کد خبر: ۴۷۳۶۳
تاریخ انتشار:

مقداری بلاهت لازم است!

اندر حکایاتی از اخراجیهای 3 و جدایی نادر از سیمین

به شعر تیتراژ پایانی فیلم اخراجی‌ها3 گوش کنید! نباید از انصاف گذشت و باید حق داد به طرف مقابل؛ چراکه اگر من هم بودم دست به تحریم و قاچاق و ترور فرهنگی می‌زدم... 

دانلود موزیک پایانی فیلم اخراجی‌ها3 با صدای سید بهنام صفوی




شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که در برخی از اوقات برای رهایی از فشار درک بسیاری از اتفاقات ناموزون و نامتعارف پیرامونی که به سرعت و پیوسته رخ می‌دهند، احتیاج داشته باشید که کمی از تعقل معمول جدا شوید و به اصطلاح عامیانه، کمی خودتان را به «کوته‌بینی» بزنید؛ موضوعی که برای نوشتن پیرامون حوادث این روزهای سینمای ایران خود را به شدت محتاج آن می‌بینم:
•    مقادیری بلاهت مورد نیاز است برای خاموشی ذهن و «فراموش» کردن رجزهای دیروز منتقدین بی‌طرف(!) و برخی سینماگردانان مدیر شده که فروش در گیشه را متر موفقیت تلقی می‌کردند و پیوسته «هل من مبارز» می‌طلبیدند و فروش بی‌سابقه اخراجی‌ها2 را به دلیل عدم تقارنِ زمانی اکران با درباره الی می‌دانستند. و امروز در گردشی ناگهانی، مقایسه فروش دو فیلم اخراجی‌ها3 و جدایی نادر از سیمین را کاری غیر علمی و ایضاً غیر هنری می‌دانند و از تفاوت ژانر و لحن و مختصات اثر و بی‌عدالتی در تعداد سینماهای نمایش‌دهنده و هوای ابری سواحل مدیترانه و سونامی ژاپن و... برهان می‌آورند.
•    مقادیری بلاهت مورد نیاز است برای نفهمیدن و «قبول» کردن این‌که طبیعی است که از زمان جدی شدن مبارزه با قاچاق آثار سینمایی در دوران استقرار وزارت ارشاد دولت نهم تاکنون، تنها فیلم‌های اخراجی‌ها1، اخراجی‌ها2، ملک سلیمان و بالاخره اخراجی‌ها3 قاچاق می‌شوند، طرفداران امنیت شغلی هیچ‌گونه بیانیه‌ای در محکومیت این واقعه صادر نمی‌کنند، سازنده اخلاقی‌ترین(!) اثر سال یعنی اصغر فرهادی به حرمت اخلاق این عمل غیر انسانی که به نام حمایت از پیام فیلم وی تبلیغ می‌شود را تقبیح نمی‌کند و مجری سینماگر برنامه «هفت» به مسعود ده‌نمکی می‌گوید: «اعتراض نکنید؛ باید همدیگر را تحمل کنیم.»
•    مقادیری بلاهت مورد نیاز است برای نگاه کردن و تأیید «بی‌طرفانه» بودن صحت آماری سایت IMDB و قرار گرفتن فیلم جدایی نادر از سیمین در میان 250 فیلم برتر تاریخ سینما به انتخاب کاربران اینترنتی و اعلام شدن با هیجان این اتفاق از برنامه «هفت» وقتی یک سایت زرد سینمایی که اتفاقاً مدیر آن از افراد نزدیک به گردانندگان این برنامه تلویزیونی است، به طور رسمی اعلام می‌کند که با ابتکار(!)، کاربران ایرانی را تشویق به دادن رای به این فیلم کرده است. و باز هم به صورت کاملا تصادفی این فیلم از نظر تعداد رأی‌دهندگان رتبه آخر را کسب می‌کند؛ رقمی نزدیک به 8259 شرکت‌کننده که در موقعیت‌های مشابه همانند سازمان‌دهی جریان انتخاب فرد سیاسی سال از نگاه کاربران مجله تایم نظیر آن را در ذهن داریم. (که در این‌صورت جایگاه 157 که تا زمان نگارش این یادداشت در اختیار فیلم جدایی نادر از سیمین است براساس مرتب‌سازی میزان مخاطبی که بدون تاثیر از جو احساسی و در سراسر دنیا به یک فیلم رأی می‌دهند، به فیلم بن‌هور با 64605 شرکت‌کننده تعلق می‌گیرد. و این در صورتی است که انتشار گسترده لینک رأی در سایت‌های اجتماعی و اشتراکی که پیش‌تر لینک نسخه قاچاق اخراجی‌ها3 را در نظر نگیریم و این حجم پایین رأی را طبیعی محسوب کنیم. و گاف برنامه «هفت» و طرفداران سیاسی این روز سینما به حدی بود که ماهنامه «فیلم» که ید طولایی در ضرب و شتم ده‌نمکی دارد در شماره 425، اردیبهشت ماه 1390، با این جملات با اتفاق فوق روبه‌رو می‌شود: «...