گروه دین و اندیشه: حجتالاسلاموالمسلمین سید محمدرضا یاسینی، امام جماعت مسجد حضرت ابوالفضل (ع) و مؤلف کتاب اسماءالحسنی دار فانی را وداع گفتند.
به گزارش بولتن نیوز، فردا ساعت 8 صبح مراسم قرائت زیارت عاشورا و تشییع پیکر آن عالم جلیلالقدر از روبروی مسجد حضرت ابوالفضل (ع) برگزار خواهد شد.
مسجد حضرت ابوالفضل (ع) در خیابان ستارخان، بعد از باقرخان، نبش خیابان کوکب واقعشده است.
نگاهی به زندگی حجتالاسلاموالمسلمین سيد محمدرضا ياسينی
زندگی حجتالاسلاموالمسلمین سيد محمدرضا ياسينی، نويسنده و پژوهشگر قرآنی و امام جماعت مسجد حضرت ابوالفضل علیهالسلام، سرشار از نقاط درخشان است؛ خلاصهای از زندگی ايشان را در اينجا از زبان خودش میخوانيم:
در سال 1310 در کنگاور از شهرستانهای توابع کرمانشاه در يک خانوادهی مذهبی و روحانی متولد شدم و تا هفتسالگی در کنگاور بودم. بعدازآن همراه خانواده به کرمانشاه آمدم و در آنجا تا کلاس ششم ابتدايی تحصيل کردم و قرآن کريم را نيز آموختم.
در سال 1324 وقتی چهارده سال داشتم، مرحوم حجةالاسلام حاج شيخ فرجالله ميموندی که از علمای سرشناس آن منطقه بودند، در روز عيد غدير به ديدن پدرم آمدند. بعد از ملاقات با پدر زمان خارج شدن از منزل، از من سؤال کردند تو در حال حاضر چهکار میکنی؟ من پاسخ دادم که ششم ابتدايی را تمام کردهام و اکنون به کاری مشغول نيستم. ايشان ابتدا با وجب قد و دور کمر مرا اندازه گرفت، بعد مجدداً با عصای خود اندازهی قد مرا گرفت. چند روز بعد فردی یکدست لباس روحانی که شامل قبا و عبا و عمامه بود و آن را در پارچهای پيچيده بودند، به در منزل ما آورد و گفت که اين را حجةالاسلام حاج شيخ فرجالله ميموندی برای شما فرستاده است. من بعداً متوجه شدم که ايشان از پدرم خواسته که مرا به لباس روحانيت درآورد. پدرم هم اين کار را انجام داد و مرا برای تحصيل علوم دينی به مسجد حاج شهباز خان فرستاد.
درسهای ابتدايی حوزه و صرف و نحو را نزد مرحوم حاج سيد حسين لاری و مرحوم حاج سيد محمود لاری و حاج سيد جواد نجومی تلمذ کردم. بعد از فراغت از صرف و نحو و کتابهای مرسوم آن روز، کتابهای سيوطی، مغنی و مطول را خواندم. بعدازآن به درس فقه حاج شيخ حسن علامی و حاج سيد محمد ميبدی رفتم و کتاب لمعه و شرايع را نزد اين دو استاد و نيز حاج شيخ احمد آل آقا تلمذ نمودم.
در سال 1336 تصميم گرفتم برای ادامهی تحصيل به نجف اشرف مشرف شوم. در همين مقطع بنا بر ضرورت و اصرار مرحوم مادرم با دختری از يک خانوادهی متوسط ازدواج کردم. به دليل پايين بودن سن همسرم و انجام نشدن ثبت قانونی ازدواج نتوانستم نام ايشان را در پاسپورت خود وارد کنم؛ در نتيجه، ايشان نزد خانوادهاش در کرمانشاه ماند و من به نجف رفتم. در آن زمان همسرم باردار بود و سال بعد که من به کرمانشاه بازگشتم، خداوند فرزند پسری به من داده بود.
دوباره به نجف بازگشتم و دو سال ديگر در آنجا مشغول تحصيل شدم. درسهای رسائل و مکاسب را نزد مرحوم حاج سيد اسدالله مدنی و حاج شيخ علی آقای فلسفی گذراندم. بعد از فراغت از اين دروس در امتحانی که آية الله بروجردی برگزار کرده بود، شرکت کردم. هر کس در اين امتحان موفق میشد، شهريه دريافت میکرد. من در اين امتحان موفق شدم و توانستم شهريه را که ماهی سه درهم بود، دريافت نمايم. قبل از آن شهريه دريافت نمیکردم؛ زيرا شهريه فقط شامل کسانی میشد که در درس خارج شرکت میکردند. پس از آن در درس خارج آية الله بجنوردی در بحث رضاع شرکت کردم.
در سال 1339 به دليل تنهايی خانوادهام مجبور شدم به کرمانشاه برگردم و تا سال 1342 در کرمانشاه بودم. در آن سال به قم آمدم و در درسهای خارج آية الله بروجردی شرکت کردم. حدود شش ماه بعد ايشان به رحمت خدا رفتند و من در درس اصول مرحوم آية الله شريعتمداری، مرحوم سيد محمد داماد و آية الله خمينی و درس فقه ساير علماء شرکت نمودم. درس فلسفه و کتاب اشارات را تا نمط نهم نزد آية الله منتظری تلمذ کردم. بعد در امتحان دروس خارج فقه و اصول که ممتحنين آن آقايان صافی و علمی بودند، شرکت نمودم.
آن روزها گفتگوی روحانيت با دولت وقت آغاز شده بود؛ من هم وارد سياست شدم. به علت مبارزات سياسی چندين بار به زندان و تبعيد محکوم شدم. در سال 1356 بعد از بيرون آمدن از زندان محکوم به ماندن در تهران شدم. يکی از تجار فرش تهران که با ايشان آشنايی داشتم، ضامن من شد که از حوزهی قضايی تهران خارج نشوم. بعدازآن در محافل و مجالس دينی تهران به تبليغ علوم دينی و دروس معارف اسلامی مشغول بودم. به علت مبارزات و درگيریهايی که با رژيم شاهنشاهی داشتم، دائماً در جنگ و گريز بودم تا اينکه امام خمينی از پاريس به تهران آمدند. در سال 1357 که انقلاب اسلامی به پيروزی رسيد، به همراه مرحوم آية الله مطهری به ديدن امام رفتم. مبارزات سياسی من از زمان دولت مرحوم دکتر مصدق و آية الله کاشانی شروع شد و تا بازگشت امام خمينی از پاريس و پيروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.
بعد از پيروزی انقلاب اسلامی بنابر عللی از سياست فاصله گرفتم و به کار تبليغ علوم دينی مشغول شدم. بعدازآن از من تقاضا شد که منصب امام جماعت مسجد حضرت ابوالفضل عليهالسلام را بپذيرم؛ با اينکه خانواده و دوستانم به اين کار راضی نبودند؛ به اصرار مؤمنين محل پذيرفتم. در حال حاضر 48 سال است که امام جماعت مسجد حضرت ابوالفضل عليهالسلام هستم.
در طول اين مدتی که در تهران اقامت داشته و امام جماعت مسجد حضرت ابوالفضل عليهالسلام بودهام، درسها و مباحثی در زمينهی معارف اسلامی و تفسير قرآن برگزار نمودهام که ضبط شده و تعدادی از آنها به صورت جزوه و کتاب آماده شده است. تأليفات اينجانب که تا کنون به چاپ رسيده عبارت است از:
شرح و تفسير خطبهی حضرت زهرا سلام الله عليها نيز ان شاء الله به طبع خواهد رسيد.
اينجانب از همکاران و مسئولين امور فرهنگی مسجد حضرت ابوالفضل عليهالسلام تقاضا دارم بعد از من نيز برای به چاپ رساندن مباحث و درسهای حقير تلاش نمايند.
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com