کد خبر: ۲۸۸۲۰۹
تاریخ انتشار:
بسته روزانه بولتن نیوز در حوزه فرهنگ / 11 شهریور 94

فرهنگ در رسانه

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.

گروه فرهنگی - امروزه رسانه ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکندچه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی‌توان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفتدر این شرایط، یکی از مهمترین رسانه‌هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه‌ها بودندتا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.

به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب‌های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازنداما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه‌ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اندبه عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده استاما آیا با حجم انبوه سایت‌ها و مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف دیگری که وجود دارد، می‌توان به همه آن‌ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است…

فرهنگ در رسانه

به همین دلیل ما دربولتن نیوزسعی کرده‌ایم تا از این به بعد و در قالب صفحه«فرهنگ در رسانه»به بازخوانی و بازنشر اصلی‌ترین مطالب فرهنگی روزنامه‌ها بپردازیمبه عبارت دیگر، «فرهنگ در رسانه»تلاشی است برای تبلور روزانه تراوشات فرهنگی روزنامه های کشورتا به این طریق، حداقل اصلی‌ترین مقولات فرهنگی که در روزنامه‌ها منتشر شده است، توسط مخاطبین دیده شودالبته ما از همین جا، دست همکاری خود را به سمت همگان دراز کرده و از همه کسانی که تمایل دارند به انحای مختلف در این زمینه به ما کمک کنند، دعوت می‌کنیم تا در کنار ما، به ارتقای صفحه«فرهنگ در رسانه»کمک کنند.

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.

*****

آرمان/نه هدفم سياه‌نمايي است نه به آن اعتقاد دارم

پوران درخشنده مدت زيادي است كه مشغول نگارش و تحقيق فيلمنامه‌اي درباره معضل طلاق در جامعه استاو مي‌گويد آن‌قدر حرف براي گفتن اين معضل در خانواده‌ها وجود دارد كه نمي‌داند چگونه همه اين تحقيقات و معضلات را در فيلم نشان دهددرخشنده شايد اولين كارگردان زن سينماي ايران باشد كه مسير فكري‌اش را در زمينه فيلمنامه فيلم‌هايش تغيير نداده استاو همچنان به دنبال موضوعاتي است كه كمتر در سينماي ايران به آن پرداخته شده استموضوعاتي كه به نوعي مسائل اجتماعي و دغدغه جامعه امروز ايران را نشان مي‌دهداو مي‌گويد برايم جشنواره‌ها و جايزه‌ها خيلي مهم نيستند، اگرچه تشويق را دوست دارد و خوشحال مي‌شود، اما نگاه و توجه مردم مهم‌تر استبا او درباره مراحل نگارش آخرين فيلمش و نيز كارنامه فيلم‌هايي كه ساخته و همچنين بحث سينماي مستقل و دولتي به صحبت نشسته‌ايم.

اين كارگردان سينما در بخشي از حرف‌هاي خود مي‌گويد، مشكلات را گاهي بايد فرياد زد كه يك وقت در ذهن‌مان خفه‌ نشوددر بين حرف‌هاي‌مان چند باري تلفن همراه خانم درخشنده زنگ خورد و به نظر مي‌رسد اين روزها علاوه بر پايان نگارش فيلمنامه، در فكر انتخاب و صحبت‌هاي نهايي براي حضور بازيگران فيلم جديدش استگاهي كنجكاوي ما در اين تماس‌ها به اوج رسيد، اما باز هم دندان به جگر گرفتيم تا زمان اعلام رسمي بازيگراني كه قرار است در اين فيلم به ايفاي نقش بپردازندگفت‌وگوي هنرآنلاين با اين كارگردان سينما را در حالي مي‌خوانيم كه حالا علاوه بر كارگرداني بايد لقب كارشناس و پژوهشگر مسائل و مشكلات خانواده را هم به او بدهيم.

مراحل تحقيق و نگارش فيلم جديدتان به پايان رسيده است يا خير؟ فكر نمي‌كنيد مراحل پيش‌توليد و نگارش اين فيلم طولاني شده است؟

به نظر من تحقيق و فيلمنامه خيلي مهم استبه همين دليل حساسيت‌هاي زيادي براي نوشتن اين فيلمنامه تاكنون داشته‌ام، چرا كه اين فيلمنامه، درباره مهم‌ترين آسيب‌هاي اجتماعي جامعه امروز استبه همين دليل پرسه فيلمنامه طولاني‌تر و حساسيت من هم بيشتر شده استبنابراين سعي مي‌كنم تا بر اساس اتفاقات روز جامعه، فيلمنامه را پيش ببرمسه سال است درگير فيلمنامه اين فيلم هستماز طرفي براي كارم اين جايگاه را قائلم كه حتماً در ارتباط با اين موضوع حساس، تحقيق كنم.

قطعاً مسائل قانوني در فيلمنامه شما خيلي نقش پررنگي داردهرروز با تبصره‌هاي جديدي روبه‌رو مي‌شويم و گاهي اين تصميم‌هاي حساس ممكن است زندگي آدم‌ها را تحت تاثير قرار دهددر طول نوشتن متن فيلمنامه شما هم با مشكلاتي روبه‌رو شديد كه احساس كنيد گاهي قانون نياز به تغيير و تحول دارد؟

گاهي تقابل ميان عرف و قانون در مشكلات ما ديده مي‌شوديعني عرف يك‌ چيز مي‌گويد، قانون چيز ديگري، اما در نهايت قانون حرف اول را مي‌زندحفظ آبرو مفهوم خيلي بزرگ و ارزشمندي براي مردم ما به شمار مي‌رودگاهي ترس از آبرو مشكلات را چند برابر مي‌كندبه هر حال معتقدم كه نبايد مشكلات را خفه كنيم، بهتر است كه گاهي مشكلات‌مان را فرياد بزنيمشايد در موقعيت ديگري و كسان ديگري از شنيدن مشكلات ما آگاه شوند و با فكر باز بتوانند از جلوي معضلي چون طلاق فاصله بگيرند.

به نظر مي‌رسد شما قدم‌هاي‌تان را روي سطحي كاملاً لغزنده گذاشته‌ايدهم بايد شرع و عرف، هم قانون و هم مردم را در نظر بگيريدمن احساس مي‌كنم اين چندگانه بودن باعث شده كه فيلمنامه، تحقيق و چيزهايي كه در ذهن شماست طولاني شود.

اگر بخواهيم يك فيلم اجتماعي را تهيه و تبديل به فيلم سينمايي كنيم، بايد آگاه از آسيب‌هاي اجتماعي باشيمبه نوعي بايد بدانيم كه در درجه اول آسيب چيست و چرا به وجود آمده است؟ ما هميشه به درمان فكر مي‌كنيمچطور از طريق فيلم‌هايمان اين مسائل را درمان كنيم و مردم را در جريان قرار دهيممي‌دانيم كه مردم مشكلات زيادي دارند كه گاهي سينما مي‌تواند درماني براي حل اين مشكلات باشد.

چطور در فيلمنامه‌تان همه مشكلاتي را كه امروزه در مقوله طلاق وجود دارد، گنجانده‌ايد؟

اتفاقاً همه دغدغه من اين است كه چه طور اين حجم مشكلات را بگنجانم؟ اما بعد از همه پژوهش‌ها، تلاش مي‌كنيم كه چه طور درمانگر و تاثيرگذار باشيمسينما مي‌تواند يك‌جور درمانگر باشد و تاثير هم بگذاردبعد بايد بررسي كرد كه چطور اين مشكلات و آنچه هدف فيلمنامه است، در فيلم بگنجانيم كه مردم هم بتوانند با آن ارتباط برقرار كنندبه چگونگي گفتن معضلات در فيلمنامه هم رسيده‌اممسير را هم پيداكرده‌ام، اما هنوز هم فكر مي‌كنم فيلمنامه تا زمان فيلمبرداري نياز به نگاه بيشتري دارداين فيلم، خط داستاني زندگي مشترك استزندگي مشتركي كه ظاهراً انسان‌ها، براي تعالي بايد در آن وارد شوند؛ اما مي‌بينيم كه تعالي يك معني ديگري پيداكرده استبه جايي اينكه مردم به نقطه‌اي مشترك در زندگي بنگرند، به هم نگاه مي‌كنندمشكل از اينجا آغاز مي‌شودنقطه تعالي، باروري و شكوفايي در يك زندگي مشترك حائز اهميت است.

آيا فيلمنامه فيلم اپيزوديك است؟

قرار بود كه اپيزوديك و در امتداد داستان‌هاي پشت سرهم پيش برويم و چند داستان در سه نسل را نشان بدهم، اما نمي‌توانستم همه حرف‌هايم را در سه داستان بگويمبه همين دليل تصميم گرفتم در يك داستان كامل، قصه را پيش ببرم.

سرمايه‌گذران فيلم مشخص‌ شده‌اند؟

با هركسي كار نمي‌كنمشايد كساني بخواهند براي فيلم من سرمايه‌گذاري كنند، اما من بايد در زمينه كار فرهنگي كه انجام مي‌دهم، كسي را پيدا كنم كه نسبت به كار فرهنگي حساسيت داشته باشداميدوار هستم سرمايه‌گذار اين فيلم هم شخصي باشد كه تجربه كار فرهنگي داشته باشد.

به بازيگرهاي فيلم هم فكر كرده‌ايد؟

به بازيگرها هم ‌فكر كردمقطعاً بازيگري در ذهن من هستبا يك نفر صحبت كردم، اما هنوز به نتيجه قطعي نرسيده‌اماميدوارم شرايط خوبي به وجود بيايد.

فيلمبرداري را چه زماني آغاز مي‌كنيد؟ درخواست پروانه ساخت داده‌ايد؟

تا يك ماه ديگر اين پروژه را شروع خواهيم كرد.

فيلم‌هاي شما اغلب حضور جهاني خيلي خوبي دارند و جايزه‌هاي متعددي هم گرفتنددر فيلم «هيس دخترها فرياد نمي‌زنند» بحث آبرو مهم‌ترين اتفاقي بود كه به آن فكر مي‌كرديدتماشاگران خارجي چه طور با اين مقوله ارتباط برقرار كردند؟

اتفاقاً موضوع فيلم هيس دخترها فرياد نمي‌زنند يك موضوع جهاني استموضوع مختص جامعه ما نيستمثلاً در هند اين اتفاق به شكل ديگري مي‌افتد و همه مي‌دانند، اما هيچ كاري از دست‌شان برنمي‌آيد و نمي‌توانند تغييري ايجاد كنند و يا به نوعي اين سكوت را بشكننددر جامعه ما هيچ خانواده‌اي تا پيش از اكران اين فيلم به اين معضل و آسيب‌هايي كه براي كودكان‌مان اتفاق مي‌افتد، فكر نمي‌كردند، همه‌چيز زير پنهان‌كاري‌ها، باقي مانده بوداما در هند همه مي‌دانند و همه اشك مي‌ريزند.

پيرمردي هندي در حالي كه چشمانش نمناك بود پس از ديدن فيلم از من خواست تا اين فيلم علاوه بر هند دركل دنيا به نمايش درآيدمثلاً در سوئد و استراليا، بحث تجاوز به نوعي ديگر موضوع مهمي در مدارس آنها به شمار مي‌روداما متاسفانه در سينماي ايران ما با خط قرمزهاي زيادي روبه‌رو هستيم كه گاهي نمي‌توانيم منظورمان را به خوبي بيان كنيمدر سينما هم پرداختن به اين موضوع كار ساده‌اي نيستاما اگر فرهنگ‌سازي شود و خانواده‌ها درباره فرزندان خود آگاه باشند و بدانند كه چقدر پدر و مادرها در پرورش تربيت فرزندان مهم هستند، اين اتفاقات شايد كمتر ديده شود.

با توجه به موضوعي كه براي فيلم قبلي‌تان هيس دخترها فرياد نمي‌زنند انتخاب كرده بوديد و در واقع دستاوردهاي يك كارگردان زن ايراني براي حضور در اسكار داشتيد، چرا فيلم شما برگزيده نشدآن سال فيلم گذشته به كارگرداني اصغر فرهادي نماينده ايران در بخش اسكار فيلم خارجي‌زبان بود.

نمي‌دانماين را بايد از كساني بپرسيد كه فيلم من را انتخاب نكردند و گذشته را به اسكار فرستادند.

اكثر فيلم‌هاي شما نمايش‌دهنده آسيب‌هاي اجتماعي هستندبه شما گفته‌اند كه خانم درخشنده سياه‌نمايي مي‌كند؟ چون در اين چند سال خيلي با اين مساله در سينما روبه‌رو بوده‌ايم.

سياه‌نمايي را بايد تعريف كنيمقصد من واقعاً سياه‌نمايي در فيلم‌هايم نيستاگر كسي با وجدان كاري خود فعاليت كند و اين سياه را به نشان سفيد شدن به نمايش بگذارد، در آن صورت فكر مي‌كنم اين موضوع قابل احترام در فيلم‌هاي ما با مضمون‌هاي اجتماعي خواهد بوداز فيلم رابطه كه مساله آن بحث مشكلات ناشنوايي كودكان بود تا فيلم پرنده كوچك خوشبختي و به همين ترتيب فيلم‌هاي عبور از غبار كه به نوعي به مسائل بيماران كليوي پرداخته بودم و فيلم ديگر زمان از دست رفته كه بحث نازايي يك خانم پزشك را به نمايش گذاشته بودم، واقعيت‌هاي جامعه را در اين فيلم‌ها به نمايش گذاشته بودممعضلاتي كه در جامعه ما وجود دارد اما در سينماي ما اصلاً ديده نمي‌شوددر همه فيلم‌هايم بحث خانواده و جايگاه خانواده و نقش آنان در رشد و تربيت فرزندانمان اهميت داشته است.

حتي در فيلم روياي خيس بحث عبور سلامت از كودكي به نوجواني مد نظرم بود در اين دوران كه فرزندان دچار مشكلات فيزيكي مي‌شوند، نقش پدر و مادر براي يك خانواده چه نقش مهم و بااهميتي استهمه اين فيلم‌ها بر اساس واقعيت‌هاي اجتماعي ساخته‌شده استنه هدفم سياه‌نمايي است نه به آن اعتقاد دارم.

فيلم‌هاي شما با مشكل اكران و يا ديدگاه سليقه‌اي مديران سينما روبه‌رو بوده است يا خير؟

براي فيلم هيس دخترها فرياد نمي‌زنند مسائلي قائل بودند و خيلي هم اذيت شدمبا اين همه، حسن نيتي كه براي ساخت فيلم‌ها نسبت به جامعه و نسبت به مردم‌ دارم، برايم اهميت ويژه‌اي داردحتي ديديد كه داوران جشنواره، فيلم را نگاه نكردندبراي من خوش‌آيندترين لحظه‌هاي زندگي زماني بود كه مردم اين فيلم را ديدندوقتي‌كه در سالن سينما با مردم فيلم را تماشا كردم، يك نفر سالن سينما را ترك نكردفيلم تمام شده بود، اما كسي صندلي‌اش را ترك نمي‌كردهميشه در سينما گروهي هستند كه نمي‌گذارند آن‌طور كه بايد و شايد سينما نقش فرهنگي خودش را داشته باشداين مسائل دليل نمي‌شود من كارم را به عنوان يك كارگردان انجام ندهماگرچه به‌سختي، اما ادامه مي‌دهماز فيلم قبلي‌ام حمايت آن‌چناني از سوي دولت نشدحتي پول تبليغات براي فيلمم را هم نداشتم.

درباره سينماي مستقل و سينماي خصوصي همچنان موضوعي است كه در جريان سينماي ايران كمتر مورد توجه بوده استدر حالي كه شما در حرف‌هاي‌تان اشاره كرديد كه نياز سينماي ما، سينماي مستقل است كه جدا از دولت به فعاليت بپردازددر اين مورد چه نظري داريد؟

سينماي مستقل بايد داشته باشيم كه سينما به نحوي بتواند روي پاي خودش بايستديعني سينمايي غير از سينماي دولتي كه خود هم جوابگو نيازهاي عواملش باشدبه نوعي خط قرمزها را خود سينماي مستقل دنبال كند و به عنوان تهيه‌كننده جوابگو دولت باشنداز طرفي هم استقلال كافي براي فعاليت‌هاي خود داشته باشند كه بتوانند فيلم‌هاي خودشان را بسازند، فيلم‌هايي را كه فكر مي‌كنند نياز است، بسازند و در بحث فيلمنامه با مشكل روبه‌رو نباشنداگر سينماي مستقل نداريم، بايد آن را به وجود بياوريم، سينمايي كه بتواند روي پاي خودش بايستد و بتواند دغدغه بيشتري داشته باشد، اما سينمايي كه متكي به دولت باشد آن‌طور كه بايد و شايد رشد نخواهد كرددولت هميشه به سينما كمك كرده و نظر خودش را هم داده است، بنابراين هيچ‌گاه اين سينما مستقل نبوده استبه نظر من فيلمسازان ما بايد در مقابل مردم هم پاسخگو باشند.

ازدحام جشنواره‌هايي كه در ايران برگزار مي‌شود با هزينه‌هاي بالا، كمكي به روند و توليدات سينماي ايران مي‌كند؟

به ‌هر حال جشنواره فيلم فجر بزرگ‌ترين جشنواره فيلم ماستبايد تمركز زيادي روي اين جشنواره داشته باشيمنمي‌خواهم درباره جشنواره‌ها زياد صحبت كنم، چون حس مي‌كنم فرايند برگزاري جشنواره هم مشكلاتي دارد كه بايد ريشه‌اي با آن برخورد كرد.

در چند سال اخير شاهد حضور موج فيلمسازان جوان در سينما بوده‌ايم كه به جشنواره هم راه پيدا كرده‌اندشما با ورود اين جوان‌ها و كمرنگ شدن فعاليت فيلمسازان قديمي موافق هستيد يا خير؟

بايد فضاي كار براي هردو گروه فراهم باشدهر دو گروه بايد كار كنندفيلمسازان جوان هم نيازمند نگاه به ‌پيشكسوت‌هايشان هستند و نمي‌توانيم آنها را كنار بگذاريمآنها بايد در كنار پيشكسوت‌ها رشد كنند و جلو برونداگر بخواهيم اين‌چنين فرصت‌هايي را از يك گروهي بگيريم و به يك گروهي ديگر بدهيم، اين هم غلط استدر يك شرايط مساوي، هم پيشكسوت بايد فيلم بسازد و هم فيلم اولي‌ها با ساخت فيلم‌هاي‌شان سينما را تجربه كنند.

مدت‌هاست در عرصه سينما به فعاليت مشغول هستيدبه اين فكر كرده‌ايد كه تجربيات خود را با برگزاري كارگاهي براي فيلمسازان جوان راه‌اندازي كنيد؟

به فكر تاسيس آموزشگاه سينمايي هستماتفاقاً تعدادي دانشجو را براي آموزش فيلمنامه و كارگرداني و بازيگري حمايت خواهم كردسعي مي‌كنم درواقع فرصت‌هايي را به وجود آورم تا جوان‌ها بتوانند روي پاي خودشان بايستنداين دغدغه رادارم و خيلي هم در من قوي استمخصوصاً از زماني كه احساس كردم كه اين جوان‌ها دوست دارند كار كنند، ولي شرايط براي‌شان خوب نيستاميدوارم اين دغدغه را به مرحله اجرا برسانم.

*****

ابتکار با صدای بی صدا

فرهاد؛ صدایی بی‌صدا در روزهای تلخ زمستان؛ صدایی که نزدیک به نیم قرن در ذهن‌ها باقیمانده و هنوز هم حال و هوای آثارش با هیچ خواننده دیگری قابل مقایسه نیستاین حال و هوای خاص، حاصل سواد آکادمیک یا پیچیدگی موسیقی او نیست؛ آثار فرهاد خالص است و از درون او تراوش می‌کندشهریار قنبری ترانه‌سرای برخی آثار فرهاد درباره‌ی او می‌گوید: «فرهاد در کنار نوازندگان، نه دورتر از نفس‌های واروژان و اسفندیار، کلمه‌هایم را می‌گریست

فرهاد مهراد بیست و دوم دی ماه سال 22 بود که در تهران متولد شداو نهمین و آخرین فرزند خانواده بود که از ابتدای سال‌های کودکی به واسطه‌ی نوازندگی برادرش در ارکستر سمفونیک به موسیقی کلاسیک علاقمند شد اما خودش معتقد است که به دلیل محدودیت‌هایی که خانواده برایش ایجاد کرد هیچوقت نتوانست حرفه‌ای و آکادمیک تحصیل کنداو در آن زمان مجبور بود به خانه‌ دوستان ارمنی خود برود چراکه ارامنه در آن زمان آزادی بیشتری داشتند.

آغاز کار فرهاد با ارمنی‌ها و رضا موتوری

سرآغاز خوانندگی فرهاد در نوجوانی با گروه «چهار بچه جن» بوداین گروه فرهاد به همراه چند نفر از هم‌محلی‌هایش که ارمنی بودند؛ شکل گرفتیک بار گروه برای اجرا به هتل خورشید اهواز رفته بود که چون خواننده‌ای نداشتند در آخرین لحظه قرار شد فرهاد آواز بخواندبعد از آن فرهاد به کافه‌ها و رستوران‌ها رفت و در آنجا به نوازندگی و خوانندگی پرداختاو آثار بزرگان موسیقی راک و بلوز را کاور می‌کرد و همواره مورد تحسین قرار می‌گرفت.فرهاد در سال 49 با موسیقی فیلم «رضا موتوری» فارسی خواندن را آغاز کرداسفندیار منفردزاده درباره انتخاب فرهاد گفته، پس از فیلم قیصر در آن زمان به دنبال صدایی خاص می‌گشته و چون یک‌بار صدای فرهاد را شنیده بود، او را انتخاب کرد اما فرهاد مطمئن نبود که می‌تواند فارسی بخواند درنتیجه منفردزاده به او قول می‌دهد اگر از نتیجه‌ کار راضی نبود، آن را پاک کندالبته هرگز چنین نشد چرا که این اثر به یکی از ماندگارترین آثار فرهاد تبدیل شد و فرهاد هم از آن راضی بود.

از جمعه‌ی سیاه تا شبانه‌‌ی فرهاد

چند ماه بعد و در پی حمله چند چریک به پاسگاه ژاندارمری در سیاهکل و علنی شدن مبارزه مسلحانه با رژیم پهلوی، اسنفدیار منفردزاده که به جریان‌های چپ گرایش داشت، تصمیم گرفت آهنگی برای این واقعه بسازد.اسنفدیار منفرزاده می‌گوید زمانی که از شهیار قنبری خواست ترانه‌ای در مورد دلگیر بودن غروب جمعه بسراید و از فرهاد خواست این ترانه را بخواند، به آنها نگفت که این آهنگ را برای سیاهکل ساخته و این موضوع فقط در ذهن او بوده استفرهاد هم در مصاحبه‌ای تایید کرده با این‌که با توجه به جو زمانه و گرایش‌های منفردزاده حدس‌هایی می‌زده اما هیچ وقت در این مورد صحبتی بین آنها نشده است.ترانه «جمعه» ابتدا تهیه‌کننده پیدا نمی‌کرد اما خیلی زود تبدیل به یکی از پرفروش‌ترین صفحه‌های موسیقی ایران شد.فرهاد پس از قطعه‌ی جمعه در جامعه به عنوان خواننده‌ای معترض و سیاسی شناخته شد و از سوی دیگر بسیار شهرت یافتاین شهرت باعث فعالیت بیشتر او نشد و او تا سال 57 تنها یازده قطعه‌ی دیگر منتشر کرد سه سال بعد از انتشار جمعه، منفردزاده این‌بار با شعری از احمد شاملو به سراغ فرهاد رفتشعری که با مطلع «کوچه‌ها باریکن دکونا بسته، خونه‌ها تاریکن طاقا شکسته، از صدا افتاده تار و کمونچه، مرده می‌برن کوچه به کوچه»، آشکارا در انتقاد از وضع جامعه آن دوران ایران بوداین آهنگ که «شبانه» نام داشت با استقبالی کم‌نظیر روبرو شدحتی قیمت بیشتر از معمول آن هم باعث نشد دانشجویان و جوانان از خریدن آن منصرف شوند.خسرو لاوی، مدیر استریو دیسکو که منتشرکننده این آهنگ و تمامی کارهای فرهاد در فاصه سال‌‌های ۵۰ تا ۵۷ بوده، می‌گویدبعد از آن که ساواک این صفحه را جمع کرد، دانشجویان جلدهای خالی صفحه شبانه را به چند برابر قیمت خود صفحه می‌خریدند.بعد از این وقایع ممیزی برای فعالیت هنرمندان بسیار زیاد شد و به همین نسبت انتشار کارهای سیاسی و اعتراضی غیرممکن‌تر می‌شد البته همچنان در طول این مدت آثار معترض بسیاری تولید شد.

آغاز روزگار غم‌انگیز فرهاد

اما سال‌ها بعد به تدریج روزهای غم‌انگیز فرهاد آغاز شداو مثل بسیاری از خوانندگان شرایط زندگی‌شان دگرگون شدبه گفته خانم گلفام(همسر فرهاد)، او در سالیان اخیر برای گذراندن اوقاتش و گذران زندگی کارهای مختلفی می‌کردازجمله چند بار با حسین الهی قمشه‌ای، نویسنده و محقق ایرانی که از دوستان خانوادگی فرهاد بود، به قمشه رفت تا تکه‌های صنایع دستی برای فروش به تهران بیاورد و مدتی هم روزهایش را در باغ یکی از آشنایانش در نزدیکی شهر دماوند می‌گذراندفرهاد 14 سال نتوانست برای آثارش مجوز بگیرددر سال 68 زمانی که سیدمحمد خاتمی وزیر ارشاد بود و فضای بازتری در ارشاد حاکم بود؛ فرهاد آلبوم «خواب در بیداری» را آماده کردالبته آن آلبوم هم سرانجام در سال 72 توانست راهی بازار شود و این اولین اثر فرهاد بعد از انقلاب بود.

شب تاریخی فرهاد در سینما سپیده

انتشار این آلبوم یک اتفاق غیرممکن و تاریخ‌ساز دیگر را به همراه داشتفرهاد در تهران کنسرت می‌دهداین کنسرت در آن زمان خیلی دور از انتظار بودیکی از کارمندان این شرکت به نام رودابه طاهری با یک سال رفت و آمد مدام به وزارت ارشاد نهایتا توانست کاری را که در ابتدا غیرممکن می‌نمود، انجام دهد.فرهاد مهراد، جمعه نهم دی ماه سال 73 در سینما سپیده روی صحنه رفتاستقبال مخاطبان بلیت‌های 2500 تومان کنسرت را سه روزه به اتمام رسانداین درحالی بود که محمدرضا شجریان بزرگترین خواننده‌ آن سال‌ها برای کنسرتش بلیت 300 تومانی می‌فروخت.فرهاد میان صدها نفر خواند و شبی تاریخی ساختچند سال بعد (فروردین ماه سال 76) فرهاد کنسرت دیگری را در هتل استقلال تدارک دیداین کنسرت به دلیل مسائلی که مشخص نیست از سوی مقامات تنها چند ساعت مانده به اجرا لغو شدفرهاد به دلیل تعطیلی روزنامه‌ها قصد داشت با گیتارش جلوی هتل برود و به مردم اطلاع دهد و روبه‌روی هتل به اجرای برنامه بپردازد اما به او وعده‌ی کنسرت دیگری داده شد و جلویش را گرفتندهمسر فرهاد می‌گویداین بدترین تجربه فرهاد در موسیقی بود و به او ضربه زدفرهاد به تدریج از سال 78 حالش وخیم شداو به هپاتیت سی مبتلا شده بودسه سال بعد به دلیل شدت یافتن بیماری به فرانسه رفتاو سه ماه آخر عمرش را در خانه یکی از بستگان خانم گلفام در شهری کوچک در شمال فرانسه گذراند و نهایتا در روز 10 شهریور، در سن 59 سالگی در پاریس درگذشت.فرهاد در گورستان تیه در جنوب پاریس به خاک سپرده شد اما صدایش هنوز زنده است.

اصلاً فرهاد خواننده نیست…

محمود استاد محمد بازیگر، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر در یادداشتی درباره‌ی فرهاد می‌گوید: «خبر درگذشت او من را از من جدا کرد و گفتم نمی‌توانم از او ننویسم و این از سر اَدا و اَطوار نبوددیگر حوصله اَدا و اَطوار هم ندارم و از هر چه سکوت عالمانه است، نکبتم می‌گیرد.فرهاد موسیقیدان بود و در موسیقی نظریه‌پردازپیانو و گیتار را خوب می‌نواختموسیقی کلاسیک را از عهد رُنسانس تا قرن بیستم می‌شناخت ولی در حیطه موسیقی مدرن دانشی بسیط، حسی جوشنده و نگاهی بدیع داشت و اطلاعات شگرفی نیز در موسیقی غرب و همچنین موسیقی سنتی خودمان داشت و البته خواننده هم بود، ولی من با وجه موسیقیدان و به‌خصوص با وجه خوانندگی‌اش ارتباطی نداشتم، هرچند که از سال‌های ۴۷ تا ۴۸ تا سال ۶۰ کمتر روز و روزگاری می‌شد که از حال یکدیگر بی‌خبر بمانیمهنوز نوجوان بودم که خواسته و ناخواسته صدای او را شنیدمجوانی که می‌خواند، ولی مثل دیگران نمی‌خوانداَدا درنمی‌آورد.

مانند بسیاری آرایش مو و مدل لباس و غمزه‌های نگاهش را به نمایش نمی‌گذارددر حسرت خاطرات شب‌های مهتابی و بید مجنون و بوسه‌های کشدار زنجموره نمی‌کندبرای گوش، اعصاب و شعور مردم احترام قائل استمی‌خواند زنده و جاندار، می‌نوازد حی و حاضر و با کشش‌های خوش‌طنین موسیقی‌اش فریاد می‌کشد از بیخ و بُن جگراز زیر آوار خفقان نعره می‌زند و اندکی بعد غریب‌تر از کوکوسرای دشت غربت مویه می‌کنددر همان روزها برحسب اتفاق دقیقه‌ای صدای او را از رادیو شنیدمگفت‌وگو بود یا هر برنامه دیگری نمی‌دانم؛ ولی او حرف می‌زداز بوف کور هدایت و زمستان اخوان حرف می‌زد و بحث می‌کرد و من مانده بودم معطل که: «او؟ خواننده ترانه‌های (ری چارلزو غم تنهایی هدایت؟

خواننده کوچینی و یاس زمستانی امید؟» حیرتم معقول بود، هرگز نشنیده بودم که یک خواننده موسیقی پاپ از ادبیات ایران و همچنین هشیارانه از تاریخ سیاسی ایران حرف بزند.این پرسش در من کهنه شد تا چهار سال بعد که برای نخستین بار وی را در کافه فیروز، سر میز محمد آستیم دیدمدر آن دوران جذب آستیم و همراه شدن و هم صحبت شدن با او کار ساده‌ای نبودعبث، عبث تنهایی‌اش را نمی‌شکست و با هر کسی هم نمی‌نشست و لذت کلام خون چکانش را به رایگان قسمت نمی‌کرد؛ ولی آن روز در کافه فیروز دیدم که آستیم اَنیس و مونس وی استرفاقت‌شان کهنه است و فرهادِ همراه آستیم، اصلاً فرهاد خواننده نیستروشنفکر است، دردمند است، ادیب استاز نثر بیهقی حرف می‌زند، متن انگلیسی ساموئل بکت را به من هدیه می‌دهد و سوره‌ای از قرآن را از حفظ می‌خواندفردای آن روز حیرتم را برای اکبر مشکین بازگو کردممشکین گفت: «پیره پدرفرهاد خیلی بیشتر از آن است که تو شناختی 

*****

اطلاعات/گفتگو با سیدکاظم موسوی بجنوردی درباره انتشار جلد پنجم «اسلامیکا»

سرویس فرهنگی، هنریمنوچهر دین پرست : "دایره‌المعارف بزرگ اسلامی” هم اکنون در آستانه انتشار جلد بیست و دوم استاز چندی پیش و با تصمیم اعضای شورای علمی‌مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، ترجمه این اثر بزرگ علمی‌و فرهنگی در دستور کار مرکز قرار گرفتلذا ترجمه عربی و انگلیسی این اثر از چند سال پیش آغاز شد و هم اکنون جلد هشتم به زبان عربی و جلد پنجم به زبان انگلیسی در دستور کار نشر مرکز قرار دارد.

سید کاظم موسوی بجنوردی، رییس مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، در گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار اطلاعات درباره انتشار ترجمه انگلیسی دایره‌المعارف بزرگ اسلامی‌گفت : ” دایره‌المعارف بزرگ اسلامی‌که در ترجمه انگلیسی با عنوان "اسلامیکا” معروف است در قراردادی میان مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی‌و موسسه مطالعات اسماعیلی لندن ترجمه می‌شود و انتشار این اثر به این دلیل صورت گرفت که تا کنون محققان برای استفاده از دانشنامه اسلامی‌به "دانشنامه اسلام” چاپ لیدن رجوع می‌کردند که بیشتر مدخل‌های آن توسط دانشمندان اسلام شناس غربی و مستشرقان تالیف شده بود ولی اکنون با این کار ، ما با دایره‌المعارفی رو‌به‌رو هستیم که توسط محققان مسلمان ایرانی فراهم شده است”.

بجنوردی در ادامه این گفت و گو به اشاره به این نکته که این اثر جایزه بیست و هشتمین جشنوارۀ بین المللی کتاب سال جمهوری اسلامی‌ایران را نیز به خود اختصاص داد گفت: "ویژگی مهم اسلامیکا در نگاه و رویکرد شیعی آن استما به عنوان کشوری مسلمان که دارای تمدن کهنی نیز هست چنین رویکردی در سنت دایرة‌المعارف نویسی نداشتیم و میراث مکتوب اسلامی‌ما به زبان انگلیسی از چنین اثری بی بهره بود”.

به گفته رییس مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی‌”در کنار دیگر فرهنگ‌ها و دایرة‌المعارف‌‌های اسلامی‌که بر اساس مذهب اهل سنت نوشته شده‌اند، اسلامیکا نقش مکمل را خواهد داشت”.

وی افزود: "جنبه‌ مکمل که به آن اشاره کردم بیشتر برای این است که به نیازهای مخاطب غربی پاسخی متفاوت از سنت فرهنگ‌ نویسی و جریان دایرة‌المعارف نویسی موجود در جهان اسلام که بر محور زبان عربی و مذهب اهل سنت و جماعت سامان یافته است، داده شود”.

دایره‌المعارف بزرگ اسلامی‌به زبان انگلیسی با سرویراستاری کاظم بجنوردی (سرویراستار نسخه فارسیدر تهران و ویلفرد مادلونگ و فرهاد دفتری (سرویراستار نسخه انگلیسیدر لندن و نیز با نظارت علمی‌صادق سجادی، احمد پاکتچی و رضا شاه ‌کاظمی‌تدوین می‌شود.هم اکنون این دایره‌المعارف با عنوان Encyclopaedia Islamica(با اختصار EIs) توسط چاپخانه بریل در شهر دانشگاهی لیدن هلند منتشر می‌شود.

فرهاد دفتری متخصص در تاریخ شیعه اسماعیلی استاو مدخل‌هایی را در دانشنامه جهان اسلام و ایرانیکا و دانشنامه اسلام نوشته‌است.

ویلفرد فردیناند از اسلام‌شناسان معاصر استاو در خلال سال‌های ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۸ استاد اسلام‌شناسی در دانشگاه شیکاگو بودهمچنین در سال‌های ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۸ استاد کرسی مطالعات اسلامی‌در دانشگاه آکسفورد بودبجنوردی همچنین به علوم مختلفی که این دایره‌المعارف آنها را در بر می‌گیرد اشاره کرد و گفت : "اسلامیکا ‌همه علوم مربوط به تاریخ جهان اسلا‌م‌ را در برمی‌گیرداز پزشکی و فیزیک تا فقه، اصول، فلسفه، موسیقی، معماری و همه هنرهاهمه‌ آن‌چه در حوزه‌ فرهنگ جهان اسلا‌م قرار دارد، در این دایرة‌‌المعارف استاگرچه باید تاکید کنم که ترجمه و برگرداندن این‌ها به زبان انگلیسی کار بسیار مشکلی است، چون متخصصان زیادی را می‌طلبد و دقت علمی‌و تجربه کافی ‌در آن حرف نخست را می‌زند”.

بجنوردی همچنین به انتشار جلد بیست و دوم دایره‌المعارف بزرگ اسلامی‌اشاره کرد و گفت تمام تلاش و همت اعضای مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی‌این است که با سرعت بیشتری کار انتشار این مجموعه ارزشمند را به انجام برسانیم ولی ما با اینکه دارای شورای عالی علمی‌متشکل از چهل و شش نفر از مدیران بخش‌ها و مشاوران علمی‌و ویراستاران ارشد هستیم ، با مشکل مالی شدیدی رو به رو هستیم که باید اعلام کنم بیش از یک سال است که حق التالیف مولفان را نتوانسته ایم پرداخت کنیمبا اینکه امسال تاریخ جامع ایران را در بیست مجلد منتشر کردیم اما همچنان در صورتی که این مشکلات مالی حل و فصل نشود کار با کندی پیش می‌رود ولی به هیچ عنوان کیفیت را قربانی کمیت نخواهیم کرداین مرکز دارای اعضای هیات علمی‌ارجمندی است که نظیر آن در ایران نیست اگرچه برخی از اعضای علمی‌این مرکز در طول این سالها از دنیا رفتند که می‌توان به محمدحسن گنجی، عبدالحسین زرین‌ کوب، ایرج افشار یزدی، عنایت الله رضا، احمد تفضلی، شرف‌ الدین خراسانی، محمدابراهیم باستانی پاریزی و عباس زریاب خویی اشاره کرداما هم اکنون نیز فرهیختگانی چون فتح الله مجتبایی، غلامرضا اعوانی، غلامحسین ابراهیمی‌دینانی، مهدی محقق، ژاله آموزگار، عزت الله فولادوند، سیدمصطفی محقق داماد، داریوش شایگان، محمدعلی موحد، محمد مجتهد شبستری و سیدجواد طباطبایی با این مرکز همکاری دارند”.

به گفته بجنوردی، "در مجلد بیست و دوم، دکتر علی اکبر ولایتی، عضوشورای عالی علمی‌مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی‌و رییس مرکز تحقیقات استراتژیک، مدخل «آیت‌الله خامنه ای» را برای «دایره‌المعارف بزرگ اسلامی» نوشته انداین مدخل در ۲۸۰ صفحه نوشته شده استمدخل مورد نظر، زندگی مقام معظم رهبری را از تولد تا هنگامی‌که ایشان به مقام رهبری انقلاب رسیدند مورد توجه قرار داده است”وی درمورد جایگاه "تاریخ جامع ایران” که چند ماه گذشته منتشر و مراسم رونمایی از آن توسط آیت‌الله‌هاشمی‌رفسنجانی صورت گرفت گفت : "پروژه نگارش "تاریخ جامع ایران” که بسیار نفیس و ارزشمند منتشر شد و تالیف آن بیش از ده سال تالیف آن وقت برد با استقبال خوب استادان و فرهیختگان مواجه شد و روند خرید این اثر هم قابل توجه است به طوری که امیدوارم چاپ بعدی این اثر نیز به زودی انجام دهیم”.

رییس مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی‌در ادامه به برخی از دانشنامه‌های مرکز که در دست اقدام است اشاره کرد و گفت : "هم اکنون دانشنامه ایران باستان؛ دانشنامه زبان و گویش‌ها؛ دانشنامه خلیج فارس؛ دانشنامه تهران بزرگ؛ دانشنامه حقوق؛ دانشنامه فرهنگ مردم ایران؛ و دانشنامه هنر را در دست تالیف و بررسی داریم که امیدوارم هر کدام از این دانشنامه‌ها مانند تاریخ جامع ایران سندی از هویت ملی ما باشد”.

بجنوردی در پایان این گفت و گو اظهار داشت: "جلد چهارم دانشنامۀ ایران که از مدخل‌های اسمیث تا اقیانوس شناسی را در برمی‌گیرد نیز به تازگی منتشر شده است.دانشنامۀ ایران نخستین دانشنامۀ تفصیلی به زبان فارسی است که با توجه به نیازهای اکنون و آیندۀ همۀ فارسی ‌زبانان چه در ایران و چه خارج از ایران به مرجعی جامع، موثق و ناظر به همۀ دانش‌ها و معارف بشری طراحی شده است”.

*****

اطلاعات/افتتاح بخش فارسی خبرگزاری آناتولی ترکیه در تهران

سرویس فرهنگی هنری – بخش فارسی خبرگزاری آناتولی عصر روز گذشته طی مراسمی با حضور سفیر ترکیه در تهران و برخی از اعضای سفارت ترکیه در نهران و جمعی از نمایندگان رسانه‌های داخلی ایران فعالیت خود را رسما آغاز کرد.

در مراسم افتتاح بخش فارسی خبرگزاری آناتولی مدیر این بخش طی سخنانی آغاز به کار بخش فارسی را برای ترکیه بسیار مهم دانست و گفتما از طریق انتقال اخبار صحیح از ترکیه و کشورهای جهان اسلام و دیگر کشورها می‌توانیم کانال خبری مهمی‌برای مردم دو کشور باشیمهمچنین در این مراسم مدیر کل بخش بین‌الملل وزارت ارشاد نیز طی سخنانی کوتاه ضمن تبریک را‌ه‌اندازی این رسانه خواستار انتقال اخبار صحیح برای ملت ایران و ترکیه باشد.

سفیر ترکیه در تهران نیز در انتهای این مراسم افتتاح بخش فارسی خبرگزاری آناتولی را گامی‌مهم برای شناخت مردم دو کشور توصیف کرد و گفت در جهان امروز نقش رسانه‌ها را نمی‌توان نادیده گرفت و بخش فارسی خبرگزاری آناتولی نیز می‌تواند فهم دقیقی از دو ملت ایران و ترکیه را در رسانه‌ها ایجاد کند.

همچنبن مدیر بخش فارسی خبرگزاری آناتولی که در استانبول مستقر بود از طریق وب کنفرانس افتتاح این خبرگزاری را که نهمین بخش زبانهای خارجی خبرگزاری آناتولی است بسیار مهم و جدی ارزیابی کرددر انتهای این مراسم بخش فارسی خبرگزاری آناتولی در تهران فعالیت خود را رسما آغاز کرد.

*****

جام جم/تشکیل ستاد راهبری مهندسی فرهنگی

شورای عالی انقلاب فرهنگی ضمن بررسی موارد مورد تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص وظایف این شورا، مصوب کرد که ستاد راهبری مهندسی فرهنگی کشور به ریاست رییس جمهوری برگزار شود.

به گزارش خبرگزاری صداوسیما ، اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در هفتصد و شصت و ششمین جلسه خود که به ریاست حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی رییس جمهوری برگزار شد، با اشاره به منویات رهبر معظم انقلاب در حوزه علوم انسانی و مهندسی فرهنگی کشور مصوب کردند که ستاد راهبری مهندسی فرهنگی کشور به ریاست رییس جمهور و در غیاب وی به ریاست معاون اول رییس جمهوری برگزار شود.

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در پایان این جلسه در جمع خبرنگاران، با اشاره به تعیین کارگروه و ارایه گزارش در خصوص تحول در علوم انسانی از سوی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی به اعضا، گفت که در مواقع لازم این شورا مصوباتی درجهت تحقق رهنمودهای رهبر معظم انقلاب در این خصوص خواهد داشت.

فرهنگ در رسانه

نحوه پذیرش دانشجو در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری از سوی دانشگاه آزاد اسلامی از دیگر موضوعات دستور کار این جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی بود .

دکتر مخبر دزفولی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه با تشکیل کارگروهی متشکل از وزارتخانه های آموزش عالی ، بهداشت و درمان و دانشگاه آزاد اسلامی به توافقاتی رسیده ایم ، گفت این توافق بر سر رشته ها و محل های تدریس است تا معیارها و استانداردهای مد نظر تحقق یابددانشگاه آزاد اسلامی منصفانه در جهت مسیر و اهداف تعیین شده برای آموزش عالی کشور حرکت کرده است گرچه هنوز در برخی زمینه ها دارای کاستی هایی در رسیدن به شرایط مطلوب است.

وی با اشاره به کاهش ظرفیت رشته های پزشکی دانشگاه آزاد از 27 هزار نفر به کمتر از 10 هزار نفر ، مجوزهای ارایه شده به این دانشگاه در برخی رشته های مرتبط با وزارت علوم را یاد آور شد و افزودبه این دانشگاه تا شهریور سال آینده فرصت داده شده است تا در برخی رشته ها شرایط لازم را برای رسیدن به استانداردهای مورد نظر فراهم آورد.

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی همچنین از انجام پایش در آموزش عالی و تطبیق آن در بخش های دولتی و غیر دولتی با توجه به معیارهای در نظر گرفته شده خبر داد و گفت شورای عالی انقلاب فرهنگی به جد پیگیر گزارش های مرتبط با نقاط ضعف و قوت و تطبیق آن با معیارهای تعیین شده است .

مخبر دزفولی سپس به شبهه انجام شده پیرامون کمیته تعیین روسای دانشگاه ها اشاره کرد و گفت به دلیل پایان دوره ماموریت رییس هیات نظارت و بازرسی، جلسه کمیته با حضور چهارتن از اعضا برگزار می شددر جلسه امروز اعضا تاکید کردند که برای شفافیت و اصلاح و رسمیت یافتن جلسه این کمیته با حضور دو سوم اعضا برگزار شود بنابراین جلسات با حضور چهار نفر نیز رسمیت خواهد یافت کما اینکه تلاش می شود تا با مشخص شدن سریع تر رییس هیات نظارت و بازرسی ، جلسه کمیته با حضور همه اعضا برگزار شود.

*****

جام جم/گفت‌وگو با نویسنده سریال «تعبیر وارونه یک رویا»؛ داستان مردانی که افتخارشان گمنامی است

مرتضی اصفهانی در مقام فیلمنامه‌نویس، نخستین فیلمنامه مشترک خود را همراه امیر عربی به نگارش در آورد و ماحصل فعالیت او در مقام فیلمنامه‌نویس، به مینی سریال پازل به کارگردانی امیر عربی بدل شداصفهانی در گام بعدی فیلمنامه فیلم موفق روباه را با همکاری بهروز افخمی به نگارش درآورد. «تعبیر وارونه یک رویا»، سومین تلاش وی در مقام فیلمنامه‌نویس به‌شمارمی روداو اصرار داشت گفت‌وگو با جام‌جم، پس ازپایان سریال تعبیر وارونه یک رویا منتشر شود.

تعبیر وارونه یک رویا، به دلیل وقوع جاسوسی در سازمان انرژی می‌توانست باعث اعتراض برخی کارکنان این مجموعه شود، چراکه اخیرا دو صنف وکلا و پزشکان معترض برخی برنامه‌های نمایشی تلویزیون شده‌اند.

جناب دکتر صالحی ریاست محترم سازمان انرژی اتمی و جناب زارعان معاونت محترم حفاظت و امنیت این سازمان با سعه‌صدر پذیرفتند که برای ساخت دو سریال پازل و تعبیر وارونه یک رویا، بتوانیم عناصر نفوذی دشمن را در سایت نطنز و بخش اداری سازمان داشته باشیماین درایت و تحمل، قابل تقدیر استحالا که باب تشکر باز شد اجاز بدهید دو تشکر دیگر هم داشته باشماول از وزارت اطلاعات که به ما اعتماد کردند و اجازه دادند تعدادی از سوژه‌ها و روش‌های کاری آنها را دستمایه ساخت این سریال کنیم و جناب دکتر سرافراز که با وجود مشکلات، پشتیبانی لازم را داشتند تا این سریال به نتیجه برسد.

از همان ابتدا قصد داشتید که در خلق روایت از کهن الگوی خیر و شر استفاده کنید و طبیعی است در فرآیند قهرمان‌سازی گاهی نیروهای خیر چنان اغراق‌آمیز می‌شوند که گویی از آسمان نزول کرده‌اند؟

قهرمان و ضدقهرمان لازمه پیشبرد هر قصه‌ای استبه هر میزان ضدقهرمان داستان باهوش، قوی و دینامیک باشد قهرمانی که بر او غلبه می‌کند جذاب‌تر است، ولی عده‌ای تحمل ندارند که در جاهایی از داستان، شکست قهرمان را ببینندروانبخش ، عنصری پیچیده و آموزش دیده است و طرح ترور صوری را خودش به موساد داده ولی ناصر، کاشف این موضوع می‌شود و به‌نظر من کشف جاسوس از ساخت و ساز جاسوس مهم‌تر استناصر برای من قهرمانی بلااشکال وفرستاده آسمانی نیستناصر فردی توانا در سیستم است که هوش اطلاعاتی بالایی دارد، اما آن چیزی که قهرمانی او را قابل باور می‌کند، نمایش احساسات و روحیات انسانی استنمایش تصمیم‌های درست و گاه اشتباه اوست که شخصیت‌اش را ملموس می‌کندناصر مثل همه مردم و مسئولان اشتباه می‌کند، ولی آنچه که مهم است و باعث می‌شود از او یک قهرمان مضاعف بسازد، پذیرش و اعتراف به همین اشتباهات است.

در ترسیم نیروهای وزارت اطلاعات چقدر حسابگری کردید‌؟

در دنیایی که همه می‌خواهند دیده شوند و لذتی که برای مشهور شدن دارند، هستند کسانی که افتخارشان گمنامی است و به‌نظرم نمایشی کردن آنها سخت است چون مابه‌ازای تصویری در جامعه ندارند به همین منظور سعی شد صرفا روی مردمی بودن آنها و با پرهیز از غلو کردن به آنها بپردازیم با این تفاوت که دارای ضریب هوشی بهتری هستند به لحاظ فردی نیز قابلیت‌هایی دارند که افراد در شرایط عادی از آن برخوردار نیستند.

چرا بحث خرابکاری صنعتی را در دو سریال پازل و تعبیر وارونه یک رویا دستمایه نگارش قرار دادید‌؟

به‌نظرم هم موضوع بکری بود هم عموم مردم و حتی بسیاری از مسئولان از آن خبر نداشتنداز طرفی ظرفیت لازم برای پیچیده کردن داستان را داشت.

چقدر از واقعیت‌های این حوزه (خرابکاری صنعتیاستفاده کردید ؟

هیچ‌کدام از رویدادها و حوادث بر اساس تخیل صرف نیستوقتی بحث خرابکاری صنعتی مطرح می‌شود منظور این نیست که خرابکاری در مورد چهار تا پیچ و مهره صنعت هسته‌ای رخ داده باشدبحث خرابکاری صنعتی یک نبرد هوش و مینیاتوری در حوزه سخت‌افزارها و نرم‌افزارهاست که هیچ‌گاه حریف را نمی‌بینی، ولی آثار مخربش را خواهی یافتکشف خرابکاری‌های مینیاتوری در حوزه صنعت شبیه به همان کشف جاسوس است که از ساخت و ساز آن مهم‌تر استوقتی تروری صورت می‌گیرد عموم شهروندان از آن مطلع می‌شوند، اما در خرابکاری صنعتی کسی متوجه جزئیات نمی‌شوددیالوگی در سریال هست که دقت به آن، ابعاد پیچیده خرابکاری صنعتی را به صورتی ساده بیان می‌کند و از آن به‌عنوان «شلیک به صنعت» یاد می‌کندبرازنده (مهندس ضدخرابکاری صنعتیاشاره می‌کند وقتی هواپیما‌ربایی می‌شود همه می‌فهمند، ولی وقتی قطعات هواپیما را دستکاری می‌کنند و به سقوط هواپیما منجر می‌شود جنایتی بزرگ رخ می‌دهد، ولی کمتر کسی متوجه پیچیدگی آن می‌شود.

قهرمان اصلی شما در این سریال همین مهندس جوان یعنی برازنده است‌؟

یکی از قهرمانان ما مهندس برازنده است که قرار است ترور شودروندی که طی می‌شود تا برازنده شناسایی شود و طراحی بعدی برای پنهان‌سازی اوستمجموعه‌ای تلاش می‌کنند تا امثال برازنده به امور علمی بپردازد، ولی در داستان ما برازنده جنبه قهرمان اصلی به خود نمی‌گیرد.

طی پروژه تحقیقی برای نگارش فیلمنامه به چنین کاراکتری شبیه برازنده رسیدید؟ منظورم کاراکتری است که خرابکاری صنعتی را کشف می‌کند.

مهندسان جوانی که بدون هیچ ادعایی در لابراتورهای مختلف به‌عنوان کاشف این خرابکاری‌ها هستند الگویی برای خلق این شخصیت شدنددر زمان نگارش سیناپس به اتفاق آقای جیرانی به سازمان انرژی اتمی رفتیم و از یکی از این آزمایشگاه‌ها دیدار و با تعدادی از مهندسان گفت‌وگو کردیمما در سریال تعبیر وارونه یک رویا از «هوش با کاربرد صنعتی» و «هوش با کاربرد اطلاعاتی» استفاده کردیمهوشی که در کشف چرایی ترور روانبخش برمی‌آید و بعد به نتیجه می‌رسد و بعد ادامه می‌یابد تا اهداف او را دنبال کند و بعد به برازنده می‌رسد و سپس متوجه می‌شویم که دشمن مترصد حذف هوش صنعتی ما در مقوله ضدخرابکاری است.

نگاهتان به عملکرد و جایگاه سیاوش مشرقی در این قصه چگونه است؟

فارغ از همه ارزش‌هایی که گاهی متاسفانه رنگ شعار می‌گیرد عرض می‌کنم زمانی که صدام حسین به ایران حمله کرد همه مردم بسیجی شدندحالا چه اشکالی دارد که در نبرد هوش با دشمن، همه اطلاعاتی شوندسیاوش مشرقی یک دانشجو و بازیگر تئاتر است که برای حفظ منافع ملی که در برازنده تجلی یافته از سر سفره عقد به میدان نبرد وارد می‌شود و از تخصص و شباهت‌اش استفاده می‌کند تا از جان یک سرمایه ملی حفاظت کند و عالمانه خطاب به برازنده می‌گوید «امثال من زیادند، ولی مثل تو کم است.» مشرقی لیاقت پیدا می‌کند تا در پروسه نفوذ به تکامل رسیده و زیر شکنجه‌های تیم بازجویی اسرائیل وانمود می‌کند که خود ِ برازنده است، از منظر من، قهرمان اصلی داستان سیاوش مشرقی است.

چرا در خلال یک قصه جاسوسی که با این همه موانع برای طرح ما‌به‌ازای‌های واقعی مواجه بودید اینقدر تاکید روایی و داستانی روی روابط عاطفی و عاشقانه داشتید؟ من تصورم این بود که اینقدر خانوادگی و عاطفی کردن قصه جاسوسی اصرار آقای جیرانی است؟

خیر، من هم در سینما و هم در تلویزیون کار کردمدر فیلم روباه شما قصه عاشقانه پر رنگی نمی‌بینید، اما در این قصه روابط عاشقانه و خانوادگی وجود دارد، چون مخاطب اصلی ما مردم هستند و تاکید بر جنبه‌های ملودرام می‌تواند در ترغیب مردم به سمت تماشای سریال موثر باشدبین من و آقای جیرانی در نگارش متن توافقی بود که وزن ملودرام و جاسوسی با هم پیش برود، ولی به‌نظرم یک جاهایی وزن ملودرام بالاتر رفت!

قصه اولیه با عنوان خانه امن چگونه به تعبیر وارونه رویا بدل شد؟ چرا قصه اولیه با همه التهاب دراماتیکی که داشت ساخته نشد؟

«خانه امن» در معاونت سیما تصویب شده بودطرح را من خواندم و با آقای جیرانی وارد بحث شدیمطرح روی ربایش یک دانشمند اتمی دور می‌زد و قرار بود در خانه‌ای بازجویی ابتدایی شود و سپس تدارک لازم برای انتقال او به خارج صورت گیرد که در آن خانه اتفاقاتی می‌افتاد که منجر به رهایی این دانشمند توسط نیروهای اطلاعاتی می‌شدبه دلایلی روی طرح نقد جدی داشتم و آقای جیرانی هم با متانت پذیرفتندطرح جایگزینی دادم که دانشمند به متخصص ضدخرابکاری تبدیل شود و در عین حال نیروهای اطلاعاتی او را با فردی مشابه جابه‌جا کنندروی این طرح ساعت‌ها بحث کردیم و به مرور داستان‌های ریز و درشت دیگری هم وارد کردیم تا جذابیت بیشتری پیدا کندطرح صد صفحه‌ای نگارش و سپس این طرح به یک سیناپس حدود سیصد صفحه‌ای تبدیل شد که در ابتدا نام پلاک 64 (مقر پوششی وزارت اطلاعاتبرای آن انتخاب و سپس به تعبیر وارونه یک رویا تغییر یافت.

درباره کاراکتر هاشم جاوید می‌خواستم بپرسم آیا واقعا چنین کاراکتری وجود دارد؟ آیا موساد از چنین افرادی برای جاسوسی استفاده می‌کند؟

آدم‌هایی از جنس هاشم خیلی راحت در دام سرویس‌های اطلاعاتی می‌افتندسرویس‌های اطلاعاتی در کشورهایی که ایرانیان تردد بیشتری دارند، تور پهن می‌کند، تجربه ثابت کرده و علوم آکادمیک نیز تائید دارد که ذهن افراد قابل چرخش است و این توانمندی وجود دارد که افراد، متاثر از فرد یا جریانی جذب شوند که حقیقت آنها را نمی‌داننداگرچه شاید در طول مسیر آگاه شوند ولی به دلایل مختلف حاضر به دور زدن مسیری که در آن پا گذاشته‌اند، نیستنداما کسانی هم هستند مثل ژاله موید که به محض روشن شدن حقیقت ِ روانبخش و دوستان اسرائیلی‌اش مبادرت به معرفی خود می‌کنند.

روابطی که شما در چند خانواده مختلف تعریف کردید، دلیل خاصی دارد؟ آیا از ابتدا سرانجام معینی برای آنها در نظر گفته بودید؟

هیچ‌کدام از این عشاق، فرجام خوبی ندارندروانبخش فریب کاری است که تنها وانمود می‌کند عاشق استژاله موید یک عاشق خودخواه است و زندگی خود و ناهید را براساس همین خودخواهی از بین می‌بردهاشم جاوید یک عاشق ساده و زودباور استرویا یک دختر فراری و عاشق رویاهایش استسیاوش و عطیه هم دارای یک عشق اصیل هستند که آخر و عاقبت هرکدام بستگی به نیت و عملکردشان دارد.

سیاوش کشته می‌شودچطور می‌فرمایید بهترین فرجام برای سیاوش رقم خورده است؟

این بهترین فرجام برای سیاوش استحق آدم‌های خوب، بی‌ریا و بی‌تکلف است که شهید شونداین سنت الهی استنمونه‌های بارز این سنت را در جریان هشت سال دفاع مقدس به عینه دیده‌ایممن نگران هاشم جاویدهای زنده مملکت خودم هستم که در دام دشمن می‌افتند و بعضا خود و کشورشان را برای گرفتن یک ویزای اقامت می‌فروشند.

در مورد روانبخش چطور؟

تروریست‌های اجاره‌ای که خیانت و جنایت برای آنها علی‌السویه شده مثل همه ظالمان باید تقاص پس دهند.

چرا اسم سریال شد تعبیر وارونه یک رویا؛ شبیه مرگ تدریجی یک رویا، نام قبلی سریال جیرانی؛ تعمدی در کار بود؟

اسم سریال در ابتدا پلاک 64 یا 64 بود، ولی در ادامه و براساس رویاهای دست‌نیافتنی اسرائیل و هریک از عوامل اجاره‌ای آن به تعبیر وارونه یک رویا تبدیل شد.

*****

جام جم/ادعای مفتی سعودی درباره فیلم محمد رسول الله (ص)

مفتی کل عربستان سعودی در واکنش به فیلم محمد رسول الله (صساخته مجید مجیدی مدعی شد این فیلم ایرانی مبتنی بر "فسق و تحریف اسلاماست.

به گزارش العالم، روزنامه المرصد عربستان سعودی نوشت: "عبدالعزیز آل الشیخ مفتی کل و رئیس هیئت علمای ارشد عربستان سعودی اقدام ایران در نمایش دادن فیلمی با عنوان «محمد رسول الله» را شرعی نداست زیرا به گفته وی فیلم در واقع «فیلمی مجوسی» و «دشمنی با اسلامی» است و نباید انتشار یابد."

وی در ادامه ادعاهایش ضد فیلم محمد رسول الله (صگفت: "رسول الله (صمنزه از چنین اقداماتی است و دارای صفات مشخص و اخلاق معروفی استآنها (ایرانی هاچیزی غیر واقعی را به تصویر می کشند و در آن رسول الله استهزاء و از منزلت ایشان کاسته می شود زیرا این اقدام فاسقانه و مغایر با دین است و بلکه تحریف اسلام ومعرفی آن به چنین شیوه بدی است."

به نوشته روزنامه الحیات، مفتی کل عربستان سعودی درباره مشاهده و نشر این فیلم هشدار داد زیرا به گفته وی اعتمادی به آنها [ایرانی هانیست.

با وجود استقبال گسترده بین المللی از فیلم محمد رسول الله (صساخته مجید مجیدی، مبلغان و مفتی های سعودی حتی ماه ها قبل از اکران این فیلم، صرفا به خاطر ایرانی بودن کارگردان آن مواضعی بسیار خصمانه را علیه این فیلم اتخاذ کرده اند.

*****

جوان/ماجراهاي جالب پشت صحنه و بعد از نمايش فيلم؛ «محمد رسول‌الله(ص)» خيلي زود به باشگاه فيلم‌هاي ميلياردي رسيد

فيلم «‌محمد رسول‌الله(ص)» تنها به فاصله پنج روز بعد از آغاز اكران در سينماهاي ايران وارد گود فيلم‌هاي ميلياردي سينما شد؛ در كانادا نيز اين فيلم كماكان با استقبال گسترده مردمي مواجه است تا آنجا که مردم لائيك در شهر مونترال نيز از تماشاي صحنه‌هاي زيباي اين فيلم اشك مي‌ريزند.

فيلم «‌محمد رسول‌الله(ص)» تنها به فاصله پنج روز بعد از آغاز اكران در سينماهاي ايران وارد گود فيلم‌هاي ميلياردي سينما شد؛ در كانادا نيز اين فيلم كماكان با استقبال گسترده مردمي مواجه است تا آنجا كه گفته مي‌شود حتي مردم لائيك در شهر مونترال نيز از تماشاي صحنه‌هاي زيباي اين فيلم احساساتي مي‌شوند و اشك مي‌ريزند.

براساس اعلام آمار فروش سينماهاي مكانيزه، فيلم سينمايي «محمد رسول الله(ص)» تا صبح روز 10 شهريورماه، به رقم 930 ميليون تومان فروش رسيده استاين در حالي است كه آمار فروش اعلام شده تنها متعلق به سالن‌هاي مجهز به سيستم مكانيزه فروش بليت بوده و از اين‌رو آمار دقيق از فروش ساير سالن‌ها در دست نيستدر عين حال موج استقبال مردم كانادا از فيلم افتتاحيه جشنواره سينمايي شهر مونترال كماكان ادامه دارديك خبرنگار ايراني مقيم مونترال در يادداشتي كه براي «تسنيم» ارسال كرده از شور و هيجان مردم عموماً لائيك اين شهر براي تماشاي فيلم مذهبي «محمد‌رسول‌الله(ص)» خبر داده و فضا را اينگونه توصيف كرده است كه تماشاگران بي‌دين حتي در صحنه‌هايي چون مرگ آمنه و ساير صحنه‌هاي نمايش‌دهنده مظلوميت پيامبر اسلام غرق در احساسات مي‌شوند و صداي گريه‌شان فضا را پر مي‌كند.

در عين حال و بنا به اظهارات اين دانشجو، نشست خبري مفصل مجيد مجيدي در يكي از دانشگاه‌هاي اين شهر نيز با استقبال خوبي مواجه شده است؛ جايي كه مجيدي در آن از شرايط ساخت اين فيلم سخن گفته و به تجارب جالبي اشاره كرده است كه يكي از آنها نحوه حضور ويتوريو استورارو، فيلمبردار مشهور اسكاري در اين فيلم آن هم برخلاف نكوهش‌هاي وزارت امور خارجه ايتاليا و نيز وزير فرهنگ اين كشور استظاهراً استورارو براي ساخت فيلمي درباره معماري شهرهاي الجزاير به مطالعه كتاب‌هايي درباره اسلام و پيامبر آن پرداخته و تحت‌تأثير اين دين و شخصيت پيامبر اسلام قرار مي‌گيرداو در آخرين فصل كتابش به داستان معراج حضرت محمد(ص)‌ مي‌رسدبعد از آن مستقيم به سراغ رايانه‌اش مي‌رود و حين چك كردن آخرين ايميل‌هايش، ايميل دعوت مجيدي براي حضور در فيلم پيامبر اسلام را دريافت مي‌كنداز اين‌رو براي حضور در اين پروژه به خود ترديد راه نمي‌دهد.

*****

حمایت/انتقال پیکرهای ۱۷ شهید تازه تفحص شده به تهران

فرمانده کمیته مفقودین نیروهای مسلح گفتپیکرهای ۱۷ شهید تازه تفحص دوران دفاع مقدس که به تازگی در شهرهای مختلف استان کردستان تشییع شده، بزودی جهت انجام مراحل شناسایی به معراج شهدای تهران انتقال می‌یابدسردار باقرزاده، در گفت و گو با «نسیم» یادآورشد:پیکر این 17 شهید تازه تفحص شده در مناطق عملیاتی پنجوین، دربندی خان، چوارتا، بلفت و کرکوک کشف شده است.

وی خاطرنشان کردمرزنشیان شهر مریوان و مردم شهرهای سقز، دیوان دره، سنندج، دهلران، قروه و بیجار مراسم استقبال قابل توجهی برای این شهدا که در عملیات های والفجر۴، والفجر۹، والفجر۱۰ و نصر۷ به شهادت رسیده‎اند برگزار کردند.

*****

شرق/درویشملت ایران «رستاخیز» را خواهند دید

شرقدر برنامه سینما نوستالژی فرهنگسرای اندیشه، عصر روز دوشنبه ۹ شهریور جلسه نقد و بررسی فیلم سینمایی «کیمیا»، به کارگردانی احمدرضا درویش، با حضور این کارگردان، هارون یشایایی، تهیه‌کننده فیلم و محمود کلاری، فیلم‌بردار، در این فرهنگسرا برگزار شد، درویش درباره وضعیت اکران رستاخیز نیز اظهاراتی را بیان کرد.

احمدرضا درویش در این نشست در پاسخ به سؤال مجری برنامه در رابطه با اکران فیلم «رستاخیز» گفت: «رستاخیز» اکران شد اما کسانی تصمیم گرفتند و سرنوشت دیگری برای فیلم رقم زدندما در مرحله اکران فیلم نیستیم، چراکه فیلم اکران شده و سینمای ایران یک اکران دارداکران دوم و سوم برای سینمای قبل از انقلاب اسلامی بوده استاین کارگردان در پایان تأکید کردفیلم «رستاخیز» ساخته شد و ملت ایران این فیلم را خواهند دید

درویش در این نشست همچنین درباره هارون یشایایی، تهیه‌کننده «کیمیا»، گفتهارون یشایایی سهم مهمی در شکل‌گیری سینمای ایران دارد و تهیه‌کنندگی فیلم‌های ماندگار سینمای ایران را برعهده داشته استاینها بخش‌های مهمی است که متأسفانه به دلیل جنجال‌هایی که در حوزه فرهنگ و هنر گرفتارش هستیم باعث شده ظرفیت‌هایی که لازم است در حوزه فرهنگ شکل بگیرد تا تولیدات خوبی داشته باشیم، کمتر دیده شوددرویش با بیان اینکه تلاش، کوشش و جدیت امثال یشایایی بوده است که باعث شده فیلم‌های مطرح ساخته و نمایش داده شود، توضیح دادمتأسفانه چنین توجهی امروز در سینمای ایران کم شده است۲۲ سال پیش و در شرایط شوریدگی و بی‌قراری‌های آن دوران، برای ساخت «کیمیا» دعوت شدمایشان علاقه‌مند بودند اثری درخصوص جنگ و دفاع مقدس داشته باشندفیلم ابتدا طرح خامی بود که از سوی هارون یشایایی مطرح شد و رفته‌رفته به کمک دیگر همکاران، فیلم‌نامه آن شکل گرفت و قوام پیدا کردروح زندگی و واقع‌نگری و نگاه انسان معاصر ایرانی درگیر جنگ در این طرح و فیلم وجود داشتفیلم‌نامه را می‌نوشتم و یشایایی و سیدمحمد بهشتی که آن زمان رئیس بنیاد فارابی بود و همچنین همکاران دیگر درباره آن نظر می‌دادند.

درویش بیان کردهارون یشایایی سال‌هاست که دیگر فیلم تهیه نکرده‌ است، سؤال این است که چرا از چنین ظرفیت‌هایی استفاده نمی‌شود و سینمای ایران از آن بی‌بهره است.

*****

شهروند/١٧٥غواص شهید در بزرگترین نمایش بعد از انقلاب

با وجود مشکلات مالی فراوان، تماشاخانه ایرانشهر قصد دارد به‌عنوان تهیه‌کننده یکی از بزرگترین نمایش‌های کشور با نام «جزیره ماهی» را نیمه‌دوم ‌سال ٩٤ در بوستان هنرمندان روی صحنه ببرداین خبر را مجید سرسنگی، مدیرعامل خانه هنرمندان ایران و رئیس تماشاخانه ایرانشهر داده و گفته موضوع این نمایش به ماجرای ١٧٥ غواص شهید عملیات کربلای ٤ که مدتی پیش پیکرهایشان یافته و تشییع شد مربوط می‌شودسرسنگی با بیان این‌که امسال شورای شهر ٦٠ تا ٧٠‌درصد بودجه تماشاخانه ایرانشهر را کم کرده و آنها عملا نمی‌توانند تهیه‌کننده آثار باشند با این حال خبر از آغاز پیش تولید «جزیره ماهی» داده و امیدوار است نهادها و ارگان‌های مختلف برای به سرانجام رسیدن این نمایش از این تماشاخانه حمایت کنند.

او درخصوص جزییات این نمایش گفته: «از زمان شناسایی پیکر این شهدا به دنبال این بودیم که یک طرح نمایشی را تولید و اجرا کنیم که خوشبختانه بعد از تحقیقات گسترده طرحی در قالب یک نمایش بزرگ میدانی آماده شداین طرح که خارج از فضای سالن تئاتر و در وسعتی حدود ٢هزار مترمربع خواهد بود با تکنیک‌ها و جلوه‌های ویژه خاصی قرار است اجرا شود و در نوع خود یکی از بزرگترین نمایش‌هایی است که بعد از انقلاب تولید می‌شود» طبق گفته سرسنگی به‌صورت همزمان متن درحال تکمیل شدن و گروه اجرایی درحال انتخاب شدن استمدیرعامل خانه هنرمندان درخصوص نکات ویژه این نمایش هم گفته:

«تحقیقات فراوان و گسترده‌‌ای درباره چگونگی عملیات کربلای٤ و نحوه به اسارت درآمدن و همچنین شهادت این رزمندگان صورت پذیرفته است که در نوع خود یک اثر نمایشی شاخص و مستند بشمار خواهد رفتاثری که در آن سعی شده در عین وابستگی کامل به مستندات تاریخی از تخیلات نویسندگان نیز استفاده شودهمچنین مجموعه‌ای از بهترین هنرمندان بازیگر که می‌توانیم در این پروژه از آنها استفاده کنیم گردآوری خواهند شد و همان‌گونه که گفتم این اثر یکی از بزرگترین و شاخص‌ترین آثار نمایشی بعد از انقلاب در حوزه دفاع مقدس خواهد شد

*****

قدس/آنچه باید از مظلومیت شهدای کردستان بدانید؛ کاوه جانمرا بُکش

«کردستان منطقه مهمی برای ایران بود و بین سالهای ۵۸ تا ۶۰ دست ضد انقلاب بودسپاه و ارتش به دنبال این بودند که آرامش به کردستان برگردد.

این منطقه، شهدای مظلوم بسیاری داردضد انقلاب ها در یک ماه رمضان 80 نفر از بچه‌های ما را ترور کردندرزمندگان ما زیر برف سه متر، جنگیدندعملیاتهای بسیاری در کردستان انجام شد، اما روی آن تبلیغات نمی‌شد، چون قرار نبود که از درگیری‌های غرب کشور، خبری شوددر کردستان خیلی شهید دادیم، شهدای بسیار مظلوم

این بخشی از سخنان «جواد نظام پور» است، مسؤول ادوات لشکر ویژه شهدا که فرماندهی گردانی به نام «ذوالفقار» در این لشکر را برعهده داشتاز او درباره شهید «محمود کاوه» پرسیدمفرمانده جوانی که طلسم شب کردستان را شکست و امنیت را به این منطقه و مردم آن برگرداند.

قصه آشنایی‌تان با شهید کاوه را تعریف می‌کنید؟

سال 60 در شهر بانه نیروی بسیجی بودم. 100 روز مأموریت من در بانه به درازا کشیدجاده‌های منتهی به سردشت دست ضدانقلاب بود، با یک پادگان بزرگ نظامی در آن شهر که در محاصره کامل دشمن بوداین شهر از سال 58 تا 60 در محاصره ضدانقلاب بود و هیچ راه ارتباطی نداشت، مگر با بالگردهای هوانیروز که آذوقه و مایحتاج مردم را می‌رساندنیروی بسیجی در سردشت داشتیم که ماه در منطقه مانده بود و ترخیص نمی‌شد چون راهی نبودجاده‌هایی از پیرانشهر، مهاباد و بانه به سردشت وجود داشت که جنگلهای انبوه آلواتان میان آن بود و راه دسترسی را بسیار دشوار می‌کردارتش، گردان زرهی خود را با حدود 500 نفر از بانه به سمت سردشت وارد عمل کرد که در 40- 50 کیلومتری مسیر، ضدانقلاب از جلو و پشت راه را بست و نیروهای ما محاصره شدند که ضربه بسیار بدی به ارتش خوردهمزمان که حفاظت شهر بانه در دست ما بود روزی دیدم چند ماشین تویوتا به همراه سلاحهای جنگی وارد شهر شدند و به سمت پادگان سپاه رفتندچند ماه پیش از این ماجرا، کاوه را به عنوان فرمانده عملیات شهر سقز می‌شناختیم که عملکرد بسیار خوبی داشت و ضدانقلاب را به وحشت انداخته بودفرمانده سپاه کردستان در آن زمان شهید ناصر کاظمی بود و از کاوه خواسته بود جاده بانه به سردشت را باز کند، چون جاده بسیار مهمی برای ما بودمن آن زمان مسؤول تیربار کالیبر 50 بودم.

پس کاملاً در تیررس دشمن بودید؟

در کردستان همیشه در تیررس بودیم، چون دوست و دشمن را نمی‌شناختیمتا زمانی که قدرت داشت روبه‌روی ما می‌جنگید و زمانی که ضعیف می‌شد در لباس مردم می‌خزید؛ در حالی که ما به دنبال آرامش برای مردم کردستان بودیم.

کاوه به عنوان فرمانده عملیات شهر سقز با شماری نیرو وارد شهر بانه شدمن مسؤولیت پشتیبانی خودروی فرماندهی را داشتمآن زمان کاوه جوان 20 ساله‌ای بود که هنوز تازه جوانه موی صورتش زده بودمن دوسال بزرگتر از او بودماین فرمانده جوان در اتاق فرماندهان بزرگ رفت و آمد داشت و طراحی عملیات را به دست می‌گرفتاو بیشتر عملیاتها را در شب انجام می‌دادبرخی ارتفاعات را در شب تصرف کردیمالبته ضد انقلاب مینهای خطرناکی در جاده گذاشته بود که در روز باید آنها را از بین می‌بردیمحدود 20 روز طول کشید که با 7-8 عملیات پی در پی، به دشمن امان ندادیم و جاده را تصرف کردیم.

چرا این جاده اینقدر مهم بود؟

چون تنها راه ارتباطی بانه به سردشت بوددو سال ضد انقلاب روی این جاده مانور می‌دادوقتی وارد سردشت شدیم مردم این شهر از شدت خوشحالی سر از پا نمی‌شناختندمردم در فقر و سختی زندگی می‌کردندآن زمان بنزین لیتری یک تومان بود و سپاه برای خودروهای خودش، بنزین قاچاق از عراق را لیتری 700 تومان می‌خریدگشایش این جاده رخداد بسیار بزرگی برای جمهوری اسلامی در آن زمان بودپایه ریزی عملیاتهای بازگشایی جاده هم با کاوه بود و همین امر موجب شد ضدانقلاب از او بیشتر بترسد.

پس از این رخداد، سپاه به این فکر افتاد که نیروی ویژه‌ای را با هدف پاکسازی جاده‌ها به نام «تیپ ویژه شهدا» تشکیل دهد که بعدها به لشکر تبدیل شدمن در سردشت با کاوه آشنا شدم و بچه محل هم درآمدیمهر دو از محله «ضد» در مشهد بودیماز زمانی که تیپ ویژه شهدا تشکیل شد من همراه کاوه بودمکارمان را از سنندج آغاز کردیم و عملیاتهای پاکسازی ما از سقز شروع
 شد.

نخستین اقدامهای تیپ ویژه شهدا چه بود؟

آزاد سازی سد زرینه رود که در 45 کیلومتری شهر بوکان قرار داشتپس از آن تصمیم گرفتیم جاده های منتهی به سردشت جاده پیرانشهر و مهاباد را باز کنیم.

عملیات پیرانشهر به سردشت، جاده 140 کیلومتری از داخل جنگل انبوه آلواتان می‌گذشتاین جاده در دست ضدانقلاب قرار داشت و پیام داده بود اینجا دژ ماست و کسی نمی‌تواند وارد آن شودامکانات مردم را گرفته و شرایط را برایشان سخت کرده بود.

نخستین مرحله در اتاق جنگ که در قرارگاه حمزه شهر ارومیه با حضور شهیدان کاظمی و بروجردی برگزار شد من هم به صورت اتفاقی آنجا بودمهدف اصلی، باز شدن جاده 140 متری بودبرف از عملیاتها جلوگیری می‌کرد و در زمستان کار بسیار دشوار بودباید از فرصت تابستان استفاده می‌کردیمفرماندهان نظرات خودشان را دادند که در این سه ماه ممکن است 15 کیلومتر از جاده را باز کنیمکاوه بلند شد و پس از خواندن آیه «رب شرح لی صدری...» نخستین حرفی که زد این بود؛ «به امید خدا این 15 کیلومتر را در یک مرحله باز می کنیم.» این حرف برای فرماندهان نظامی سخت بودکاوه طرح عملیات را ارایه دادقرار شد عملیات را انجام دهیم و هرجا را گرفتیم ارتش مستقر شود و نگهداری کنددر همه عملیاتها، کاوه پیشرو بوددر عملیات سد بوکان باید 45 کیلومتر را در یک شب پیاده روی می‌کردیماز غروب تا طلوع آفتاب با کوله پشتی و سلاح تمام مسیر را دویدیم و کسی که جلوی صف قرار داشت، کاوه بوداگر کاوه نبود همه ما بریده بودیم، برخی نمی‌توانستند بدوند، کاوه با قنداق تفنگ به کمر بچه‌ها می‌زد و می‌گفت باید بیایید تا ضد انقلاب را غافلگیر کنیمبرخی بچه‌ها میان راه روی زمین می‌افتادند و می‌گفتند کاوه جانما را بکشولی او همه را مجبور می‌کرد که بلند شوند و بدوندهمه راه را فقط دویدیم، حتی نمازمان را نخواندیم تا وقت را از دست ندهیمطلوع آفتاب بالای سد بوکان رسیدیموقتی روی سر ضد انقلاب رسیدیم که خواب بودنداگر دیرتر رسیده بودیم و دشمن متوجه حضور ما می‌شد، سد را منفجر می‌کرد و یک شهر زیر آب می‌رفتزمانی که رسیدیم بالای سرشان، سماورشان را تازه روشن کرده بودند و آنها هم با پارس سگها متوجه حضور ما شدند.

پس از عملیات سد بوکان چه عملیاتهایی انجام شد؟

پس از آن، وارد جاده پیرانشهر به سردشت شدیم و عملیاتهای پی در پی آغاز شددر نخستین عملیات فرمانده ویژه شهدا، شهید ناصر کاظمی شهید شد و برای مرحله دوم عملیات شهید «گنجی زاده»، فرمانده ویژه شهدا شد که ایشان هم به شهادت رسید.

از آن پس، «کاوه»، فرماندهی عملیات و تیپ ویژه شهدا را بر عهده گرفتسه ماه طول کشید که جاده 140 کیلومتری باز شد.

بنا شد جاده مهاباد به سردشت را هم باز کنیمکاوه می‌گفت باید از توپخانه استفاده کنیمسپاه توپخانه نداشت و ارتش باید پشتیبانی می‌کرد و می‌گفت که در جنگهای چریکی، پشتیبانی توپخانه نداریم.

در ارتفاع اصلی جنگل آلواتان امکان اجرای عملیات نداشتیم، چون عبور از آن جنگل انبوه بسیار دشوار بودضد انقلاب 1500 نیرو را در ارتفاع اصلی آلواتان جمع کرده بود و این مسیر به زندان دولتو منتهی می‌شد که نزدیک به 200 اسیر در این زندان داشتیم.

پیشتر نیروهای بارزانی با 800 نیروی خود از ما پول می گرفتند و به ما کمک می کردند، اما در این عملیات خیانت کردند و ما را لو دادند.

چطور به چنین نیروهای خارجی می‌شد اطمینان کرد؟

همان زمان وقتی کاوه ‌گفت، اینها مزدورهای آمریکا هستند، شهید بروجردی ‌گفت، کاوه نمی‌دانی که چه پولی به اینها داده‌ایم.در هر حال پس از خیانت آنها فقط توانستیم بچه‌های خودمان را از منطقه بیرون بیاوریممحدودیت نیرو و دشواری مسیر اجازه ادامه عملیات را به ما نمی‌دادجنگل بسیار انبوه بود.

یعنی عملیات متوقف شد؟

با رفت و آمدهای بسیار و این توجیه که عملیات چقدر مهم است و نجات جان نیروهای خودی و مردم، اولویت دارد مجوز سوزاندن جنگل را گرفتیمگالن‌های بنزین و نفت را پای درختان خالی کردیم و آتش زدیم، همه منتظر بودیم درختان آتش بگیرد، اما آتش در کمتر از یک دقیقه خاموش شد چون جنگل مرطوب بود.

کاوه نقشه عملیات را گرفت و به تنهایی روی نقشه کار کرد، موقع طراحی عملیات اجازه نمی‌داد کسی به او نزدیک شود، در کارش خیلی جدی بود.

او از ارتش توپخانه گرفتارتش همه گلوله هایش را پای کار آورد و جیره چند ماهه‌اش را برای یک شب خرج کردهدف، گرفتن ارتفاع اصلی آلواتان بودنیروها هم به درستی توجیه شده بودند و باید در مسیر اصلی عملیات حرکت می‌کردند، حتی با وجود مسیر دشوار جنگلینیروهای ما زیر آتش ارتش جلو رفتند و مسیر را یافتندبه ارتفاع که رسیدیم، بیشتر از هزار تا نیروی ضد انقلاب در ارتفاع بودندآنها اگر ارتفاع آلواتان را از دست می‌دادند جاده را هم از دست داده بودندآن شب با یک شهید، ارتفاع آلواتان را به دست آوردیمغنیمت بسیاری در این عملیات به ما رسیدضد انقلاب اصلاً فکرش را نمی‌کرد که چنین عملیاتی اجرا شودضد انقلاب، مینهای ضدتانک را در زمین جاسازی کرده بود که با انفجار آنها، شهدای بسیاری دادیممینهای دست ساز زیادی را جاسازی کرده بود که خنثی سازی آنها بسیار خطرناک بود و احتمال انفجار داشتبه یاد دارم کاوه همه بچه‌ها را عقب می‌زد، ضامن نارنجک را می‌کشید و می‌گذاشت روی مین و خودش را پشت تپه‌ها پنهان می‌کرد در حالی که سنگهای بزرگ به سرو صورتش اصابت می‌کرددر یک روز هفت مین ضد تانک را به همین شیوه منهدم کرد چون خنثی سازی آن جان بچه‌ها را می‌گرفت.

از ویژگی‌های بارز کاوه بگویید؟

کاوه همیشه پای کار بود و همراه بچه‌هابه یاد دارم مجروح شده بود، ولی با عصا در عملیات می‌آمدقرارگاه بالای ارتفاع بود و با ماشین نمی‌شد رفت، کاوه هم با عصا نمی‌توانست بالا برودسوار جیپ فرماندهی شده بود و ارتفاعی با شیب تند را بالا می‌رفتناگهان خودرو به پشت برگشت، راننده خودش را به بیرون پرت کردجیپ را به سختی نگه داشتیم و کاوه غرق خون شده بود، اما هیچ وقت دست بردار نبوددر خط مقدم همیشه همراه نیروها بود و پشت خط نمی‌ماند، حتی با جراحتهایی که داشت تا وقتی که به شهادت رسید.

*****

قدس/به بهانه۱۰ شهریور؛ درگذشت شیخ عبدالکریم حائریروحانی که بدهیِ اجناسِ نسیه طلاب را می داد!

قدس انلاین_مصطفی لعل شاطریآیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری، فقیه و عالم بزرگ شیعه و اسلام در سال ۱۲۷۶ هجری قمری در روستای «مهرجرد»‌ یزد در خانه مردی پاکدل و پرهیزکار به نام «محمد جعفر» به دنیا آمد.

این عالم وارسته پس از تحصیلات مقدماتی در اردکان و یزد جهت تحصیل و تکمیل علوم دینی به کربلا و سپس به سامرا و نجف مهاجرت کردندآیت‌الله حائری پس از رحلت میرزای شیرازی راهی نجف شد و در آنجا رحل اقامت افکند اما دریافت که حوزه علمیه کربلا اکنون به وجود او نیاز بیشتری داردبه همین سبب شهر امام مظلومان حسین (عرا برگزید و راهی کربلا شدکربلا که روزگاری حوزه علمیه معروف و باشکوهی داشت در آن روزها دیگر شکوه و رونق خود را از دست داده بود هیچ جنب و جوشی در مدرسه‎های علمیه به چشم نمی‌‎خورد و از تراکم طلاب مثل سال های دوران تحصیل او خبری نبود.

بارگاه مقدس حسینی نیز آرام و خالی از درس و بحث علمی، روزگار خود را تنها با زمزمه‌ شیفتگان اهل بیت و زائران مشتاق ضریح حسین (عمی‌‎گذراندوی به موجب همین اوضاع تأسف بار حوزه علمیه،‌ این شهر را انتخاب کرد و اینجا بود که به برکت حائر حسینی لقب «حائری» را برای خود برگزید.

با حضور اندک مدّت خود در حوزه‌ علمیّه، کربلا، غبار عزلت و فراموشی سالهای گذشته را از چهره این شهر زدود و پس از سالها آرامش و سکوت بار دیگر همهمه طلاب در مدارس پیچید و بارگاه امام حسین (عنیز با طنین افکندن بحث‌های علمی دانش پژوهان در آن، جلوه‎ای دیگر گرفتآیت‌الله حائری در این مدّت دو درس عمده خارج اصول و فقه تدریس می‎کرد و باقی اوقاتش را در اختیار طلاب علوم دینی قرار داد و علاوه بر اینها، در مقام کسی که آیت‌الله میرزا محمدتقی شیرازی مرجع تقلید شیعه احتیاطات خود را به ایشان ارجاع داده، پاسخگویی به مسائل دینی مردم را نیز بر عهده گرفت.

آیت الله حائری در 1331 قاز طرف حاج سیداسماعیل عراقی و دیگر علمای شهر اراك به حوزه علمیه اراك دعوت شدبا ورود آیت‌الله حائری به اراك، علما از شهرهای مختلف به اراك روی آوردند و سه مدرسه، آقا ضیاء، سپهدار و حاج ابراهیم، اراك پررونق گردیدآیت‌الله حائری در مدرسه آقا ضیاء، خارج فقه و اصول را شروع نمودند و در همانجا نماز جماعت اقامه داشتندمدتی بعد به زیارت امام رضا (عمشرف شدنددر ایاب و ذهاب، چند روزی در قم توقف نمودندضمن زیارت حضرت معصومه (س)، مدرسه فیضیه و دارالشفا را از نزدیك دیدند كه آن مدرسه پرشور و رونق علمای سلف، تبدیل به مخروبه و محل اسكان گدایان و دیوانگان و انبار مغازه‌داران شده بودبعد از آن مكرر به اطرافیان می‌فرمودندچه می‌شد اگر حوزه علمیه قم سر و سامانی می‌‌گرفت.

در این اقامت كوتاه، علمای قم از وجود ایشان بهره‌مند شدند و متوجه لزوم مجتهد قوی بنیان در كنارشان گردیدندبعد از بازگشت از سفر مشهد، نامه آیت‌الله سیدمحمدتقی شیرازی كه حاكی از ضرورت وجود آیت‌الله حائری در عتبات بود را دریافت نموددر جواب نوشتندشما به ایران بیایید تا با تشكیل حوزه در سیر سریع ایران به سوی تباهی وقفه‌ای ایجاد كنیم ولی میرزا شیرازی با عذر كهولت سن نپذیرفتندحوزه علمیه اراك رونق خوبی گرفته بودعلمای بزرگی چون آیت‌الله شیخ محمد سلطان‌العلما، آیت‌الله آقا نورالدین عراقی، آیت‌الله میرزا علیخان، آیت‌الله حاج آقا مصطفی فرید محسنی در این حوزه كرسی تدریس داشتند.

دو ماه از اقامت آیت‌الله حائری در قم می‌گذشت که جلسه‌ای در منزل آیت‌الله «پایین شهری» با حضور بازاریان و فقهایی نظیر حضرات آیات بافقی، کبیر و فیض تشکیل و مقرر شد حوزه علمیه قم مجدداً احیا شود.

این امر مهم بر دوش آیت‌الله شیخ عبدالکریم نهاده شد و چون استخاره خوب آمد: «وَأْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ و همه نزدیکان خود را نزد من بیاورید»، مصمم شدند حوزه علمیه قم را سامان داده و شاگردان خود را از اراک به این شهر فرا خوانندبا تلاش‌های ایشان، حوزه علمیه قم به جایگاهی رفیع دست یافت، چنانکه این حوزه در عرصه سیاست نیز همواره مقابل سیاست‌های ستیزه‌جویانه رضاخان قرار داشت.

سرانجام در سال 1340 ه.ق (1301ه.شمدّتي پس از ورود آيت الله حائري به قم، حوزه علميه قم در شرايطي دشوار، به طور رسمي توسط ايشان تأسيس شددر آن زمان مردم، صاحب عقيده راسخ و ايمان ثابت بودند و نسبت به دين و رجال ديني اهتمام مي ورزيدند و به حاملان دين و طلّاب علوم ديني احترم مي گذاشتندبنابراين با همّت و تلاش حاج شيخ و كمك و مساعدت مالي و معنوي مردم، روز به روز بر شوكت و اهميت حوزه علميه قم افزوده شد، به طوري كه تعداد طلّاب و علما در اوايل هجرت ايشان به قم به هزار نفر رسيد و حاج شيخ اقدام كرد به تأمين معاش اهل علم و دانش و معرفت و با كفايت و كياست به مديريّت حوزه علميه پرداخت.

با تأسيس حوزه، قم از جايگاه سياسي، اجتماعي ممتازي برخوردار گرديد و با تدبيرهاي حكيمانه حاج شيخ، پايگاه مستحكمي براي حفظ و حراست از فرهنگ اسلام و تشيّع، گشت حوادث سياسي اين دوره و نزديكي قم به مركز، به طور قهري و طبيعي حوزه علميه قم را وارد امور سياسي كرد و اهميّتي مضاعف به اين شهر بخشيد كه پيش از اين سابقه نداشت.

ویژگی‌هایی منحصر به فرد

از خصوصیات بارز آیت‌الله حائری که سایر خصوصیات اخلاقی دیگر ایشان را تحت الشعاع خویش قرار می‌‎داد، زهد و ساده زیستی و زندگی بی‎آلایش قبل و پس از مرجعیّت بود.

چنانکه همواره خدا را شاکر بود که از همان اندک چیزی که در دست دارد می‎تواند به وضع فقرا رسیدگی کنددر این باره روزی یکی از بزرگان، عبای گرانقیمتی را به فرزندش هدیه کرد و آیت‌الله حائری چون از آن مطلع گردید با فرزندش به سخن نشست و با این جمله که «فرزندم، این عبا برای تو زیاد است» او را متقاعد ساخت که آن را فروخته، با پولش سه عبای متوسط برای خود و دو طلبه دیگر تهیه نماید.

در مقام زهد ایشان، همین بس که امام خمینی (رهوقتی به یاوه گویی‌های پسر رضاخان پاسخ می‌‎دهدبا اشاره به زهد آیت‌الله حائری چنین می‎‌فرماید: »ما مفت خوریم! ... مایی که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری مان از دنیا می‌‎رود، همان شب آقازاده‎‌های ایشان شام ندارند، مفت خوریم! ‌یا آنها که بانک‌های خارج را پر کرده‎‌اند و باز دست از مملکت بر نمی‌‎دارند مفت خور نیستند؟»

علاوه بر این حاج شیخ عبدالکری، کم حرف بود و با مردم با مهربانی و ملایمت رفتار می‎‌کرد و در برخورد با طلاب جوان حال و روحیّه آنها را مراعات می‌‎نمود و همواره چهره‌‎ای بشاش و بر لبهایش تبسّم داشتگاهی در دمادم سحر برای سرکشی و شناخت طلاب پرکار و سحرخیز، راهی مدارس می‌‎شد و در رفع مشکلات مالی و رفاهی آنان تلاش می‌‎کردبارها می‎‌شد که به صاحبان مغازه‌‎های اطراف حرم مراجعه می‌‎کرد و بدهی طلابی را که از آنها جنس نسیه برده بودند، ادا می‎نمود.

صبر و بردباری یکی دیگر از خصوصیات روحی آیت‌الله حائری در مقابل مشکلات بود که از وی رادمردی پر استقامت ساخته بودایشان در مقابل حوادث و مسائل سیاسی در اوایل شکل گیری حوزه که مصادف با روی کار آمدن رضاخان پهلوی و به دنبال آن ماجرای کشف حجاب بود همواره صبر و بردباری را پیشه خود ساخت و حراست از حوزه علمیّه نوپا را که انهدام آن در رأس توطئه‌ دشمنان دین بود، تلاش بسیاری نمود و همواره می‌‎فرمود: «من حفظ حوزه علمیه را اهم می‎‌دانم.» آیت‌الله حائری در ماجرای کشف حجاب بارها با رضاخان برخورد و ستیز نمودمعروف است که پس از ماجرای کشف حجاب و کشتار مسجد گوهرشاد ایشان هیچ گاه حال و روز خوشی نداشت و این اندوه را تا پایان عمر در دل داشت.

منابع:

1-نیکوبرش، بررسی عملکرد سیاسی آیت اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی از سال ۱۳۰۱ تا سال ۱۳۱۵ه ش، تهران۱۳۸۱.

2-کریمی جهرمی، آیةاللّه مؤسّس مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری، قم۱۳۷۲.

3-فیاضی، زندگینامه و شخصیت اجتماعی ـ سیاسی آیت اللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری، تهران۱۳۷۸.

4-حائری یزدی، مرتضی، سرّدلبرانعرفان و توحید ناب در ضمن داستان ها، به کوشش رضا استادی، قم۱۳۷۷.

5-امینی، اهتمام آیةاللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری در تأسیس و حراست از حوزه علمیه قم به کوشش محمدکاظم شمس، عبدالهادی اشرفی، و جواد آهنگر، قم۱۳۸۳.

6-حائری یزدی، خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی، به کوشش حبیب لاجوردی، تهران۱۳۸۱.

*****

کاروکارگر/مجید سرسنگی مدیرعامل خانه هنرمندان ایران خبر دادتولید بزرگ‌ترین اثر نمایشی بعد از انقلاب در حوزه دفاع مقدس

مجید سرسنگی مدیرعامل خانه هنرمندان ایران و رئیس تماشاخانه‌ ایران‌شهر خبر از تولید نمایشی با موضوع 175 غواص شهید داد و گفت به‌زودی بزرگ‌ترین اثر نمایشی بعد از انقلاب به تهیه‌کنندگی این تماشاخانه تولید و اجرا خواهد شد.

به گزارش کاروکارگر، مجید سرسنگی مدیرعامل خانه هنرمندان ایران و رئیس تماشاخانه‌ ایران‌شهر خبر از تولید نمایشی با موضوع 175 غواص شهید داد و گفت به‌زودی بزرگ‌ترین اثر نمایشی بعد از انقلاب به تهیه‌کنندگی نمایش‌خانه ایران‌شهر تولید و اجرا خواهد شد.

وی هم‌چنین با اعلام این خبر گفتنمایش‌خانه‌ی ایران‌شهر به دلیل مشکلات مالی موجود نمی‌تواند تهیه‌کننده آثار باشد زیرا تهیه‌کنندگی اثر نمایشی نیازمند به دوش کشیدن بار مالی فراوان است و متأسفانه با تمام مشکلات مالی این مجموعه، امسال نیز شورای شهر همان مبلغ اندکی که برای نمایش‌خانه‌ی ایران‌شهر اختصاص داده بود را تقریباً 60 الی 70 درصد کاهش دادوی هم‌چنین در خصوص اجرا و تولید آثار گفتنکته‌ای که همیشه مطرح بوده است اجرای نمایش‌های فاخر است و طبیعتاً برای تولید و اجرای این‌گونه آثار باید سرمایه‌گذاری کرد و در غیر این صورت می‌بایست بنشینیم و از بین نمایش هایی که به ما معرفی می‌گردد آثاری را انتخاب کنیم.

معاون فرهنگی دانشگاه تهران در ادامه افزوددغدغه تولید این‌گونه آثار و روی صحنه بردن آنان در نمایش‌خانه ایران‌شهر علی‌رغم تمام مشکلات مالی وجود داشته است، به‌عنوان نمونه در ابتدای امسال نمایش مظلوم پنجم که از آثار برجسته دهه 60 بوده را با کمک شهرداری توانستیم تولید و اجرا کنیم و در ادامه‌ی این راه نمایش جدیدی را آغاز کردیم که امیدوارم با کمک‌های شهرداری محقق شود، نمایشی که مضمون آن، 175 شهید غواصی هستند که مظلومانه در عملیات کربلای چهار به شهادت رسیدند و پیکر پاکشان شناسایی و به کشور بازگشتما نیز از همان زمان شناسایی پیکر این شهدا به دنبال این بودیم که یک طرح نمایشی را تولید و اجرا کنیم که خوشبختانه بعد از تحقیقات گسترده طرحی در غالب یک نمایش بزرگ میدانی آماده شد.

این طرح که خارج از فضای سالن تئاتر و در وسعتی حدود 2000 مترمربع خواهد بود با تکنیک‌ها و جلوه‌های ویژه‌ی خاصی قرار است اجرا شود و در نوع خود یکی از بزرگ‌ترین نمایش‌هایی است که بعد از انقلاب تولید می‌شوددکتر سرسنگی در رابطه با نام این اثر و هم‌چنین همکاری با سایر ارگان‌ها برای کمک به تولید این نمایش نیز گفتنام این نمایش «جزیره ماهی» است که در حال حاضر برای تولید آن مکاتباتی را با شهرداری برای کمک به تولید این اثر کرده‌ایم، به‌هرحال این اولین و بزرگ‌ترین نمایش درباره شهدای غواص است و تولید این اثر فاخر برای نمایش‌خانه‌ی ایران‌شهر هزینه‌های زیادی خواهد داشت و از طرفی به‌صورت همزمان نیز در حال تکمیل متن و انتخاب گروه اجرایی هستیم و امیدوارم این نمایش را بتوانیم در همین بوستان هنرمندان اجرا کنیم.

مدیرعامل خانه هنرمندان ایران به نکات ویژه و برجسته‌ی نمایش «جزیره ماهی» اشاره کرد و گفتتحقیقاتی فراوان و گسترده‌ی درباره چگونگی عملیات کربلای چهار و نحوه به اسارت درآمدن و هم‌چنین شهادت این رزمندگان صورت پذیرفته است که در نوع خود یک اثر نمایشی شاخص و مستند به شمار خواهد رفتاثری که در آن سعی شده در عین وابستگی کامل به مستندات تاریخی از تخیلات نویسندگان نیز استفاده شودهم‌چنین مجموعه‌ای از بهترین هنرمندان بازیگر که می‌توانیم در این پروژه از آن‌ها استفاده کنیم گردآوری خواهند شد و همان‌گونه که گفتم این اثر یکی از بزرگ‌ترین و شاخص‌ترین آثار نمایشی بعد از انقلاب در حوزه دفاع مقدس خواهد شد.

ریس تماشاخانه‌ ایران‌شهر هم‌چنین با شاره به این‌که نمایش «جزیره ماهی» به تهیه‌کنندگی مجموعه نمایش‌خانه‌ی ایران‌شهر خواهد بود نیز افزودتهیه‌کنندگی این نمایش بر عهده‌ی نمایش‌خانه‌ی ایران‌شهر است اما همان‌گونه که عرض کردم به دنبال این هستیم که بتوانیم همکاری‌های مختلف را جذب کرده و مسائل مالی آن را انشالله حل کنیم تا این اثر ماندگار و فاخر را در نیمه دوم سال 94 در بوستان هنرمندان تولید و به اجرا درآوریم.

*****

وطن امروز/اشک‌های مردمان جهان با تماشای فیلم «محمد رسول‌الله(ص؛ فریاد مظلومیت پیامبر در عمق آمریکای شمالی

حال و هوای این روزهای شهر مونترال کانادا با نمایش فیلمی به نام «محمد رسول‌الله(ص)» بشدت متفاوت شده استبه گزارش تسنیم، استقبال از فیلم محمد رسول‌الله در مونترال کانادا به حدی بوده است که سینماهای نمایش‌دهنده پاسخگوی درخواست بازدیدکنندگان نبوده است.

یکی از دانشجویان ایرانی دانشگاه مک‌گیل، در یادداشتی از حال و هوای نمایش فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» در شهر مونترال کانادا گفته استورود این فیلم به جشنواره مونترال همراه با بحث‌هایی در رسانه‌ها و روزنامه‌های این منطقه بود و اساسا اینکه اینچنین فیلمی وارد جشنواره شود خود یک مساله بود، تا آنجا که ظاهرا شهردار مونترال به شکل جدی پشت این فیلم ایستاد و این فیلم در افتتاحیه این جشنواره پخش شد و پس از آن در سالن دیگر نیز پخش شد.

در افتتاحیه این جشنواره شهردار و رئیس جشنواره به همراه مجید مجیدی روی فرش قرمز حضور پیدا کردند و فیلم را دیدنداستقبال از این فیلم بسیار زیاد بود، به شکلی که من که چند روز قبل از برگزاری جشنواره متوجه حضور این فیلم شدم، وقتی برای گرفتن بلیت اقدام کردم دیدم هیچ بلیتی وجود ندارد و همه بلیت‌ها تمام شده استبه لطف یکی از دوستان بلیتی برای من پیدا شد و وقتی وارد سالن شدم متوجه این قضیه شدم با وجود اینکه ایرانی‌های اینجا بسیار علاقه‌مند دیدن فیلم‌های آقای مجیدی هستند اما عمده تماشاچیان حاضر در سالن غیرایرانی هستند.

نکته جالب توجه ماجرا برای من اینجا بود که با وجود اینکه اکثر تماشاگران فیلم غیرایرانی‌های غیرمسلمان بودند، در عین حال واکنش‌های آنها به صحنه‌های مختلف فیلم خیلی عجیب بودبرای مثال در صحنه‌هایی مانند درگذشت حضرت آمنه شاهد گریه‌های آنها بودیم و صدای گریه اکثر جمعیت سالن را می‌‌شنیدیمتازه این فیلم دوبله نشده بود و فقط زیرنویس داشتشما معمولا با زیرنویس نمی‌توانید ارتباطی برقرار کنید ولی با این حال فیلم برای آنها آنچنان جذابیت داشت و آنقدر صحنه‌ها واقعی بود که مظلومیت پیامبر در آن سن برای آنها بسیار جالب و تاثیرگذار از آب درآمده بود و این خیلی جالب بود که مظلومیت پیامبر در این فضا و این مکان در حال فریاد زده شدن است.

نکته دیگر آنکه وقتی برای دیدن فیلم به سالن سینما رفتیم شاهد این بودیم جمعیت بسیار زیادی پشت درهای سینما آمده بودند تا بتوانند به نحوی بدون بلیت یا با استفاده از جای خالی کسانی که در ساعت نمایش به سالن نرسیده بودند، این فیلم را ببینند که این اتفاق نیفتادمن فکر می‌کنم همه اینها از عنایات خود پیغمبر استهم این واکنش‌های رودررو و هم حجم گزارش‌ها و مطالبی که روزنامه‌ها و رسانه‌های اینجا از پخش فیلم محمد رسول‌الله مطلب کار کردند واقعا عجیب استالبته بیرون سالن هم عده‌ای در حد 20 یا 30 نفر تجمعی داشتند که عمدتا هم از اعضای گروه منافقین بودندگروه‌هایی که آنچنان سخیف هستند که سرانجام کار آنها رسیده است به مخالفت‌ با فیلمی که محتوایش هیچ ارتباطی با ایران ندارد و فقط مرتبط با پیامبر اکرم استرسانه‌ها هم زیاد به آنها توجه نکردندنکته دیگر اینکه مدیر جشنواره مونترال بعد از به نمایش در آمدن این فیلم بسیار خوشحال شده است و خوشحالی خود را هم بشدت نشان می‌دهد.

اگر عکس‌های فرش قرمز را ببینید مدیر جشنواره با انرژی به استقبال مجیدی می‌روددر دانشگاه‌‌ها و فضاهای علمی هم شاهدم که جوان‌ها دارند درباره این فیلم صحبت می‌کنند با وجود آنکه شهر مونترال، شهر معروفی است اما شهر بزرگی نیست و شما به‌راحتی می‌توانید اتفاقات را در شهر ببینید و این روزها در خیلی از جاها صحبت از فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» است و این اتفاق کوچکی نیست.

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین