کد خبر: ۴۶۵۸۳۷
تاریخ انتشار:
نگاهي به حاشيه و متن ماجراي نيمروز در اكران نوروزي

الگويي براي سينماي جدي و البته عامه‌پسند

ماجراي نيمروز جزو فيلم‌هاي اكران نوروز است و تا به حال از فروش نسبتاً خوبي برخوردار بوده است.
گروه سینما و تلویزیون: ماجراي نيمروز جزو فيلم‌هاي اكران نوروز است و تا به حال از فروش نسبتاً خوبي برخوردار بوده است. البته تبليغات ضعيف و ضعف مديريت حوزه هنري در اختصاص سالن به ماجراي نيمروز در كنار نمايش باعث شده اين فيلم با وجود دريافت سيمرغ بهترين فيلم از نگاه تماشاگران در جشنواره فجر نتواند در رقابت با آثار كميكي مثل «گشت 2» و «خوب، بد،جلف» از فروشي موازي برخوردار شود، هر چند فروش ميلياردي فيلم تا همين حالا هم به طور نسبي قابل قبول محسوب مي‌شود. 

الگويي براي سينماي جدي و البته عامه‌پسند

به گزارش بولتن نیوز، البته سينماي ايران امسال در اكران نوروزي برخلاف سال گذشته به طور كامل با ممنوعيت تبليغات در شبكه‌هاي ماهواره‌اي مواجه بود و همين مسئله نيز باعث افت نسبي فروش در اكران نوروزي 96 شد. 
  
پوستر و تيزر ضد تماشاگر عام
ماجراي نيمروز در تيزر تبليغاتي و پوستر فيلم ضعف‌هاي زيادي داشت كه قابليت جذب مخاطب عام در حدي كه لايقش بود را از دست داد. در همه جاي دنيا پوستر فيلم به عنوان پيشاني ارتباطي فيلم با مخاطب، پر رنگ و لعاب و جذاب طراحي مي‌شود و اين مسئله در طراحي پوستر اصلي و نهايي ماجراي نيمروز كه در تبليغات شهري نيز به چشم مي‌خورد نه تنها رعايت نشده بود بلكه به شدت مخاطبي را كه به‌طور طبيعي مطالبه‌گر سرگرمي از سينماست پس مي‌زد و عجيب است كه كارگرداني چون مهدويان كه به عنوان يك تكنسين در سينما شناخته مي‌شود و در آثارش ظرافت‌ها و ريزه‌كاري‌هاي بسياري به چشم مي‌خورد به چنين پوستري تن داده است. سينما هنري عامه‌پسند است و ماجراي نيمروز هم تا حد مقبولي اين عامه‌پسندي را در فضاسازي و روايت اكشن‌وار و كاراكترهاي جذاب رعايت كرده است اما فيلم در تبليغات و لوازمي كه علي‌القاعده بايد مردم را جذب كند، دچار سهل‌انگاري شده و از اين مسئله به شدت ضربه خورده است.
 
عوامل فيلم ظاهراً از اين نكته كه تماشاگر عام با تماشاگر خاص جشنواره تفاوت دارد و اغلب مخاطبان اساسا نمي‌دانند كارگردان ماجراي نيمروز كيست و در جشنواره چقدر جايزه گرفته  غفلت کرده‌اند و در انتظار استقبال مشابه همان چيزي كه در جشنواره اتفاق افتاد، بوده‌اند. براي همين در حوزه تبليغات برخلاف ساخت فيلم دچار نوعي غيرحرفه‌اي‌گري شده‌اند.
تيزر تلويزيوني فيلم به جاي اينكه مبتني بر پلان‌هاي اكشن و جذاب فيلم باشد روي بعدي كار كرده كه مربوط به مخاطب خاص است، اينكه يك فيلم در جشنواره فجر چند جايزه گرفته بي‌شك براي مخاطب عام آنقدر كه عوامل فيلم انگاشته‌اند، داراي اهميت نيست. 
  
بازي‌هايي كه بالاتر از تراز سينماي ايران هستند
ماجراي نيمروز قابليت‌ها و نقاط قوت زيادي دارد كه كم و بيش به آن اشاره شده است اما در اين مقال به بخش بازيگري فيلم مي‌پردازيم. درباره بازي‌ها در ماجراي نيمروز نمي‌توان ننوشت؛ بازي‌هايي كه اغلب در اوج هستند و هر كدام ديگري را تكميل مي‌كنند، بازي‌هايي كه در مركز ثقل آنها هادي حجازي‌فر قرار دارد. ماجراي نيمروز نشان داد كه بازي خيره‌كننده و البته بدون ديالوگ هادي حجازي‌فر در فيلم ايستاده در غبار تصادفي نبوده است.
 حجازي‌فر در ماجراي نيمروز خيره‌كننده و استثنايي ظاهر شده و كاملاً در سينماي ايران بديع و تازه جلوه كرده است و از قالب كليشه‌هاي مرسوم كاراكترهاي مشابه به طور كامل خود را رها كرده است. در واقع او تراز و استاندارد بازي در چنين نقش‌هايي در سينماي ايران را تا حد زيادي ارتقا بخشيده است. 
  
نوت‌هايي كه عالي چيده شده‌اند
در ماجراي نيمروز هرچند حجازيفر در مركز ثقل قرار دارد ولي تنها او نيست كه مي‌درخشد. او كاراكتر كمال را به كمال رسانده و ديگر نقش‌ها مكمل نقش‌آفريني او هستند. خوب از كار درآمدن بازي‌هاي ديگر نشان مي‌دهد كه خوب بودن حجازيفر در فيلم‌هاي مهدويان را نمي‌توان تنها منحصر به شخص حجازيفر دانست چراكه بازي‌ها اغلب عالي از كار درآمده‌اند. انتخاب دو بازيگري كه بيشتر با بازي در نقش‌هاي كميك شناخته مي‌شوند براي كاري تا اين حد جدي مي‌تواند يك ريسك محسوب شود.
 
جالب است كه بار لحن طنازانه فيلم به جاي بازيگراني كه سابقه بازي در نقش‌هاي طنز دارند بر دوش هادي حجازيفري افتاده كه به طور طبيعي و با توجه به جنس كاراكتر او در فيلم انتظاري از طنازي اين كاراكتر نمي‌رود و در مقابل احمد مهرانفر و جواد عزتي، بازيگراني كه پيش از اين در نقش‌هاي طنز جا افتاده‌اند جدي‌ترين نقش‌هاي فيلم را بر عهده دارند و به‌گونه‌اي خوب بازي مي‌كنند كه مخاطب خيلي زود بازي آنها در كارهاي طنز را از ياد مي‌برد و كاراكتر جدي آنها را قبول مي‌كند. 
  
اثري خلاف مسير سينماي ايران
سينماي ايران به واسطه غلبه نوعي گرايش روشنفكرانه طي يكي دو دهه اخير بيشتر ميل به آه و ناله و غم و فلاكت دارد و اساساً سال‌هاست كه در سينماي ايران قهرمان ساختن و اميدواري دادن به مخاطب گناهي بزرگ و رويكردي خلاف جهت آب محسوب مي‌شود. البته ضعف مفرط طيف زيادي از آثاري كه قصد قهرمان‌سازي داشته‌اند هم مزيد بر علت شده تا اساساً سينماي ايران اعتماد به نفس اينكه بخواهد در وادي اين جنس از سينما گام بردارد را از دست بدهد. 
وقتي مي‌تواني با ملغمه‌اي از نمايش فقر و فلاكت و بدبختي فيلمي بسازي كه هم اينجا تحويلت بگيرند و هم آنجا چرا زحمت داستان گفتن و قهرمان ساختن به خودت بدهي... سينما حداقل در ايران قرار نيست سرگرم كند و روشنفكران ايراني تعريفي تازه و ايراني شده و البته فاجعه بار از سينما ارائه داده‌اند. اصلاً چرا بايد مردم را اميدوار كرد و آنها را ياد خوشي‌ها انداخت، مگر غمباد كردن آن هم روي صندلي سينما با پرداخت پول از جيب مبارك مخاطبان چيز بدي است. تازه خودش يك جور مبارزه مدني محسوب مي‌شود و كلي هم كلاس دارد. اين تفكر غالب در سينماي ايران است و ماجراي نيمروز تا حد زيادي اين كليشه رايج را خدشه‌دار كرده است. فيلم هم قهرمان دارد، هم قصه، هم شخصيت پردازي، هم فضاسازي و هم داستان پليسي، معمايي‌اش را روان و بدون لكنت و البته اكشن‌وار تعريف مي‌كند و همه اينها باعث شده در سينماي بي‌حال و حوصله سر بر و نخوت زده ايران چندگام به جلو محسوب شده و تكان‌هايي به كليت سينماي ايران بدهد كه احتمالاً يك دهه بعد صدايش در مي‌آيد. 
منبع: روزنامه جوان

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین