کد خبر: ۶۷۴۶۰۹
تاریخ انتشار:
افسوس ها از کجا می آید و چه کار دیگری غیر از حسرت خوردن از ما برمی آید؟

با افسوس های اقتصادی مان چه کنیم؟

اصولا در همه‎جای دنیا کسانی که فقط مصرف‎کننده هستند، روزبه‎روز ثروت‎شان کمتر می‎شود. اگر حقوق‎بگیر هستید -که معمولا افسوس‎های مالی را بیشتر از زبان این قشر می‎شنویم

با افسوس های اقتصادی مان چه کنیم؟به گزارش بولتن نیوز به نقل از خراسان،  الهه توانا،تقریبا همه‎مان فامیل یا دوستی داریم که اگر 10سال پیش تکه زمینش را در بیابان مفت‎ نمی‎فروخت یا اگر پولش می‎رسید و فلان ملک را می‎خرید یا اگر جوانی نمی‎کرد و پیشنهاد شراکت رفیقش را می‎پذیرفت حالا میلیاردر بود. شاید هم خودمان همان فامیل و دوستی هستیم که هرازگاهی یاد تجربه‎های ناکام‎مانده مالی‎مان می‎افتیم و ماجرا را برای هزارمین بار برای همه تعریف می‎کنیم. قضیه چیست؟ چرا مدام افسوس کارهای کرده و نکرده را می‎خوریم و تا کی قرار است این حسرت‎ها با ما باشند؟ قبل از این‎که به شیوه سخنرانان انگیزشی به این نتیجه برسیم که بشر فلان است و ایرانی‎ها بهمان، لازم است صورت‎بندی درستی از مسئله ترتیب بدهیم. در پرونده امروز می‎خواهیم بفهمیم این افسوس‎های بی‎پایان، از کجا می‎آیند؛ چقدرش نتیجه طبیعی شرایط است و چقدرش به ما و تربیت و باورمان برمی‎گردد و چه کار دیگری غیر از حسرت خوردن ازما برمی‎آید. این روزها با افزایش قیمت دلار و شرایط اقتصادی خاصی که وجود دارد این افسوس ها بیشتر شده است. یک کارشناس اقتصادی، در فهم این مسئله و مواجهه با آن به من کمک کرده است؛ به‎‌نظرم توضیحات و توصیه‎هایش به کار شما هم می‎آید.یک روان شناس هم از تکنیکی گفته که برای کاهش نگرانی‌ها از آینده و حسرت گذشته، کاربرد دارد.

ما از راه‌های حفظ ثروت بی‌خبریم
بررسی دلایل افسوس‎های مالی و راهکارهای کاهش آن‎ها در گفت‎وگو با یک تحلیل‎گر مسائل اقتصادی دکتر «محسن زنگنه»، اقتصاددان (گرایش اقتصاد اسلامی) و نماینده مجلس، عوامل زمینه‎ساز افسوس‎های مالی در جامعه‎مان را توضیح می‎دهد و پیشنهادهایی هم دارد تا چندسال دیگر حسرت تصمیم‎های غلط امروزمان را نخوریم. با ایشان که این روزها نماینده مردم تربت حیدریه در مجلس شورای اسلامی است، مدتی قبل گفت و گو داشتیم که انتشارش به امروز موکول شد.
مدتی است با قضیه پشیمانی از تصمیم‎های مالی گذشته، در فضای‌مجازی شوخی می‎شود؛ مخلص کلام این شوخی‎ها این است که کلافه شدیم از بس حرص زمینی را ‎خوردیم که نخریده‎ایم. از طرف دیگر، مدت‎های مدیدی است که خیلی از بزرگان دربرابر چنین افسوس‎هایی مردم را به صبوری و دوری از آن تشویق می‎کنند. ما حق حسرت خوردن نداریم؟
بنا به قرائت ما از اسلام، بعضی واژه‎ها در جامعه‎مان بیش‎ازحد پر رنگ شده و بعضی دیگر مغفول مانده‌ است؛ به‎ این ‎ترتیب منابع روایی‎مان، به دلایلی، کاریکاتورگونه توسعه پیدا کرده و در نهایت باعث تنبلی جامعه اسلامی و عقب‎ماندگی ما شده‎ است؛ از جمله واژه‎هایی که تولید ثروت را به‎عنوان خصلت منفی جلوه می‎دهند، آز و طمع و دنیاپرستی و مال‎اندوزی است. مردم از این صفات پرهیز داده می‎شوند و از آن طرف، کسی درباره روایت‎هایی که درباره مدیریت مالی، پس‎انداز و سرمایه‎گذاری داریم، حرفی نمی‎زند. چه اتفاقی می‏افتد؟ جامعه‎ مذهبی دین‎دار فکر می‎کند باید از تولید و مدیریت ثروت پرهیز کند چون اگر به دنبال ثروت باشد، دنیاطلب و آزمند است. ما هم معتقدیم آزمندی بد است اما توصیه‎های اسلام به تولید ثروت چرا نشر داده نمی‎شوند؟ حضرت‌علی(ع) توصیه می‎کند موقع سختی و مشکل، کالای سرمایه‎ای مثل زمین را برای نیازهای روزمره نفروش. ما این را کی به مسلمان‎ها گفته‎ایم؟ کجا این هوش اقتصادی را ترویج کرده‎ایم؟
حالا که بالاخره حق افسوس خوردن‎مان به رسمیت شناخته شد، می‎خواهم بدانم شرایط جامعه چقدر در این احساس پشیمانی تأثیرگذار است؟
اصولا در همه‎جای دنیا کسانی که فقط مصرف‎کننده هستند، روزبه‎روز ثروت‎شان کمتر می‎شود. اگر حقوق‎بگیر هستید -که معمولا افسوس‎های مالی را بیشتر از زبان این قشر می‎شنویم- و حقوق‎تان صرف مصارف روزمره می‎شود، طبیعی است که سیر نزولی داشته‎ باشید و روزبه‎روز ثروت‎تان کمتر شود. چون حقوق‎تان ظاهرا ثابت است ولی هر روز کم‎ارزش‎تر می‎شود. از طرفی، ما سال گذشته تقریباً بیش از 35درصد تورم داشتیم. یعنی هزارتومان شما آخر سال، 35درصد از ارزشش کاسته شده ‎است و این طبیعتا افسوس دارد. اگر این مبلغ را پس‎انداز کرده ‎باشید، حسرت می‎خورید که کاش لااقل برای فرزندتان اسباب‎بازی می‎خریدید چون اسباب‎بازی الان شده 1350تومان. حالا ما باید چه کار کنیم؟ بگوییم دنیا همین است و راضی به رضای خدا باشید؟
خب، واقعا چه کار می‎توانیم بکنیم؟
شما مدت مشخصی فرصت دارید برای کسب ثروت. در این مدت، نه‎تنها باید مصرف کنید بلکه باید برای دورانی که توان و انگیزه و موقعیت کارکردن ندارید هم پس‎انداز کنید. پس‎انداز در زمان قدیم منحصر به طلا و سکه بوده‎ است و حالا در علم اقتصاد جدید، می‎دانیم که نگه داشتن خود پول تأثیری ندارد چون مشمول تورم می‎شود و ارزشش روزبه‎روز پایین می‎آید. اگر هر ماه، 100هزار تومان کنار بگذارید، آخر سال یک میلیون‎و200هزارتومان جمع می‎شود ولی می‎بینید ارزشش شده یک میلیون تومان و ضرر کرده‎اید. پس چطور باید پس‎انداز کرد؟ اقتصاد جدید پیشنهاد می‎کند که پول را به کالای سرمایه‎ای تبدیل کنید؛ یعنی زمین، سکه و ارز بخرید یا در بدترین حالت پول‎تان را در بانک بگذارید. حالا خواننده‎ها می‎گویند زنگنه گفته برو دلار بخر، قایم کن. خیر! به‎جای دلار، سپرده ارزی بخرید. یعنی چی؟ شما دومیلیون تومان سپرده ارزی در بانک مرکزی می‎گذاری، بانک آن را براساس دلار روز تبدیل می‎کند و رسید بهتان می‎دهد. شما، پول به تومان به بانک می‎دهید ولی برای‎تان، دلار نگه می‎دارد. یک سال بعد که دوباره به بانک می‎روید، به شما می‎گوید مثلا هزاردلار در حساب‎تان دارید، حالا چه دلار بالا برود چه پایین بیاید که معمولا پایین نمی‎آید.
درباره پیشنهاد سکه خریدن هم توضیح می‎دهید؟
منظورم گواهی سپرده سکه است. من می‎خواهم هزارتا سکه بخرم. هیچ اشکالی ندارد. نه اقتصاد کشور را دچار مشکل می‎کند و نه دلالی است اما به چه شرط؟ به این شرط که در بازار سرمایه، گواهی سپرده سکه بخرید. در این‎صورت پول شما تبدیل به سکه می‎شود و ارزشش هم حفظ می‎شود. پیشنهاد خوب مطمئن دیگر، خرید سهام عرضه اولیه است که همیشه سود دارد. عرضه اولیه چیست؟ کارخانه‎ای که برای اولین‎بار می‎خواهد سهامش را عرضه کند. براساس قانون وقتی این کارخانه می‎خواهد وارد بورس شود، چندین دستگاه متولی، کار ارزش‎گذاری آن را انجام می‎دهند و شما می‎توانید با خیال راحت از قیمت واقعی آن مطمئن شوید. قانون به متولیانش می‎گوید اگر به این نتیجه رسیدید که سهام این کارخانه، هزارتومان است در عرضه اولیه باید آن را حداقل 15درصد زیر قیمت واقعی‎ عرضه کنید. پس شما در هرصورت، حتی اگر امروز بخرید و چندروز بعد بفروشید، حداقل 10درصد سود می‎کنید. از طرف دیگر عرضه اولیه محدود است و بعد از تمام شدن مقدار مشخص سهم‎ها، چون دیگر عرضه‎ای وجود ندارد قیمت سهم‎ها شروع به بالارفتن می‎کند. کسانی که اول فروردین سال گذشته، یک‎میلیون تومان سهام عرضه اولیه خریده‎اند امروز پول‎شان حداقل 160درصد زیاد شده‎است؛ آن‎هایی که سال قبل‌ترش پول گذاشته‎اند تا الان نزدیک 1500درصد سود کرده‎اند.
ما چرا از این راه‎های حفظ ثروت، بی‏ خبریم؟
چون این افسوس‎ها سرکوب و به‎ دنیاطلبی و طماعی تعبیر شده ‎است. شما اگر امکان داشته‎باشید از یک میلیون حقو‎ق‏تان، 50هزارتومانش را سرمایه‎گذاری کنید، باید این کار را بکنید؛ اتفاقا این حرص می‏تواند کمک‎تان کند که به دنبال یادگرفتن راه‎های جدید سرمایه‎‏گذاری باشید. روایتی از امام صادق (ع) هست که باقیات‎الصالحات بعد از فوت را برمی‎شمارد؛ بعد از فرزند صالح و قرآنی که خوانده می‎شود، بقیه موارد درختی است که به دست شما کاشته شده ، چشمه‎ای که به دست شما جاری و بنایی است که توسط شما ساخته می‎شود. این، امر به تولید ثروت است. منتها در جامعه ما بحث‎های سلبی، خواهان بیشتری دارد؛ استادان و رسانه‎های ما فکر می‎کنند در حوزه اخلاق فقط باید انذار بدهند و مدام بگویند فلان کار بد است. از آن طرف نمی‎گویند چه چیزی خوب است.
به‎جای همه روش‎های متعدد به‎دست‎آوردن و حفظ سرمایه که تبلیغ نمی‎شود، کار تولیدی پیشنهاد جدی و نقل محافل این روزهاست. تولید را می‎شود به همه توصیه کرد؟
کار تولیدی، بهترین پیشنهادی است که می‎شود مطرح کرد اما خیلی‎ها نمی‎توانند این کار را انجام بدهند. سیاست غلطی است که می‎خواهند همه مردم را کارآفرین کنند. حتی در چین هم 10درصد مردم کارآفرین‎اند و بقیه کارگرهای خوبی هستند اما صیانت از ثروت از دست همه ساخته‌است. مردم هیچ کاری هم که نتوانند بکنند، در بدترین شرایط حداقل می‎توانند بخش اندکی از درآمدشان را در بانک بگذارند. می‎گویم در بدترین شرایط چون اعتبار پول کاغذی، «اعتباری» است؛ یعنی اعتبارش به مسائل متعددی بستگی دارد مثل تولید ناخالص ملی و ارزش پول ملی. اما همان‎طور که گفتیم راه‎های مختلفی برای نگهداری از ثروت وجود دارد که نه دلالی است و نه به اقتصاد کشور صدمه می‎زند. اگر پذیرفته‎ایم که در شرایط جنگ اقتصادی هستیم، معنی‎اش این نیست که فقط شعار بدهیم و هیچ کاری نکنیم. در جنگ اقتصادی، خانواده‎ها وظیفه تولید ثروت و صیانت از آن را دارند. «ماکس وبر»، جامعه‎شناس و اقتصاددان، در کتاب «اخلاق پروتستانی» می‎گوید پروتستان‎ کسی است که مصرفش کم و پس‎اندازش زیاد است؛ طبق این گفته، تمام الگوهای رشد اقتصادی در قرون 18 و 19 براساس پس‎انداز شکل گرفت. جامعه‎ای که پس‎اندازش زیاد باشد، رشد اقتصادی بالاتری دارد؛ البته پس‎انداز مولد و طبق اصول و شرایطی که گفتیم.


سفارش اسلام به یاد گرفتن فعالیت‌های اقتصادی
حجت الاسلام الیاس علیزاده| کارشناس مذهبی
رشد فزاینده تغییرات اقتصادی، پاسخ گو نبودن شاخص‌های پیش‌بینی سنتی در انتخاب روش‌های فعالیت اقتصادی و گرانی هر روزه مایحتاج زندگی، باعث سردرگمی بسیاری از ما برای تصمیم‌گیری‌های اقتصادی شده است. به این عوامل اضافه کنیم مشکلات به وجود آمده پس از بیماری کرونا که همگی از تاثیر آن بر فضای اجتماعی و اقتصادی آگاهیم. در چنین شرایطی توجه به برخی توصیه‌های دینی می‌تواند باعث سعه صدر بیشتر شود تا از خسران و ناامیدی و حسرت دور شویم.
به هر کسی اعتماد نکنید
قرآن کریم اموال هر انسانی را یکی از جایگاه‌هایی می‌داند که خداوند متعال قوام و استواری زندگی هر شخص را در آن قرار داده است و در آیه 5 سوره مبارکه نساء در همین باره می‌فرماید: «اموال‌تان را که خداوند سبب قوام(برپایی و استواری) زندگی شما قرار داده است به دست کم خردان (و ناواردان) ندهید».
کار اقتصادی را یاد بگیریم
شاید بهتر باشد قبل از سرمایه‌گذاری روی هر چیز روی خودمان سرمایه‌گذاری کنیم. با توجه به شرایط جدیدی که در حوزه‌های اقتصادی به‌وجود آمده است، نداشتن آگاهی و اطلاعات کافی گاهی می‌تواند همه سرمایه ما را از بین ببرد. نمی‌شود همیشه منتظر شانس بود و در این شرایط با بخت و اقبال پیش رفت. امام صادق (ع) در روایتی گران بها می‌فرمایند: «از نظر من، فرقی نمی‌کند که کار را به خائن واگذار کنم یا به انسانی ناشی چون هر دو کار را ضایع می‌کنند».
تعاون کنید
اگر کسانی را می‌شناسید که در کارشان موفق‌ هستند و به امانتداری ایشان اطمینان دارید، می‌توانید در کار و تخصص ‌آن‌ها سرمایه‌گذاری کنید یا با مشورت افراد متخصص در بازار سرمایه با روش‌های دقیق و مناسب سهام بخرید یا ... .
انفاق در اوضاع سخت، نسخه دور شدن از حسرت‌ها
پیامبر بزرگوار اسلام (ص) در روایتی حقیقت ایمان را در سه چیز معرفی می‌کنند که اولین آن‌ها انفاق در شرایط سخت اقتصادی است. انسان مومن وقتی در زمان سختی به کسانی که روزهای‌شان را سخت‌تر از خود او می‌گذرانند انفاق می‌کند، از اضطراب دور می‌شود . متوجه می‌شود با این‌که شاید فرصت‌هایی را از دست داده اما این به این معنی نیست که به آخر خط رسیده و خداوند نظر رحمتش را از او برداشته است. ما همیشه نیاز به ایمانی داریم که با اتکا به آن بتوانیم دوباره دست به زانوان خود بگیریم و از فرصت‌هایی که در آینده برای ما به وجود می‌آید، استفاده کنیم. این است که انفاق در هنگام تنگدستی یکی از حقایق ایمان است.

کسب آرامش در سایه تفکر
«این جا و اکنون»
ساده‌ترین ابزار روان‌درمانی کشف شده تا به امروز برای کاهش نگرانی‌ها از آینده و حسرت گذشته، تکنیک زندگی در زمان حال است
دکتر مهدی سودآوری| روان‌شناس و مدرس دانشگاه
حتما شما هم شنیده‌اید که می‌گویند در زمان حال زندگی کنید تا روح و روان سالم‌تری داشته باشید اما همواره نصیحت کردن، راحت‌تر از عمل کردن است! همچنین و معمولا به گفتن همین جمله به خصوص در شبکه‌های اجتماعی بسنده می‌شود و راهکارهایی برای زندگی در زمان حال و داشتن تفکر «این جا و اکنون» ارائه نمی‌شود. در این نوشتار می‌خواهیم به چند روش موثر برای افزایش حضور ذهن در زمان حال اشاره کنیم.
به قدرت‌تان برای کنترل اوضاع فکر کنید
اولین قدم برای زندگی در زمان حال و کاهش اضطراب‌های مربوط به آینده و حسرت‌های گذشته، تعیین محدوده واقعی قدرت کنترل هر انسان است. انسان از کنترل لذت می‌برد و برای حفظ آرامش و سلامت روان خود به آن نیازمند است؛ اما آن‌چه که به طور واقعی تحت کنترل ماست، بسیار محدود و فقط شامل رفتار خودمان می‌شود. انسان حتی روی احساسات و بخش بزرگی از افکار خود نیز کنترل ندارد، چه برسد به کنترل رفتار دیگران یا کنترل شرایط محیطی. توهم کنترل و سعی برای کنترل آن چه در کنترل ما نیست، مهم‌ترین عامل تفکر درباره آینده و گذشته است. برای مثال شرایط اقتصادی جامعه از کنترل ما خارج است پس تنها کاری که می‌شود کرد، بررسی رفتارهای ممکن خود ما در همین شرایط است.
سوال بی‌پاسخ از خودتان نکنید!
عامل بعدی که دشمن زندگی در زمان حال محسوب می‌شود، نحوه سوالاتی است که از خودمان می کنیم. بسیاری از سوالاتی که با «چرا» شروع می‌شوند، بی‌پاسخ هستند یا پاسخ آن‌ها برای ما قابل کنترل و تغییر نیست. برای مثال، این سوال‌ها که چرا در این زمان و مکان یا در این خانواده به دنیا آمده‌ام؟ چرا فلان اتفاق برای من پیش آمد؟ چرا شرایط اقتصادی-اجتماعی این‌گونه است؟ و ... . باید توجه داشت که حتی یافتن پاسخ این‌گونه سوالات هیچ مشکلی را برای ما حل نخواهد کرد. فقط یا دچار سرخوردگی می‌شویم یا بدون پاسخی قانع‌کننده، ته فنجان قهوه دنبال دلیل حوادث خواهیم گشت! در مقابل بهترین راهکار تغییر سوالات به «چطور» است، چطور بهتر زندگی کنم؟ چطور به حادثه پیش آمده واکنش نشان دهم؟ چگونه در شرایط بحران اقتصادی شغل پیدا کنم؟ و ... . سوالاتی از این دست معطوف به رفتاری قابل انجام(کنترل) توسط ما هستند.
سوگواری برای یک تصمیم اشتباه، چه فایده‌ای دارد؟
درباره گذشته معمولا حسرت کارهای نکرده یا سرزنش اشتباهات انجام شده، ما را گرفتار می‌کند اما باید توجه داشت که معما چو حل شود، آسان شود. برای بسیاری از تصمیماتی که الان آن‌ها را اشتباه ارزیابی و خود را بابت آن‌ها سرزنش می‌کنیم، در زمان تصمیم‌گیری اطلاعات کاملی وجود نداشته است. در آن زمان با توجه به اطلاعات موجود، بهترین تصمیم را گرفته‌ایم. برای مثال در بسیاری از ازدواج های اشتباهی که باعث طلاق شده، زوج ها گلایه‌مندند اما آیا روز اول اطلاعاتی را که الان پس از سال‌ها زندگی‌مشترک زیر یک سقف داریم، داشتیم؟ قطعا نه. پس آن تصمیم در زمان خود تصمیم درستی بوده است. احتمالا برخی خواهند گفت که دیگران و اطرافیان با توجه به تجربه خود درباره عواقب آن تصمیم هشدار داده بودند، پس تصمیم قبلی اشتباه بوده است اما باید گفت آن چه برای یک فرد میان سال یا سالخورده معنا دارد، احتمالا برای یک جوان بی‌معناست. پس نصیحت آن‌ها برای آن جوان بی‌معنی جلوه کرده است. دقیقا مفهوم یادگیری و بزرگ شدن همین افزایش تجربه‌هاست. برای مثال مفهوم ازدواج برای یک فرد ۱۵ ساله با یک فرد ۳۰ ساله یا ۵۰ ساله یکسان نیست. اما حتی اگر با توجه به توصیه دیگران و اطلاعات موجود، در زمان تصمیم‌گیری باز هم واقعا اشتباه تصمیم گرفته‌ایم، سوگواری برای آن چیزی را عوض نخواهد کرد. پس به جای تکرار سوال چرا تصمیم اشتباه گرفتم، بر سوال چطور می‌توانم آثار منفی تصمیم اشتباه را کاهش دهم، تمرکز کنید تا از تکرار اشتباهات جلوگیری شود.
از نوشتن وصیت‌نامه کمک بگیرید
احتمالا خوانندگان محترم ایرادی را که در ابتدا مطرح کردم(حرف زدن راحت‌تر از عمل کردن است)، درباره این متن نیز مطرح کنند. پس یک تمرین عملی خیلی موثر را پیشنهاد می‌کنم: نوشتن وصیت نامه. فرض کنید واقعا روز آخر زندگی‌تان است و با مرور کل زندگی خود، یک وصیت نامه بنویسید. آخرین حرف‌هایی که دوست دارید به عزیزانتان بگویید، آخرین توصیه‌ها، آن چه که تا به حال بیان نکرده‌اید و ... . فکر کردن در باره مرگ، دردناک و اضطراب‌زاست اما باور مرگ بسیار لذت‌بخش است زیرا باور مرگ دیدگاه آدم به زندگی را دگرگون و کمک می‌کند تا ارزش زمان حال را بیشتر درک کنیم.
خوب و بد زندگی را با هم ببینیم
در آخر یادمان باشد که احساسات و عواطف هم مانند هر چیز دیگری در این جهان، از دو سوی مثبت و منفی برخوردارند. پس بدون غم، شادی معنایی ندارد و برای آرامش باید از توفان عبور کرد. پس از تجربه احساسات منفی مثل غم و غصه و درد اجتناب نکنیم. چون هرگز گلی بی خار نیست. عشق لذت‌بخش است اما درد فراق را هم در خود دارد. سختی کشیدن با لذت موفقیت همراه است. پس در یک کلام زندگی را کامل زندگی کنیم با تمام خوب و بدش.

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین