کد خبر: ۷۹۶۰۷۹
تاریخ انتشار:

«کاتب اعظم» روایتی نو از قیام امام حسین بر پرده تصویر

مجموعه نمایشی «کاتب اعظم» با اقتباسی از کتاب «اعترافات کاتب کشته شده»اتفاقات شب تا عصر عاشورا را از خیمه دشمن روایت می‌کند.
«کاتب اعظم» روایتی نو از قیام امام حسین بر پرده تصویر

به گزارش بولتن نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، پخش مجموعه تله‌تئاتر ۷ قسمتی «کاتب اعظم»، اولین محصول مرکز سریال سوره از روز یکشنبه ۲۷ شهریورماه ساعت ۲۱:۳۰ در شبکه دو سیما آغاز شده است.

مجموعه نمایشی «کاتب اعظم» به نویسندگی و کارگردانی هنری مهدی غفوری و کارگردانی تلویزیونی علی عبادی، با اقتباسی از کتاب «اعترافات کاتب کشته شده» اتفاقات شب تا عصر عاشورا را از خیمه دشمن روایت می‌کند.

این اثر پس از گذشت سال‌ها از تولید آخرین تله‌تئاتر در تلویزیون، به عنوان یک مجموعه تله‌تئاتر تاریخی پس از دو ماه پیش‌تولید و یک ماه تصویربرداری، توسط سازمان سینمایی سوره تهیه از رسانه ملی پخش می شود.

امین زندگانی، سیامک صفری، نادر فلاح، نازنین فراهانی، فاطمه گودرزی، حدیث میرامینی، خسرو شهراز، امین میری، امیرحسین هاشمی، امیر شهرابی، محسن علیخانی، محمدمحسن شفیعی، آرش رحیمی، محمدرضا تاجیک، امیر تک‌فلاح و وحیدرضا قناعتیان در «کاتب اعظم» ایفای نقش می‌کنند.

سمیه نجفی خاتونی منتقد درباره مجموعه نمایشی «کاتب اعظم» نقد و بررسی داشت که در ادامه می خوانید:

مجموعه تله تئاتر کاتب اعظم، که پخش آن از شبکه دو سیما آغاز شده است، اقتباسی، از رمان "اعترافات کاتب کشته شده" به قلم ساسان ناطق است، که توسط مهدی غفوری برای نمایش تلوزیونی به نگارش در آمده است، این مجموعه به کارگردانی مشترک مهدی غفوری و علی عبادی است. مرکز سریال سوره با نقش آفرینی هنرمندانی چون؛ فاطمه گودرزی، امین زندگانی، سیامک صفری، نادر فلاح، نازنین فراهانی، حدیث میر امینی و... این مجموعه را تهیه و تولید کرده است.

روایت، در میان دو خیمه شکل می‌گیرد، خیمه زنانی که مسئولیت پخت غذا برای سپاهیان عمربن سعد را در دستور کار خود دارند، و خیمه‌ای دیگر که در آن کاتبان برای ثبت وقایع لحظه به لحظه حوادث کربلا، مشغول به کار خود می‌باشند، تا اینکه در شب عاشورا، جوانی به نام حاتم در هیئت شبان، برای اخذ پول گوسفندانی که سپاهیان آن‌ها را به دندان کشیده اند، سر می‌رسد. این درحالی است که در واقع حاتم، فرستاده‌ای از سوی کاتب اعظم است و به دنبال ثبت وقایع و حقایقی از جنگ آمده است. او با ادعای شبانی خود را به سپاه عمربن سعد نزدیک کرده است. او برای به پایان رساندن کار نیمه کاره اش باید شخصی به نام «ابن صبیغ» را پیدا کند.

این مجموعه، با رویکردی همچون فیلم "روز واقعه" بازتاب حادثه کربلا را، از منظری دیگر نمایش می‌دهد، این بار روایت، از دل خیمه‌های سپاه دشمن بازگو می‌شود. قیام امام حسین (ع)، چون نوری تابنده بر پهنه تاریخ است، که تابش آن بر موجودیت‌های متفاوت، انعکاسی از طیف رنگ‌های متفاوت را خواهد داشت؛ و اگر هنرمند بتواند ناخالصی این رنگ‌ها را بزداید، هر رنگ معنا و مفهومی نو، از این قیام را بر ما عیان می‌کند. پس این شیوه از روایی گری، یعنی بازتابش یک اتفاق تاریخی در دوره‌های همزمان و یا ناهمزمان همواره می‌تواند، پرده‌های جدیدی از اتفاقات بزرگ تاریخی را، بر ما نمایان کند، اینگونه می‌توان از یک روایت گفته شده و یکسان، الگویی چند وجهی ساخت، که پیام آن را عمیق‌تر و قابل تامل‌تر خواهد کرد.

تله تئاتر نمایشی است، که براساس آن، یک نمایش صحنه‌ای برای تولید در تلوزیون، دکوپاژ می‌شود، از این رو تمامی فاکتور‌های نمایش صحنه‌ای باید در قالب زبان تلوزیونی ارائه شوند، در اینجا ما با تلفیق دو رسانه تئاتر و تلوزیون مواجه هستیم این دو رسانه بنا به کارکردشان رویکرد‌های ضد و نقیضی با هم دارند، مثل بیان پرتکلف و صحنه آرایی نئاتری در مقابل بی تکلفی و یکدستی زبان تلوزیونی، برای ایجاد یک زبان مشترک، با حفظ کارکرد‌های هر دو رسانه، نیاز به دو کارگردان همزمان است.

روایت؛ با شخصیت اصلی قصه، حاتم آغاز می‌شود. داستان حاتم، طبق الگویی روایی گریماس، به خوبی در داستان پرداخته شده است؛ او فاعلی کنشگر است، که فرستنده‌ای او را به دنبال یک ابژه ارزشی به صحرای کربلا رهسپار کرده است، که در راه رسیدن به هدفش با یاری دهندگان و بازدارندگان مواجه می‌شود.

الگویی روایی گریماس، قابل انطباق‌ترین الگو با قصص کهن فارسی است، در تله تئاتر کاتب اعظم این الگو با عناصر نمایشی تعزیه خوانی ایرانی تلفیق، و بصورت یک اثر دراماتیک و ایرانیزه شده ارائه شده است. از عناصر نمایشی تعزیه خوانی این مجموعه می‌توان به پرده‌های ذکر مصیبت، گوشه خوانی، و رجز خوانی اشاره کرد.

ضربه‌های تعلیقی، که در هر مرحله پرده از شخصیت و هدف او برمی دارد، به تعلیق و کشش داستان کمک می‌کند و با معمایی کردن آنچه که حاتم در پی آن است، کنجکاوی مخاطب را، برای پی بردن به راز شخصیت و نحوه فائق آمدن برهدفش را برمی انگیزاند؛ در کنار قصه حاتم، روایت‌های فرعی دیگری بطور همزمان روایت می‌شوند، روایت حانیه، دختر مطبخی و داستان عاشقانه او با سربازی از سپاه عمربن سعد که به روایت اصلی گره می‌خورد، روایت کاتب رنجوری که، می‌داند کتابت او از حادثه کربلا با حقیقت فاصله‌ای عمیق دارد، روایت مادری مجنون، که عزادار تیره بختی فرزند کشته شده اش در این دشت بلاخیز است؛ و خرده روایت‌های دیگری که اگرچه احساس می‌شود، در خط اصلی داستان شخصیت اصلی تاثیر گذار نیستند، اما در شکل دهی معنای کلی اثر، تعمیم دهنده هستند. با توجه یه سبک و سیاق اثر، شخصیت‌ها با کارکردشان در اثر تعریف می‌شوند و تمرکز بر ماهیت کیفی و اتصال آنها، در زنجیره ارتباطی درام است، طوری که نیاز به پرداخت جزئی‌تر شخصیت‌ها احساس نمی‌شود.

میزانسن‌های تئاتری هم سو با مضمون کلی اثر طراحی شده اند، و القا کننده این حس هستند که شخصیت‌ها از زیر بار مسئولیتی سنگین، شانه خالی کرده اند، آن‌ها از رویارویی با هم واهمه دارند، مدام در حال گریز از یکدیگرند، آن‌ها حس تماشاگرانی را به ما می‌دهند که چشم از حقیقت فروبسته و حس شرمساری از خود بیقرارشان کرده است. دیالوگ‌های کوبنده و موجز و تاثیرگذار به خوبی با ساختمان اثر پیوند می‌خورد. گا‌ها احساس می‌شود که ذکر مصیبت و رجز خوانی‌ها اثر را از ریتم می‌اندازد، اما باید گفت که در فنون تعزیه خوانی ایرانی، استفاده از این فن به منظور فاصله گذاری رایج، و به منظور ارتباط گیری مخاطب با قوه تعقل و تعمق احساسی بیشتر با روایت است. نشان دادن چهره متفاوتی از سپاه عمربن سعد اتفاق مبارکی است، دیگر از آن چهر‌های حرمله خو، جاهل و خونخوار که در آثاری با موضوع کربلا به نمایش در می‌آید، خبری نیست، و سعی در تعدیل این چهره برای رسیدن به معنایی جدید در اثر احساس می‌شود، که متاسفانه، این آشنایی زدایی و ابتکار در همین اندازه باقی می‌ماند، و در فرم با همان قالب‌های کلیشه شده و از پیش تعیین شده روبرو هستیم.

نویسنده این اثر، با چرایی از راز ماندگاری قیام امام حسین (ع) این بار جواب پرسش خود را از خیمه‌های دشمن می‌جوید، آن‌هایی که به حقانیت امام باور داشته اند، اما با ظلم در مقابل او هم سو شدند، گویا آنها، نه در مقابل حسین، بلکه در مقابل خود ایستاده اند، انسان‌هایی که درکشاکش شرایط سخت زندگی نمی‌توانند به آنچه که ایمان دارند عمل کنند، حالا ناکارآمدیشان، را به سوگ نشسته اند.

همان طور که حاتم در وصف خود می‌گوید: "نمی توان از حق گفت و باحق نبود؟
و با اشاره به سپاه عمربن سعد می‌گوید: "کدامیک از این‌ها نمی‌دانند که حقیقت در آن سو است؟ "
آری همه می‌دانند حق با حسین (ع) است، اما در سپاه یزید به آرایش ایستاده اند، تا آئینه‌ای از بشریت را در قاب عاشورا به ما نشان دهند، انسان‌هایی که تاریخ بر دوش آن‌ها حمل می‌شود و در مشتی اسامی گم می‌شود.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین