کد خبر: ۶۹۱۹۱۲
تاریخ انتشار:
درباره یادداشت آقای جلایی‌پور:

راننده ناشی و فحاشی به دست‌اندازها!

آقای جلایی پور در یادداشتی به انتخابات آمریکا پرداخته و آن را وضعیت داخلی کشور پیوند زده و بر این اساس نتیجه‌گیری‌های بامزه ای کرده است.

گروه سیاسی - صدرا دامغانی در یادداشتی به مطلب امروز آقای حمیدرضا جلایی‌پور پرداخته است. دامغانی در این یادداشت می‌نویسد:

راننده ناشی و فحاشی به دست‌اندازها!

به گزارش بولتن نیوز به نقل از تسنیم، اولین نکته و در واقع مغالطه در یادداشت جلایی پور آنجاست که مدعی است بخشی از مردم ایران از شکست ترامپ ناراحت شده اند. او برای این ادعا چه سندی ارائه می کند؟ در یک نظرسنجی آنلاین 55 درصد پاسخگویان خود را طرفدار ترامپ اعلام کرده اند! جلایی پور نمی گوید کدام نظرسنجی، از سوی چه کسی و چگونه. مفروض گرفتن یک نظرسنجی مجهول و آن را پایه و اساس استقراهای کلی و کلان قرار دادن البته که در کشور ما چیز عجیب و غریبی نیست. کافی است مسافر تاکسی باشید تا روزانه چندین مورد از این تحلیل های راهبردی و عمیق را بشنوید! اینکه فردی همچون جلایی پور هم –که انتظار می رود با توجه به سوابق دانشگاهی و پژوهشی، روشمندتر و با حساب و کتاب تر حرف بزند- از چنین شیوه و روشی برای رسیدن به هدف خود استفاده می کند جای تامل و تاسف دارد. کل سخن وی براساس همین سنگ بنای سست و لق بنا شده و اگر بخواهیم روشمند و منطقی به ماجرا نگاه کنیم، تکلیف بقیه نتیجه گیری های او هم از همینجا روشن است.

جلایی پور بلافاصله پس از این مفروض سست و پرابهام، آن را فاجعه ای معرفی می کند که دلیلش دولت موازی در کشور است. دولتی که طی 20 سال گذشته مقابل خواست مردم ایستاده و نتیجه انتخاب های مردم را خنثی کرده و اجازه هیچ اصلاحی را نداده است. دو دوره دولت و چهار سال مجلس و شورای شهر تهران در اختیار همفکران و دوستان آقای جلایی پور بوده و مردم با گوشت و پوست خود نتیجه عملکرد آنان را لمس کرده اند. اختیارات اعطا شده به دولت روحانی-در حوزه های مختلف سیاسی و اقتصادی- به جرات در تمام دولتهای جمهوری اسلامی بی سابقه بوده است. کارنامه این همه اختیارات چه بوده؟ بهتر است پاسخ را از زبان همفکران و حامیان دولت و جناب جلایی پور بشنویم. سعید لیلاز اقتصاددان حامی دولت شهریور 97 در مصاحبه با یورونیوز می گوید: اختیاراتی که آقای خامنه ای به روحانی و سران سه قوه داده اگر به چوب داده بود تا الان یک کاری کرده بودند.

او اعتراضات دی ماه 96 و آبان 98 را نتیجه ناامیدی از اصلاح امور معرفی می کند. این همه عجله برای تحریف مسائلی که هنوز تبدیل به تاریخ نشده در جای خود جالب توجه است. دی ماه 96 اعتراض ها برای چه بود؟ جز آنکه گرانی خیز برداشته بود و مردم به تنگ آمده بودند؟ این تازه زمانی بود که بقول دولت و حامیانش هنوز آمریکا در برجام بود و از آن به عنوان دوران درخشان یاد می کنند. تاکنون روایت حامیان دولت آن بود که اعتراضات دی 96 دستپخت مخالفان دولت و برای تضعیف آن بوده است که از کنترل آنان خارج شد. اینکه جلایی پور این روایت انحرافی را هم بطور کلی قلب کرده و مدعی ناامیدی مردم از اصلاح امور درباره آن ماجرا می شود، از عجایب روزگار است. درباره آبان 98 هم که این روزها به سالگرد آن نزدیک می شویم کافی است جناب جلایی پور بجای پرسه در فضای آنلاین سری به بقالی سرکوچه خود بزند و از چند نفر سوال کند که چه شد که آن شد. مسئله دولت موازی بود یا دولتی که رئیسش صبح جمعه می فهمد با روان مردم چه کرده است...

نویسنده در پایان مطلب خود ریشه مشکل را مقاومت حاکمیت در برابر اصلاحات نهادینه شده معرفی کرده و ادعا می کند انتخابات مجلس یازدهم مهندسی شده و نمونه ای از این ایستادگی است. جلایی پور بطور واضح و مشخص منظور خود از مهندسی انتخابات مجلس را بیان نمی کند اما با توجه به مواضع همفکران او که پیش از این بارها مطرح شده احتمالاً اعتراضش به رد صلاحیت ده ها تن از نمایندگان دهم است. مجلسی که 30 کرسی نمایندگان تهران آن در اختیار اصلاح طلبان بود. ردصلاحیت شدگان اغلب مسائل و پرونده های مالی داشتند و از قضا منحصر به یک جناح هم نبودند. اگر این افراد آلوده تایید صلاحیت می شدند از نظر جلایی پور انتخابات مهندسی نشده بود؟ حتی اگر فرض کنیم که فیلتری هم وجود نداشت و این افراد باز هم وارد گود رقابت می شدند با آن عملکرد مششع مجلس دهم، رأی می‌آوردند؟ اگر کسی که پرونده مالی داشت رأی می‌آورد شما شاد می‌شدید؟ مگر اصلاح طلبان حداقل دو لیست در تهران نداشتند. پس چرا دو نفرشان هم رای نیاوردند. این موضوع نتیجه مهندسی انتخابات بود یا عملکرد آقایانی که اوج هنرشان سلفی با موگیرنی است؟

بهتر است آقای جلایی پور و دیگر دوستان وی این روزها بجای نعل وارونه زدن کمی هم به کارنامه و عملکرد خود نگاه کنند و آن را به بوته نقد بسپارند. فرافکنی و وسط کشیدن موهوماتی همچون دولت موازی و پنهان و امثالهم به درد تحلیل های درون تاکسی می خورد. به مقصد که برسید باید کرایه تان را حساب کنید. شما 8 سال تاکسی کشور را دربست در اختیار داشتید و به هر طرف که خواستید راندید. در انتهای مسیر به بن بستی رسیده‌اید که خود انتخاب کرده بودید. حکایت شما حکایت راننده ای است که مسیر را اشتباه رفته و به بن بست خورده است و برای ضایع نشدن پیش مسافران، به دست اندازهای خیابان فحش می دهد!

نکته پایانی که البته خود داستانی مفصل و مجزاست آنکه جلایی پور مانند اغلب همفکرانش سعی دارد یا حداقل گمان می کند ترامپ شروری استثنایی در سیستم آمریکا بود و بایدن فرشته ای نجات بخش است که ملت باید از جایگزین شدن این دو با هم خرسند بوده و رقص کنان و پای کوبان این فرصت را غنیمت بدانند. شادی و تبریک برای پیروزی بایدن از جنس همان شادی شبانه برای انعقاد برجام است. تصویر ماندگار جوانی که اسکناس یک دلاری و هزار تومانی را با هم در دست گرفته بود، در انتظار سیب و گلابی می‌خندید.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین