کد خبر: ۲۱۰۱۳۴
تاریخ انتشار:
به بهانۀ بیست و هفتمین سالگرد بمباران شیمیایی سردشت؛

سپیده دمی که هنوز هم برای سردشتی‌ها بوی لیمو می‌دهد

عطر لیمو برای خیلی از زنان سردشتی هنوز هم تازه است؛ عطری که هفتم تیرماه 27 سال قبل و پس از بمباران شیمیایی با آن بیدار شدند و از آن به بعد دیگر نتوانستند یک شب را هم درست بخوابند. برای آن‌ها عطر لیمو مشمئزکننده‌ترین بویی است که می‌تواند به مشام برسد؛ بویی که فقط یک مفهوم دارد: درد، درد و درد.
گروه سینما و تلویزیون، عطر لیمو برای خیلی از زنان سردشتی هنوز هم تازه است؛ عطری که هفتم تیرماه 27 سال قبل و پس از بمباران شیمیایی با آن بیدار شدند و از آن به بعد دیگر نتوانستند یک شب را هم درست بخوابند. برای آن‌ها عطر لیمو مشمئزکننده‌ترین بویی است که می‌تواند به مشام برسد؛ بویی که فقط یک مفهوم دارد: درد، درد و درد.

به گزارش بولتن نیوز، 27 سال قبل و در هفتم تیرماه 1366، در میانه‌ی آتش جنگ ایران و عراق، بمباران شیمایی سردشت زندگی بسیاری را ویران کرد؛ آنچنان که سایه شوم تبعات فاجعه‌بار این بمباران پس از نزدیک به سه دهه همچنان بر زندگی بسیاری از زنان کردستان و کودکان‌شان سنگینی می‌کند. فیلم مستند «سپیده دمی که بوی لیمو می‌داد» به کارگردانی آزاده بیزارگیتی به زندگی پنج تن از این زنان پس از گذشت 26 سال از آن فاجعه می‌پردازد.

در آستانه سالروز بمباران شیمیایی سردشت، «کانون شهروندی زنان» با همکاری «گروه وکلای همکار» مراسمی را در تالار اقبال «کانون وکلای دادگستری» تدارک دیدند.

در این مراسم علاوه بر پخش مستند «سپیده دمی که بوی لیمو می‌داد»، مرضیه وفامهر (کارگردان، بازیگر و همسر ناصر تقوایی)، سوسن شریعتی (پژوهشگر تاریخ) و ستار عزیزی (حقوقدان و استاد دانشگاه) سخنرانی کردند. این نشست که یادآور تبعات فاجعه بار جنگ ایران و عراق بر زندگی امروز زنان سردشتی است، درحالی برگزار شد که آتش درگیری‌های داخلی و مذهبی در عراق تا مرزهای کشورمان گسترده شده و بسیاری را نگران کرده است.

تمجید همسر ناصر تقوایی از کارگردان «سپیده دمی که بوی لیمو می‌داد»

در ابتدای این مراسم، مرضیه وفامهر (بازیگر، کارگردان و از اعضای کانون شهروندی زنان) که مدیریت این نشست را برعهده داشت، حاضران را به تماشای فیلم مستند «سپیده دمی که بوی لیمو می داد» دعوت کرد.

او پیش از شروع فیلم گفت: فیلمی را که تماشا می‌کنید، یک فاجعه دردناک را به تصویر می‌کشد که برای ما غیرقابل باور است. وقتی بچه بودیم، برای ما تعریف می‌کردند که پادشاه ظالمی بود که چنین می‌کرد و چنان می‌کرد. آن زمان ته دلمان فکر می‌کردیم این‌ها فقط در قصه‌هاست و همیشه هم آخر قصه، ظالم‌ها سرنگون می‌شدند. حالا در قرن بیستم یا حتی همین امروز، صبحی از صبح‌های زندگی، مردم یک شهر، سردشت، با عطر لیمو از خواب بیدار می‌شوند و از آن به بعد زندگی‌شان چنان دردناک می‌شود که بوی لیمو برای آنان به مشمئزکننده‌ترین عطری تبدیل می‌شود که در جهان می‌تواند وجود داشته باشد.

وی ادامه داد: آنچه که ما در عالم بچگی آن‌را باور نمی‌کردیم و فکر می‌کردیم فقط یک افسانه است، هرچه بزرگتر شدیم واقعی‌تر شد و عمق این حقایق فجیع آشکارتر شد. هر چند باز هم آنچنان که باید ابعاد این واقعه‌ی مصیب‌بار را به درستی نمی‌شناسیم.

این عضو کانون شهروندی زنان سپس درباره کارگردان «سپیده دمی که بوی لیمو می‌داد» گفت: در زمینه جنگ و تبعات رنج آور آن، تاکنون کمتر فیلمی از زاویه زنان تهیه شده است. متاسفانه در این زمینه، فیلمی چنین تاثیرگذار و عمیق ساخته نشده و از این رو فیلم خانم بیزار گیتی منحصر به فرد است.

همسر ناصر تقوایی «سپیده دمی که بوی لیمو می‌داد» را فیلمی موفق دانست و خاطرنشان کرد: من شخصا فکر می‌کنم این فیلم بسیار فیلم موفقی است، چون داستان و آدم‌هایش را به درستی و بسیار با حسن نیت تعریف کرده و با مراقبت از احساس تماشاچی‌اش کار می‌کند. در واقع کارگردان هم از شخصیت‌هایی که جلوی دوربین‌اش هستند مراقبت می‌کند و هم از کسانی که قرار است زندگی آن‌ها را تماشا کنند. تلخی قابل تحمل روایت را با شیرینی زندگی درهم می‌آمیزد و تماشاچی را در فاصله‌ای با مرضوع قرار می‌دهد که هم روایت برایش تأمل‌برانگیز باشد و هم قابل تحمل. در مجموع فیلم آزاده بیزار گیتی افتخارآمیز است و خیلی خوشحالم که این شانس را داشتم فیلم را به تماشا نشستم.

نمایش «سپیده دمی که بوی لیمو می‌داد» و اشک‌هایی برای رنج زنان سردشتی

پس از سخنان وفامهر، مستند 48 دقیقه‌ای «سپیده دمی که بوی لیمو می‌داد» نمایش داده شد و بسیاری از حاضران را به گریستن و همدلی با پنج زنی که در این فیلم زندگی‌شان به تصویر کشیده شده بود، فراخواند.

یک دقیقه سکوت برای مصدومان و بازماندگان شیمیایی سردشت

به گفته مرضیه وفامهر، گروهی از اهالی سردشت و برخی از مصدومان فاجعه سردشت از جمله پروین واحدی، بازمانده شیمیایی و جانباز 70 درصدی و مهری ملکاری بازمانده‌ای که شوهر و سه فرزندش شیمیایی شده‌اند، در این مراسم حضور داشتند. به همین دلیل، حاضران به احترام آن‌ها ایستادند و یک دقیقه سکوت کردند.

سوسن شریعتی: "بیزارگیتی" هوشمندانه خودش را درگیر صحنه‌های فاجعه نکرد

در ادامه، سوسن شریعتی (پژوهشگر تاریخ) هم که با دیدن فیلم تحت تاثیر قرار گرفته بود، گفت: اعتراف می‌کنم وقتی این فیلم را به من دادند که آن را ببینم و در این برنامه سخنانی بگویم، مدام دیدنش را به تأخیر می‌انداختم، چون شاید مطمئن بودم که دیدن این فیلم، دعوت و فراخوانی است برای این که چشم در چشم فاجعه بیاندازم، چرا که این مواجهه مستقیم با فاجعه طبیعتا کار راحتی نیست.

وی در بخشی از این مراسم با اشاره به جذابیت مستند «سپیده دمی که بوی لیمو می‌داد» بیان کرد: دلیل جذابیت این فیلم مستند این است که موضوع‌اش جنگ نیست بلکه زندگی است. زندگی همچون کار کردن پس از جنگ، عشق پس از جنگ، خانواده پس از جنگ، مفهوم شهروندی و رابطه‌اش با قدرت پس از جنگ، مسئله فقر پس از جنگ و... .

این پژوهشگر تاریخ خاطرنشان کرد: اولین محوری که مسئله اصلی فیلم خانم بیزار گیتی است، تثلیث «زن، مادر، بیماری شیمیایی» و زندگی پس از جنگ است که در این مثلث تراژیک می‌چرخد. در این فیلم، فجایع دیروزی در حد یک تذکر ماند و کارگردان هوشمندانه خودش را درگیر صحنه‌های فاجعه نکرد تا تکرار مداوم آن سبب شود که نسبت به آن بی‌تفاوتی ایجاد شود اما در در عین حال فاجعه دیروز بیشتر از زبان بچه‌ها یا زنانی مطرح می‌شود که ما می‌توانیم آن‌ها درک کنیم. اینجاست که ما شاهد این هستیم که زنی مورد شماتت همسرش قرار می‌گیرد؛ آن هم به این دلیل که آن زن که باید مولد هستی و زندگی باشد، به جای سه کودک، سه کودک "هیولاوار" می‌زاید. این در حالی است که او با رنج شدید حاصل از شیمیایی بودنش باید به انجام وظایف مادری و کسب درآمد به صورت توامان توجه داشته باشد.

سوسن شریعتی همچنین با اشاره به بخشی از این فیلم مستند گفت: «سپیده دمی که بوی لیمو می‌داد» در واقع نشان می‌دهد که حتی رنج، درد و فاجعه هم به نوعی سلسله مراتبی است. یعنی در قربانی شدن هم جنسیت مهم است و زن قربانی جنگ، با مرد قربانی جنگ فرق می‌کنند و دو زیست مختلف را تجربه می‌کنند. این همان چیزی است که در فیلم به آن اشاره شده و گفته می‌شود که بیش از چهار هزار بیمار شیمیایی زن فاقد درصد جانبازی بوده و در درمان تنها و بی‌پشتوانه هستند.

ستار عزیزی: تاکنون نتوانسته‌ایم پرونده بمباران‌های شیمیایی را به جریان بیاندازیم

بر اساس این گزارش، ستار عزیزی (حقوقدان و استاد دانشگاه) در مقدمه سخنانش به رأی دادگاه محاکمه «فرانز فن آنرات»، تبعه هلندی در دادگاه شهر لاهه هلند که در رابطه با فروش مواد شیمیایی برای بمباران شیمیایی سردشت متهم شده بود اشاره کرد و در این‌باره گفت: این دادگاه، دادگاه داخلی کشور هلند بود و بر اساس اصل صلاحیت شخصی به جرم ارتکابی توسط یکی از اتباع هلند رسیدگی کرده است و نه دادگاه لاهه. چرا که ما تاکنون نتوانستیم این پرونده و پرونده‌های مشابه را که در رابطه با استفاده از مواد شیمیایی در بمباران مناطق عمدتا کردنشین بوده، در دادگاه بین‌المللی به جریان بیاندازیم.

وی در عین حال خاطرنشان کرد: همین رأی که در دادگاه داخلی هلند داده شده، از جهات بسیاری مهم است؛ مخصوصا از زاویه به رسمیت شناختن قربانیان در جامعه بین‌المللی. البته در دادگاه داخلی هلند، جبران خسارت به قربانیان انجام نگرفت چون این دادگاه، دادگاه کیفری بود.

این حقوقدان سپس جزئیات دادگاه این جنایتکار جنگی و دلیل محکومیت او به 17 سال حبس را تشریح کرد و در پایان گفت: ما باید به دنبال این باشیم که از طریق حقوقی، این جنایت‌ها را پیگیری کنیم چرا که جنایت‌های جنگی و نسل‌کشی مشمول مرور زمان نمی‌شود.

بیزارگیتی: آرزو دارم که جنگ دیگری رخ ندهد تا ناچار نشوم فیلمی برای صلح بسازم

پس از اتمام سخنرانی‌ها، نوبت به آزاده بیزارگیتی به عنوان کارگردان «سپیده دمی که بوی لیمو می‌داد» رسید.

او در سخنانش با اشاره به رنج زنان شیمیایی که در این فیلم به تصویر کشیده شده‌اند، گفت: من تنها توانستم لحظات کوچکی از رنج‌هایی که این عزیزان می‌کشند را در فیلمم به تصویر بکشم و با قساوت خیلی از سختی‌هایی را که خودم با آن مواجه بودم را دور بریزم تا فیلم تحمل‌پذیرتر شود.

وی سپس فیلمش را به بازماندگان آن حادثه دردناک که در سالن بودند تقدیم و درباره واقعه سردشت اظهار کرد: سردشت را به این دلیل انتخاب کردم که حرف زیادی درباره آن گفته نشده بود. احساس کردم که سردشت در حاشیه و تک افتاده مانده است و زنان جانباز در حاشیه‌ هستند.

کارگردان «سپیده دمی که بوی لیمو می‌داد» افزود: جنگ ابعاد گسترده و فاجعه‌آمیزی دارد که مرد و زن نمی‌شناسد اما همیشه وقتی از جانباز و مصدوم شیمیایی حرفی به میان می‌آید، حرف مردان است، نه زنان جانباز. شاید کسی نمی‌دانست در انزوای تاریک این خانه‌ها چه بر سر زنان مصدوم شیمیایی می‌آید.

بیزارگیتی در پایان سخنانش با یادآوری صمیمیت و همدلی مردم سردشت با او برای ساخت این مستند، گفت: آن‌ها به من اعتماد کردند و جلوی دوربین حاضر شدند و شخصی‌ترین دردها و رنج‌ها و شادی‌هایشان را با من و شما در میان گذاشتند. از این همراهی بسیار سپاسگزارم و آرزو دارم که هیچ جنگ دیگری اتفاق نیافتد تا من هم ناچار نشوم فیلمی برای صلح بسازم.

تنها آرزوی یکی از بازماندگان واقعه سردشت چیست؟

بر اساس این گزارش، در بخش پایانی مراسم «پروین واحدی» و «مهری ملکاری» که بخش‌هایی از این مستند تکان‌دهنده، روایت زندگی آن‌ها بود، سخنان کوتاهی بیان کردند.

پروین واحدی با تشکر از حاضران در این این مراسم گفت: از خانم بیزار گیتی تشکر می‌کنم که در سردشت زحمت کشیدند و عذاب زیادی تحمل کرد. او دوندگی‌ها و سختی‌های زیادی را به جان خرید تا این فیلم را آماده کند. از ته دل آرزو می‌کنم بلایی که سر ما در سردشت آمده، سر هیچ کس نیاید. این تنها آرزوی من است.

مهری ملکاری هم در سخنانی از بیزارگیتی و کسانی که در این مراسم گرد هم آمده بودند، تشکر کرد.

مرضیه وفامهر هم در پایان این مراسم، از انجمن دفاع از مصدومان شیمیایی سردشت که عضوی از سازمان جهانی منع سلاح‌های شیمیایی است تشکر کرد. همچنین لوح‌های تقدیری از سوی این انجمن به آزاده بیزار‌گیتی، سوسن شریعتی، ستار عزیزی و همچنین کانون شهروندی زنان و گروه وکلای همکار اهدا شد.

در این مراسم که در آستانه واقعه بمباران شیمیایی سردشت برگزار شد، عثمان مزین (حقوقدان و از اعضای انجمن دفاع از مصدومان شیمیایی سردشت)، دکتر جلال جلالی‌زاده (نماینده سابق مردم سنندج در مجلس)، برخی از اعضای جامعه کردهای مقیم مرکز، محمد خرازی (قاضی باسابقه)، برهان احمدی (مسئول بین‌المللی انجمن دفاع از مصدومان شیمیایی سردشت، محمد کریم‌نیا (نماینده سردشت در سه دوره مجلس) و... حضور داشتند.

منبع: ایسنا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین