کد خبر: ۶۱۴۶۷۷
تاریخ انتشار:
لوکس‌گراها تلاش دارند به تحمیل اصول فرهنگی و ارزشی خود بپردازند

لاکچریسم به عنوان یک پدیده تسلط جو ماحصل دیرکردِ فرهنگی جامعه ما است

دیالکتیک دو سویه فرهنگ و سبک زندگی در جوامع بشری و به تبع آن شناخت و درک اشتراکات و تمایزات در معانی، مکانی - فضایی تبلور یافته از آنها از اهمیت بسزای برخوردار است.

لاکچریسم به عنوان یک پدیده تسلط جو ماحصل دیرکردِ فرهنگی جامعه ما استگروه فرهنگی: دکتر شهناز زمردبخش، کارشناس مسائل فرهنگی - اجتماعی و مدرس دانشگاه نوشت: دیالکتیک دو سویه فرهنگ و سبک زندگی در جوامع بشری و به تبع آن شناخت و درک اشتراکات و تمایزات در معانی، مکانی - فضایی تبلور یافته از آنها از اهمیت بسزای برخوردار است. به عبارت دیگر اینگه دلالت های مفهومی در تمایز و یا همسان و مشابه بودن فرهنگ و اسلوب های زندگی اجتماعی می تواند دروندادهای موفقیت آمیز را در بروندادهای کلان جامعه بگشاید.

به گزارش بولتن نیوز، زندگی جمعی یک کنش اجتماعی است؛ کنش اجتماعی در برگیرنده برخوردهای اجتماعی است و برخورد اجتماعی نیز بستری برای تاثیر و تأثر جسمی یا روحی انسان هاست. همه آنچه بیان شد با عنایت به انگاره فرهنگ در گذر تعامل یا تقابل اجتماعی در میان جوامع انسانی اتفاق می افتد. در واقع فرهنگ مجموعه اي از لايه های مختلف مستتر دروني يا آشكار هر جامعه است كه در شکل نمادها، رفتارها، ارزش ها و باورها نمایان می گردد.

به بیان جامع تر اینکه اگر به مفهوم فرهنگ از بعد انسان شناختی آن بنگریم، فرهنگ همیشه ناظر بر رفتارهاست و مانند یک حفاظ دو لایه با گرایش های سلبی و ایجابی در تایید علمی و عمومی از آن همراه است. در واقع در عصر ما واژه فرهنگ به معنای پیشرفت فکری یک شخص و یا به عبارت دیگر برای ایجاد پیشرفت فکری بکارمی رود که از طریق تمثیل برای مشخص کردن پیشرفت فکری و اجتماعی انسان بطور عام و اجتماعات و جوامع بشریت بکار گرفته شده است. به بیانی جامع فرهنگ با معانی بهتر شدن و رو به جلو رفتن همراه است. در صورتی که در وسعت مفهومی از دلالت های تحلیلی، حوزه و شعاع قلمرو فرهنگ بسيار گسترده تر از آنی است که مرزبندی شده است.

بطوریکه می توان این ادعا را داشت که فرهنگ در جایگاه نقش نرم‌افزارِ جهت گیری های اجتماعی افراد در جامعه نسبت به گزاره های متعددی از جمله پوشش و آداب مختص به آن و اصول معاشرت ها و مراودات ها قرار دارد. بطوریکه جهان فرهنگی بطور بالقوه مقدم بر جهان بصری و رویت پذیر ما است و حتی شکل دهنده و خالق آن نیز محسوب می گردد. در حقیقت اگر فرهنگ را فهمیدن، دریافتن، اندیشیدن، ژرف‌بینی و آگاهی به امور بدانیم با عناصری ویژه ای چون دیررس، دیریاب، روینده، عمیق و پایدار همراه است که زندگی اجتماعی نیز در ذیل آن قابلیت نمود و نماینگری را می یابد.

اگر عبارت تاریخی و و در قبض زمان و مکان بودن فرهنگ را به عنوان یک اصل کلی بپذیریم باید مبدأیی را برای کثرت فرم‌ها، انواع و ژانرها فرهنگی در عرصه زندگی اجتماعی را نیز متناسب با فرهنگ هر مبدا ترسیم کنیم. با این حال رویای پروسه جهانی شدن و یا پروژه جهانی سازی و یا حتی غربی سازی در شکل غلط و ناصواب آن ترسیم فرهنگ اصولی و علمی را از مبدآ با جزئیات درونی و قوام دهنده بومی آن را بر ما سخت و دشوار کرده است. واقعیت این روزهای جامعه ایرانی و سبک زندگی ایرانی در یک تعاطی غیر رسمی حکایت مطابقت ها و عدم مطابقت های فرهنگی است. بروز مصرف گرایی و لاکچری(Luxury) بازی ها در سبک زندگی ایرانی اگر در ماهیت علمی آن محصول ندانستن ها و تقلیدهای کورکورانه حاملان و عاملان ایرانی آن است که از بطن تفکر نزدیک به دویست ساله الگوبرداری تام از فرهنگ غرب و عمل بر مبنای آن در حال تولید صوری و محتوایی است اما در عرصه بازنمایی های جامعه به عرصه ای برای رقابت ها و رخ نمایی های قشری و حس برتری جویی یک طبقه یا گروه اجتماعی به دیگر گروه های اجتماعی تبدیل شده است. به عبارت بهتر اینکه تبدیل ناباورانه «لاکچری بازی» و «برندپوشی» به یک ارزش فرهنگی - اجتماعی در قالب یک هویت جدید نیازمند واکاوی های دغدغه مند جامعه شناختانه از این پدیده است نه تحلیل شخصیت درونی و هویتی افراد متمایل به این پدیده.

بطوریکه از حیث رویکردهای جامعه شناختانه و به مدد برگشت های تحلیلی در بعد رواشناسانه اجتماعی این هویت بازار «لاکچری‌»ها است که درصدد فرهنگ سازی است نه افراد غرق شده در آن. چرا که گروه مصرف گرای لاکچری و برندپوش متضن جایگاه تعریفی اجتماعی از خود است نه افراد. بدان معنا که افراد مُبلغ و حاملی برای شناساندن این فرهنگ گروهی هستند نه عامل و سازمان بنیادی فرهنگ مزبور. در یک مثال ساده و مشابه از قرار موجود می توان مقیاس موجود در این باره را رواج و ترویج کافه و کافه نشینی به عنوان یک فرهنگ تمثیلی در این راستا در سال های اخیر در سطح اجتماعی جامعه مورد توجه قرار داد که عاملی برای مرزبندی و حس برتری جوی ها میان من(منِ کافه نشین یا کافه باز با من های غیر با هویت های غیر کافه ای) و ما(مای کافه باز یا کافه نشین با ماهای دیگر که هویتی کافه ای ندارند) شده است.

بهرو با توجه به آنچه بیان گردید و باید در قالب یک هشدار مهم بدان توجه داشت این است که لوکس‌گراها یا لاکچریست ها تلاش دارند به عنوان یک پدیده اجتماعی - فرهنگی با تعارضات و تناقصات تولیدی از آن، به تحمیل اصول فرهنگی و ارزشی خود بپردازند. از این رو بواسطه این رویکرد غیر رسمی از لاکچریسم و از سوی حاملان پارادایمی این خرده فرهنگ در جامعه، در گذر زمان تناقضات باورنکردنی و متساطع شده از آن به تناقضاتی باور پذیر تبدیل شده است؛ بطوریکه از شدت تکرار تبدیل به وقایعی طبیعی و پذیرفته شده در باور فرهنگی - اجتماعی جامعه شده‌ اند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین