ارزشمندترین خروجی شهادت سردار سلیمانی

گروه بین الملل- بابک امینی: گنضج خودباوری ( مقاومت) میان ایرانیان و تسری غیر قابل اجتناب آن به ملتهای منطقه

به گزارش بولتن نیوز، تا به امروز کلیه استدلال های ترامپ و هیات حاکمه آمریکا اعم از :

۱ - ترور سلیمانی با هدف کشته نشدن سربازان آمریکایی بود

۲- این عملیات با هدف کاهش تروریسم در منطقه بود

۳ - با هدف کمک به صلح و امنیت منطقه و جهان بود

۴ - با هدف کمک به ایرانیان در راستای تغییر حاکمیتشان بود و در ادامه

۵ - تلاش و بمباران تبلیغاتی گسترده با هدف شناسایی سردار شهید سلیمانی بعنوان نماد تروریسم در جهان و اراجیف متعدد دیگر از این طیف که جملگی خود ذیل پیش فرض های

۱- وارد آوردن شوک و رعب و وحشت غیر قابل کنترل به بدنه رهبری و نظامی / دفاعی کشور

۲- افزایش اقتدار ولو نمادین آمریکا در برابر دول اروپایی، دول رقیب چین و روسیه (که چند هفته قبل با کشورمان اقدام به انجام مانور مشترک نظامی نموده بودند) و نهایتا دول ضعیف ولی پولدار عرب منطقه

۳- ایجاد شکاف میان آحاد ملت ایران در فرآیند تشخیص عامل اصلی بروز مشکلات اقتصادی و سیاسی در کشور و تنش در منطقه (با هدف بروز درگیری های داخلی... )

۴- به رخ کشیدن آثار و برکات ناشی از حضور نظامیان آمریکایی در منطقه و نهادینه سازی آن برای مدت نامعلوم

۵ - کمک به استراتژی کلان و ثابت اسرائیل ( کاهش حداکثری اقتدار دولتهای منطقه و مدیریت آن در مسیر تجزیه این کشورها ( نقش سردار شهید سلیمانی در شکست استراتژی فوق در سوریه لبنان و عراق غیر قابل کتمان است، فرایندی که شاهد تبلور آن می باشیم)

شکل گرفته بود جملگی ذیل دو رخداد بسیار شگرف و غیر قابل پیش بینی حتی برای مقامات کشورمان در عمل به شکست مفتضحانه ای برای آمریکائیها منتج شده و به معنای واقعی کلمه معادلات منطقه را بر هم زد.

اولا تششیع دهها میلیونی پیکر شهید سلیمانی و یاران و همفکرانش بعنوان نماد و فهم قاطبه ملت ایران از دو واژه تروریسم و سردمدار ضد تروریست رخدادی بسیار قابل توجهی بود (سوخت معنوی شلیک موشکهای سپاه)

دوما" سکوت محض آمریکا در برابر حمله سپاه پاسداران به پایگاههای نظامی خود (برای اولین بار بعد از جنگ دوم جهانی) به نوبه خود مولفه های قدرت خصوصا مفهوم بازدارندگی در منطقه را جابجا کرد ( منظور از آمریکا ابرقدرتی است که هرگز برای حمله منتظر مجوز سازمانهای بین المللی و یا همسویی کشورهای دیگر نمانده است. (این واقعیت را بپذیریم )

نتیجه:

امروز منطقه خاورمیانه خصوصا کشورهای ذره ای آن در برابر علامت سوال و تصمیم بزرگی قرار گرفته اند اینکه مقرون به صرفه ترین و مهمتر از آن کارآمدترین راهکار تامین امنیت خود را می بایست در کجا جستجو کنند؟؟

جا دارد مقامات کشورمان ذیل ترتیباتی هوشمند و دقیق عزم خود را برای پاسخ به سوال فوق جزم کنند. (فراموش نکنیم برخی دول منطقه فاقد پشتوانه مردمی بوده و به معنای واقعی کلمه در کاخ های خود محصورند!)

منشور ملل متحد در این خصوص تکلیف جامعه جهانی را روشن کرده و مقرون به صرفه ترین ترتیبات را همانا اولویت بخشی به اراده و منویات دول منطقه می داند. (این استراتژی عرفی شده و گریز ناپذیر است)

شاید دول معتدل تر و همسوتری چون عراق عمان قطر و پاکستان استارترهای خوبی در این خصوص باشند.

اما ذیل چه کلید واژه ای یا به قول خارجی ها چه motto ، چه ظرفیت و چه ترتیباتی؟؟

تجمیع اراده ملتها و دول منطقه

ذیل ایجاد

منطقه عاری از ترور

گزینه و ظرفیت مناسبی برای شروع و ایجاد همگرایی میان کشورهای منطقه می باشد.

نکته پایانی :

تششیع بی نظیر سرداران شهید ایرانی و عراقی در خاک یکدیگر آنهم توسط مردم (فهم مشترک دو ملت از دوست و دشمن) حادثه غیر قابل پیش بینی و بی نظیری در تاریخ معاصر و حتی غیر معاصر بوده فلدا هرگز نباید و نمی توان آنرا نادیده گرفته و یا خرد شمرد.

امروز منطقه غرب آسیا به سردمداری دو ملت ایران و عراق شاهد شکل گیری پدیده جدیدی بنام خودباوری ( خصوصا در حوزه دشمن شناسی و مقابله با آن) می باشد.

پدیده ای سیال که به دلیل برخورداری از پشتوانه مردمی خصوصا در عصر ارتباطات به سرعت در حال تکثیر بوده و هیچ دولتی را یارای مقابله با آن نیست.