دختر آبی، خواص بی بصیرت و فتنه ای که هنوز در کمین است

گروه سیاسی: هفته ای که گذشت، با اینکه مصادف با عزاداری های تاسوعا و عاشورای حسینی بود، بسیاری از رسانه ها و فعالان سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی و هنری درگیر یک موضوع مشخص بودند که به نام دختر آبی مشهور شد. یعنی همان دختری که گفته شد بابت اعتراض به حکم شش ماه حبس به دلیل حضور در ورزشگاه فوتبال، اقدام به خودسوزی کرده و نهایتا به فوت وی ختم شد.

به گزارش بولتن نیوز، در اینجا قصد تکرار آنچه رخ داده و آنچه رخ نداده را نداریم. چه اینکه برای آنهایی که پیگیر ماجرا بودند این امر کاملا مشخص شده است که اساسا قوه قضاییه چنین حکمی برای آن مرحومه صادر نکرده بود. حالا چه کسی و به چه نیتی این حکم ساختگی را به آن دختر اعلام کرده هنوز مشخص نیست و از آن مهمتر اینکه چون هیچ شاهدی برای این قضیه وجود ندارد، کلیه جزئیات این خودسوزی مورد تردید جدی است.

حال، در شرایطی که ابهام جدی بر کلیه ابعاد این قضیه حاکم است، می بینیم عده ای که خود را از خواص جامعه تصور کرده و پیش از این بارها به بهانه نقد منصفانه جمهوری اسلامی، چنان اتهاماتی را علیه نظام روانه داشته اند که در اصل بگویند با اینکه ما نان جمهوری اسلامی را می خوریم اما پشتیبان آن نیستیم، در این ماجرا نیز همچنان بر همان صراط حرکت کرده و البته شفاف تر از قبل، این وجه شخصیتی خود را بروز دادند.

افرادی همچون علی مطهری، فاطمه سلحشوری، حسین دهباشی، حجت الاسلام زائری، حسن آقامیری و محمد مهاجری، از جمله آنهایی هستند که بر حسب ظاهر جزو خواص و مسئولین کشور محسوب می شوند. اما در این اتفاق، بدون کمترین درنگ و کسب اطلاع از اصل داستان، بنا را بر صدور حکم شش ماه حبس دختر آبی بابت حضور در ورزشگاه گذاشته و شروع به تخریب قوه قضاییه و نظام کردند.

نکته جالب ماجرا اینجاست که این حضرات، حتی با وجود اعلام رسمی قوه قضاییه در خصوص عدم صدور چنین حکمی و پاسخ های مختلفی که به این ادعا در فضای مجازی و نشریات و مطبوعات داده شد، همچنان بر ادعای کذب خود پافشاری کرده و بجای اینکه چشمان شان را بر حقیقت باز کنند، دیگران را متهم به ندیدن واقعیت کرده و خودشان را مظهر دلسوزی برای مردم جا می زنند.

ماجرای دختر آبی یک درس بسیار مهم برای ما داشت و آن اینکه هنوز هم در کشور ما، تعداد قابل توجهی از به ظاهر نخبگان، ظرفیت مورد سواستفاده قرار گرفتن و جوزدگی را دارند. حتی آنهایی که کار رسانه ای کرده اند نیز به راحتی فریب همکاران خود را خورده و این چنین است که در دام آنها افتاده و اقدام به ریختن آبروی نظام می کنند.

لازم به یادآوری برای این به ظاهر خواص است که دقیقا میرحسین موسوی نیز بابت لجاجت در عدم پذیرش واقعیت است که به این روز درآمده. و حالا فرق شما با او چیست؟ شاید در موضوع با هم تفاوت داشته باشید، اما آنچه موسوی را تبدیل به یکی از سران فتنه کرد، همین اصرار بر عدم پذیرش واقعیت بود. یعنی همان کاری که امروز و در ماجرای دختر آبی، علی مطهری، فاطمه سلحشوری، حسین دهباشی، حجت الاسلام زائری، حسن آقامیری و محمد مهاجری مرتکب آن شده و خیلی از هنرمندان و ورزشکاران و مردم عادی را با خود همراه ساختند.

لذا به نظر می رسد با توجه به همه اقدامات بصیرتی که تا کنون انجام شده، همچنان جامعه ما ظرفیت مفتون شده را دارد. پس باید مراقب فتنه های آتی و سران آن باشیم. و چه بهتر است، همین امروز، برای مشکلات فردای خود چاره ای بیاندیشیم.

نویسنده: علیرضا تنکمان فرد

انتهای پیام /#