کد خبر: ۶۴۷۰۱۱
تاریخ انتشار:

روایتی از یک میهمانی در منزل دو کولبر روستای مریوان

حال و روز کولبران و پدران و مادران دردمند و پرحسرتشان را بارها شنیده و خوانده‌ایم اما امروز دیدم!!!! و شنیدن کی بود مانند دیدن.

به گزارش بولتن نیوز، حجت‌الاسلام احمد حاتمیان مدیرکل تبلیغات اسلامی کردستان ششم دیماه به همراه رئیس سازمان دارالقرآن کریم کشور و مدیرکل تبلیغات اسلامی استان کرمانشاه به روستای «نی» مریوان سفر کرد و با حضور در منزل فرهاد و آزاد خسروی دو کولبری که اخیرا در ارتفاعات مریوان به دلیل سرما جان باختند، با خانواده این دوکولبر دیدار کردند.

وی در این دیدار که در قالب تیمی از سوی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی برای بررسی وضعیت خانواده دوکولبر سفر کرده بود، یادداشتی نوشت که در ذیل می‌خوانیم.

ششم دیماه٬ شاهد صحنه‌هایی از درد و رنج مردمانی بودم که با وجود تلاشی جهاد گونه و پر خطر برای زنده بودن و کسب لقمه‌ای نان برای خانواده خود‌٬ هنوز٬ بله هنوز! چشم انتظار حرکتی و تلاشی جهادگونه از مسوولان برای کاهش ریسک و تسهیل دشوارترین ممر زندگی خود( کولبری) هستند.

امروز طنین صدای بغض‌آلود جوانانی را شنیدم که حسرت لحظه‌ای آرامش٬ داشتن شغلی شرافتمندانه٬ همسر و مسکن را فریاد می‌زد و با چهره‌ای غمگین و نگاهی پر امید گفت: من خودم شنیدم رهبر معظم انقلاب فرمود منظورم از قاچاق٬ کولبری نیست.

جوانی لاغر و نحیف که کمی آن طرف‌تر نشسته بود با امید نیمه جانی ملتمسانه گفت: این دردهای ما را به رهبر انقلاب برسانید گویا از همه جا قطع امید کرده و چشم امید به حضرت آقا دارد.

جوانی دیگر که کمی وضعیت جسمانی بهتری داشت، گفت: ای کاش شماها با دست خالی بیایید و ببینید آیا می‌توانید از آن مسیر پر خطر عبور کنید؟

امروز روز سختی برای من بود با خود گفتم این جوانان با این اراده آهنین و با این همه درد و رنج هنوز هم سخن از رهبر و مملکت و روزی حلال می‌گویند!!

ناگاه متوجه حرف ناگفته دلشان شدم که ما با این همه درد و رنج کشنده دل به رهبر و آقا بستیم و کاستی‌ها و نامهربانی‌ها ما را از رهبر و نظام اسلامی جدا نکرده است.

چند بار از گوشه و کنار جمع جوانان به گوشم رسید این مسوولان که هروقت انتخابات نزدیک میشه چه وعده‌هایی می‌دهند و چه تعریف و تمجیدهایی ازاین مردم بیچاره می‌کنند تا رای بیاورند و بعد هم هیچ...

من با درد جانکاه و مشقت مردافکن کولبری بیگانه نیستم و گاه و بیگاه تصاویر دلخراش و تاسف بار صحنه‌های تلخ این قصه پر غصه را دیده‌ام، اما امروز سیمای پر غم و صدای دردمندانه‌ای را شنیدم که بندبند هر انسان منصف را می‌لرزاند.

چهره پژمرده و مبهوت پدر و مادر دو جوان کولبرجان باخته (فرهاد و آزاد خسروی) دل هر بیننده‌ای را ریش ریش می‌کرد.

آری! گرچه از حال و روز کولبران و پدران و مادران دردمند و پر حسرتشان زیاد شنیده و خوانده بودم اما امروز دیدم !!!! و شنیدن کی بود مانند دیدن.

بغض متراکم در گلویم مجال سخن گفتن را از من گرفته بود با این وجود وقتی نکاتی از دردمندی آنان توضیح می‌دادیم نگاهها به سویم خیره می‌شد گویا بذر امیدی در دلشان جوانه می‌زد که درد ما را می‌فهمند.

انتهای پیام/

منبع: خبرگزاری فارس

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین