کد خبر: ۵۶۶۰۴۶
تاریخ انتشار:

جریان سازی سینمای دفاع مقدس به روایت بهزادپور

سینمای دفاع مقدس در مسیر جریان سازی در کنار دانش و علم سینما توسط هنرمندان خالقش نیازمند خلوص و نگاهی است که جز به تجربه و یا قدم زدن در میان خاطرات..

به گزارش بولتن نیوز، بهزادپور به آن دست از کارگردانان و هنرمندانی تعلق دارد که بی شک سنگ بنای نخست هر اثر سینمایی را قدرت فیلمنامه آن می دانند و به همین سبب است که بیشترین ساحت فعالیت سینمایی او به نگارش فیلمنامه آثار درخشانی در حوزه سینمای دفاع مقدس مربوط است.
هر چند ردپای بازیگری او را در برخی از آثار سینمایی مانند «بلمی به سوی ساحل» ، «مجنون»، «ردپایی بر شن» و «خسوف» می توان دید اما از کنار فیلمنامه های درخشانی چون «آخرین شناسایی»، «قله دنیا»، «باشگاه سری» ، «رنجر» و مجموعه سه اپیزودی فیلم سینمایی «خداحافظ رفیق» که تنها اثر کارگردانی بهزادپور در حوزه سینما شناخته می‌شود نمی توانیم به سادگی عبور کنیم.

** آغاز جریان سازی بهزادپور با «آخرین شناسایی»
بهزادپور برای شروع فعالیت سینمایی اش مانند بسیاری دیگر کار خود را از حوزه بازیگری آغاز کرد و با بازی در آثار درخشانی از سینمای دفاع مقدس در دهه 60 مانند «بلمی به سوی ساحل» به کارگردانی زنده یاد رسول ملاقلی پور و یا روایتی متفاوت از اثر سینمایی در حوزه اجتماعی کشورمان یعنی «ردپایی بر شن» به کارگردانی محمدرضا هنرمند، نخستین تجربه های خود را در حوزه هنر هفتم از سر گذراند.
اما آنچه او را بیش از هر چیز به سمت فعالیت مستمر و ماندگار در حوزه سینمای کشورمان سوق می‌داد حضور در نخستین بستر و سرچشمه تولید کنندگی آثار سینمایی یعنی بخش نویسندگی و فیلمنامه بود. به همین سبب بود که در نخستین سال های دهه 70 با نگارش فیلمنامه «آخرین شناسایی»، ساخت آن را به دست کارگردان نام ‌آشنای حوزه دفاع مقدس یعنی علی شاه حاتمی سپرد.
«آخرین شناسایی» روایت کننده عده ای از بسیجیان تخریب چی خط مقدم جبهه های حق علیه باطل بود، کسانی که در حقیقت حضور و فعالیت آنها برای شریان بخشی مبارزات رزمندگان در حماسه هشت سال دفاع مقدس بی هیچ شکی قابل اغماض نیست.
مهمترین ویژگی بهزادپور در نگارش فیلمنامه «آخرین شناسایی» که از همان گام نخست برای مخاطب جذاب است، بازتاب دادن بسترهای جریان ساز فرهنگی در عرصه فیلمنامه نویسی توسط وی با تلفیق روایت واقعی از روزهای حماسه ساز جنگ و گریز آن به حوادث روزمره اجتماعی است.
در حقیقت گام زدن میان دوران دفاع مقدس و آغاز جریان سازی برای ورود به سینمای این دوره با روایت های پس از جنگ از نخستین و از مهمترین اقدامات بهزادپور در نگارش فیلمنامه بود که در «آخرین شناسایی» به وضوح خود را نشان داد.

** گریزی به حذف نوجوانی و ورود به بزرگسالی
فیلمنامه دوم بهزادپور اثری به عنوان «قله دنیا» بود که این بار کارگردانی این اثر در دستان دیگر کارگردان شناخته شده حوزه سینمای دفاع مقدس یعنی عزیزالله حمیدنژاد قرار گرفت. فیلمنامه ای که با قهرمان قرار دادن دو نوجوان در حقیقت نوعی خاطره نگاری با نسل نوجوانان و جوانانی بود که در قامت گروه های بسیجی و حضور این افراد در میدان های مبارزه حق علیه باطل، بخشی از تاریخ پر شکوه حماسه سازی هشت سال دفاع مقدس را به رخ می کشید.
دو قهرمان نوجوان «قله دنیا» یعنی «علی» و «حمید» برای حضور در خط مقدم مشکلات فراوانی را پشت سر می گذارند اما بعد از رسیدن به هدف خود تازه در می یابند که برای زیست و زندگی مردانه چونان رزمندگان، نیاز به تجربه‌های فراوانی دارند.
گذر، گریز و نقد اجتماعی بهزادپور در «قله دنیا» برای بیان سپری نشدن دوران نوجوانی و جوانی افرادی که در روزهای حماسه سازی هشت سال دفاع مقدس و سال‌های بعد از آن که به «دوران سازندگی» مشهور بود، نکته بارز این فیلمنامه به شمار می رفت.
این فیلم و روایت نوجوانی افرادی که بدون تجربه و شور و شوق این دوران به ناگاه به بزرگسالی و تجربیات این دوره از زندگی رهنمون شدند، مُهر درخشان دیگری در کارنامه جریان‌ساز بهزادپور در حوزه فیلمنامه نویسی سینمای دفاع مقدس بود.

** «باشگاه سری» و رو کردن دست دشمنان ایران
تجربه سوم بهزاد پور در زمینه فیلمنامه نویسی نگارش فیلمنامه «باشگاه سری» بود و اینبار جمال شورجه را به عنوان کارگردان در رأس فعالیت‌های خود می‌دید. «باشگاه سری» به شکل مستقیم درباره حماسه سازی هشت سال دفاع مقدس نبود؛ اما بخشی دیگر از روایت اجتماعی ایران و به ویژه کسانی بود که سعی داشتند با چشم ‌پوشی بر حملات شیمیایی دشمن بعثی در شلمچه و حلبچه، ایران را به ساختن و استفاده از سلاح های شیمیایی متهم کنند.
این افراد و جریان های خبری به سرکردگی اربابان رسانه به ویژه سردمداران امریکایی تلاش می کردند با قلب واقعیت جنگ، سرپوشی بر جنایت‌های صدام و لشگر بعثی ت
تحت فرماندهی اش بگذارند.
«باشگاه سری» در حقیقت به عنوان یکی از درخشان‌ترین فیلمنامه های سینمای ایران در زمینه و گونه سینمای بعد از جنگ به شمار می رود.

** شکست «رنجر» به دلیل رفتار تقلیدی
در نیمه های دهه 70 و با اوج گیری فیلم های قهرمان پرور هالیوودی با شخصیت‌ هایی مانند «رمبو» که یک تنه نیروهای امریکایی را در تمامی جبهه ها به پیروزی می رساند؛ بهزادپور سعی در تجربه قهرمان سازی تک قطبی در جریان سینمای ایران داشت و در همین راستا فیلمنامه «رنجر» را به رشته تحریر درآورد که احمد مرادپور آن را کارگردانی کرد.
در حقیقت «رنجر» بازتاب دهنده تفکری است که بهزادپور در مسیر آزمون و خطای خود آنرا تجربه کرد و این بار شاید در گیشه توانست به توفیقی دست یابد اما به سبب همان نگاه اجتماعی در حوزه جنگ تحمیلی که پیروزی های رزمندگان ایران در سایه رفتار بسیجی و همچنین اتحاد و همدلی آنها به حماسه سازی هشت سال دفاع مقدس و متکی نبودن به یک نفر برای پیروزی در جنگ را تداعی می کرد، نتوانست در میان منتقدان و اهالی سینما و کسانی که در حوزه سینمای دفاع مقدس مشغول فعالیت هستند مورد اقبال قرار گیرد.
هرچند که خود بهزادپور هم بعد از «رنجر» برای روایت آثار سینمایی اش به هیچ وجه دوباره به سمت معرفی قهرمان های تک قطبی مانند آنچه که در «رنجر» روایت کرد، نرفت.

** تجربه ای درخشان و ماندگار با بغضی ابدی
بعد از تجربه های متعدد بهزادپور از «آخرین شناسایی» در سال 1372 تا «رنجر» در سال 1378 که تنها در حوزه فیلمنامه نویسی خلاصه می شد، او مدتی را به سکوت گذراند تا اینکه در اوایل دهه 1380 این بار با نگارش و کارگردانی تنها اثر سینمایی خود بازگشتی پرشکوه به سینمای ایران به ویژه جریان سینمای دفاع مقدس داشت.
اثر سینمایی او به عنوان «خداحافظ رفیق» که در سه اپیزود با سه داستان متفاوت بخشی از جریانات و اتفاقات جبهه های حق علیه باطل را به شکل مستقیم و حوادث پس از آنرا روایت می‌کرد، به چنان نقطه اقبالی در میان اهالی سینما و همچنین قاطبه مخاطبان بدل شد که امروز نیز هنوز بسیاری از اهالی سینما در خلق خط روایت و شکل کارگردانی داستانی و شکل گیری نخستین رگه های سینمای مستند جنگ در شکل آثار بلند سینمایی را به مجموعه سه اپیزودی «خداحافظ رفیق» ارجاع می دهند.
در اپیزود اول «خداحافظ رفیق» جانباز شیمیایی به نام «مسلم» که همسرش او را ترک کرده، با دوستان شهیدش در بهشت زهرا قرار می‌گذارد. او به همراه دوستان شهیدش با موتور سیکلت از میادین مختلف تهران، مکان‌ها و دوستان محتلف از جمله جانباز قطع نخاعی به نام «اصغر» در بیمارستان، بازدید می‌کند و از اصغر می‌خواهند که زندگی مادی این جهان را رها ساخته و همراه آنان شود. او نیز می‌پذیرد و همراه آنان به بهشت زهرا بازمی‌گردد. به هنگام خداحافظی، «مسلم» که تنها مانده، گریه و زاری می‌کند و از شهیدان می‌خواهد که او را نیز با خود ببرند؛ اما آنها پاسخ می‌دهند که در این خصوص اجازه‌ای ندارند. مسلم با پافشاری موفق می‌شود اذن شهادت را اخذ و همراه شهیدان برود.
در اپیزود دوم (یک لحظه رنگین‌کمان) یک گروه فیلمبرداری مشغول تصویربرداری از بقایای جنگ هستند که ناگاه دو نوجوان وارد کادر دوربینشان می‌شوند و تقاضا می‌کنند تا خاطره آنها نیز شنیده شود. گروه این تقاضا را می‌پذیرند. اما به هنگام بازبینی، دو جوان بسیجی را در تصویر نمی‌بینند. پس از مدتی پلاک‌های آن دو را در تفحص یافته و درمی‌یابند این دو نوجوان شهید شده بودند. گروه به هنگام بازگشت بر روی مین رفته و شهید می‌شوند.
در اپیزود سوم (گل شیشه‌ای) دختر خردسال شهیدی که در مجاورت ایستگاه راه‌آهن زندگی می‌کند، در انتظار بازگشت پدر از جبهه با دسته گل به استقبال قطارهایی که رزمندگان را از جبهه به شهرشان بازمی‌گرداند، می‌رود. از زبان یکی از رزمندگان می‌شنویم، هر رزمنده‌ای که از این دختر دسته گلی دریافت کند، شهید می‌شود. بار آخر که می‌خواهد دستهٔ گل را به رزمنده‌ای تحویل دهد، پدر شهیدش را مشاهده می‌کند و از دادن دسته گل خودداری می کند. مادر از انتظار طولانی دختر برای بازگشت پدر خسته شده و هر چه به او می‌گوید که پدرش شهید شده، دختر نمی‌پذیرد. دختر برای آخرین بار از مادر اجازه می‌گیرد که این بار نیز به انتظار پدر در ایستگاه بنشیند. قرار می‌شود در آن سرمای طاقت‌فرسا، پس از نیم ساعت، مادر او را به همراه خود بازگرداند. اما مادر خواب می‌ماند و دختر در آن سرما، یخ می‌زند و جان خود را از دست می دهد.
نباید از حق گذشت که با نگاه تراژیک بهزادپور در خلق این سه داستان و این سه اپیزود، او در کارگردانی فیلم «خداحافظ رفیق» بغضی ابدی را به مخاطبان خود هدیه می کند و به همین سبب است که «خداحافظ رفیق» یکی از غمگین ترین و تلخ ترین آثار سینمای دفاع مقدس است که در مواجهه با مخاطب قرار می‌گیرد؛ اما صراحت قصه گویی، واقع گرایی در روایت داستان و همچنین عجین شدن عناصر داستانی با حضور بازیگران این اثر و البته کارگردانی درخشان بهزاد بود باعث نشد که این اثر به محاق فراموشی سپرده شود و امروز هم فیلم «خداحافظ رفیق» به عنوان یکی از نمونه ها و طلایه داران آثار سینمایی دفاع مقدس ایران به شمار می رود.

منبع: ایرنا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین