کد خبر: ۷۳۸۶۷۸
تاریخ انتشار:
انقلابی بودن و انقلابی گری معیار دارد

انقلابی بودن یک گفتمان و الگوی زیستمانی در اصالت بود و نمود است

این روزها یکی از واژگانی که به کرات و پر تکرار با آن مواجهیم واژه انقلابی گری و انقلابی بودن است. بطوریکه نه تنها در عرصه رسانه های صوتی، تصویری، نوشتاری و تحلیل های مختلف پیرامون آن، در خلال اظهارات شخصیت های سیاسی و اخیراً در جلسات برگزاری بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی رییس جمهور در مجلس شورای اسلامی جهت کسب رأی اعتماد نیز بطور مکرر از انقلابی بودن و انقلابی گری می شنویم.

انقلابی بودن یک گفتمان و الگوی زیستمانی در اصالت بود و نمود استگروه سیاسی- مصطفی مطهری: این روزها یکی از واژگانی که به کرات و پر تکرار با آن مواجهیم واژه انقلابی گری و انقلابی بودن است. بطوریکه نه تنها در عرصه رسانه های صوتی، تصویری، نوشتاری و تحلیل های مختلف پیرامون آن، در خلال اظهارات شخصیت های سیاسی و اخیراً در جلسات برگزاری بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی رییس جمهور در مجلس شورای اسلامی جهت کسب رأی اعتماد نیز بطور مکرر از انقلابی بودن و انقلابی گری می شنویم.

به گزارش بولتن نیوز، باید خاطر نشان کرد اینکه هم انقلابی های واقعی و متعهد به انقلاب و آرمان های انقلاب، هم لیبرال مسلک ها، هم انقلابی نماها و هم فرصت طلبان از این واژه به یک میزان و در یک سطح استفاده می کنند بدان معناست که یک جای کار می لنگد و نواقصی وجود دارد.

در واقع تواتر بکارگیری این واژه آنقدر زیاد است، گاهاً به نظر می رسد که این واژه فارغ از مفهوم قابل پردازش آن در حال لوث شدن و بی معنی شدن است. دلیل این امر نیز تکرار بی اساس و بی مورد آن می باشد. بطوریکه هر کس و هر فردی بی توجه به ماهیت تحلیلی – مفهومی این واژه و آثار اجتماعی – مکانیسمی آن در در ابعاد سیاسی – فرهنگی این واژه را در راستای قبولاندن مباحثی بکار می برد که درصدد اجرای آن و در مسیر رسیدن به آن است ولو صرف خرج بی مورد مفهوم انقلابی بودن.

حال سوال اینجاست که انقلابی گری چیست و به چه معنا است؟ و اینکه چرا صرفاً در محدوده حرف و سخن باقی مانده و هر کسی جهت توجیه گفتاری – کلامی سخن و عمل خود از آن استفاده می کند؟

شایان به ذکر است که سوء استفاده از این واژه بدون توجه به بعد اثباتی آن صورت می گیرد. به عبارت بهتر فقدان در نظر گیری ترجیحات مترتب بر مفهوم و عدم انطبابق آن با کارکردها و عملکردها موجب شده است تا افراد در جایگاه های مختلف این اجازه را به خود بدهند تا از این واژه استفاده کنند.

این در حالی است که انقلابی بودن و انقلابی گری در ترازهای معرفی شده دارای شاخص های مشخص و معینی است. بطوریکه استفاده های خارج از محدوده، بدون در نظر گرفتن معیارها و شاخص های تعریفی در این باره به معنای آن است که نه تنها گفتار، سخنان، جهت گیری ها و رویکردهای اجرایی انقلابی نیستند بلکه در قرینه آن نیز قرار دارد. به بیان دیگر اینکه آن چیزی که اکنون در این راستا شاهد آن می باشیم به معنای دقیق کلمه نه تنها مترتب بر مبانی انقلابی بودن و انقلابی گری نیست بلکه از نظر مبادی تعیینی نیز در نقطه مقابل و مخالف آن قرار دارد؛ چونکه استناد به انقلابی بودن و یا انقلابی گری نه تنها مبتنی بر مفهوم آن نیست بلکه تنها مصروف به ظرف واژگانی آن می باشد. در حالیکه ترجییع بند این واژه بر اساس تناسب آن بر حسب مفهوم و مضمون آن باید مد نظر قرار گیرد.

انقلابی بودن یک گفتمان و الگوی زیستمانی در اصالت بود و نمود است

آنچه از شواهد پیداست این است که برداشت های موجود از این پدیده مفهومی نیست و هیچ گونه تطابق معنایی و مبنایی با مفهوم آن ندارد و به گروگانی در عرصه سیاسی در دست سیاسی کارها تبدیل شده است. بطوریکه اگر مفاهیم اعمالی از تجمع و تراکم موجود در حوزه سیاسی با لعاب سیاسی بازی و سیاسی سازی را از این مفهوم جدا کنیم براحتی می توان انقلابی بودن و انقلابی گری را مورد سنجش و ارزیابی قرار داد.

آنچه مسلم و بدیهی می باشد این است که انقلابی بودن و انقلابی گری در معنا واقعی و ماهیت وجودی آن به معنای خروج از بازی های سیاسی با در نظر گرفتن ابعاد آن در حوزه های تبعی و زیرمجموعه ای اش متأثر از عرصه سیاست می باشد. در واقع در ذیل انقلابی بودن و انقلابی گری زد و بندها نه تنها معنایی ندارند بلکه سالبه به انتفاع است.

واقعیت این است که انقلابی بودن به معنای ذوب شدن فرد و منافع آن در مصالح و منافع عمومی است. انقلابی بودن یعنی اینکه هیچ مسامحه و مصالحه ای قابل پذیرش نیست. انقلابی بودن یعنی نمی توان مصحلت و منفعت را بر عمل و تغییر ارجح انگاشت. انقلابی گری یعنی اینکه برحسب ارزش ها و بر معیار واقعیت های موجود به دنبال راه حل باشیم. انقلابی بودن بر حسب گفتار، کردار و اعمال و ... و یکسانی و همپوش بودنشان با هم قابل تمییز و تشیخص است نه فرصت دادن جهت راستی آزمایی ها. انقلابی بودن در حرف نیست در عمل است. نمی شود دم از انقلابی بودن زد ولی تکنوکرات، فرد یا گروه منفعت محور بود.

اگرچه معیارهای مختلفی از کارآمدی و کارآمدسازی، توانمندی و توانمندسازی، اعتبارگرا و اعتبارساز، گره‌ گشا و تحول‌گرا، خدمتگزار و مردم گرا، ارزش آفرین، عدالت گرا و اجتماع محور، باور به تعهد در کنار تخصص و ... برای انقلابی بودن و انقلابی گری مد نظر می باشد  اما با این حال باید خاطر نشان کرد که انقلابی گری علاوه بر آنکه یک اصالت است یک بود و گفتمان می باشد که خالق خرده گفتمان های مختلف در جامعه ذیل محاسن اخلاقی – سیاسی – مدیریتی – منشی – فکری – ارزشی – بینشی و روشی می باشد. بنابراین انقلابی گری و انقلابی بودن باید به عنوان یک الگوی زیستمانی مد نظر می باشد نه یک نمود با شاخص های نمایشی، باج گیری، امتیاز ستانی، رانت خواری و محفلی گرایی. خلاصه اینکه دارا بودن شاخص های انقلابی بودن و انقلابی گری یعنی فارغ از هیاهوی متن و حاشیه به فکر اصلاح اموری بود که موجب اسیب رسانی به نظام، کشور و مردم شده است. با این تفاسیر آیا می توان مفهوم انقلابی بودن و انقلابی گری را در میان خیل عظیم تکرارها ادراک و دریافت کرد یا خیر؟ به نظر می رسد در حق واقعی این واژه مقدس و مفاهیم ساطع شده از آن به مانند دیگر ارزش های انقلاب در فضای فعلی سخنوری حاکم در کشور و جامعه دارد ظلم و ستم می شود، پس پیش از آنکه ناگهان دیر شود فکری به حال انقلاب، انقلابی ها و انقلابی گری بکنیم و آنها را از مصادره انقلابی نماها وا رهانیم.

 

 

 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین