کد خبر: ۱۵۹۵۲۶
تعداد نظرات: ۶ نظر
تاریخ انتشار:
مرد آبادانی؛

به شهداتون بخندین!

 به گزارش وبلاگستان بولتن نیوز؛ نویسنده وبلاگ مرد آبادانی نوشت:

توسط یکی از دوستان مطّلع شدم که دوباره «آبادان» از سوی پایتخت نشینان و رسانهء سمعی و بصری در درستشان، مورد لطف و عنایتی دوباره قرار گرفته است! ظاهراً اینبار نوبت «رزمندگان آبادان» بود که از تمسخر و استهزاء بی نصیب نمانند! البته بیش از 30 و اندی سال است که به انحاء مختلف لهجه و گویش آبادانی مورد هجمه قرار میگیرد؛ و در خصوص رزمندگان جنگ هم از چندسال پیش به این طرف روند رو به رشدی را در پی گرفته است.

یکبار دیگر دیالوگهای رد و بدل شده در آن نمایش را مرور کردم:
- میخوام درجه بگیرم تیمسار بشُم! برم تنهایی جنگو تموم کنُم!...
- قراره بری پیش فرمانده! «بچهء تهرانه!»؛ خیلی جدّیه! مواظب رفتارت باش!...

در خوشبینانه ترین حالت، ظاهر امر آدم رو یاد مطالب طنز و مزاح شیرین و شوخ طبعی های مطرح شده در مجموعه کتابهای «فرهنگ جبهه» (اثر سیّدمهدی فهیمی) میندازه. ولی این کجا و آن کجا؟! البته بر خلاف عزیزان منتقد دیگری که در این چند وقت به خود اشخاص اجرا کنندهء نمایش «گودی» ایراد داشتند، من خیلی اونها رو مقصّر نمیدونم؛ چرا که متّهم اصلی این ماجرا کس دیگریست! اون هم متوّلی امام زاده! و تأمین کنندهء برنامهء شبهای شیدایی: «موزهء دفاع مقدّس»!!!...
در نشستی با حضور تنی چند از رزمندگان آبادان حضور داشتم. قرار بر این شد که علاوه بر برخود مسوولانهء مسوولان! هرکس با زبان و بیان و قلم خود، به مقابلهء با این جریان برخیزد!...

***

شهید علیرضا سرانجام اقدام - شهید بهروز لطیفی

«بهروز لطیفی» اهل تهران بود، صورتش بر اثر حادثه ای در دوران کودکی سوخته و اثر بدی چهره اش بر جای گذاشته بود. همشهریهاش تحویلش نمیگرفتن، و ازش فاصله میگرفتن! شاید تصور میکردند مبادا با نزدیک شدن به او، گزندی بهشون برسه! شاید یکی از دلایل طرد او توسط همشهریهایش این بود که به دلیل تبلیغات سنگین گروههای سیاسی در آن زمان که در سپاه هم رسوخ کرده بودند، او هم مثل خیلی از پاسداران سپاه تهران از «بنی صدر» (نه از روی علاقه، که از جهت اطاعت از فرمان امام مبنی بر حفظ وحدت همه نیروها) جانبداری میکرد. ولی از وقتی که با بچه های آبادان اُخت شد، خیلی روحیه اش تغییر کرد. دلیلش هم نحوهء برخورد و جذبه بالای بچه های بسیج و سپاه بود که اصولاً خاکی و بامرام بودنشون رو عملاً اثبات کرده بودن: «سلاااااااااااااام! کجایی کم پیدا؟ نیستی کوکا؟ بیا! بیا کلّی کار داریم...» به گونه ای که فرد در اول برخورد اصلاً احساس غریبی و بیگانه بودن با جمع را نمیکرد...

بهروز اونقدر با بچه های آبادان گرم و صمیمی شد که اصلاً یک پا آبادانی شده بود. همین بس که وقتی در عملیّات بیت المقدّس به همراه خیل کثیری از بچه های سپاه آبادان و خرّمشهر به آرزوی دیرینه اش رسید، در وصیّتنامه اش صریحاً تأکید کرده بود که او را در «آبادان» به خاک بسپارند...(نقل خاطره از آقای ناصر روستایی)

البته به دلیل تألمات شدید روحی مادر مکرّمهء شهید، پیکر پاکش به بهشت زهرای تهران منتقل شد و همانجا آرمید. در همین خصوص، کتاب ارزشمند «آبادانِ من» نوشتهء رزمندهء جانباز «نعمت الله سلیمانی خواه» را بخوانید. (آبادانِ من، خاطرهء 83، صفحهء 243 تا 246، انتشارات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدّس، 1375)

«علیرضا سرانجام اقدام» هم بچهء تهران بود. در آبادان شهید شد. به دلیل شرایط حادّ منطقه (عدم توان انتقال به موقع پیکرهای پاک شهدا در آن هنگام) تصمیم گرفته شد تا پیکر پاکش در آبادان به خاک سپرده شود.  بعدها تصمیم گرفته میشود که پیکر شهید را نبش کرده تا به تهران ببرند، ولی هربار که میخواهند دست به کار شوند، مسأله ای پیش میآید و کار متوقّف میشود. انگار که خود شهید راضی نیست از آبادان برود! گویا پدر شهید در اینباره با مرحوم آیت الله جمی(ره) مشورت میکنند و ایشان هم میگویند که صلاح نیست مزار شهید نبش قبر شود. و نهایتاً آبادان میشود آرامگاه ابدی «شهید علیرضا سرانجام اقدام». (نقل به مظمون از آقای رضا ارشدی)

***

لیلا فروهر!، شهید مجید فریدفر، و اسدالله یکتا در سکانسی از یکی از فیلمهای قبل از انقلاب.

شهید مجید فریدفر - شهیدجاویدالأثر شاهرخ ضرغام

سخن آخر!:

متولیّان محترم برنامهء شبهای شیدایی! و دست اندرکاران محترم موزهء جنگ تهران!:

بیش از سی سال است که در آثار مختلف سینمایی و سمع و بصری خودتان از «آبادان» و «آبادانی» تصویری وارونه و واژگون به نمایش گذاشته اید! صریح و صادقانه بگویید که دلیل این همه هجمه چیست؟! همه کاره جنگ که خودتون بودید! اصلاً آبادان و خرمشهر کجا بودند؟! وقتی لشگر 27 و لشگر 14 و لشگر 25 همه پستها را میان خودشان تقسیم کرده اند! پس دیگر شماها را چه کار با آبادان و خرّمشهر؟! درسته که این قداست زدایی از جنگ رو قبلاً از خودتون شروع کردید و اون رفیقتون! «مسعود دهنمکی» در فیلم «اخراجی های یک» با حیثیت و اعتبار خانوادهء محترم «شهید مجید خدمت» بازی کرد و کَک هیچ کدومتون هم نگزید! امّا لااقل به حرمت شهدای شهر خودتون «شاهرخ ضرغام» که «حرّ انقلاب»ش خواندید، همو که در بیابانهای جبههء ذوالفقاری برای همیشه جاویدالأثر گشت؛ و «مجید فریدفر» که زمانی همبازی اسدالله یکتا و لیلا فروهر در یکی دوتا فیلم سینمایی قبل از انقلاب بود و در این شهر به آرزوی دیرینه اش رسید؛ «بهروز لطیفی»، «علیرضا سرانجام اقدام» و ...کمی، فقط کمی حرمت نگه دارید!...

***

«شب قدر دعامون کنید»


شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۱۲
خودم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۴:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۹
0
5
چقدر عکس شهیدشاهرخ ضرغام باابهته
واقعا"لقب حر انقلاب برازندش بوده
روحش شاد
اگه زحمتی نیس درخصوصش بیشتر بنویسید
روح الله
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۱۵ - ۱۳۹۷/۱۲/۱۶
0
0
شهدا رفتند برای ایران ازهرنقطه ازایران عزیزم شهید داریم وفرقی بین شهید آبادانیو وتهرانی نیست،همشون برای ماعزیزن وشوخیایی که بارزمندگان آبادان صورت میگیره به خاطر همین سرزندگیو وزبون شیرینشونه،شاید خطایی درجایی صورت گرفته باشه..ولی نوشته شما دور ازغرض وبرای بهم زدن وحدت ملیه
حمیدرضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۲۸ - ۱۳۹۹/۰۵/۰۲
0
0
با سلام.من تجربه حضور در جبهه های جنگ تحمیلی را دارم..خونگرمترین و عاطفی ترین مردمی که در آن سالها دیدم مردم عزیز و مهربان خوزستانه که سالها دربدری را برای حفظ عزت وطنشون تحمل کردن..خدا حفظشون کند.انشاا....
محمد حسین ثابت اقلید ی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۲۰ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۵
0
0
ای کاش جنگ نمی شد پدرومادر های شهیدان واسرامفقودالاثر واقعا کمرشون خم شدپیرشدند ولی خوش به حال شهدا
طاها عبدالهی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۴:۰۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۸
0
0
شهدا اسطوره هایی از جنس واقعیت هستند نه خیال
ف
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۶
0
0
درسته بیشترین خسارت رو خوزستان دید ولی همه اقوام ایرانی خالصانه با هر گویشی در مقابل دشمن ایستادند با کمال احترام لطفا تفرقه نیندازید
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین