کد خبر: ۴۶۰۱۲۱
تاریخ انتشار:
حداقل یک آیه در روز/ 22 اسفند 95/

اولین دستور اسلام، یک دستور فرهنگی است

تنها راهی که برای توجه به خدا داریم، خواندن او به اسمش است تا از این اسم، به مسمی توجه شود؛ چرا که حقیقت خداوند برتر از هر درک، و منزه (صافات/159) و برتر از هر توصیفی است (الله اکبر، یعنی الله اکبر مِن أن یوصَف: خدا بزرگتر از آن است که در وصف آید ...
و خداوند مانع به نتیجه رسیدن اعمال کافران شدگروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.

به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 22 اسفند به آیه 1 سوره علق پرداخته شده و در آن آمده است:
 
 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏؛ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذي خَلَقَ
سوره علق (96) آیه 1

ترجمه
به نام خداوند گسترده‌مهر مهرورز، بخوان به نام پروردگارت که آفرید؛

نکات ترجمه ای
«اقْرَأْ»
از ماده «قرء» است که از نظر اغلب اهل لغت، معنایش تقریبا معادل با ماده «قری» می‌باشد، که دلالت بر «جمع و اجتماع» می‌کند، چنانکه کلمه «قریة» به معنای محلی است که عده‌ای از انسانها در آن جمع شده باشند (معجم المقاييس اللغة، ج‏5، ص78-79) و به «ایام حیض» زنان هم «قُرء» گفته می‌شود به خاطر اینکه خون در رحم آنها جمع می‌شود؛  و «قرائت» هم نوعی جمع کردن است از این جهت که عبارت است از اینکه حروف و کلمات را همراه با هم ادا کردن، لذا به عمل کسی که فقط یک حرف را ادا کند، «قرائت» نمی گویند؛ و «قرآن» هم مصدر از همین ماده است، یا از این جهت که همه آن در یکجا [مثلا در لوح محفوظ] جمع شده است و یا از این جهت که جامع و مشتمل بر همه حقایق است (مفردات ألفاظ القرآن، ص668) و چه‌بسا از همین جهت «قرائت» باشد، یعنی چون کتابی است که بر قرائت آن بسیار تاکید شده است: «فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن‏» (مزمل/20).
البته بین «قرائت» و «تلاوت» این تفاوت هست که در مورد یک کلمه هم تعبیر «قرائت» و «خواندن» به کار می‌رود، اما در مورد تلاوت، چون پیاپی بودن شرط است، حتما باید دو کلمه یا بیشتر در کار باشد (مثلا می‌گویند اسم فلانی را بخوان، اما نمی‌گویند اسم فلانی را تلاوت کن» (الفروق في اللغة، ص18)؛ و همچنین تفاوت «قرآن» با «فرقان» - با اینکه هر دو از اسمهای این کتاب آسمانی‌اند – در این است که «قرآن» ناظر به جمع بودن مطالب در کنار هم است؛ اما «فرقان» ناظر به اینکه بین حق و باطل جدایی می‌افکند. (الفروق في اللغة، ص49)
لازم به ذکر است برخی از اهل لغت، بین معنای «قرء» با «قری» و «قرو» تفاوت گذاشته، بر این باورند که اگرچه «قری» به معنای «جمع کردن و اجتماع» می‌باشد و «قریة» هم از همین ماده است؛ اما دو ماده دیگر با آن متفاوتند؛ و معنای اصلی ماده «قرء» همان معنای «قرائت» (فهم و ضبط معانی مکتوب با چشم) می‌باشد؛ و سعی کرده‌اند که معانی ای همچون «قُرء» (ایام حیض) را نیز به این معنا برگردانند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏9، ص253) .
«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ»
اینکه حرف «بـ» چه جایگاهی دارد و «باسم ربک» متعلق به چیست، چند دیدگاه مطرح شده است:
الف. حرف «بـ» باء زائده (برای تاکید در کلام) است (اعراب القرآن الکریم، ج3، ص457) و درواقع، «اسم ربک» در جایگاه مفعول می‌باشد؛ و منظور آیه این است که «بخوان اسم پروردگارت را» یعنی خدا را اسمهای مقدسش خطاب قرار بده (مجمع‌البیان، ج10، ص780) ویا اینکه «بسم‌الله الرحمن الرحیم» را بخوان (المیزان، ج20، ص323)
ب. «باسم ربک» در جایگاه «حال» است (الکشاف، ج4، ص775)؛ یعنی متعلق به یک مطلب مُقدَّر است مانند «مفتتحاً یا مبتدئاً» که آن مطلب «حال» برای «اقرأ» بوده است، یعنی: بخوان در حالی که شروع می‌کنی با اسم پروردگارت (یعنی در حالی که با بسم الله ... شروع می‌کنی، این آیات نازل شده قرآن را بخوان) (المیزان، ج20، ص323) یا به تعبیر دیگر: بسم الله بگو و سپس آیات را بخوان. (الکشاف، ج4، ص775)
ج. حرف «بـ»، باء ملابسه است، یعنی بخوان همراه با اسم پروردگارت (یعنی همراه با بسم الله ... این آیات را بخوان) (المیزان، ج20، ص323)
 
 
شأن نزول و حدیث
روایات متعدد از طریق شیعه و سنی، همگی اتفاق نظر دارند که این اولین سوره‌ای است که در نزول تدریجی قرآن، بر پیامبر اکرم ص نازل شد.  در این زمینه به روایتی از امام هادی ع بسنده می‌کنیم:
1) امام هادی ع بعد از توضیحاتی درباره رفت و آمدهای حضرت پیامبر ص به غار حرا می‌فرمایند:
پس هنگامی که چهل سالش تمام شد، خداوند عز و جل به قلب او نگاهی انداخت و آن را برترین و جلیل‌ترین و مطیع‌ترین و خاشع‌ترین و خاضع‌ترینِ قلوب یافت، پس به درهای آسمان اجازه داد که گشوده شوند در حالی که حضرت محمد ص بدانها می‌نگریست؛ و به فرشتگان اجازه داد که نازل شوند، در حالی که حضرت محمد ص بدانها می‌نگریست؛ و به رحمت [خاصه خود] دستور داد که از ساق عرش تا سر حضرت محمد ص نازل شود و او را در برگیرد؛ و به جبرئیلِ روح‌الامین، که گردنبندی از نور دارد و طاووس فرشتگان است، نگاهی افکند و او به نزد حضرت محمد ص فروآمد، بازوهایش را گرفت و تکانش داد و به او گفت: محمد! بخوان!
گفت: چه بخوانم؟
گفت: «بخوان به نام پروردگارت که آفرید؛ انسان را از «علق» آفرید» – تا این آیه که- «بدو آموخت آنچه را نمی‌دانست.» (علق/1-5) سپس آنچه را خداوند عز و جل به او وحی کرده بود، به پیامبر ص وحی کرد، سپس او به جایگاه عالی خود برگشت و حضرت محمد ص از کوه پایین آمد در حالی که عظمت جلال الهی او را در برگرفته، و از بزرگی آنچه بر او وارد شده بود، تب و لرز کرده بود...
التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص156-158

2) امیرالمومنین ع در فرازی از خطبه «قاصعه» می‌فرمایند:...و چنین بود که من هر سال در حراء همراه پیامبر ص بودم؛ او تنها مرا می‌دیدی و کس دیگری را نمی‌دید؛ و آن زمان جز یک خانه واحد در اسلام نبود که در آن رسول خدا ص بود و خدیجه، و من سومین آنها بودم، نور وحی و رسالت را می‌دیدم و بوی نبوت را استشمام می‌کردم؛ و هنگامی که وحی بر او ص نازل شد، صدای ناله شیطان را شنیدم و گفتم: با رسول الله! این ناله چیست؟
فرمود: این شیطان است که از عبادتش ناامید شد؛ همانا تو آنچه می‌شنوم، می‌شنوی؛ و آنچه می‌بینم، می‌بینی، جز اینکه تو پیامبر ص نیستی، بلکه وزیر هستی وقطعا که تو بر خیر و خوبی‌ می‌باشی.
نهج‌البلاغه، خطبه192
 
3) از امام صادق ع روایت شده است: کسی که در روز یا شبش [سوره] «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ...» را بخواند و در آن روز یا شب بمیرد، شهید از دنیا رفته است و خداوند او را شهید برمی‌انگیزاند و به عنوان شهید زنده می‌کند و همانند کسی است که در راه خدا و همراه رسول خدا با شمشیرش جهاد کرده است.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص124

4) از امام باقر ع [ در تاویل یکی از باطن‌های این آیه] روایت شده است: جبرئیل بر حضرت محمد ص نازل شد و گفت: محمد! بخوان!
گفت: چه بخوانم؟
گفت: «بخوان به نام پروردگارت که آفرید» یعنی آفرید نور قدیم تو را قبل از هر چیزی؛ «انسان را از علق آفرید» یعنی تو را از نطفه‌ای آفرید و [حضرت] علی ع را از تو منشق و جدا کرد، «بخوان در حالی که پروردگارت کریم‌ترین است؛ کسی که با قلم آموخت» یعنی به علی بن ابی طالب آموخت «به آن انسان آنچه را نمی دانست آموخت» یعنی به [حضرت] علی ع آنچه قبل از آن نمی‌دانست، آموخت.
تفسير القمي، ج‏2، ص430

5) از امام صادق ع روایت شده است: از رسول خدا ص درباره اسم اعظم سوال شد؛ فرمود: هر اسمی از اسماء الله، اعظم است؛ تو قلبت را از هر آنچه ما سوای اوست، فارغ کن و او را با هر اسمی که می‌خواهی بخوان، چرا که خداوند در حقیقت، اسمی و نه اسم دیگر، نیست، بلکه او خداوند واحد قهار است.
مصباح الشريعة، ص133

تدبر
1️⃣ اولین آیه‌ای که بر پیامبر اسلام ص نازل شده،‌ دعوت به «خواندن» است؛ آن هم خواندن به اسم پروردگاری که همه چیز را او آفریده است.
اگر جایگاه زبان و خواندن در هویت انسان – به عنوان شاید مهمترین عامل تمایز انسان از سایر موجودات – را درک کرده باشیم و اگر جایگاه توحید و بویژه اهمیتِ منحصر دانستنِ ربوبیت (چه ربوبیت تکوینی و تدبیر عالم؛ و چه ربوبیت تشریعی و برنامه‌ریزی برای زندگی) در «خالق» (یعنی اینکه فقط خدا را تدبیرکننده و قانون‌گذار زندگی خود بدانیم)، بر ما معلوم شده باشد. آنگاه درمی‌یابیم که چه‌بسا همه پیام دین در همین یک آیه خلاصه شده باشد.

2️⃣  «ربِ» تو (آنکه تو را تدبیر می‌کند و برایت قانون می‌گذارد) همان «خالق» است.
نکته تخصصی دین‌شناسی
در قرآن کریم، وجود «خدا» امری بدیهی دانسته شده که اغلب مشرکان و کافران هم در اصل وجود او تردید نداشته‌اند (مثلا عنکبوت/61-63) و حتی طبق برخی از احادیث، بسیاری از کسانی که رسماً خود را «طبیعت‌گرا» و «منکر خدا» می‌دانسته‌اند،‌ اختلافشان در حد یک دعوای لفظی بوده است: همه آنچه ما درباره «خدا» می‌گوییم (که همه عالم به او وابسته است و او به چیزی وابسته نیست و ...) آنها در مورد «طبیعت» معتقد بوده‌اند؛ در واقع، به جای نام «خدا»، کلمه «طبیعت» را گذاشته بودند.
در حقیقت، مهمترین نزاع کافران و مشرکان با موحدان و انبیاء، نه درباره «وجود» خدا، بلکه بر سر قبول یا رد «ربوبیت» خداوند بوده است. آنها این گونه می‌پنداشتند که خدا جهان را آفریده، اما یا کار جهان (تدبیر عالم، ربوبیت تکوینی) را به دیگران واگذار کرده است؛ ویا اگر تدبیر تکوینی عالم را هم عهده‌دار باشد، با قانون‌گذاری و برنامه‌ریزیِ زندگی انسان (ربوبیت تشریعی)‌ کاری ندارد؛ و این شاید مهمترین معضل اعتقادی انسانها از قدیم بوده است:
در دوران‌ قدیم، این ربوبیت تشریعی را فرعون‌ها و کاهنان و قارون‌ها و هامان‌ها مدعی می‌شدند، تا جایی که فرعون بانگ «أنا ربکم اعلی» (نازعات/24) سر می‌دهد (دقت کنید: نگفت: «أنا الهکم الاعلی: من خدای برتر شمایم»؛ بلکه گفت: «من رب و مدبر و تدبیرکننده برترِ شمایم»)؛
 و امروزه هم صاحبان زر و زور و تزویر (سرمایه و قدرت و رسانه) با تکیه بر علوم انسانی و اجتماعی‌ای که جایی برای خدا در زندگی انسان قبول ندارد، همین ادعای «انا ربکم الاعلی» سر می‌دهند.
من درباره جهان مسیحی قضاوت نمی‌کنم، اما آنچه بسیار جای شگفتی دارد وجود پاره‌ای از مدعیان «روشنفکری دینی» در میان مسلمانان است که به #سکولار بودن خود افتخار می‌کنند؛ می‌گویند ما خدا را و حتی عبادت شخصی خدا را قبول داریم؛ اما ربوبیت خدا و حضور دین (سخن و خواست خدا) در عرصه برنامه‌ریزی اجتماعی را قبول نداریم؛ در حالی که هم اولین جمله‌ای که اسلام با آن شروع شد، این بود که «خواندن» (و به تَبَعِ آن، سخن گفتن و موضع‌گیری کردن و ...) ‌به نام آن ربِ تدبیر‌کننده‌ (ربوبیت تکوینی) و برنامه‌ریز (= ربوبیت تشریعی) ای باشد که خالق همه چیز است و هم آخرین سخنی که خبر از کامل شدن دین داده شد (مائده/3)، تاکید چندباره بر نصب امیرالمومنین ع به جانشینی پیامبر ص بود، یعنی تاکید بر تداوم همیشگیِ نقش‌آفرینی قرآن ناطق در عرصه اجتماع.

3️⃣ چرا نفرمود «پروردگارت را بخوان»، و فرمود «اسم پروردگارت را بخوان»؟
الف. بزرگداشتِ اسم، بزرگداشتِ مسمی (کسی که اسم بر او نهاده شده) است؛ و انسانی به «اسمِ» کسی احترام می‌گذارد، که به عظمت و احترام آنکه این اسم اوست پی برده و نسبت به او معرفت پیدا کرده باشد. (مجمع‌البیان، ج10، ص780)
ب. مقصود از این تعبیر، شروع کردن هر کار با «خواندن» (= گفتن) «بسم الله ...» است. (المیزان، ج20، ص323)
 ج. تنها راهی که برای توجه به خدا داریم، خواندن او به اسمش است تا از این اسم، به مسمی توجه شود؛ چرا که حقیقت خداوند برتر از هر درک، و منزه (صافات/159) و برتر از هر توصیفی است (الله اکبر، یعنی الله اکبر مِن أن یوصَف: خدا بزرگتر از آن است که در وصف آید؛ کافی، ج1، ص118).  به قول سعدی شیرین‌سخن:
ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم
وز هر چه گفته‌اند و شنیدیم و خوانده‌ایم
مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر
ما همچنان در اوّل وصف تو مانده‌ایم

4️⃣ بخوان به نام پروردگارت که آفرید؛ چه چیزی را بخوانم؟ قرآن را. (المیزان، ج20، ص323)
آیا فقط قرآن؟
اگرچه این خطاب به پیامبر ص در آن لحظه عظیم تاریخی، ناظر به خواندن قرآن و دریافت وحی الهی بود، اما اگر مخاطب آیات قرآن کریم، همه زمانها و همه انسانهاست؛ دلیلی نداریم که این آیه را فقط به آن موقعیت محدود کنیم.
پس، می‌توان از این آیه نتیجه گرفت: هر خواندنی را با بسم الله شروع کنیم و بدین ترتیب، این آیه پشتوانه آن حدیث نبوی می‌شود که «كُلُّ أَمْرٍ ذِي بَالٍ لَمْ يُذْكَرْ «بِسْمِ اللَّهِ» فِيهِ فَهُوَ أَبْتَر: هر کار مهمی که در آن از بسم الله خبری نباشد، ابتر می‌ماند» (تفسیر منسوب به امام حسن عسکری، ص25)

5️⃣ ‌اولین دستور اسلام، یک دستور فرهنگی است. (تفسیر نور، ج10، ص534)

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین