کد خبر: ۴۲۴۵۳۷
تاریخ انتشار:

بهبود عملکرد در کودکان نارساخوان

نارسا خواني اختلالي است كه شخص علي رغم تجارب آموزشي متعارف ، دركسب مهارت زباني خواندن، نوشتن و هجي كردن كه متناسب با توانايي هوشش باشد عاجز است ؛اين اختلال ممكن است ناشي از نقص هاي مادر زادي و يا در اثر آسيب مغزي پس از تولد باشد
به گزارش بولتن نیوز، خواندن فرآيند پيچيده ي شناختي است كه همزمان با مهارت هاي مختلفي درگير مي شود ؛ مانند درك و تميز حروف و صداها، برقراري ارتباط بين واج - نويسه، نامگذاري حروف و باز نمايي آن ها، درك معني گروهي از كلمات نوشتاري در قالب جمله، حافظه، حركت وعوامل ديداري وشنيداري همه به عنوان اجزاي اين فرايند مطرح هستند (پاكادانيا و احمدپناه، 1386). 

وقتي كودكان، مهارت هاي خواندن را كسب مي‌كنند، در واقع ياد مي‌گيرند كه چگونه از اين فرآيندهاي خواندن استفاده كنند. يعني آنها هنگام خواندن، به طور همزمان به رمزگرداني كلمات و معناي متن توجه دارند (ريد، 2003). با توجه به مفهوم خواندن، خوانش‌پریشی یا دیسلکسیا (Dyslexia) را یک اصطلاح عام برای تشریح معلولیت آموزشی عنوان می کنیم که این معلولیت موجب اختلال در روان‌خوانی و یا درک مطلب می‌شود.

در واقع نارسا خواني اختلالي است كه شخص علي رغم تجارب آموزشي متعارف ، دركسب مهارت زباني خواندن، نوشتن و هجي كردن كه متناسب با توانايي هوشش باشد عاجز است؛ اين اختلال ممكن است ناشي از نقص هاي مادر زادي و يا در اثر آسيب مغزي پس از تولد باشد كه بعد از كسب مهارت هاي خواندن در كودك اثر بگذارد(بابا پورخيرالدين، 1385).
سه نوع زیرگروه شناختی برای خوانش‌پریشی تعریف شده است که شامل: شنیداری، دیداری، و توجه است. افراد نارسا خوان ممكن است مشكلات مهمي در خواندن ، نوشتن، هجي كردن ، حافظه كوتاه مدت، توالي ، ادراك شنيداري ، ادراك ديداري ، مهارت هاي حركتي داشته باشند(مك ميلان ، 2004).

بر اساس DSM-IV-IR ملاک هاي تشخيصي اختلال خواندن شامل این موارد می باشد: 
الف ـ پيشرفت در زمينه خواندن برمبناي آزمون استاندارد شده انفرادي مربوط به خواندن (با در نظر گرفتن سن تقويمي، هوش سنجيده شده و آزمون متناسب با سن) به طور قابل توجهي پايين‌تر از سطح مورد انتظار است.
ب ـ اختلال موجود در ملاك الف به ميزان چشمگيري با پيشرفت تحصيلي يا فعاليت‌هاي روزانه مستلزم مهارتهاي خواندن تداخل مي‌كند.
پ ـ اگر نارسايي حسي وجود داشته باشد، مشكلات خواندن فراتر از حدي است كه معمولاً با آن نارسايي همراه است. طبقه بندی مختلفی نیز از اختلالات خواندن معرفی شده است که مایکل باست افرادی را که دچار اختلال خواندن هستند به سه دسته تقسیم می کند : 
اول گروهی که اختلال خواندن آوایی دارند.گروه دوم افرادی هستند که اختلال خواندن ایده ای دارند و گروه سوم افرادی که مشکل هر دو گروه را دارند. 
ميزان شيوع ناتواني هاي يادگيري معمولاً بين 1 تا 3 درصد درجداول رسمي آمار كودكان استثنايي تخمين زده مي شود. در واقع ميزان برآورد شيوع آن از 1 تا 30 درصد است (سيف نراقي و نادري، 1382) و در این بین 90 درصد افراد داراي ناتواني هاي يادگيري، مبتلا به نارساخواني هستند.(كاپلان و سادوك ،ترجمه ي پورافكاري، 1382).
در این پژوهش سعی بر این است که با مروری بر پژوهش های مداخله ای اخیر راهکارهای بهبود عملکرد در کودکان نارساخوان را بررسی کنیم . 
-
بازی درمانی
 ملک و همکاران (1391) در پژوهش خود تحت عنوان اثر بخشي بازي درماني گروهي به شيوه ي شناختي رفتاري بر كاهش مشكلات رفتاري كودكان مبتلا به اختلال خواندن عنوان کردند که دانش آموزان مبتلا به اختلالات يادگيري در خطر ابتلا به اختلال هاي همراه از جمله اختلال بيش فعالي، كمبود توجه، اختلال هاي ارتباطي، افسردگي هستند. داده ها حاكي از آن است كه تا 25 درصد كودكان مبتلا به اختلال خواندن بيش فعال هستند و تصور می شود كودكان مبتلا به اختلال نوشتن در خطر بالاتر مشكلات اجتماعي قرار دارند (كاپلان و سادوك ترجمه رضاعي1387).

اين امر شايد به اين دليل باشد كه در بسياري از دانش آموزان داراي اختلالات يادگيري نوعي احساس خودارزشمندي منفي به علت ناكامي حاصل از دشوار يهاي يادگيري شكل مي گيرد و فقدان احترام به خود منجر به خودپنداره و عزت نفس ضعيف در آن ها مي شود كه در نهايت باور من نمي توانم را در آن ها ايجاد مي كند (مرسر، 1992 ؛ ترجمه كريمي، 1380).

این دانش آموزان که به طور مداوم و مکرر شکست تحصیلی را تجربه میکنند نسبت به مشکلات رفتاری اجتماعی _هیجانی آسیب پذیر ترند.(گنجی 91) و بعد از شکست احساس ناشایستگی همراه با مشکلات عاطفی هیجانی بروز میدهند (آرچر 2003) و به علت ناکامی های حاصل از دشواری های یادگیری فقدان احترام به خود داشته و عزت نفس ضعیف در انها شکل میگیرد(کریمی 1380).
لذا استفاده از روش هاي درماني در كاهش مشكلات رفتاري مي تواند از اهميت بسزايي برخوردار باشد. يكي از روش هاي مورد استفاده در بهبود مشكلات رفتاري كودكان، بازي درماني است. بازی درمانی افکار درونی کودک را با دنیای خارجی او ارتباط میدهد و باعث میشود کودک اشیا خارجی را تحت کنترل خود درآورد و اجازه می دهد تجربیات افکار احساسات و تمایلاتی که برای او تهدید کننده است را نشان دهد (وتینگتون و همکارن 2008 ) و مشکلات درونی خود را توسط بازی بروز دهد. 
پژوهش هاي تحقيقات انجام شده در رابطه با روش ها و مداخله ي بازي درماني در كاهش اختلال هاي هيجاني و رفتاري كودكان، هر كدام اثربخشي اين روش را نشان داده اند. در پژوهش دايك وويدس ( 2001 ) با استفاده از بازي درماني بر روي كودكان پيش دبستاني به منظور بهبود مشكلات هيجاني آن ها به كار گرفته شد، نتايج حاكي از كاهش قابل ملاحظه اي از مشكلات هيجاني بوده است. 
در این پژوهش بازی درمانی به شیوه شناختی رفتاری هفته ای دوبار به مدت 45 دقیقه وطی ده جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد .و بازی درمانگر با استفاده از تکنیک های شناختی رفتاری و وسایل بازی به شناسایی افکار و احساسات و بازسازی افکار میپردازد و باعث شناسایی احساساست در کودکان و برون ریزی آنها می شود و آموزش هایی دیگر نظیر: آموزش مهارت کنترل خشم،بازسازی افکار منفی،خودگویی های مثبت و ...به کودک داده شد. و در انتها نتایج نشان داد که آموزش بازی درمانی موجب کاهش مشکلات رفتاری در کودکان مبتلا به اختلالات خواندن شده است. به نحوي كه ميانگين نمره ي كلي مشكلات رفتاري در شاخص اختلالات رفتاري با توجه به آن چه كه پرسش نامه مشكلات رفتاري راتر مي سنجد پس از آموزش كاهش يافته است و باعث کاهش اظطراب و افسردگی این کودکان می شود. 

اين نتايج با نتايج مداخله هاي ساير پژوهشگران و درمانگران در رابطه با مشكلات رفتاري كودكان هم خوان است. زارع (1386)، نشان داد كه بازي درماني بر كاهش مشكلات رفتاري كودكان مؤثر است تكلوي ( 1390 )، نشان داد كه آموزش بازي درماني مادران بركاهش مشكلات رفتاري كودكان داراي ناتواني هاي يادگيري مؤثر است.
-
نقاشی درمانی
در پژوهش کرمی و همکاران ( 1391) به اثربخشي نقاشي درماني دركاهش رفتارهاي پرخاشگرانه ي دانش آموزان دختر دچار نارساخواني پرداخته شده است. در دهه ي اخير، ارتباط نارساخواني با اختلالات هيجاني به وضوح مشخص شده است. برآورد شده است كه در حدود 40 تا 50 درصد از كودكان مبتلا به نارساخواني دچار اختلال هاي هيجاني هستند. در ميان اين اختلالها، نارسايي توجه همراه با بيش فعالي، اضطراب، افسردگي، پرخاشگري و ناسازگاري اجتماعي از همه شايعتر است(باعزّت، 1387)
بسياري ازمحققان، اختلال هاي هيجاني را پيامد مستقيم نارساخواني و ناكامي هاي ناشي از آن مي دانند . لذا نارساخواني نقشي انكارناپذير در پديد آمدن و تشديد اختلال هاي هيجاني دارد ، ولي تعيين پيامدهاي مستقيم و غيرمستقيم آن بسيار مشكل است . 

براي اين كودكان، نارساخواني نوعي شكست است كه بر حالت هيجاني آن ها تأثير ميگذارد و باعث پرخاشگري مي شود(دادستان1379) 

هنر از مهم ترين ويژگي هاي بشري به شمار مي رود و به گفته ي هگل غايت هنر در آن است كه هرگونه احساس خفته، تمايلات و شور و شوق را بيدار كند، به آن ها جان بدمد، نهاد آدمي را سرشار كند و همه چيز را براي انسان فرهيخته و رشد يافته احساس پذير كند. هنر مي تواند آن چه را عاطفه ي انسان در دروني ترين و نهفته ترين زواياي روح دارد، تجربه كند (عباديان، 1383) 

هنر درماني يكي از راههاي درمان معضلات و مشكلات روحي و رواني است. هنر درماني يعني بيان عاطفه در هنر كه در جهت رشد و خلاقيت دروني افراد و توانبخشي بيماران و معلولان ذهني و جسمي قدمهاي مناسبي برداشته است(محامدي 1386 ). 
تحقيقات نشان داده اند هنردرماني نيز به شكل هاي مختلف مانند نقاشي درماني، نمايش درماني، نمايش عروسكي، فيلم درماني، موسيقي درماني و حركات موزون براي درمان و كنترل پرخاشگري به كار ميروند(كريمنس ،2006) 
هنر درمانگران استفاده از فرايند هنر را در كمك به رشد مناسب تعاملات و كاهش تمايلات پرخاشگرانه بسيار مؤثر ميدانند(كاپلان2007). نقاشي و طراحي از مهم ترين عوامل در بيان مقاصد، افكار، عقايد و نيازهاي دروني بشر محسوب مي شود در نقاشي هاي كودكان ميتوان اطلاعات مناسبي از ويژگي هاي شخصيت كودكان، توانايي هاي ذهني، ويژگيهاي عاطفي، ناكاميها، فشارها و تمايلات دروني كودك را مي توان از طريق نقاشي هاي او باز شناخت. 

كودك به کمک نقاشی ميتواند نوعي ارتباط روحي با ديگران برقرار كند؛ بنابراين ميتوان از اين طريق به روحيات و تمايلات و شخصيت او پي برد. و به آن ها كمك كرد كه تعارضات و مشكلات را حل كنند. نقاشي ها قادرند راه هاي جديد نگريستن به دنيا، خودتان و موقعيت و همچنين براي حل مشكلاتي كه به تفكر انعطاف پذير و راهحلهاي ابتكاري نياز دارند و رهايي از دورهاي باطل مؤثراست (بروان 1992).
در این پژوهش نیز نمونه ای به حجم 120 نفر به روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شد و به صورت تصادفي به نسبت مساوي در دو گروه آزمايش و كنترل گمارده شدند.گروه آزمايش به مدت 6 جلسه به نقاشي آزاد پرداختند. بعد از مداخله براي گروه آزمايش براي هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد نتايج تجزيه و تحليل داده ها نشان مي دهد كه نمرات پرخاشگري پس آزمون گروه آزمايش نسبت به نمرات پيش آزمون كاهش يافته است؛ نتايج پژوهش حاضر نشان داد كه تفاوت معناداري در نمرات پرخاشگري دانش آموزان دختر گروه آزمايش، نسبت به دانشآموزان گروه كنترل پس از اجراي جلسات نقاشي وجود دارد كه نشانگر آن است كه نقاشي در كاهش رفتارهاي پرخاشگرانه دانش آموزان دختر مؤثر است. يافته هاي پژوهش حاضر با يافته هاي، نزادي كاشاني( 1388 )، راسل( 2008 )، به پژوه ونوري( 1381 ) و لي( 2000 ) همخواني دارد.
-
آموزش نوروفیدبک
نایینی پور و همکاران (1392) در پژوهش خود تحت عنوان تاثیر آموزش نوروفیدبک بر عملکرد تعادلی و توجه انتقالی در کودکان مبتلا به اختلال خواندن بیان می کنند که اختلال خواندن جزء اختلالات عصبی رشدی با نقایصی در مهارتهای شناختی و حرکتی است. 
اختلالات مخچه اي در 80 % موارد علت ایجاد نقایص خواندن و نوشتن این کودکان می باشد، بنابراین آسیب کلی که در توانایی انجام مهارتهاي خودکار وجود دارد احتمالا وابسته به آسیب مخچه است. وجود نقایص تعادلی در کودکان مبتلا به اختلال خواندن از طرفی به دلیل نقایص یکپارچگی حسی است و از طرفی به دلیل وجود اختلالات رشد مخچه ای میباشد .( Nicolson 2001) 

نوروفیدبک به عنوان یک روش درمانی جدید با اصلاح ناهنجاری های موجود در نوار مغزی این کودکان می تواند به بهبود عملکرد آنها کمک کند. و در واقع نوعی درمان مکمل است که بر اساس پارادیم شرطی سازي عامل به فرد آموزش می دهد فعالیت امواج مغزیش را افزایش یا کاهش دهد و به دنبال آن تغییرات در سطح خواندن، سرعت آن و نیز تغییرات رفتاري بروز میکند.(فرناندز و همکاران در سالهاي 2003 و 2007 ) .

براساس یافته های عصب شناسی تغییرات در سطح رفتار در حقیقت بازتابی از تغییرات در سطح مغز است و نوروفیدبک به عنوان یک روش درمانی مبنای کار خود را به طور مستقیم بر امواج مغزی متمرکز کرده است و هر نوع تغییری که به دنبال درمان در فعالیت الکتریکی مغز ایجاد شود باعث سازماندهی مجدد در کل سیستم زیست الکتریکی شده و این امر به نوبه خود یک واکنش بهنجارسازی فراگیر طبیعی و انعکاسی را در مغز پدید می آورد که منجر به بهبودی در عملکرد می شود .

این پژوهش طی 20 جلسه روی 4 کودک 8-12 ساله با اختلال خواندن اجرا شد.نتایج پژوهش نشان داد که پروتکل تعادلی نوروفیدبک میتواند در بهبود عملکرد تعادلی و تا حدودی در توجه انتقالی کودکان مبتلا به اختلال خواندن موثر باشد . اما براي رسیدن به تغییرات عمده در زمینه امواج مغزي احتمالا به تعداد جلسات بیشتر نیاز است. 
 
روش ترمیمی دیویس 
طاهره حیدری و همکاران (1391) اثربخشی روش تصحیح نارساخوانی دیویس بر عملکرد خواندن کودکان نارساخوان رابررسی کردند. کودکان با ناتوانی ادراك دیداري، در تجسم هاي لازم براي رمزگردانی، استخراج اشکال مختلف واجها و واحدهاي معنادار دچار کاستی هایی هستند (هارتی 2008 ). به عقیده وستوود ( 2007 و 2008) ) استفاده از آموزش مستقیم در زمینه صداشناسی و رمزگشایی، دریافت آموزش انفرادي یا در گروههاي کوچک ضروري است و باید این تمرینها مکرراً انجام شود تا تاثیر واقعی داشته باشد.

پلازا و کوهن ( 2006 ) نقش ساختار واجی زبان را در تبیین خطاهاي خواندن بررسی کردند. نتایج حاکی از این بود افراد نارساخوان آگاهی کمتري از ساختار واجی زبان و واژه دارند، و به دلیل فقدان یا کمبود درك، قادر به ترکیب و تقسیم واژه ها به هجاها و واجها نیستند. روش رونالد دیویس است که خودش نارساخوانی بود که در 38 سالگی متوجه شد ادراك چگونه به صورت ذهنی هدایت میشود و اینکه چگونه یاد میگیریم به آسانی بخوانیم، بنویسیم و هجی کنیم، و از این طریق بر نارساخوانی خود چیره شد. او با همکاري استاد فاطیما علی، انجمن پژوهش در زمینه خواندن و ترمیم نارساخوانی را سال 1981 در کالیفرنیا تأسیس کرد (دیویس 1982).

دیویس بیان کرد، واژه هاي عینی مشکل کودکان نارساخوان نیست، بلکه مشکل در واژه هاي راه انداز است، زیرا کودکان نمیتوانند معانی آنرا تصور کنند؛ و بر مانع هاي گذشته تمرکزکنند، در نتیحه براي تولید واژه ها گیج میشوند که دیویس به آن "آستانه اغتشاش " میگوید (دیویس،2002 ) 
-
ماهیت روش دیویس به صورتی است که بر ادراك خواندن کودکان تأکید زیادي دارد، و براي افزایش خزانه لغات و گسترش اطلاعات عمومی کودکان تدارك دیده نشده است. می توان نتیجه گرفت که روش دیویس به درك این موضوع که نارساخوانی به علت آسیب یا ضایعه مغزي نیست، بلکه یک نقص ادراکی است کمک میکند در این پژوهش نیز که از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود 20 دانش آموز نارساخوان به شیوه نمونه گیري تصادفی خوشه اي چند مرحله اي انتخاب، و به روش تصادفی در گروههاي آزمایش و گواه گمارده شدند. 
گروه آزمایش برنامه مداخله دیویس 1994 را در 16 جلسه نیم ساعتی به صورت انفرادي دریافت کرد در این16 جلسه از روش دیویس( 1994 ) شامل مواردی مانند تمرین جهت یابی ،شیوه رهاسازي ،روش مرور موقعیت یابی ،تسلط بر حروف الفباو ... migna.ir جهت آموزش و تمرین برای آزمودنی ها استفاده شد. پس از پایان مداخله، از هر دو گروه، آزمون خواندن و نارساخوانی به اجرا درآمد. 

