کد خبر: ۱۹۷۱۶۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
یادداشت سعید تقدیری دربارۀ استاد پاریزی

به بهانۀ درگذشت استاد محمد ابراهیم باستانی پاریزی

محمدابراهیم باستانی پاریزی، مورخ، نویسنده، و شاعر ایرانی بامداد سه‌شنبه، ۵فروردین، بر اثر کهولت سن و بیماری کبد در سن ۸۹ سالگی در تهران درگذشت.

گروه فرهنگ و هنر، این استاد بازنشسته دانشگاه تهران که در یک ماه اخیر از بیماری کبد رنج می‌برده در بیمارستان مهر تهران درگذشته‌ است.

به گزارش بولتن نیوز، مراسم تشییع محمدابراهیم باستانی پاریزی ساعت ۱۰بامداد روز پنج‌شنبه، ۷ فروردین، از مقابل دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شده و پیکر او در بهشت زهرای تهران و در جوار همسرش دفن می‌شود.

محمدابراهیم باستانی پاریزی مورخ، نویسنده، پژوهشگر، شاعر، موسیقی‌پژوه و استاد بازنشسته دانشگاه تهران است که بیش از ۴۰عنوان کتاب در زمینه‌های مختلف از جمله کرمان‌شناسی به چاپ رسانده و صدها مقاله تحقیقاتی نیز منتشر کرده‌ است.

وی که دوره دکترای تاریخ را در دانشگاه تهران گذراند از سال ۱۳۳۸ تا ۱۳۸۷ استاد آن دانشگاه بود. باستانی پاریزی در یازدهم اسفندماه گذشته یعنی کمتر از یک ماه پیش از فوتش عضویت افتخاری فرهنگستان علوم ایران را نیز دریافت کرد.

در مهرماه ۸۹ نیز مستندی در قالب فیلم بلند «از پاریز تا پاریس» دربارۀ محمدابراهیم باستانی پاریزی در جشنواره‌های سینمایی ایران به نمایش درآمد.

پیشینه

محمدابراهیم باستانی پاریزی در سوم دی‌ماه ۱۳۰۴ در پاریز، از توابع شهرستان سیرجان در استان کرمان متولد شد. وی تا پایان تحصیلات ششم ابتدایی در پاریز تحصیل کرد.

پس از پایان تحصیلات ابتدایی و دو سال ترک تحصیل اجباری، در سال ۱۳۲۰ تحصیلات خود را در دانش‌سرای مقدماتی کرمان ادامه داد و پس از دریافت دیپلم در سال ۱۳۲۵ برای ادامه تحصیل به تهران آمد و در سال ۱۳۲۶ در دانشگاه تهران در رشته تاریخ تحصیلات خود را پی گرفت.

باستانی پاریزی به گواه خاطراتش از نخستین ساکنان کوی دانشگاه تهران (واقع در امیرآباد شمالی) است.

در ۱۳۳۰ از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد و برای انجام تعهد دبیری به کرمان بازگشت و تا سال ۱۳۳۷ خورشیدی که در آزمون دکتری تاریخ پذیرفته شد در کرمان ماند.

او دوره دکترای تاریخ را هم در دانشگاه تهران گذراند و با ارائه پایان‌نامه‌ای درباره «ابن اثیر» دانشنامه دکترای خود را دریافت کرد.

وی کار خود را در دانشگاه تهران از سال ۱۳۳۸ با مدیریت مجله داخلی دانشکده ادبیات آغاز کرد و تا سال ۱۳۸۷ استاد تمام‌وقت آن دانشگاه بود.

اولین نوشته او در نشریات آن زمان، مقاله‌ای بود با عنوان «تقصیر با مردان است، نه زنان» که در سال ۱۳۲۱ در مجله بیداری کرمان چاپ شد. پس از آن به عنوان نویسنده و مترجم از زبان‌های عربی و فرانسه مقالات بی‌شماری در روزنامه‌ها و مجلاتی مانند کیهان، اطلاعات، خواندنی‌ها، یغما، راهنمای‌کتاب، آینده، کلک و بخارا چاپ کرده است.

اولین کتاب باستانی پاریزی پیغمبر دزدان نام دارد که شرح نامه‌های طنزگونه شیخ محمدحسن زیدآبادی است و برای اولین بار در سال ۱۳۲۴ در کرمان چاپ شده‌ است. این کتاب تاکنون به چاپ شانزدهم رسیده‌ است.

باستانی پاریزی شعر هم می‌سرود و اولین شعر خود را در کودکی در روستای پاریز و در آرزوی باران سروده بود. منتخبی از شعرهای خود را در سال ۱۳۲۷ در کتابی به نام «یادبود من» به چاپ رسانده است.

از میان نوشته‌های او، هفت کتاب با عنوان «سبعه ثمانیه» متمایز است که همگی در نام خود عدد هفت را دارند، مانند خاتون هفت قلعه و آسیای هفت سنگ. بعدا کتاب هشتمی با عنوان هشت‌الهفت به این مجموعه هفت‌تایی اضافه شده‌ است.



آوازه‌ای از «پاریز» تا «پاریس»/ استادی که حقیقت‌نویس بود تا تاریخ‌نویس

مرحوم دکتر باستانی پاریزی را بیشتر باید حقیقت نویس دانست تا تاریخ نویس، او هیچگاه منافع مالی را بر حقایق تاریخی ترجیح نداد و علم را بهترین ثروت و اندوخته خود می دانست. از این رو سعید تقدیری، استاد زبان و ادبیات فارسی در یادداشتی یاد این استاد را گرامی داشته است. او این گونه نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز دیگر دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی در میان ما نیست و جامعه علمی برای همیشه از انفاس پربرکت این دانشمند توانا و خوش قریحه محروم مانده است. بزرگ مردی که نظیر او مادر ایّام به خود کم دیده و چه بسا که دیگر روزگار چون اویی نزاید. کسی که فارغ از هرگونه تکبّر و نخوت، به روستایی بودن خود افتخار می کرد و به سبب این تواضع و اخلاق مداری آوازه «پاریز» را تا «پاریس» رساند. او اسطوره کم نظیر تاریخ ایران است، مردی که روز به روز بر توان و توشه علمی خویش می افزود. اگرچه خود می فرمود: «من دیگر ربیع الاول عمرم به جمادی الاخر رسیده» اما حتی بیماری و پیری نتوانست بزرگی او را تضعیف کند و نامش برای همیشه در ذهن تاریخی و فرهنگی مردمان این سرزمین باقی است. به جرأت می توان گفت که باستانی پاریزی یکی از پرکارترین و برجسته ترین استادانی است که دانشگاه تهران و جامعه علمی ایران به خود دیده است.


او از کودکی تا پیری، از دَم تا دُم تاریخ و فرهنگ ایران را بازجسته و آثار و نوشته های ارزشمند او بهترین شاهد برای این مدعاست. فعالیت های علمی او به بیش از هفتاد سال پیش می رسد. در سال 1315 شمسی یعنی حدود ده دوازده سالگی در پاریز روزنامه «باستان» و مجله «ندای پاریز» را منتشر کرد، سه سال بعد اجازه چاپ اولین کتاب شعر خود را از وزارت فرهنگ وقت سیرجان گرفت و اولین مقاله خود را در 1321 در روزنامه بیداری کرمان به چاپ رساند؛ از آن زمان تا اکنون قریب به هزار و اندی مقاله از وی به چاپ رسیده و کتابهای او بارها و بارها تجدید چاپ شده است.

با این حال او تا چه اندازه خاضعانه می نویسد که: «شک نیست که مقالات من هنوز تا جزء تحقیقات تاریخی درآید فرسنگها فاصله دارد، این ها همه نقل قول دیگران است و خود هنوز اجتهاد و ابداعی ندارم. نقل «قال» است، نه بیان «حال». هنوز فرسنگها فاصله است تا مصداق قول شمس تبریزی شویم که فرمود: «چند از دیگران بازگویی؟ آن چنان باش که از تو بازگویند... صادقانه باید اعتراف کنم که کار من هرگز صد در صد با اصول علمی موافق نبوده است. آخر من که به قول خودم «فارغ التحصیل یونیورسیته چهار کلاسه ابتدایی پاریز» بوده ام –نه پاریس- چگونه می توانم کاری کنم که با «فرهیختگان کلژ دوفرانس» برابری کند؟»


دکتر باستانی بسیار ساده می نوشت. زبانش در عین شیرینی، بسیار نمکین بود. استفاده از نکات نغز تاریخی، ضرب المثل های فراوان و ابیات زیبا، همچنین طنز قوی کلامش، نوشته او را از مکتوبات دیگران ممتاز می نمود. او یک تاریخ شفاهی کامل بود، یک کتابخانه سیّار؛ چنانکه وقتی «جمالزاده» در نامه ای به تاریخ 29 بهمن سال 1349 به وی می نویسد: «شرح مسافرت رومانی را با لذّت وافر (واقعا وافر) در مجله ها خواندم و تعجب کردم که آن همه اطلاعات را از کجا بدست آورده اید. قسمتی از آن ها معلوم است از حافظه است و الّا کتابخانه که با خود همراه نداشتید، واقعا مرحبا گفتم... خداوند به شما سلامتی و آسودگی خیال و مجال و دماغ بدهد که منبع فیض گرانبهایی شده اید و دارید کم کم به هم وطنانتان خیلی چیزها یاد می دهید که در طول قرون کسی به آنها یاد نداده بوده و نهایت ضرورت برای رسیدن به تمدن و معرفت واقعی دارد... خدا به شما چشمی داده که تنها نگاه نمی کند، بلکه می بیند؛ مغزی داده که می فهمد و درمی یابد و هضم می کند و زبان و قلمی داده که آنچه را دریافته و استنباط فرموده اید با زبان بسیار دلپسند و جذّاب و آموزنده و بیدار کننده به مردم می گوید. آیا کاری ازین بهتر در دنیا وجود دارد؟»


دکتر باستانی پاریزی را بیشتر باید حقیقت نویس دانست تا تاریخ نویس، او هیچگاه منافع مالی را بر حقایق تاریخی ترجیح نداد و علم را بهترین ثروت و اندوخته خود می دانست. در جایی می نویسد: «خاطرم هست، وقتی آقای صفوت دبیر ادبیات ما در سیرجان بود (1321 شمسی) و انشایی داده بود که «ثروت بهتر است یا علم؟» من، ضمن آنکه دو سه صفحه مزایای ثروت را برشمرده بودم، در آخر انشاء نوشته بودم: ولی به عقیده من، برای امثال ماها علم خیلی بهتر از ثروت است؛ زیرا آن ثروتی که برای آدمی خوب خواهد بود، هرگز به دست امثال ماها نخواهد افتاد! صفوت گفت: جمله ات مبتدا و خبر ندارد ولی مفهوم دارد.»

روانشاد باستانی پاریزی در شعر و ادب نیز سرآمد بود و مجموعه اشعار خود را در مجموعه ای با عنوان «یاد و یادبود» به چاپ رسانده است:

تأثیر در جهان نکند گرچه بود من بهتر ز من چه ماند؟ جز «یادبود من»


سعید نفیسی در مقدمه این دفتر می نویسد: «ذوقی که آقای باستانی در اختیار مضمون تازه دارد مانند دیگران وی را به سنگلاخ نکشانده است؛ زیرا بسیاری از جوانان که به زعم خود خواسته اند در سخن سرایی «تجدّد» پیش آورند، از سنن دیرین و بسیار استوار شعر فارسی که قرنها ورزیدگی آن را از هر کاخی پایدارتر کرده است، سرباز زده اند و شاید احیانا برخی از ایشان این درهم شکستگی را از مفاخر خود بدانند اما آقای باستانی پاریزی کاملا پیرو همان سنن مقدّس بزرگان زبان ماست، با همان الفاظ و اوزان و قوافی ایشان تازه ترین اندیشه های جهانی را بیان کرده است و این هنریست که من در یکی دو سه نفر گویندگان معاصر بیشتر نمی بینم.» در اشعار دکتر باستانی پاریزی عشق و علاقه او به موطن خود «پاریز» را می توان احساس کرد، علاوه بر آن نگاه شاعرانه به حاصل عمر و گذشت ایّام رنگ نومیدی به اشعار وی داده است. استفاده از اصطلاحات روز، سادگی و روانی کلمات و آهنگ مناسب کلام، از مختصات و ویژگی های مهم شعر اوست. شعر «یاد آن شب» با مطلع:

یاد آن شب که صبا بر سر ما گل می ریخت   /    بر سر ما ز در و بام و هوا گل می ریخت

از معروف ترین اشعار باستانی پاریزی است. شعری که «بنان» آن را به یاد «استاد ابوالحسن صبا» در دستگاه دشتی اجرا کرده و مضبوط است.


وی برای سنگ قبر خود نیز شعری سروده و در پایان دفتر شعر خود آورده است:

یک عمر شدیم محو تاریخ و سیَر   /    وز جمله علل بازگرفتیم خبر

حق بود که علت العلل بود و دگر   /   باقی همگی عوارض زودگذر

پاریزی اگر قصه بسیار شنفت   /   یک قصه نگفت جز که صد قصه نهفت

شب آمد و قصه گو به آرامی خفت  /   وآنکس که شنید، گفت: دیدی که چه گفت؟



از آثار دیگر او می‌توان به «از پاریز تا پاریس» (چاپ هشتم ۱۳۸۱)، پیغمبر دزدان (چاپ هفدهم ۱۳۸۲)، شاهنامه آخرش خوش است (چاپ ششم ۱۳۸۳)، تلاش آزادی (چاپ هفتم ۱۳۸۳، برنده جایزه یونسکو) و کتاب‌های مختلف در مورد تاریخ کرمان اشاره کرد.






شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
دانيال بهاالديني
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۱:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۱/۰۹
0
0
ضمن عرض سلام وتسليت به مناسبت درگذشت استادگرانقدروهمشهري عزيزم حق اين است كه چنين بزرگاني بايد درشهر خودشان به خاك سپرده شوند.خدا وندايشان را بيامرزد وبراي بازماندگان ان مرحوم صبر ي جزيل ارزومندم
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین