کد خبر: ۶۶۴۵۹۹
تاریخ انتشار:
حجت‌الاسلام محسن قنبریان طی یادداشتی نوشت:

آتش به اختیارِ تراز انقلاب اسلامی!

اگر برآیند کلی آتش به اختیارها -در عرصه های مختلف-به ساختن دولت اسلامی نیانجامد، آتش به اختیارمان ارتجاعی بوده و یک دهه بعدنسل انقلاب از خیانت آن خواهد گفت!

آتش به اختیارِ تراز انقلاب اسلامی!گروه فرهنگی- حجت‌الاسلام محسن قنبریان طی یادداشتی نوشت: اگر برآیند کلی آتش به اختیارها -در عرصه های مختلف-به ساختن دولت اسلامی نیانجامد، آتش به اختیارمان ارتجاعی بوده و یک دهه بعدنسل انقلاب از خیانت آن خواهد گفت!


آتش به اختیار:


به گزارش بولتن نیوز، وی در ادامه نوشت: کارهای سلبی یا ایجابی که در راستای تحقق اهداف وآرمانهای انقلاب در کم کاری نهادهای رسمی ازسوی نیروهای انقلابی، بشکل خودجوش سر می زند./ اخلاقی و قانونی است؛ اختیار آتش نیست،آتش به اختیار است.

نسبت با دولت و حاکمیت:
دولت -اعم از قوه مجریه- نکرده یا به نصاب نکرده که آنها وارد شده اند!
سه نسبت:
تکمیل حاکمیت از نقص وکمبود: مثل گروه های جهادی-تبلیغی آتش به اختیار در کنار طرح هجرت، اعزام مبلغ دفتر وسازمان تبلیغات و...
ترمیم از عیب وآسیب:مثل الگوهای متنوع کارتربیتی بر نوجوانان، مسجد مدرسه ها، کانونهای علمی تربیتی و...
تعویض وجایگزینی: مثل الگوهای طب وتغذیه سنتی واسلامی که میخواهد خود را جانشین الگوی مدرن کند.
(در مثال مناقشه نیست مهم اصل تقسیم سه گانه است).

چالش اصلی بحث:
بین کارهای جهادی، مردم نهاد و آتش به اختیار بالا با موارد زیر چه "تفاوت راهبردی" وجود دارد؟
مدارس اسلامی متنوع توسط افراد ونهادهای مذهبی در دوره پهلوی؟
مراکز اسلامی در پایتختهای اروپائی توسط بیوت مراجع و...؟
برند حلال به ابتکار سازمان کنفرانس اسلامی با ۱/۲ترلیون دلار حجم مبادلات وسالانه ۱۰٪رشد؟
اینها هیچ یک افق بلند مدتشان، دولت اسلامی نیست. ساخت حیاط خلوتی برای زندگی جمعی از مومنان در جوف وشکم طاغوت است.
آیا مدارس علوی و مانند آن، تا صدسال آموزش وپرورش پهلوی را اسلامی می کرد؟!
آیا برند حلال -با این حجم مبادله- ممکن است اقتصاد دنیا را از کاپیتالیسم به اقتصاد اسلامی تعویض کند؟!(البته زمینه ساز بازار مشترک اسلامی می تواند شود اما "نظام اقتصادی"همین کشورها را هم نمیتواند اسلامی کند)

هشدار:
اگر آتش به اختیاری، کارهای جهادی، مسجد-مدرسه ها، طب سنتی واسلامی، فروشگاههای اسلامی-ایرانی و...با راهبرد رساندن انقلاب به مرحله دولت اسلامی طراحی واجراء نشود؛ ارتجاع به آتش به اختیار مناسب حاکمیت طاغوت یافته ایم وبه "فرمت انجمن حجتیه"تنزّل کرده ایم❗️

آثار مخرب این فرمت:
پذیرش سکولاریزاسیون:
سکولاریسم، یک نظریه و سکولاریزاسیون یک فرآیند عینی است که به مرور نهادهای دینی را از نهادهای حاکمیتی و دولتی منفک وجدا می کند.دولت وحاکمیت راه خود را خالی تر از اهداف انقلاب به سمت عرفی تر شدن ومتناسب شدن با نظام ومناسبات جهانی طی کند؛نیروهای مذهبی وانقلابی هم به راه خود در همان مرحله نهضت یا نظام اسلامی بمانند وبه این دل خوش باشند که برای درصدی از خانواده های مذهبی جامعه، تغذیه اسلامی، مهدکودک ومدرسه اسلامی، فروشگاه ایرانی -اسلامی و... تدارک کرده اند!


۱۴میلیون دانش آموز وسالی ۵۰هزار میلیارد بودجه به سمت عرفی تر کردن آموزش وپرورش (وبگو ۲۰۳۰سازی آن!)توسط دولت مدیریت شود؛آدمهای مومن از خیّرین یا جیب اولیاء برای تعدادی ناچیز از دانش آموزان کشور برنامه تربیت اسلامی تدارک کنند!!!

توقف انقلاب اسلامی در مرحله نظام اسلامی(داشتن قانون اساسی اسلامی)؛ونرسیدن به مرحله دولت اسلامی(که دولت مردان وسبک اداره شان الگو برداری از دولت علوی باشد)!


کارجهادی و آتش به اختیار تراز عهد طاغوت وفرمت حجتیه موجب شده باشد، بدنه حاکمیت ودولت دوره به دوره از افراد مذهبی وانقلابی خالی تر شود به امیدی که بیرون از این دیوان سالاری نامناسب بهتر می توانند کار انقلابی ومکتبی کنند! بالتبع نرم افزار اداره دولت هم آسانتر، عرفی و با استانداردهای جهانی(یونسکو، بانک جهانی و...)مطابق می شود!


دولتهای غربگرا ولیبرال برای چنین اتفاق مبارکی برای خود، حاضرند بودجه های حمایتی درخور هم برای آن آتش به اختیاری تصویب کنند!


کاری که مدارس خاص(تیزهوشان، نمونه)با علم در آموزش وپرورش دهه های جاری کردند؛مدارس صدرا، امین، کوثر وغیر انتفاعی های حداد وقالیباف و... با دین وانقلاب در آموزش وپرورش می کنند❗️یعنی مدارس باقیمانده به سمت مذهبی کمتر، انقلابی گری ناچیزتر میل کنند.

خطر اپوزیسیون شدن:


وقتی نیروهای مخلص وجهادی با گلایه از وضع موجود تربیت، تغذیه، سازندگی، طبابت و... از نظام اداره کشور خارج والگوهای کوچک شهری ومنطقه ای خود را مردم نهاد تعریف کنند؛به مرور با هم لینک شده، جامعه ایمانی ای بسازند؛خواهند دید دولت و سبک اداره اش دهه بعد بدتر از دهه قبلی است که آنها شروع کردند. فرض این است که راهبرد اسلامی کردن دولت هم بر پاره مجموعه های آنها سایه نیانداخته ودر نحوه مهندسی آنها نقش نداشته، به مرور گله مندی ها شدیدتر میشود. دیروز از نحوه اداره هاشمی بود امروز نحوه اداره بنیاد مستضعفان، حساب ۱۰۰و...هم اضافه شده!اعتراض به صداوسیما ونحوه اداره عرفی وغیر انقلابی اش به اعتراض به بیت هم کشیده!
آن تیپ کسانی که دهه۷۰ زیر فشار خطابه های مثل آقای پناهیان بودند که شما اپوزیسیون هستید؛برای اعتراض ایشان به مجلسی ها و دولتی ها، برایش توئیت می کنند که آقای پناهیان دارید اپوزیسیون می شوید!


این ماجرا را جدی بگیریم وقتی همه دولت-اعم از مجریه وشامل همه نهادهای اداره کننده کشور-به مرور به یک سمت میل کند، البته نیروهای اصیل وانقلابی از آن پرت افتاده و معترضش میشوند و چون راهبرد اسلامی وانقلابی کردن آنراهم نداشته وطراحی نکرده اند در واقع اپوزیسیون خواهند شد!


آخر الان درصدی از جوانان انقلابی وعدالتخواه حتی از بسیج دانشجویی هم جدا میشوند تا فارغ از بروکراسی های دست وپا گیر واحیانا برخی ملاحظه کاری ها-به تشخیص خودشان-جنبش عدالتخواهی آتش به اختیار راه اندازند!
یعنی نقد از دولتداری روحانی به نقد از نحوه اداره بسیج هم دارد کشیده میشود!


توصیه به اینها نه سکوت است نه ترک حرکتهای خودجوش وآتش به اختیار؛بلکه باز تعریف آتش به اختیاری با راهبرد اسلامی وانقلابی کردن دولت وسیستم اداره کشور است. طوری که بتوان گفت چند سال دیگر بدین نقطه با ثبات میرسیم؟
این مقدس ترین جهاد امروز است

چاره:
چاره، رسیدن به آتش به اختیارِ تراز انقلاب اسلامی است؛که برآیند کلی اش طوری مهندسی شده که به اسلامی وانقلابی کردن سیستم اداره کشور بیانجامد نه در تراز مدارس اسلامی دوره پهلوی و مراکز اسلامی پایتخت های اروپایی بماند!


مفهوم مرکزی بیانیه گام دوم هم همین است:"نظام انقلابی" یعنی نظام واداره منهای انقلابی گری نه!انقلابی ماندن منهای نظام سازی هم نه!برآیند جنبش های انقلابی خودجوش حتما انقلابی تر کردن نظام اداری موجود باشد.(حرفهای نظری بسیاری در این مهم و ابعاد آن راهبرد هست که باید نخبگان انقلابی بر آن گفتگو کنند)

الگوبرداری از دفاع مقدس:
برای دادن درک واضح از اسلامی وانقلابی کردن اداره، بوسیله جنبش های مردمی وخودجوش؛ تجربه بسیج مردمی در دفاع مقدس بهترین الگوست.


نیروهای مردمی برای "تکمیل" و"ترمیم" نیروهای مسلح آن روز اقدام کردند؛اما در فرآیندی هم سیستم عامل وهم نرم افزار وحتی سخت افزار نظامی گری را نو ودر ترازی انقلابی تر واسلامی تر درآوردند. حاکمیت ولایت فقیه، نیروی مسلح تراز انقلاب اسلامی یافت. ارتش آن هم بسیجی شد.نیروهای اندک سپاه در اول جنگ، به سپاهی رسید که امروز انقلابی ترین نهاد ساخت انقلاب است.آن راهبرد باید کشف وامروز در اقتصاد، سیاست و فرهنگ پیاده شود که چگونه نیروی انبوه مردمی-وانقلابی میتواند سازمانهای اداره را انقلابی تر کند؟

مثال ۱: فشلی نهادهای فرهنگی موجب آتش به اختیارهای زیادی در این دو دهه شده است. در دهه اخیر به هم لینک شده و ترابط مومنانه یافته اند(مثل جامعه ایمانی مشعر و...). اگر در راهبردی، سازمان ودفتر تبلیغات ووزارت ارشاد و...تصحیح ومثل آنچه بسیج مردمی با ریخت ونحوه اداره نیروهای مسلح کرد با این سازمانهای فسیل شده کردند؛وظیفه خود را در گام دوم انجام داده اند والا دچار همان ارتجاع مذموم شده اند!


این هرگز بمعنای دولتی وحاکمیتی کردن حرکتهای خودجوش واسیر بروکراسی های اداری موجود کردنشان نیست بلکه برعکس بمعنای جهادی کردن آن ادارات است. همانگونه که بسیج مردمی فرمت نظامی گری واداره آنرا عوض کرد اینها فرمت وسازمان اداری آن دستگاهها را نو وانقلابی وچابک کنند.

مثال۲:طب وتغذیه اسلامی در ظرف کمبود وعیوب طب وتغذیه مدرن رخ نموده واستقبال شده است. اگر خود را در جوف وبرای عده ای معتقد تعریف کند تنزل به تراز پهلوی است. اما اگر به دیالوگ با طب وتغذیه مدرن برخواست از حضورهای دانشگاهی، مقالاتisi به گرفتن کرسی های تدریس دانشگاهی وپژوهشگاهی رسید؛راه برای تعویض نرم افزارهای منحط غربی و قراردادن ورژن ایرانی -اسلامی جای آن را فراهم کرده است.


(در اینباره حرفهای نگفته زیادی باقیست تا فرصتی دیگر)
اگر این روزنه را برای فعالان آتش به اختیار مفید وقابل تأمل یافتید در نشرش یاری ام کنید.

(بازنویسی ای از یک جلسه سخنرانی در مدرسه شهیدین قم با پرسش وپاسخهای حاشیه اش/۲مهر۹٨)

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین