کد خبر: ۷۷۹۴۲
تاریخ انتشار:

قطر سرزمینی کوچک با سودایی بزرگ

دوحه در سیاست خارجی سنت را جا گذاشت
قطر سرزمینی کوچک با سودایی بزرگ
یادداشتی از کامران کرمی، پژوهشگر مسائل خلیج فارس در مرکز بین المللی مطالعات صلح برای دیپلماسی ایرانی.
دیپلماسی ایرانی: تا سالهای اخیر محققان و نظریه پردازان علوم سیاسی و روابط بین الملل بر نقش بی بدیل منابع سنتی قدرت یعنی جمعیت، سرزمین، منابع مادی، نیروی نظامی تکیه و تأکید داشتند و در تحلیل های خود از سلسله مراتب قدرت در نظام جهانی، نقش این منابع را در افزایش یا کاهش قدرت دولت به عنوان بازیگر اصلی روابط بین الملل مورد سنجش قرار می دادند. اما با تغییراتی که در ماهیت نظام بین الملل به وجود آمد، محققان بر آن شدند تا نقش منابع ثانوی قدرت یعنی قدرت نرم را در تحلیل های خود برجسته ساخته و به آن نقشی همسان با منابع سخت قدرت داده تا از اینرو پویای های سیاست جهانی را بهتر درک کنند. به عبارت دیگر مسائل امنیتی و نظامی دیگر در رأس مسائل بین المللی قرا ندارد، بلکه مسائل اقتصادی و رفاهی، یعنی مسائل مربوط به حوزه سیاست ملایم، اهمیت یافته اند. همانطور که نظریه پرداز فراملی گرا یعنی منزباخ می گوید که توجه نظریه پردازان به سرزمین، مانع از دیدن تحولات جدید در سیاست جهانی شده است.

 بر این اساس شاخصه هایی که در بحث قدرت هوشمند به عنوان منابع تولید قدرت از آنها یاد می شود عبارتند از رسانه، رهبری هوشمندانه و خردمند، مدیریت افکار عمومی، الگوی حکومتداری مطلوب، نیروهای نظامی کارآمد، قابلیت های اقتصادی و استراتژیک، ایجاد قدرت نفوذ و ... بنابراین با این مقدمه نظری و بر اساس این شاخص ها می توان نقش قطر را بر اساس منابع جدید تولید قدرت مورد ارزیابی قرار داد.

قطر یکی از کشورهایی است که در چند سال اخیر با ایفای نقش هایی فراتر از جایگاه و ظرفیت هایش، توانسته است، وزن و تأثیرگذاری خود را از سطح یک کشور کوچک و ذره ای به سطح فعال منطقه ای و شرکت در ائتلاف های بین المللی برساند. از یک منظر رفتارهای قطر را می‌توان به عنوان یک دولت ذره ای ارزیابی کرد. این کشور توانسته است ضمن تضمین امنیت و ثبات خود، به ایفای نقش های فعال در سطح منطقه ای بپردازد. گستردگی حوادث در پهنه جغرافیای منطقه نشان دهنده بلند پروازی قطر از مغرب تا الجزایر، لیبی، تونس، مصر، سودان، یمن و سوریه به عنوان بارزترین صحنه برای نقش های متعدد این کشور می باشد. نظام پادشاهی قطر از دو دهه پیش به دنبال ایفای چنین نقشی است. اما سرعت تحولات در یک سال گذشته و تحولات بهار عربی حاکمان قطر را بر آن داشت تا نقش چند جانبه و در عین حال متفاوتی، در تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا ایفا کنند.

قطر در مناسبات فلسطینیان تلاش کرد تا دو گروه فلسطینی را به پای میز مذاکره بخواند. در لیبی به عنوان حامی انقلابیون وارد عمل شد و در چارچوب نیروهای ائتلاف به همراه امارات و اردن، جنگنده های خود را برای حمله به لیبی اعزام کرد. در یمن سعی کرد نقش میانجی را میان گروه های انقلابی و رژیم علی عبدالله صالح ایفاء کند. آنچه این روزها توجه افکار عمومی را به دیپلماسی قطر جلب کرده، تحرکات این کشور علیه سوریه و حمایت از مخالفان است. قطر در اینجا نیز کاملاً همسو با سیاستهای دولتهای غربی حرکت می کند. قطر در حمایت مالی و تسلیحاتی مستقیم از مخالفان بشار اسد، نقش مهمی را ایفاء می کند. می توان گفت که قطر در حال حاضر در مورد مسئله سوریه یک نقش رسمی دارد و آن هم ریاست دوره ای کمیته وزرای اتحادیه عرب است و طبیعی است که بیشتر از باقی کشورهای عربی درباره بحران سوریه موضع گیری کند. حضور در بحران دارفور و همچنین ایفای نقش قابل توجه در جریان جنگ 22 روز غزه از دیگر موضع گیری هاییست که دیپلماسی فعال قطری سعی در ایفای نقش خود داشته است. سفر امیر قطر به لبنان و تلاش برای یافتن جایگاهی درمیان گروه های لبنانی مولفه دیگریست که نقش فعال قطر در منطقه را برجسته می کند.

تطبیق متغیرهای قدرت هوشمند بر رفتارهای سیاست خارجی قطر به این شکل است که این کشور به درستی به تنگناهای استراتژیکی خود واقف است و برای همین منظور تصمیم گیرندگان این کشور با عقلانیت استراتژیکی بر آن شده اند تا با بهره گیری از استراتژی اتحاد و ائتلاف بتوانند برای قطر عمق استراتژیکی و توان چانه زنی تعریف کنند. نکته دیگری که در مباحث قدرت هوشمند نقش کلیدی دارد، استفاده از رسانه و هنجارهای رسانه ای در مدیریت افکار عمومی است. شبکه الجزیره قطر توانسته است این نقش را در تحولات منطقه ایفا کند و البته با انتخاب گزینشی اخبار بخشی از افکار عمومی را مدیریت کند. از سوی دیگر قطر با دارا بودن ذخایر نفت و گاز کلان و جمعیت اندک، یکی از بالاترین درامدهای سرانه را در جهان دارد و با اتکاء به این درامدها توانسته است قابلیت اقتصادی پیدا کند و به یکی از مشتریان بزرگ تسلیحات تبدیل شود. نکته مهم دیگری که در رفتار قطر وجود دارد این است که این کشور به درستی به این اصل پی برده است که اگر می خواهد در آینده یک قدرت منطقه ای باشد، می بایستی نسبت به ملاحظات قدرت های فرامنطقه ای ذینفود بی اعتنا نباشد و مروج و حامی اصول، قواعد و هنجارهایی باشد که هم در سطح منطقه مقبولیت دارند و هم در سطح سیستم بین الملل متعارف شمرده می شوند.

در پایان می توان گفت که هر چند قطر با محدودیت هایی چون جمعیت و وسعت کم، فقدان پتانسیل های داخلی ،ساختارهای دموکراتیک، و مشروعیت لرزان دست به گریبان است. این کشور به مدد دلارهای حاصل از صدور نفت و گاز و همچنین پیوند با ایالات متحده توانسته است چنین رفتارهایی را اتخاذ کند، از اینرو در حد و اندازه ای نیست که بخواهد در نقش یک قدرت منطقه ای ایفای نقش کند و بتواند نقش مستقلی را در یکی از مهمترین مناطق استراتژیک جهان ایفا کند. اما رفتار سیاست خارجی قطر حاوی نکاتی است که در تحلیل های مربوط به مفاهیم جدید قدرت و سازوکارهای قدرت منطقه ای می تواند قابل تأمل باشد. بخصوص برای تحلیلگرانی که همچنان بر نقش منابع سنتی قدرت تآکید دارند و نقش مستقلی برای هنجارها و ذهنیت بازیگران قائل نیستند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین