کد خبر: ۹۳۹۱۷
تاریخ انتشار:

جمله کلیدی در دعای ابوحمزه

دعای ابوحمزه ثمالی برخی اوصاف خدای تعالی آمده است و بیان شده كه تمام عظمت‌ها و تمام بزرگی از اوست؛ همچنین، در برخی فرازها به مسئله «روش‌شناسی» شناخت خدا پرداخته شده و بیان شده كه آیا انسان باید خدای تعالی را از آثارش بشناسد؟ یا این ‌كه انسان باید از خود خدا به شناخت او برسد؟
دعای ابوحمزه برای همه روزه‌داران در ماه مبارك رمضان قابل بهره‌ بردن است و یكی از یاران نزدیك امام زین‌العابدین(علیه السلام) این دعا را از آن حضرت(علیه السلام) نقل كرده است. امام سجاد(علیه السلام) شب‌ها در ماه مبارك رمضان مشغول نماز بودند و هنگام سحر كه می‌شد این دعا را می‌خواندند.

دعایی قابل استفاده برای عموم مردم

استفاده از دعا مراتبی دارد و حداقل این است كه شخص، اگر معنای عبارات دعا را هم نداند، ولی در عین حال نوعی توجه به ذات اقدس الهی داشته باشد و این توجه خودش بسیار با اهمیت است.

حقیقتا برخی از فرازهای دعای ابوحمزه ثمالی برای خواص است و آنقدر معانی عمیقی دارد كه فهم و تأمل در آن‌ها نیازمند معرفت عمیقی است كه باید آن معارف آموزش داده شود و به راحتی نمی‌توان به عمق آن دست یافت.

مانعی برای نخواندن دعا

نفهمیدن یا ندانستن معنای برخی فرازهای دعای ابوحمزه ثمالی نباید مانع از خواندن این دعای شریف شود .

درباره قرآن كریم نیز همین مسئله وجود دارد؛ یعنی اگر كسی معنای عبارات را نمی‌داند، نباید بگوید كه من قرآن نمی‌خوانم؛ بلكه باید به توجه خاص، آن را بخواند و كم‌كم به فهم معانی و مفاهیم نیز برسد.

در دعای ابوحمزه ثمالی برخی اوصاف خدای تعالی آمده است و بیان شده كه تمام عظمت‌ها و تمام بزرگی از اوست؛ همچنین، در برخی فرازها به مسئله «روش‌شناسی» شناخت خدا پرداخته شده و بیان شده كه آیا انسان باید خدای تعالی را از آثارش بشناسد؟ یا این ‌كه انسان باید از خود خدا به شناخت او برسد؟

آغاز دعای ابوحمزه ثمالی

دعای ابوحمزه با مسئله شناخت خدای تعالی آغاز شده است. در فرازهای ابتدایی این دعای شریف آمده است: «بِكَ عَرَفْتُكَ وَ اَنْتَ دَلَلْتَنى عَلَیْكَ وَ دَعَوْتَنى اِلَیْكَ وَ لَوْلا اَنْتَ لَمْ اَدْرِ ما اَنْتَ: به‌ وسیله خودت من ترا شناختم، تو مرا بر خود راهنمایى كردى و به ‌سوى خود خواندى و اگر تو نبودى من ندانستم كه تو كیستى».

در این بخش از دعای ابوحمزه ثمالی، امام زین‌العابدین(علیه السلام) تصریح می‌فرمایند : شناخت خدای تعالی از طریق خود خدای متعال است؛ بنابراین، شناخت پروردگار بدون عنایت خود او امكان‌پذیر نیست؛ لذا توحید و معرفت نسبت به پروردگار كه شالوده دین است، بدون توجه خاص پروردگار به انسان برای شناخت و معرفت نسبت به ذات اقدس او امكان ندارد.

ریشه تمام مشکلات معنوی

تمام مشكلات معنوی از عدم شناخت صحیح خدای تعالی است .

این‌ كه انسان صرفا به زبان بگوید كه به خدا اعتقاد دارد، كافی نیست و ما نیاز به شناختی داریم كه در زندگی و رفتار انسان، حضور جدی داشته باشد و ضمانت اجرایی برای تقید به احكام الهی را در انسان به وجود بیاورد.
 
جمله حسّاس و كلیدی دعای نورانی ابوحمزه ثمالی

بِكَ عَرَفتُكَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلِیكَ وَ دَعوتَنِی إلَیكَ وَ لُولا أنْتَ لم أدْرِ مَا أنْت

برخی از جمله‌های این دعای نورانی ابوحمزه در حدّ كلید درهای دیگر است . یكی از آن جمله‌های كلیدی همین است كه بِكَ عَرَفتُكَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیْك . این بِكَ عَرَفتُكَ را همه داعیان عرض می‌كنند: خدایا! به وسیله تو ما تو را شناختیم .

بِكَ عَرَفتُكَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیكْ. این أوَلَمْ یَكْفِ بِربكَ أنَّهُ عَلی كُلِّ شِیءٍ شَهِید(سورة فصّلت/ 53)، یعنی خداوند برای این كه روشن بشود، برای این كه دیگران به خوبی درك بكنند خداوند حقّ است، خود را به آنها نشان می‌دهد . آنها با مشاهده خداوند، خداوند را می‌شناسند. نیازی به آیات آفاقی و انفسی نیست. در اینجا راه و هدف یكی است.

خدا را با خدا باید شناخت؛ «آفتاب‌ آمد دلیل‌ آفتاب‌»

خداوند سبحانه‌ و تعالی‌ شأنه‌ نور است‌ و ظاهر، و همه موجودات‌ را او به‌ ظهور رسانیده‌ است. انسان‌ می‌خواهد برسد به‌ او؛ اینكه‌ مخلوق‌ است‌ و ظهور، كجا و كی‌ و چگونه‌ امكان‌ دارد به‌ ظاهر برسد؟ وقتی‌ از اظهارِ ظهور رفع‌ ید نماید، متّصل‌ بشود به‌ شعاع‌ و برگردد به‌ مبدأ نور . برگردد به‌ خورشید ، و برود در ذات‌ خورشید . آنجا دیگر شعاع‌ نیست‌ . خورشید ، خورشید است‌ . و لهذا ذات‌ خورشید را غیر از خورشید ، موجودی‌ نمی‌تواند بشناسد .

ما هر چه‌ خورشید را تعریف‌ و تمجید و تحمید و تحسین‌ نمائیم‌ ، كجا حقیقتش‌ را توانسته‌ایم‌ بازگو كنیم‌ ؟ كجا خورشید را خواهیم‌ دید ؟ كجا گرمای‌ خورشید را ادراك‌ می‌كنیم‌ ؟ كجا از عظمت‌ خورشید و نفس‌ خورشید و كیفیّت‌ و كمّیّت‌ آن‌ اطّلاعی‌ پیدا می‌كنیم؟ ما میلیونها فرسنگ‌ از خورشید دوریم‌ كه‌ فی‌الجمله‌ حرارتی‌ از آن‌ به‌ ما می‌رسد. وقتی‌ بخواهیم‌ خورشید را نگاه‌ كنیم‌ باید با شیشه سیاه‌ رنگی‌ آن‌ را مشاهده‌ كنیم‌ تا از پشت‌ حجاب‌ سیاه‌ و تاریك‌ فقط‌ بتوانیم‌ قرص‌ آن را ملاحظه‌ نمائیم‌ .

معرفت‌ ما به‌ خورشید همین‌ مقدار است‌ . چه‌ كسی‌ قدرت‌ آن را دارد كه‌ خورشید را پیدا كند و عارف‌ و شناسای‌ او گردد ؟ آن‌ كس‌ كه‌ از اینجا برخیزد و برود در درون‌ خورشید ذوب‌ شود و محو شود و از ذرّات‌ وجود و هستی‌ او گردی‌ هم‌ نماند ، او خورشید را شناخته‌ است‌ . افسوس‌ كه‌ در آنجا «او» پیدا نمی‌شود و عبارت‌ و لفظ‌ «او» در ذات‌ خورشید راه‌ ندارد .

در بعضی از روایاتی كه ذیل این بخش از آیات سوره مباركه یوسف آمده است كه أأنْتَ یُوسُف، آنجا وجود مبارك امام صادق طبق نقل صاحب تُحَف العقول این بیان نورانی را در شناخت خدا ذكر كرد كه معرفت شاهد قبل از معرفت وصف اوست. یعنی ما شاهد را اوّل می‌شناسیم ، بعد صفات او را می‌شناسیم . ولی اگر موجودی غائب بود، اوّل وصفش را می‌شناسیم ، بعد ذاتش را می‌شناسیم . خلاصه آن حدیث این است كه: شناخت ذات شاهد قبل از وصف اوست.

شناخت ذات غائب بعد از وصف اوست . بعد استشهاد می‌كند كه برادران یوسف اوّل او را دیدند، بعد به یوسف بودن او پی بردند. أأنْتَ یُوسُف. نگفتند: یوسف توئی! گفتند: تو یوسفی؟ وجود مبارك امام صادق هم می‌فرماید به این كه: خدا مشهود همه ماست. ما اوّل او را می‌شناسیم، بعد اوصاف او را می‌شناسیم .

انسان خدا را به وسیله خدا بشناسد. خدا راهنمای انسان است و اگر خدا كسی را راهنمائی نكند نمی‌تواند خدا را بشناسد . و خدا راهنمائی‌های فراوانی را اِعمال كرده است . منتها این سالك مُتطرّق است كه باید از این راه‌ها استفاده بكند و به مقصد برسد. پس همگان، همه طوائف و همه ی انسان ها با هر درک و فهمی این جمله را می‌خوانند، منتها هر كس در حدّ خاصّ خود.
                                                                                                    
منابع :

تبیان
بیانات آیت الله جوادی آملی
بیانات حجت الاسلام مظاهری

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین