استقبال ازنمایشگاه خیریه عکس " آذربایجان من"

بسمه تعالی
اندیشه سیاسی آذربایجان، عشق به آذر بایجان است.
زلزله اخیر در شمال غرب کشور نشان داد که اندیشه سیاسی آذریها عشق به آذربایجان وزنده نگه داشتن آن است.واین عشق برخاسته از فرهنگ وتمدن غنی وکهن این دیار است.سطح نخبگان سیاسی، علمی، فرهنگی واجتماعی این خطه در مقایسه با ملتهای بزرگ جایگاه ویژه ای داردوشعارشان از بدو وجود استقلال وآزادی بوده ونمادشان حرییت وپرچم زرد است. مردمی هستند خونگرم وغیور که جای جای ایران و حتی کشورهای دیگر به آن عشق می ورزند که برخود وظیفه می دانیم از تمامی ملت بزرگ ایران و تمامی مسئولین نظام جمهوری اسلامی در حمایت از زلزله زدگان این دیار مزید سپاس وامتنان را داشته باشیم.آذر بایجان همیشه ودر همه حال در حمایت از نظام وکشور جانفشانی کرده ونقش بسزایی در اثرگذاری تهدیدها داشته.که می توان بصیرت ،آگاهی و بهاء ندادن به تحریکات بیگانگان در فتنه سال 88 اشاره کرد که عشق این ملت به نظام واسلام وهمچنین دستیابی به سعادت ستودنی است.اما اگر به تاریخ چند دهه اخیر برگردیم می بینیم متاسفانه عده ای از هموطنان این ملت در سناریوی فرو پاشی شوروی از لحاظ جغرافیایی جدا گردیده ودر قالب یک کشور زیر سلطه غرب بسر می برد. بیداری اسلامی در آذر بایجان از زمان مشروطیت تا به امروز با شعار استقلال وآزادی زنده بوده ودر سال 57 با حمایت قاطع آذریهای شمال غرب کشور و سایر شهرستانهای ایران عزیزکه جمعیتی بالغ بر یک سوم جمعیت ایران هستند انقلاب هدفمند اسلامی را به ثمر رساندند وخود را از سلطه غرب وشرق نجات دادند.حال این آذربایجان را چه شده که غرب مسیحی با سلطه خود بر مسلمانان آذربایجان و تشویق ارامنه به نفوذ وسلطه بر این ملت خاموشند؟غرب با تمام توان عزم خود را چه از لحاظ فرهنگی و نظامی در جهت سلطه بر این ملت جزم کرده وحتی برای براندازی نظام اسلامی ایران چشم به فریب آذریهای ایران دوخته که این ملت هم همیشه دست رد به سینه بیگانگان زده وخواهد زد.غرب با گستاخی تمام وفریب عده ای وبا نمادهایی به شکل حیوان قصد کوچک شمردن و بی هویت کردن این ملت بزرگ رادارد.اما با کمی تامل بر وضعیت مردم مظلوم وبزرگ آذربایجان شمالی می بینیم که ملت آن دیار از تمامی حقوق خود اعم از آزادی های فردی واجتماعی وحتی سیاسی محروم بوده ودر یک قالب لائیک بی هویت می شوند .و با پرورش عده ای بدون هیچ اندیشه ، تمدن وفرهنگ انتظار جدایی آذر بایجان ایران والحاق به آذربایجان شمالی را دارند.شما را بخدا ما را چه فرض کرده اند؟ از شما می پرسم مگر برخی از شهر های شما متعلق به ایران نبوده اند؟ مگر چه دارید که بر سعادت ما می کوشید؟ اگر راست می گوئید سعادت مردم آذربایجان شمالی را فراهم کنیدوحال اینکه ما هنوز هم معتقدیم که آن شهر ها وآذر بایجان شمالی باید به کشور پهناور ایران ملحق شود .آذربایجان شمالی جزئی از ایران است وعقلانیت حکم می کند اگر بنای یک پیوند در میان آذربایجانی که از ایران جدا شده است باشد آن پیوند آذربایجان شمالی به ایران اسلامی است که استقلال و آزادی آذربایجان را در تمامی عرصه های اثر گذاری بر سرنوشت کشو موثر می داند. وانشاا... روزی خواهد رسید هموطنان ما در آذربایجان شمالی با استقلال وآزادی وبا یک گفتمان اسلامی در جهت رسیدن به سعادت دست ارامنه وغرب را از سلطه بر این ملت کوتاه خواهند کرد.
براستی اگر ستارخان وباقر خان زنده بودند کدام الحاق را ترجیح می دادند؟
هموطنان بیائید در جهت حرییت آذربایجان شمالی ونجات ملت اسیر در سلطه غرب بکوشیم...
به امید روز مهر
مهدی پیرقلی- pirgole@yahoo.com

سلام
براستی که چنین است

نظر مبهم و پیچیده ای است نیاز به توضیح کارشناسی دارد.

سلام فکر نمی کنید خیلی تند رفتید وبه این صراحت نمیشه صحبت کرد

اجازه بدهید همین قدر از خاک مان راحراست کنیم بقیه پیش کش به فکر وطن خودمان باشیم که هر روز دست خوش فتنه جدیدی میشود واسایش ملت مان را برهم می زند ...