کد خبر: ۴۶۶۶۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:

رویکردی انتقادی به شورای عالی انقلاب فرهنگی

تجربه دو دهه‏‏ اخیر نشان داده است که برخی از اعضا وقت لازم را برای این شورا اختصاص نمی‏دهند و همین کم‏کاری و کم توجهی برخی از اعضا، از کارآیی شورا کاسته است. این نکته مورد انتقاد رهبر معظم انقلاب نیز قرار گرفته است و از این گلایه می‏کنند که چرا برخی از اعضا وقت کافی را برای شورا نمی‏گذارند و وقت اصلی‏شان را در جاهای دیگر می‏گذارند...
بولتن نيوز: شورای عالی انقلاب فرهنگی بالاترین و تأثیرگذارترین نهاد در عرصه سیاستگذاری فرهنگی و حتی علمی کشور است که متأسفانه آن طور که باید و شاید، در عرصه فرهنگ و آموزش، نقش‏آفرین نبوده است و سازمانها و نهادهای فرهنگی دیگر که باید سیاست‏های شورا را اجرا می کردند، عمدتاً توجه و اهتمام چندانی به تحقق سیاست‏های مصوب این شورا ندارند و مستقلاً به کارها و سیاست‏های خود می پردازند.

بررسی اجمالی عملکرد و نقش شورای عالی انقلاب فرهنگی در دو دهه اخیر نشان داده است که این نهاد، بیش از اینکه نهادی تأثیرگذار در عرصه فرهنگ و سیاستگذاری فرهنگی و علمی باشد، بیشتر تحت تأثیر سیاست‏های فکری و فرهنگی حاکم بر دولت‏ها بوده است و سیاستگذاری‏های بیرون از شورا، خود را بر این شورا تحمیل کرده است یا اینکه مجوزهای فعالیت خود را از شورا به دست آورده است یا اینکه آن را درگیر مصوبات و موضوعات فرعی و غیر اصلی است.[۱] لذا بررسی علل چنین اتفاقاتی و مشکلات این نهاد ضروری است و قبل از بررسی مشکلات این شورا به انتظاراتی که از این شورا می‎رود، اشاره‎ای کوتاه خواهیم داشت.


انتظارات از شورا

درباره انتظارات از شورا، نظرها متفاوت است. برخی معتقدند که نقش شورا بیشتر نقش نظریه‎پردازی است و لازمه آن هم رصد کردن چالش‏های فکری، معرفتی و فرهنگی کشور، جهان اسلام و حتی جهان بشریت است. برای نمونه دکتر افروغ که زمانی به عنوان رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس، عضو حقوقی این شورا بود. اما برخی انتظار کار اجرایی و عملیاتی دارند. یکی از صاحب‏نظران و اعضای سابق شورا در این باره می‏گوید: «شورا از جایگاه فکری خودش که بیشتر رصد کردن و نظریه‏پردازی و تبیین و ارائه راه‏حل‏های کلان فکری و معرفتی باشد، کاملاً فاصله گرفته و در مسیر روزمرگی قرار گرفته است. شورای عالی انقلاب فرهنگی یا باید وصل به یک عقبه فکری یا خودش اتاق فکر باشد.»[۲]

رصد فعالیت‏های دو دهه اخیر نشان داده است که شورای عالی بیشتر درگیر مباحث اجرایی ـ فرهنگی و علمی شده است تا سیاست‏گذاری‏های کلان و حتی هر چه به سالهای میانی دهه هشتاد نزدیک‏تر می‏شویم، نگاه‏ها روزمره‏تر و جزئی‏تر شده است، ولی خوشبختانه جهت‏گیری‏های شورا به سمت سیاست‏گذاری در حال تغییر است. در این زمینه، توجه به علل شکل‏گیری این نهاد و اهمیت فرهنگ به عنوان عامل بقا و گسترش انقلاب اسلامی ضروری است و ما هر چه به علل وجودی این شورا و اهمیت فرهنگ برای نظام تأمل کنیم، بهتر می‏توانیم در مورد وظایف بنیادی آن نظر بدهیم. چراکه شورای عالی انقلاب فرهنگی، فلسفه‏ای متناسب با جوهره انقلاب اسلامی و پیشینه فرهنگی این کشور و اسلام ناب داشته است و برای حفظ استقلال علمی و فرهنگی و دفاع در مقابل فرهنگ و امپریالیسم فرهنگی غربی شکل گرفته است.


انتظارات رهبر معظم انقلاب درباره شورا

۱ . ستاد مرکزی و اصلی یا ستاد عالی فرهنگی و علمی دستگاههای کشور

رهبر معظم انقلاب، آیت‌‏الله ‏خامنه‌‏ای در تاریخ ۷۵/۶/۱۴ با صدور پیامی ضمن تعیین ترکیب جدید اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی بر اهمیت جایگاه و وظایف خطیر آن نیز تأکید کردند شورای عالی انقلاب فرهنگی در جهاد ملی با بی‏سوادی و عقب ماندگی علمی و تبعیت فرهنگی، در حکم «ستاد مرکزی و اصلی» است…


۲ . اتاق فکر فرهنگی کشور

ایشان در مناسبتی دیگر بیان می‏کنند: «این مجموعه [شورای عالی انقلاب فرهنگی] در کشور بی‌بدیل است. در مدیریت راهبردی فرهنگی، ما به غیر از این مجموعه، هیچ مرکزی را در کشور نداریم. بخش‌های مختلف، چه دولت، چه مجلس، چه حتی مجمع تشخیص مصلحت، وظایفی دارند. اما، هیچکدام، وظیفه‌ای را که این شورا بر عهده دارد، بر عهده ندارند. اینجا را در واقع باید اتاق فرمان فرهنگی کشور یا ستاد عالی فرهنگی و علمی دستگاه‌های کشور ـ اعم از دستگاه‌های فرهنگی و سایر دستگاه‌ها ـ و مرکز مهندسی فرهنگی کشور به حساب آورد.» (۲۶/۹/۸۱)


۳ . قرارگاه مقدم فرماندهی

«[شما] اینجا [در] آن قرارگاه مقدم فرماندهی هستید، عقبه فکری شما در مراکز دانشگاهی و حوزه‌ای و دبیرخانه خودتان است که باید محور همه این مراکز باشد. خط مقدم‏تان هم عبارتست از دولت، مجلس و حتی مجمع تشخیص مصلحت و دستگاه قضایی و دیگر دستگاه‌هایی که در کشور هستند، اینها بازوان اجرایی شما هستند. این بازوان اجرایی فقط چهار وزارتخانه فرهنگی نیستند. مجلس ما برای عملی شدن آنچه اینجا به عنوان مهندسی انجام می‌گیرد، حتماً باید قانون بگذارند. مجمع تشخیص مصلحت هم در سیاستگذاری‌ها همین مهندسی کلان را در نظر داشته باشند.» (۸/۱۰/۸۳)


۴. قله تصمیم‏گیری برای مسائل فرهنگی کشور

«من از آغاز تاکنون، این شورا را در قله تصمیم‌گیری برای مسائل فرهنگی کشور می‌دانسته‌ام. آن قله تصمیم‌گیری فرهنگی به معنای نگاه کلان و مهندسی عمومی فرهنگ کشور است که شامل دانشگاه‌ و فرهنگ عمومی و مدرسه و نظام آموزشی و کتاب درسی و تربیت معلم و حتی صنعت و غیر ذلک می‌شود.» (۸/۱۰/۸۳) البته این همه انتظارات رهبری از شورای عالی انقلاب فرهنگی نیست و همین گزیده انتظارات خود مبین اهمیت فراوان شورا و انتظارات ایشان از این شوراست.


مشکلات اساسی شورای عالی انقلاب فرهنگی[۳]

در مورد مشکلات شورا نمی‏توان به صورت قطعی و یقینی روی یک عامل مشخصی دست گذاشت. یک سلسله مشکلات نظری و اجرایی باعث وضعیت فعلی این شوراء، عدم پویایی و نقش آفرینی جدی و موثر آن در فضای فرهنگی و علمی کشور شده است.


الف) مشکلات مبنایی یا رویکردی:

۱. غلبه نگاه کمیت‏گرا و تک بعدی و غفلت از نگاه جامع علوم انسانی و علوم اجتماعی

۲ . نگاه تزئینی برخی مسئولین به فرهنگ و بی‏توجهی به مسائل فرهنگی

۳. کم توجهی به نظریه‏پردازی و سیاستگذاری و توجه فراوان به مباحث اجرایی

یکی از اعضای سابق این شورا می‏گوید که «ضعف اصلی شورای عالی انقلاب فرهنگی، آن است که به فکر و نظریه پردازی بها نمی دهد. به رصد کردن چالش‏های فکری و معرفتی سه جهان (جهان بشر و جهان اسلام و جهان ایران) بها نمی دهد. نگاه کاملاً کمیت‎گرا و مکانیکی حاکم است و حتی بر مهندسی فرهنگی ـ که نظر انداختم باز ـ این نگاه کمیت‏گرایانه را شاهد بودم.[۴]


۴. روحیه محافظه‏کاری برخی اعضا و مسئولان شورا

روحیه محافظه‏کاری برخی اعضا و مسئولان دبیرخانه شورا از جمله مشکلات مبنایی شوراست که عملاً به حفظ وضع موجود، سکون و سکوت فضای فرهنگی و انفعالی عمل کردن کلیت شورا دامن می‏زند.


ب) مشکلات اجرایی

۱. ترکیب خود شورا؛ یک اشکال ساختاری و بنیادی

ترکیب شورا نشان داده است وقتی شخصیت‏های فکری با مسئولان کشوری در یک میز کنار هم بنشینند، غالباً آنچه که مسئولان اجرایی اراده کرده‎اند، محقق می‏شوند و طرح‎ها و برنامه‎های شخصیت‎های فکری چندان مورد توجه قرار نمی‎گیرد. لذا همن امر ممکن است باعث سرخوردگی و یأس و احساس عدم تأثیرگذاری شخصیت‏های فکری در این نوع شوراها می‏شود و بعد از مدتی، آنها کم‏کم به ماشین امضاء و تأیید برای سیاست‎های اجرایی مسئولان می‏شوند و مسئولان و مدیران اجرایی برای اینکه نظر آنها را جلب کنند و به گونه‏ای آنها در تصمیمات سهیم کنند، آنها را مسئول تحقیقات یا پروژه‏هایی می‎کنند که حتی این هم در عرصه عمل و اجرا، چندان مورد توجه و اهتمام و اجرا قرار نمی‏گیرد.


۲ . جایگاه قانونی شورا

جایگاه قانونی شورا هم یکی از مشکلات پیش روی شوراست. یکی از فعالان فرهنگی مرتبط با این شورا در تحلیل مشکلات و چالش‏هایی که شورای عالی انقلاب فرهنگی دارد، می‏گوید: «یکی از مشکلات اساسی که شورای عالی انقلاب فرهنگی با آن روبرو است، جایگاه این شورا در قانون است. به گونه‎ای که در قانون اساسی جایگاه تعریف شده‏ای برای شورای عالی انقلاب فرهنگی در ارتباط با نهادهای دیگر نظام وجود ندارد. لذا برخی از سلایقی که لحاظ مقاطع مختلف تاریخی در نحوه مواجهه با شورای عالی انقلاب فرهنگی می‏توانست اعمال شود، ظرفیت اعمالش کمتر می‏شد.

در حال حاضر بسته به این که مجلس یا دولت چه مقدار نسبت به رهبری و احکام رهبری همراهی و توجه داشته باشند، ظرفیت نفوذ شورا و اجرایی شدن احکام آن مشخص می‏شود. چرا که یک مسیر مشخص قانونی ایشان را موظف نمی‏کند. و اگر اراده‏ای برای همراهی با شورای عالی وجود نداشته باشد، عملاً مصوبات شورا به صورت مصوبات روی کاغذ باقی می‏ماند. لذا نکته اول این است که در بازبینی قانون اساسی که هر ده سال یکبار انجام می‏شود، یکی از مواردی که لازم است در آنجا راجع به آن اظهار نظر بشود، جایگاه شورای انقلاب فرهنگی است.»[۵]


۳ . ترکیب اعضای حقیقی و حقوقی و فقدان برخی صاحب‎نظران رشته‎ها و نمایندگان نهادها

در ترکیب فعلی شورا برخی از نهادها و همچنین صاحب‏نظران رشته‎های خاص حضور ندارند تا بتوانند از منظر خاص خود هم نظر بدهند و هم اینکه اجرایی شدن در سازمان خود پیگیری کنند و به تحقق سیاست‏های شورا اهتمام بورزند. برای نمونه حضور یک صاحب‏نظر رسانه (مستقل از رئیس صداوسیما)، کارشناس مسائل خانواده و جوان یا نماینده‏ای از حوزه علمیه قم و… خالی است. رئیس کمیسیون حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی معتقد است که در ترکیب روحانی این شورا، حوزه‏های علمیه را در شورای عالی انقلاب فرهنگی نمایندگی نمی‏کنند و این خلاء وجود دارد و پیشنهاد می‏دهد افرادی باشند تا حوزه‏های علمیه را از چند جهت نمایندگی کنند: اولاً آشنایی نزدیکی با نیازها و زمینه‏های درون حوزه داشته باشند. ثانیاً بتوانند ارتباط فعالی را بین حوزه علمیه و شورای عالی برقرار کنند تا نیازهایی که از حوزه‏های علمیه باید در سطح سیاستگذاری‏های کلان فرهنگی تأمین شود را دنبال کنند.[۶]


۴. ضعف دبیرخانه شورا در برقراری ارتباط و به کارگیری مراکز تحقیقاتی و پژوهشگاه‏ها

الآن یکی از مشکلاتی که در مورد شوراست، ضعف دبیرخانه شورا در برقراری ارتباط و به کارگیری از ظرفیت نخبگانی کشور و خود شورا و اعضای آن است. دبیرخانه شورا نتوانسته است از پتانسیل واقعی اعضای شورا و مراکز تحقیقاتی کشور استفاده کند و خودش با راه‏اندازی مرکز مطالعات راهبردی، گویا یک پژوهشکده‏ای مستقل شده است. لذا نه تنها از دیگر ظرفیت‏ها استفاده نکرد، بلکه خودش هم یک نهاد جدیدی را در این زمینه ایجاد کرد که مشخص نیست تا چه حد می‏تواند در کار او تأثیرگذار باشد و تا چه حد ظرفیت علمی چنین امری را دارد.

الآن ما بیش از ۵۰ پژوهشگاه و پژوهشکده و دانشگاه معتبر و بزرگ داریم. لذا کافی است رصد کنیم که شورای عالی انقلاب فرهنگی با کدامیک از آنها تعامل دارد؟ اگر سطح ارتباط و همکاری کشف شود، مشخص می‏شود که شورا چقدر از پتانسیل علمی مراکز تحقیقاتی کشور استفاده می‏کند و حتی می‏توان حدس زد که شورا با چه دانشگاه‎ها و پژوهشگاه‎هایی ارتباط دارد و از مراکزی بسیاری غافل است. از سویی دیگر اینکه بر فرض دانستن سطح ارتباط، کیفیت ارتباط و تعامل هم مهم است و اینکه واقعاً چه استفاده‎هایی از آنها می‎شود؟ برای تبیین سیاست‎های فرهنگی مناطق مختلف چقدر از مراکز پژوهشی و آموزشی شهرستان‎ها استفاده می‎شود؟ آیا سیاست‎های فرهنگی و هویتی منطقه‎ای بومی مورد توجه قرار می‎گیرد؟

 

پیشنهاداتی برای اصلاح و بهبود وضعیت فعلی

گذشته از نقد رویکردهای کلان شورا، نمی‏توان بیرون از گود و میدان فعالیت بود و بدون شناخت دقیق مشکلات آن، برای بهبود وضعیت فعلی آن نظر داد، امّا همه محققان در این شکی ندارند که باید متناسب با نیازهای روز و شرایط و چالش‏های پیش‏ روی جامعه و جهان، در شورا تغییراتی صورت بگیرد.


۱ . ضرورت ارزیابی و بررسی تحلیل وضعیت از اعضای شورا

به نظرم اولین کاری که باید صورت بگیرد، ارزیابی و تحلیل نظرات همه اعضای شورا طی این سه دهه است. هر کدام از اینها از مناظر، گرایش‏ها و سلایق مختلف سیاسی، فرهنگی و فکری بودند. اگر این نظرسنجی تحلیلی به درستی و جامعیت انجام شود، قطعاً پیشنهادات ارزشمندی ارائه خواهند داد. از آنجا که ممکن است اعضای شورا آن طور که باید از ظرفیت‎های شورا مطلع نباشند، باید ظرفیت‏های شورا از منظر بیرونی هم نگریست و از بدنه نخبگانی دیگر هم استفاده شود.


۲ . استفاده از تجربیات کشورهای دیگر

شاید هم بد نباشد با تجربیات دیگر کشورها در این زمینه آشنا شویم. البته منظورم این نیست در همه مسائل از آنها الگو بگیریم و کلاً شبیه آنها شویم، بلکه می‏توانیم از تجربیات و نهادسازی و سیاستگذاری‎های فرهنگی، آموزشی و علمی آنها استفاده کنیم. آشنایی با نهادها و ساختارهای مشابه در کشورهای دیگر، امکان شناسایی و بازخوانی ظرفیت‏های شورا را به ما می‏دهد.


۳. اجرایی کردن رهنمودها و تحقق انتظارات رهبری

به ضرس قاطع معتقدم که اگر انتظارات مقام معظم رهبری از این شورا به درستی فهم و تبیین و سپس عملیاتی شود، خیلی از مشکلات و وظایف شورا مرتفع می‏شود. رهبر معظم انقلاب به عنوان یک شخصیت و نظریه‎پرداز فرهنگی برجسته و به خاطر جایگاه و مسئولیتی که در مدیریت و تصمیم‏گیری کلان کشور دارد و با تجربه فعالیت‏های اجرایی و فرهنگی، مشکلات عرصه اجرا را نیز به درستی می‏شناسد و لذا توصیه‎هایی که نشدنی باشد، نمی‏دهند. متأسفانه باید گفت این شورا با این که منصوب به رهبری است امّا در عینیت بخشیدن و محقق کردن خواسته‎های رهبری، ضعیف است و عملکرد قابل دفاعی نداشته است. این عملکرد کار را به جایی کشاند که رهبر معظم انقلاب، صریحاً از عملکرد شورا و دبیرخانه آن در بی‏توجهی به طرح‎هایش انتقاد کرده است.


۴. استفاده بهینه از وضعیت موجود

اگر ما همین ظرفیت‏های موجود را بپذیریم و روی فرصت‏های مغفول یا جدید و برنامه‏های جدید بحث نکنیم، می‏بینیم حتی با وضعیت فعلی، هم دبیرخانه شورا عملکرد ضعیفی داشته است. شاید تعبیر عملکرد ضعیف به مذاق عده‏ای از جمله مسئولان دبیرخانه شورا، خوش نیاید و برایشان سنگین بیاید، امّا حداقل باید پذیرفت آن طور که انتظار می‎رفت، عملکرد قابل دفاعی نداشته است و بیشتر در حد گزارش به مسئولین نظام و مصوبات باقی مانده است و اجرایی نشده است. ضعف تا بدان حد بوده است که خود اعضای شورا، جزء منتقدین اصلی شورا هستند و اعتراضات و انتقادات خود را در رسانه‏ها علنی کردند.[۷] این امر حداقل بیانگر انتقاد از نحوه مدیریت و عملکرد دبیرخانه شوراست.


۵. تغییر نگاه کمیت‏گرا و مکانیکی و توجه به مسائل بنیادی و معرفتی

شورا باید نگاه کمیت‏گرا و مکانیکی (مهندسی) و قالبی خود را از مسائل و پدیده‏های فرهنگی و اجتماعی تغییر دهد و به مسایل بنیادی‏تر و لایه‏های معرفتی توجه بیشتری کند و ابعاد فرم‏زدایی و قالب‏شکنی را در برنامه‏های خویش به کار ببرد. به تعبیر یکی از اعضای سابق شورا، «به رغم اینکه مفاهیم (خلاقیت، فرم‎شکنی و آزادی اندیشه) در شورای عالی انقلاب فرهنگی ورود پیدا کرده‏اند روح و جوهر و محتوا و مبانی فلسفی و مولفه‏های نظری و ملزومات نظری آنها ورود پیدا نکرده است. هنوز ما اسیر یک سری قالب‏ها هستیم و با این شکل‏گرایی به مقصد نمی‏رسیم. کمیت‏گرایی، آفت نگاه محتوایی خلاق و آزاد اندیشانه به معرفت است و هنوز نتوانسته‏ایم از این تارهای عنکبوتی، خلاص شویم.[۸]


۶. تغییر رویکرد تدافعی و انفعالی به رویکرد تهاجمی؛ تغییر رویکرد تهدیدمحوری به فرصت‎محوری

نگاه تدافعی و واکنشی در شورا باید به نگاه تهاجمی، تبلیغی یا تبیینی در عرصه فرهنگ تبدیل شود و دیگر اینکه، رویکرد تهدیدمحوری در فضای فرهنگی و سیاسی به رویکرد فرصت‎محوری تغییر کند. چرا ما همیشه باید منتظر تهاجم فرهنگی غرب باشیم تا بتوانیم جوابگوی آنها باشیم. اصلاً گفتمان انقلاب اسلامی طرحی برای تهاجم فرهنگی و فکری به غرب سکولار است. لذا شورای عالی باید این رویکرد را در دستور کار خود قرار دهد و شجاعانه وارد طرح مسائل جدید و بین‏المللی بشود و نظرات خویش را در عرصه فکر و فرهنگ باید با صدای رسا بیان کند. ضمناً برای نهادینه کردن این تهاجم، طرح و برنامه داشته باشد و احساسی و عجولانه وارد عمل نشود. ضمن اینکه البته به وجوه معرفت‏شناسی و نرم‏افزاری فرهنگ و اندیشه غرب هم توجه کند و سامانه معرفت‏شناسی این تهاجم و تبلیغ فرهنگی را ساماندهی کند.


۷. انتخاب مدیران شایسته و جامع‏نگر برای نهادهای علمی و فرهنگی به عنوان اعضای حقوقی شورا


۸. تغییر در ترکیب شورا

تجربه دو دهه‏‏ اخیر نشان داده است که برخی از اعضا وقت لازم را برای این شورا اختصاص نمی‏دهند و همین کم‏کاری و کم توجهی برخی از اعضا، از کارآیی شورا کاسته است. این نکته مورد انتقاد رهبر معظم انقلاب نیز قرار گرفته است و از این گلایه می‏کنند که چرا برخی از اعضا وقت کافی را برای شورا نمی‏گذارند و وقت اصلی‏شان را در جاهای دیگر می‏گذارند. لذا باید مدیران و شخصیت‏های چند شغله و کم‏انگیزه از عضویت در شورا کنار زده شوند. چنین شورایی نیاز به افرادی متخصص، دلسوز و پرانگیزه دارد. افراد مسن و کم‏انگیزه که فرصت چندانی برای فکر و رصد مشکلات فرهنگی، فکری و اجتماعی کشور ندارند، نمی‏توانند در شورا تأثیرگذار باشند و برای کشور و جهان اسلام سیاستگذاری کنند.


۹. نظارت و تفحص از عملکرد وابسته به شورا

الآن شورای عالی مراکز وابسته زیادی دارد که عملکرد آنها نیز مورد سؤال و انتقاد است. متأسفانه مسأله‎ای که از آن غفلت می شود نظارت شورا بر نهادهای وابسته به این نهاد است. الآن نهادهایی چون جهاد دانشگاهی، فرهنگستان علوم، فرهنگستان هنر، فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، فرهنگستان علوم پزشکی، سازمان سمت و… از جمله زیرمجموعه‏های این شورا محسوب می‏شوند. یک سؤال جدی این است که تا به حال چقدر بر فعالیت‏های آنها نظارت صورت گرفته است؟ و چه آسیب‏شناسی‏هایی از این فرهنگستان‏ها شده است؟ برای مثال تا قبل از فتنه پس از انتخابات سال ۱۳۸۸، نگارنده هیچ انتقاد و نظارتی بر عملکرد فرهنگستان هنر که زیر نظر آقای مهندس میرحسین موسوی اداره می‏شد، ندیده است. چون نقدی نشده بود. نه تنها در این مورد، بلکه بر عملکرد دیگر فرهنگستان‏ها و نهادهای وابسته به این شورا، نظارتی نشده است. غیر از فرهنگستان زبان و ادب فارسی که آن هم اگر اهمیت زبان فارسی و تهاجم فرهنگی غرب نبود، به سرنوشت بقیه فرهنگستان‏ها دچار می‏شد. سازمان سمت (سازمان مطالعه و تدوین کتاب‏های علوم انسانی) نیز از مجموعه‎ نهادهای وابسته به شوراست که غیر از عملکرد مناسب سالهای اولیه انقلاب در زمینه انتشار کتابهای علوم انسانی ـ اسلامی، هم اکنون کارنامه چندان قابل دفاعی ندارد و کتاب‏های کنونی این انتشارات، بیشتر ترجمه‎ای است. لذا اگر قرار بود کتاب‏های علوم انسانی مورد نیاز کشور ما، ترجمه‏ای باشند از منابع غربی، چه لزومی داشت سازمان سمت شکل بگیرد. همین وظیفه را ناشران خصوصی دیگر مانند نشر نی، چشمه، روزنه، طرح نو، ققنوس و نیلوفر و… می‎توانستند انجام ‏دهند.


متأسفانه ما به علت اینکه مدیریت این مجموعه‏ها از افرادی موجه و باسابقه عهده‏دار بودند، از نظارت بر عملکردشان غافل شدیم. در حالی که غالب این نهادها از ضعف مدیریتی و اداری و عدم تحول و پویایی رنج می‏برند و هر فرد منصفی با بررسی خروجی‏ها و نوع فعالیت‏هایی که در آن نهادها صورت می‏گیرد، می‏تواند دریابد که آنها چه مسیری را می روند؟ آیا حرکت آنها متناسب با سرعت تحولات فرهنگی جهان امروز یا در راستای تعالی فرهنگ و علم جامعه اسلامی هست یا خیر؟

متأسفانه ما هنوز ظرفیت‏های این نهادهای وابسته به شورا و دیگر نهادهای متولی اعتلای فرهنگ انقلاب اسلامی را شناسایی نکردیم؛ سرعت تحولات فکری، فرهنگی و هنری جهان امروز را نادیده می‎گیریم و به حداقل‎ها قانع‏ایم. نه تنها در این زمینه، الآن شما مراکز تحقیقاتی حساس کشور را هم رصد کنید، اینها دچار این غفلت و عدم نظارت هستند. الآن واقعاً چه کسی بر علمکرد مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری یا مجمع تشخیص مصلحت نظام نظارت می‏کند. اینها به کدام سو دارند می‏روند و چه کار می‏کنند؟ تحقیقات اینها چه خلایی را در کشور جبران می‎کند؟ چه تحقیقات راهبردی برای پیشبرد برنامه‏های انقلاب انجام دادند. لازمه‎اش نظارت و ارزیابی یک تیم منصف و بی‏غرض است وگرنه تحقیق و تفحص‎های سیاسی و جناحی، مشکلی را حل نمی‎کند.

تجربه نشان داده است که ما غالباً با گماردن فردی خوب و موجه در رأس یک سازمان یا نهاد، فکر می‏کنیم همه کارها روبرو می‏شود و از آن سازمان و نهاد نظارت نمی‏کنیم، ولی می‏بینیم که اینگونه نیست. متأسفانه این اتفاق برای جامعه علمی، فرهنگی و مدیریتی کشور بسیار تکرار شده است. عدم نظارت در مورد هر مدیریت یا نهادی، منجر به کم کاری آن مجموعه‏ها و حتی انحراف آن افراد و مجموعه‏ها شده است.


۱۰ . بازخوانی مجدد وظایف اعضای شورا و فرصت‏ها و ظرفیت‎های آنها

وظایف و فرصت‏ها و ظرفیت‏های شورا برای غالب مدیران و اعضای آن روشن نیست و اینها خودشان دقیقاً نمی‏دانند که قرار است چه کار کنند. این سخن شاید بر اعضای سنگین بیاید ولی همین سردرگمی و عدم اطلاع دقیق و روشن از وظایف شورا در برنامه‏ها و سیاستگذاری‏ها و روال جاری شورا خودش را نشان داده است. به گونه‏ای که آنها به وظایف حداقلی خود که نصب یا عزل رئیس دانشگاه‏ها و مراکز آموزش عالی و تصویب چند مصوبه فرهنگی و هنری است، بسنده می‏کنند. در حالی که نباید این گونه باشد. بازخوانی سخن رهبر معظم انقلاب در این زمینه روشنگر وظایف است: «شورای عالی انقلاب فرهنگی در حقیقت ستاد مرکزی فرهنگ کشور است، اینجا برنامه‌ریزی و طراحی و آینده‌نگری و کلان‌نگری و اشراف بر مسائل فرهنگی لازم است.»[۹] لذا هر کسی که عضو شورا می‏شود، باید به درستی و جامع از ظرفیت‏ها و اهمیت و جایگاه این شورا آگاه باشد و حتی با برنامه وارد این شورا شود وگرنه مثل غالب اعضاء، تابع جریان و گفتمان اجرایی غالب در این شورا خواهد شد.


۱۱. نظارت بر سازمان و نهادهای فرهنگی کشور

شورای عالی انقلاب فرهنگی هم اکنون برای خودش، وظیفه‏ای در زمینه نظارت بر عملکرد نهادهای فرهنگی و علمی کشور قائل نیست و فکر می‏کند کارهای نهادهای دیگری مانند مجلس شورای اسلامی و سازمان بازرسی کشور است. لذا عملکرد این نهاد را در عرصه نظارت بسیار ضعیف می‎دانم و به همین جهت، بسیاری از دستگاهها و مسئولان فرهنگی به راحتی این شورا را دور می‎زنند و بدان پاسخگویی نیستند. البته ممکن است خود شورا به صورت مستقیم وارد عرصه نظارت در این زمینه نشود و حتی می‏تواند درخواست نظارت و بررسی عملکرد این مجموعه‏ها را به نهادهای مسئول را ـ با استفاده از کارشناسان خبره فرهنگی، علمی و آموزشی و… ـ بدهد.

ياسر عسگري/ نشريه «پگاه حوزه»





پاورقی‏ها:

1- در این زمینه مقالات تحلیلی و ارزشمند دکتر سعید زیباکلام در نشریه «برداشت اول» (شماره ۶ و ۷، سال ۱۳۸۷) و نشریه «سوره» (شماره ۱۹ سال ۱۳۸۴) به بررسی مقایسه‏ای شورا و نهاد مشابه آن در آمریکا می‏پردازد.

2-  دکتر عماد افروغ، محتواگرایی و تولید علم، ص ۱۸۶٫

3-  در این زمینه جنبش عدالتخواه دانشجویی بیانیه‏ای تحلیلی انتقادی درباره عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی منتشر کرده است که در جای خود قابل تأمل است ولی نگارنده سعی کرده است از منظری دیگر، به برررسی عملکرد این شورا بپردازد.

4-  افروغ، همان، ص ۱۸۸٫

5- دکتر حمید پارسانیا، نشریه رواق (مدرسه معصومیه قم)، شماره ۷، ۱۳۸۸٫ وی هم اکنون رئیس کمیسیون حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی است.

6- همان

7- دو نمونه از آن، انتقادات استاد حسن رحیم‎پور ازغدی و دکتر احمد احمدی هستند.

8- افروغ، همان، ص۱۹۰٫

9- سخنرانی در تاریخ ۲۳/۱۰/۸۲

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
همشهری
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۴۵ - ۱۳۹۶/۰۳/۱۲
0
0
سلام
یک خانه تکانی حدی باید رخ دهد
این اعضا بدنبال فرهنگ عهد صفوبه اند
تخصص لازم هم تجمیع نشده
دامپزشکی کحا فرهنک پویا ودرحال تغیر روز حهانی کحا؟
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین