حاشیههای دیدار رهبر فرزانه انقلاب با مردم استان فارس
مردم شیراز روز گذشته با رهبر و مولای خود دیدار کردند. یکی از جوانان استان فارس میگوید: ما با دیدن آقا جان گرفتیم. تمام اهالی استان فارس جان تازهای گرفتند.
از
تقاطع جمهوری - فلسطین به راحتی میتوان تجمع اتوبوسهای پارک شده کنار
خیابان را دید. امروز روز مقدس و به یاد ماندنی برای اهالی فارس است. مردم
این استان با هر وسیله که توانسته اند، خود را برای دیدار با رهبر حکیم
انقلاب اسلامی به تهران رساندهاند.
«سفیران شهدای فارس»، این
عنوانی است که مردم شیراز برای دیدار خود انتخاب کردهاند. تقریبا همه خود
را به بیت رسانده و سخنرانی رهبر فرزانه انقلاب آغاز شده است.
ساعت
11 را نشان میهد و درهای ورودی بسته شده و پاسداران کسی را راه نمیدهند و
اصرار برخی جا ماندگان از دیدار نیز جواب نمیدهد. ناگزیر در پشت در
میمانیم. تعدادی از جوانان چفیه و عکس آقا به دست، از بیت خارج میشوند.
محمدرضا ساکن شیراز است و به دلیل ازدحام زیاد جمعیت نفسش گرفته و خود را
به بیرون رسانده است. وقتی میخواهد از حس خود در دیدار با رهبری بگوید،
هیجانی می شود؛ " برای اولین بار بود که ایشان را می دیدم، حس وصف ناشدنی
دارم، در این سفر ولایت و رهبرم را بیشتر شناختم."
در میان دیدار
کنندگان تعدادی از خانمها نیز دیده میشوند. برخی کودکان خود را همراه
آوردهاند و شاید نمیخواهند که حتی کودک آنها توفیق دیدار یار را از دست
بدهد. مردم استان فارس برای دیدار خود با رهبری شعری آماده کرده اند که هم
عطر و بوی شهرشان را دارد و هم دردل آنها با آقاست. این شعر قبل از ورود در
بین مردم تقسیم شده است.
ما منتظر منتقم خون خداییم
تا روز ظهورش همگی با شهداییم
از شاهچراغ آمدهایم محضر رهبر
ای خامنهای ما همه سرباز شماییم
مردم
فارس امروز سفیر و پیامآور شهدا هستند برای رهبرشان. هر کدام از حاضرین
عکس شهیدی از خیل 14 هزار و 600 شهید استان رابه همراه دارد.
در
مقابل در ورودی یک جوان مشغول حرف زدن و اصرار کردن به محافظان است. انگار
کارت خود را گم کرده و پاسدارها نیز به او اجازه ورود نمیدهند. وقتی از
قانع کردن ماموران ناامید میشود مقابل بیت و کنار جوی آب مینشیند.
ماجرا
را که میپرسی با حالت عصبانی و بی حوصلهای میگوید: این همه راه آمدم،
14 ساعت با اتوبوس، ولی آقا را نمیتوانم ببینم. این حرف را که می زند بغض
گلویش را فشار میدهد و ترجیح می دهد حرف نزند. اشک از چشمانش جاری میشود.
برخی
از میهمانان که جلوی بیت منتظر بیرون آمدن دیگر دوستان خود هستند، با
یکدیگر صحبت می کنند و درباره سخنان رهبر فرزانه انقلاب بحث جالبی دارند.
محمدرضا که جوانترین فرد جمع است میگوید: آقا اینقدر دید وسیعی دارند که
در این دیدار فراموش نکردند از مفاخر استان ما اسم بیاورند. حرفهای ایشان
درباره شیراز به دلم نشست و موجب افتخار ما است.
میهمانان شیرازی
آقا خوب به سخنان مولایشان گوش دادهاند تا سفیران خوبی برای پیامهای رهبر
خود باشند. علیرضا جوان 24 ساله و از اهالی شهرستان ممسنی است. وقتی از
سختی راه میپرسیم، میگوید: چه سختی راهی؟ سختیها برای قبل از دیدار آقا
بود. الان دیگر سختی به یاد نمیآورم. ما با دیدن آقا جان گرفتیم. تمام
اهالی استان فارس جان تازهای گرفتند. من در سفر رهبری به شیراز در
بیمارستان بستری بودم و ایشان را ندیدم، ولی امروز جبران شد. چه زیباست که
میزبان انسان، رهبری با این عظمت باشد.
حال و هوای جوانان وصف نا
شدنی تر از دیگران است. جوانی که سربند « رهسپاریم با ولایت تا شهادت » به
سر دارد، درباره لحظه ورود آقا میگوید: وقتی ایشان وارد شدند جمعیت به
یکباره خیز برداشت در آن لحظه فقط توانستم اشک بریزم. رهبر ما مظلوم است و
من برای مظلومیت او اشک ریختم.
دیدن عکسهای کوچک و بزرگ رهبر حکیم
انقلاب اسلامی در دست مردم عادی به نظر میرسد، ولی با کمی هم صحبتی
میتوانی حک شدن عشق به ولایت را در قلب آنها نیز ببینی.
نکتهای که
توجه همه را به خود جلب کرده حضور عشایر استان فارس با لباس محلی برای
دیدار با رهبر معظم انقلاب است. پیر و جوان عشایر آمدهاند تا باز اثبات
کنند که آماده دفاع از آرمانهای انقلاب هستند. علی یکی از عشایر استان
فارس است که حدود 70 سال سن دارد. وقتی می خواهد احساس خود را بگوید به
گفتن جمله ساده «فدایش بشوم چقدر نورانی بود» کفایت میکند.
او با
این سن و سال کاملا حرف های آقا را شنید و میگوید: رهبری درباره بیداری
اسلامی صحبت کردند و فرمودند که ایران ما الگوی این انقلابها است.
روحانیون
نیز از قافله مشتاقان شیرازی رهبر فرزانه انقلاب جا نمانده اند.
سیدمجدالدین حسینی امام جمعه نورآباد ممسنی هم که در میان مردم از بیت خارج
میشود آن قسمت از سخنان رهبر فرزانه انقلاب را که فرموده اند انقلابهای
منطقه نتیجه الگوسازی جمهوری اسلامی و شکست استکبار در مقابل الگوسازی
انقلاب بود را مهمترین قسمت بیانات معظم له می داند.
پیرمردی که
حالش به دلیل ازدحام جمعیت بد شده در کنار در خروجی نشسته و جوانی در حال
رسیدگی به حال اوست، با همان حال مریض میگوید: رفتن به داخل خیلی سخت بود.
اما با هر سختی که بود خود را رساندم. برایم غیرقابل باور بود که تا اینجا
بیایم و رهبرم را نبینم.
جوانی از عشایر توجه ما را جلب میکند و
پیغامی که برای رهبری دارد جالب تر از لباس و نوع گویش عشایریش است. او
میگوید: دوست داشتم به آقا بگویم که ما هیچگاه ایشان را رها نمیکنیم.
ساعت
12:30 است که دیدار به اتمام می رسد و خیابان فلسطین دوباره مملو از جمعیت
می شود. مردم شیراز جان دوبارهای گرفتهاند و میتوان شوق دیدار رهبری را
در چشمان آنها دید.
جوانی آنقدر فریاد زده « ای رهبر آزاده،
آمادهایم آماده » که گلویش گرفته است. او میگوید: حس ویژهای داشتم. چون
اولین بار بود آقا را می دیدم. ایشان جذبه خاصی داشتند.
جانبازان
استان فارس نیز برای تجدید بیعت با مولای خود حضور دارند. حاج محمد که در
خیبر مجروح شده و به قول خودش کلکسیون ترکش است، میگوید: اگر هزار هزار
ترکش دیگر هم بخورم باز پشتیبان ولایت می مانم.
محمد میرزایی جانباز
ورزشکار و دارنده چندین مدال جهانی و پارالمپیک نیز در این دیدار حضور
دارد. میرزایی که خود اهل فارس است، میگوید: بحث حفظ وحدت و پروبال ندادن
به اختلافات را مورد توجه خود قرار خواهم داد. این مطلبی بود که رهبر
فرزانه انقلاب همیشه به آن تاکید داشتند.
این جانباز ورزشکار ادامه
میدهد: رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودهاند ورزش برای مردم و جانبازان مهم
است. من این حرف را آویزه گوشم کردهام و به توصیه آقا عمل میکنم. جمع
جانبازان ویلچری جمع است و آنها به شکل جالبی جلوی در خروجی بیت رهبر
فرزانه انقلاب حلقه زدهاند.
چهره برخی از مردم شیراز در زمان سوار
شدن به اتوبوس ها دیدنی است. به قول پیرمردی از اهالی شیراز این غم، غم
شیرین فراق است. مطمئنا این روز نیز جزو به یادماندنیترین روزها برای مردم
شیراز خواهد بود.
منبع:برنا