کد خبر: ۵۲۴۲۸۷
تاریخ انتشار:
گفت‌وگو با افشین هاشمی بازیگر، نویسنده و کارگردان نمایش شیرهای خان باباسلطنه

آن دوره را تخیل و با آن شوخی کردم

افشین هاشمی این بار نمایش وزین «شیرهای خان باباسلطنه» را در مقام نویسنده، بازیگر و کارگردان در پردیس تئاتر شهرزاد به روی صحنه آورده است...

گروه سینما و تلویزیون: افشین‌ هاشمی بازیگر، نویسنده و کارگردان مستعد و برجسته تئاتر و سینماست که آثار موفق و درخشانی در کارنامه هنری او دیده می‌شود. هاشمی ازجمله هنرمندان اهل مطالعه و مسلط به مباحث تئوری و عملی در حوزه هنر است و سال‌هاست که به‌صورت مستمر و حرفه‌ای فعالیت دارد. او این بار نمایش وزین «شیرهای خان باباسلطنه» را در مقام نویسنده، بازیگر و کارگردان در پردیس تئاتر شهرزاد به روی صحنه آورده است. آنچه می‌خوانید حاصل گفت‌وگو با این هنرمند توانا و صاحب سبک است.

آن دوره را تخیل و با آن شوخی کردم


  دغدغه‌های اصلی و زمینه‌های شکل‌گیری این نمایشنامه را بگویید.


به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه شهروند، علی یداللهی ماجرای نخستین باغ‌وحش ایران را برایم گفت که توسط ناصرالدین شاه ساخته شده و خواست برایش این متن را بنویسم. جست‌وجو کردم و دیدم که یک روحانی در یکی از شبکه‌های تلویزیون ماجرای این باغ‌وحش و شیر تقلبی‌اش را تعریف کرده. من همان ایده را گرفتم و این نمایشنامه را نوشتم. متن هیچ ارجاع تاریخی مستند ندارد که مربوط به این اتفاق در فلان دوره و فلان ‌سال باشد، بلکه تخیل است.


  در نگارش این متن چقدر نیاز به تحقیق داشتید؟


برای نگارش شروع کردم به خواندن متون تعزیه، مثلا دفاتر تعزیه که آقای ناصر بخت و فتحعلی بیگی درآورده‌اند، یا کتاب صادق همایونی را خواندم و هر چیز دیگری که به نظرم کمک می‌کرد. بعضی اشعار این متن مستقیما از دل تعزیه آمده است.


  ما در این اثر تلفیق شیوه‌های نمایش ایرانی را می‌توانیم ببینیم. دلیل این انتخاب و تلفیق را می‌گویید؟


در تجربیات دیگرانی هم که نمایش ایرانی کار کردند، این حالت وجود دارد. من هم یکی از کسانی هستم که از این شیوه یا تلفیق استفاده کرده‌ام. بخش‌هایی را از زمان نوشتن هم می‌دانستم که مثلا باید تعزیه اجرا شود. یا برای ورود شیر چینی می‌دانستم باید از همان شیر چینی نمایش‌های شرقی استفاده کنم، ولی چیزهایی را هم هنگام تمرینات پیدا کردم.


  در مورد حضور گلاب آدینه در این نمایش توضیح دهید. چرا برای ایفای نقش سیاه، بازیگر زن انتخاب کردید؟


در جای دیگری هم گفتم که از یک جایی وقتی از پیدا کردن بازیگران مردی که مناسب نقش باشند، ناامید شدم، فکر کردم فارغ از جنسیت، بازیگری بیاید که این نقش را عالی بازی کند و آن لحظه نخستین نامی که به ذهنم رسید، گلاب آدینه بود؛ توسط یکی از همکارانم به نام حمید جوکار. وقتی آن اسم آمد لحظه‌ای تردید نکردم و کار شروع شد.

آن دوره را تخیل و با آن شوخی کردم


  ما نوازندگانی را در این اثر می‌بینیم که باوجود این‌که اجرا‌کننده موسیقی نمایش‌اند، به نوعی با بازیگرها در تعامل و ارتباط هستند و جزیی از متن می‌شوند و در صحنه حضور نمایشی دارند...


هر چیزی روی صحنه هست، بخشی از تئاتر است، ازجمله نوازنده‌ای که موسیقی را زنده اجرا می‌کند. وقتی موسیقی‌مان پخش نمی‌شود و نوازندگان حضور دارند، پس باید در اجرا هم درگیرشان کرد.


  در این کار بازیگرهای زیاد، شیوه‌های متعدد اجرا و بازیگری، آواز و... دیده می‌شود که مجموعه سنگین و وزینی را شکل بخشیده‌اند. لطفا در مورد شرایط تمرین و مراحل رسیدن به اجرا توضیح دهید.


ما از نیمه خرداد تمرینات را در منزل خانم آدینه و بخش‌هایی را در دفتر خانم فرشته طائرپور و دانشگاه علمی کاربردی واحد ٤٦ شروع کردیم و وقتی به میزانسن‌های گروهی رسیدیم با لطف ابراهیم گله‌دارزاده به تالار محراب رفتیم. چون صحنه‌ها مجزا بود، این امکان را داشتیم که در بازه‌ زمانی کوتاه، تمرینات طولانی داشته باشیم. خانم آدینه تنها کسی بود که در همه این تمرینات حضور داشتند


  علاقه افشین‌ هاشمی به نمایش ایرانی از کجا ریشه می‌گیرد؟


مثل هر دانشجوی دیگری از نخستین نمایشنامه‌هایی که در ادبیات نمایشی ایران شروع کردم به خواندن، آثار بهرام بیضایی بود. از کارهای ایرانی‌ای که لذت بردم کارهای محمد رحمانیان و حمید امجد بود و پس از این‌که نمایش برایم جدی شده بود و شروع کردم به مطالعه تاریخ ادبیات نمایشی ایران، به نمایشی مثل «سیاه» علی نصیریان برخوردم و دیدم که چگونه از آن سنت قدیمی در نمایش امروزی استفاده می‌کنند. پس از نمایشنامه‌ها خواندن «نمایش در ایران» بهرام بیضایی انگار عِرق به وطن و خاک خودم را در زمینه‌ نمایش در من بیدار کرد. درنتیجه تا این لحظه «شیرهای خان‌باباسلطنه» سومین نمایشم در بستر فرهنگ نمایشی ایران است.

آن دوره را تخیل و با آن شوخی کردم


  شما همزمان در این اثر به‌عنوان نویسنده، کارگردان و بازیگر حضور دارید. این رویداد در آثار قبلی شما هم دیده می‌شود. این تجربه سخت نیست؟


به هرحال امروزه که کارگردانی برایم جدی است، سخت‌ است که هم مسلط به کل کار باشم و هم بازی کنم، ولی اصلا نخستین حضورم در تئاتر همین‌طور بوده، چون کسی را نداشتم و نمی‌شناختم، راهی نداشتم جز این‌که خودم بنویسم، کارگردانی و بازی کنم و از این طریق خودم را شناساندم. خانم آدینه خاطره بانمکی تعریف می‌کند از‌ سال ٧٩، یعنی زمانی که من نخستین‌بار درکافه‌ تئاترشهر توانستم تئاتری را اجرا کنم.

همزمان با من که در کافه تئاترشهر اجرا داشتم، خانم آدینه در چهارسو اگر اشتباه نکنم، روی صحنه بودند. درحالی‌که داشت از راهروی تالار اصلی رد می‌شد، پریدم و جلویش را گرفتم و گفتم خانم آدینه من یک تئاتر این‌جا دارم و می‌خواهم از شما دعوت کنم تشریف بیارید. گفتند باشه و حتما میام و واقعا یک‌روز رفتند زودتر گریم شدند، بلیت خریدند و آمدند تماشای نمایش ما. در تمرینات همین نمایش خانم آدینه تعریف کردند که وقتی تو دعوت کردی و رفتی بچه‌های دوروبرم گفتند این پسره چقدر پرروئه که گفته شما برید و تئاترش را ببینید و من گفتم پررو نیست؛ آمده که دیده شود. از آن دعوت چیزی حدود ١٧‌سال می‌گذرد و من امروز از همان بازیگری که یک روز باافتخار دعوتش کرده بودم تماشاگر تئاترم باشد، باافتخار دعوت کردم که در تئاترم بازی کند.


  جانمایه و مضمون این متن را دوست دارم از زبان شما به‌عنوان نویسنده این کار و کسی که در حوزه نمایش ایرانی مطالعه کرده است بدانم.

آن دوره را تخیل و با آن شوخی کردم


جانمایه‌ای ندارد. مردم لحظاتی بخندند و لحظاتی متاثر شوند. فکر نمی‌کنم معنایی بیش از این داشته باشد.


   معمولا نمایش‌ها و به‌ویژه نمایش‌های ایرانی انتقادهایی را در بطن خود دارند. این ویژگی در این متن اتفاق می‌افتد یا نه؟


به فراخور آن تاریخ، ساخت نخستین باغ‌وحش، اتفاق نمایش در دوره قاجار می‌افتد. شاید پس از مشروطه یا حول‌وحوش آن. من آن دوره را تخیل کردم و در نتیجه با آن شوخی کردم.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین