گروه سیاسی ـ علی رحمانی: بیگمان در میان گروهکهای مختلف مسلح ضدانقلاب گروه فرقان و رهبر آن اکبر گودرزی سرگذشتی عجیب و صدالبته خواندنی دارد. این سازمان سیاسی باوجود سر برآوردن در زمانهای که ما در آن شاهد رشد قارچ گونه جریانهای سیاسی ضدانقلاب با صبغه فکری چپ و راست و عمدتاً غیرمذهبی هستیم با پیشینهای مذهبی و ظاهری شدیداً انقلابی پا به عرصه وجود نهاد مسئله اساسی در مورد گروهک فرقان این است که تفکرات و یا بهتر بگوییم خیالات بهظاهر علمی صاحبنظران برهه کنونی سخنان و مطالبی را در مورد فرقان میگویند که با واقعیتها و دادههای حقیقی تاریخ در خصوص این جریان سیاسی ضدانقلاب صدق نمیکند.
برای دستیابی به یک توازن منطقی در این خصوص گفتگویی داشتیم با حاج حمید نقاشیان مسئول پرونده گروهک فرقان کسی که سخنان ناگفته بسیاری راجع به جریانات سیاسی ابتدای انقلاب و واقعیتهای سیاسی آن روزهای جامعه ایران دارد.
بولتن نیوز: آقای نقاشیان عزیز بسیار ممنونم که به ما فرصت دادید تا مزاحم شما شویم. باوجوداینکه میدانم زندگی جنابعالی فراز و نشیبهای فراوانی داشته اما جالبترین بخش زندگی شما برای من برخورد با گروهک فرقان بود قبل از ورود به بحث باید بگویم نگاهها نسبت به پرونده فرقان خیلی ضدونقیض است و چندان نمیتوان به برخی از سخنانی که حولوحوش این قضیه وجود دارد اعتماد نمود. همانطور که میدانیم چند سال پیش مجله مهرنامه ویژهنامهای در این خصوص منتشر کرد. در برخی از منابع هم مطرح است که آقای مرتضی الویری مسئول پرونده فرقان بودند. با عنایت به اینکه موضوع اصلی بحث ما گروهک فرقان است. لطفاً کمی در مورد برهه زمانی پیش از برخورد با گروهک فرقان برای ما بگویید و این مسئله را شرح دهید که چه شد پرونده این گروه را به دست گرفتید؟
نقاشیان: از کجا متوجه شدید که آقای مرتضی الویری مسئول پرونده فرقان بوده است؟
بولتن نیوز: بیشتر مصاحبهها و ادعاهای منتشرشده توسط جریانهای سیاسی مختلف را در این خصوص مطالعه کردم؛ و این برای من سؤال شد که اولین مسئول پرونده مبارزه با گروه فرقان چه کسی بود و اصلاً چه شد که وارد این جریان شدید و شنیدهام که امام (ره) بعد از ترور مرحوم شهید مطهری شما را مأمور این قضیه کردهاند. ممنون میشوم اگر کمی راجع به این جریان به ما توضیح دهید؟
نقاشیان: بسمالله الرحمن الرحیم و به نستعین و انه خیر ناصر و معین الحمدالله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا هدانا الله انقلاب اسلامی ایران در شرایطی به پیروزی رسید که گروهها و جریانهای فکری متعددی برای نشان دادن خودشان و احتمالاً سهم طلبی از انقلاب اسلامی از برهه زمانی پیش از انقلاب اقدامات متعددی از حوزه فکر و اندیشه گرفته تا نشر مطبوعات و اداره سخنرانیها و جلسات و در نهایت دست زدن به اقدامات مسلحانه فعالیتهایی در کشور انجام دادند. بسیاری از این گروهها متهم به این هستند که یا در آنها نفوذی هست یا اینکه اساساً با تمهیدات جریانها و سرویسهای اطلاعاتی بیگانه شکل گرفتهاند تا به نوعی سهم خود را برای نفوذ آینده در یک فرایند انقلابی و دولتهایی که شکل میگیرد مطالبه کنند. اگر بخواهیم اسم ببریم میتوانیم از جریانهای متعدد چپگرا تا التقاطی و نهایتاً، جریاناتی با تفکرات پارلمانتاریستی و در نهایت اصلاح طلبی و حتی گرایشات اسلامی و قرآنی نام ببریم. احزاب، گروهها، سازمانها و جریانهای متعدد. برخی از اینها سابقه فعالیت سیاسی قبل از انقلابی دارند و برخی به عنوان یک جریان تازه کار در برهه زمانی ابتدای انقلاب از زیر زمین بیرون آمدند و نهایتاً خود را به مردم عرضه کردند. یکی از این جریانات گروه فرقان است که به رهبری فکری دو جریان حبیب الله آشوری و اکبر گودرزی با برگزاری جلسات قرآن و تفسیر و تحلیل سیاسی شکل گرفته بود. شاید اگر ابتدای این جلسات را از سال 1355 ش در مسجد عیسی خان وزیر در خیابان شاپور سابق و وحدت اسلامی فعلی بدانیم به بیراهه نرفتهایم. من از ابتدای تشکیل این جریان تقریباً به دلیل اینکه برخی از مکتوبات اینها به دست ما میرسید در جریان تشکیل این گروه قرار گرفتم؛ یعنی در سال 1355 ش در برخی از جلسات اینها هم شرکت میکردیم. تا اینکه کتابی با عنوان «توحید» توسط حبیب الله آشوری به چاپ رسید که این کتاب قطعه تقریباً جیبی داشت و وقتی ما این کتاب را مطالعه کردیم دیدم از توحید این کتاب بیش از وحدت ذات و ملکوت تفنگ در میآید من یک نسخه از این کتاب را به مرحوم آیت الله سید عبدالمجید ایروانی دادم که همسایه رو به روی ما در کوچه خادم آزاد پایین چهار راه امیریه بودند. ایشان کتاب را مرور کردند به نظر ایشان هم در این کتاب یکسری اعوجاجات اعتقادی وجود داشت و با هماهنگی حقیر این کتاب را به آیتالله مطهری رساندند. مرحوم مطهری (ره) وقتی این کتاب را خوانده بودند بسیار متعجب شده بودند و اولین سؤالشان این بود که چند نسخه از این کتاب منتشرشده است که مرحوم آیت الله ایروانی این اطلاعات را نداشتند و همین موضوع سؤال و پاسخ آن موجب شد که من به آقای مطهری معرفی شدم و نهایتاً با هماهنگی ایشان رفتیم به سمت اینکه ملاقاتی بین آقای حبیب الله آشوری که البته آن موقع در مشهد زندگی میکرد و دوستش آقای اکبرگودرزی در تهران به وجود بیاوریم که آقای مطهری با اینها هم آشنا شوند و هم دیدار کنند تا در جریان اعوجاجات اعتقادی موجود در این کتاب قرار بگیرند که البته با یک واکنش تند و غیر منطقی مواجه شدیم. اینها اساساً حاضر نبودند به هیچ وجه من الوجوه با آقای مطهری دیدار کنند. بهانه اینها هم این بود که اولاً آقای مطهری اجازه ورود به این حوزه را ندارد زیرا ایشان متهم است به اینکه در حسینه ارشاد از وهابیها حمایت میکند. ثانیاً اینکه چون آقای مطهری در دانشکده معقول و منقول درس دارند پس با نظام شاه همکاری میکنند و لذا ما ایشان را انقلابی نمیدانیم و حاضر نیستیم با ایشان دیداری داشته باشیم ولی در کنه و ذات فکر اینها ترسی وجود داشت به دلیل اینکه میدانستند اگر به چنین نشستی وارد شوند محکوم خواهند شد و مجبور میشوند که چیزی بنویسند تا هم این کتاب جمع شود و اگر لازم است تصحیحی صورت بگیرد. در نسخههای بعدی تصحیحات صورت بگیرد و حاضر به این عقب نشینی نشدند.
بولتن نیوز: الان ممکن است این سؤال برای مخاطب ما پیش بیاید که آیا شما نسبت به فرقان سمپاتی داشتید یا اینکه فقط برای بررسی تفکرات این گروه در جلسات آنها شرکت میکردید؟
نقاشیان: ببینید اولاً این جریان آن زمان به عنوان گروه فرقان شهرت نداشت و ما هم به عنوان سمپات فرقان در این جلسات شرکت نمیکردیم. بعدها با موضع گری در برابر اعلامیه های امام (ره) که مردم را تشویق به انقلاب و ضدیت با شاه میکردند. اعلامیه ای توسط عباس عسگری و تعدادی از دوستانش در این مجموعه منتشر شد که اسم این گروه را فرقان گذاشتند و شاید بتوان گفت اولین موضع گیری اینها تحلیل نشست سران فرانسه، آمریکا و انگلستان در جزیره گوآدلوپ جنوب فرانسه بود. قبل از آن هم چند اعلامیه دیگر به نام فرقان درآمد ولی خیلی انتشارش قوی نبود قویترین انتشار را این اعلامیه دارد که خب، سر و صدا هم کرد؛ یعنی در گروههای متعددی این بحث مطرح شد که به نوعی انقلاب اسلامی را متهم کنند که یک جریان دیگر سیاسی استکباری دنبال این است که نظام شاه را مضمحل بکند و نظام دیگری را حاکم کند پس آن جریان هم محکوم است. به همین دلیل امام (ره) را هم کنار چنین دیدگاهی تحلیل میکردند. تازه آن موقع بحث فرقان مطرح شد. ما در آن جلسات ابتدایی به عنوان تحلیل و تفسیر انقلابی قرآن شرکت میکردیم. نه به دلیل سمپاتی به جریان فرقان.
بولتن نیوز: یعنی برای اینکه به یک تفسیر انقلابی از قرآن برسید در این جلسات شرکت میکردید؟
نقاشیان: مثلاً بله، این فرایند ادامه پیدا کرد و نهایتاً شکل انقلاب روزبهروز فضایی را ایجاد کرد که ما از این جریان تفاسیر متعدد منتشرشدهای را دیدیم. اینها سورههای متعددی از قرآن کریم را چاپ میکردند و تحلیلها و تفسیرهای متعدد آقای اکبر گودرزی را منتشر مینمودند و جلساتشان هم از مسجد عیسی خان وزیر به مساجد متعدد حوزه جنوب شرقی، غربی و حتی شمال تهران در مسجد اعظم قلهک و مسجد خمسه قلهک گسترش یافته و تعداد جلسات نیز افزایش پیدا کرده بود. برخی از انقلابیون هم یکسری کمکهای مالی و مادی به اینها میکردند تا اینکه یک مکتوبهای از مرحوم استاد شهید مطهری منتشر شدو ایشان در چاپ چهارم این اثر مقدمهای را علیه اینها بیان کردند. نام این کتاب «علل گرایش به مادیگری» است که به نظر من کتابی بسیار اثرگذار و کیفی است. هنوز هم این کتاب مانند یک مروارید میدرخشد و در این کتاب به علل اصلی مواضع ذهنی غرب اشاره میکند و بسیاری از آنها را با استدلال عقلی و منطقی پاسخ میدهد و بسیاری از آنها را با استدلال قرآنی و روایی رد میکند. آقای مطهری وقتی دید اینها حاضر به تمکین کردن و نشستن نیستند در مقدمه چاپ چهارم این کتاب مواضع اینها را ماتریالیستی قلمداد نمود. نفس این موضوع تشنجی را در گروههای متعدد ایجاد کرد. کسانی که طرفدار حضرت امام (ره) بودند و انقلابیون بازاری پیش از انقلاب دیگر حاضر نشدند که به اینها پولی بدهند از جمله مرحوم حاج آقا تقی حاجی ترخانی آن کمکهایی که قبلاً به اینها میکردند را دیگر نکردند.
بولتن نیوز: میدانید از چه طریقی به گروه فرقان کمک میکردند با واسطه یا بدون واسطه؟
نقاشیان: افرادی از مسجد ایشان یعنی مسجد قبا به آقای حاجی ترخانی مراجعه میکردند و پول میگرفتند و میگفتند ما این را برای گروه آقای اکبر گودرزی میخواهیم. قبلاً هم چند ملاقات هم بین آقای اکبر گودرزی و آقای حاجی ترخانی صورت گرفته بود.
بولتن نیوز: آیا کسان دیگری هم در بازار به اینها کمک میکردند؟
نقاشیان: خیلی گسترده نبود که بتوان از شخص خاصی به عنوان حامی اصلی اینها نام برد ولی خوب، یکی از حامیان اصلی و قوی اینها آقای حاج ترخانی بود که بعداً هم به عنوان نماد زر در تفکر فرقان متهم شد و ایشان را ترور کردند و یکی از افرادی که به دست فرقان شهید شد مرحوم حاج آقا تقی حاجی ترخانی بود. بحثی هم آنجا مطرح بود و آن اینکه مرحوم حاج آقا تقی در تذکری که آقای مطهری به ایشان و برخی دوستان دیگر که در مسجد قبا بودند داده بودند این ملاحظه را پیدا کرده بودند که وارد این حوزه نشوند. بالاخره گروه فرقان به عنوان یک گروه داغ انقلابی که تفسیرهایش مورد تأیید حوزه و علمای بزرگ نبود. اگر چه یک شباهتی هم به تفسیرهای آقای طالقانی داشت. آقای طالقانی هم در زندان در دورهای که تفسیر خود را نوشته و منتشر کردند یک جاهایی از آیات و روایات یک نماد انقلابی ارائه میدادند.
بولتن نیوز: منظورتان کتاب پرتویی از قرآن است که عدهای معتقدند منافقین از این تفسیر استفاده کردند؟
نقاشیان: بالاخره این تفسیر یک جاهایی تحریص کننده و تهیج کننده افراد این چنینی بود. با اینکه روحیه آقای طالقانی بسیار مسالمت جو بود. در حال حاضر بحث ما در مورد آقای طالقانی نیست که وارد آن شویم ولی باوجوداینکه روحیه آقای طالقانی روحیه جنگندگی نبود اما تحت تأثیر فضای زندان کتاب پرتویی از قرآن ایشان یک مقدار زیادی بوی خون میدهد. چون فضای داغ انقلاب به سمت یکسری اتفاقات روزمره جدید میرفت و هر وز شاهد ظهور یک جریان جدید از هر گوشه کشور بودیم یک مقدار زیادی از این مسئله که اینها بعداً چه شکل و شمایل و نمودی پیدا کردند غافل شدیم و شاید این غفلت موجب شد که اینها بعد از اینکه انقلاب شکل جدیدی پیدا کرد از فضای هرج و مرج آن زمان استفاده کرده و مقدار زیادی اسلحه انبار کردند.
بولتن نیوز: آیا اینها قبل از انقلاب زندانی سیاسی هم داشتند؟
نقاشیان: هیچ وقت مبارزاتشان به سمت یک جریان علیه شاه و سلطنت سوق نیافته بود که عناصر اینها حتی بتوانند به زندان بروند. تا آنجایی که ما اطلاع داشتیم اینها عنصر زندانی نداشتند. تا اینکه بعد از انقلاب به کار نظامی اقدام کردند و بین خودشان این فرض و زمینه ذهنی را فراهم کردند که حالا که انقلاب اسلامی یک نمادی از استکبار دارد و اگر شاه هم برود هر کس بیاید باز هم وابستگی در وی محتمل است. پس ما نباید بگذاریم اتفاقات زمان حضرت امیر (ع) دومرتبه تکرار شود؛ و باید با نمادهای زر و زور و تزویر مبارزه نمود. اینها نماد زر را مرحوم حاج آقا تقی حاج ترخانی فرض کرده بودند تا ایشان را ترور کنند. نماد زور را مرحوم سپهبد قرنی میدانستند؛ که حالا یک مسائلی هم بین دولت موقت در دوره آقای مهندس مهدی بازرگان در کردستان شاهد بودیم که دولت به نوعی یک فرصت طلبی کرد. برای اینکه مرحوم قرنی به سمت این رفتند که غائله کردستان را از ریشه حل کنند اما دولت در این میان یک تزویری را نشان داد.
بولتن نیوز: اما سپهبد قرنی ایستادند؟
نقاشیان: سپهبد قرنی ایستاد و نهایتاً خود این مسئله مستمسک ترور ایشان توسط گروهک فرقان شد بعد هم آیت الله مطهری را به عنوان نماد تزویر ترور کردند.
بولتن نیوز: یعنی هدف گزینی اینها به این صورت بود؟
نقاشیان: بله تقریباً با همین دیدگاه مبنای حرکتشان را شکل دادند.
بولتن نیوز: لطفاً کمی راجع به شخصیت خود اکبر گودرزی صحبت کنید؟
نقاشیان: ببینید، مسئله کمی عمیقتر از این بحثها است. اینکه واقعاً گروه فرقان وابستگی خارجی داشته یا نداشته؟ اکبر گودرزی عامل یک سرویس خارجی بوده یا نه و یا اینکه این جریان بیرونی از اقدامات فرقان علیه انقلاب استفاده کرده یا نکرده اینها به نظر من نکاتی است که امروز امکان بحث از آن فراهم است.
بولتن نیوز: تا آنجایی که من شنیدهام مشهور است که آقای اکبر گودرزی مدتی عضو انجمن حجتیه بوده؟
نقاشیان: ایشان اظهار کرده بوده که دلش میخواسته عضو انجمن حجتیه بشود. خودش بدش نمیآمده که به آقای حلبی نزدیک شود و از روحیات مرحوم حلبی استفاده کند ولی عضو انجمن حجتیه نشده است.
بولتن نیوز: در مورد عضویت ایشان در حزب توده نظرتان چیست؟
نقاشیان: ایشان هیچ وقت حزب توده نبوده و اساساً روحیه طلبگی داشته و گرایش به اسلام و انقلاب البته نه این انقلابی که ما فرض میکنیم بلکه آن انقلابی که فرض ذهنی خودش بوده داشته است. بعد هم روحیه قرآنی داشته که خوب وقتی در حوزههای علمیه مختلف رفته به نوعی طرد شده است. مثلاً مرحوم آیت الله شاهچراقی، مرحوم آیت الله سید رضی شیرازی (ره) یا مرحوم آیت الله مجتهدی (ره) مثلاً با ایشان دیدارهایی داشتند و به نوعی ایشان را برای اینکه عضو حوزهشان بشود رد کردند.
بولتن نیوز: پس ایشان طرد شده و یک مقدار حالت سرخودگی پیدا کرده است؟
نقاشیان: بیشتر سرخوردگی باعث یک چنین روحیات تکروانه در خصوص ایشان شده است.
بولتن نیوز: وقتی به نظریههای تاریخی نگاه کنیم برخی مانند جنابعالی میگویند فرقان به عنوان یک گروه تکرو مانند خوارج یک نگاه شدید زاهدانه داشته است و میگویند باوجوداینکه در محل اختفای اکبر گودرزی مبلغ بسیار زیادی پول وجود داشته ولی وی نان و پنیر میخورده است و فرد بسیار ساده زیستی بوده است. یک عده دیگری می گویند یک خطی از سازمان مجاهدین خلق (منافقین) جدا شد و به دنبال این بود که فرقان را به انحراف بکشد. با نواقصی که احتمالاً در تفکرات آقای دکتر شریعی وجود داشته با تمام احترامی که نسبت به ایشان قائل هستیم. مطلب اینجا است که برخی معتقدند سازمان منافقین اینها را به انحرف کشیده و اینها آمددند دست به اسلحه بردند. شما به عنوان مسئول پرونده فرقان به گفته خود از مدتها قبل با اینها آشنا بودید این برای من مهم است که بدانم نگاه شما نسبت به این قضیه چیست آیا منافقین در اینها نفوذ کردند یا خیر؟
نقاشیان: ببینید بستگی دارد به اینکه نفوذ را چه فرض کنیم مجاهدین خلق به اعتبار یک تبلیغات بسیار بسیار پرطمطراق که در دوره پیش و پس از انقلاب کرده بودند خیلی از جوانان را تحت تأثیر قرار دادند و بسیاری از جوانانی هم که به فرقان گرایش پیدا کردند مثلاً در ذهنشان این بود که رضا رضایی بشوند و با تفکر ذهنی قهرمان سازی روحیات انقلابی پیدا کرده بودند؛ اما اینکه شما بگویید سازمان مجاهدین خلق به لحاظ سازمانی روی فرقان نفوذی داشته هیچ گزارهای در این خصوص نه مشهود بوده و نه واقعی است. برای اینکه اکبر گودرزی در حوزه مبارزه با جریان مارکسیسم خودش پرچمدار است و به اعتبار اینکه سازمان مجاهدین خلق یک گرایش نسبی مارکسیستی دارد هیچ وقت زمینه اینکه حتی سازمان را تبلیغ کند ندارد. این فرایند به اینکه بچهها حتی از سازمان منافقین گریزان باشند هم کمک میکرده اما آن روحیات انقلابی بچه مسلمانهای اولیه سازمان مجاهدین خلق مثل احمد و محمد حنیف نژاد، بدیع زادگان، حسین رضایی و همه کسانی که در وادی اولیه یک نوع رهبری در مجاهدین داشتند و بعد هم اعدام شده بودند. در ذهن این بچهها بود که ایده آل ذهیشان در انقلابی گری مثل آنها شدن باشد. ولی اعلام مواضع سال 1354 ش یا اواسط 1353 ش توسط مجاهدین خلق اینها را از اینکه به سازمان گرایش داشته باشند کاملاً بری کرده بود چون سازمان رسماً خودش را مارکسیست اعلام کرد و بعد هم شاه و دستگاه ساواک اینها را التقاطی معرفی کرد که اینها در ظاهر قرآن و نهج البلاغه میخوانند ولی در باطن نماز نمیخوانند و اعتقادی به این مسائل ندارند. یا در زندان بحث نجاست و پاکی اینها و مسائل متعددی که بین علما و مجاهدین پیش آمد.
بولتن نیوز: منظورتان فتوای آیت الله ربانی شیرازی است؟
نقاشیان: بله بحث نجاست اینها مطرح شد و این فرایندها کمک میکرد که اکبر گوردرزی کاملاً از اینکه خود را به سازمان بچسباند و یا حتی این گرایش را قبول داشته باشد احتراز کند.
بولتن نیوز: یعنی شما نفوذ امنیتی مجاهدین خلق در درون فرقان را رد میکنید ولی از لحاظ ایدئولوژیک آن را میپذیرید؟
نقاشیان: بله کاملاً رد میکنم؛ اما به لحاظ ایدئولوزیک بالاخره سمپاتی انقلابی داشتند و سازمان موفق شده بود خود را در بین مردم یه عنوان یک جریان انقلابی و زیر زمینی دوره شاه که شهید هم داده بود معرفی کند. البته من معتقدم که به دلیل اینکه انگلستان در حوزه فعالیت در دوره شاه با سرخوردگی که در زمان مصدق پیدا کرد در بحث ملی شدن صنعت نفت و به خاطر اینکه میخواست فعالیتهای زیر زمینی را منحصر به خود کند و در همه اینها نفوذ داشته باشد یک جاهایی هم دلش میخواست در فرقان حضور پیدا کند.
بولتن نیوز: به عنوان یک پژوهشگر میتوانم بپرسم که ادله شما چیست؟
نقاشیان: سه دلیل برای این مسئله میتوان اقامه کرد. اینکه شما فکر کنید یک بیانیه مکتوب از طرف فرقان در خصوص پذیرش این مسئله صادر شده است این خیلی حرف بی ربطی است. نکته دوم اینکه یک جریان خارجی این قضیه را اظهار کند که این مسئله هم منتفی است. سناریوی سوم این است که بالاخره اینها روحیات چپ مزاجانه دارند که با روحیات کاپیتالیستی انگلستان چندان قابل انطباق نیست اما شما یک سابقهای از عوامل حزب توده دارید که اینها در یک گرایشی همه به انگلستان پناه بردند.
بولتن نیوز: مشخصاً مثل چه کسانی؟
نقاشیان: مثل خلیل ملکی، تعداد اینها زیاد است. اینها بالاخره چپ مزاج بودند و به انگلستان گرایش پیدا کردند. یا مثلاً محمود جعفریان که از عوامل بالای حزب توده است اما بعداً با رژیم شاه در تلویزیون همکاری نزدیک میکند و بعدها منتشر شد که ایشان جزو عوامل انگلستان بوده پس شما این نکته را میتوانید مستنداً تأیید کنید که انگلستان احترازی از اینکه در جریانات چپ نفوذ داشته باشد ندارد. نکته مهمتر این است که بالاخره انگلستان بنا به اظهارات تیمسار هاشمی معاون ضد جاسوسی وقت ساواک در آن کتاب مشهورش اظهار میکند که انگلستان در زندان فعال بود و عوامل بسیار گستردهای را برای خودش کرده بود. این بسیار سند مستحکمی است برای اینکه شما بگویید نمیشود عوامل مجاهدین خلق در زندان بوده باشند و انگلستان روی آنها بینظر بوده باشد. نکته سوم این است که شما می بینید که انگلستان در عراق یک نفوذ گسترده دارد در فراماسونری فرانسه پایه گذار است و سازمان نفاق بعد از اینکه در ایران تحت فشار قرار میگیرد به سمت اینها میرود و این نشان دهنده هماهنگیهایی با دولت بعثی است. باوجوداینکه دولت بعثی هیچ مناسبتی به لحاظ چپ مزاجی با فرانسه ندارد اما میبینیم بخش اعظم اینها را دولت فرانسه میپذیرد. این نشان دهنده پنهان بودن ارتباطات پشت پرده اینها است. ولی حضور فعالانه انگلستان از نوع شکل روابط پیدا است. من جریان آقای الویری را هم جریان نفوذی میدانم.
بولتن نیوز: من شنیدهام که متأسفانه برخی نقش آقای موسوی خوئینیها را در فرقان مؤثر میدانند چون گویا برخی از اعضای فرقان از ایشان هم تأثیر پذیرفتهاند نظر شما چیست؟
نقاشیان: یکی از عواملی که موجب تمایل انگلستان برای نفوذ در فرقان بود دعوت اینها به مسجد جوستان در نیاوران است که آنجا جلسه تفسیر قرآن آقای گودرزی گذاشته شد. در مسجدی که آقای موسوی خوئینیها امام جماعت بود.
بولتن نیوز: این سؤال مطرح است که آقای خوئینیها چطور اجازه میدادند؟
نقاشیان: خوب آقای خوئینیها همیشه متهم است به اینکه بالاخره یک گرایشی به انگلستان داشته است.
بولتن نیوز: پس نگاه شما این است؟
نقاشیان: بله ببینید حتی در جریان تسخیر لانه جاسوسی ایشان کاملاً متهم است به اینکه زمینه توافق دولت موقت در الجزایر با آمریکاییها جریان انگلیسی داخل را بسیار عصبانی کرد؛ و علت ورود به این فرایند میتواند ریشه نامحسوسی داشته باشد اما امام (ره) زیرکانه این جریان را به نفع خود مصادره کرد.
بولتن نیوز: شما در فحوای کلامتان به نفوذی بودن جریان آقای الویری اشاره کردید. ایشان کسی هستند که در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی داعیهدار مبارزه با التقاط و نبرد با منافقین و فرقان هستند دلیل شما چیست؟
نقاشیان: میدانید که یکی از اتهامات سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی این است که نفوذهایی در آن صورت گرفت و این نفوذها بسیار گسترده بود.
بولتن نیوز: مثلاً مثل چه نفوذهایی؟
نقاشیان: مثلاً مثل جریانی که شهید رجایی را از بین برد.
بولتن نیوز: چقدر امکان دارد که این نفوذ توسط کشمیری اتفاق افتاده باشد؟
نقاشیان: هنوز تیم آقای بهزاد نبوی در این جریان متهم است. پرونده شان توسط آقای موسوی خوئینیها سوخته شد.
بولتن نیوز:چگونه این اتفاق افتاد؟
نقاشیان:زمانی که آقای موسوی خوئینیها دادستان کشور شد پرونده این جریان را گرفتند و از بین بردند. پروندهای که میتوانست افشاگر بسیاری از مسائل باشد. جریان نفوذ انگلستان در عناصر انقلابی از ابتدای انقلاب وجود داشته است. شما پیوند مسائل 1388 ش را از ابتدای انقلاب نمیدانید وقتی کسی در حد نخست وزیر این کشور رابطهاش با انگلستان به وضوح افشا شد. میر حسین موسوی عامل انگلستان بود. جدای از اینکه مرحوم شهید دیالمه اینها را از روز اول متهم میکردند ما در فضای همکاری بالاخره چیزهایی را دیدیم.
بولتن نیوز: من مطلبی در مورد جریان مسلمانان مبارز شنیدهام و آن این است که این جریان سیاسی در جریان ترور شهید دیالمه متهم است نظر شما در این خصوص چیست؟
نقاشیان: من جریان امتیها را مشکوک میدانم جریان پاکی که در حزب جمهوری اسلامی به وجود آمد با نفوذ تیم امتیها به مقدار زیادی مخدوش شد.
بولتن نیوز: یعنی امتیها چپ کردند؟
نقاشیان: اظهاراتی را مطرح کردند که یعنی دو تفکر در حزب جمهوری اسلامی وجود دارد. حال اینکه ارکان حزب جمهوری اسلامی شامل شهید بهشتی مقام معظم رهبری و آقای هاشمی میشد. اینها روحانی و عالم دینی بودند و به دنبال جریانات چپ نبودند؛ اما خوب با نفوذ جریانات چپ به مقدار زیادی تفکر حزب جمهوری اسلامی را خدشهدار کردند انحلال حزب توسط حضرت امام (ره) هم به دلیل همین خدشه دار شدن آن است.
بولتن نیوز: به عنوان جوانی که نه انقلاب و نه جنگ را دیدهام این سؤال برای من پیش آمده که اینها چرا باید شهید دیالمه را ترور کنند؟
نقاشیان: ببینید یک وقت هست ما تفکر را میشناسیم اما یک وقت هست که ما عناصر دارنده این تفکر را میشناسیم. شهید دیالمه و مرحوم شهید حسن آیت عناصری هستند که ریز نقش تفکر نفوذ را میشناسند وقتی کسی ریز نقش تفکر نفوذ را بشناسد قدرت تشخیص عواملش را هم دارد. به همین دلیل حتماً باید یک همچنین اتفاقی میافتاد تا جریان خارجی بتواند عوامل خودش را نفوذ دهد. چون بالاخره شهید دیالمه (ره) به بسیاری از مقامات از جمله مقام معظم رهبری خیلی نزدیک بودند به امام (ره) و شهید بهشتی نزدیک بودند و اگر نقطه نظرات خود را منتقل میکردند طبیعی بود که تأثیرگذار باشد و جلوی بخشی از این جریان سازیها گرفته شود. لذا نباید حضور پیدا میکرد تا این اتفاق بیافتد.
بولتن نیوز: خیلی حاشیه نرویم و به موضوع فرقان بازگردیم ما در گروهک فرقان شاهد ظهور یک طلبه در قامت رهبر گروهک فرقان هستیم که شما بسیاری از نظریههای حولوحوش او را رد کردید این طلبه ساده چطور جرأت میکند شهید قرنی را ترور کند؟ آیا شهید قرنی محافظ داشت یا نه؟
نقاشیان: در این خصوص دو بحث وجود دارد یکی اینکه چطور طرح ترور شهید قرنی مطرح میشود و این جرأت و جسارت از کجا میآید و بحث دوم این است که مکانیسم و شیوه اجرا چیست؟ اینکه بالاخره وقتی شما یک گروه مسلح درست میکنی و بعد هم معتقدی که این جریانی که در کشور شکل میگیرد انحراف بسیار واضحی دارد و دارد بر اساس تصمیات گوادلوپ اداره میشود و ما باید از تفنگمان استفاده بکنیم تا عناصر کلیدی اینها را باید بزنیم در این شکی نیست. بالاخره هر کس رهبری چنین جریانی را به دست میگیرد به افرادش میگوید ما باید عوامل نظام را باید بزنیم پس عنصر ذهنی زر و زور و تزویر نیازمند مصداق است و مصداقش را هم مشخص میکنیم و به دلیل اتفاقات کردستان مصداق زور را شهید قرنی قرار میدهیم این از منظر اندیشه اما از منظر اجرایی بالاخره شما با بچههایی طرف هستید که اینها در فضای انقلاب بزرگ شدند و در منزل شهید بهشتی رفت و آمد دارند. در منزل آقای مطهری و مفتح رفت و آمد دارند. حمید نیکنام عنصری است که آقای بهشتی او را به عنوان یک انسان صادق و سلامت قبول دارد و به او اجازه میدهد در منزلش در جلسات اقتصادی شرکت کند. اشتباهی که ارتش در مورد مرحوم قرنی انجام داد این بود که چرا باید مرحوم قرنی بدون محافظ و تنها در خانهای زندگی کند که رو به رویی آن یک آپارتمان هتل مانند پنج طبقه وجود دارد که کاملاً به منزل وی اشراف دارد. این اشتباه را نمیتوان جبران کرد.
بولتن نیوز:آیا میتوان گفت اینها در ارتش نفوذ داشتند؟
نقاشیان: نه اینها در ارتش نفوذ نداشتند. ولی با توجه به اینکه آن موقع فضای امنیت در کشور خیلی علنی و باز بوده اگر کسی از ستاد با ماشین بیرون میآمد و یک موتور سیکلت او را همراهی میکرد به راحتی میتوانست آدرس منزلش را پیدا کند. الان هم همین طور است و اگر کسانی بخواهند اقدام خطرناکی بکنند یک موتور سیکلت با یک جعبه اسنپ فود دنبال شما بیافتد شما اصلاً به او شک نمیکنید فضا فضایی نبوده که بگوییم حتماً نیاز به نفوذ در ارتش داشته است. منزل مرحوم قرنی بالاتر از میدان ولی عصر در کوچهای است که درست رو به روی این کوچه یک هتل است. اینها آمدند در قسمتی از این هتل یک شب اقامت کردند. شب بعد گفتند که ما در این اتاق سردمان است و اذیت میشویم ما را به سمت دیگری منتقل کنید. اینها را آوردند به جایی که کاملاً مشرف به منزل مرحوم قرنی بود. یک شب دو شب آنجا بودند نگاه کردند دیدهاند که ایشان هر روز صبح باغچه را آب میدهد و بعد هم یک ماشین ارتشی به دنبال ایشان میآید و ایشان را سوار میکند و می برد در نهایت قبل از اینکه آن ماشین بیاید در میزنند و مرحوم قرنی خودش در را باز میکند نه باغبانی نه نگهبان یا محافظی خود ایشان در را باز میکند و ایشان را ترور میکنند؛ یعنی کار خیلی ساده صورت گرفت و مثلاً در مقایسه با ترور مرحوم فخری زاده که یک کار پیچیده عملیاتی و طراحی شده بوده یک عملیات ترور بسیار ساده است.
بولتن نیوز: آنچه من در مورد سرگذشت شما خواندم این بود که شما محافظ امام (ره) بودید و بعد مسئول پرونده فرقان شدید آیا این مطلب را تأیید میکنید؟
نقاشیان: داستان این گونه بود که امام (ره) وقتی مرحوم مطهری را زدند در قم اعلام سه روز عزای عمومی کردند و در مدرسه فیضیه مراسم سه روز عزا برگزار شد روز اول مرحوم حجت الاسلام محسن مروی (ره) سخنرانی کرد که مدتی امام جماعت مسجد قبا شدند و در آن زمان از مقامات بالای قوه قضائیه بودند. روز دوم آقای هاشمی رفسنجانی سخنرانی کرد و روز سوم هم خود حضرت امام (ره) سخنرانی نمودند که اگر یادتان باشد امام جملهای دارد با این عنوان که «بکشید ما را ملت ما بیدارتر میشود» این جمله در روز سوم مراسم ختم مرحوم مطهری گفته شد. روز دوم آقای هاشمی رفسنجانی به دلیل اینکه اشراف و شناختی روی جریان فرقان نداشت. خود این مسئله نکته مهمی است زیرا سابقه آقای هاشمی نشان میدهد که باید گروهها و احزاب سیاسی را بشناسد اما این گروه را نمیشناخت و این نشان میدهد که نفوذ سیاسی خارجی روی این گروه نبوده. آقای هاشمی شروع کرد به متهم کردن تودهایها که «شما مطهری را میشناختید و چون ایشان را میشناختید ایشان را به عنوان ایدئولوگ جریان اسلامی ترور کردید تا ما دستمان از این توانمندی خالی شود» من دولا شدم و درگوش حضرت امام گفتم که آقای هاشمی در اوت است. آقا از عبارت من تعجب کردند و گفتند: «یعنی چه؟» گفتم یعنی اینکه ایشان اشتباه میکند و این گروه یک گروه تندرو اسلامی است و ربطی به تودهایها ندارد. آقا همان جا فرمودند:«مگر تو آنها را میشناسی؟» گفتم خیلی خوب آنها را میشناسم. فرمودند:«پس بعد از مجلس بگویید آقا شیخ اکبر بیاید منزل ما.» من هم به آقای هاشمی گفتم که آقا فرمودند که بعد از سخنرانی بیایید منزل. ما هم با امام رفتیم منزل و نهایتاً امام رفتند و یک تجدید وضو نموده و برگشتند. من شروع کردم و جریان فرقان را از ابتدا توضیح دادم که اصلاً این جریان از کجا شکل گرفته چه کسانی مسئول آن هستند آقای مطهری را چقدر میشناختند آقای مطهری با اینها چه کار کرده بود، نقطه نظرات اینها چیست، تفکرات و شناختشان از قرآن چیست. وقتی خوب این توضیحات را دادم آقای هاشمی برگشتند به حضرت امام گفتند که:«آقا اجازه بدهید حمید آقا با توجه به این شناختی که دارد بیاید و اینها را جمع کند با این توضیحاتی که ایشان دادند اینها فراوان در دست و بال ما گشت میخورند» امام (ره) فرومودند:«بله حمید آقا اینها همه ما را میکشند به همین دلیل اگر که شما بروید و اینها را جمع آوری بکنید خیلی خوب است» من هم گفتم چشم دستور شما را اجرا میکنم و از فردا زمینهای را فراهم کردم که در بیت امام دوستان خودمان را بگذاریم که آنجا آسیبی پیدا نشود؛ و نهایتاً آمدم تهران و نزد مرحوم کچویی رفتم. آن موقع مرحوم کچویی و آقای حاج اصغر رخ صفت مسئول زندان اوین بودند. با اجازه آقای بهشتی زندانهای مختلفی اعم از قصر، قزل حصار و اوین را بازدیدکرده و در نهایت بخشی از زندان اوین را انتخاب نمودم و گفتم به من اجازه دهید اینجا را از زندان مستقل کنیم و اینجا را به عنوان مکانی که بتوان هم در آن کار اطلاعاتی و هم کار بازجویی نمود انتخاب نمودم تا هم زندان را در اختیار داشته باشیم و هم بعد بتوانیم دادگاه برگزار کنیم. همه پکیج این کار را در اختیار داشته باشیم و نهایتاً من بند 209 اوین را تأسیس کردم. یک قسمی از زندان اوین که شامل انفرادیهای زندان بود با دادن یک راهی به قسمت پایین که حدود 10 الی 12 اتاق بود که بند باز ما را تشکیل میداد من آن قسمت را بنایی کرده و از زندان مستقل کردم. یک تلفن داخلی برایش گرفتیم به نام 209 که آنجا با نام بند 209 با این شماره داخلی مشهور شد.
بولتن نیوز: به عنوان سؤال آخر اگر فرمایشی راجع به گروهک فرقان دارید که هنوز نگفتهاید بفرمایید؟
نقاشیان: بله ببینید من معتقدم که گروه فرقان سالمترین جریان ضدانقلابی کشور است؛ یعنی هیچ جریان نفوذ خارجی در گروه فرقان وجود نداشت حتی محمد ملکی که تقریباً منبع سفارت آمریکا شده بود و یک نوعی با اینها رابطه برقرار کرده بود و پولی هم به اینها داده بود برای اینکه آرام آرام بتواند در اینها نفوذ کند. موفق به این کار نشد و نهایتاً در یک دمی لو رفت. بچههای لانه وقتی که نهایتاً محمد ملکی را گرفتند و آن گزارشاتی که به سفارت داده بود که که من دارم یواش یواش به بچههای گروه فرقان نزدیک میشوم افشا کردند. یک روزی کیهان تیتر زد که:«رابطه گروه فرقان با سفارت آمریکا افشا شد.» وقتی یکی از بچههای گروه فرقان در زندان وقتی ما روزنامهها را می دیدم این را دید خودش را حلق آویز کرد و کشت.
بولتن نیوز: یعنی این قدر با آمریکا مخالف بودند؟
نقاشیان: بله و نهایتاً از ترس اینکه بعداً متهم شود به اینکه تو عامل نفوذ بودی ملافهاش که آن را رشته رشته کرده و بافته بود انداخت به پنجره و خودش را اعدام کرد. وقتی بچهها صبح رفتند صبحانه بدهند نگاه کردند دیدند این بنده خدا گردنش آویزان شده است.
بولتن نیوز: در دهه 1360 ش هم اینها وجود داشتند؟
نقاشیان: حتی بعداً جریانی که آقا را ترور کرد همین جریان فرقان بود منتها طرفداران فرقان به نام آرمان مستضعفین شروع کرد به فعالیت کردن اما دیگر قدرت فعالیت نظامی پیدا نکردند.
بولتن نیوز: آیا رهبر فکری اینها دکتر شریعتی بود؟
نقاشیان: نه، فقط از او الهام میگرفتند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com