کد خبر: ۵۱۶۵۶۵
تاریخ انتشار:
ملغمه‌اي به اسم كنسرت نمايش «سي»

«سي» اینقدر نمی‌ارزد!

كنسرت نمايش «سي» دقيقاً مصداق و نمونه يكي از همين آثاري است، كه هدف نهايي و غایي‌اش سود بوده و به غير از سود مالي به هيچ چيز فكر نكرده‌است. شايد در ته مانده اين بشقاب به ظاهر هنري بشود، چيزي از هنر هم ديد كه متأسفانه آن ته مانده هم در انبوه غذاهاي رنگي اين اثر به كاري دور ريختني تبديل مي‌شود.

گروه تئاتر و موسیقی: فضاي باز مجموعه فرهنگي تاريخي سعدآباد اين شب‌ها پذيراي اثري نمايشي با نام كنسرت نمايش «سي» است. اين اثر اولين اجراي خود را از 16‌مرداد ماه آغاز كرده و اجراي آن به دليل استقبال مخاطبان تا 19 شهريور‌ماه هم تمديد شده است.

«سي» اینقدر نمی‌ارزد!

به گزارش بولتن نیوز به نقل از جوان آنلاین، كنسرت نمايش «سي» كاري است از همايون شجريان و سهراب پورناظري در بخش موسيقيايي كه بخش نمايشي آن را علي‌اصغر دشتي با نوشته‌اي از نغمه ثميني، نويسنده تئاتر، كارگرداني مي‌كند.
 
 
ثميني در بين عموم مردم با سريال شهرزاد هم شناخته شده‌است. حميد نعمت‌الله، كارگردان سينما و تلويزيون نيز كه سابقه خوبي از همكاري با گروه پور‌ناظري و همايون در آثارش دارد، اين گروه را به عنوان مشاوره پروژه همراهي مي‌كند. به اينها اضافه كنيد حضور گروهي از بازيگران شناخته شده سينما و تلويزيون را كه شناخته شده‌ترين آنها بهرام رادان است. با تركيب اين عوامل و هنرمندان آن چيزي كه در وهله اول به ذهن هر مخاطب و هر علاقه‌مندي مي‌رسد، اين است كه بايد با اثري در خور توجه، تازه و تا حدي جسور (از حيث اجرا و ايده) مواجه شود. البته اجراي شبه اپراها در ايران بي‌سابقه نيست و در همين تابستان بود كه مجموعه سعدآباد ميزبان نمايش موسيقيايي «شمس پرنده» به كارگرداني پري صابري بود.
 

براي كساني كه تا امروز تجربه ديدن و شنيدن اثري هنري را نداشته‌اند يا  حداقل كمتر ديده‌اند، اسامي و نام‌هاي حاضر در پروژه «سي» تصور يك اثر خارق‌العاده را در ذهن ايجاد مي‌كند، اما واقعيت و آن چه در پس اجراي اين اثر نهفته است، چيزي خلاف تمام اين تصورات است. چند سالي است كه عده‌اي از هنرمندان و رسانه‌ها در مورد آن چيزي كه «كاسبي و تجارت از هنر» ياد مي‌شود هشدار مي‌دهند، نمونه‌اي از اين كاسبي‌ها از اجرايي در تالار وحدت آغاز شد. نمايش «عاشقانه‌هاي نا‌آرام» كه بليت آن با قيمت نامتعارفي فروخته شد و از نظر هنري حرفي براي گفتن نداشت.

  
هيچ‌كس با اصل درآمد‌زايي هنر مخالف نيست

هر اثر هنري بايد قابليت ابتدايي روي پاي خود ايستادن را داشته باشد تا دستش در جيب بيت‌المال نباشد، اما در اين بين متأسفانه نگاه بعضاً منفعت‌طلبانه و كاسبكارانه عده‌اي بيزينس‌من و فعال اقتصادي به عرصه هنر، شكل گرفته است.


نگاهي كه همه چيز را به سود و درآمد‌زايي صرف به هر قيمتي معطوف كرده است. گول زدن تماشاگر به شيوه‌هاي مختلف، اطلاعات غلط دادن و قلب واقعيت با آن چيزي كه در اصل هست يكي از همين روش‌هاست.


كنسرت نمايش «سي» دقيقاً مصداق و نمونه يكي از همين آثاري است، كه هدف نهايي و غایي‌اش سود بوده و به غير از سود مالي به هيچ چيز فكر نكرده‌است. شايد در ته مانده اين بشقاب به ظاهر هنري بشود، چيزي از هنر هم ديد كه متأسفانه آن ته مانده هم در انبوه غذاهاي رنگي اين اثر به كاري دور ريختني تبديل مي‌شود. (نمونه‌اش تك آهنگ «آهاي خبر‌دار» كه وصله‌اي نچسب به اين كار بي‌قواره بود.)

«سي» اینقدر نمی‌ارزد!

   
چرا سعدآباد؟

مشكل از همان ابتداي كار شروع مي‌شود، يعني مكان اجراي اين اثر. انتخاب محوطه تاريخي و ثبت شده ميراث فرهنگي كاخ ملت با وجود حجم بالاي ترافيك اين منطقه الحق كه انتخاب غلطي است. مجموعه سعدآباد تا پيش از اين ميزبان كنسرت‌هاي زيادي بوده و هرچند فضاي باز اين مجموعه براي كنسرت‌هاي موسيقي بد نيست، ولي اصلاً و اساساً براي اثري كه مبتني بر نمايش و بازي بازيگران است به هيچ عنوان مناسب نيست.


فضاي اجراي اين اثر به حدي گسترده و باز است كه شايد فقط مخاطباني كه در رديف اول نشسته‌اند، بتواند تا حدودي بازيگران اين نمايش را به خوبي ببينند و مابقي مخاطبان بايد به سختي و با نمايشگرهاي تعبيه شده در دور تا دور محل اجرا كار را ببيند كه در اينجا هم متأسفانه از نمايشگرهاي كوچكي استفاده شده است.


به دليل اينكه فضاي باز از يك سطح مسطح برخوردار نيست و پستي و بلندي دارد، در چيدمان صندلي‌ها هم به گونه‌اي عمل شده كه خيلي از جاها مخاطب جلويي عملاً ديد مخاطب پشت‌سر خود را كاملاً كور مي‌كند.


تقريباً يك‌ساعت از نمايش گذشته همچنان مخاطبان در حال تردد و رفت و آمد هستند كه تمركز اكثر مخاطبان از بين می‌رود و لذتي از اجرا نمي‌برند. شايد اگر اين كار در سالني مثل تالار وحدت يا  تالار وزارت كشور برگزار مي‌شد، به حداقل مراتب تجربه‌اي بهتر براي مخاطبان به همراه داشت.

«سي» اینقدر نمی‌ارزد!

   
اجرای عقیم

برسيم به اجراي پروژه «سي»، در بعد موسيقيايي كه به نسبت بعد نمايشي قابل تحمل‌تر است، مخاطب با اثر تر و تازه و غافلگير كننده‌اي رو‌به‌رو نمي‌شود. همان ترانه و آهنگ‌هاي قبلي همايون كه قبل‌تر هم شنيده شده، اينجا اجرا مي‌شود كه البته براي دوستداران اين هنرمند نقطه‌ضعف زيادي نيست، ولي عملاً مخاطبان با اثر باطراوتي روبه‌رو نخواهند شد. شايد تنها ترانه‌اي كه تا حدودي هم خوب اجرا شد و هم مخاطبان را راضي كرد، اهنگ «آهاي خبر‌دار» بود كه جاني به اين نمايش داد.
 در بخش نمايشي، اثر عقيم غيرخلاقانه، بي‌هدف و مغشوش كه روايتي بدون اتمسفر اجرايي بين مخاطب و بازيگران است. گويا بازيگران فارغ از حضور تماشاگر و در يك فضاي انتزاعي براي خودشان در حال اجرا هستند و تماشاگر را از دايره نمايش حذف كرده‌اند. در بخش جلوه‌هاي تصويري و نوري هم كار بعد از گذشت چند دقيقه تكراري مي‌شود و جذابيتش را از دست مي‌دهد و تازگي شروع را ندارد. يحتمل بخش قابل‌توجهي از مخاطبان كه كنجكاو شدند و به ديدن اين اثر آمدند به خاطر حضور چهره‌هاي مثل بهرام رادان است كه به گفته خودش براي اولين‌بار روي صحنه رفته‌است.


در اينجا هم مخاطب چيزي گيرش نمي‌آيد، جزء يك بازي بد و غيرقابل لمس و سرد. باور پذير نبودن شخصيت‌ها براي خود بازيگران و ايده نداشتن اجرايي كارگردان براي اين اثر باعث شده‌است كه از پتانسيل بازيگران هم استفاده نشود و به هدر برود. در بخش كارگرداني كار بدون كمترين ايده و خلاقيتي پيش مي‌رود، روايت‌ها گيرنده نيستند و مخاطب نمي‌داند با چه چيزي بايد ارتباط برقرار كند. بيشترين زمان نمايش بهرام‌رادان پا در هوا و آويزان مانده از گيسوي رودابه دست و پا مي‌زند.
اين كار به قدري تكرار مي‌شود كه موجب خنده مخاطب مي‌شود و آدم را به ياد كارتون هاليوودي گيسو كمند مي‌اندازد. گفتني است اين اثر هنري سه‌داستان «زال و رودابه»، «رستم و اسفنديار» و «رستم و سهراب» طي 120 دقيقه اجرا مي‌شود.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین