به اعتقاد من در سالهای اخیر، باندهای متحد در قدرت و ثروت آمدهاند و با فضاسازی و سازماندهی دارند خودشان را به فضای دانشجویی تحمیل میكنند.جمعیت شورای مركزی حمایت از ایثارگران، دو سال و نیم پیش خدمت رهبري بودند. خواستهشان این بود كه شما كسی را معرفی كنید تا با شما ارتباط داشته باشیم و مواضعی كه میخواهیم بگیریم كنترل كنیم كه منطبق بر مواضع شما باشد. ایشان فرمودند كه نه! ضرورتی ندارد. یك جا حكم است، همه باید اطاعت كنند.
آنچه در ادامه مي آيد بخش هايي از مصاحبه اي منتشر نشده با دكتر احمدي نژاد است كه در سال هاي استادي دانشگاه و اشتغال وي به فعاليت هاي علمي بيان شده است.
ما دوستانی داشتیم كه هم دوره ما بودند البته من قبل از سال 54 كه وارد دانشگاه شوم با محیطهای دانشجویی ارتباط داشتم. از سال 54 هم كه دانشجو شدم، دوستان هم دورهای داشتیم كه در دوران مبارزه با هم فعالیت می كردیم. بعدانقلاب پیروز شد. بعضی از اینها به سازمان منافقین و گروههای التقاطی پیوستند. با یكی از این آقایان در جلسهای صحبت می كردیم. او مدعی بود كه حضرت امام معصوم نیست و چون معصوم نیست لزومی به تبعیت از ایشان نداریم. ما به ایشان عرض كردیم كه امام یك شخصیتی است كه بیش از شصت سال خودسازی و عبادت و ریاضت و مطالعه داشته و اسلامشناس قطعی درجه یك و آدمِ آزمایش پس داده، شجاع، در متن مبارزه و در مرزهای عصمت است. خب اگر ما از ایشان تبعیت نكنیم به طریق اولی نباید از مركزیت سازمان شما هم تبعیت كنیم. چون مركز سازمان شما نه تنها هیچ كدام از این ویژگیها را ندارد، بلكه عكسش را هم آشكارا در خودش دارد. ایشان پذیرفت و گفت حرفتان درست است، من این منطق را می پذیرم. بعد از ایشان خواهش كردیم این ارتباط قطع نشود. گفتیم حالا بالاخره كه شما رفتید توی این سازمان، ماهی، پانزده روزی یك بار ما یك نشست داشته باشیم، شما سوالاتت را بپرس ما هم بپرسیم، بالاخره ارتباط داشته باشیم. ایشان گفت: نه! اینجا را دیگر من نمی توانم. دستور مركزیت سازمان هست كه با اینها تماس نداشته باشید. اینها ارتجاعی هستند و ذهن شما را تحت تاثیر قرار می دهند. یادم است همان موقع گفتیم خب اگر نمیخواهی ارتباط داشته باشی اشكالی ندارد ولی یك سری كتابهایی هستند، این كتابها را بخوانید. جالب است همان موقع گفت كه نه سازمان دستور داده نه تنها ارتباط نداشته باشید، بلكه كتابهای امثال آقای مطهری و اینها را هم نباید بخوانید. چون افكار آنها ارتجاعی است و شما را تحت تاثیر قرار می دهد. ببینید نگرش ابزاری چه جور آن را بزك كرده و آمده در ذهن یك دانشجو و نخبه جا انداخته و به طور كامل و دربست دارد از او استفاده می كند.
از همین سازمان منافقین هم برایتان مثال بزنم. در دانشگاه ما یك جوانی بود به نام قاسمعلی هدایتی كلیشادی. این یك دانشجوی جوانی بود، كار می كرد، درس میخواند و مادر پیرش را هم نگهداری می كرد. سرپرست خانواده بود. در روابط بین انجمن اسلامیِ دانشجویانی كه پیرو خط امام و اسلام ناب بودند و دانشجویان طرفدار سازمان منافقین، اختلاف نظری پیش آمد. یك گروهی را مامور كردند كه اظهار نظر كند. ایشان را هم به عنوان حكم مرضیالطرفین تعییین كردند. ایشان رفت بررسی كرد بالاخره حق را به آنها نداد. حالا دقت كنید. همین موضوع باعث شد كه سال شصت آمدند ایشان را در خانهاش دم افطار پیش مادرش كشتند، به رگبار بستند. به دلیل اینكه آن روز به نفع آنها رای نداد. چه كسانی او را كشتند؟ یك عده دانشجو. بسیاری از حوادث جنایت بار را یك عده دانشجویی كه عضو گروههای سیاسی بودند انجام دادند. هفتتیر را كی بهوجود آورد؟ یك گروه دانشجویی. یك دانشجو كه عضو دانشجویان طرفدار سازمان منافقین بود بمب را گذاشت. شهید مطهری را كی شهید كرد؟ یك دانشجو، تیم دانشجویی بودند اصلاً طرفدار گروه فرقان بودند. یك گروه التقاطی. شهید مفتح را كی شهید كرد؟ همینها. شهید قاضی را كی؟ همینها. اصلاً سازمان منافقین نخستوزیر را شهید كرد و مردم كوچه و بازار را از بچه و بقال و سبزی فروش و روحانی و كاسب و دانشجو به رگبار بست. توی همین دانشگاه دانشجویانی داریم كه به دست گروههای دانشجویی سازمان منافقین ترور شدند. ببینید، كسانی كه خیلی مدعی منطق و گفتوگو و این حرفها بودند، اما از لحاظ منطق حریف یك دانشجو نمیشدند، بالاخره مسلسل دست میگرفتند. تازه اینها مسلسل هم نداشتند آدمهای توی خیابان، دارد راه می رود می آیند به رگبار می بندند. تقدیس حركت دانشجویی به طور دربست یا به طور خاص؛ گروههای دانشجویی كه دربست در خدمت احزاب بیرونی هستند این به نظر من خودش یك فریب بزرگ است، چنین چیزی واقعیت ندارد.
یك دورهای بود كه فلان روزنامه وابسته به فلان حزب، صبح سر مقالهای می نوشت و همان مقاله، دستور كار بعضی از گروههای دانشجویی میشد. خیلی راحت می شد تطبیق داد. نحوه پشتیبانی هم یك معیار بسیار مهم دیگر در جهتگیریها و آرمانهای حركت دانشجویی است. با وجود نوسانات و پستیها و بلندیها و گرایشات متنوع و بعضاً متضادی كه در فعالیتهای دانشجویی بوده، همواره دو سه تا عنصر در صدر مطالبات و آرمانهای دانشجویی بوده است، یا بهتر است بگوییم دو سه تا ویژگی.
گروهی كه با یك معادله واهی، مثل تراكم، صدها میلیارد تومان پول را جابهجا میكند، خب با این پول میتواند دهها رسانه و روزنامه و حزب و شعار و ركن چهارم و ركن هشتم و همه چیز درست بكند. دیگر جایی برای عناصر با استعداد و دلسوز مستقل باقی نمی ماند. جالب است بدانیم كه این دوتا عنصر یا ویژگی در حركت دانشجویی آنقدر مهم بوده كه در طول حركت دانشجویی شصت سال اخیر، حتی گروههای دانشجویی كه وابسته به احزاب بیگانه بودند هم آن را شعار خود میكردند، دقت میفرمایید؟ اینها هم برای اینكه بتوانند در محیط دانشجویی پایگاه داشته باشند و تنفس كنند و فعالیت داشته باشند، این دوتا شعار را سر می دادند. یعنی شما یك گروه دانشجویی پیدا نمی كنید كه حركت دانشجویی بكند و مدعی جنبش باشد و این دو تا شعار را سر ندهد. اگر ما ببینیم گروههای دانشجویی و فعالیتهای دانشجویی هست، ولی از این آرمانها فاصله گرفته یا خدای ناكرده نقطه مقابل آن قرار گرفته است، میفهمیم كه عوامل دیگری داخل شده؛ چرا كه دانشجو به لحاظ جوان بودنش به طور طبیعی ضد نظام سلطه است و به طور طبیعی عدالت خواه است.
بالاخره دفاع از سرزمین به آن مفهوم نیست. امروز بحث عدالت محور اصلی است و اتفاقاً در اینجا زمینه برای پیشتازی، نوآفرینی و ابتكار بسیار زیاد است. و غیر از دانشجو هم نمیتواند. همان طور كه دیدیم مقام معظم رهبری به اعتقاد من قویترین و عمیقترین خطابشان را خطاب به حركت و جنبش دانشجویی ابراز فرمودند با محوریت عدالت خواهی.
یك نكته جالب هم برایتان بگویم، به اعتقاد من در سالهای اخیر، باندهای متحد در قدرت و ثروت آمدهاند و با فضاسازی و سازماندهی دارند خودشان را به فضای دانشجویی تحمیل میكنند آرمانها و اولویت هایی برای حركت دانشجویی تعریف میكنند كه اصلاً نه آرمان است نه اولویت. عمدهاش با هدف تخریب رقیب و بعد در امان ماندن خودشان است، یعنی در فضای كاملاً سیاسی. حركت دانشجویی را سركار می گذارند، بخش هایی از حركت دانشجویی را میفرستند دنبال نخود سیاه، بعد خودشان با ارتباطات اداری، میلیارد میلیارد جمع می كنند برای گسترش و بسط و ادامة حضورشان در حاكمیت. رهبری در عدالتطلبی مرزی مشخص نكردند تا آخر. در مبارزه با مفاسد هممرزی مشخص نكردند. اتفاقاً وقتی امنیت ملی ما كه متكی بر اعتماد مردم به نظام است، با مفاسد برخورد میكند، تقویت میشود. اگر برخورد نشود تضعیف میشود. چه طور یك نظام میتواند بر بی عدالتی یا رانت خواری یا امتیازطلبیهای ویژه دوام بیاورد؟ اصلاً امكان ندارد. نظام براساس عدالت دوام میآورد. عدالت یك پایهاش برخورد با مفاسد و جلوگیری از انباشته شدن ثروتهای مفت و جلوگیری از عدم اولویت بندیهای صحیح در برنامه ریزیهای كشور است. پول كشور را ببرند یك جاهایی خرج كنند كه اصلاً اولویت نیست. استعدادها و نیازهای اصلی كشور معطل ماندهاند. اتفاقاً اگر جنبش دانشجویی با این موارد برخورد داشته باشد امنیت ملی ما تقویت می شود.
نباید دانشگاه به باشگاه مجانی احزاب سیاسی تبدیل شود. اگر كسانی هستند كه دوست دارند عضو گروههای سیاسی یا شعبهای از گروههای سیاسی باشند، این تابلو را وادار كنیم نصب كنند. آقا ما عضو فلان حزبیم. اینها دانشجو هستند فعالیت هم میكنند؛ انشأالله فعالیتشان هم مثبت است من نفی نمی كنم، اما این یك حركت دانشجویی نیست. حركت دانشجویی باید ارتباطش را با مدیریت و آموزش عالی مشخص كند.
امروز آموزش عالی وابسته به یك حزب و گروه است، همة امكانات را هم بسیج كرده كه منافع آن حزب را تامین كند، ممكن است فردا یك حزب دیگری بیاید. خب حركت دانشجویی باید تاثیرپذیری خودش را از این تحمیلات به حداقل برساند. در ضمن حركت دانشجویی باید مراقب نفوذیها باشد. ببینید حركت دانشجویی همان مقدار كه ارزشمند و عزیز و تاثیرگذار است، به همان میزان هم آفتپذیر است. بالاخره میآیند و روی دانشگاه سرمایهگذاری می كنند.
من یادم است، اولی كه دفتر تحكیم تشكیل شده بود و ما شورای اول تحكیم بودیم و چهار نفر به عنوان نمایندگان كل دانشگاههای كشور رفتیم خدمت حضرت امام كه گزارش را بدهیم. ایشان یك سخنرانی كردند؛ بیش از نیمی از آن سخنرانی مربوط به این است كه مراقب نفوذیها باشید. مراقب باشید دشمن سرمایه گذاری می كند. دو سال بعدش دیگر دو سوم صحبتهایشان راجع به اهمیت حفاظت از حریم فعالیتهای دانشجویی در مقابل نفوذیهای دشمن است. اینها را خیلی باید مراقب باشیم.ببینید مثلاً یك خبری ما شنیدیم كه آقا مدیر عامل ایران خودرو عوض شد. یك سری مقالاتی خواندیم كه ایشان مخالف واردات خودرو بود به همین دلیل عوض شد. ما كاری نداریم به اصل واردات خودرو، این یك بحث تخصصی میطلبد. به این كه نسبت واردات خودرو با اشتغال و صنعت و منابع ارزی ما چیست، كاری ندارم. اما وقتی چند روز بعدش وزارت صنایع، اطلاعیه آزادی واردات خودرو را میدهد و در كنار آن، خبر میرسد كه یك حزب قدرتمند حكومت، 2500 ماشین را در جنوب خلیج فارس آماده واردات دارد؛ حركت دانشجویی باید این را دیدهبانی بكند؛ بگوید آقا این رانت اجازه دیگر نمی دهد كه آزادی و مشاركت واقعی باشد؛ فرصتهای برابر را از بین میبرد. شما كه در دولت هستید، به چه حقی از قبل خبر دارید و همه كارهایتان را هم كردهاید؟ یا وقتی كه می بینیم یك ماجرای تراكم بهوجود میآید و صدها میلیارد تومان میرود توی جیب یك عده خاص، كه نوعاً سیاستمدار سیاسی هم هستند، اینجا باید حركت دانشجویی فریاد بزند.
زمانه: من بیشتر آن تعامل مثبت را عرض میكردم، به این معنا كه در جهت اجرای برنامهها همكاری كند...
من مثالی میزنم؛ قوه قضاییه تصمیمی گرفته و بهنظر ما تصمیم خلاف است، باید حرفمان را بزنیم؛ البته با روش صحیح. توهین، هتاكی، بی ادبی، در شأن هیچ انسانی نیست چه رسد به دانشجوی پیشتاز كه باید حتماً با روش صحیح و منطقی اظهار نظر كند. مجلس دارد تصمیم غلط می گیرد باید حرف بزنند. دولت یا فلان نهاد تخلف كرده، باید حرف بزند. این نیست كه چون حالا این چارچوبها هستند، از هركدام باید اجازه بگیرید. اتفاقاً وظایف مسلمانی می گوید: نه! تواز كی اجازه باید بگیری؟ امام جامعه راه را باز كرده. در چارچوب اسلام شما آزادی، عمل كن!
من یك خاطره از رهبری بگویم؛ جمعیت شورای مركزی حمایت از ایثارگران، دو سال و نیم پیش خدمت ایشان بودند. خواستهشان این بود كه شما كسی را معرفی كنید تا با شما ارتباط داشته باشیم و مواضعی كه میخواهیم بگیریم كنترل كنیم كه منطبق بر مواضع شما باشد. ایشان فرمودند كه نه! ضرورتی ندارد. یك جا حكم است، همه باید اطاعت كنند. بالاخره حكومت باید حفظ شود؛ دیگر آنجا تحلیل بردار نیست و روشن است؛ من اینها را می گویم. یك جا سلیقة سیاسی است، مشی سیاسی است، این به عهدة خودتان است. شما بروید طراحی كنید. این جمله ایشان است ممكن است سلیقة من در یك موضوع سیاسی با سلیقة شما نخواند. شما كارتان را بكنید. معنی این فرمایش این است كه شما بروید فكر و تحلیل و تدبیر كنید، منتهی با جهتگیریهای اصیل.
منافع گروهی و شخصی و این چیزهای پست را بگذارید كنار. اگر من دیدم شما دارید از آن مسیرهای صحیح خارج میشوید، تذكر خواهم داد، اما خودتان میدانید. ممكن است مشی سیاسی شما با من نخواند؛ اشكالی ندارد.
ببینید ظرفیتهای نظام امامت چقدر وسیع است. نمی گوید لزوماً به هر كسی كه من رای میدهم تو رای بده، یا من امروز این جوری موضع گرفتم تو هم عین همین موضع من را بیا بگیر. نه، یك جا ضرورتهای حكومتی و دستور است، دیگر همه باید اطاعت كنند؛ همة حكومتها همین هستند. اما نود درصد مسائل، مسائل سلیقهای است. شما خودتان فكر كنید. اصلاً هیچ حزب و گروه و دستگاه دولتی، نهتنها به مجموعة دانشجویی، بلكه به تك تك آحاد جامعه هم حق ندارند نظرشان را تحمیل كنند. به چه حقی تحمیل كنند؟ فرض كنید دولت فردا دوست دارد اینها نمایندة مجلس شوند. خوب من یك فردم، باید تبعیت كنم؟ نه. به من اجازه دادهاند خودت برو نگاه كن، تشخیص بده و انتخاب كن. حالا حركت دانشجویی در این فضا هم میتواند تاثیر بگذارد.
حركت دانشجویی میرود جلو، یك جا اگر خیلی پرت افتاد، بالاخره رهبری كه امام حق است میگوید آقا یك كم فرمان را بگیر آن طرف، رو به این طرف. تا حالا هم همین طوری بوده. زمان امام هم همین طوری بوده. امام نیامدند بگویند شما نروید اینجا را بگیرید، یا بروید آنجا را بگیرید؛ امام فضا را باز میكند در جهات كلی انقلاب، یك عده دانشجو نشستند فكر كردند كه امروز به نفع انقلاب است برویم اینجا را بگیریم، گرفتند، امام گفت: بارك الله. در جای دیگر گفتند به نفع انقلاب است برویم این كار را بكنیم. بارك الله، تاییدشان كردند. اگر جایی هم به ضرر بوده، رهبری نشسته بالا و دیدهبان است، دارد جلو را میبیند.
اصلاً یكی از حقوق ما بر رهبری این است. حقی كه ما برگردن رهبر داریم این است كه منافع ما و حقیقتها و اصالتها را، خوب تشخیص بدهد و ما را در جریان بگذارد. حق ما بر اوست. دقت كنید. اگر انجام نداد باید جواب بدهد. همان طور كه او حقی بر ما دارد.
من فكر میكنم حركت دانشجویی اگر بگوییم به هیچ جایی متكی نباشد و هیچ شاخصی بر حركت نداشته باشد اصولاً حرف لغوی است. مثل این میماند كه بگوییم آقا ما تو را رها كردیم، خودتی و خودت. خداوند این را نمی گوید. خداوند می گوید من برایت، هم یك پیامبر درونی گذاشتم هم یك حجت بیرونی می گذارم. شاخصی می گذارم نگاه كن برو. اگر شاخص بیرونی نباشد چه مسوولیتی از من می خواهد؟...
مشروح اين مطلب را در ستون گفتگو بخوانيد.