و ناگفته پیداست که با وجود ارزش‌های انکارناپذیر فیلم فرهادی، این یک حرکت سیاسی است که ارزش فرهنگی و سینمایی ندارد.»)
•    مقادیری بلاهت مورد نیاز است برای گرفتن پز روشنفکرانه و «بی‌خطر» نوشتن یادداشت‌ به بهانة میزانسن و دکوپاژ و نور و تصویر اما به نیت مثله کردن و تاختن به شخصیت فردی که امروز هجمه به او، با عباراتی هم‌چون «مبتذل» و «پوپولیستی»، دریچه مناسبی برای ورود به دنیای منتقدین ژورنالسیتی و اثبات دوز بالای بی‌طرف بودن روش و منش ماست. (اتفاقی که اگر در مورد جدایی نادر از سیمین و سازنده آن هم رخ دهد مذموم و نادرست است)
مقادیر مضاعفی بلاهت مورد نیاز است برای رسیدن به باور پارادوکسیکال این‌که علی‌رغم همه این اتفاقات، واقعاً «همه چی آرومه...» و غمی نیست و حادثه‌ای خاصی رخ نداده است. باید باور کنیم که این یک رویارویی تمام‌عیار فرهنگی است. در فضای پرالتهابی که جبهه روبه‌رو برای رسیدن به پیروزی هر وسیله‌ای را موجه می‌داند، اخلاق را در خدمت مصالح تعریف می‌کند و حتی توان و ظرفیت‌های خودی را با ایجاد فضای تبلیغی-روانی مدیریت می‌کند، خنده‌آور است اگر تصور کنیم داستان امروز سینما و اتفاقاتش، تنها روایت موافقت و مخالفت با اثر یک روزنامه‌نگار فیلم‌ساز به نام ده‌نمکی است. ماجرا، ورود به عرصه ممنوعه جریانی است که تمامی استانداردهای فرمی و محتوایی انحصاری دو دهه خود را در معرض فروپاشی می‌بیند؛ کودکی پیدا شده است که عریانی پادشاه را فریاد می‌زند.
اخراجی‌ها3 نماینده تفکری است که پرداخت درونی مشکلات اجتماعی و اصالت خانواده بزرگ ایرانی را تبلیغ می‌کند و جدایی نادر از سیمین داعیه‌دار تئوری شکست تمدنی و انحطاط اجتماع ایرانی تحت حاکمیت اسلام است. اخراجی‌ها3 به نقد مبانی لیبرال دموکراسی غربی می‌پردازد و قطعیت اخلاق را در کشاکش رقابت گوش‌زد می‌کند و جدایی نادر از سیمین به نسبیت اخلاق و تبلیغ منش روشنفکران سده شانزدهم و هفدهم اروپای کلیسازده می‌پردازد. اخراجی‌ها3 به قضاوت آمیخته با شناخت و رد انفعال در موقعیت‌های اجتماعی قائل است و جدایی نادر از سیمین به تعلیق قضاوت و پلورالیسم محض. و این‌جاست که چرایی تحریم، هجمه تبلیغاتی به شخصیت سازنده و تکثیر نسخه قاچاق اخراجی‌ها3 و از آن‌طرف، اکران و جایزه‌های جهانی جدایی نادر از سیمین پاسخ‌های شفاف‌تری به خود می‌گیرد.
چه مسعود ده‌نمکی را دوست داشته باشیم و چه نه، چه مخالف افکارش باشیم و چه موافق، چه بخواهیم او را ببینیم یا این‌که با بستن چشمانمان سانسورش کنیم، باید بپذیریم که او دیگر یک فیلم‌ساز است و صاحب یک کرسی در سینمای ایران. راستی، بدترین اثر وی نسبت به دو فیلم دیگرش یعنی اخراجی‌ها3 بیش‌تر از بهترین داشته سینمای مدرن، روشنفکری، قصه‌گو،...ی ایران یعنی جدایی نادر از سیمین به جذب مخاطب مشغول است.... البته فقط از باب اطلاع؛ همین!
______________________________________
منبع:مسیر سبز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین