کد خبر: ۹۵۷۰۹
تاریخ انتشار:

ماجرای یک خبرنگار در روز خبرنگار

بنده طلبه هستم، در کنار طلبگی به شغل شریف خبرنگاری هم اشتغال دارم.

امروز در روزی که نام خبرنگار بر آن نهاده‌اند، مشکلی برایم پیش آمد که شنیدنش خالی از لطف نیست.

استانداری و اداره کل ارشاد اسلامی قم برای افطار بنده و تعدادی از همکاران را برای صرف افطار دعوت کرده بودند.

زنگ زدم به همسرم تا با فرزندم بیایند سر میدان جانبازان تا از آنجا به محل برگزاری مراسم برویم.

ساعت تقریبا 19:15 دقیقه بود.

سر میدان جانبازان، جایی که تاکسی‌های خطی می‌ایستند جلوی یک تاکسی را گرفتم و گفتم دربست؛ آخه خیلی دیر شده بود و بنده هم از بد قولی بدم میاد.

راننده تاکسی نگه داشت و ما سوار تاکسی شدیم، تا اینجا مشکلی نبود.

وقتی تاکسی خواست حرکت کند، یک استوار پلیس که وظیفه اش جلوگیری از سوار کردن مسافر از سوی ماشین‌های غیر مسافر کش و غیر خطی است به رانند علامت داد که بایستد، راننده پیاده شد، به سراغ سرکار استوار رفت، سرکار استوار بهش گفته بود که چرا اینجا مسافر سوار کردی و باید آنها را پیاده کنی؛ در غیر این‌صورت شما را جریمه می کنم.

راننده به سراغ بنده آمد و گفت که همچین مشکلی پیش آمده است.

به این سرکار استوار گفتم: بنده نمی خواهم به مسیری که تاکسی های خطی می روند بروم و مقصدم جای دیگری است به همین دلیل تاکسی دربست کرده ام.

ظاهرا استدلال وی این بود که چون در ایستگاه تاکسی های خطی سوار تاکسی غیر خطی شده ام مرتکب جرمی نابخشودنی شده ام و یا باید پیاده شویم یا راننده تاکسی باید جریمه شود.

به هر صورت به عملکرد وی اعتراض کردم و بهش گفتم که از او شکایت می‌کنم که جواب داد هرکاری می‌خواهی بکن و .....

بعد از این که به وی اعتراض کردم، همسر و فرزندم از تاکسی پیاده شدند و کمی بالاتر که نوشته بود ایستگاه تاکسی سوار تاکسی دیگری شدیم؛ اما این‌بار هم این درجه‌دار وظیفه شناس! راننده تاکسی دوم را خواست و دوباره گفت یا این مسافر را پیاده می‌کنی یا باید جریمه شوی!

خیلی عصبانی شدم، با دهان روزه، همراه با همسر و فرزندم، فرزندی که عشق پلیس است و هر جا پلیسی را می‌بیند بلافاصله پیش او می‌رود و سلام می‌کند و دست می‌دهد؛ با پلیس 110 تماس گرفتم و مشکلم را مطرح کردم، البته قبل از آن با سامانه 197 تماس گرفتم که ظاهرا پیام‌گیر است و کسی به صورت زنده جواب‌گو نیست.

پس از چند دقیقه ماشین گشت پلیس رسید، شرح ماوقع را برای درجه داری که آمده بود گفتم، آن درجه دار راهنمایی‌و رانندگی به پرسش درجه‌دار همکارش در پلیس 110 ابتدا جواب نداد و به او گفت باید پیاده شوی تا من به سوالاتت جواب دهم.

درجه‌دار پیاده شد و دوباره پرسید چه مشکلی پیش آمده است؟

درجه دار راهنمایی و رانندگی شروع کرد به دروغ گفتن که راننده‌ها مرتکب تخلف شده‌اند و نباید اینجا مسافر سوار کنند؟

به او گفتم شاید بار اول حرف شما درست باشد و راننده مرتکب تخلف شده باشد! اما بار دوم که من در ایستگاه تاکسی(غیر خطی)‌ سوار شدم چرا شما مانع شدید؟ شروع کرد دروغ خود را تکرار کردن.

در همین حین یک تاکسی دیگر رسید، جلوی تاکسی را گرفتم و گفتم دربست. آن درجه‌دار راهنمایی و رانندگی باز هم به این راننده گیر داده بود که چرا وسط خیابان ایستاده‌ای؟ چرا اینجا مسافر سوار می‌کنی و ....

قبل از سوار شدن به این تاکسی رو به این درجه‌دار کردم، اسمش را خواندم، ظاهرا سید و اولاد پیامبر رحمت و کرامت بود؛ به او گفتم سید اولاد پیغمبر در این روز ماه مبارک رمضان، با دهان روزه، در حالی‌که همسر و فرزندم همراهم هستند تو و اعمالت را به جدت واگذار می کنم و امیدوارم که جدت به کمرت بزند.

بعد از میهمانی آمدم خانه، فرزندم بی‌سیمش را برداشته و با پلیس تماس گرفته، می‌گوید الو مرکز، الو مرکز! یه پلیس بد جلوی ما را گرفته و نمی‌گذارد سوار تاکسی شویم.....

ای کاش این درجه‌دار حرمت لباس مرا که لباس پیامبر است حفظ کرده بود!

ای کاش این‌درجه‌دار حرمت روز خبرنگار را نگاه‌داشته بود!

ای کاش این‌ درجه‌دار حرمت همسر و فرزندم را نگاه‌داشته بود!

ای کاش این درجه‌دار حرمت شب‌قدر را نگاه داشته بود!

بد اخلاقی این درجه‌دار خلقم را تنگ کرد، الآن که پاسی از شب قدر گذشته هنوز هم دارم به این موضوع فکر می‌کنم، نمی‌دانم امشب سر راحت زمین گذاشته است یا نه؟

هنوز با خودم کلنجار می‌روم که او را ببخشم یا نه؟

با خودم فکر می‌کنم وقتی این درجه‌دار نیروی انتظامی به خودش اجازه می‌دهد با یک طلبه ملبس در شهر قم که شهر کریمه اهل بیت(ع) است این‌گونه برخورد کند، با دیگران چه برخوردی می‌کند؟

البته بنده بداخلاقی این درجه‌دار راهنمایی و رانندگی را به پای نیروی انتظامی و افسران و درجه‌داران زحمت‌کش آن نمی‌گذارم، اتفاقا همیشه برای آنان دلسوزی می‌کنم و می‌گویم شغل آنان بسیار سخت است، باید ساعت‌ها بر روی پا بایستند و .....

پی‌نوشت:

نام و نام خانوادگی این درجه‌دار نزد بنده محفوظ است.

خوشحال می‌شوم نظر شما را درباره این مسأله بدانم، موافق یا مخالف!
به نظر شما اشتباه از بنده بود یا ایشان!
وی را ببخشم یا نبخشم؟ چرا ببخشم و چرا نبخشم؟

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین