کد خبر: ۵۷۹۶۷۷
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
از مجمع مطالبه ی آرمانهای رهبری تا مجمع مطالبه از رهبری

روایتی کوتاه از چرایی انحراف مجمع دانشجویان عدالتخواه شیراز

پیرو نامه ی مجمع دانشجویان عدالت خواه شیراز به رهبرمعظم انقلاب اسلامی، به عنوان فردی که از بدو شکل گیری جریان عدالت خواه شیراز در...

گروه سیاسی: پیرو نامه ی مجمع دانشجویان عدالت خواه شیراز به رهبرمعظم انقلاب اسلامی، به عنوان فردی که از بدو شکل گیری جریان عدالت خواه شیراز در متن فعالیت ها بوده و از سال 92 در تهران با اتحادیه جنبش عدالت خواه همکاری داشته و در دوره ای دبیر این اتحادیه بوده ام، لازم دیدم نکاتی را عرض کنم.

روایتی کوتاه از چرایی انحراف مجمع دانشجویان عدالتخواه شیراز

به گزارش بولتن نیوز، طی سالهای گذشته و به طور مشخص از سال 95 تا کنون علی رغم تمام انحرافات فکری و عملی و کج روی های و کج اندیشی هایی که از دوستان عدالت خواه شیراز سرزده سکوت کرده ام و صلاح را بر قطع مراوده دیدم، اما امروز که بیم آن می رود که سلایق و دغدغه های شخصی تشکلی که تعداد اعضای آن از انگشتان یک دست هم فراتر نمی رود به عنوان نگاه غالب یک جریان دانشجویی تلقی شود، وظیفه دانستم تا ضمن مرزبندی با این تفکرات انحرافی، نکاتی را جهت ثبت در تاریخ عرض کنم.

بر هیچکس پوشیده نیست که عدالت خواهی به خودی خود نه هدف است و نه اصالت دارد و اگر جهت صحیحی نداشته باشد نه تنها منجر به سعادت و کمال نمی شود، بلکه منجر به سقوط خواهد شد. اما اگر همین عدالت خواهی در ریل اصلی خود قرار گیرد می تواند منجر به سعادت دنیوی و اخروی فرد و جامعه شود.

اما آن ریل و بستری که جهت و مسیر را مشخص می کند چیست؟ مگر نه اینکه مکاتب فکری متعددی وجود داشته اند که با هدف عدالتخواهی شکل گرفتند و درنهایت به ضد خود و بشریت تبدیل شدند و فجایع بزرگی را آفریدند؟

بر بی غرضان روشن است که در دوران غیبت این افق ولایت و نور هدایت گری فقیه عالم به معارف قرآن و معصوم است که با عقل سلیم خود می تواند راهنما و هدایتگر باشد و جهت فعالیت امت را در مسیر سعادت دنیوی و اخروی قرار دهد. همانگونه که فقیه و فیلسوفی چون امام با طرح مکتب اسلام ناب، عدالتخواهی و انقلابی گری ملت ایران را در مسیر الهی آن قرار داد.

در زمانه ی ما نیز امام خامنه ای همان امام خمینی است که امت مسلمان را از گردنه ها و بزنگاه ها به سلامت عبور می دهد.
تنها کسانی که ظرفیت فکریشان محدود است و نمی توانند حکمت و اقتضائات هدایت انقلاب اسلامی در دوره های مختلف را درک کنند، دوگانه ی موهوم امام و رهبری را پیش می کشند و به نام امام، رهبری را زیرسوال می برند.

اتفاقا تجربه ی فعالیت قریب به دو دهه ی گذشته ی جنبش عدالت خواه دانشجویی نیز نشان می دهد که در دوره هایی که عدالتخواهان با تفکرات امام و رهبری بیشتر مانوس بودند در عرصه ی اجتماعی و ارتباط با مردم هم موفق تر بودند و هرگاه از آن فاصله گرفتند دچار رخوت وسستی و خستگی شدند.

در خصوص مجمع دانشجویان عدالت خواه شیراز هم دقیقا همین مشکل صدق می کند. عدالتخواهان شیراز دقیقا زمانی تاثیرگذاری داشتند که در جهت پیگیری مطالبات رهبری بودند و سعی می کردند فعالیت های عدالتخواهانه ی خود را با شاقول بیانیات و منظومه ی فکری آیت الله خامنه ای تنظیم کنند، و درست زمانی دچار رخوت و یاس و انحراف از اهداف شدند که از رهبری فاصله گرفتند.

مجمع دانشجویان عدالت خواه شیراز که جزیی از جریان بزرگ عدالتخواهی شیراز است، زمانی از فعال ترین تشکل های دانشجویی شیراز و کشور بود و می توانست در فضای کشور تاثیرگذار باشد، اما چه اتفاقی افتاد که امروز نه تنها تاثیرگذاری خود را از دست داده بلکه تا جایی ضعیف و بی رمق شده که تعداد اعضای آن به اندازه ی انگشتان یک دست هم نمی رسد.

تشکلی که روزگاری به دنبال پاک نمودن دامن جنبش عدالت خواه از برخی افراد زاویه دار با تفکرات رهبری بود امروز کارش به جایی رسیده که به خاطر زاویه پیدا کردن با تفکرات رهبری در آستانه ی حذف از جنبش عدالت خواه قرار گرفته است؟

اگر فراموش کرده اید به یاد شما می اندازم که بهترین دوران فعالیت دانشجویی ما زمانی بود که با همکاری 7 تشکل دانشجویی دانشگاه های شیراز مجمع مطالبه ی آرمان های امام و رهبری را به راه انداختیم و توانستیم در مقابل فساد و تبعیض در شیراز بایستیم و از پروژه های بزرگ اقتصادی مخالف قانون و مصالح مردم جلوگیری کنیم.

آیا آن دوران طلایی و پرشور در سایه مطالبه از رهبری شکل گرفت یا درسایه ی پیگیری مطالبات رهبری؟

یا کمی به جلوتر بیایم زمانی که پیگیر پروژه ی تبعیض آمیز هدف 90 در شیراز بودیم و مسجد به مسجد به مناطق جنوب شهر می رفتیم و رو در رو با مردم صحبت می کردیم و از طرف دیگر حقوقشان را مطالبه می کردیم، نگاهمان مطالبه از رهبری بود یا مطالبه ی رهنمودهای رهبری؟

یا زمانی که خواهران عدالت خواه ما در شیراز با رنج فراوان در مناطق جنوب شهر شیراز به کمک محرومین می شتافتند و شما برادران هم به همراه آنها مطالبان مردم کوشکک و سایر مناطق محروم جنوب شهر را پیگیری می کردید چه نگاهی داشتید؟ آیا زمانی نبود که خود را مرید آقا می دانستید و افتخارتان این بود که سرباز ایشان هستید؟

برایم ساده نیست که از انحراف شما صحبت کنم، اما تکلیفم این است که برای نسل جدید جنبش عدالت خواه بنویسم که تمام آن دوران پرافتخار مطالبه گری و نیروسازی و تاثیرگذاری که از آن صحبت می شود همه در جهت اندیشه های رهبری بود و تمام آن نیروهایی که از شیراز به جنبش عدالت خواه تزریق شدند خود را مرید رهبری می دانستند. و اتفاقا این رخوت و یاس و سستی امروز دقیقا به خاطر دورافتادن از رهبری است.

برخی از دوستانی که امروزدر شیراز تکلیف خودشان را نقد رهبری می دانند رو زگاری تکلیف خود را حذف منتقدین رهبری از جنبش می دانستند و البته بنده نیز با افتخار یکی از آنها بودم و هنوز هم معتقدم تشکلی که فلسفه ی شکل گیری آن پیگیری بیانات و اندیشه های رهبری درخصوص عدالتخواهی و مبارزه با فساد است جایی برای کسانی که رهبری را قبول ندارند یا وظیفه ی خود را نقد ایشان می دانند وجود ندارد.

این به معنی نیست که منتقدین رهبری جایی در تشکل های دانشجویی ندارند و باید حذف شوند. خیر. منتقدین رهبری هم حق اظهارنظر و بیان انتقاد و حق داشتن تشکل و ساییر حقوق اجتماعی و دانشجویی را دارند. اما جایی در تشکلی که برای پیگیری مطالبات رهبری شکل گرفته ندارند.

این منطقی است که افراد یک تشکل باید به مرام و اهداف آن پایبند باشند و اگر آن را قبول ندارند می توانند از آن خارج شوند و تشکل دیگری را ثبت کنند و یا به دتشکل هایی که این مرام را دارند بپیوندند اما قطعا با انها اجازه داده نخواهد شد که مرام و اهداف یک اتحادیه با سلایق 4 نفر تنظیم شود.

محتویات نامه ی مجمع دانشجویان عدالتخواه سلیقه ی فردی و تراوشات شخصی 4 یا 5 نفر است و مرام جنبش عدالت خواه همانی است که در نامه ی شورای عمومی جنبش عدالت خواه آمده است.

شاید لازم باشد این نکته را هم توضیح دهم که نه رهبر معظم انقلاب اسلامی و نه افرادی که قرابتی با تفکر ایشان دارند معتقد نیستند که مقام رهبری مصون از پاسخگویی است و این نامه نگاری ها هم کشف عجیب و غریبی نیست، اما نکته اینجاست که طرح اینگونه مسائل با چه هدفی صورت می گیرد؟ و آیا تشکلی که به خاطر پیگیری مطالبات رهبری شکل گرفته می تواند تا این حد از اهداف خود منحرف شود؟

افرادی زیادی در جامعه و تشکل های دانشجویی چه به صورت رسمی و غیر رسمی از رهبری سوال دارند و سوالات خود را هم مطرح می کنند و کسی هم مدعی برخورد با آنها نیست. همین 2 روز گذشته در درس خارج فقه رهبری یک طلبه بلند می شود و درخصوص قانون منع به کارگیری بازنشستگان با داد و فریاد انتقادش را مطرح می کند و نه تنها برخوردی با وی صورت نمی گیرد بلکه رهبری معظم ضمن اینکه پاسخ این طلبه را با سعه ی صدر می دهند، از ایشان عذرخواهی هم می کنند و دیروز مجلس اعلام کرد که پیرو بیانات رهبری در پاسخ به این طلبه قانون منع به کارگیری بازنشستگان در مجلس اصلاح می شود. این منش و خلق و خوی رهبری جامعه ی اسلامی و نشان از آزادی بیان و تحمل منتقد در اندیشه ی ایشان است.

اما آیا این فریاد کشیدن بر سر رهبری از هرکسی پذیرفته است؟ مثلا رئیس جمهور و رئیس مجلس که خود وظیفه ی اجرایی و تقنینی دارند هم حق چنین کاری را دارند؟ از یک فرد عادی پذیرفته است که انتقاد خود را اینگونه بیان کند اما مثلا از بسیج دانشجویی و تشکل هایی که وظیفه دارند این مشکلات را از طریق پرسشگری و نقد کارشناسی و بیان راهکار و بسترسازی اجتماعی حل کنند پذیرفته است به جای اینکه وظیفه ی خود را انجام دهند بر سر رهبری داد بزنند که چرا فلان مشکل حل نشد؟
برای روشن تر شدن مثال بحث خاطره ای را عرض میکنم.

درآذر 92 و پس از توافق ژنو نشست فوق العاده ای در جنبش عدالت خواه برگزار شد تا درباره ی این موضوع بحث و بررسی شود. نظرات زیادی عنوان شد اما متوجه شدیم که عده ای محدود در جنبش عدالت خواه به دنبال تنظیم بیانیه ای برای سوال از رهبری بودند که چرا اجازه ی مذاکره به دولت داده شده است.

در آن زمان استدلال ما این بود که بالاخره دولت تازه از مردم رای گرفته و دولت هم مدعی است که مردم نگاه سازش را انتخاب کرده اند. رهبری چه کاری باید انجام دهد؟ آیا باید مقابل دولت برآمده از رای مردم بایستند؟ آیا این ناشی از کم کاری ما نبوده که رهبر انقلاب مجبور به پذیرش چنین مسائلی شده اند؟ آیا حکمت پذیرش این نیست که بالاخره مردم باید متوجه شوند که این راه غلط است؟ ضمنا وظیفه ی ما چیست؟

جالب اینجا بود که همان کسانی که مدعی مردمی بودن را داشتند می گفتند مردم نمی فهمند و رهبری باید جلوی این سازش را بگیرد. و امروز هم مجمع عدالتخواه شیراز وقتی از رهبری می خواهد درباره ی برجام پاسخ دهد نگاهشان همین قدر سطحی است که چرا رهبری چنین اجازه ای را داده است. از یک طرف مدعی حقوق ملت اند و از طرفی می گویند رهبری باید نظر ملت را وتو کند. از یک طرف مخالف استبداد و دیکتاتوری اند و از طرف می گویند رهبری باید قلدرمآبانه جلوی برجام را می گرفت.

این منش سوال از رهبری بیش از آنکه ناشی از روحیه پرسشگری باشد ناشی از فقر استدلال، ضعف نظری و تنبلی در انجام وظایف اجتماعی است. کسانی که حوصله ی کار عمیق و اقناع مردم را ندارند به سراغ راحت ترین گزینه می روند؛ سوال از رهبری. این دیگر انجام وظیفه ی اجتماعی در جهت انجام وظیفه ی «النصیحه لائمه المسلمین» نیست. این بی عرضگی و تنبلی است که به جای تکلیف اجتماعی و انجام وظایف اصلی به دنبال ساده ترین راهکارها می روند.

نمی خواهم وارد محتوای نامه شوم که اگر اینگونه باشد که خود مثنوی پردردی است. اما به یک نکته دیگر هم اشاره می کنم و بقیه را به مجالی دیگر واگذار می کنم.

این نکته را هم از این باب عرض می کنم که دوستان عدات خواه متوجه شوند که از مردمی بودن تنها توهم آن برایشان باقی مانده و نه تنها هیچ درکی از مطالبات و خواسته های آنها ندارند بلکه برخلاف مطالبات آنها هم حرکت می کنند.

یکی از نکات مهم نامه ی مجمع دانشجویان عدالت خواه شیراز بحث «اهداف حضور جمهوری اسلامی در منطقه» بود.

مردم ایران از هر قشر و گروهی حداقل پس از حمله ی داعش به مجلس شورای اسلامی و شهادت هموطنان در اهواز که خطر ناامنی را لمس کردند، در یک موضوع اجماع داشتند و آن اینکه سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی بیش از همه برای مردم ایران امنیت و اقتدار را به ارمغان آورده است.

در مقابل با یک جستجوی ساده می توان موضع ترامپ، نتانیاهو، پمپئو، ترزا می و سعودی ها را درخصوص سیاست های منطقه ای ایران و لزوم جلوگیری از پیشرفت آن را نیز مشاهده کرد. مقامات غربی بارها بر لزوم جلوگیری از سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی ایران تاکید کرده اند.

این مقامات همیشه سعی کرده اند اینگونه وانمود کنند که مردم ایران مخالف حضور ایران در سوریه و عراق و کمک به مردم یمن و فلسطین و ... هستند.

مردم از هر قشر و گروه و جناحی نیز بارها به عناوین مختلف از این سیاست ها و حضور مقتدارنه ایران در منطقه و امنیتی که برای آنها به ارمغان آورده تقدیر کرده اند. محبوبیت حاج قاسم سلیمانی و شهدای مدافع حرم در بین مردم و استقبالی که در بدرقه ی پیکر شهدای مدافع حرم می کنند، خود گواهی بر این مدعاست.

اما به راستی در این شرایط زیر سوال بردن سیاست های منطقه ای ایران دغدغه ی مردم است یا پژواک صدای نتانیاهو و ترامپ و بن سلمان ؟

شما گمان می کنید با زیرسوال بردن اهداف منطقه ای ایران دغدغه ی مردم را بیان می کنید اما اهداف حضور منطقه ای ایران را امثال شهید حججی با خون خود امضا کردند و ملت ایران هم در استقبال از پیکر پاکشان به آن لبیک گفتند. پس به خودتان بیایید تا ببینید در کدام جبهه ایستاده اید؟ از کدام مردم صحبت می کنید؟

مردم مثل من و شما فقط حرف نمی زنند، مردم در راه اهداف و سیاست ها ی نظام و پیوندی که با امام عزیزتر از جانشان امام خامنه ای عزیز بسته اند فرزندان رشیدشان را تقدیم می کنند و به جای نق زدن و زیر سوال بردن رهبری، هنوز خود را مدیون نظام انقلاب می دانند. این واقعیت مردمی است که ادعای پیگیری مشکلات آنها را دارید.

ضمن آنکه در تاریخ 40 ساله ی پس از انقلاب شما اولین کسی نبودید که به هر دلیلی توهم مردمی بودن را دارید و آخرین آن هم نخواهید بود.

در پایان سخن خود را با گفتارمتن فیلم‌‌ روایت فتح به زبان شهید آوینی درباره عملیات مرصاد که مرتبط با همین موضوع است به پایان می برم، امید آنکه شما نیز به صراط راستین انقلاب که همان راه و مسیر ولایت است بازگردید:

«به راستی آن غفلت زدگان وامانده در این توهم بودند که با این کار خود را به آغوش گرم مردم ایران می سپارند؟ آیا هنوز هم کسی مانده است که درباره مردم ایران تصوری آنچنان داشته باشد؟ اگر کسی هم بود که به انگیزه نبرد با کفر صدامی به جبهه نیامده باشد، نفرت از منافقین او را به جبهه کشاند و دیگر کیست که در نیافته باشد تنفر مردم از منافقین بیش از صدامیان است؟
جاده اسلام آباد به باختران آینه عبرتی است که شایسته است بیماردلان باطن خود را در آن بنگرند و میثاق ازلی امت را با اسلام و نظام جمهوری اسلامی. این میثاقی است مخزون در لوح محفوظ فطرت ما، و نه تنها ما، که اکنون بیدار دلان سراسر کره ارض دیگر دریافته اند که خورشید عدالت مگر آن که از افق ولایت سر زند، و اگر نه هیچ.
امام را دریابیم که راه و رسم انتظار را خوب می شناسد و آن برادر عزیز نیز سخنش همین بود. این ولایت امام است که به ما حیثیت و شرف و مردانگی داده است و لاغیر».

علی جعفری
دبیر اسبق جنبش عدالت خواه دانشجویی
چهارشنبه 1397/9/14

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۵۵ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۴
0
0
این رهبر و ولایت فقیهی که شما تعریف کرده اید چه
فرقی با یک پادشاه مشروطه دارد؟ خوب پادشاه اسپانیا هم یک مقام محترم و
معزز است و در چارچوب قانون اساسی آن کشور هیچ دخالتی در امور اداری و
اجرایی ندارد!
عملا شما با این تفاسیر از قانون معنای ولایت فقه و حکومت الله را از
بین برده اید. اگر قرار شد هر قانون خلاف شرعی به اسم مصلحت تصویب شود و
یا کار به جایی برسد که برجام به عنوان بهترین نمونه نقض قاعده نفی سبیل
و پذیرش ولایت کفار بر مسلمانان پذیرفته شود دیگر چه نیازی به اسم جمهوری
اسلامی هست؟

بیایید کلاه خود را قاضی کنید. یک حساب دو دو تا چارتای ساده است.
خطر مشایی از خطر برجام بیشتر نبود. اما در آن زمان به دلیل اختلاف بین
قوای سه گانه رهبری به عنوان ریش سفید و فصل الخطاب در اوج قدرت بود اما
از سال 92 به این طرف که قوای سه گانه کاملا متحد و هماهنگ هستند عملا
نظر خود را بر رهبری تحمیل هم می کنند. شما هم ناگزیر توجیهات مسخره ای
می تراشید که می دانم حتی حتی وجدان خودتان را هم راضی نمی کند.
پاسخ:
مسلما هنوز هم و تا مردم شجاع و لایتمدار در این سرزمین وجود دارند فصل الخطاب ولایت فقیه است اما اینکه چرا رهبری معظم فضای لازم را برای دولت و سیاستمداران باز گذاشته به عنوان مثال در قضیه برجام به خاطر هجمه شدید رسانه ای بود که اینها ایجاد کرده بودند که همه حل مشکلات کشور را در برجام و در حالت کلی آن مذاکره با آمریکا نشان می دادند در حالیکه در این 5 سال به خوبی شان داده شد اینها همه اش یک بازی رسانه ای با شعور مردم بود و نشاندن قاتل در جایگاه مقتول بود و عملکردهای اصلاحطلبان و همه حامیان آنها نشان داد آنها جز به ذلت مردم ما نمی اندیشند امروز اکثریت مردم با پوشت و خون خود فهمیدند آمریکا این قداره بند و شیطان بزرگ جه با اوباما چه با ترامپ جز به نابودی کشور عزیز ما ایران نمی اندیشند اما به هر صورت باید مردم هوشیارانه و مقتدرانه از ولایت فقیه و اوامر ایشان دفاع و کلام ایشان را حجتی برای اداره کشور بدانند و بعنوان یک مطالبه عمومی از دولت بخواهند فرمان بر استراتژی کلی انقلاب که رهبری معظم انقلاب تبیین می کنند باشند
رهنما
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۶:۰۵ - ۱۳۹۷/۱۰/۲۵
0
0
سلام
وقتتون بخیر.ازیک بابت خوشحال شدم افرادی نمونه شما هستن و مطمئنا بیشتر هم خواهد شد
و از بابت دیگه ناراحت شدم بابت از هم پاشیده شدن تشکل های شیراز نمی‌دونم شاید اونطوری که باید نظام فکری درست تزریق نشده بوده قضاوتی نمیتونم داشته باشم .
وحرفی که میخواستم بگم اینه که ما یک گروه عدالت خواه هستیم که مدتی هست شروع به فعالیت کردیم البته در بین خود و بر این اعتقادیم تا خودمون رشد فکری در زمینه آقای خمینی (ره) و مقام معظم رهبری نداشتیم کاری رو بی فکر انجام ندیم من اگه مورد نداره شماره تماس شمارو میخواستم که تلفنی با شما صحبت کنم اگر هم مقدور نیست اصرار نمیکنم
منتظر پاسخ شما در ایمیلم هستم.
با تشکر
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین