کد خبر: ۷۳۲۷۲۶
تعداد نظرات: ۳۸ نظر
تاریخ انتشار:

شناخت امام محمد باقر علیه السلام

حضرت امام محمد باقر علیه السلام در روز اول رجب یا به روایتی سوم صفر سال ۵۷ هجری قمری در مدینه منوره چشم به جهان گشود...
شناخت امام محمد باقر علیه السلام

به گزارش بولتن نیوز، حجه الاسلام والمسلمين عليرضا توحيدلو در یادداشتی نوشت:‌حضرت امام محمد باقر علیه السلام در روز اول رجب یا به روایتی سوم صفر سال ۵۷ هجری قمری در مدینه منوره چشم به جهان گشود و هفتم ذی‎الحجه سال ۱۱۴ هجری قمری، در سن ۵۷ سالگی در این شهر مسموم و به شهادت رسید.

 

پدر ارجمندش حضرت امام سجاد پسر امام حسین علیهم‌السلام و مادر گرامیش ام عبدالله، فاطمه دختر امام حسن مجتبی علیه‌السلام است و بنابراین امام محمدباقر علیه‌السلام اولین امامی است که از نسل هر دو فرزندان مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام و صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها یعنی امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام می‌باشد.

حضرت زین العابدین، سیدالساجدین پس از تولد فرزند بزرگوارش، او را در آغوش گرفت و نوازش کرد و بر گوش راست او اذان و بر گوش چپش اقامه خواند و این مولود مبارک را «محمد» نام نهاد.

حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام در مورد مادر گرامی پیشوای پنجم شیعیان می‌فرماید: «آن بانو فاطمه دختر امام حسن مجتبی علیه‌السلام صدیقه‌ای بود که همانند او در میان فرزندان امام حسن علیه السلام دیده نشده است.»

 

از قول امام باقر علیه السلام هم واقعه‌ای شگفت انگیز در مورد آن بانوی ارجمند بیان شده که بیانگر مقام والای ایشان است. امام باقر علیه السلام می‌فرماید: «مادرم نزدیک دیواری نشسته بود که ناگهان دیوار شکافته شد و ما صدای هولناک فرو ریختن دیوار را شنیدیم. در این حال، مادرم دست خود را بلند کرد و به سوی دیوار گرفت و گفت: نه، به حق مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم سوگند یاد می‌کنم که خداوند اجازه سقوط به تو نداده است. پس دیوار در هوا معلق ماند تا مادرم از آن بگذشت. پس از آن، پدرم امام سجاد علیه السلام، یک صد دینار از برای مادرم صدقه داد.»

کنیه امام باقر علیه السلام «ابوجعفر» و معروف‌ترین لقب ایشان «باقر العلوم» به معنای شکافنده علوم است، زیرا آن حضرت، شکافنده معضلات فکری و حل کننده مسائل و پیچیدگی‌های علوم، و در گستردگی دانش و معارف، سرآمد و شخصیت منحصر به فرد عصر خویش بود.

 

شاکر، هادی، امین، صابر، ذاکر، جامع و حاضر از دیگر القاب آن حضرت است که هر یک بر وجه خاصی از کمالات و فضایل آن حضرت دلالت دارد.

حضرت امام محمدباقر علیه‌السلام همزمان با واقعه جانگداز عاشورا در سال ۶۱ هجری، در سن ۴ سالگی بود که به همراه پدر و در کنار جد عزیزش حضرت سیدالشهداء علیه السلام در کربلا حضور داشت.

آن حضرت در زمان شهادت پدر بزرگوارشان امام سجاد علیه السلام در سال ۹۴ هجری قمری، ۳۶ سال سن داشت که امامت شیعیان را عهده دار شد.

مدت امامت پنجمین پیشوای شیعیان جهان تا زمان شهادت ایشان، ۱۹ سال و دو ماه بود.

علم و دانش امام محمد باقر علیه السلام همانند دیگر ائمه اطهار علیهم السلام، از سرچشمه وحی نشأت می‌گرفت و هیچ کس در آن زمان به پایه علمی ایشان نمی‌رسید.

آوازه منزلت علمی امام باقر علیه السلام به حدی بود که همه تاریخ نویسان، اعم از مسلمان و غیر مسلمان، در توصیف کمالات ایشان بدون استثنا به مقام علمی آن حضرت اشاره نموده اند.

حضرت امام محمد باقر علیه السلام همانند اجداد پاکش عابدترین فرد روزگار خود محسوب می‌شد و در عبادت، الگوی راستین عابدان بود. اما علیرغم کثرت عبادت هرگز به گوشه نشینی و دوری از فعالیت‌های اجتماعی روی نیاورد، گر چه به قول امام صادق علیه‌السلام؛ «آن قدر شب‌ها نماز می‌خواندند که در نتیجه ایستادن در حال نماز، پا‌های ایشان ورم می‌کرد.» و به گفته ابن صباغ؛ «تمام عمر امام علیه السلام در راه طاعت خدا بود.»

آن امام همام علیه‌السلام با این همه، خود را در عبادت خدا قاصر می‌دید و می‌فرمود: «چه کسی می‌تواند، چون علی علیه السلام خدا را عبادت کند؟»

حضرت امام محمد باقر علیه السلام سرانجام در سال ۱۱۴ هجری قمری و در سن ۵۷ سالگی با توطئه مرموز و مخفیانه هشام بن عبدالملک دهمین خلیفۀ اموی در شهر مدینه مسموم شد و به شهادت رسید و پیکر پاکش در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.

مرقد نورانی شریف آن حضرت، در کنار مرقد جد بزرگوارشان امام حسن مجتبی علیهم‌السلام، پدر ارجمندشان امام سجاد و فرزند عزیزشان امام جعفر صادق علیهم‌السلام قرار دارد و زیارتگاه و ملجأ شیعیان، عاشقان و ارادتمندان است.

 

معجزه‌ امام محمد باقر علیه السلام

 

در کتاب‌های تاریخی، معجزات فراوانی از امام محمدباقر علیه السلام نقل شده است. عبدالله بن عطاء مکی در یکی از آنها می‌گوید: «به اشتیاق دیدار روی امام باقر علیه السلام از مکه به مدینه آمدم. شبی که به مدینه رسیدم، باران شدید و سرمایی سخت بیداد می‌کرد. من که نیمه شب به در خانه حضرت رسیده بودم، با خود گفتم: اکنون برای در زدن دیر شده است. پس بهتر است تا صبح همین جا بمانم و صبح هنگام به خدمت ایشان مشرف شوم. در این هنگام، صدای امام باقر علیه السلام را شنیدم که می‌فرمود: در خانه را برای ابن عطاء باز کنید که امشب، سرمای سخت و آزار باران را به خاطر ما تحمل کرده است.»

 

تصریح پیامبر اکرم(ص) به امامت حضرت باقرالعلوم علیه‌السلام

 

پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله وسلم در ضمن روایات زیادی به مسأله امامت امام محمد باقر علیه‌السلام تصریح فرموده اند که از مهم‌ترین آن روایات، روایت جابر بن عبدالله انصاری است. محمد بن مسلم می‌گوید: «در کنار جابر نشسته بودیم که امام سجاد علیه السلام همراه با فرزندشان محمد وارد شدند. حضرت سجاد علیه السلام به پسر بزرگوارشان دستور دادند که جابر را که در آن ایام پیرمرد و نابینا شده بود احترام کند. وقتی این کودک پیشانی جابر را به عنوان احترام بوسیدند، جابر پرسید: این کودک کیست؟ امام سجاد علیه السلام فرمودند: پسرم محمد است. جابر، محمد را در آغوش گرفت و گفت:‌ای محمد!، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به تو سلام می‌رساند. حاضران از جابر توضیح بیشتر خواستند. جابر گفت: روزی در خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بودم که فرمودند:‌ای جابر! تو آن قدر زنده می‌مانی که حتی فرزندم، محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب را که نامش در تورات، باقر است، می‌بینی. وقتی او را دیدی، سلام مرا به او برسان.»

 

 

شناخت امام محمد باقر علیه السلام

 

ایشان را محمد نامیدند و ابو جعفر کنیه و باقر العلوم‏ یعنی‏ شکافنده‏ی دانشها لقب آن گرامی است.(١)

به هنگام تولد هاله‏ ای از شکوه و عظمت نوزاد اهل بیت را فرا گرفته بود، و همچون دیگر امامان پاک و پاکیزه به دنیا آمد.

امام باقر علیه السلام از دو سو پدر و مادر نسبت ‏به پیامبر و حضرت علی و زهرا علیهم السلام می‏رساند، زیرا پدر او امام زین العابدین فرزند امام حسین، و مادر او بانوی گرامی‏«ام عبد الله‏» دختر امام مجتبی علیهم السلام است.(٢)

 

عظمت امام باقر علیه السلام زبانزد خاص و عام بود، هر جا سخن‏ از والایی هاشمیان ، علویان و فاطمیان به میان می‏آمد ایشان را یگانه وارث آنهمه قداست ، شجاعت و بزرگواری می‏شناختند و هاشمی ، علوی و فاطمیش می‏خواندند.

 

راستگوترین لهجه‏ها و جذاب‏ترین چهره‏ها و بخشنده‏ترین انسانها برخی از ویژگی های امام باقر علیه السلام است.

پیامبراکرم(ص) به یکی از یاران پارسای خود جابر بن عبد الله انصاری‏ فرمود.

ای جابر! تو زنده می‏مانی و فرزندم‏ « محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب‏» را که نامش در تورات ‏«باقر» است در می‏یابی، بدان هنگام سلام مرا بدو برسان.

پیامبر در گذشت و جابر عمری دراز یافت و بعدها روزی به خانه‏ امام زین العابدین آمد و امام باقر را که کودکی خرد سال بود دید، به او گفت: پیش بیا...امام باقر علیه السلام آمد.

گفت: برو...

امام باز گشت. جابر اندام و راه رفتن او را تماشا کرد و گفت: به خدای کعبه سوگند آیینه‏ تمام نمای پیامبر است. آنگاه از امام سجاد علیه‌السلام پرسید این کودک کیست؟

فرمود: امام پس از من فرزندم ‏«محمد باقر» است.

جابر برخاست و بر پای امام باقر بوسه زد و گفت: فدایت‏شوم ای فرزند رسول خدا (ص) ، سلام و درود پدرت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم را بپذیر... که ایشان تو را سلام رسانده.

دیدگان امام باقر علیه‌السلام پر از اشگ شد و فرمود: سلام و درود بر پدرم پیامبر خدا باد تا بدان هنگام که آسمانها و زمین پایدارند و بر تو ای جابر که سلام او را به من رساندی.(٣)

 

دانش امام باقر علیه السلام

 

دانش امام باقر علیه السلام نیز همانند دیگر امامان از سر چشمه‏ وحی بود، آنان آموزگاری نداشتند و در مکتب بشری درس نخوانده بودند، «جابر بن عبد الله‏» نزد امام باقر علیه السلام می‏آمد و از آن حضرت دانش فرا می‏گرفت و به آن گرامی مکرر عرض می‏کرد: ای شکافنده‏ علوم! گواهی می‏دهم تو در کودکی از دانش خدا برخورداری.(۴)

 

«عبد الله بن عطاء مکی‏» می‏گفت: هرگز دانشمندان را نزد کسی چنان حقیر و کوچک نیافتم که نزد امام باقر علیه السلام، «حکم بن عتیبه‏»که در چشم مردمان جایگاه علمی والایی داشت در پیشگاه امام باقر علیه‌السلام چونان کودکی در برابر آموزگار بود.(۵)

شخصیت آسمانی و شکوه علمی امام باقر علیه السلام چنان خیره کننده بود که‏ «جابر بن یزید جعفی‏» به هنگام روایت از آن گرامی می‏گفت: «وصی اوصیاء و وارث علوم انبیاء محمد بن علی بن الحسین مرا چنین روایت کرد...»(۶)

مردی از «عبد الله عمر» مساله‏ ای پرسید و او در پاسخ درماند، به سئوال کننده امام باقر را نشان داد و گفت از این کودک بپرس و مرا نیز از پاسخ او آگاه ساز. آن مرد از امام پرسید و پاسخی قانع کننده شنید و برای ‏«عبد الله عمر» بازگو کرد، عبد الله گفت: اینان خاندانی هستند که دانششان خدادادی است.(٧)

«ابو بصیر» می‏گوید: با امام باقر علیه السلام به مسجد مدینه وارد شدیم، مردم در رفت و آمد بودند. امام به من فرمود: از مردم بپرس آیا مرا می‏بینند؟

از هر که پرسیدم آیا ابو جعفر را دیده‏ای پاسخ منفی شنیدم،ددر حالیکه امام در کنار من ایستاده بود.در این هنگام یکی از دوستان حقیقی آن حضرت‏ «ابو هارون‏» که نابینا بود به مسجد در آمد.

امام فرمود: از او نیز بپرس.

از ابو هارون پرسیدم: آیا ابو جعفر را دیدی؟

فورا پاسخ داد: مگر کنار تو نایستاده است؟

گفتم: از کجا دریافتی؟

گفت: چگونه ندانم در حالیکه او نور رخشنده‏ ای است.(٨)

و نیز «ابو بصیر» می‏گوید: امام باقر علیه السلام از یکی از افریقائیان حال یکی از شیعیان خود به نام ‏«راشد» را جویا شد. پاسخ داد خوب بود و سلام می‏رساند.

امام فرمود خدا رحمتش کند.

با تعجب گفت: مگر او مرده است؟

فرمود: آری.

گفت: چه وقت در گذشت؟

فرمود: دو روز پس از خارج شدن تو.

گفت: به خدا سوگند او بیمار نبود...

فرمود: مگر هر کس می‏میرد به جهت‏ بیماری است؟

آنگاه ابو بصیر از امام در مورد آن در گذشته سؤال کرد.

امام فرمود: او از دوستان و شیعیان ما بود، گمان می‏کنید که چشمهای بینا و گوشهای شنوایی برای ما همراه شما نیست وه چه پندار نادرستی است! به خدا سوگند هیچ چیز از کردارتان بر ما پوشیده نیست پس ما را نزد خودتان حاضر بدانید و خود را به کار نیک عادت دهید و از اهل خیر باشید تا به همین نشانه و علامت‏ شناخته شوید. من فرزندان و شیعیانم را به این برنامه فرمان می‏دهم.(٩)

 

یکی از راویان می‏گوید در کوفه به زنی قرآن می‏آموختم، روزی با او شوخی کردم، بعد به دیدار امام باقر شتافتم، فرمود:

آنکه (حتی) در پنهان مرتکب گناه شود خداوند به او اعتنا و توجهی ندارد، به آن زن چه گفتی؟ از شرمساری چهره‏ام را پوشاندم و توبه کردم، امام باقر علیه‌السلام فرمود: تکرار نکن.(١٠)

 

اخلاق امام باقر علیه السلام

 

مردی از اهل شام در مدینه ساکن بود و به خانه‏ امام بسیار می‏آمد و به آن گرامی می‏گفت: «...در روی زمین بغض و کینه‏ کسی را بیش از تو در دل ندارم و با هیچکس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم! و عقیده‏ام آنست که اطاعت‏خدا و پیامبر و امیرمؤمنان در دشمنی با توست، اگر می‏بینی به خانه‏ تو رفت و آمد دارم بدان جهت است که تو مردی سخنور و ادیب و خوش بیان هستی!» در عین حال امام باقر علیه السلام با او مدارا می‏فرمود و به نرمی سخن می‏گفت. چندی بر نیامد که شامی بیمار شد و مرگ را رویا روی خویش دید و از زندگی نومید شد، پس وصیت کرد که چون در گذرد ابو جعفر «امام باقر» بر او نماز گزارد.

شب به نیمه رسید و بستگانش او را تمام شده یافتند، بامداد وصی او به مسجد آمد و امام باقر علیه السلام را دید که نماز صبح به پایان برده و به تعقیب نشسته است.(١١) و آن گرامی همواره چنین بود که پس از نماز به ذکر و تعقیب می‏پرداخت.

عرض کرد: آن مرد شامی به دیگر سرای شتافته و خود چنین خواسته که شما بر او نماز گزارید.

فرمود: او نمرده است... شتاب مکنید تا من بیایم.

پس برخاست و وضو و طهارت را تجدید فرمود و دو رکعت نماز خواند و دستها را به دعا برداشت، سپس به سجده رفت و همچنان تا بر آمدن آفتاب، در سجده ماند، آنگاه به خانه‏ شامی آمد و بر بالین او نشست و او را صدا زد و او پاسخ داد، امام او را بر نشانید و پشتش را به دیوار تکیه داد و شربتی طلبید و به کام او ریخت و به بستگانش فرمود غذاهای سرد به او بدهند و خود بازگشت.

دیری بر نیامد که شامی شفا یافت و به نزد امام باقر علیه‌السلام آمد و عرض کرد:

«گواهی می‏دهم که تو حجت‏ خدا بر مردمانی...»(١٢)

«محمد بن منکدر» از صوفیان آن روزگار می‏گوید:

در روز بسیار گرمی از مدینه بیرون رفتم، ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین علیه السلام را دیدم، همراه با دو تن از غلامانشان یا دو تن از دوستانش از سرکشی به مزرعه‏ خویش باز می‏گشتند؛..

با خود گفتم: مردی از بزرگان قریش در چنین وقتی در پی دنیاست! باید او را پند دهم.

نزدیک آمدم و سلام کردم، امام در حالی که عرق از سر و رویش می‏ریخت‏ با تندی پاسخم داد. گفتم: خدا ترا به سلامت‏ بدارد آیا شخصیتی چون شما در این هنگام و با این ‏حال در پی دنیا می‏رود!

اگر در این حالت مرگ در رسد چه می‏کنی؟

فرمود؛ به خدا سوگند اگر مرگ در رسد در حال اطاعت‏ خداوند خواهم بود زیرا من بدین وسیله خود را از تو و دیگر مردمان بی نیاز می‏سازم، از مرگ در آن حالت‏ بیمناکم که سرگرم گناهی باشم.

گفتم: رحمت‏ خدا بر تو باد، می‏پنداشتم که شما را پند می‏دهم اما تو مرا پند دادی و آگاه ساختی.(١٣) 

 

امام باقر علیه السلام و امویان

 

امام چه خانه نشین باشد و چه در متن اجتماع در مقام امامتش تفاوتی رخ نمی‏دهد زیرا امامت چونان رسالت، منصبی است‏ خدایی و مردمان را نمی‏رسد که بدلخواه خویش امامی برگزینند.

غاصبان و متجاوزان هماره به مقام والای امام رشک می‏بردند و بهر وسیله برای غصب و تصرف حکومت و خلافت که ویژه‏ امامان بود دست می‏ انداختند و در راه این منظور از هیچ جنایتی نیز باک نداشتند. امامت امام در زمان خلافت ولید و سلیمان بن عبد الملک و عمر بن عبد العزیز و یزید بن عبد الملک و هشام بوده است.

 

برخی از دوران امامت امام باقر علیه السلام مقارن حکومت ظالمانه‏ هشام بن عبد الملک اموی می‏بود و هشام و دیگر امویان به خوبی می‏دانستند که اگر حکومت ظاهر را با ستم و جنایت ‏به غصب گرفته‏اند هرگز نمی‏توانند حکومت در دلها را از خاندان پیامبر بربایند.

عظمت معنوی امامان گرامی چنان گیرا بود که گاه دشمنان و غاصبان خود مرعوب می‏ماندند و به تواضع برمی‏خاستند:

 

هشام در یکی از سالها به حج آمده بود و امام باقر  و امام صادق علیهما السلام نیز جزو حاجیان بودند، روزی امام صادق علیه السلام در اجتماع عظیم حج ضمن خطابه‏ ای فرمود:

«سپاس خدای را که محمد (ص) را به راستی فرستاد و ما را به او گرامی ساخت، پس ما برگزیدگان خدا در میان آفریدگان و جانشینان خدا (در زمین) هستیم، رستگار کسی است که پیرو ما باشد و شور بخت آنکه با ما دشمنی ورزد».

امام صادق علیه السلام بعدها می‏فرمود: گفتار مرا به هشام خبر بردند ولی متعرض ما نشد تا به دمشق بازگشت و ما نیز به مدینه برگشتیم به حاکم خود در مدینه فرمان داد تا من و پدرم را به دمشق بفرستد.

به دمشق در آمدیم و هشام تا سه روز ما را بار نداد، روز چهارم بر او وارد شدیم، هشام بر تخت نشسته بود و درباریان در برابرش به تیر اندازی و هدف گیری سرگرم بودند.

هشام پدرم را به نام صدا زد و گفت: با بزرگان قبیله‏ات تیراندازی کن.

پدرم فرمود: من پیر شده‏ام و تیراندازی از من گذشته است، مرا معذور دار.

هشام اصرار ورزید و سوگند داد که باید این کار را بکنی ‏و به پیر مردی از بنی امیه گفت کمانت را به او بده پدرم کمان برگرفت و تیری به زه نهاد و پرتاب کرد، اولین تیر درست در وسط هدف نشست، دومین تیر را در کمان نهاد و چون شست از پیکان برداشت‏ بر پیکان تیر اول فرود آمد و آن را شکافت، تیر سوم بر دوم و چهارم بر سوم... و نهم بر هشتم نشست، فریاد از حاضران برخاست، هشام بی قرار شد و فریاد زد:

آفرین ابا جعفر! تو در عرب و عجم سر آمد تیراندازنی، چطور می‏پنداری زمان تیراندازی تو گذشته است... و در همان هنگام تصمیم بر قتل پدرم گرفت و سر به زیر افکنده فکر می‏کرد و ما در برابر او ایستاده بودیم، ایستادن ما طولانی شد و پدرم از این بابت ‏به خشم آمد و آن گرامی چون خشمگین می‏شد به آسمان می‏نگریست و خشم در چهره‏اش آشکار می‏شد، هشام غضب او را دریافت و ما را به سوی تخت‏ خود فرا خواند و خود برخاست و پدرم را در برگرفت و او را بر دست راست‏ خود بر تخت نشانید و مرا نیز در برگرفت و بر دست راست پدرم نشاند، و با پدرم به گفتگو نشست و گفت:

قریش تا چون تویی را در میان خود دارد بر عرب و عجم فخر می‏کند، آفرین بر تو، تیراندازی را چنین از چه کسی و در چند مدت آموخته‏ ای؟

پدرم فرمود: می‏دانی که مردم مدینه تیراندازی می‏کنند و من در جوانی مدتی به این کار می‏پرداختم و بعد ترک کردم تا هم اکنون که تو از من خواستی.

هشام گفت؛ از آنگاه که خویش را شناختم تا کنون ‏تیراندازی بدین زبردستی ندیده بودم و گمان نمی‏کنم کسی در روی زمین چون تو بر این هنر توانا باشد، آیا فرزندت جعفر نیز می‏تواند همچون تو تیراندازی کند؟

فرمود: ما «کمال‏» و «تمام‏» را به ارث می‏بریم، همان کمال و تمامی که خدا بر پیامبرش فرود آورد آنجا که می‏فرماید: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» (١۴)

زمین از کسی که بر این کارها کاملاً توانا باشد خالی نمی‏ماند.

چشم هشام با شنیدن این جملات در حدقه گردید و چهره‏اش از خشم سرخ شد، اندکی سر فرو افکند و دوباره سر برداشت و گفت: مگر ما و شما از دودمان ‏«عبد مناف‏» نیستیم که در نسبت‏ برابریم؟

امام فرمود: آری اما خدا ما را ویژگی هایی داده که به دیگران نداده است.

پرسید: مگر خدا پیامبر را از خاندان ‏«عبد مناف‏» به سوی همه‏ مردم و برای همه‏ مردم از سفید و سیاه و سرخ نفرستاده است؟

شما از کجا این دانش را به ارث برده‏اید در حالیکه پس از پیامبر اسلام پیامبری نخواهد بود و شمایان پیامبر نیستید؟

امام بی درنگ فرمود: خداوند در قرآن به پیامبر می‏فرماید:

«زبانت را پیش از آنکه به تو وحی شود برای خواندن قرآن ‏حرکت مده » (١۵)

پیامبری که به تصریح این آیه زبانش تابع وی است‏ به ما ویژگی هایی داده که به دیگران نداده است و به همین جهت‏ با برادرش علی علیه السلام اسراری را می‏گفت: که به دیگران هرگز نگفت و خداوند در این باره می‏فرماید: «و تعیها اذن واعیة‏» (١۶)

یعنی آنچه به تو وحی می‏شود و اسرار تو را گوشی فرا گیرنده فرا می‏گیرد.

و پیامبر خدا به علی علیه السلام فرمود: از خدا خواستم که آن را گوش تو قرار دهد. و نیز علی بن ابیطالب علیه السلام در کوفه فرمود «پیامبر خدا هزار در از دانش به روی من گشود که از هر در هزار در دیگر گشوده شد»...

همانطور که خداوند پیامبر را کمالاتی ویژه داد پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم نیز علی علیه السلام را برگزید و چیزهایی به او آموخت که به دیگران نیاموخت و دانش ما از آن منبع فیاض است و تنها ما آن را به ارث برده‏ایم نه دیگران.

 

هشام گفت: علی مدعی علم غیب بود حال آنکه خدا کسی را بر غیب دانا نساخت.

پدرم فرمود: خدا بر پیامبر خویش کتابی فرود آورد که در آن همه چیز از گذشته و آینده تا روز رستخیز بیان شده است زیرا در همان کتاب می‏فرماید: «و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیئی‏» (١٧)

بر تو کتابی فرو فرستادیم که بیان کننده‏ همه چیز است و در جای دیگر فرمود: «همه چیز را در کتاب روشن به حساب آورده‏ایم » (١٨)

و نیز : هیچ چیز را در این کتاب فرو گذار نکردیم. (١٩)

و خداوند به پیامبر فرمان داد همه‏ اسرار قرآن را به علی بیاموزد، و پیامبر به امت می‏فرمود: علی از همه‏ شما در قضاوت داناتر است...

هشام ساکت ماند... و امام از بارگاه او خارج شد.(٢٠)

امام باقر علیه السلام و احتجاج با مخالفان

 

«عبد الله بن نافع‏» از دشمنان مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود و می‏گفت: اگر در روی زمین کسی بتواند مرا قانع سازد که در کشتن ‏«خوارج نهروان‏» حق با علی بوده است من بدو روی خواهم آورد. اگر چه در مشرق یا مغرب بوده باشد.

به عبد الله گفتند: آیا می‏پنداری فرزندان علی علیه السلام نیز نمی‏توانند به تو ثابت کنند؟

گفت مگر در میان فرزندان او دانشمندی هست؟

گفتند: این خود سند نادانی توست! مگر ممکن است در دودمان حضرت علی علیه السلام دانشمندی نباشد؟! پرسید: در این زمان دانشمندشان کیست، امام باقر علیه السلام را به او معرفی کردند و او با یاران خویش به مدینه آمد و از امام تقاضای ملاقات کرد...امام به یکی از غلامان خویش فرمان داد بار و بنه‏ی او را فرود آورد و به او بگوید فردا نزد امام حاضر شود.

بامداد دیگر عبدالله با یاران خویش به مجلس امام آمد و آن گرامی نیز فرزندان و بازماندگان مهاجران و انصار را فرا خواند و چون همه گرد آمدند امام در حالیکه جامه‏ای سرخ فام بر تن داشت و دیدارش چون ماه فریبنده و زیبا بود فرمود:

سپاس ویژه خدایی است که آفریننده‏ زمان و مکان و چگونگی‏هاست‏؛..

حمد خدایی را که نه چرت دارد و نه خواب آنچه در آسمانها و زمین است ملک اوست...

گواهم که جز «الله‏» خدایی نیست و «محمد» بنده‏ برگزیده و پیامبر اوست، سپاس خدایی را که به نبوتش ما را گرامی داشت و به ولایتش ما را مخصوص گردانید.

ای گروه فرزندان مهاجر و انصار! هر کدامتان فضیلتی از علی بن ابیطالب به خاطر دارید بگویید.

حاضران هر یک فضیلتی بیان کردند تا سخن به ‏«حدیث‏خیبر» رسید، گفتند: پیامبر در نبرد با یهودان خیبر، فرمود؛

«لاعطین الرایة غدا رجلا یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله، کرارا غیر فرار لا یرجع حتی یفتح الله علی یدیه‏» 

«فردا پرچم را به مردی می‏سپارم که دوستدار خدا و پیامبر است و خدا و پیامبر نیز او را دوست می‏دارند، رزم آوری است که هرگز فرار نمی‏کند و از نبرد فردا باز نمی‏گردد تا خداوند به دست او حصار یهودان را فتح فرماید».

و دیگر روز پرچم را به مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام سپرد و آن گرامی با نبردی شگفتی آفرین یهودان را منهزم ساخت و قلعه‏ عظیم آنان را گشود.

امام باقر علیه السلام به عبدالله بن نافع فرمود: در باره‏ این حدیث چه می‏گویی؟

گفت: حدیث درستی است اما علی بعدها کافر شد و خوارج را به ناحق کشت!

فرمود: مادرت در سوگ تو بنشیند، آیا خدا آنگاه که علی را دوست می‏داشت. می‏دانست که او «خوارج‏» را می‏کشد یا نمی‏دانست؟ 

اگر بگویی خدا نمی‏دانست کافر خواهی بود.

گفت: می‏دانست.

فرمود: خدا او را بدان جهت که فرمانبردار اوست دوست می‏داشت‏ یا به جهت نافرمانی و گناه.

گفت: چون فرمانبردار خدا بود خداوند او را دوست می‏داشت (یعنی اگر در آینده نیز گناهکار می‏بود خداوند می‏دانست و هرگز دوستدار او نمی‏بود پس معلوم می‏شود کشتن خوارج طاعت‏خدا بوده است)

فرمود: برخیز که محکوم شدی و جوابی نداری.

عبدالله برخاست و این آیه را تلاوت کرد: «حتی یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر» (٢١)

اشاره به آنکه حقیقت چون سپیده صبح آشکار شد و گفت؛ ‏«خدا بهتر می‏داند رسالت‏خویش را در چه خاندانی قراردهد» ( ٢٢ و ٢٣)

 

ضرب سکه‏ اسلامی به دستور امام باقر علیه السلام 

(٢۴) 

در سده‏ اول هجری صنعت کاغذ در انحصار رومیان بود و مسیحیان مصر نیز که کاغذ می‏ساختند به روش رومیان و بنا بر مسیحیت نشان ‏«اب و ابن و روح‏» بر آن می‏زدند، «عبد الملک اموی‏» مرد زیرکی بود، کاغذی از این گونه را دید و در مارک آن دقیق شد و فرمان داد آن را برای او به عربی ترجمه کنند، و چون معنای آن را دریافت‏ خشمگین شد که چرا در مصر که کشوری اسلامی است‏ باید مصنوعات چنین نشانی داشته باشد، بی درنگ به فرماندار مصر نوشت: که از آن پس بر کاغذها شعار توحید شهد الله انه لا اله الا هو بنویسند و نیز به فرمانداران سایر ایالات اسلامی نیز فرمان داد کاغذهایی را که نشان مشرکانه‏ مسیحیت دارد از بین ببرند و از کاغذهای جدید استفاده کنند.

کاغذهای جدید با نشان توحید اسلامی رواج یافت و به شهرهای روم نیز رسید و خبر به قیصر بردند و او در نامه‏ ای به ‏«عبد الملک‏» نوشت:

صنعت کاغذ هماره با نشان رومی می‏بود و اگر کار تو در منع آن درست است پس خلفای گذشته‏ اسلام خطا کار بوده‏اند و اگر آنان به راه درست رفته‏اند پس تو در خطا هستی، (٢۵)

من همراه این نامه برای تو هدیه‏ای لایق فرستادم و دوست دارم که اجناس نشان دار را به حال سابق واگذاری و پاسخ مثبت تو موجب سپاسگزاری ما خواهد بود.

عبد الملک هدیه را نپذیرفت و به قاصد قیصر گفت: این نامه پاسخی ندارد.

قیصر دیگر بار هدیه‏ای دو چندان دفعه‏ پیش برای او گسیل داشت و نوشت:

گمان می‏کنم چون هدیه را ناچیز دانستی نپذیرفتی، اینک دو برابر فرستادم و مایلم هدیه را همراه با خواسته‏ قبلی من بپذیری.

عبد الملک باز هدیه را رد کرد و نامه را نیز بی جواب گذاشت.

قیصر این بار به عبد الملک نوشت: دو بار هدیه‏ مرا رد کردی و خواسته مرا بر نیاوردی برای سوم بار هدیه را دو چندان سابق فرستادم و سوگند به مسیح اگر اجناس نشان دار را به حال پیش برنگردانی فرمان می‏دهم تا زر و سیم را با دشنام به پیامبر اسلام سکه بزنند و تو می‏دانی که ضرب سکه ویژه‏ ما رومیان است، آنگاه چون سکه‏ها را با دشنام به پیامبرتان ببینی عرق شرم بر پیشانیت می‏نشیند، پس همان بهتر که هدیه را بپذیری و خواسته‏ ما را بر آوری تا روابط دوستانه‏مان چون‏گذشته پا بر جا بماند.

عبد الملک در پاسخ بیچاره ماند و گفت: فکر می‏کنم که ننگین‏ترین مولودی که در اسلام زاده شده من باشم که سبب این کار شدم که به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم دشنام دهند و با مسلمانان به مشورت پرداخت ولی هیچکس نتوانست چاره‏ای بیندیشد، یکی از حاضران گفت: تو خود راه چاره را می‏دانی اما به عمد آن را وا می‏گذاری!

عبد الملک گفت: وای بر تو، چاره‏ای که من می‏دانم کدامست؟

گفت: باید از «باقر» اهل بیت چاره‏ این مشکل را بجویی.

عبد الملک گفتار او را تصدیق کرد و به فرماندار مدینه نوشت: ‏«امام باقر» علیه السلام را با احترام به شام بفرستد، و خود فرستاده‏ قیصر را در شام نگهداشت تا امام علیه السلام بشام آمد و داستان را به او عرض کردند، فرمود:

تهدید قیصر در مورد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عملی نخواهد شد و خداوند این کار را بر او ممکن نخواهد ساخت و راه چاره نیز آسان است، هم اکنون صنعتگران را گرد آور تا به ضرب سکه بپردازند و بر یک رو سوره‏ توحید و بر روی دیگر نام پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم را نقش کنند و بدین ترتیب از مسکوکات رومی بی نیاز می‏شویم. و توضیحاتی نیز در مورد وزن سکه‏ها فرمود تا وزن هر ده درهم از سه نوع سکه هفت مثقال باشد.(٢۶) و نیز فرمود نام شهری که در آن سکه می‏زنند و تاریخ سال ضرب را هم بر سکه‏ها درج کنند.

عبد الملک دستور امام باقر علیه‌السلام را عملی ساخت و به همه‏ شهرهای اسلامی نوشت که معاملات باید با سکه‏های جدید انجام شود و هر کس از سابق سکه‏ای دارد تحویل دهد و سکه‏ اسلامی دریافت دارد، آنگاه فرستاده‏ قیصر را از آنچه انجام شده بود آگاه ساخت و باز گرداند.

قیصر را از ماجرا خبر دادند و درباریان از او خواستند تا تهدید خود را عملی سازد، قیصر گفت: من خواستم عبد الملک را به خشم آورم و اینک این کار بیهوده است چون در بلاد اسلام دیگر با پول رومی معامله نمی‏کنند.(٢٧)

 

اصحاب امام باقر علیه السلام

 

در مکتب امام ابو جعفر باقر العلوم علیه‌السلام که درود فرشتگان بر او ؛ شاگردانی نمونه و ممتاز پرورش یافتند که اینک به نام برخی از آنان اشاره می‏شود:

 

«ابان بن تغلب‏»: محضر سه امام را دریافته بود. امام زین العابدین و امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهم السلام، ابان از شخصیتهای علمی عصر خود بود و در تفسیر، حدیث، فقه، قرائت و لغت تسلط بسیاری داشت. والایی دانش ابان چنان بود که امام باقر علیه السلام بدو فرمود در مسجد مدینه بنشین و برای مردمان فتوی بده زیرا دوست دارم مردم چون تویی را در میان شیعیان ما ببینند.

ابان هر وقت‏ به مدینه می‏آمد حلقه‏های درس می‏شکست و در مسجد جایگاه خطابه‏ پیامبر را برای تدریس او خالی می‏کردند.

چون خبر درگذشت ابان را به امام صادق علیه السلام عرض کردند فرمود: به خدا سوگند مرگ ابان قلبم را به درد آورد.(٢٨)

 

«زراره‏»: دانشمندان شیعه میان پروردگان امام باقر و امام صادق علیهما السلام شش تن را برتر می‏شمرند و زراره یکی از آنهاست. امام صادق علیه السلام خود می‏فرمود: اگر «برید بن معویه‏» و «ابو بصیر» و «محمد بن مسلم‏» و «زراره‏» نمی‏بودند آثار پیامبری (معارف شیعه) از میان می‏رفت، آنان بر حلال و حرام خدا امینند.

و باز می‏فرمود: «برید» و «زراره‏» و «محمد بن مسلم‏» و «احول‏» در زندگی و مرگ نزد من محبوبترین مردمانند.

زراره در دوستی امام چنان استوار بود که امام صادق علیه السلام ناگزیر شد برای حفظ جان او به عیبجویی و بدگویی او تظاهر کند و در پنهان بدو پیام داد اگر از تو بدگویی می‏کنم برای ایمن داشتن توست زیرا دشمنان، ما را به هر کس علاقمند ببینند به آزار او می‏کوشند...و تو به دوستی ما شهرت داری و من ناچارم چنین تظاهر کنم...

زراره از قرائت و فقه و کلام و شعر و ادب عرب بهره‏ای گسترده داشت و نشانه‏های فضیلت و دینداری در او آشکار بود.(٢٩)

 

«کمیت اسدی‏»: شاعری سر آمد بود و زبان گویایش در قالب نغز شعر در دفاع از اهل بیت‏ سخنان پر مغز می‏سرود، شعرش چنان کوبنده و رسواگر بود که پیوسته از طرف خلفای اموی تهدید به مرگ می‏شد.

باز گو کردن حقایق و به ویژه دفاع از اهل بیت پیامبر در آن زمان چنان خطرناک بود که جز مردان مرد جرات اقدام بدان نداشتند، و کمیت از قویترین چهره‏هایی است که در دوران حکومت اموی از مرگ نهراسید و تا آنجا که یارایش بود حق گفت و سیمای امویان را بر مردم آشکار ساخت.

کمیت در برخی از اشعار خویش امامان راستین را در برابر بنی امیه چنین معرفی می‏کند:

«آن راهبران دادگر همچون بنی امیه نیستند که انسانها و حیوانها را یکی بدانند، آنان همچون عبد الملک و ولید و سلیمان و هشام اموی نیستند که چون بر منبر نشینند سخنانی بگویند که خود هرگز عمل نمی‏کنند، امویان سخنان پیامبر را می‏گویند اما خود کارهای زمان جاهلیت را انجام می‏دهند»(٣٠)

کمیت‏شیفته‏ امام باقر علیه السلام بود و در راه این مهر خویشتن را فراموش می‏کرد، روزی در برابر امام و در مدح او اشعار شیوایی را که سروده بود می‏خواند، امام به کعبه رو کرد و سه بار فرمود: خدایا کمیت را رحمت کن آنگاه به کمیت فرمود صد هزار درهم از خاندانم برای تو جمع آوری کرده‏ام.

کمیت گفت: به خدا سوگند هرگز سیم و زر نمی‏خواهم، فقط یکی از پیراهن های خود را به من عطا فرمایید. و امام پیراهن خود را به او داد.(٣١)

 

روزی دیگر در خدمت امام باقر علیه‌السلام نشسته بود، امام به دلتنگی از زمانه این شعر بر خواند:

ذهب الذین یعاش فی اکنافهم لم یبق الا شاتم او حاسد

« رادمردانی که مردم در پناهشان زندگی می‏کردند رفتند و جز حسودان یا بدگویان کسی باقی نمانده است‏»

کمیت فورا پاسخ داد:

و بقی علی ظهر البسیطة واحد فهو المراد و انت ذاک الواحد

« اما بر روی زمین یکتن از آن بزرگمردان باقی است که هم او مراد جهانیان است و تو آن یکتن هستی.» (٣٢)

 

«محمد بن مسلم‏»: فقیه اهل بیت و از یاران راستین امام باقر و امام صادق علیهما السلام بود، چنانکه گفتیم امام صادق علیه السلام او را یکی از آن چهار تن به شمار آورده که آثار پیامبری بوجودشان پا بر جا و باقی است.

محمد کوفی بود و برای بهره‏گرفتن از دانش بیکران امام باقر علیه السلام به مدینه آمد و چهار سال در مدینه ماند.

«عبد الله بن ابی یعفور» می‏گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم گاه از من سئوالاتی می‏شود که پاسخ آن را نمی‏دانم و به شما نیز دسترسی ندارم، چه کنم؟

امام ‏«محمد بن مسلم‏» را به من معرفی کرد و فرمود: چرا از او نمی‏پرسی...(٣٣)

 

در کوفه زنی شب هنگام به خانه‏ محمد بن مسلم آمد و گفت: همسر پسرم مرده است و فرزندی زنده در شکم دارد، تکلیف ما چیست؟

«محمد بن مسلم‏»گفت: بنابر آنچه امام باقر العلوم علیه السلام فرموده است‏ باید شکم او را بشکافند و بچه را بیرون آورند، سپس مرده را دفن کنند.

آنگاه از زن پرسید مرا از کجا یافتی؟

زن گفت: این مساله را به نزد «ابو حنیفه‏»بردم و او گفت‏: در این باره چیزی نمی‏دانم ولی به نزد محمد بن مسلم برو و اگر فتوایی داد مرا آگاه ساز...

دیگر روز محمد بن مسلم در مسجد کوفه ‏«ابو حنیفه‏» را دید که در جمع اصحاب خویش همان مساله را طرح کرده می‏خواهد پاسخ را به نام خود به آنان بگوید!

«محمد» به طعنه سرفه‏ ای کرد و ابو حنیفه دریافت و گفت ‏«خدایت‏ بیامرزد بگذار زندگی کنیم» (٣۴)

 

شهادت امام باقر علیه السلام

 

امام گرامی باقر العلوم، هفتم ذیحجه‏ی سال ١١۴ هجری در پنجاه و هفت‏سالگی در زمان ستمگر اموی ‏«هشام بن عبد الملک‏» مسموم و شهید شد، در شامگاه وفات به امام صادق علیه السلام فرمود: «من امشب جهان را بدرود خواهم گفت، هم اکنون پدرم را دیدم که شربتی گوارا نزد من آورد و نوشیدم و مرا به سرای جاوید و دیدار حق بشارت داد»

دیگر روز تن پاک آن دریای بیکران دانش خدایی را در خاک بقیع کنار آرامگاه امام مجتبی و امام سجاد علیهما السلام به خاک سپردند، سلام خدا بر او باد.(٣۵)

و اینک در نشیب پایان موجی از دانش آن گرامی را در سخنان زیر به تماشا بنشینیم:

 

دروغ خرابی ایمان است.(٣۶)

 

مؤمن، ترسو و حریص و بخیل نمی‏شود.(٣٧)

 

حریص بر دنیا همچون کرم ابریشم است که هر چه پیله را بر خود بیشتر بپیچد بیرون آمدنش مشکلتر می‏شود.(٣٨)

 

از طعن بر مؤمنان بپرهیزید.(٣٩)

 

برادر مسلمانت را دوست‏بدار و برای او آنچه برای خود می‏خواهی بخواه و آنچه را بر خود نمی‏پسندی بر او نپسند.(۴٠)

 

اگر مسلمانی برای دیدار یا حاجتی به خانه‏ مسلمانی بیاید و او در خانه باشد و اجازه‏ ورود به او ندهد و خود نیز به دیدار او بیرون نیاید، پیوسته این صاحب خانه در لعنت‏ خدا خواهد بود تا آنگاه که یکدیگر را ملاقات کنند.(۴١)

 

همانا خداوند با حیا و بردبار را دوست می‏دارد.(۴٢)

آنکه خشمش را از مردم باز دارد خداوند عذاب قیامت را از او باز دارد.(۴٢)

 

آنانکه امر به معروف و نهی از منکر را عیب می‏دانند بد مردمانی هستند.(۴۴)

 

همانا خداوند بنده‏ ای را که دشمن داخل خانه‏ او شود و او با وی مبارزه نکند دشمن دارد.(۴۵)

 

منابع؛

١- مصباح المتهجد شیخ طوسی ص ۵۵٧.

٢- امام صادق علیه السلام در باره‏«ام عبد الله‏» فرمود از زنهای با ایمان و پرهیزکار و نیکو کار بود... تواریخ النبی و الآل تستری ص ۴٧.

۳- امالی شیخ صدوق ص ۲۱۱ چاپ سنگی.

۴- علل الشرایع شیخ صدوق ج ۱ ص ۲۲۲چاپ قم.

۵- ارشاد شیخ مفید ص ۲۴۶.

۶- مناقب ابن شهر آشوب ج ۳ص ۳۲۹.

۷- بحار الانوار ج ۴۶ ص ۲۴۳ به نقل از خرائج راوندی.

۸- بحار الانوار ج ۴۶ ص ۲۴۳ به نقل از خرائج رواندی.

۹- بحار الانوار ج ۴۶ ص ۲۴۳ به نقل از خرائج رواندی.

۱۰- بحار الانوار ج ۴۶ ص ۲۴۷ به نقل از خرائج رواندی.

۱۱- تعقیب: دعاها و ذکرهایی است که بدون فاصله پس از نماز می‏خوانند.

۱۲- امالی شیخ طوسی ص ۲۶۱ چاپ سنگی.

۱۳- ارشاد مفید چاپ آخوندی ص ۲۴۷.

۱۴- سوره‏ مائده آیه‏ ۳.

۱۵- سوره‏ القیامه آیه‏ ۱۶.

۱۶- سوره‏ الحاقه آیه‏ ۱۲.

۱۷- سوره نحل آیه‏ ۸۹.

۱۸- سوره‏ یس آیه‏ ۱۲.

۱۹- سوره‏ انعام آیه‏ ۳۸.

۲۰- دلائل الامامة طبری شیعی ص ۱۰۴- ۱۰۶ چاپ دوم نجف.با اختصار و نقل به معنی در پاره‏ای از جملات.

۲۱- سوره بقره آیه ۱۸۷.

۲۲- سوره‏ انعام آیه‏ ۱۲۴.

۲۳- مستفاد از کافی ج  ۸ ص ۳۴۹.

۲۴- برخی از دانشمندان این موضوع را به امام سجاد علیه السلام نسبت داده‏اند و برخی دیگر گفته‏اند امام باقر علیه السلام به دستور امام سجاد علیه السلام این پیشنهاد را کرده است. برای اطلاع بیشتر به کتاب العقد المنیر ج ۱ مراجعه شود.

۲۵- قیصر با این مقدمه می‏خواست تعصب عبد الملک را بر انگیزد تا برای تصویب کار خلفای گذشته از منع کاغذ رومی دست‏ باز دارد.

۲۶- امام علیه السلام فرمود: سه نوع سکه ضرب شود، نوع اول هر درهم یک مثقال و ده‏ درهم آن ۱۰ مثقال، و نوع دوم هر ده درهم ۶ مثقال و نوع سوم هر ده درهم ۵ مثقال باشد بدین ترتیب هر سی درهم از سه نوع ۲۱ مثقال می‏شد و این برابر با سکه‏های رومی بود و مسلمانان موظف بودند سی درهم رومی که ۲۱ مثقال بود بیاورند و سی درهم جدید بگیرند.

۲۷- «المحاسن و المساوی بیهقی‏» ج ۲ ص ۲۳۲- ۲۳۶ چاپ مصر «حیوة الحیوان دمیری‏» چاپ سنگی ص ۲۴ با اختصار و نقل به معنی در پاره‏ای از جملات.

توجه: در این داستان خواندیم که سکه‏های اسلامی در زمان امام باقر علیه السلام به صلاح دید آن بزرگوار ساخته و رائج‏ شده است و این مطلب با آنچه در برخی از کتابها آمده است که در زمان حضرت علی علیه السلام در بصره به دستور آن حضرت سکه‏های اسلامی زده شده و آن حضرت پایه گذار آن بوده منافاتی ندارد زیرا منظور این است که آغاز سکه زدن در زمان حضرت علی علیه السلام بوده و تکمیل و شیوع آن در زمان امام باقر علیه السلام انجام شده است. ‏برای اطلاع بیشتر به کتاب غایة التعدیل مرحوم سردار کابلی ص ۱۶ مراجعه شود.

۲۸- جامع الروات ج ۱ ص ۹.

۲۹- جامع الروات ج ۱ ص ۱۱۷ و ۳۲۴- ۳۲۵.

۳۰- الشیعة و الحاکمون ص ۱۲۸.

۳۱- سفینة البحار ج ۲ ص ۴۹۶.

۳۲- منتهی الآمال چاپ ۱۳۷۲ قمری ص ۷ ج ۲.

۳۳- تحفة الاحباب محدث قمی ص ۳۵۱؛ جامع الرواة ج ۲ ص ۱۶۴.

۳۴- رجال کشی ص ۱۶۲چاپ دانشگاه مشهد.

۳۵- به کتاب‏های: کافی ج ۱ ص ۴۶۹ و ج ۵ ص ۱۱۷ و بصائر الدرجات ص ۱۴۱ چاپ سنگی و تواریخ النبی و الآل تستری ص ۴۰ و انوار البهیه محدث قمی ص ۶۹ چاپ سنگی مراجعه شود.

۳۶، ۳۷، ۳۸- وسائل الشیعه چاپ سنگی ج ۲ ص ۲۳۳ و ۶ و ۴۷۴.

۳۹، ۴۰، ۴۱، ۴۲، ۴۳- وسائل الشیعه ج ۲ صفحات ۲۴۰ و ۲۳۹ و ۲۳۱ و ۴۵۵ و ۴۶۹.

۴۴- فروع کافی ص ۳۴۳.

۴۵- وسائل الشیعة ج ۲ ص ۴۳۳.

 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۳۸
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
استفاده نمودیم
ولی متن خیلی طولانی بود
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۱۳ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
خسته در بند غمم بال و پرم می سوزد

نفسم با جگر شعله ورم می سوزد

با دلم زهر چه کرده ست خدا می داند

جگرم نه که زپا تا به سرم می سوزد

شهادت امام محمد باقر(ع) تسلیت باد
روح افزا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۱۶ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
گوهر آل رسولی

به جهان نور دو عینی

پسر کرب و بلائی

نوه ی پاک حسینی
علیزاده
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۳۴ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
السلام علیک یا ابا جعفر یا محمد بن علی ایها الباقر یابن رسول الله انا توجهنا واستشفعنا وتوسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله
رسولی نژاد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۳۷ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
فرا رسیدن سالروز شهادت پنجمین ستاره فروزان منظومه امامت و ولایت

حضرت امام محمّد باقر علیه السلام بر رهروان ایمان و معنویت تسلیت باد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۳۸ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
شیعه زند بر سر و سینه

کرب و بلا گشته مدینه

فرزند زهرا جان داده مظلوم

امام باقر گردیده مسموم

سالروز شهادت امام باقر علیه السلام تسلیت باد
بزرگیان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۱ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
امام باقر (ع):
خداوند دنیا را به دوست و دشمن خود می‌دهد، اما دینش را فقط به دوست خود می بخشد

شهادت پنجمین گل باغ نبوی، تسلیت و تعزیت…
بهرام پور
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۲ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
شاهد کربلا و عاشورا، شکافنده علم و مولای مهر به شهادت رسید
شهادت امام محمد باقر (ع) تسلیت باد
محمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۹ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
امروز وارث داغ‌های کربلا با تنی مسموم
از یادآوری خاطرات تلخ کودکی‌اش رها خواهد شد
شهادت امام باقر علیه السلام تسلیت باد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۵۰ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
ای کاش بر قبرت حرم سازیم امامم بر گنبدش پرچم بیافرازیم امامم
آییم پابوس و تو را زوّار گردیم ما بی کسان هم لایق دیدار گردیم
شهادت امام محمد باقر (ع) تسلیت باد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۵۱ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
این امام علامه از همان لحظات آغازین زندگی با غصه و غم پنجه درهم فکند
شاهد عاشورا بود، چه عاشورایی و چه غوغایی
شاهد بود، شاهد بیماری سخت پدر، شاهد به خون غلتیدن طفل شش‌ماهه
شاهد بود، شاهد اسارت عمه‌اش زینب «سلام‌الله‌علیها»، شاهد طعنه‌ها و کنایه‌ها به دختران کاروان
شاهد بود، فقط می‌گویم شاهد بود الشِمرُ جَالسٌ عَلی صَدر الحُسَین
شهادت آخرین یادگار معصوم کربلا حضرت باقرالعلوم (ع) تسلیت باد
محمد طاها موسوی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۴ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
سلام و سپاس از مطالب ارزنده ای که در گروه ها میگذارید
رضا دوست
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۱ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
تسلیت باد شهادت جان گداز بنیان گذار نهضت علمی علوی

و شکافنده علوم الهی حضرت امام محمد باقر علیه السلام
شاه ویسی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۵ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
تسلیت باد شهادت مظلومانه باقر علم اولین و آخرین، صابر روزگار تلخ اموی
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۹ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
دلم پر مى ‏زند امشب براى حضرت باقر
که گویم شرحى از وصف و ثناى حضرت باقر
ندیده دیده ى گیتى به علم و دانش و تقوا
کسى را برتر و اعلم به جاى حضرت باقر
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۴ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
تنت از درد و الم کاسته شد
تا که دین قامتش آراسته شد
اى ز آغاز طفولیت خویش
بوده در رنج و غم و درد، پریش
شهادت امام محمد باقر(ع) تسلیت باد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۹ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
کسی که بود شکافنده‌ی تمام علوم / هزار حیف که از زهر کینه شد مسموم
سر تو باد سلامت یا رسول ‌الله / وصّی پنجم تو کشته شد، ولی مظلوم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۲۲ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
تفسیر دشت کربلا در سینه توست

دلها گرفتار غم دیرینه توست

با رفتنت دیگر تو آسوده ز دردى

داغ یتیمى را به صادق هدیه کردى
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۳۶ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
امام محمد باقر (ع) فرمودند:

مَا اَحسَنَ الحَسَنَاتِ بَعدَ السَّیِّئاتِ وَ مَا اَقبَحَ السَّیِّئاتِ بَعدَ الحَسَنَاتِ
چه نیکوست نیکی ها بعد از بدیها و چه زشت است بدیها پس از نیکی ها

(جهاد با نفس، ح ۸۸۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۳۷ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
تَذاکُرُ العِلمِ دِراسَهٌ و الدِّراسَهُ صَلاهٌ حَسَنَهٌ.

گفت و گوی علمی درس است و درس نمازی نیکو است.

(الکافی، ج. ۱، ص. ۴۱
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۵۴ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
خاک بقیعت دل جلا، ای یادگار کربلا

قدرش فزون تر از طلا، ای یادگار کربلا

شمعی شدی در زندگی، روشن نمودی سوختی

غم‌ها کشیدی از بلا، ای یادگار کربلا

شهادت امام محمد باقر (ع) تسلیت باد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۵۹ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
اى کاش بر قبرت حرم سازیم امامم

بر گنبدش پرچم بیافرازیم امامم

آییم پابوس و تو را زوّار گردیم

ما بى کسان هم لایق دیدار گردیم

باقر(ع) از فرط غمت افسرده گشتیم
از غصه جانسوز تو پژمرده گشتیم
هر شیعه در دل حجله داغ تو بسته
سنگینى داغت دل ما را شکسته
شاه آبادی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
سپاس از بولتن و استاد عزیز
بسیار احادیث جامع و عالی بود
گروسی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۵۱ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
ای آنکه قبرت بی چراغ و سایبان است

روضه نمیخواهی مزارت روضه خوان است


شهادت امام باقر علیه السلام بر حضرت مهدی علیه السلام تسلیت باد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۵۷ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
سلام ما به بقیع و بُقاع ویرانش
به آن حریم که باشد مَلَک نگهبانش

سالروز شهادت امام محمدباقر(ع) تسلیت باد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۱۴ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
ای آنکه قبرت بی‌چراغ و سایبان است
روضه نمی‌خواهی ،مزارت روضه خوان است

گلدسته‌ات سنگی‌ست ، روی تربت تو
گنبد نداری، گنبد تو آسمان است

شهادت جانگداز حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) تسلیت باد.
javanmared
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۱۶ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
بار دگر مدینه غمی تازه دیده است
داغی دگر به جان و دل او رسیده است

تنها مدینه نیست که در سوگ و ماتم است
ماتم نشین و غم زده هر آفریده است

شهادت امام محمد باقر علیه‌السلام تسلیت باد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۱۷ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
امام باقر علیه السلام فرمود :

هر کس که گناه‌ کند ، خدا را نشناخته است.
شهادت امام باقر علیه السلام را به امام زمان علیه السلام تسلیت عرض میکنیم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۱۸ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
توسل به امام محمد باقر علیه السلام
جهت حل مشکلات و شفای مریضها
و سلامتی خود وخانواده های مخترمتان
امشب فراموش نشود
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۲۰ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
زمین و آسمان ای شیعه
در حزن و غم است امشب
همه اوضاع عالم زین مصیبت
در هم است امشب
امام پنجمین شد کشته
از زهر هشام دون
مدینه غم سرا از این غم و
زین ماتم است امشب

شهادت مظلومانه
امام محمد باقر (ع)تسلیت باد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۰۸ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
-زغربت‌تو‌مدینه‌غوغا‌ست..
-زائرت‌امشب‌حضرت‌زهراست..
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
0
0
دلم پر مى ‏زند امشب براى
حضرت باقر
که گویم شرحى از وصف و ثناى حضرت باقر

ندیده دیده ى گیتى به علم و دانش و تقوا
کسى را برتر و اعلم به جاى
حضرت باقر

شهادت جانسوز باقرالعلوم اهل بیت
علیهم السلام تسلیت باد....
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶:۴۹ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۷
0
0
سلام استاد عزيزم صبح تون بخير
شهادت امام باقر(ع) رو خدمت تون تسليت ميگم
براتون آرزوي تندرستي دارم
موضوع تون رو خوندم بسيار ارزشمنده
خداخيرتون بده
حسين كميلي
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶:۵۲ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۷
0
0
ببخشيد استاد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۵ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۷
0
0
با زهرِ کینه، تاب وتوانم‌ گرفته شد
قوّت نماند و باز زبانم گرفته شد

ماندم در این حوالیِ غمها چه می شود؟
در این شرایطی که‌ توانم گرفته شد

تا خاطرم رسید مراثیِ کربلا
ای وایِ دل که امانم گرفته شد

#شهادت_امام_محمد_باقرعلیه السلام
#تسلیت_باد)
رحمانی از مشهد مقدس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۷ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۷
0
0
منم پنجمین گل ز آل عبایم
منم یادگاری که از کربلایم
خیلی ممنون از بیان معجزات حضرت
امیر المومنین آمین گوی دعاهایتان
ابوالفضلي سعيد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۷
0
0
چند حدیث نورانی از امام محمد‌باقر (ع)

1- چه بسا شخص حریص بر امری از امور دنیا، که بدان دست یافته و باعث نافرجامی و بدبختی او گردیده است، و چه بسا کسی که برای امری از امور آخرت کراهت داشته و بدان رسیده، ولی به وسیله آن سعادتمند گردیده است.
بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (166)

2- تو را به پنج چیز سفارش می‌کنم: اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن، اگر به تو خیانت کردند خیانت مکن، اگر تکذیبت کردند خشمگین مشو، اگر مدحت کنند شاد مشو، و اگر نکوهشت کنند، بیتابی مکن.
بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (167)

3- سخن نیک را از هر کسی، هر چند به آن عمل نکند، فرا گیرید.
بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (170)

4- چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد.
بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (172)

5- نهایت کمال، فهم در دین و صبر بر مصیبت، و اندازه گیری در خرج زندگانی است.
بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج 75، ص (172)
بزرگیان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۷
0
0
ای آنکه قبرت بی‌چراغ و سایبان است

روضه نمی‌خواهی مزارت روضه خوان است

گلدسته‌ات سنگیست روی تربت
تو
گنبد نداری گنبد تو آسمان است... .

کبوتر دل من پر کشیده چون زائر
به قصد مرقد خاکی حضرت باقر(ع)


شهادت جانسوز ومظلومانه ی پنجمین اختر تابناک امامت وولایت حضرت امام محمد باقر علیه السلام بر همه ی مسلمانان جهان تسلیت باد
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین