کد خبر: ۹۰۱۵۳
تاریخ انتشار:

اين رزم ستاد مشترك مي خواهد

کیهان:

اگر براساس اسناد و مدارك تاريخي بخواهيم منحني فشار مشركان بر جبهه مسلمين- به رهبري پيامبر اعظم(ص)- را ترسيم كنيم، بي ترديد جنگ احزاب، نقطه اوج اين فشارها و در عين حال آغاز سقوط قدرت دشمن با شيب تند است. طوايف گوناگون دشمن در اين جنگ تمام نيروهاي خود را در خارج و داخل مدينه گرد هم آوردند تا كار حكومت ديني را يكسره كنند. اين حجم از بسيج نيرو بي سابقه بود حال آن كه جبهه مسلمين به پيشنهاد سلمان فارسي تنها توانست بخشي از ورودي شهر را خندق بزند و از سرعت حمله دشمن بكاهد. اما شروع پرماجراي جنگ با فرجام آن هيچ تناسبي نداشت. هنگامي كه كمر سپاه كفر با تدبير و مقاومت و شجاعت سپاه اسلام شكست، دشمن پس از آن هرگز نتوانست كمر راست كند و هزيمت هاي بعدي براي آنها رديف شد.
حكايت اين روزهاي ما هرچند به لحاظ شرايط آغاز جنگ احزاب مطلقا با آن روز قابل مقايسه نيست و امروز در شرايط بسيار مقتدرانه اي به سر مي بريم اما از لحاظ فرجام مي تواند بسيار به آن جنگ شبيه باشد. به عبارت ديگر چند ماه مقاومت توام با تدبير و شجاعت، كمر شيطان بزرگ را چنان خواهد شكست كه ديگر نتواند قد راست كند. امروز قدرت هاي زورگوي عالم همه نيروي خود را براي مقابله با حركت عظيمي كه وجود و بقا و پيشرفت جمهوري اسلامي در دنيا به وجود آورده، متمركز كرده اند. اين تمركز و فشار و محاصره و ايذاء به تعبير رهبر انقلاب براي از رونق انداختن كانون اصلي بيداري اسلامي است. آنها در همين 4-3 ماه گذشته نشان دادند كه اهل منطق در مذاكره نيستند و از آن سو، اميدي ندارند به اين كه بتوانند باج بگيرند. برآورد راهبردي دشمن از 3 دور مذاكره طي 3 ماه گذشته اين است كه مقاومت ايران بايد در دو سطح مسئولان و مردم بشكند و «ما نمي توانيم» جاي «ما مي توانيم» بنشيند. محافل قدرت كارگردان در غرب- آمريكا و انگليس و اسرائيل- به زحمت توانسته اند جبهه اي نيم بند را فراهم كنند كه اگر براي چند ماه ديگر با سد مقاومت مواجه شود، قدرت ماندگاري ندارد و به هزيمت و ازهم پاشي مي گرايد. بنابراين رويارويي تازه بيش از هر چيز، نبرد اراده هاست و مسئله مهم اين است كه از اين جنگ چه برداشتي بايد داشت و براي مقاومت چه تدابيري بايد انديشيد؟
1- فشار دشمن در جنگ احزاب باعث غربال اعتقادي ميان جبهه اسلام شد. گروهي كه منافق يا صاحب قلب هاي بيمار بودند گفتند «خدا و رسولش جز وعده دروغ به ما نداده اند» و «اي مردم يثرب! اينجا جاي توقف شما نيست، برگرديد»! اما گروه مومنان كه از رسول خدا(ص) پيروي مي كردند، «هنگامي كه لشكر احزاب را ديدند گفتند اين همان وعده خدا و رسول اوست كه به ما دادند و خداوند و فرستاده او راست گفتند. و اين ماجرا جز بر ايمان و تسليم آنها نيفزود». هدف شيطان از بسيج نيروهايش، ايجاد رعب و انفعال در جبهه ايمان است تا آنجا كه به جاي ايستادگي بگويند «لا طاقه لنا اليوم. ما امروز قدرت مقاومت نداريم». احساس ناتواني گروهي از سپاه طالوت در برابر سپاه ياغي جالوت، نقطه مقابل تلقي مومناني بود كه گفتند «چه بسيار گروه هاي كم شماري كه بر گروه هاي پرشمار به اذن پروردگار پيروز شدند و خداوند با صابران است». مناجات آنها با خداوند اين بود كه «ربنا افرغ عليناً صبراً و ثبّت اقدامنا وانصرنا علي القوم الكافرين». سرنوشت اين جنگ با پيروزي سپاه ايمان رقم خورد در حالي كه گروه اول جا زده بودند. اين كه چرا طايفه اي شهامت مقاومت و پيروزي را پيدا كردند و طايفه اي ديگر خود را باختند و گريختند، سؤال مهمي از جنس فلسفه تاريخ و سنت هاي الهي است. گروه اول بي تقوايي كردند و حرمت حرام الهي نهي شده را شكستند حال آن كه گروه دوم درباره نوشيدن از نهري كه بهانه آزمون و ابتلا بود، سر بر فرمان الهي نهادند.
نقطه تمركز عمليات چند لايه دشمنان براي رسيدن به همين نقطه است كه مردم و مسئولان ما- يا دست كم بخشي از آنها- به حرمت ها و محرمات آلوده شوند، اگر نه نمي توان از آنها ناله «لا طاقه لنا اليوم» شنيد. باور «ما مي توانيم» از سرچشمه ايمان و اميد و اراده و اتحاد جوشيد و لازمه خشكاندن اين باور استراتژيك همين است كه ايمان مردم يا مسئولان فرو بريزد. يا اميد و اراده آنها ترك بردارد. و يا در وحدت آنان شكاف افتد. ستاد مشترك و اتاق فرماندهي دشمن بر آن است كه «شبيخون فرهنگي»، «فشار سياسي- اقتصادي»، «اختلافات سياسي»، «فتنه فرآوري و بازتوليد شده» و «عمليات رواني و رسانه اي» را به عنوان محورهاي جبهه جنگ به هم الصاق كند و كار حريف را با استفاده از نيروي انفعال و سردرگمي و نااميدي و واگرايي خود آنها بسازد.
2- لازمه مديريت فرصت هاي ملي و بين المللي از يك سو و چالش هاي موجود از جانب ديگر، برآورد درست از شرايط و آرايش دفاعي- تهاجمي معطوف به تمركز جبهه اي است. بدون هماهنگي در چارچوب يك ستاد مشترك نمي توان دفاع و تهاجم شايسته داشت. آنچه فريضه مهم وحدت و همكاري را به تعليق مي اندازد، بدفهمي شرايط و هدفگذاري هاي غفلت آور است. به عنوان مثال اگر قرار باشد سياستمداران- چه در قدرت و چه بيرون از آن- هدف گذاري اصلي طي يك سال آتي را رقابت هاي سياسي و انتخابات قرار دهند و به هر قيمت بخواهند به اين هدف برسند، منطقا واگرايي و تمركز تبليغاتي روي رقبا و تخطئه آنان در كنار تنزّه طلبي و طفره از مسئوليت را پيشه خواهند كرد، حال آن كه اقتضاي مجموعه فرصت ها و چالش هاي كشور در پيچ حساس تاريخ، ميل به تعامل و مسئوليت جمعي است. اين تعامل و مسئوليت جمعي چه آنجا كه به نقش آفريني در تحولات بي سابقه منطقه مربوط مي شود و چه در عرصه مديريت چالش هاي داخلي به ويژه دو مقوله «ساماندهي اقتصادي» و «ارتقاي فرهنگ و اخلاق عمومي»، فريضه فوري و قضاشدني است.
در حوزه اقتصادي، طرح تحول اقتصادي و هدفمندسازي توزيع يارانه ها با فشار تحريم اقتصادي و مقوله رنج بار گراني و تورم مصادف شده است. فضاي نقد هم متاسفانه اغلب به بازار مسگرها و آهنگرها شبيه شده كه هركس بر ادعاي خود مي كوبد. برخي دولتي ها از توطئه ديگران و رقبا مي گويند. برخي از مجلسي ها مايلند شانه از بار مسئوليت خالي كنند. گروهي از تحليلگران بر آنند كه دولت، مديريت عرصه را- از سر غفلت يا شيطنت حلقه انحرافي- رها كرده است. طيفي از سياست بازان و رسانه هاي آنان نيز كه اپوزيسيون زده اند و به هر بهانه اي در آغوش غرب مي غلتند، به واسطه هم پوشاني با حلقه هاي فتنه و انحراف مي گويند «ما كه گفتيم نمي توان مقاومت كرد و بايد تسليم شد»! اين گروه آخر البته كارنامه بدي در بده بستان با بيرون مرزها دارند و همواره روي فشار دشمن براي چالش با جمهوري اسلامي يا حداقل چانه زني با آن حساب مي كنند.
در مواجهه با چالش اقتصادي موجود و براي مديريت فرصت ها، قبل از هر چيز بايد مرز منتقدان دلسوز با بدخواهان و طيف چندسر «ما نمي توانيم» جدا شود، همچنان كه دولت از اين ضرورت، مستثني نيست. ديگر اين كه براي چاره جويي ضرورت دارد ستاد هماهنگي مشتركي با حضور نمايندگان دولت و مجلس و احيانا ساير دستگاه ها و نهادها تشكيل شود كه قبل از هر چيز بررسي كند سهم هريك از 5 متغير «طرح تحول اقتصادي و ساماندهي يارانه ها»، «فشار تحريم ها»، «فضاسازي مسموم رسانه اي- سياسي(تورم القايي و انتظاري)، «سودجويان اقتصادي» و «اختلاف ها، مجادلات و حاشيه سازي هاي سياسي» در تلاطم اقتصادي موجود چقدر است؟ اظهارات كتره اي و مبهم درباره چالش اقتصادي موجود، جز بغرنج كردن آن نتيجه اي ندارد. دولت و مجلس مي توانند با پرهيز از فرافكني يا حاشيه سازي و سياست بازي، در اين امر خطير ملي پشت به پشت و دست به دست هم بدهند و براي هريك از 5 متغير مورد اشاره تدبير كنند.
به عبارت ديگر در برابر فشار دشمنان، فرصت طلبان، زالوصفتان و تروريست هاي اقتصادي و سياسي و رسانه اي كه معاش مردم شريف به ويژه طبقات پايين را هدف قرار داده اند، بايد به هم نزديكتر شد و صف ها را فشرده تر كرد، آن هم نه صرفا براي كار، بلكه براي پذيرش مسئوليت و حتي سينه سپر كردن مقابل تيرهاي طعنه و ملامت و تهمت بدخواهان كه عليه اصل حاكميت روانه مي شود. همچنان كه بايد نقايص طرح هدفمندي را آسيب شناسي و برطرف كرد، از تدبيرهاي منسجم حاكميتي براي مهار تحريم ها نيز نبايد غفلت نمود. و به موازات اعلام آتش بس براي مجادلات بي مايه سياسي، ضرورت دارد مجاري فضاسازي مسموم رسانه اي در داخل بسته شود، عرصه اي كه تقريبا به حال خود واگذاشته شده است. البته در اين ميان جفاي متقابل رسانه هاي وابسته به رقبا و گردش كار آنها در خدمت عمليات رواني دشمن، داستان غمبار ديگري است سزاوار عبرت آموزي و جبران. اقتضاي تقوا و تدبير، در آن هنگام كه فشار دشمن شدت مي گيرد، ايثار و گذشت و كاستن از فاصله ها و نه خوار كردن هم و انداختن كار به دوش يكديگر، به خيال كسب وجاهت و محبوبيت! است. آنها كه در برابر چنين وسوسه هايي تاب نمي آورند، طاقت پنجه درانداختن با دشمن را نيز ندارند.
3- مفهوم مقابل جنگ احزاب، تجديد آرايش و تقويت استحكامات جبهه خودي است. يعني اين كه اگر تا ديروز به هر دليل با يكديگر كشتي مي گرفتيم و پنجه در پنجه مي انداختيم يا با هم قهر بوديم، فريضه قطعي امروز، همگرايي و الفت و اخوت در تراز يك جبهه و دور ريختن بگومگوهاي - غالبا-برخاسته از توهم است. هيچ كس مجاز نيست چه در جايگاه مديريتي و چه از موضع تريبون و رسانه، اولويت هاي امنيت ملي يا زندگي مردم را براي رقابت و مجادله يا قهر، گروگان بگيرد. «و من يتّق الله يجعل له مخرجاً و يرزقه من حيث لايحتسب»(آيات 2 و 3 سوره طلاق). اين وعده لايتخلف الهي است. هر شخص يا جامعه اي كه در مدار پرواي خداوند حركت كند، مطلقا بن بست را پيش روي خود نخواهد ديد و فراتر از معادلات و محاسبات مادي، از گشايش ها بهره مند خواهد شد. تنها آن هنگام مي توان بر ترس از دشمن غلبه كرد و به اطمينان رسيد كه بر لوازم ايمان به پروردگار پاي فشرده باشيم. «ان الذين قالوا ربناالله ثم استقاموا فلاخوف عليهم و لاهم يحزنون»(احقاف/13). تنها تقواست كه رشته تدبير و ترفند دشمن را از هم مي گسلد و از جبهه مومنان بنيان مرصوص مي سازد. احساس رزمندگي و يافتن خود در ميدان رزم بود كه همواره به مدد مومنان آمد تا آنجا كه گفته شد «مومن چون كوه استواري است كه طوفان ها او را به حركت درنمي آورد» و «كوه اگر از جا جنبيد تو[در ميانه رزم] پا برجا و استوار باش». شرط اين استواري، احساس برادري است و باور اين معنا كه «انّما المؤمنون ا خوه . همانا منحصرا، مؤمنان با هم برادرند». يعني كميت ايمان ما مي لنگد، اگر حسّ برادري مان نسبت به يكديگر ضعيف شده باشد.
مردم را بيش از رنج هاي روزمره زندگي، ناسازگاري سياستمداران و رفتار فرساينده آنها با هم يا نمايش بي اعتنايي به رنج هاي شهروندان آزار مي دهد. باور كنيم همچنان كه مانور وحدت ميان سياستمداران برمبناي اصول انقلاب، آرامش را در جان مردم لبريز مي كند، رعب در جان بدخواهان مي اندازد و مجال غواصي و سوءاستفاده را از آنان سلب مي كند.
محمد ايماني

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین