کد خبر: ۴۹۸۹۱۵
تاریخ انتشار:

رگ خواب زیباهای خفته

ر میان نقدها به فیلم رگ خواب، نقد یکی از سایت‌های محافظه‌کار اصولگرا برایم جالب بود. نویسنده محترم این نقد به نعمت‌الله آفرین گفته بود که نشان داده زنانی که طلاق می‌گیرند چه عاقبت شومی در انتظارشان است!
 گروه فرهنگ و هنر: در یادداشت پیشه رو که لیلی فرهادپور نگاشته معتقد است: «رگ خواب» با این شروع می‌شود که مینا (با بازی لیلا حاتمی) زنی است که تازه از شوهر معتادش بعد از سال‌ها طلاق گرفته و البته پول هم از او گرفته لابد مهریه و اجرت‌المثل و این چیزها.
 
 به گزارش بولتن نیوز متن این یادداشت که روزنامه شرق نیز منتشر شده به شرح زیر است: 
 
 
فیلم «رگ خواب» حمید نعمت‌الله واکنش‌های متفاوتی را از سوی منتقدان محترم سینمایی داشته است؛ از تحسین تا تقبیح، اما برای من مهم این بود که منتقدان تقریبا متفق‌القول بودند که فیلمی زنانه است بدون واردشدن به وادی فمینیسم! در میان نقدها به فیلم رگ خواب، نقد یکی از سایت‌های محافظه‌کار اصولگرا برایم جالب بود. نویسنده محترم این نقد به نعمت‌الله آفرین گفته بود که نشان داده زنانی که طلاق می‌گیرند چه عاقبت شومی در انتظارشان است!

حمید نعمت‌الله یک نبوغی دارد؛ یک نبوغ شهودی، نه تحلیلی و تفسیری. این را از تحلیل فیلم‌هایش نمی‌گویم بلکه از تجربه کار با او می‌گویم. فیلم‌نامه فقط یک طرح است در دستش که فضا و مکان و حتی رنگ پرده و فرش «لوکیشن» می‌تواند در آن تأثیر بگذارد. نعمت‌الله همه فیلم را در جریان تولید نمی‌سازد، بلکه ساختن فیلم برای نعمت‌الله در تدوین و تدوین‌های دوباره ادامه می‌یابد. سکانس که شروع می‌شود، نعمت‌الله مدت‌ها در فضای سکانس راه می‌رود. لب پایینش را می‌گزد. فکر می‌کند، فکر می‌کند ... من در اعماق چشمانش همان صحنه را که در سالن سینما نمایش داده می‌شود، می‌بینم.

«رگ خواب» با این شروع می‌شود که مینا (با بازی لیلا حاتمی) زنی است که تازه از شوهر معتادش بعد از سال‌ها طلاق گرفته و البته پول هم از او گرفته لابد مهریه و اجرت‌المثل و این چیزها. این شجاعت نعمت‌الله است که برای نشان‌دادن اضمحلال روحی این زن، تمام جزئیات فرعی را حذف کرده؛ حتی به بهای اینکه منتقدان ایراد بگیرند که مثلا چرا مینا بعد از طلاق به خانه پدر نرفت و چراهای دیگر از جمله شخصیت شوهری که مینا را طلاق داده است.
 
اولین سؤال در لحظه خروج مینا از دادگاه برایم این بود که پس این مردک معتاد همچین بد هم نبوده چون یک مقدار پول به این زن داده است، ولی داستان که پیش رفت مشخص شد که مینا یک زن «آویزان» است، مثل بسیاری از زنان در این شهر. در دهات زنان آن‌قدر کار دارند که وقت آویزان‌بودن به شوهرشان را پیدا نمی‌کنند. حالا اگر این شوهر معتاد شود یا بی‌کار، فرقی نمی‌کند، این زن باید بار زندگی را به دوش بگیرد، ولی در شهر، آن‌هم کلان‌شهر بی‌هویتی مثل تهران، فرهنگ و جامعه و مدرسه و در و همسایه به دختر یاد می‌دهند که باید مانند زیبای خفته منتظر یک شاهزاده سوار اسب سفید باشد. زندگی زن شهری را باید مرد بچرخاند.
 
تا پدر هست، پدر بچرخاند، بعد تحویل دهد به مرد دیگری که این مرد در مقطع نخست شوهر است و وقتی زنی از شوهر جدا شد، بی‌هویت و سرگردان می‌چرخد تا به مرد دیگری بچسبد.
 
حالا اسمش عشق باشد یا وابستگی. اینکه مسئولیتی در قبال مشارکت مالی خانواده نداشته باشی چیزی است که فرهنگ و سنت آن را در یک جای ژن ما زن‌های شهری نشان‌دار کرده است: ژنِ معیوبِ منتظر مرد رؤیاهابودن. این نوع زن، به تنها چیزی که فکر نمی‌کند استقلال است. البته یک زن مطلقه برای رسیدن به استقلال کمک می‌خواهد، اما مینا کمک بی‌شائبه دوستش را نمی‌پذیرد و به بهانه یافتن کار به دنبال مرد رؤیاهاست. یکی از شخصیت‌های مهم در حاشیه فیلم نعمت‌الله همین دوست میناست؛ یک زن مستقل که بچه خود را به‌تنهایی بزرگ می‌کند. یک زن سرپرست خانوار.‌ هزاران زن سرپرست خانوار در این مملکت زندگی می‌کنند و با چنگ‌ودندان زندگی خود و خانواده خود را می‌چرخانند، ولی این‌ هزاران زن در میان‌ میلیون‌ها زن «آویزان» در این جامعه گم هستند. چرا دوست مینا در «رگ خواب» گم نباشد.

در محل کار (ساندویچ‌فروشی) کامران (با بازی کورش تهامی) یک مباشر است؛ مباشری خوش‌تیپ و خوش‌زبان که مانند بسیاری از مردان جوان این مملکت با دیدن یک زن زیبا و البته نازنازی گل از گلش می‌شکفد. در این ساندویچ‌فروشی زنان دیگر هم هستند؛ صندوق‌دار بامسئولیتی که البته از زیبایی کمتر بهره دارد و کارفرمای پولدار که اتفاقا قیافه‌اش بدک نیست، اما مهم‌تر از بدک‌نبودن، پولداربودنش است. اینجاست که می‌بینیم کامران هم مردی آویزان است، آن‌هم از جنس مردانه! آویزان پول. این وسط کلی اتفاق می‌افتد که هیچ تغییری در این خصلت مینا رخ نمی‌دهد. خب فیلم هالیوودی نیست که شخصیت در دقیقه ٥٠ یا ٦٠ متحول شود یا تلاش برای تغییر داشته باشد و فیلم نعمت‌الله از آن جهت که نشان می‌دهد تلاش‌نکردن برای تغییر به اضمحلال این زن می‌انجامد مي‌تواند یک فیلم فمینیستی محسوب شود؛ به شرط آنکه تماشاگران فیلم به ظن آن منتقد به اینجا نرسند که اگر طلاق بگیری حتما بدبخت می‌شوی. چهار نفر هم به این فکر کنند که چرا ما زن‌ها باید آویزان مردها باشیم، بس است!
 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین