کد خبر: ۴۶۹۱۳
تاریخ انتشار:

موانع جهاد اقتصادی در عینیت

حجت‌الاسلام دکتر محمدمهدی بهداروند
بولتن نيوز: شعار سال مقام معظم رهبری در فروردین 1390 حاکی از نیاز اجتماعی مردم انقلابی ایران بدان می باشد. ضرورت جهاد اقتصادی از امور غیرقابل انکار در عرصه جامعه انقلابی‌مان محسوب می‌شود که آثار و کارآمدی آن بسیار مشهود خواهد بود.
مسلماً جهاد اقتصادی دارای مصادیق متنوعی است که توجه به هر یک می تواند عرصه جهاد را در صحنه اقتصادی آسانتر نماید. یکی از این مصادیق مسئله توجه به مقوله «اسراف و تبذیر» است. تا پیش از طرح هدفمندی یارانه، بدون تردید الگوی مصرف بسیاری از خانواده ها در استفاده از آب، برق، گاز و تلفن نابهنجار و دور از شأن یک خانواده مقیّد به آداب و اخلاقت اسلامی بود.
بنابراین برای رسیدن به جهاد اقتصادی در گام اول باید به موضوع عدم انضباط اقتصادی در قالب اسراف و تبذیر دقت نمود که مبتلا به جدی و عمومی جامعه می‌باشد.


براین اساس اگر قرار باشد برنامه‏ای منسجم برای حذف تدریجی چنین پدیده‏ای نامبارک از صحنه اقتصادی اجتماع، تدوین و اجراء گردد حتماً باید قبل از آن، الگوی «تولید، توزیع و مصرف» جامعه براساس مبنای حاکم بر روابط جامعه طراحی شده باشد. لذا نمی‏توان چنین الگویی را از مبنای حاکم جدا نمود؛ چه اینکه اگر این الگو بر پایه حرص بدنیا طراحی شده باشد طبیعی است که آثاری غیر از اسراف را نمی‏توان از آن انتظار داشت. به تعبیر دیگر در جایی که مصرف به صورت «طبقاتی» در می‏آید و ملاک در میزان مصرف، «تفاخر» می‏باشد حتماً باید تحقق چنین پدیده‏ای را متوقع بود. لذا اگر قرار باشد که این پدیده غیر اخلاقی از جامعه ما رخت بربندد چاره‏ای جز تأمل جدی در الگوی موجود «تولید، توزیع و مصرف» نداریم. اگر الگوی مزبور ایجاب می‏کند که انسان باید دائماً سطح زندگی خود را ارتقاء داده و مصرف را توسعه دهد بگونه‏ای که آن اموری که تابه‏حال جزء مصارف جامعه نبوده است اینک در فهرست مایحتاج ضروری قلمداد گردد طبیعی است که در چنین فضایی نمی‏توان مردم را به انضباط اقتصادی و پرهیز از اسراف دعوت کرد قبل از آنکه در چنین الگویی تصرف نکرده باشیم. در غیر این صورت به صرف ارائه توصیه‏های اخلاقی نمی‏توان موفقیتی را انتظار داشت و اگر نتایجی هم بدنبال داشته باشد قطعاً تعیین کننده نخواهد بود.


آنچه امروزه اساس الگوی نظام اقتصادی غرب را تشکیل می‏دهد چیزی جز «تحریص و تحقیر» مادی نیست که بالطبع انگیزه حرکت در انسان را به صورت مادی تعریف کرده و خود مصرف را به عنوان یکی از شاخصه‏های قدرت مطرح می‏سازد که در این صورت قطعاً اسراف و تبذیر نیز به عنوان «انگیزه تولید» رخ می‏نماید! به تعبیر دیگر براساس این دیدگاه، زمانی می‏توان انسان را به کار و تولید ترغیب کرد که نتیجه آن، توزیع حاصل کار بوده و مصرف افزونتر را در پی داشته باشد. در این حال انگیزه تولید رشد کرده و چرخه اقتصاد حرکتی مضاعف می‏گیرد. پس زمانی می‏توان انگیزه اقتصادی مردم را به صورت «سازمانی» تحریک نمود که تحریص و تحقیر، توأمان با هم اساس کار قرارگیرد؛ یعنی هم افراد جامعه نسبت بدنیا تحریص شده و هم مصرف آنها طبقاتی گردد تا با تحقیر یک طبقه در مقابل طبقه دیگر، انگیزه کار در تمامی طبقات رشد کرده و بدین‏سان حرکت دائم‏التزاید اقتصادی در جریان باشد. حال آیا می‏توان در چنین نظامی که مصرف به عنوان یکی از شاخصه‏های قدرت است انتظار اسراف و تبذیر را نداشت؟! آیا در جایی که اسراف به عنوان انگیزه تولید قلمداد می‏گردد می‏توان با چنین پدیده‏ای به مبارزه برخواست؟!


در آیات و روایات بیشماری، این پدیده خطرناک اقتصادی مورد بررسی و تأمل قرار گرفته است و همگان را به احتراز از چنین امری دعوت می‏کند. حضرت امیر مؤمنان‏علیه السلام پس از آنکه مخاطبان خود را به رعایت صرفه‏جویی در نوشتن توصیه می‏فرمایند چنین می‏گویند:

1 ـ «...ایاکم و الاکثار فانّ اموال المسلمین لا تحتمل الاضرار»
از زیاده‏روی بپرهیزید چون اموال مسلمانان تحمل ضرر را ندارد.
بدون شک حاکمیت ایثار در جامعه اسلامی، مجالی برای اسراف و تبذیر نخواهد گذاشت. جامعه الهی، از افرادی تشکیل شده است که اهل قناعت و گذشت هستند. ایشان عزت خود را نه در تکاثر اموال بلکه در قناعت و ایثار می‏دانند. مسلماً سیادت جهانی، شایسته چنین افرادی است که نظام معاش خود را بر اصول کرامت انسانی بنیان نهاده‏اند. حضرت علی‏علیه السلام در جایی دیگر می‏فرمایند:

2 - ولا تسرفوا انّه لا یُحب المسرفین و لا تتبعوا خطوات الشیطان»
اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد. و تبعیت از شیطان نکنید. پیداست اسراف و اشاعه‏آن در زمین پیروی از شیطان است که با روح نظام ارزشی اسلام در جامعه سازگار نیست.

3 - خداوند متعال در وصف مسرفین می‏فرماید:
«الذین یفسدون فی الارض و لا یصلحون»
ایشان کسانی هستند که در زمین فساد می‏کنند و اهل اصلاح نیستند. با این وصف الگویی که از درون خود، اسراف و مسرف می‏پروراند نمی‏تواند انسانهایی را پرورش دهد که قرار است خلیفه الهی بر روی زمین باشند. اگر امام خمینی و مقام معظم رهبری در کلامها و پیامهای متعددی، جامعه و مسئولان آن را به خطر مسرفهای بی‏درد و حرام‏خوارانی متوجه می‏کنند که به ثروتهای بادآورده و نا مشروع خود متکی هستند باید همه را در این راستا جستجو کرد. اگر شاهد باشیم در کنار رفاه نسبی قشر مستضعف جامعه، چنین عناصر مترف و لجام گسیخته‏ای سر برآورده‏اند نباید خود را در تحقق عدالت اجتماعی در جامعه موفق بدانیم. تصاعد روز افزون ثروتهای نامشروع ایشان در دراز مدت، هم عرصه را بر دولتمردان جامعه اسلامی تنگ خواهد کرد و هم کوخهای دیگری را بر صاحبان خاک نشین آن ویران خواهد نمود. آنچه امروز در جوامع سرمایه‏داری بوضوح قابل لمس است وجود همین دولتهای کوچک اما نامریی در درون رژیم حاکم است که حتی تا عزل و نصب آرام رئیسان جمهور و حکام این کشورها نیز پیش می‏روند.

برای جامعه اسلامی که رهبران آن هم به ساده زیستی خو کرده‏اند و هم دیگران را به یاری فقرا می‏خوانند شایسته نیست که در درون خود طاغیانی را پرورش دهد که احساس استغناء و بی نیازی از ربّ الارباب می‏کنند. چه زیباست این هشدار قرآنی که: ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی انسان هر آینه به طغیان رو می‏آورد زمانی که خود را بی نیاز می‏بیند. اشاعه فرهنگ بی دردی، کم کاری و رخوت حتی در جامعه کفر آلود مادیّت نیز پذیرفتنی نیست تا چه رسد به جامعه الهی که اساس آن بر تلاش سازنده و البته در جهت قرب الی اللّه می‏باشد که به کار نیز بعنوان یک عبادت می‏نگرد.

و در روایتی از حضرت امیرعلیه السلام است که اقبح البذل السّرف
زشت‏ترین خرجها، اسراف است.
از این رو جامعه مسرف نمی‏تواند قانع باشد و جامعه‏ای که این چنین باشد عزیز نخواهد بود چون ثمرة القناعة العزّ ثمره قناعت، عزت است. امروزه اگر شاهد انفعال جوامع مسلمین در مقابل کفار هستیم علت را باید در هم‏آوایی و تشبّه به ماده‏گرایان مدرن دانست که تلذذگرایی و تنوع طلبی را همواره پیشه خود ساخته‏اند. جامعه اسلامی جامعه‏ای قانع اما مرفّه است و پر واضح است که تناقضی میان رفاه منطقی که با کرامت انسانی نیز سازگار باشد با قناعت و پرهیز از حرص و اسراف وجود ندارد. هر گام نزدیک شدن به اتراف و اسراف، یک گام دور شدن از قناعت و عزت است و چنین امری استحاله تدریجی جامعه را در نظم نوین جهانی که ملوث به کفر و طغیان است بدنبال خواهد داشت.

نباید از این نکته مهم غفلت کرد که اتخاذ هر یک از دو شیوه اسراف یا قناعت در جامعه، نوعی خاص از نظام اقتصادی را بدنبال می‏آورد که در یکی هرج و مرج معیشتی و طبقاتی شدن جامعه و ازدیاد فاصله بین فقیر و غنی را در پی خواهد داشت و در دیگری تعاون بر برّ و تقوی و مساوات و برابری و استفاده بهینه و روحانی از نعمات مادی خداوند را. تمامی این ثمرات را باید در کیفیت الگوی اقتصادی حاکم و به تعبیر بهتر در نوع نظام «تولید، توزیع و مصرف» خلاصه کرد.

پیروی از شیوه اجانب در کیفیت تولید یا توزیع یا مصرفِ امکانات و سرمایه‏های ملّی، به فراموشی سپردن تعالیم الهی خواهد بود که اقتصاد و میانه روی را در هر امری خصوصاً در نظام معیشتی مردم اکیداً سفارش کرده‏اند.
حضرت امیرعلیه السلام می‏فرمایند: ما عال من اقتصد.
کسی که در زندگی میانه‏روی را پیشه کند ورشکسته نمی‏شود.

حال با توجه به معضلات موجود اقتصادی )علیرغم پیشرفتهای چند سال اخیر( بنظر میرسد بازنگری اساسی در استراتژی حاکم بر برنامه‏های توسعه ضرورت مضاعفی داشته باشد. این مهم بر عهده نظام کارشناسی کشور است که البته با ساختار فرهنگی موجود آن که تهی از نرم افزار اسلامی برای طراحی الگو و برنامه است نمی‏توان انتظار تحولی جدی را در این زمینه داشت.
نظامی که در آن حرص است طبعاً محرومیت هم توسعه می‏یابد. به تعبیر بهتر فقر مرتباً تعریف جدیدی پیدا می‏کند. در این تعریف، تحریکاتی که از سوی عناصر اجرائی و سردمداران حکومت ایجاد می‏شود بگونه‏ای است که هر طبقه بصورت روزافزون حریصتر شده و فاصله هر یک از آحاد جامعه با آرزوهای ریز و درشت‏شان بیشتر می‏شود. این وضعیت منجر به تحرک مادی افراد برای رسیدن به آنچه در ذهن خود کمال می‏پندارند می‏گردد. لذا صحیح است که مکانیزم تسلط برانگیزش عمومی و توسعه آنرا در یک نظام مادی، تحریک روزافزون و القاء روحیه آزمندی در تک‏تک افراد جامعه بدانیم.

قطعاً این نوع تحریکات و القائات، نیازمند نوعی خاص از «ارتباط» است که امروزه طراحان و نظریه‏پردازان جوامع، به کمتر از سطح «اتوماسیون» برای انواع ارتباطات صنعتی، اطلاعاتی و... رضایت نمی‏دهند. از اینرو ایشان قائلند اگر بناست تحریص اجتماعی، اساس تحریک روانی مردم باشد باید بتوان در صورت ضرورت سریعاً مدل تحریص را تغییر داد و مردم را به انواع جدیدی از تلذذات ما دی مشغول کرد. آیا اگر مرکزی همچون رادیو و تلویزیون مجهز به کامپیوتر نباشد می‏تواند از یک تصویر )همچون وارد شدن توپ در یک دروازه( و از زاوایای گوناگون، تصاویری متفاوت ارائه دهد؟ اگر قرار بود همین عمل را بصورت مکانیکی و یا دستی انجام دهند قطعاً زمان و هزینه زیادی باید صرف می‏گردید تا همان تصاویر با کیفیتی پائین‏تر ارائه گردد بنابراین امروزه از کامپیوتر بعنوان یکی از مصادیق وسایل ارتباطی آنهم به شکل اتوماسیون می‏توان استفاده کرد و از این طریق در قوه واهمه افراد تصرف نمود.

امروزه در نظام پیچیده ارتباطی مادی، اساس کار بر توسعه ارتباطات اعم از یک شکل ساده ارتباطی تا انواع ارتباطاتی که در ترمینالهای اقتصادی، فرهنگی، خبری و سیاسی مطرح است قرار می‏گیرد. با این وصف سرعت ارتباط و توسعه مقیاس آن، ضرورت حیاتی پیدا می‏کند چون اصولاً این نوع توسعه همچون دارا بودن قدرت نظامی، نقش مهمی در توسعه اقتصادی و اجتماعی بازی می‏کند!
البته ما نیز قائل به ضرورت توسعه ارتباطات در یک جامعه اسلامی می‏باشیم اما اینکه کیفیت، مکانیزم و موضوعات این توسعه الزاماً به همان شیوه و در قالب همان موضوعاتی باشند که امروزه در تمدن مادی دنبال می‏شوند با کسانی که قائل به چنین نظریه‏ای هستند مخالفیم.

حال با توجه به مطالب پیشین می‏توان چنین گفت که طراحی الگوی عملی «تولید و توزیع و مصرف» باید منطبق بر دیدگاه ما نسبت به انسان و نیازهای او باشد. از اینرو نمی‏توان از سویی جایگاه او را تا مقام «خلافت الهی» ارتقاء و از دیگر سو با اتخاذ تدابیری نسنجیده او را تا حد یک مصرف‏کننده صرف تنزل داد. مسلماً عدم انطباق «الگو» با «مبنا» علاوه بر اینکه امری نامطلوب بشمار می‏رود اصولاً به لحاظ عملی نیز قابل تحقق نبوده و نتایج زیانبار خود را بر آحاد جامعه تحمیل خواهد نمود. چرا که اولاً توفیق الگوی نظام غیر در جامعه ما مبتنی بر پرورش انسان متناسب با آن اهداف است که چنین قدرتی را نمی‏توان در هیچ‏کس جز اولیاء معصوم الهی که محور تکوّن تاریخند یافت. لذا حتماً نمی‏توان جامعه‏ای شیعی مثل جامعه خود را آن چنانکه نظام مادیت، طالب آن است ساخت. و هیچ یک از الگوهای تجربه شده در نظامهای الحادی را به صورت موفق در اینجا پیاده کرد.

ثانیاً اگر هم چنین الگوهایی موفق باشند به هر میزان که به آن الگوها برای توسعه جامعه خود تمسک جسته و به شاخصه‏های بین‏المللی در امر توسعه نزدیکتر شویم به همان میزان در جوهره مادیت منحل گردیده، ایمان و فکر و رفتار افراد جامعه را به لوث پرستش دنیا آلوده کرده و از شاخصه‏های توسعه الهی دور شده‏ایم. طبیعی است در چنین حالتی آن نظامی که می‏خواهد دنیا را تحت تأثیر قرار دهد قطعاً نظام اسلامی ما نخواهد بود چرا که ناخواسته به صورت قمری از اقمار نظام الحادی در آمده است.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین