کد خبر: ۷۲۸۹۲۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
نباید به خود اجازۀ «اشتباه‌کردن» بدهیم

از «جامعۀ سرخورده»، رأی گرفتیم؛ چشم‌های نگرانِ جامعه به «رئیسی» دوخته شد!

جامعه، نیازمند «بازسازی خویش» است؛ باید در «عمل» مشاهده کند که رئیسی چگونه در «چهار سال آینده»، پا به میدان می‌گذارد و «مشکلات مزمن» را می‌زداید و «زخم‌های کهنه» را علاج می‌کند.

از «جامعۀ سرخورده»، رأی گرفتیم؛ چشم‌های نگرانِ جامعه به «رئیسی» دوخته شد!گروه سیاسی: مهدی جمشیدی عضو هیات علمی گروه فرهنگ‌پژوهی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در تحلیل انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی سیدابراهیم رئیسی نوشت: ۱- بیش از هر چیز، باید نفسی آسوده بکشیم که به «پایانِ دولتِ اعتدال‌گرا» نزدیک می‌شویم و این دولت با همۀ «مصیبت‌»ها و «سختی‌ها»یی که بر جامعه تحمیل کرد، در حال فرو افتادن است.

به گزارش بولتن نیوز به نقل از رجا نیوز، هیچ «رفتنی»، این اندازه به کام تلخِ جامعه، «شیرین» نیست؛ مردمان «خسته» و «درهم‌شکسته»‌ای که خیری از این دولت ندیدند، بلکه معیشت‌شان از چاله به چاه افتاد و بر حجم دردها و دغدغه‌های‌شان افزوده شد. دولت «ناکامی‌ها»! دولت «تلخی‌ها»! دولت «نتوانستن‌ها»! دولت «بیگانه با مردم»! و ... . پایان این‌چنین دولتی، خودش مبارک و مایۀ دلخوشی است.

۲- ما از جامعه‌ای رأی گرفتیم که «در خود فرو رفته» بود و «اعتمادِ سیاسی»‌اش را از دست داده بود؛ جامعه‌ای که دلش از «دردهای معیشتی»، انباشته بود و «فریاد»ش در گلو شکسته بود. این جامعه، نسبتی میان «زندگی روزمرۀ خود» و «صندوق‌های رأی» احساس نمی‌کرد و «انزوا» و «کناره‌گیری» را برگزیده بود. جامعه‌ای پریشان و ناخشنود از «بی‌عملی‌ها» و «بدعملی‌ها»ی حسن روحانی که نفس‌هایش به شماره افتاده بود و رمق و توانی برای مشارکت سیاسی نداشت. روحانی، امر اجتماعی به لبۀ پرتگاهِ «سقوط» و «انهدام» سوق داد و سرمایه‌های مردمیِ فراوانی را به تاراج برد. ما در برابر چنین جامعۀ «افسرده» و «سرخورده»‌ای قرار داشتیم. باید از جامعه می‌خواستیم که بار دیگر، «اعتماد» کند و پا به میدان «بازی» بگذارد، امّا این خواسته، بسیار دشوار بود؛ جامعه، چشمی به معیشت امروزش داشت و چشمی به افق فردایش، و در گردابی از محاسبه‌های متناقض و سنجش‌های متداخل، گرفتار شده بود. ما از جامعه‌ای که روحانی با سیاست‌هایش آن را «ویران» کرده بود، رأی گرفتیم و به‌این‌ترتیب، «آغازی دوباره» شکل گرفت.

از «جامعۀ سرخورده»، رأی گرفتیم؛ چشم‌های نگرانِ جامعه به «رئیسی» دوخته شد!

۳- جامعه، نیازمند «بازسازی خویش» است؛ باید در «عمل» مشاهده کند که رئیسی چگونه در «چهار سال آینده»، پا به میدان می‌گذارد و «مشکلات مزمن» را می‌زداید و «زخم‌های کهنه» را علاج می‌کند. پس از آن است که به خود می‌آید و به عرصۀ «مشارکت سیاسی» - آن‌گونه که شایسته و چشمگیر است - باز می‌گردد. باید «مجال» و «فرصت» داد که جامعه، «حاصل انتخاب خویش» را ببیند و طعم گوارای نتایج و برکات آن را بچشد تا دوباره، «اعتماد»ش شکل بگیرد و از «گذشتۀ تلخ»، عبور کند. «ضربه‌ها» و «لطمه‌ها»یی که جامعه از دولت تکنوکرات‌ها خورده است، کم نیستند؛ جامعه با «تن مجروح» و «دل خونین»، راهِ صندوق‌های رأی را برگزید و انتخاب کرد، درحالی‌که می‌توانست زخم‌ها و نارضایتی‌های خویش را بهانه کند و قهر سیاسی را رقم بزند. جامعه‌ای با چنین حال و وضعی، همین که بر هیجان‌های منفیِ خویش، غلبه کرده و آمده، درخور ستایش است. مشارکت کنونی، «مقدّمه‌» و «پیش‌درآمد»ی خواهد بود بر مشارکت جدّی و انبوه در چهار سال آینده. جامعه، تا «اینجا» پیش آمده و دست دوستی به رئیسی داده است. اینک نوبت اوست که «قدم‌های بلند» به سوی جامعه بردارد و در کوتاه‌مدّت، نشان دهد که «تداوم گذشته» نیست، بلکه افقی روشن و پُرامید را رقم خواهد زد. اینک جامعه، چشم دوخته تا بنگرد که رئیسی چه می‌کند؛ همه‌چیز به عمل و اقدام او وابسته است و این اوست می‌تواند «حال جامعه» را خوب کند.

۴- امروز حتّی «خطای کوچک» نیز در حکم «خطای بزرگ» است؛ «یک لغزش»، به اعتماد سیاسیِ مردم، زهر می‌نوشاند و شکاف‌ها و ناخشنودی‌ها را تشدید می‌کند. بیش از همیشه، نیازمند «دقت‌های مینیاتوری» و «حسّاسیّت‌های باریک‌اندیشانه» هستیم و نباید به خود، اجازۀ «اشتباه‌کردن» بدهیم. این فرصت، «تاریخی» است و به‌سادگی به دست نیامده است؛ هزینه‌های گزاف پرداختیم تا به این مقصد رسیدیم. تکرار تجربۀ سقوط احمدی‌نژاد، خطرناک‌ترین و مهلک‌ترین اتّفاقی است که ممکن است رخ بدهد. قافله، در حال عبور از «گردنه» است و محتاج اهتمام و اعتنای فراوان. باید به خویش تلقین کنیم که «حقّ خطا» نداریم. دوران «آزمون و خطا» به پایان رسیده است و باید از «چرخه‌های باطل» خارج شد و هیچ تجربۀ تلخی را «دوباره» و «چندباره» تکرار نکرد. «انقلاب» در اختیار «انقلابی‌ها» قرار گرفته و از «اسارت»، رها شده است و می‌تواند «پرواز» کند. قفس، شکسته شده و آسمان، در انتظار صعودِ فاتحانۀ جبهۀ انقلاب است. آری، تاریخ، «لحظه‌ها»یی دارد که کار سال‌ها را می‌کنند، و اینک در چنین «لحظه‌ها»یی قرار داریم:
این راهِ بی‌نهایت، گر دور و گر دراز است
از فضلِ بی‌نهایت، بر ما دو گام گردان
(دیوان شمس، غزل شمارۀ ۲۰۳۳)

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۴
حمید کلباسی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۴۲ - ۱۴۰۰/۰۳/۲۹
0
0
از قدیم گفته اند یک دست صدا ندارد . حضرت آقای رئیسی با درک صحیح از شرایط حساس جامعه به قصد اعتلای ایران و خدمت به مردم صبور و نجیب این مرز و بوم به میدان آمده اند و همه مسئولان باید با صداقت و درایت منتخب مردم شریف ایران را حمایت نمایند .
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین