کد خبر: ۷۳۲۱۱۳
تاریخ انتشار:
با تبلیغات نادرست و بی جا چوب حراج به بیت المال نزنیم

تبلیغات بانک آینده و شهرداری تهران، مشتی از خروار خروار هزینه بی‌جای بیت المال

بانک آینده در دو سال(99-98) رقمی معادل 245 میلیارد تومان را برای تبلیغات هزینه کرده است که معادل وام ازدواج 5 هزار زوج جوان می باشد؛ شهرداری تهران نیز یک میلیارد و ششصد میلیون تومان هزینه طراحی لوگوهای تبلیغاتی کرده است.

تبلیغات بانک آینده و شهرداری تهران، مشتی از خروار خروار هزینه بی‌جای بیت المالگروه اجتماعی ـ مصطفی مطهری: تبلیغات با هدف بازاریابی در فضای بازار (Market) اتفاق می افتد؛ اینکه هدف از تبلیغات چیست و بر چه مبنایی اتفاق می افتد بر حسب ضرورت و نیازهای موجود در بازار از یکسو و با هدف جلب مشتری یا سرمایه از سوی دیگر انجام می گیرد. اما این موضوع که سازمان ها و موسسات دولتی با توجه به کارکرد و جایگاه عام المنفعه شان به سمت تبلیغات آن هم در قالب خرج دهی و زیان دهی به بیت المال روی آورده اند مسئله ای است که در این سال ها به یکی از رویکردهای شرکت ها و موسسات دولتی در کشور ما تبدیل شده است.

به گزارش بولتن نیوز، در حقیقت آنچه در قالب این شکل از تبلیغات وجود دارد و همه به وجوه و ابعاد آن آگاهیم، غیر عقلانی بودن آنهاست. بطوریکه در یک معادله ساده این تبلیغات و اهداف طراحی شده در ذیل آنها برخلاف منطق اصلی بازار و تبلیغات می باشد. به واقع آنچه از تبلیغات و بازاریابی انتظار می رود در این نوع از تبلیغات نه تنها وجود ندارد بلکه در عمل و اصل ماجرا نیز برخلاف شاخص های تعریفی می باشد. به عبارت بهتر میزان و حجم پولی که از سوی شرکت ها و موسسات دولتی جهت انجام تبلیغات پرداخت می شود مطابق خروجی های این تبلیغات نیست و فاقد هرگونه همخوانی است.

تبلیغات بانک آینده و شهرداری تهران دو نمونه واقعی از این نوع تبلیغات در قالب دسته بندی های شرکت ها و موسسات دولتی می باشند؛ بطوریکه بانک آینده در دو سال(99-98) رقمی معادل 245 میلیارد تومان را برای تبلیغات هزینه کرده است که معادل وام ازدواج 5 هزار زوج جوان می باشد؛ شهرداری تهران نیز یک میلیارد و ششصد میلیون تومان هزینه طراحی لوگوهای تبلیغاتی کرده است.

تبلیغات بانک آینده و شهرداری تهران، مشتی از خروار خروار هزینه بی‌جای بیت المال

در واقع در یک نگاه کلی و براساس برآوردهای تحلیلی آنچه در این دو مثال مورد اشاره قرار گرفت بر این امر دلالت دارد که خرج کرده ها و هزینه های انجام شده در این باره نه تنها ضرورتی نداشته بلکه عملاً خروجی موفقیت آمیزی از بازاریابی در فرآیند جلب و رقابت نداشته است؛ چونکه اصلاً هدف حصول به این موارد نبوده است بلکه هدف تنها وارد شدن سازمان یا شرکت و موسسه های مذکور به روند بازار در عرصه تبلیغات بوده است بدون هرگونه برآورد تخصصی یا کارکردی برای آینده آن.

مضافاً اینکه پسوند دولتی بودن این دو مثال مورد اشاره در این یادداشت موجب شده است تا روند برنامه ریزی ها و سیاستگذاری های تبلیغاتی در آنها در این باره مورد سوال باشد؛ چونکه اولاً بازدهی اینگونه تبلیغات با توجه به دولتی بودن آنها برخلاف موسسات خصوصی بدون هدف گذاری های ماهیانه یا سالایانه انجام می گیرد. دوماً اینکه در اینگونه تبلیغات برگشت سرمایه ملاک نیست و حسابرسی های مالی در این حوزه متوجه مالک یا سرمایه دار نیست چونکه همه چیز ولو ناموفق به حساب دولت و به نام دولت و به ضرر مردم اتفاق می افتد.

کوتاه سخن اینکه، باید تأکید کرد که اگر پول این تبلیغات خرج مسائل دیگر شود و در جای دیگری صرف شود که به سود همه باشد می تواند در حل بخشی از مشکلات موجود در جامعه اثرگذار واقع شود و گره گشا باشد. بطوریکه اگر حجم پول مصرفی در این عرصه معادل آنچه در این دو مثال به آنها اشاره شد را به 100 موسسه و نهاد دولتی دیگر جهت تبلیغاتشان تعمیم دهیم آن وقت میزان هزینه های صرف شده که در این باره از بین می رود به ارقامی می رسد که قدر مسلم می تواند با داشتن برنامه و هدف در بخش های مورد نیاز سرمایه گذاری یا خرج شود که به سود همه و در راستای حل مشکلات باشد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین