کد خبر: ۶۷۳۷۸
تعداد نظرات: ۹ نظر
تاریخ انتشار:
باز شناسی 4 چهره از هاشمی رفسنجانی

لاهوتی؛ عامل اصلی تجهیز تسلیحاتی منافقین

سفر دیگر ما به کرمانشاه بود که در معیت مرحوم آقای لاهوتی، نماینده وقت امام خمینی در سپاه، صورت گرفت. در این سفر سلاح های زیادی جمع آوری کردیم که بیشتر آنها ژ-3 و کلت از نوع روولور بودند. در این سفر پسر آقای لاهوتی -وحید- هم همراه ما بود، اما هیچ مسئولیتی نداشت. او با منافقین در ارتباط بود و با تحت تأثیر قرار دادن پدرش، تعداد زیادی از سلاح های جمع آوری شده، خصوصاً کلت ها را از او گرفته و برده بود.

بولتن نیوز: تورق تاریخ موید آن است که شیخ حسن لاهوتی با وجود داشتن پیشینه سیاه سیاسی و عیان بودن وابستگی تشکیلاتی اش به منافقین درمقطع حساس ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بواسطه حمایت عده ای خاص و تا زمان عیان شدن دست خیانت بار وی در تجهیز تسلیحاتی منافقین تروریست در جایگاه استراتژیک سرپرستی سپاه پاسداران قرار گرفته و بعدها نیز با وجود برکناری وی از پست حساس سرپرستی سپاه توسط حضرت امام (ره) و استمرار انتقادهای های علنی او نسبت به شخص حضرت امام(ره) و هجمه به شخصیت های طراز اول انقلاب اسلامی مانند شهیدان بهشتی، مطهری و رهبر معظم انقلاب اسلامی  و دفاع همه جانبه او از منافقین و بنی صدر ،هاشمی رفسنجانی که عضو هسته اولیه پنج نفره شورای انقلاب بوده و هم زمان بر صندلی ریاست مجلس تکیه داشته است در دفاع از لاهوتی که به ادعای یاسر هاشمی از هم رزمان قدیمی !رفسنجانی محسوب می شود سنگ تمام می گذارد و حتی پس از مرگ وی نیز که منافقین مرثیه سرای ماتم او بوده و هستند و با توجه به امتناع اعتراضی پسران لاهوتی یا همان دامادهای رفسنجانی از برگزاری مجلس ترحیم ، رفسنجانی در اقدامی غیر مرسوم از طریق روابط عمومی مجلس شورای اسلامی برای لاهوتی مجلس ترحیم برگزار می کند.هاشمی بهتر از هرکسی می توانست خبر داشته باشد که شیخ حسن لاهوتی و پسر بزرگش وحید از دهه 50 جز حامیان اصلی منافقین بوده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به همان روند حمایتی ادامه می دادند. لاهوتی پدر در درگیری های پیش آمده خط امامی ها با بنی صدر از حامیان اصلی بنی صدر بود که حتی در موقع رای گیری در خصوص عدم کفایت سیاسی بنی صدر، ایشان با وجود اطلاع از نظر صریح امام (ره)به همراه جمعی از لیبرال ها و نهضت آزادی چی ها و تنها با هدف مشخص از اکثریت انداختن مجلس و ایجاد تشنج و درگیری در کشور از حضور درمجلس شورای اسلامی خودداری می کند.

 از سوی دیگر انکار ناپذیر است که بخشی از عوامل سابقا! منافق از قبیل بهزاد نبوی در فتنه 88 دارای نقش کلیدی بودند که اتفاقا همین افراد از سالیان دور با هاشمی رفسنجانی دارای روابط حسنه بوده و هستندکه حتی در پرونده نیمه مفتوح انفجار دفتر نخست وزیری هشت شهریور در جایگاه متهم قرار داشتند که هاشمی رفسنجانی طی اقدامی پیش دستانه در اولین خطبه نماز جمعه پس از انفجار دفتر نخست وزیری و حتی پیش از بررسی های امنیتی – قضائی دفاع جانانه ای از بهزاد نبوی و تیم او شامل سعید حجاریان،خسرو تهرانی ،عطریانفرها و... به عمل می آورد. لذا بازخوانی مناسبات رفسنجانی با لاهوتی بسیار مهم و دارای ابعاد استراتژیکی می باشد.در واقع تبیین زوایای ارتباط عمیق و معنادار هاشمی رفسنجانی با لاهوتی می تواند ما را در بازشناسی یکی از چهره های اصلی رفسنجانی و تفسیر عینی علت رفتارهای سیاسی غیر موجه او در فتنه 88کمک شایان توجهی نماید. همانگونه که در شماره پیشین اشاره شد علاوه بر مخالفت جدی و مبنائی شهید مطهری با افکار التقاطی حسن لاهوتی در دوران پیش و پس ازپیروزی انقلاب اسلامی و یا ممانعت انقلابی ایشان از منصوب شدن لاهوتی به ریاست کمیته، مخالفت سایرین نیز با انتصاب ایشان به سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز از جمله موارد مهمی است که رفسنجانی با وجود علائق تشکیلاتی و سیاسی هیچ همراهی با شخصیت های اصلی انقلاب اسلامی در این رابطه نمی کند.

عده ای سعی فراوان دارند تا با اهداف مشخصی موضوع تاسیس سپاه را از ابتدا تا انتها در حالی به حسن لاهوتی نسبت بدهند که هرگز این چنین نبوده است و اسناد موجود آن دوران از حقایق دیگری خبر می دهد. شکی وجود ندارد که حضرت امام (ره) به تاسی از جاذبه و دافعه امام علی (ع) اعتقاد عجیبی به دادن فرصت بازگشت به افراد داشتند لذا پس از انتصاب آیه ا... مهدوی کنی به ریاست کمیته، حضرت امام (ره)طی حکمی حسن لاهوتی را زیر نظر دولت موقت مسئول تشکیل سپاهی می کند که بعدها به دلیل عملکرد بد حسن لاهوتی و دولت موقت و هم چنین موازی کاری مستمر با سه سپاه فعال دیگر به فرماندهی ابوشریف، شهیدان محمد منتظری و بروجردی سپاه منسوب به لاهوتی منحل و با ادغام آن در سه سپاه مذکور مسئولیت تشکیل یک نیروی نظامی مقتدر جدید تحت عنوان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شورای انقلاب سپرده می شود که در دوم اردیبهشت 1358 با تائید اساسنامه آن توسط حضرت امام (ره) رسما به فرماندهی جواد منصوری آغاز به کار می کند.


به هر صورت لاهوتی که وابستگی عجیب و غیر قابل گسست تشکیلاتی به منافقین داشت هرگزقدر این فرصت اهدائی حضرت امام (ره)را ندانسته و کماکان با وجود عنایات رهبر ی انقلاب اسلامی در کمال جدیت کمر همت به خدمت منافقین می بندد. یکی از شائبه های موجود در رابطه با شیخ حسن لاهوتی که هاشمی رفسنجانی در پاورقی صفحه  286کتاب عبور از بحران خود به آن اشاره می کند سرپرستی وی بر سپاه پاسداران می باشد. اگر چه هاشمی رفسنجانی بنا به علل کاملا مشخصی با توضیحی تک جمله ای از این عنوان دهن پر کن برای او به نیکی یاد می کند و هرگز از علل برکناری او سخنی به میان نمی آورد اما تورق اسناد تاریخی موید این حقیقت است که اولا او بنا به دلائل خاص و تحت شرائط ویژه ای از سوی حضرت امام (ره) موقتا به این پست گمارده شده بود.بدیهی است فردی می توانست زیر نظر دولت موقت کار کند که هم خوانی های فکری - سیاسی بنیادینی با آنان داشته باشد.ثانیا به گواه تاریخ او در این سمت با خیانتی آشکار به انقلاب اسلامی تجهیزات نظامی جمع آوری شده را به شکلی غیرقانونی در اختیار سازمان تروریستی منافقین قرار می داده است که خود جرمی نابخشودنی می باشد که هاشمی رفسنجانی با وجود آنکه فرد دقیقی بوده وظاهرا مطالب مهم و کلیدی را روزانه یادداشت می نموده است هیچ اشاره مثبت و یا منفی به این اتفاقات سرنوشت ساز نمی کند تا آیندگان هم چنان با شک و تردید به خاطره نگاشت های جهت دار روزانه او بنگرند.

یکی از موسسان اولیه سپاه در رابطه با نحوه تاسیس آن می گوید:« پيش از پيروزي انقلاب در رابطه با تاسيس سپاه، پيشنهادات مختلفي مطرح و جلسات متعددي برگزار شد. اين جلسات و بحث ها پس از پيروزي هم ادامه داشت و البته جاي ثابتي هم پيدا كرده بود. جلسات در منزل آقاي اخوان درخيابان ايران برگزار مي شد و من هم در آن جلسات شركت مي‌كردم. دولت موقت هم براي سامان دادن اين بحث حول محور خود پيش‌دستي كرد. امام(ره) هم فرمودند كه آقاي لاهوتي! زير نظردولت موقت سپاه پاسداران را تشكيل دهيد. پس از مدتي احساس كردم اين سپاهي كه در حال شكل‌گيري است، سپاهي نيست كه مدنظر امام (ره) بوده است.»در حقیقت با تشکیل تدریجی سپاه پاسداران و منصوب شدن لاهوتی به سرپرستی آن،منافقین تروریست علاوه بر مبدل کردن شیخ حسن لاهوتی به تریبون اصلی خویش در مجامع عمومی برای فحاشی به بزرگان انقلاب اسلامی و زیر سئوال بردن عملکرد نظام ،هم زمان از جایگاه کلیدی حسن لاهوتی در سپاه نیز برای تامین منابع تسلیحاتی و ذخیره سلاح برای روز مبادا استفاده مطلوب را می بردند.کمک به غارت سلاح های متعلق به سپاه توسط منافقین از جمله جرائم اثبات شده آشکاری است که نهایتا منجر به برکناری لاهوتی از مسئولیت نمایندگی امام (ره) در سپاه و انتصاب مقام معظم رهبری به این پست کلیدی می شود.علی محمد بشارتی مسئول وقت اطلاعات سپاه در صفحات 235 تا 237کتاب عبور از شط شب نمونه ای از اقدام  لاهوتی پدر و پسر را برای تامین سلاح برای منافقین را اینگونه بیان می کند: «سفر دیگر ما به کرمانشاه بود که در معیت مرحوم آقای لاهوتی، نماینده وقت امام خمینی در سپاه، صورت گرفت. در این سفر که سه روز به طول انجامید سلاح های زیادی جمع آوری کردیم که بیشتر آنها ژ-3 و کلت از نوع روولور بودند. تصمیم داشتیم که همه این ها را به تهران منتقل کنیم که به علت نفوذ منافقین ورق به گونه دیگری برگشت. در سفر کرمانشاه، پسر آقای لاهوتی -وحید- هم همراه ما بود، اما هیچ مسئولیتی نداشت. او با منافقین در ارتباط بود و با تحت تأثیر قرار دادن پدرش، تعداد زیادی از سلاح های جمع آوری شده، خصوصاً کلت ها را از او گرفته و برده بود. من خیلی دیر از این قضیه مطلع شدم. آقای [محمدعلی]فرزین به من گفت که آقا وحید سلاح ها را جعبه کرده و برده است. با شنیدن این خبر خیلی عصبانی شدم، اما رعایت حال آقای لاهوتی را کردم و به ایشان چیزی نگفتم. با این حال تصمیم گرفتم که قضیه را با امام خمینی در میان بگذارم، چون این مسئله چیزی نبود که بتوان آن را جدی نگرفت و از کنار آن به سادگی گذشت. سرانجام هنگام بازگشت ،داخل هواپیما فرزین با عصبانیت به آقای لاهوتی گفت اگر قدرتی داشت همین جا دستور بازداشت وی را می داد.چون او همه سلا ح ها را به منافقین داده است. فردای آن روزی به قم رفتیم تا گزارش ها را خدمت امام خمینی عرض کنیم. امام خمینی احوال آقای لاهوتی را پرسید. من فرصت ندادم و گفتم آقای لاهوتی همین است. منافقین او را می خواهند جذب کنند. امام خمینی که معمولاً خیلی کم سؤال می کردند، یک سؤال دیگر هم راجع به روابط آقای لاهوتی و مجاهدین پرسیدند و من پاسخ دادم که ایشان مانند ما در زندان بوده و در آنجا با اکثر آنها آشنا شده است؛ اما آشنایی و رفاقت یک چیز است و هواداری از آنها چیز دیگر و موضوعی ثانوی است؛ ایشان هواداری هم می کنند.طولی نکشید امام خمینی آقای لاهوتی رابرداشتند و آیت الله خامنه ای را در سمت نماینده ی خود در سپاه پاسداران جایگزین ایشان کردند .»بشارتی در ادامه به نکته بسیار مهمی اشاره می کندکه نشان روشنی از تلاش منافقین برای ابقا مجدد لاهوتی دارد. او می گوید که عده ای از پاسداران به تحریک منافقین در اعتراض به عزل لاهوتی به حضور امام (ره)می روند که این اعتراضات سازمان یافته منافقین اثری در امام (ره) نمی گذارد و لاهوتی بالاخره عزل می شود.البته باید اضافه نمود که همین رفتارهای شیخ حسن لاهوتی که گزارش های مکررش توسط فرماندهان انقلابی سپاه به امام می رسید به علاوه عملکرد مخرب لاهوتی در سخنرانی هایش به نفع منافقین و علیه نظام، نهایتاً باعث می شود که حضرت امام پس از مدتی او را از سمتش کنار گذارند و در این میان از رفسنجانی که عموما سعی دارد در تمامی اتفاقات آن دوران خود را دارای نقش کلیدی معرفی می کند هیچ نشانی به چشم نمی خورد که همین امر مایه ابهام و تردید فراوان می شود.


بازخوانی وقایع بعدی مشخص می سازد لاهوتی که آمد و شد مستمری با رفسنجانی داشته از رافت اسلامی حضرت امام (ره) نهایت سوء استفاده را برده و علنا از تریبون مجلس و در مجامع عمومی نسبت به حضرت امام (ره)، حزب جمهوری اسلامی و شخصیت های طراز اول انقلاب اسلامی موضع دشمنی اتخاذ نموده و در واقع در آن برهه حساس تاریخی ایشان یکی از حامیان اصلی مجاهدین خلق و بنی صدر به حساب می آید. در عین حال سی سال بعد از مرگ لاهوتی یاسر هاشمی در پاورقی کتاب عبور از بحران که رنگ و بوی تحریف تاریخ انقلاب اسلامی را دارد با نگاهی کاملا جانبدارانه مدعی می شود که :«حجه الاسلام والمسلمین حسن لاهوتی اشکوری از زمره روحانیون مبارز و انقلابی بود که تلاش های زیادی برای استقرار نظام جمهوری اسلامی انجام داد». که در واقع چنین تعاریفی از لاهوتی در حالت خوش بینانه گویای بی بصیرتی ناقل خبر است چرا که مجاهدین مارکسیست هرگز به دنبال استقرار نظام جمهوری نبودند. در حقیقت با وجود تلاش های هاشمی رفسنجانی برای تطهیر لاهوتی بایستی گفت که لاهوتی در مقطعی که صف انقلابیون کاملا از ضد انقلاب منفک شده بود، بخش تبلیغی ضد نظام را در قالب انجام سخنرانی های خیابانی بر عهده می گیرد. برای نمونه در بحبوحه بحران بنی صدر لاهوتی سخنرانی های بسیار مهیجی در دفاع از بنی صدر و سازمان تروریستی منافقین ایراد می کند که عموما در این سخنرانی ها لاهوتی ضمن دفاع آشکار از منافقین و بنی صدر به انقلاب اسلامی نیز هجمه شدیدی را ابراز می کند که سخنرانی های ضد نظام وی در حالت کلی اعتراضات مردمی و نمایندگان مجلس را بر می انگیزد. مثلا سخنرانی او در کوچصفهان و طرفداری از منافقین و بنی صدر به درگیری شدید مابین طرفداران انقلاب اسلامی و اعضا مجاهدین خلق می انجامد که در حین درگیری عده ای از مردم بیگناه توسط عوامل چماق به دست مجاهدین تروریست خلق مجروح می شوند.سکوت هاشمی رفسنجانی در مقطع مذکور در مقابل عملکرد ضد انقلابی لاهوتی و استمرار ارتباط وی با لاهوتی مایه تعجب می باشد و در این میان شنیدن همراهی صمیمانه رفسنجانی با تبلیغات سوء لاهوتی و تائید اعتراضات نا به حق لاهوتی توسط وی در نشست های محفلی خانوادگی - مستند به مصاحبه فاطمه هاشمی - برشدت تعجب هر خواننده ای می افزاید.نباید فراموش کرد در همان دوران عده ای از بزرگان انقلاب اسلامی مانند آیات عظام محمدی گیلانی، جنتی، حجه الاسلام والمسلمین غلامرضا حسنی و....... که به محض اطلاع از عضویت فرزندان خود در سازمان تروریستی منافقین با روحی بلند و رشادتی انقلابی فرزندان خود را به دست محکمه های عدل انقلابی می سپردند که در این بین فرزندان تعدادی از آنان به اعدام هم محکوم شدند و این شرائط موجب می گردد تا پژوهشگران تاریخ انقلاب اسلامی رمز مماشات دوستانه اکبر رفسنجانی با حسن لاهوتی را در چیز های دیگری جز مناسبات فامیلی جستجو نمایند.

در زمان رخدادهای کوچصفهان مرحوم حاج سید احمد خمینی که بعدها گذر زمان دلائل نامه نگاری آن مرحوم را مشخص کرد در مذمت چماقداری بیانیه ای نسبتا تند می نویسد که برخی ازنمایندگان وقت مجلس بیانیه او را حمل بر دفاع از لاهوتی می کنند و طبیعی است که این نوع استنباط به دلیل سابقه سیاه لاهوتی در هجمه به آرمان های انقلاب اسلامی ودفاع نامشروع از منافقین و بنی صدر موجب اعتراضات شدیدی علیه ایشان می شود که آن مرحوم مجبور می گردد طی کنفرانسی در 24 فروردین 1360اعلام کند که ایشان قصد دفاع ازلاهوتی را نداشته و تنها هدف او دفاع از ارزش ها و مذمت چماقداری بوده است و رسما عدم حمایت خود را از لاهوتی اعلام کند که:«برای هر كسی نامه را می‌نوشتم، این سوال برای عده‌ای مطرح می‌شد و من در همان نامه هم نوشتم كه موضوع آقای لاهوتی نیست بلكه موضوع زیر پا گذاشتن ارزش است. با چماق هیچ كاری حل نمی‌شود جز اینكه آبروی جمهوری اسلامی ریخته شود».و البته هاشمی رفسنجانی کماکان موضع سکوت و گذر خاموش از بحران لاهوتی را در پیش می گیرد. علی‌اكبر ناطق‌نوری در صفحه 216 جلد 1خاطرات خود می‌گوید: «من خیلی عصبانی شدم. رفتم پشت تریبون مجلس و خطاب به احمدآقا گفتم: این چه نوع برخوردی است كه شما می‌كنید، این همه ضد آقای بهشتی جوسازی می‌كنند و صحبت‌های ایشان را به هم می‌ریزند اما جنابعالی حرفی نمی‌زنید و از آقای لاهوتی دفاع می‌كنید؟ چون شما فرزند امام هستید نباید چنین دفاعی بكنید». بررسی برخی از اسناد آن مقطع روشن می سازد که بر خلاف ادعاهای خانواده هاشمی، حضرت امام (ره) هیچگاه از مواضع ضدانقلابی لاهوتی دفاع نمی کرد و خود هاشمی نیز بطور ناخواسته در جائی به این موضوع اعتراف آشکار می کند. رفسنجانی در خاطرات  خود از گلایه های لاهوتی از عدم حمایت حضرت امام (ره) از وی خبر می دهد. وی در خاطرات 30 فروردین 60 می نویسد:«شب مهمان آقای لاهوتی بودیم. از امام و ماها شکایت داشتند که چرا در حادثه کوچصفهان از ایشان حمایت نشده است». به هر شکل چیدن موضع منفعلانه هاشمی رفسنجانی در برابر چهره ای مانند حسن لاهوتی در کنار برخی اقدامات حمایتی او در اوائل دهه 60 از سران کنونی فتنه88 ابهامات بی شماری در خصوص ایشان در اذهان تداعی می کند. مجددا ضرورت دارد اشاره گردد که چنین رفتارهائی بایستی در ظرف زمانی سال 60 و اوج دشمنی های منافقین با ملت بزرگ ایران مورد توجه قرار گیرد. رفسنجانی در خاطرات 30 فروردین 60 می نویسد:«شب مهمان آقای لاهوتی بودم.از امام و ماها شکایت داشتند.» تلفیق این جمله هاشمی رفسنجانی با ادعای بسیار عجیب  فاطمه هاشمی که در مصاحبه با یک نشریه توقیفی مدعی می شود که پدرش حرف های آقای لاهوتی را تائید می کردند بر پیچیدگی ماجرا می افزاید. فاطمه هاشمی می گوید: «من خیلی وقتها در جلسات و صحبتهای میان آقای لاهوتی و پدرم مینشستم و گوش میدادم. پدر، حرفهای آقای لاهوتی را تأیید میکردند و رد نمیکردند». و یا رفسنجانی در خاطرات 22 خرداد 1360 که مقارن با اعلام جنگ مسلحانه خیابانی منافقین و اوج ماجرای طرح عدم کفایت سیاسی بنی صدر بوده است می نویسد:«شب آقای لاهوتی آمد و بحث زیادی در باره موضع ایشان داشتیم.ایشان از موضع امام،ما،مردم،صدا و سیما و مجلس انتقاد داشت».

 موضوع لاهوتی برای رفسنجانی از چنان اهمیتی برخوردار بوده است که وی با شنیدن خبر سکته و نهایتا فوت لاهوتی کاملا منقلب شده و در جایگاه ریاست مجلس با حالت اعتراض به دادستان وقت تهران (شهید اسدا... لاجوردی)گریه سرمی دهد که بروزاین رفتار غیر قابل فهم از ایشان که قطع یقین تنها به سود خط  تروریستی نفاق بوده است آنهم دقیقا دقایقی پیش از شروع رای گیری بسیار حیاتی و سرنوشت ساز برای نخست وزیر معرفی شده از سوی دولت تازه تاسیسی که پس از به شهادت رسیدن شهید رجائی و باهنر با خون دل خوردنهای بسیار با رای قاطع مردم تشکیل شده بود، اعتراض عمومی نمایندگان را بر می انگیزد.

از منظر تاریخ نگاری انقلاب اسلامی مهر و آبان سال1360 از مقاطع بسیار حساس انقلاب به شمار می رود. در واقع پس از به شهادت رسیدن شهید رجائی و باهنر، مقام معظم رهبری با رای قاطع مردم به ریاست جمهوری انتخاب می شوند اما درعین حال جریانات مختلفی  با شانتاژهای سیاسی از رای آوردن اشخاص مورد نظر حضرت امام (ره)و مقام معظم رهبری (رئیس جمهور وقت )برای پست نخست وزیری ممانعت به عمل آورده و نهایتا در پنجم آبان به دنبال عدم رای اعتماد مجلس به نخست وزیری دکتر ولایتی و به دلیل اضطراری بودن اوضاع کشور میرحسین موسوی (وزیر امور خارجه وقت)به عنوان نخست وزیر جهت اخذ رای اعتماد به مجلس شورای اسلامی معرفی می شوند.


در هفتم آبان 1360 در شرایطی که جلسه مجلس شورای اسلامی پس از کش و قوس های فراوان و کارشکنی های طیف لیبرال مجلس برای اخذ رای اعتماد تشکیل می گردد .طیف شهید آیت – آیت در آن موقع به شهادت رسیده بودند- به شدت به دلیل وجود اسناد وابستگی میرحسین موسوی به جریان صهیونیستی فراماسونری با نخست وزیری موسوی مخالفت داشتند و متقابلا طیف بهزاد نبوی که روابط بسیار حسنه ای با رفسنجانی داشتند به شدت پیگیر نخست وزیری موسوی بودند و جز او هیچ گزینه دیگری را نمی پذیرفتند.

 اکبر هاشمی رفسنجانی با اعلان ناگهانی خبر فوت لاهوتی در همان ابتدای جلسه رای گیری و سردادن گریه احساسی جو جلسه را بر هم می زند. بازخوانی اتفاقات همان روز مشخص می سازد که اگر چه اعلان خبرکم ارزش درگذشت حسن لاهوتی در لحظات حساس پیش از رای گیری برای نخست وزیری جز تشجیع لیبرال ها و منافقان برای مظلوم نمائی و تجمیع آرا ممتنع به سود میر حسین موسوی که از سوی برخی نمایندگان ایرادات اساسی مستندی به ایشان وارد بوده است عایدی دیگری نداشته است و مطلقا بروز چنین رفتار ظاهرا ناپخته سیاسی از سوی ایشان که یک چهره حاذق سیاسی است به سادگی قابل قبول نمی باشد اما در عین حال ماجرای گریه کردن ایشان در پشت تریبون به هنگام اعلان خبربر پیچیدگی ماجرا می افزاید.

رفسنجانی در خاطرات 7 آبان 1360 می نویسد :«ساعت هشت صبح جلسه علنی داشتیم.من خبر فوت ایشان [لاهوتی] را دادم و ضمن اعلان خبر گریه کردم؛نتوانستم خودم راکنترل کنم.»این رفتار هاشمی به قدری مذموم بوده است که در همان حین ایشان مورد انتقاد افراد انقلابی قرار می گیرد. هاشمی در ادامه خاطراتش می نویسد:« از این حالت [گریه کردن]عده ای انتقاد داشتند» رفسنجانی در ادامه کاربرای بزرگداشت نام و یاد یک عنصر ضد خط امام (ولو در گذشته زحماتی هم برای پیروزی انقلاب کشیده باشد) از اعتبار مجلس شورای اسلامی نیز هزینه می کند.او در خاطرات 9 آبان 60خویش می نویسد:«قرار شد [از طریق روابط عمومی مجلس]فاتحه ای برای مرحوم لاهوتی بگیریم. چون خانواده ایشان به خاطر نارضایتی شدید از جریان حاضر نشد اعلان فاتحه کند». به هر صورت سنگ صبور شدن هاشمی رفسنجانی برای نمایندگان لیبرال مجلس و نمایندگان وابسته به طیف آمریکائی نهضت منحله آزادی از دیگر مسائلی ظاهرا متناقضی است که با توجه به اتفاقات رخداده اخیر نیاز به واکاوی جدی دارد که در شماره های آتی به آن پرداخته خواهد شد.

سیروس محمودیان-وطن امروز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۹
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۷
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۶:۱۰ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۸
3
6
فعلا با دخترش تشخیص مصلحت رو رهن گرفتن
پاسخ ها
چه فرقی می کنه .یک ایرانی
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۶:۱۰ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۸
باید جنبش دانشجوئی خیمه عدالت طلبی را در مقابل دادگستری برپا کرده و تا شروع محاکمه عادلانه فائزه از جای خود تکان نخورند.کمترین کوتاهی فتنه دیگری را در اسفند رقم خواهد زد. بازار سغارتگر به دنبال فتنه دیگری است.
محسن
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۷:۵۵ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۹
3
3
بسیار عالیست باید همه این موارد به همه کسانی که فراموش کرده اند تذکر داده شود
بنده خدا
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۴۶ - ۱۳۹۰/۰۹/۳۰
4
3
با سلام .به نظر می رسد باز نزدیک انتخابات شده و باز هاشمی کشی باید مطرح شود . این موارد باز گو کدنش در زمانی که گلوی مردم سخت در فشرده شدن است جز منحرف کردن اذهان مردم از واقعیات به سمت و سوی دیگر و برای فراموش کردن قضیه اصلی است ؟ جریان منحرف هرچند وقت یکبار نکته ای را برای آقای هاشمی بیان می کند تا مسائلی از قبیل دروغگویی نهادینه شده در.....، اختلاس 3000 میلیاردی ، وعده های تحقق نیافته و ... را مردم فراموش کنند . بازی خوبی است اما بزرگوار آقای سیروس محمودیان نمیدانم چه سنی داری اما مطمن هستم که به سن آقای هاشمی نمی رسی. اگر فرصت کردی حتما قلعه حیوانات را بخوان و خوب با دقت هم بخوان. عزت زیاد
مدیر پایگاه یعنی فکر می کنید حافظه مردم ما دوران ریاست جمهوری ایشان را و .... را فراموش کرده اند آیا هرگز نمی خواهید به مردم و رای آنها احترام بگذارید چرا ایشان رای نیاورد ؟ چه در انتخابات مجلس و جه در انتخابات ریاست جمهوری ؟ براستی چرا خودتان را به آن راه می زنید ؟
مردم یک نه بزرگ به بعضی جریانات سیاسی در دورانهای مختلف دادند این حق مردم بود در مرحله ای مردم در مقابل جریان راست قد علم کرد در مرحله بعدی مردم دیدند اصلاح طلبی یک دروغ بزرگ بود یک نه بزرگ را در انتخابات هم به آنها نشان دادند و هم به کسانی که ادعای سازندگی داشتند و این انتخابات هم مردم انتخاب خودشان را می کنند و هر رایی بدهند باید مورد احترام همه باشد به مردم خودتان و به قضاوتشان احترام بگذارید
ناشناس
|
UNITED KINGDOM
|
۱۵:۵۴ - ۱۳۹۰/۰۹/۳۰
0
2
این آقای علی محمد بشارتی همان وزیر کشور هاشمی رفسنجانی نیستند؟!
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۵:۵۴ - ۱۳۹۰/۰۹/۳۰
بله
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۱:۲۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۳۰
0
0
باتشکر از مطالب روشنگرانه شما .
کاش از مطالبی که آقای صادق طباطبایی در رابطه با مرگ آقای لاهوتی بیان کرده استفاده میکردید .ایشان در مصاحبه شان اشاره می کنند که خانواده آقای هاشمی در رابطه با مرگ آقای لاهوتی گزافه گویی میکنند و بیان داشته اند نمی دانم چرا اینها دوست دارند موضوع به این روشنی را واونه وخلاف نشان دهند.
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۲۱:۲۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۳۰
در شماره قبلی کار شده است.
ایرانی باغیرت
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۵۱ - ۱۳۹۱/۰۸/۰۷
0
0
چه فرقی می کند که آقای سیروس محمودیان چند سال داشته باشد؟ با این تفکر شما هیچ کس نمی تواند نه در منابر ونه در سر کلاس حوزه ویا دانشگاه ویا در کتابها از سقیفه دم بزند آیا باید دم نزد حزفی به میان نیاورد اطلاع رسانی نکرد که اون آقا قلم توانایی آقای محمودیان را زیر سئوال می برد. بعضی ها واقعا چه ذوقی دارند وچه استدلالی. شبیه به دوران سازندگی شده حرف علیه هاشمی در حکم توهین به پیامبر شده خدا به داد برسد.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین