کد خبر: ۵۰۲۹۷۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
حداقل یک آیه در روز/

شخص تندخو و خشن را اطاعت نکنید

از شخص تندخو و خشن نباید اطاعت کرد. یعنی، نه سزاوار است که از او بترسیم و آنچه را بر اساس خشن و تندخو بودنش دستور می‌دهد اطاعت کنیم؛ و نه به او اقتدا کنیم و شیوه تندخویی و خشونت‌ورزی در پیش گیریم.

شخص تندخو و خشن را اطاعت نکنیدگروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.

به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب امروز به آیه 13 سوره قلم پرداخته شده و در آن آمده است:

عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنيمٍ

سوره قلم (68) آیه 13
1396/4/25

ترجمه
سنگدلی [= گستاخی درشت‌خو] که علاوه بر آن، بی‌ریشه است؛

معانی لغات

«عُتُلّ»

ماده «عتل» در اصل بر شدت و غلظت و خشونتی دلالت دارد که خالی از هرگونه نرمش و عطوفت باشد (معجم المقاييس اللغة، ج‏4، ص223؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏8، ص28) چنانکه «فَاعْتِلُوهُ إِلى‏ سَواءِ الْجَحِيمِ‏» (دخان/47) را به معنای با شدت و خشونت در جهنم انداختن دانسته‌اند (مفردات ألفاظ القرآن، ص546)
«عُتُلّ» دلالت بر شدت مبالغه دارد و به معنای شخص غلیظ‌القلب زورگوی خشک‌ و خشن (الرجل الغليظ المتعنّف الجافي) می‌باشد. (التحقيق، ج‏8، ص28) برخی «عُتُلّ»‌را به معنای فرد پرخوری که دیگران را [ار نعمات الهی] بازمی‌دارد و با خشونت همه چیز را به سوی خود می‌کشد دانسته‌اند. (مفردات ألفاظ القرآن، ص546)

از این ماده همین دو بار در قرآن کریم به کار رفته است.

 «زَنيمٍ»
ماده «زنم» در اصل به معنای چیزی است که از خود اصالت و استقراری ندارد و وابسته و معلق به دیگری می‌باشد (معجم المقاييس اللغة، ج‏3، ص29؛ التحقيق، ج‏4، ص353) لذا به شخص حرامزاده و هرگونه فرد بی‌اصل و نسب و بی‌ریشه «زنیم» گویند؛ بویژه در مورد کسی که اصل و نسبش معلوم نیست و او را به گروهی نسبت می‌دهند. (معانی‌القرآن (فراء)، ج3، ص173؛ النهاية، ج‏2، ص316)

این ماده همین یکبار در قرآن کریم به کار رفته است.

«بَعْدَ ذلِكَ»

کلمه «بعد»‌ ظرف است که اغلب آن را متعلق و وابسته به «زنیم» دانسته‌اند؛ و آن را به معنای بعدیت رتبی معرفی کرده‌اند؛ یعنی به لحاظ زشتی و پلیدی، در رتبه بعد از همه اینها که گفتیم، او حرامزاده و بی‌اصل و نسب هم هست. (إعراب القرآن و بيانه، ج‏10، ص17) و برخی گفته‌اند که این تعبیر در اینجا به معنای «مع ذلک» (علاوه بر این، با وجود این) می‌باشد. (إعراب القرآن (نحاس)، ج‏5، ص7)

حدیث
1) از امام صادق ع درباره آیه «عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنِيمٍ» سوال شد. فرمودند: «عُتُلّ» یعنی کسی که کفرورزی‌اش عظیم است؛ «زَنِيمٍ» کسی است که کفرش را بی‌مبالات و گستاخانه ابراز می‌دارد.

و در روایت دیگری از اهل بیت ع، «زنیم» را «ولدالزنا» (حرامزاده) دانسته‌اند.

2) از رسول الله ص روایت شده است که: نه «جواظ» [شکم‌گنده] وارد بهشت می‌شود، و نه «جعظری» [خشک‌مزاج] و نه «عتلّ زنیم».شخصی پرسید: جواظ و جعظری و عتل زنیم چیست؟فرمودند: «جواظ» کسی است که جمع می‌کند و از دیگران بازمی‌دارد؛ او را می‌طلبد «شعله‌ای که زبانه می‌کشد، و پوست را [از بدن] برمی‌کند» (معارج/15-16)جعظری، تندخوی سنگدل است که خداوند فرمود: «پس به رحمت الهى، بر آنان نرم شدى، و اگر تندخو و سنگدل بودى قطعاً از پيرامون تو پراكنده مى‏شدند» (آل‌عمران/159)اما «عتلّ زنیم» بداخلاقِ شکم‌گشاد پرخوری است که دائما برای خود نوشیدنی و خوردنی فراهم می‌آورد و به مردم ظلم می‌کند.

الدر المنثور، ج‏6، ص252؛ مجمع البيان، ج‏10، ص502

3) از امیرالمومنین ع روایت شده است:«زنیم» کسی است که اصل و نسبی ندارد.

مجمع البيان، ج‏10، ص502

 

تدبر

1️⃣ افراد سنگدل و تندخو نباید در پست‌های حکومتی – که دیگران باید از آنان اطاعت کنند – قرار گیرند. (اقتباس از تفسیر نور، ج10، ص177)

 

2️⃣ از شخص تندخو و خشن نباید اطاعت کرد. یعنی، نه سزاوار است که از او بترسیم و آنچه را بر اساس خشن و تندخو بودنش دستور می‌دهد اطاعت کنیم؛ و نه به او اقتدا کنیم و شیوه تندخویی و خشونت‌ورزی در پیش گیریم. اما چرا از فرد تندخو و خشن و سنگدل نباید اطاعت کرد؟ شاید یکی از مهمترین دلایلش آن است که چنین فردی تصمیماتش بر اساس عقل نیست؛ بلکه قوه غضب بر او سیطره دارد و لذا تصمیم درستی اتخاذ نمی‌کند.

تذکر انسان‌شناختی

اگرچه خشن و تندخو بودن یک رذیله اخلاقی است، اما این بدان معنی نیست که هرگونه خشونتی محکوم باشد. در واقع در انسانها هم قوه غضب وجود دارد و هم عقل. اگر غضب بر وجود انسان حاکم شود آنگاه انسان تندخو و خشن می‌شود و این یک رذیله است. اما اگر عقل بر وجود انسان حاکم باشد و غضب تحت مدیریت عقل قرار گیرد، قطعا در مواردی نیاز به اعمال خشونت هست. ساده‌ترین موردش جایی است که دشمن به خانه و کاشانه و دین و ناموس و ... انسان حمله می‌کند. برای همگان واضح است که خشونت به خرج دادن در برابر چنین دشمنی نه‌تنها رذیله نیست، بلکه به عنوان دفاع امری کاملا ستودنی است. اما فقط همین مثال نیست. اساساً قوه غضب (دافعه) برای ادامه حیات انسان ضروری است و مهم این است که تحت مدیریت عقل و شرع رفتار کند.

 

3️⃣ افراد حرامزاده و بی‌اصل و نسب نباید در پست‌های حکومتی – که دیگران باید از آنان اطاعت کنند – قرار گیرند. (اقتباس از تفسیر نور، ج10، ص177)

شبهه

ولدالزنا که خودش مرتکب جرمی نشده است. چرا در اسلام چنین قوانین سخت‌گیرانه‌ای در قبال او وجود دارد؟

پاسخ

در اسلام اثبات «زنا» نیازمند شهادت دادن چهار شاهد عادل است که عمل زناکاری را به چشم خود مشاهده کرده‌اند، و حتی اگر سه شاهد عادل چنین شهادتی دهند، همگی از عدالت ساقط می‌شوند و باید تازیانه بخورند. خود شخص هم باید در چهار مجلس جداگانه علیه خود اقرار کند، تازه با چنین اقراری فقط خودش مجازات می‌شود و ادعایش در مورد شخصی که با او رابطه داشته پذیرفتنی نیست؛ و همین طور در مورد فرزندی که از آن شخص به دنیا می‌آید.

وجود چنین حکمی در اسلام نشان می‌دهد که علی‌رغم سخت‌گیری‌هایی که اسلام در مورد عمل شنیع زناکاری در پیش گرفته، اما براحتی نمی‌توان کسی را متهم به زناکاری ویا حرامزادگی کرد. بدین ترتیب، به نظر می‌رسد احکام محدودکننده حرامزاده‌ها، بیش از آنکه در مقام محدود کردن این عده خاص برآیند، کارکرد اصلی‌شان این است که قبح این کار را در جامعه حفظ می‌کنند.

یکبار دیگر دقت کنید: در چه صورتی امکان دارد که حرامزادگی یک نفر لو برود؟ یا چهار شاهد عادل اصل عمل را دیده باشند، که عملا جز در جامعه‌ای که فحشاء کاملا علنی باشد چنین چیزی بسیار بعید است! و یا هم زن و هم مرد چنان اینجا و آنجا خود را بی‌آبرو کرده باشند که حداقل در چهار مجلس علنی بر کار خود اقرار کرده باشند!

یعنی اگر کسی واقعا حرامزاده بود و حتی سه شاهد عادل از این واقعه خبردار بود و گفت، هرسه تازیانه می‌خورند و آن شخص متهم نخواهد شد! بله، در اسلام نباید حرامزاده در مصدر امور قرار گیرد؛ اما حرامزاده‌ای که حرامزادگی‌اش اثبات شده باشد؛ حداقل به این دلیل که وجود چنین کسی در مصدر امور، برای از بین بردن قبح چنین عملی کافی است.

 

4️⃣ چرا همه وصف‌ها را به طور عادی پشت سر هم ذکر کرد، اما در مورد «زنیم» بودن تعبیر «بعد ذلک» را به کار برد؟

الف. شاید می‌خواهد بگوید این ریشه همه آنهاست. یعنی کسی که آن رذایل را دارد، حتما حرامزاده هم هست. (به نقل از کشف الریبه، ص41)

ب. این «بعد ذلک» شبیه «ثم» در آیه «ثُمَّ كاَنَ مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُوا» (بلد/17) است؛ یعنی این مطلب هم، بعد از آن مطالب که قبلا گفته شد، قابل ذکر است. (البحر المحیط، ج1، ص239 و 434)

ج. بعدیت در «بعد ذلک» در مقام بیان کسی است که دارد وضعیت وی را وصف‌ می‌کند؛ یعنی بعد از اینکه آن مطالب را گفتم حالا این را هم می‌گویم. (ابن‌عطیه، به نقل البحر المحیط، ج1، ص239)

د. شاید می‌خواهد اشاره کند که این مطلب (حرامزاده بودن) در رتبه بعد از آنهاست، یعنی بعد از اینکه همه آن رذایل را دارد، بدانید که حرامزاده هم هست. یعنی از ابتدا این را مد نظر قرار نمی‌دهیم؛ بلکه مشکل اصلی‌اش آن خصلتهای مذموم است؛ اما علاوه بر اینها بدانید که او حرامزاده هم هست.

ه. این «بعد بودن» اصطلاحا «تراخی رتبی» دارد ، یعنی دارد بد بودن او را یک مرتبه بالاتر می‌برد (التحریر و التنویر، ج29، ص70) یعنی علاوه بر همه اینها که گفتیم، بدانید که او حرامزاده هم هست و از آن هم که فکر می‌کردید بدتر است.

و. شاید می‌خواهد اشاره کند به شخصی خاص. یعنی می‌خواهد بفرماید این که گفتم از چنان کسی پیروی نکن، نمی‌خواستم صرفا یک حرف کلی بزنم؛ بلکه منظورم از این صفات شخص خاصی بوده است، همان که علاوه بر این رذایل، حرامزاده هم هست.

انتهای پیام/*

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۱۷ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۷
0
1
چه بسیار شایسته است هر یک از ما که مدعی خدا پرستی هستیم به عمق درون خود بنگریم و اگر مبتلا به این خوی پلید هستیم محض رضای خدا این خوی و دیگر خوهای پلید را در صورت رخنه کردن در درون ما از این درون به بیرون بیاندازیم و خود و هم نوعان خویش را از پیامدها و آثار پلید این خوها رهایی بخشیم.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین