کد خبر: ۴۲۵۷۲۵
تاریخ انتشار:
گفت‌وگو با بهتاش صناعی‌ها و مریم مقدم

مصائب آقای نادری،‌ برجام و چند داستان دیگر

امسال جایزه بخش «هنر و تجربه» جشنواره سینما -حقیقت نیز به بهتاش صناعی‌ها، تهیه‌کننده فیلم «دیپلماسی شکست‌ناپذیر آقای نادری» اهدا شد که این فیلم مشترکا ازسوي صناعی‌ها و مریم مقدم کارگردانی شده است...
گروه سینما و تلویزیون: امسال جایزه بخش «هنر و تجربه» جشنواره سینما -حقیقت نیز به بهتاش صناعی‌ها، تهیه‌کننده فیلم «دیپلماسی شکست‌ناپذیر آقای نادری» اهدا شد که این فیلم مشترکا ازسوي صناعی‌ها و مریم مقدم کارگردانی شده است. سوژه فیلم «دیپلماسی شکست‌ناپذیر آقای نادری» از جذابیت زیادی برخوردار است و از همه مهم‌تر مواجهه کارگردانان فیلم با این سوژه بود. ضمن اینکه موضوع رابطه ایران و آمریکا از یک‌سو و توافق برجام و نحوه اجرای آن از جمله موضوعات داغ روز جامعه ماست که همین مسئله توجه‌ها را به این فیلم مستند جلب می‌کند.

مصائب آقای نادری،‌ برجام و چند داستان دیگر

به گزارش بولتن نیوز، به بهانه موفقیت فیلم در جشنواره سینما – حقیقت، ‌با بهتاش صناعی‌ها و مریم مقدم گفت‌وگو کردیم.

بعد از فیلم داستانی و شاعرانه «احتمال باران اسیدی»، چرا سراغ چنین سوژه‌ای در فیلم مستند رفتید؟

صناعی‌ها: درواقع ما سراغ این موضوع نرفتیم. موضوع به سراغ ما آمد. البته همواره سینمای مستند مورد علاقه من بوده و هست؛ یعنی از آنجایی که به باورپذیری و واقع‌گرایی در سینمای داستانی اعتقاد دارم، پس خودبه‌خود نمی‌‌توانم طرفدار سینمای مستند نباشم. سینمای مستند را به علت ارتباط بی‌واسطه‌ای که با مخاطبانش برقرار می‌کند و رئالیسمی که ذاتا در آن جریان دارد، به‌شدت دوست دارم. به بیان صحیح‌تر، قالب مناسب کار آن چیزی است که موضوع و سوژه برای شما تعیین می‌کند که این قالب بسته به اینکه در کدام شیوه بیانی گویاتر و تأثیرگذارتر عمل می‌کند، می‌تواند داستانی، مستند یا حتی انیمیشن باشد. من همان‌قدر که سینمای داستانی را دوست دارم، به سینمای مستند و انیمیشن نیز علاقه‌مندم.

‌ اصولا سوژه در فیلم مستند نقش کلیدی دارد. اصلا چگونه این سوژه را یافتید؟ به عبارت دقیق‌تر، آن‌ شما را یافت یا شما آن را؟

مقدم: ماجرا از زمانی آغاز شد که ما سه سال پیش وقتی مشغول مراحل آماده‌سازی فیلم «احتمال باران اسیدی» بودیم، دوستی برایمان تعریف کرد که مردی فرشی بافته و چندسال است که تلاش می‌کند آن را از طرف مردم ایران به دست رئیس‌جمهور آمریکا برساند. موضوع برایمان آن‌قدر جالب بود که خواستیم آقای نادری را از نزدیک ببینیم. بعد از آن کم‌کم به این فکر افتادیم که این داستان چقدر جذاب است و قابلیت تبدیل‌شدن به فیلم مستند را دارد.
صناعی‌ها: بله همان‌گونه که اشاره کردید، ‌دقیقا سوژه در سینمای مستند حرف اول را می‌زند و اصلا تفاوتش با سینمای داستانی در همین است. از آنجا به‌بعد این سوژه است که تو را با خود می‌کشد و فیلم‌ساز در صحیح‌ترین شکل آن باید صرفا یک ناظر و راوی باشد. البته هستند مستندسازانی که بسیار کنترل‌شده و حتی چیده‌شده به سراغ موضوعشان می‌روند که من این شیوه را نمی‌‌پسندم! چون معتقدم بهتر است در آن صورت فیلم داستانی از روی موضوع یا شخصیت ساخته شود.

‌واقعیت این است که وقتی آقای نادری را در ابتدای فیلم دیدم، در من آنتی‌پاتی ایجاد کرد و فقط روی چهره و مدل سبیلش متمرکز شدم و این‌طور فکر کردم که شاید سوژه طنز است! اما به‌مرور در طول فیلم برایم جذاب شد تا جایی که دیگر چهره‌اش برایم مهم نبود، اما درست در همان لحظه درباره مصائبی که سبیل‌هایش برایش به‌وجود آورده در فیلم صحبت کرد!! چقدر این روند در کار دقیق، پیش‌بینی‌پذير و حساب‌شده بود؟!

صناعی‌ها: این چیزی بود که ما دنبالش بودیم و در تدوین، این روند به شکل درستی اتفاق افتاد؛ یعنی اینکه مخاطب در نیمه نخست فیلم در مرز میان دوست‌داشتن و دوست‌نداشتن شخصیت در نوسان است، ولی در نیمه دوم فیلم با شناخت کامل‌تر از ابعاد مختلف شخصیت، لحظه‌به‌لحظه او را بیشتر دوست دارد. این الگویی است که در سینمای داستانی هم وجود دارد و ما سعی کردیم در تدوین فیلم به این الگو نزدیک شویم.
مقدم: فکر می‌کنم در این نوع مستند، حداقل در کار ما، اتفاق‌ها و روند شخصیت‌ها خیلی ‌پیش‌بینی‌پذير نبودند! بیشتر دنبال‌کردن سوژه مدنظر بود تا پرداخت شخصیت و موقعیتی در ذهن و روی‌کاغذآوردن و سپس فیلم‌برداری آن. ما ذهنیتی داشتیم برای رسیدن به مفهومی جامع با پرداخت به دو موضوع روابط سیاسی ایران و غرب و تلاش آقای نادری و پیوند این دو موضوع برای رسیدن به نگاهی که در جامعه ایران وجود دارد.

‌به نظر می‌رسید آقای نادری یکی از بازماندگان نسل قلندران باشد که نسلشان امروز منقرض شده! این‌همه مهارت در یک آدم جمع شده به‌اضافه اینکه متکی بر اخلاقیات فردی است، اما بااین‌حال فیلم نتوانسته به همه ابعادش بپردازد! در این صورت علاقه‌مند نیستید فیلم شماره ٢ آن را بسازید؟

صناعی‌ها: ما خیلی به این موضوع با این شیوه نگاه نمی‌‌کردیم. چون بحث عنوان یا گرایشات این شخصیت نبود که اهمیت داشت. همین‌طور بحث منقرض‌شدن یا نشدن چنین نسلی. آن چیزی که اهمیت داشت این بود که ما با یک شخصیت چندوجهی و ویژه مواجه هستیم که سعی داشت به‌تنهایی یک پیام به ملت و دولت ایران و البته به دنیا بدهد؛ شخصیتی که به‌شدت اخلاق‌گراست و گاهی تضادهای عجیبی در رفتار و کردارش دیده می‌شود.
مقدم: شخصیت‌های فیلم ما به نظرم نمونه‌هایی از مردم ایرانند با همه ایده‌آل‌ها و اقتضائاتشان. مسلما که معرفی کامل یک شخصیت پیچیده در یک مستند با لایه‌های سیاسی امکان‌پذیر نیست.
صناعی‌ها: اتفاقا شخصیت آقای نادری به‌قدری وجوه متعدد و کشف‌نشده‌ای دارد که واقعا می‌توان قسمت دومی برای این فیلم در نظر گرفت. مخصوصا که تلاش ایشان در آمریکا تازه آغاز شده و ادامه دارد.

بحث مذاکرات هسته‌ای در تاروپود فیلم و افکار و اعمال آقای نادری جای گرفته، آیا ورود به این عرصه درصد ریسک کار را بالا نمی‌‌برد؟

مقدم: مسلما، ولی این مذاکرات، هم در رابطه با تلاش آقای نادری برای رسیدن به هدفش مهم بود و هم برای خود ما برای روایت نگاه سیاسی - اجتماعی مردم ایران در این دوره.
صناعی‌ها: چون حضور این شخصیت و کاری که کرده بود، به‌شدت وابسته به روند مذاکرات هسته‌ای و نتیجه آن بود و این موضوع، بهانه‌ای به ما می‌داد که بحث «برجام» را به موازات پیش ببریم و تحلیل كنيم؛ یعنی دیدگاه مردم ایران را با هر اعتقادی و تفکری که دارند، درباره این توافق جویا شویم.

تضاد میان دیدگاه نادری و شما – کارگردانان- ساختگی بود یا شما فیلم را با دیدگاه آقای نادری پیش می‌بردید؟‌

صناعی‌ها: هیچ‌چیز ساختگی در این فیلم وجود ندارد. همه‌چیز عین حقیقتی است که رخ داده. البته در این سال‌ها در برخی فیلم‌های مستند چنین حقیقت صددرصدی‌اي وجود ندارد، ولی ما برای این موضوع تمام تلاشمان را کردیم و برای ثبت همین حقیقت بود كه دوسال وقت هزینه کردیم. چالش با آقای نادری هم سخت‌ترین بخش کار برای ما به‌عنوان فیلم‌ساز بود، چون گاهی این اختلاف‌سلیقه آن‌قدر زیاد می‌شد که ما از یک جایی تصمیم گرفتیم این مناقشات را جلو دوربین بیاوریم تا مجبور به دروغ‌گفتن نشویم.

‌مشکلات عمده این فیلم کجاها بیشتر خودش را نشان می‌داد؟‌

مقدم: اینکه به دلیل نوع مستند، زمان و پایان کار پیش‌بینی‌شده نبود و ما باید قدم‌به‌قدم با اتفاقات روز و شخصیت‌هایمان پیش می‌رفتیم و این یعنی ریسک پیش‌بینی‌ناپذير‌بودن زمان، سرمایه و کار.
صناعی‌ها: برای من سخت‌ترین بخش کار، چالش با آقای نادری بود.

‌آیا راه‌یافتن به خلوت آقای نادری راحت بود؟

صناعی‌ها: اصولا راه‌یافتن به خلوت هر شخصیتی در هر فیلم مستند کار سختی است، اما همان‌طور که در فیلم مشخص است، راه‌یافتن به درون خلوت آقای نادری دوچندان سخت‌تر بود. به‌همین‌دلیل ما سعی کردیم چند ماه اول را صرفا به دوستی با ایشان بگذرانیم و به‌مرور دوربین را وارد روند کار کنیم.
مقدم: فکر می‌کنم مهم‌ترین نکته در کار مستند و ارتباط با شخصیت‌های واقعی، جلب اعتماد شخصیت‌هاست. اینکه حس کند فیلم‌ساز قصد تخریب آنها را ندارد.

‌کارگردانی مشترک، لزوما به معنای دیدگاه مشترک است، ‌عذاب مشترک یا همدلی مشترک؟

مقدم: فکر می‌کنم هر سه! یعنی لازمه شروع کارِ مشترک، نگاه و جهان‌بینی مشترک است و سپس همدلی مشترک و در طول کار و به جهت سختی‌های معمول کار فیلم،‌ عذاب مشترکی که به هر دو طرف وارد است و حتی به دلیل نداشتن استقلال یک کارگردان این چالش گاهی مضاعف و از طرف دو همکار بر یکدیگر نیز هست.
صناعی‌ها: همان‌طور که خانم مقدم گفت، در کار مشترک مهم این است که دو نفر جهان‌بینی یکسانی در ارتباط با موضوع داشته باشند. چون در صورت اختلاف در جهان‌بینی است که امکان این همکاری میسر نخواهد شد، ولی اختلاف‌سلیقه و اختلاف‌نظر در جزئیات حتما به بهبود کار و چکش‌کاری اثر کمک خواهد کرد. درباره من و خانم مقدم هم همواره همین نکته صدق می‌کند. ما ساعت‌ها در ارتباط با جزئیات کار بحث می‌کنیم تا زوایای مختلف برایمان روشن شود و آن‌موقع است که به تصمیم نهایی می‌رسیم.

‌ آیا شما در کار اعتقاد به تقسیم‌بندی مسئولیت دارید؟

مقدم: درواقع برای ما دو نفر که رابطه‌مان صمیمی‌تر از دو همکار به دلیل زندگی مشترکمان است، این تقسیم وظایف خیلی شکل برنامه‌ریزی‌شده‌ای ندارد و در کارهای مختلف، شکلش هم تغییر می‌کند؛ یعنی در بخشی که بهتاش قوی‌تر است، او عمل می‌کند و به همین شکل من در بخشی دیگر؛ مثلا بهتاش در بخش بعد از تولید، تجربه به مراتب بیشتری دارد، ولی من در این مرحله بیشتر ناظرم و همراه.

چرا در پایان فیلم‌، نماهای مربوط به فرش دستباف، ‌کوچک می‌شود و دست‌کم در تیتراژ پایانی فیلم جای می‌گیرد؟

صناعی‌ها: ‌اینکه اصولا نمای کلی و لانگ‌شات فرش‌ها را در انتهای فیلم ببینیم، برای ما یک انتخاب بود. مخصوصا که در دعوای آخر فیلم بین من و آقای نادری، من به او قول می‌دهم که فرش‌ها را کامل در جایی از فیلم نشان خواهیم داد. بنابراین منطق داشت که در طول فیلم فقط جزئیات را نشان دهیم و نمایش کلیت فرش را برای انتها نگه داریم. درباره ابعاد تصویر انتها هم ما باید از قاعده ابعاد آرشیو به هر حالت استفاده می‌کردیم؛ یعنی چون این فیلم‌ها متعلق به ١٣ سال پیش بود، طبق قاعده‌ای که در فیلم تعریف شده، ما باید از آن ابعاد استفاده می‌کردیم.
منبع: شرق

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین