کد خبر: ۶۳۹۹۲۳
تاریخ انتشار:
در نقد مخالفت سعید زیباکلام با  اسلامی کردن دانشگاه ها

جناب زیباکلام کمی هم به بازسازی تفکرات خود بپردازید

سعید زیباکلام طی مصاحبه ای اسلامی کردن دانشگاه و حوزه را کاری نادرست و ناصواب دانسته است. وی با ردیف کردن پیش فرض هایی خیالی که گویی جز ...

به گزارش بولتن نیوز، سید محسن عبدالهی: سعید زیباکلام طی مصاحبه ای اسلامی کردن دانشگاه و حوزه را کاری نادرست و ناصواب دانسته است. وی با ردیف کردن پیش فرض هایی خیالی که گویی جز در ذهن او نمود بیرونی ندارند، به این نتیجه رسیده است که چرا برای اصلاح اسلامی نبودن تمام شئون زندگی جامعه اسلامی، باید دانشگاه را اسلامی کنیم. وی معتقد است مگر جاهای دیگر و در راس آن ها حوزه علمیه اسلامی است که بخواهیم دانشگاه را نیز اسلامی کنیم.

جناب زیباکلام کمی هم به بازسازی تفکرات خود بپردازید

با این شکل از نتیجه گیری از طرف سعید زیباکلام متوجه خواهیم شد که وی نیز همچون برادرش صادق زیباکلام علیرغم تفاوت در منش سیاسی، در نوع استدلال کردن و عمق کم تفکرشان، وجه اشتراک خوبی با یکدیگر دارند.

زیباکلام معتقد است اساسا نباید نهادی چون دانشگاه را اسلامی کرد چون با ماهیت دانشگاه جور در نمی آید. وی همچنین معتقد است که سایر نهادها و ارگان های کشور مگر پس از انقلاب، اسلامی شده اند که امروز بخواهیم این نهاد علمی نیز اسلامی بشود؟! وی برای اینکه این فرضیه خود را اثبات کند حتی نظر مقام معظم رهبری را که گفته اند اسلامی کردن دانشگاه یعنی دانشگاه ها باید علمی شوند را نیز نفی می کند و آن را حرفی کلی می داند که به کار نمی آید!

ایشان توجه ندارند که اگر چنین کلام ساده ای را متوجه نشوند، حق ندارند به جای دیگران هم حرف بزنند و در یک نظریه کلی مساله ای را رد کنند. اساس اسلام با عقلانیت همراه است و عقلانیت قاعدتا علم را رد نمی کند. هنگامی که گفته می شود دانشگاه های ما باید علمی شوند، منظور این است باید به سمتی بروند که علم در اولویت قرار بگیرد و نه بحث هایی خارج از ماهیت دانشگاه به عنوان مکانی بری نشر و گسترش و تحصیل علم. حال اگر درک امری به این سادگی برای ایشان مشکل است، بحث دیگری است که باید علتش را جستجو کرد.

از طرف دیگر وی تمام آن چه که به عنوان پیش فرض برای رد اسلامی شدن انواع نهادهای اجتماعی و علمی و سیاسی مطرح می کند، بر این بنا استوار است که چون فلان اتفاقات و فلان اشتباهات در این نهادها رخ داده است، پس از اسلامیت خارج گشته اند. این کلام به شدت محکوم است. مگر در حکومت امیرالمومنین چنین اتفاقاتی نمی افتاد؟! ایشان نیز اگر با این استدلال جلو می رفتتند باید دارالخلافه را ترک می کردند و بساط حکومت را جمع. اما به جای چنین نتیجه گیری ساده اندیشانه ای به ترمیم آن اشکالات می پرداختند.

وی چون در نام نهادها یک عنوان اسلام قرار دارد یا روحانیت مسئولیتی در آن ارگان ها دارند، ادعا می کند که دیگر حاکمیت پذیرفته است که تمام این نهادها اسلامی شده اند در صورتی که به جرات می توان گفت که هیچ کس تاکنون چنین ادعایی نکرده است. غایت نهایی همین است که همه ارگان ها و نهادها در حکومت شیعی، اسلامی باشند اما حتی با چنین غایتی نیز هیچ فردی این ادعا را ندارد که بتواند چنین حکومتی را تمام و کمال شکل بدهد و حتما اشکالاتی توسط افراد مختلف در این سیستم به وجود می آید. اما باید توجه داشت که اشکال به وجود آمده نه در اسلامی کردن نهادها و نه در حاکمیت اسلام است بلکه اشکال در انسان ها است که در انجام وظایف خود تخطی می کنند و بی تقوایی به خرج می دهند. همانطور که گفته شد چنین اتفاقی نیز نه تنها در جمهوری اسلامی در بلکه در حکومت ولی معصوم نیز رخ داده است و قطعا نمی توان با این اتفاقات اساس اسلامی بودن یک حکومت را با تفکراتی ساده اندیشانه زیر سوال برد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین