کد خبر: ۶۰۱۵۹۲
تاریخ انتشار:
وقتی خالق و ناظر فرهنگی، حلقه به گوش پولند

ماجرای رحمان 1400 و خنده تلخ این روزهای ما

در میان اخبار تلخ سیل در بعضی استان ها، دیروز خبری منتشر شد که لبخند تلخی بر لبان مان نشاند. خبر توقیف فیلم رحمان 1400.

گروه فرهنگی: در میان اخبار تلخ سیل در بعضی استان ها، دیروز خبری منتشر شد که لبخند تلخی بر لبان مان نشاند. خبر توقیف فیلم رحمان 1400. به این دلیل که سه تن از آنهایی که مجوز انتشارش را داده بودند، معلوم نیست به چه دلیل، نظرشان را عوض کردند. نتیجه اینکه این فیلم بعد از حدود یک ماه اکران و بعد از حدود 20 میلیارد فروش و بعد از اینکه بیش از یک میلیون بیننده داشته، اکرانش متوقف شد.

ماجرای رحمان 1400 و خنده تلخ این روزهای ما

به گزارش بولتن نیوز، حضرات شان گفته اند از آن جهت نظرشان نسبت به پخش فیلم تغییر کرده است که آنچه اکران شده با آنچه مجوزش را داده بودند متفاوت است. و آنچه در حال اکران است، نسخه رد شده آنهاست. نسخه ای که چندین و چند سکانس و صحنه وقیح دارد. از این جهت اعلام کردند این نسخه، آنی نیست که مجوز داده اند و پس باید پخشش متوقف شود.

آنچه بیشتر از هر چیزی در این میان خودش را نمایان می کند، ضعف نظارت است. قبل ترها از ضعف نظارت در اقتصاد گفتیم. که خروجی اش اعتراف رئیس جمهور به ناتوانی در قاچاق کالاست. از ضعف نظارت در سیاست گفتیم. که نتیجه اش لیست های انتخاباتی بی مسئولیت است. با آن سلفی های حقارت شان و حرف ها صد من یک غازشان. و حالا، ضعف نظارت در فرهنگ.

خنده تلخی که در بالا گفتیم از این است که چطور می شود فیلمی مجوز گرفته باشد اما به قول مسئولین، آن نسخه اش اکران شده باشد که مجوز نداشته؟ یعنی یک بار یک نفر نیامده چک نهایی بکند و ببیند کدام نسخه از این فیلم که به قول خود مسئولین مجوز اکران، چندین و چند صحنه بد داشته، به سینماها داده شده؟ آیا این اتفاق طبیعی است؟ یا اینکه بازی دیگری پشت اکران اینگونه ای فیلم قرار داشته؟

اینکه همان نسخه سخیف فیلم بیاید و با جنجال بر سر همان سکانس های مشکل دار، فروشش بالا برود و هرکسی شیتیل خودش را بگیرد. اما وقتی که صدایی از جایی در آمد، بگوییم ای بابا! ما که به این فیلم مجوز نداده بودیم. این نبود و آن یکی بود. و سرآخر بعد از مرگ سهراب، نوشداری توقیف را به خورد مریض رو به احتزار بدهیم که راحت تر بمیرد. چه اینکه برچسب توقیف، خود عاملی می شود برای فروش بیشتر. نه در سینما، که در سینما کارش را کرد. در نسخه اکران سینمای خانگی. مثل همین هزارپا. اگر مردید، بگویید نسخه سخیف اکران شده در سینما، حق پخش در سینمای خانگی را هم ندارد.

و بیچاره فرهنگ. و بیچاره هنر. از آن روزی که اقتصادش بر همه چیز دیگرش برتری پیدا کرد. چه خالقش و چه ناظرش، رفتند دنبال پول درآرودن صرف از هنر و فرهنگ. کتاب دیگر فرقی با آجر نداشت. فیلم هم فرقی با کاندوم. مهم این بود چور بیشتر بفروشد. اثرش دیگر به مشتریان مربوط بود. و قرار است ما اینطوری در جنگ فرهنگی پیش رو، مبارزه کنیم. جنگ فرهنگی. چه عبارت غریبی در این روزگار پول سالاری.

انتهای پیام /#

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین