کد خبر: ۷۷۳۷۷
تاریخ انتشار:

امروز، ازراه بهار به پابوس عشق میرویم

امروز، اهالی ایران از راه بهار پیاده به پای بوسی عشق می روند، آسمان ترانه لطافت می بارد و زائران و مجاوران قصد کرده اند همسفر نسیم و نیایش به ساحت مقدس هشتمین امامشان سلام دهند و در بزرگترین همایش تحویل سال در جوار امام مهربانی ها شرکت کنند.

به گزارش خبرنگار مهر، بهار مشهد، مرهم دلهای خسته است. عاشقان مکتب دل، می آیند تا در رستاخیزی سبزه و صنوبر؛ زمستان غفلت را از جان بزدایند.

چهارسوق گذرگاه وصال برای عابران مهیا است. دلدادگان در صفی میلیونی پیش به سمت سجده و سخاوت روانند. حواشی خیابان امام رضا بسیط تبسم است در آغاز سال یک هزار و سیصد و نود و یک خورشیدی.

ماه

سرشاری صفا را می شود در گامهای مردمانی جست که از ورودی طبرسی قصد قربت دارند. پیچش نیلوفران استغاثه، عین دستان کبوتردلانی است که می خواهند بی واسطه به نماز نیاز برسند؛ از گذر شیرازی.

من چشمان بارانی ام را نذر پرنده های مجاور و مهاجری می کنم که از درگاه نجیب نواب به نام بلند زیستن "رضای مرضیه" استغاثه می کنند.

نسیمی سبز و گلاب اندود روی کاشیهای فیروزه پهن است که همگان می رسند. می ایستند و دستی به احترام بر سینه می سایند.

بهارانه های بیداری

کودکان، کبوترترین زیارت اولی امروزند. شبیه خوابهایشان معصوم و بر بال ابر و ابریشم همراهان به تمام مهربانی سلام می دهند.

مشهد مغرور و پاکیزه، به سمت سبزترین درخت کوچه کوچ کرده است. شکوه شکوفیدن دارد این نوغان هزاره چندم. این پا‍ژ پر بسته. این سناباد سلسله خیز، امروز میلاد واژه های ملتهب هفت میلیون زائر است.

در آستانه سرشاری زمین و بهارانه های بیداری، باستانی ترین دلتنگی ها خجلت زده هلهله شاخسارانند.

اینجا بارش افق مهرورزی، ساحت ملکوتی امام مهربانیهاست. چه خوشبختند و خرسند مردمانیکه سیالی نو شدن را در ریشه های گلبوی خدا می جویند. در حریم دلهای تکیده و تنها.

25  هزارخادم نیت کرده اند تا 20 روز ساحل چشمهای بارانی زائران باشند.

اینک در این لحظه های ناب، خانواده ها خلوت از عبور من و تو به سمت رواق های دارالولایه، دارالحجه، شیخ حر عاملی، شیخ طوسی، صحن جمهوری اسلامی، صحن غدیر، هدایت، کوثر و جامع رضوی روانند.

خاک، قافیه پرداز رویش است و مردان می دانند باید از صحن های آزادی، شبستان های علوی، صحن مسجد جامع گوهرشاد و صحن رضوان به سمت مشرق دلها سفر کرد.

زنان حوایی نیز چتر بی قراری در رواق های غدیر، کوثر، دارالاجابه، دارالحکمه، دارالهدایه، شبستان های مسجد گوهرشاد و صحن انقلاب اسلامی می گشایند.

آذین نوروزی

اینجا خلسه همان انتظاری است که عاشقمان می کند. شهر آیینه. انگار آوازهای آبی دریا ازهرجذر و مدی به گوش جان می ریزد. در این کوثری مکان، از بوقهای ممتد بی کسی خبری نیست.هر چه هست آغوش گشاده برکت و استجابت است.

اینجا زخم کبوتران به بالهای رهایی مداوا می شود. این خانه حریم ذکر و دعاست و تو از هرفصل خزان زده زندگی که آمده باشی به خوشه خورشید می رسی و امنیت را احساس می کنی. حالاهمه یک جریان پر از قناری و آوازند. برای گشایش آفتاب نذر می کنند.

دیگرکسی گرفتار آب و نان نیست. کسی رئیس و مرئوس نمی شناسد. شانه به شانه شکوفه، در این همه مواجی به دگرگونی دلها می اندیشند و بس.

عطریاس و باران با دعای توسل به گرما گرم گریه های مکرر می ریزد. عابران عاشق و عطشناک، چشمی به آسمان و چشمی به  طلایی ترین حرمت گنبد آقا دارند.

در برگابرگ گفته های میهمانان، هزاران گل صلوات جوانه می زند. هر شورمندی می داند، در این سلسله عشق یکی حلقه مویی است که عنایت حضرت رضا(ع)برای اوهم هست.

نشان عطر و گلچه

همه ترانه خوان دعا و نیایش آذین نوروز مشهدند. شباویزان، به نور سلامی دوباره داده اند که این همه صلا و نوا به حنجره مواج جمعیت ریخته است.

در این لحظات بهشتی، دعا و نیایش، به ستایش می رسد. صبحگاه سه شنبه که از جاده های خشک و خالی گذر کرد، همه رو به سوی مشرق دلها؛ از خواب خاک به سخاوت باران رسیدند.

کسی از آن میانم می گوید: اذا رایتم الربیع فاکثروا ذکر النشور. هر گاه بهار را دیدید قیامت را یاد کنید. اینک رستاخیز هفت حوض است و گلوی من آبشخور غزالان.

به قصد قنوتی بی قرار، از لابه لای مشتاقان گذر می کنم تا شاخه های نشانی آیینه.

مادری از زاهدان به چشم روشنی مهتاب،آمده است تا در این دقایق آغازین نوبهار هر چه راز مگو را به پنجره فولاد گره بزند.

چشمهای بارانی ام به هر سو می چرخد نشان و عطر گل می گیرد با گل نذورات هموطنان .

گل آرایی و گیاه آرایی اماکن متبرکه تا 12 فروردین ماه با 20هزار بوته و شاخه گل و 4 هزار گلدان حرم رضوی را برای چشم نوازی زائران چونان پردیسی دل انگیز؛ روح افزا می سازد.

حالامیان ریزش یکریز آیه ها،همه با چشمهای بسته صندوقچه دل می گشایند و با امامشان خلوتی شگرف دارند.

من! واژه های بی پناهی را سراغ دارم که از تکثیر خاطراتی تلخ در این خانه روایت می شود.

سماع دلنشین

سلمان کردبچه از اهالی سنندج، هر سال بهار را با امام رئوف به تماشا می نشیند. او می گوید: تا هر وقت زنده باشم می آیم، من با خدا عهد بسته ام، شلوغ هست اما همه از یک سرزمینیم، خیلی خوشحالم و برای مادرم آرزوی سلامتی و سعادت دارم.

به سماعی دلنشین سکوت می کنند این میلیونها عابر بهار. "یا مقلب القلوب والابصار"."یامدبر الیل و النهار". "یا محول الحول و الاحوال". "حول حالنا الا احسن الحال".

چه شکوهمند و پر برکت است این لحظات سال و ماه. مهربانی تکثیر می شود انگار. گلبوسه ها بر گونه می نشیند و همه به هم دست می دهند و شادباش تقسیم می کنند. نقاره ها در آوردگاه سبزهو سرود، دلنوازی می کنند و سماع دلنشین شادمانی بر ستیغ نجیب مشهد می نشیند.

حالا نقل و نبات و شکلات بر نگاهمان می بارد و همه انگار دست افشان عرفان و امن یجیبند.

سعیدعندلیب از شاعران مردمی خطه خراسان جنوبی می خواند: برای رویش شب بوها، به خاک فرصت دیگر هست، مجال سبزتری در دل برای عشق میسر هست.

استاد می گوید: قاصدکها با هرنسیمی که می آید همراه می شوند، سبک و بی اختیار، اما باید مثل درخت بود، استوار و پا برجا، امید وارم دل همشهریانم درست مثل زمانی که با دیدن یاشنیدن صدای عزیزی تازه می شود، زنده و نوروزی باشند.

به دسته های گل نرگس می رسم. عطر شیراز و نفس گرم حافظ کنج دلم می نشیند. به دختر بهار فکرمی کنم و نبض تپنده حنجره های امروز.

باورم را کمی ساده تر می کنم. درست مثل همین حال و احوال دگرگون شده. مثل شرجی کلمات ساده و روستایی ام.

مثل نفسهای اهورایی مردمان سرزمینم که امروز یک لهجه اند. ایرانی.عین مرغان دست آموز عشق که از آن سوی آب و مرز برای پای بوسی پرکشیده اند تا لب سقاخانه رضا.

شیعیانی که با نورباران خنده ها، نوروز باستانی را به عرفان گل محمدی استشمام می کنند. پاکستانی و افغان. تاجیکی و ترک.

دل را با محمد سعادتی از اهالی کرمان گره می زنم. می گوید: وقتی بار سفر بستم باورمن می شد، خیلی سالها دلم می خواست موقع سال تحویل مشهد می بودم و برنامه یک ساله عمرمرا با مولایم می بستم.

اشکهایش را از گونه پاک می کند و می افزاید: مادرم کلی التماس دعا پیشکش امام کرده و برای همه جوانهای ایران آرزوی سربلندی دارد.

یادم می آید دم دمای بهار، دو یا کریم بال می کشیدند و تا خانه قدیمی هر سالشان روی ایوان ننه آقا می رسیدند.

بعد با آرامش و صبر برای جوجه های سال بعد لانه می ساختند.

امروزهمه یاکریم های عاشق امامشان آمده اند. صبوری را تلاوت کرده و به انتظار سلام داده اند. بر بال گل و گندم، ذهنشان را مدام از بدیها ویرایش کرده و جز نیکویی و خرد برای دیگران آرزویی ندارند.

همرنگ بهار

آیت الله واعظ طبسی در پیامی به مشتاقان امامت و ولایت گفته بود: اینک در حالی به استقبال بهار1391 می‌رویم که شمیم بیداری اسلامی فضای جهان را عطرآگین کرده و شور برخاسته از شعورآن رو به رشد و تعالی است و ان شاء الله بزودی زود، زوال و اضمحلال تمامی طواغیت وفراعنه زمان را شاهد باشیم.

وی افزوده بود: بسیار خرسندیم که همه‌ ساله آغاز بهار این سرزمین با حضور شیرین و خاطره ‌انگیز رهبر معظم انقلاب اسلامی و ولی امر مسلمین جهان، کانون توجه دلدادگان به ساحت مقدس امامت و ولایت و شیفتگان انقلاب اسلامی و امام راحل (ره) می‌شود تا با طواف گرد حریم منور رضوی، روح و جان را صفا و جلا بخشند و فرمایشات امام جامعه‌ اسلامی که نقشه‌ راه امت در سال جدید در آن متجلی است را به گوش جان شنیده و نصب العین خود قرار دهند.

حالا نیلوفران به پیچشی عظیم دعوت می شوند باید به احترام رهنمودهای رهبرشان دلبرانه گوش جان بسپارند و شعری ناب بنوشند.

....................

گزارش: عزت خیابانی

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین