت دارد؟
به هيچکدام از هنرها شباهت ندارد. خوشنويسي شبيه خودش و مستقل است. يادتان باشد که در مورد خطاطي حرف نميزنيم و داريم پيرامون خوشنويسي حرف ميزنيم. خوشنويسي، فن خوش نوشتن است. ما در بحث «آرت» حرف نزدهايم. داريم در مورد خوشنويسي حرف ميزنيم که مثل هر مقوله ديگري مستقل است.
مخاطب چطور بايد با خوشنويسي ارتباط برقرار کند، چطوري از آن لذت ببرد؟
اول مطلبي را که نوشته شده، ميخواند. آن نوشته ميتواند يک آيه قرآن يا شعر باشد که هر کدام جذابيت خاص خودش را دارد. بعد با خودش ميگويد، چه خط و مطلب قشنگي! چون اين مطلب قشنگ با خط خوش نوشته شده است. نکته بعد در سياه مشقهاي خوشنويسي است. يعني همان تکرار حروف در يک صفحه بدون اينکه بار معنايي داشته باشد. آن صفحات بياض، آن سياهي و سفيديها، فضاي مثبت و منفي، که ديگر خوانشي ندارد و فقط داراي اتمسفر است. مثل حجم و حروف، يا مقداري که سياه شده و جاهايي که مانده، داراي حجمياست که آن حجم، ميتواند از نظر بصري دلچسب و گوارا باشد. البته ميتواند داراي جاذبه بصري باشد و ميتواند نباشد.
نقاشي خط چند سالي است که يکهتازي ميکند، آيا اين حرف درستي است؟
نبايد گفت يکهتازي ميکند. متأسفانه گاهي، روشهاي غلطي در کارهايمان داريم. عدهاي به خاطر اينکه عقب نمانند، شايد جوگير و وارد اين نوع کارها بشوند. افرادي هم سياهي لشکر هستند. بحث نقاشي خط مثل موسيقي پاپ بود که دورهاي آزاد شد. ديديد يکمرتبه چه کردند؟ متأسفانه نقاشي خط هم دچار آسيب شد. يک عده از راه رسيدند و به اصطلاح تخت گاز رفتند. با اين حال، وقتي کسي اينکاره نباشد، بعد از مدتي خود به خود محو ميشود. آنهايي ميمانند که از قديم بودهاند و با استخوان کار کردهاند.
دغدغه برگزاري اين نمايشگاه را داشتيد يا اينکه حسي و غريزي بود؟
هر دو اينها هست. شما وقتي چيزي را ياد ميگيريد، بعد از آن دوست داريد حرف بزنيد. قرار نيست فقط هنرتان را نشان بدهيد. بحث نمايش هنر خود، مربوط به دوران اوايل جواني است. يعني کلاس ميرويد که ياد بگيريد. همان اوايل که ياد ميگيريد، دوست داريد نشان بدهيد که چيزي ياد گرفتهايد.اين موضوع شايد يک دوره چهار پنج ساله گريبانت را بگيرد.
بعد از آن ديگر همه ميفهمند که بلدي عکس بگيري يا خط بنويسي. خب حالا ميخواهي چه کار کني؟ اينجاست که مؤلفههاي چه کنم و چه نکنم، پيش ميآيد. يا ميتواني در اين وادي باشي يا نميتواني. بايد بداني که چه ميخواهي بگويي. من هم مثل خيلي آدمهاي ديگر، سعي کردم حرف بزنم و با مخاطبم ارتباط برقرار کنم.
چه گفتيد؟
عشق شادي است. عشق آزادي است. و... .
چرا اين سبک کار کردن را انتخاب کرديد؟
خب لازمهاش اين است که مخاطب کارهاي مرا بشناسد. من دوتا خط ساختم. يک خط به نام کرشمه و يکي هم سفير.
ساخت کرشمه به سال 71 برميگردد که برگرفته از خط ميخي است. بعد از شکسته نستعليق خطي ساخته نشد تا اينکه لطف خدا شامل حال بنده شد تا اين خط را ساختم. اين نمايشگاه تمريني با اين خط بود. به دليل فراز و فرود بسيار زيبا و روان اين خط ، ميتواند حس شادي بخشي را که در ذهنم دارم، بخوبي انتقال دهد. احساس کردم طنازي حروفي که قرار است ما را شاد کند و سماع داشته باشد، با اين خط بهتر نشان داده ميشود. به همين دليل از اين خط مدد و کلمه عشق را طراحي و با موتيفها، از زوايا و برشهاي مختلف آن را اجرا کردم.
کارها را که ديدم زمينه زرد، طلايي و کرم و نوشتهها قهوهاي بود. آيا هوشمندانه بود يا غريزي و حسي کار کرديد. آيا زمينه عشق زرد و طلايي است؟
بستگي دارد که هر کس چطوري آن را ببيند. من با توجه به اين شعر( عشق شادي است)، و با توجه به آن چيزي که در ذهنم بود، اين رنگ را در آن ديدم. يعني وقتي ميگويد شادي، از رنگ سفيد استفاده کردم و وقتي ميگويد عشق، رنگ طلايي را انتخاب کردم، چرا که حس کردم طلا تنها رنگي است که ما نميتوانيم آن را بسازيم. اگر هم بخواهيم آن را به دست بياوريم، بسيار بايد زحمت بکشيم.
خيلي ناياب و پرارزش است. ضمن اينکه داراي جلوه بصري فراواني است. رنگ قهوهاي هم خاک است. همان بشري که از خاک به وجود آمده است. اين مقولهها را کنار هم پي ريزي و انجام دادم.
ميشود گفت، کارهاي شما با نقاشي تلفيق شده وتنها خوشنويسي نيست؟
کارهاي من خوشنويسي نيست. کارهاي من خطاطي است. يک نوع نقاشي است.
قبلاً نمايشگاهي با عنوان «نور نوشت» داشتيد، چون موضوع جالبي بود، خواستم کميتوضيح دهيد؟
خيلي ساده است. ديافراگم دوربين عکاسي را در يک فضاي کاملاً تاريک باز گذاشتم. با لامپ يک مسير نوشتاري را حرکت کردم. همين. تکنيک آن به همين سادگي است. در عکاسي شما منظره را ميبينيد و عکس ميگيريد و براي اين کار دوره ديده و آن را ياد گرفتهايد. اما اينکه آن نور را چگونه در فضا بچرخانيد، نياز به تمرکز بسيار بالا دارد. شما چيزي نميبينيد و اصطکاکي وجود ندارد. فقط بايد در خيال خودتان ببينيد چه کار ميخواهيد بکنيد يا کردهايد. اندکي نياز به تمرکز دارد. خيلي سخت نيست، اما اگر راهش را بلد نباشيد، خيلي هم سخت خواهد بود.
رويکرد خوشنويس در ايران درست است، به نظرتان به چه مسيري خواهد رفت؟
نه. خيلي خوب جلو نميرود. متأسفانه به دليل وجود جشنوارههاي گوناگون در کشورهاي اطراف از جمله ترکيه، کويت، دوبي و ديگر کشورهاي عربي، با توجه به نوع و سليقهاي که آنها دارند، هنرمندان و خوشنويسان ما را مجبور ميکنند، سفارشي کار کنند.
آن شخص ميخواهد جايزههاي آنجا را ببرد. مبلغ خوبي هم هست. آنها خوشنويس جشنوارهنويس هستند که نميشود به آنها هنرمند گفت، چون فقط استادکار شدهاند. آن چيزي را اجرا ميکنند که آن کشورها ميخواهند. با روحيات سبک ميرعماد و استادان عزيز ما تفاوت دارد. آن کارها در «شابلن» خطوط عربي تعريف ميشود. اين اتفاق ناخوشايندي است که در اين حيطه شکل گرفته است.
کاروکارگر/مدیرعامل سازمان زیباسازی شهر تهران در مراسم بهره برداری از بنای یادگاه شهدا:
ساخت این بنا پاسداشت خون شهدایی است که وامدار آنها هستیم
یادگاه شهدا در میدان امام حسین (ع) عصر دیروز (سه شنبه 24 اذر ماه) با حضور دکتر صلاحی، رییس سازمان فرهنگی هنری شهرداری، دکتر عیسی علیزاده، مدیرعامل سازمان زیباسازی شهر تهران، معاونین و مدیران شهری رونمایی شد.
به گزارش کاروکارگربه نقل ازروابط عمومی واموربین الملل سازمان زیباسازی شهر تهران، دکتر علیزده در رونمایی از این بنا با بیان اینکه ما وام دار شهدا هستیم، گفت: میدان امام حسین (ع) یکی از میادین اصلی شهر تهران است که ساخت این یادمان برای شهدای گمنام در آن اتفاق مهمی است.
او درمورد نحوه انتخاب و ساخت این یادگاه ادامه داد: سال گذشته با انتشار فراخوانی از سوی سازمان زیباسازی طرح های بسیاری در خصوص این موضوع به دستمان رسید که در نهایت این اثر انتخاب و به طراح سفارش ساخت داده شد.مدیرعامل سازمان زیباسازی شهر تهران با اشاره به اینکه طرح از زوایای فنی و هنری بسیار خوبی برخوردار است، افزود: امیدوارم با ساخت این یادگاه بتوانیم پاسخگوی خون شهدا باشیم.به گفته دکتر علیزاده بنای یادگاه شهدا از جنس بتن طراحي شده و به نوعي سختي جنگ را به بيننده القا ميكند که در مزار شهداي گمنام ميدان امام حسين(ع) نصب شده است تا محلی برای دعا، راز و نیاز و زیارت افرادی باشد که به آنجا می آیند.گفتنی است بنای یادگاه شهدا در قالب دايرهاي به قطر 5/7متر به شكل ضريح ساخته شده است و با نصب آن، شهروندان ميتوانند با سهولت بيشتري در جوار مزار مطهر شهداي گمنام به زیارت بپردازند.
مردم سالاری/ايرج ميرزا عليخاني در گفت و گو با «مردمسالاري»:
حضور طراحان بزرگ دنيا اتفاقي مهم براي هنرهاي تجسمي است
گروه فرهنگي- الهام درفشي: مدتي است از حضور هنرمندان مکتبهاي پوستر کشورهاي مختلف و برگزاري نمايشگاه، سخنراني و ورک شاپهاي آنها در کشورمان ميگذرد و اخيرا يکي از بزرگترين هنرمندان رشته گرافيک، لخ مايفسکي، رئيس بيينال ورشو در ايران نمايشگاهي از آثار خود را در معرض ديد همگان قرار داد. تمامي فعاليتها توسط لادن رضايي و ايرج ميرزاعليخاني از اساتيد بزرگ اين رشته صورت گرفت. ايرج ميرزا عليخاني طراح گرافيک و مسئول برگزاري اين نمايشگاهها در گفت و گو با روزنامه مردم سالاري بودجه تمامياين فعاليتها را خصوصي اعلام کرد و گفت: از سوي مقامات دولتي با وجود پيگيريهاي مختلف هيچگونه حمايتي در اين زمينه صورت نگرفته است.
وي داستان آمدن اين هنرمندان به ايران را اينگونه توضيح داد: آمدن طراحان برجسته دنيا به ايران و برپاکردن نمايشگاههايي از آثار آنها به سالهاي گذشته برميگردد، زمانيکه اولين آشنايي من با مرحوم مرتضي مميز بود زيرا ايشان تاکيد داشتند که شرايطي به وجود بيايد که با کشورهاي ديگر تعامل داشته باشيم.
اين استاد دانشگاه در ادامه گرافيک ايران را در حال گذار دانست و گفت: هم اکنون با اين شرايط نميتوانم بگويم که گرافيک ايران جهاني شده است چون در دنيا از هنر گرافيکي ايران صحبتي نميشود و به جرات ميتوانم بگويم که ما در حال گذار هستيم. دنيا ميتواند اين هنر را نه به صورت فردي بلکه به شکل کشوري بشناسد.
ميرزاعليخاني در ادامه افزود: من به اين نتيجه رسيدم براي گذار از اين شرايط نياز داريم که ارتباط مستقيم و رودررو با طراحان گرافيک جهان داشته باشيم. از سوي ديگر در تماميرشتههاي هنري از نزديک ديدن، لمس کردن و برخورد داشتن با آن هنر با وقتي که از طريق مجازي مانند ديدن آن در کتاب يا تلفن همراه با آنها ارتباط برقرار ميکنيم، بسيار متفاوت است.
اين دو ماجرا دست به دست هم دادند تا شرايطي پيش آمد و از طراحان خارجي دعوت کردم که نمايشگاه و ورک شاپهايي را در ايران برگزار کنند تا طراحان ايراني و اساتيد و هنرمندان جواني که به تازگي وارد اين حوزه شده اند از نزديک پوسترها را ببينند و با تکنيک چاپ، تکنيک اجرا و اندازه پوسترها آشنا شوند.
وي از شروع فعاليتهاي خود در اين زمينه گفت: پس از آن اولين سوال اين بود که چگونه شروع کنم؟ با همسرم لادن رضايي (گرافيست و طراح و استاد دانشگاه) به اين نتيجه رسيديم که از بزرگترين مکاتب جهان شروع کنيم بنابراين همانطور که ميدانيد بزرگترين مکتب پوستر در جهان مکتب لهستان است و به اين ترتيب سراغ لهستانيها رفتيم.
اولين نمايشگاهي که برگزار شد مکتب پوستر لهستان بود که در اصفهان و تهران نمايشگاههايي برگزار گرديد که البته ميخواستيم نمايشگاهي هم در شهر تبريز برپا کنيم که مسئولان شهر تبريز بدون دليل با برگزاري اين نمايشگاه مخالفت کردند و اين نشان ميدهد که هنوز هم در کشورمان افراد کوته بين هستند که مانع از پيشرفت فرهنگ و هنر در کشورمان ميشوند.
وي با قدرداني از همکاري معاونت هنري سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران گفت: خوشبختانه آقاي امير عبدالحسيني با بينش بسيار بالا کمک کردند تا اين نمايشگاه در موزه هنرهاي ديني امام علي(ع) برگزار شود و با اينکه نمايشگاه مکتب پوستر لهستان اولين نمايشگاهي بود که در ايران به اينصورت برگزار ميشد با استقبال بسيار بالايي رو به رو شد. ميرزاعليخاني در ادامه گفت: پس از برگزاري اين نمايشگاه گام بعدي اين بود که يک طراح عالي رتبه و درجه يک از کشور لهستان به ايران بيايد و با برگزاري ورک شاپ و نمايشگاه تجربههاي مختلفش را در اختيار اساتيد و کساني که تازه وارد اين رشته هنري شده اند قرار دهد. به همين دليل لادن رضايي تماسي با پرفسور پيوتر کونتسه هنرمند لهستاني گرفت و ايشان دعوت لادن رضايي را پذيرفتند.
وي از فعاليتهاي کونتسه در ايران گفت: ايشان در شهرهاي اصفهان و شيراز سخنرانيهايي داشتند و در تهران نمايشگاهي با همکاري موزه هنرهاي ديني امامعلي(ع) برگزار کردند. و اين فعاليتها ادامه پيدا کرد و نمايشگاه پوستر «فين نوگا» هنرمند دانمارکي و پس از آن نمايشگاهي از پوسترهاي مکتب سوئيس را در موزه هنرهاي ديني امام علي(ع) برگزار کرديم.
آمدن لخ مايفسکي به ايران يک اتفاق نادر در پنج ساله اخير
اين هنرمند آمدن لخ مايفسکي به ايران را يک اتفاق نادر در پنج ساله اخير دانست و تاکيد کرد: آمدن مايفسکي به ايران يکي از بزرگترين اتفاقات هنري اين رشته بوده است. او يکي از بزرگترين هنرمندان لهستاني و جانشين توماشفسکي، پايه گذار مکتب پوستر لهستان، رئيس آکادميهنرهاي زيباي ورشو و مهمتر اينکه اخيرا عنوان دکتراي افتخاري از جمهوري چک را دريافت کرده است و ميدانيم که دريافت دکتراي افتخاري توسط کسي که مانند بازيگران و خوانندگان چهره رسانهاي نيست يک اتفاق فرهنگي بزرگ است.
ميرزا عليخاني تاکيد کرد: لخ مايفسکي تنها به دليل دعوت لادن رضايي و من به ايران آمد و ايشان هم دعوت ما را پذيرفتند.
اين استاد دانشگاه به برگزاري دو ورک شاپ در ايران اشاره کرد و گفت: در تهران و شيراز دو ورک شاپ برگزار شد که از استقبال بالايي برخوردار شد و همچنين نمايشگاه آثار او در موزه هنرهاي امام علي برگزار گرديد. البته من انتظار داشتم که اساتيد دانشگاهها با برگزاري کلاسهاي دانشگاهها در اين مکان دانشجويان را از نزديک با اين هنر آشنا کنند.
اين هنرمند با گله از وزارت ارشاد گفت: من از وزارت ارشاد گلهمند هستم زيرا با پيگيريهايي که انجام دادم حتي فضايي هم در اختيار ما قرار ندادند و پاسخ ما را تنها با لبخندي جواب ميدادند. در صورتيکه به جاي اينکه از اين فعاليتها حمايت شود و آنها پيگير کارهاي ما باشند ما به دنبال آنها بوديم و در پايان هيچ نتيجهاي نداشت.
وي فعاليت بعدي در اين خصوص را آمدن رئيس انجمن جهاني طراحان گرافيک (AGI) به ايران اعلام کرد و گفت: بيشتر کارها در اين زمينه انجام شده است که البته حضور ايشان در ايران را اطلاعرساني خواهيم کرد.
مردم سالاری/روايت بغض پدران شهداي غواصي که در خاک غرق شدند
«قرار» در ايرانشهر
فرهنگي – علي ودايع: ماجراي شهداي غواص به عنوان دستمايه نمايش «قرار» در تماشاخانه ايرانشهر روي صحنه رفته است. اين اثر نمايش جزو آثار انتخابي تئاتر فجر ميباشد که در جشنواره مقاومت هم توانسته بود جايزه بهترين نمايشنامه اين جشنواره را به خود اختصاص دهد. مهرداد کوروشنيا کارگردان نمايش «قرار» شامگاه سه شنبه در آيين آغازين اين نمايش گفت: کاري که به تماشاي آن مينشينيم، بعد از 7سال با گروه خودم در استان البرز آن را اجرا ميکنيم، اين موضوع نوعي بازگشت به خود است. در سالهاي گذشته گلايه داشتهام که تئاتر پايه و بنيان هنرهاي دراماتيک است و بايد در آن بازيگر تربيت و نسل بعدي سينما و تلويزيون معرفي شود.
وي در ادامه گفت:اخيرا سست بودن بنيانهاي مالي تئاتر موجب شد تئاتر از اين رسالت دور نگه داشته شود. اين نمايش با گروهي از هنرمندان جوان توليد شده که اگر حمايتها نبود نميتوانستم پاي رسالت خود که همانا تئاتر با حضور جوانان با استعداد و با انگيزه است عمل کنم. اميدوارم رسانهها کمک کنند که پاي اين حرف بايستيم و اين نمايش به دليل اينکه بازيگر چهره ندارد ناديده گرفته نشود.
کوروش نيا در مورد نمايشنامه «قرار» ادامه داد: به اين نمايشنامه دلبستگي دارم، چرا که به شکل اساطيري و نمادين موضوعات اجتماعي معاصر را روايت ميکند، توجه ويژهاي به اين نمايشنامه شده است چرا که داستان مانوس و باورپذيري دارد . داستان نمايش «قرار» مربوط به معاصر و جنگ تحميلي است اما سعي ميکند با نگاهي به افسانههاي اساطيري حضرت يوسف و يعقوب، انتظار پدر براي بازگشت فرزند را روايت کند. مجموعه تماشاخانه ايرانشهر از اين نمايش با رويکرد دفاع مقدس نيز حمايت کرده است که جاي تشکر دارد.
تئاتر جاي خنده نيست
مسعود فروتن، مجري آيين آغازين نمايش «قرار»، در ادامه از جعفر والي دعوت کرد که در پشت تريبون حاضر شود. جعفر والي با بازخواني دوران کودکي خود گفت: در سالهاي نوجواني در روستاي خود کار تئاتر اجرا ميکرديم و همين موضوع ما را به تهران کشاند.
اين کارگردان پيشکسوت با بيان اينکه خوشحالم امروز هم ولايتيهاي من با روشي صميمانه، نگاهي درست و زيبا نسبت به مسايل اجتماعي به مردم ميدهند، اگرچه واقعيت بيان شده تلخ باشد، گفت: امروز با جواناني در تئاتر سر و کار داريم که ظرايف و لطايف تئاتر را درک کرده و به کار گرفتهاند و از طرف خودم و همه دوستان دهاتيام از اين جوانان تشکر ميکنم.
والي که براي نواختن زنگ آغاز نمايش «قرار» در تماشاخانه ايرانشهر حضور داشت، به شرايط تئاتر و حضور موثر جوانان در هنر نمايش در سالهاي دور اشاره کرد و ادامه داد: اميدوارم چنين فضايي در کل تئاتر امروز اتفاق بيفتد. در زمان ما جوانان با اشتياق و ذوق کار ميکردند با وجود اينکه کار تئاتر آن زمان سختيهاي بسياري داشت، امسال چند نفر از جوانان آن موقع جايزه گرفتند که بسيار افتخار کردم.
وي گفت: فضاي ايجاد شده من را تشويق کرد که براي جوانان کلاسهاي فن بيان و آموزش تئاتر برگزار نمايم. اميدوارم فضاي پرشور و نشاط جوانان تئاتري گسترش يابد. گروهي که نمايش «قرار» را اجرا ميکند، گروه فوق العاده، جوان و خانوادگي است.
والي با لحني جدي گفت: به همان اندازه که تئاتر مقدس است بايد به تماشاگر آن هم عزت و احترام گذاشت. ما در دنياي زندگي ميکنيم که تئاتر مهجور واقع شده است. متاسفم که برخي ميگويند برويم تئاتر تا بخنديم، تئاتر که جاي خنده نيست.
جعفر والي با انتقاد به اينکه برخي به تئاتر به عنوان فضايي براي تفريح نگاه ميکنند، گفت: تئاتر يک مکتب است. تئاتر بازتاب دردها و انتقادات و مسايل اجتماعي مردم است. تئاتر موضوعي است که مخاطب پس از خروج از سالن بايد با خود مطلب مهميدر ذهن خود خارج کند. تئاتر کلاس درس است که بايد کسب کنيم. تئاتر هنر طنز نيست، تئاتر هنر جدي است.
مجيد رجبي معمار، رئيس تماشاخانه ايرانشهر هم در اين مراسم با خيرمقدم به خانواده تئاتر گفت: اين اثر هم از جنبه هنري و ظرايف لازم قابل توجه بوده و هم به موضوعي پرداخته که تماشاخانه ايرانشهر با افتخار پذيراي آن است. اميدواريم در آينده بيشاز گذشته ميزبان چنين آثار برجسته نمايشي در اين تماشاخانه باشيم.
انتظار يعقوبوار پدران شهداي غواص
نمايش «قرار» با موضوع دفاع مقدس بوده و پيرامون شهداي غواص است. البته اين نمايش در فضايي مدرن با الگو گرفتن از داستان حضرت يوسف به چشم انتظاري پدران شهيد براي بازگشت فرزندان شهيد خود ميپردازد. « قرار» داستان انتظار و خاطرات پدري براي بازگشت فرزندش از سفري 30 ساله را روايت ميکند. البته فضاي کار به صورتي است که مخاطبان با يک کار گل درشت از نظر پرداختن به موضوع جنگ روبرو نيستند. در اين اثر عنصر آب حضور پررنگي دارند، بغض و شيدايي همسر بهرنگ که شهيد ميشود، مساله همسران شهدا را نيز پيش ميکشد.
در نمايش «قرار» به هيچ عنوان از المانهاي کليشهاي و تکراري کارهاي دفاع مقدس که موجب دلزدگي مخاطبان ميشود، خبري نيست و همين موضوع تماشاگران را بيشتر با دلتنگي و دلداگي خانوادههاي شهدا به ويژه 125 شهيد غواص که توسط رژيم بعثي صدام زنده به گور شده بودند آشنا ميکند.
نمايش «قرار» به نويسندگي و کارگرداني مهرداد کورشنيا با حضور بازيگران جواني چون سعيد دشتي، رضا رباط جزي، سارا عباسپور و حميدرضا معدنکن و همچنين بازيگر خردسال پارسا قره داغي اجرا ميشود. در اين نمايش محمد قدس مجري طرح، آتوسا قاضي طراح لباس،آرش عزيزي موسيقي، لنا طاهري گريم، محمدصادق زرجويان طراح پوستر و بروشور، نبي کورش نيا دستيار کارگردان، حسين ايرجي مدير برنامهريزي و هماهنگي، مهشيد فيض منشي صحنه، حسين معدني نشين و اميد جمشيد پور مديران صحنه، مهدي فيروز زارع ساخت دکور و اجراي صحنه، محمدصادق زرجويان عکاس، الهام يوسفي تبليغات و سرپرست گروه نيز بر عهده مهرداد کورشنيا است«. قرار» به مدت يک ماه هر شب ساعت 30/18و 30/20 در سالن ناظرزاده تماشاخانه ايرانشهر اجرا ميشود.
وطن امروز/درباره ابعاد معنایی نقاشی قهوهخانهای
قصهگویی با قلم
بخشی از نقاشی مذهبی «شمایلها» هستند. این هنر از قرن هشتم پیش از میلاد در رم و ایتالیا آغاز میشود و تا قرن هفتم میلادی و امپراتوری بیزانس ادامه میباید. اساطیر یونان تماماً قصه هستند و هر کدام از این خدایان به صورت یک تمثیل یا بت به تصویر درمیآیند. این شکل از تصویرگری را به صورت موازی در تمام ادیان میتوان یافت. در اسلام این امر با تاخیر و فاصله زمانی صورت میگیرد. در قرون اولیه اسلامی نقاشی وجود دارد اما هنر مذهبی تا مدتها از شمایل دوری میکند و نقاشی و نقش برجسته را در مواردی در خدمت قصص مذهبی میگیرد که غیرمستقیم عمل کند تا قرن هشتم که برای مثال معراجنامه را داریم. شمایلها فقط منحصر به زمان بعد از تاسیس حکومت شیعه نیستند و قبل از آن پیامبر و حضرت علی(ع) تصویر شدهاند که یکی از معروفترین این تصاویر مربوط به دوره شاه اسماعیل و در کتاب «خاوراننامه» است که در اواخر قرن نهم قصه جنگهای حضرت علی(ع) را به تصویر کشیده و در این تصاویر صورت علیابن ابیطالب را گشاده میبینیم. البته بعد از دوران صفویه این تصویرسازی بیشتر میشود اگرچه اکثراً تصاویر با صورتهای پوشیده هستند. هزاران نمونه از نقاشی مذهبی به صورت شمایل در ایران که عمدهترین آن مربوط به تصاویر حضرت علی(ع) و بعضی از مواقع همراه با امام حسن و امام حسین در دو طرف او شکل گرفته است وجود دارد و در کنار آن بخش روایتگری یا قصهگویی با پردههای بزرگ ترسیم میشود که عمدتاً حوادث دهه محرم را بازگو میکند و بخشی از تاریخ هنر معاصر ما به حساب میآید که قابل ارزیابی است. نقاشی و پیکرتراشی در مسیحیت تا آغاز قرن ۱۹ و انقلاب کبیر فرانسه با همان گستره ادامه دارد. یعنی حدود 1600 سال سنت تصویرگری معنای مذهبی که در ادبیات ثبت شده و قابل انتقال بوده، ثبت شده است. با آغاز قرن ۱۹ با کاهش در این بخش مواجه میشویم که شاید یکی از دلایل آن رشد آتئیسم یا بیخدایی باشد. به یک معنا انقلاب کبیر فرانسه بر فردیت تاکید میکند که این یکی از تعارضهای آن با دستگاه کلیسایی است که با انحراف وحشتناکی خودش به استثمارکننده انسان بدل میشود و بخشی از این خشونت به خاطر همین سیستم است و بعدها در شکلگیری مدرنیته شاهدیم نقاشی مذهبی و تصویرگری کتاب مقدس و نوع انتقال قصه به صورت مصور کمتر و کمتر میشود.
هنر زمانی ماندگار میشود که مبلغ و تصویرگر عقیده و اعتقاد بوده باشد. به همین خاطر مثلا در هند این مساله باقی میماند، چرا که آیین همچنان در زندگی انسانها وجود دارد. در قرن بیستم نقاشی مذهبی مانند خود دستگاه کلیسا پس مینشیند و محدود میماند به خود کلیساها و امید به اینکه روز یکشنبه کلیساها پر شوند، ولی هنرمند ارتباط خودش را با هنر دنبال میکند ولی تصویر آن فرق میکند. در این شرایط آرزوی هنرمند و احساس او محدود نمیشود و هنرمند با دور شدن از قصه به جایی شخصیتر، عمیقتر و پیچیدهتر میرسد و هنرمند ملزم به تصویرگری متن و ادبیات نمیشود و به این ترتیب هنر معنوی مسیر دیگری را طی کرده و با دور شدن از قصهپردازی به جایی درونیتر میرسد. به این ترتیب معضل به نوعی دیگر حل میشود و در این شرایط هنرمندان، تصویرگران معنا هستند که از جان، معنا و خداوند نشات گرفته است. درونمایه بسیاری از آثار به جا مانده نقاشی قهوهخانهای مربوط به حادثه عاشورا و حکایات شاهنامه است که بر دیوارها نقاشی شده است. پیرامون جنبه احساسی و عشق و احساسات این هنرمندان، سایت هنر اسلامی چنین آورده است. نقاشی قهوهخانه، بازتابی اصیل و صادق از هنر هنرمندانی عاشق، تنها و دلسوخته است. هنرمندانی مظلوم و محروم، از تبار مردم ساده دل و آیینهصفت کوچه و بازار، آنانی که از پس قرنها سکوت، زیر سقف تاریک قهوهخانهها در خلوت عارفانه تکیهها و حسینیهها در سر هر کوی و برزنی، چشم در چشم مردم دوختند و در محفل پر انس و الفت آنان، بغض معصومانهشان را یکباره شکستند. در ستایش راستیها و مردانگیها نقشها زدند و حکایت کژیها و پلیدیها کردند.
این شیوه نقاشی را از دید موضوع کلی میتوان به 2 دسته تقسیم کرد:
نقاشیهای مذهبی
نقاشیهای مذهبی مجموعهای از چهرههای پیشوایان و بزرگان دین و مذهب و صحنههایی از جنگها و نبردهای معروف پیامبر اسلام و علی ابن ابیطالب و رویدادهای کربلا را شامل میشود.
نقاشیهای افسانهای
نقاشیهای افسانهای شامل مجموعهای بزرگ از داستانهای رزمی و بزمی ایرانی است که به رویدادها و اتفاقات افسانهای، حماسی، تاریخی و چهرههایی از شاهان و قهرمانان شاهنامه(چون رستم و سیاوش) و صحنههایی از میدانهای نبرد و عرصههای عشقورزی و دلدادگی قهرمانان و بزمگاههای شاهان میپردازد. مبدا این هنر، سنت قصهخوانی، مرثیهسرایی و تعزیهخوانی در ایران است که پیشینه آن به سدهها پیش از ایجاد قهوهخانهها و چایخانهها میرسد. این نقاشی به دست هنرمندانی مکتبندیده پدیدار شد. در اواخر دوران قاجار و اوایل پهلوی همزمان با جنبش مشروطه ایران، این هنر ایرانی اوج گرفت. پس از آن در دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ خورشیدی، این شیوه مورد توجه هنرمندان مدرنیست ایرانی بویژه اهالی مکتب سقاخانه قرار گرفت. نقاشی قهوهخانهای شیوهای از نقاشی ایرانی با تکنیک اروپایی (رنگ و روغن روی بوم پارچهای و دیوار) است که حدود 80 سال قبل بین مردم کوچه و بازار شکل گرفت و گسترش یافت. مشخصه این هنر، مردمی بودن آن و فاصله گرفتن از هنر درباری است. هنرمندانی گمنام که ابتدا در زمینه نقاشی روی کاشیها به تجربیاتی دست یافته بودند و سپس با تاثیر گرفتن از فضا و محیط قهوهخانهها، همراه با داستانسرایی نقالان و شاهنامهخوانان، به خلق تصاویری ساده و زیبا بر زمینه دیوار گچی قهوهخانهها و پارچه همت گماشتند. این هنرمندان هرچند آموزش آکادمیک ندیده بودند ولی توانستند با شور فراوان گوشهای از تاریخ هنر این سرزمین را به نام خود ثبت کنند. نقاشی قهوهخانهای را میتوانیم به واسطه حضورش در نقالی و شمایلگردانی بخشی از هنر نقاشی ایران به حساب آوریم و از طرفی به دلیل دور بودن آن از خصوصیات هنر نقاشی آن را بیشتر در رده هنرهای تجسمی جای دهیم. نقاشی قهوهخانهای که خیلیها به آن نقاشی خیالی نیز میگویند، در حد خود هنری است که پایهها و مبانی شناختهشده و مشخصی دارد. نخستین ویژگیاش حفظ اصالت در نقاشی چهرههاست به صورتی که حتی در ساختن مجلسهای بزم و رزم نیز نقاش منتهای دقت خود را در زمینه ترسیم چهرهها به کار میگیرد و این ویژگی از آنجا ناشی میشود که «حالت» و «حرکت» در این نوع نقاشی بسیار محدود است و در هر تابلو وجود چهره هاست که میتواند «سوژه» مورد نظر نقاش را به بیننده انتقال دهد و نقاش قهوهخانهای روایتگر صمیمی و صادقی است که به طور آگاهانه یا ناخودآگاه علایق یا نفرت آدمهایی را که متعلق به آنهاست در سیمای شخصیتهای تابلو میریزد. در نقاشی قهوهخانهای هیچگونه محدودیتی از لحاظ سوژه وجود ندارد و دست نقاش به طور کامل در ترسیم آنچه دلخواهش است باز است. به همین جهت هرگز نمیتوان هیچ یک از تابلوهای قهوهخانهای را معیاری برای داوری قطعی درباره بقیه تابلوها به حساب آورد.
نقاشان مشهور سبک قهوهخانهای
از نقاشان مشهور سبک قهوهخانهای، حسین قوللر آغاسی و محمد مدبر بودند که حسین قوللر آغاسی را سردمدار نقاشیهایی با مضمون حماسی و محمد مدبر را سردمدار نقاشیهایی با مضمون مذهبی دانستهاند. از استادان نگارگری قهوهخانهای در روزگار معاصر میتوان به زندهیاد علیاکبر لرنی، زندهیاد محمد فراهانی، سیدحسین حسینی و منصور وفایی،عباس بلوکیفر، حسن اسماعیلزاده (چلیپا)، فتحالله قوللر، حاج رضا عباسی و عنایتالله روغنچی اشاره داشت.
متاسفانه وضعیت نگارگری قهوهخانهای در ایران در معرض خطر است و هیچگونه پشتیبانی از آن، چه در سطح ملی و چه در سطح بینالمللی صورت نپذیرفته است.
وطن امروز/نگاهی به نمایشگاه عکسهای شفق کلهر در نگارخانه آرته
باز تعریفی از هویت
شاید همیشه نتوان خلاصهای از فکر مرکزی یک مجموعه عکس را در تنها در قالب یک تک عکس خلاصه کرد ولی این یک تک عکس، این فرصت یا این بخت را به ما میدهد که برای یکبار و در یک قاب، ایده مرکزی و تمام حس و حال هنرمند را تماشا و احساس کنیم؛ تمام کوشش برای ادراک دوباره خود را و تمام آن خوشیها و حسرتها را. به گزارش هنر آنلاین، مضمون مجموعه عکسهای شفق کلهر (ادراک و بازتعریف دوباره هویت فردی) عمیقاً با حس و حال نمایشگاه پیوند خورده است. احتمالاً حس و حال عکاس از کشف و بازشناسی خودش در موقعیت تازه بوده که این مجموعه را ممکن کرده، حس و حالی توأم از خوشی و حسرت. روزهای رفته و گذر ایام که خود را به شکل عکسهای یادگاری روی در یخچال نمایش میدهد و خوشی از ثبات و لذت زندگی تازه. به این ترتیب است که آینهای که در تمام عکسها حضور دارد تا ما تصویر هنرمند را در تمام فریمها ببینیم کارکردی چندگانه پیدا میکند؛ از یکسو به هنرمند امکان میدهد تا هویت خود را به عنوان ناظر، ناظری که دارد زندگی خانوادگیاش را نظاره میکند، بازسازی و کشف کند و از سوی دیگر همین آینه با قرار گرفتن در موقعیتهای مختلف حس و حال هنرمند از حضور و هویت تازهاش را نمایش میدهد. در واقع آینه با قرار گرفتن در موقعیتهای مختلف است که به موقعیت حس و حال میدهد و شرایط را بازتعریف میکند. از سوی دیگر نگاه بیحالت هنرمند که در هیچیک از موقعیتها تغییر نمیکند به بیننده امکان میدهد تا خود، براساس باورها، تعریفها و تخیل حس و حال هنرمند را بازسازی کند. به عنوان مثال در چند عکس که هنرمند آینه را در یخچال، جاظرفی، روی ماشین لباسشویی، در کنار جاروبرقی و امثالهم قرار داده، یعنی مکانها و موقعیتهایی که سنتاً با نقش و جایگاه زن در خانه قرین و هممعنی فرض میشود، در این موقعیتها میتوان فرض کرد که هنرمند دارد به جایگاه خود به عنوان همسر ارجاع میدهد و از آنجا که ما چهرهاش را نیز در آینه میبینیم متوجه حضور سوژه با کارکرد دوگانهی هنرمند/ همسر میشویم. همین پذیرش این 2 نقش متفاوت و البته متضاد است که به ما امکان میدهد به لحن دوگانه عکسها اذعان کنیم؛ به هنرمندی که دارد با ابزارش، نقش اجتماعیاش را ادراک میکند. هنرمند/ همسر در حال نظاره کردن زندگی است، زندگی شخصیاش با تمام جزئیات و ریزهکاریها. او دارد زندگی روزمرهخودش را نشانمان میدهد که با تصویر رمانتیک از هنرمند در تضاد است، چون بیش از حد معمولی و پیشپا افتاده است، با اینحال هنرمند در بطن همین روزمرگی دارد نگاه نافذش به عنوان یک ناظر یا یک نگهبان را تصویر میکند. به این ترتیب است که تکعکس یخچال ناگهان کارکرد چندگانهاش را به ما تحمیل میکند و دامنهای از احساسات چندگانه را، از خسران روزگار رفته تا لذت نظاره کردن رشد فرزند، به بیننده منتقل میکند. اگر اثر هنری را امکانی فرض کنیم که چشم ما را به روی خوشیهای روزمره باز میکند و به ما امکان میدهد آنچه گذراست را با چشمان باز ببینیم، مجموعه عکسهای شفق کلهر تا حد زیادی موفق است چون ما را وادار میکند برای لحظهای فقط جزئیات یک زندگی عادی با تمام روزمرگیهایاش را ببینم، درک کنیم و در لذت و حسرت هنرمند از نظارهاش شریک شویم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com