نتایج این پژوهش حاکی از این بود که روش دیویس روش مؤثري براي بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان به نظر می رسد. با این روش حیطه هاي مختلف خواندن این دانش آموزان را می توان تقویت کرد. 
بنابراین معلمان و درمانگران میتوانند، روش دیویس را به عنوان یک مداخله اثربخش براي دانش آموزان نارساخوان به کارگیرند. نتایج پژوهش با یافته هاي انگلبرچت ( 2006 )، مارشال، اسمیت و بورگر اسمیت (2009)، وناستادن، تولمی و بادن هورست ( 2009 )، واه ( 2010 )، و لاي وال ( 2010 ) همسو است. 
-
آموزش نرم‌افزار ان‌بک
آقاجانی و همکاران (2015) به بررسی اثربخشی آموزش نرم‌افزار ان‌بک بر بهبود حافظه فعال (working memory ) دانش‌آموزان نارساخوان پرداختند و بدین منظور از بین دانش آموزان پسر دوم تا پنجم ابتدایی شهر رشت به طور تصادفی ۱۸ نفر انتخاب وسپس در دو گروه ۹ نفره آزمایش و کنترل جای‌دهی شدند.
حافظه فعال یکی از عوامل مهم در امر یادگیری است که دانش آموزان نارساخوان در آن ضعف شدید دارند. از این رو مطالعه با هدف بررسی تأثیر آموزش نرم‌افزار ان بک بر حافظه فعال دانش‌آموزان نارساخوان انجام شد.
آموزش حافظه‌ی فعال به وسیله نرم‌افزار ان بک موجب بالا رفتن ظرفیت حل مساله انتزاعی و بهبود فرایندهای کنترل شناختی همچون تصمیم‌گیری می‌شود. مشکلات در حافظه‌ی کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری به عدم استفاده آنها از راهبردهای مختلف می‌باشد. برای مثال افراد عادی به هنگام شنیدن فهرستی از کلمات جهت به خاطرسپاری، نام‌ها را پیش خود تکرار می‌کنند و یا آنها را مقوله‌بندی می‌کنند ولی دانش‌آموزان با ناتوانی یادگیری احتمالا از این راهبردها به طور خودبه خودی استفاده نمی‌کنند.

نتایج و مشاهدات این پژوهش نشان داده که اثربخشی نرم‌افزار ان بک به این دلیل است که این امکان را به دانش‌آموزان ناتوان یادگیری می‌دهد که با تمرین و ممارست به طور همزمان حافظه شنیداری و دیداری خود را تقویت بخشیده و همچنین میزان گنجایش حافظه را برای نگهداری مؤلفه‌های بیشتر افزایش دهند. این نرم‌افزاربه تدریج میزان حافظه را از طریق تمرین و یادگیری تکلیف افزایش داده و نیز رابطه‌ای خطی بین میزان افزایش هوش سیال با مقدار زمان اختصاص داده شده به تمرین به وجود می‌آورد. به بیان دیگر تمرین بیشتر منجر به افزایش میزان حافظه‌ی فعال و هوش سیال می‌شود.

از آنجایی که دسترسی به این هدف در کار با نرم‌افزار مذکور مستلزم توجه و تمرکز فراوان می‌باشد، می‌توان گفت به تدریج این موارد که از جمله مشکلات شناختی دیگر کودکان ناتوان یادگیری می‌باشد نیز تقویت می‌شوند. به منظور جمع‌آوری داده‌ها از آزمون خواندن و نارساخوانی نما، نرم‌افزار سنجش حافظه‌کاری دانیمن و کارپنتر و نرم‌افزار ان بک استفاده شد و نتایج تحلیل کوواریانس حاکی از تأثیر مثبت آموزش نرم‌افزار ان بک بر بهبود حافظه فعال و مؤلفه‌های آن در آزمودنی‌های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بود. 

بر این اساس می‌توان نتیجه گرفت که نرم‌افزار ان بک این مزیت را دارا است که می‌توان از آن در بهبود حافظه فعال کودکان نارساخوان و در نتیجه در حل مشکلات تحصیلی آنها بهره گرفت از آنجایی که مطالعات نشان داده که حافظه کاری در مقایسه با انواع دیگر حافظه به ویژه حافظه‌ی کوتاه مدت، تأثیر بیشتری بر مهارت‌های خواندن دارد از این رو تقویت حافظه‌ی فعال می‌تواند در کاهش مشکلات این کودکان مؤثر واقع شود. این نتایج با یافته‌های پژوهش‌های سوزان و همکاران (۲۰۱۰)، بال و اسکریرف (۲۰۰۱)٬ سوانسون و ژرمن (۲۰۰۶) و کیبی و همکاران (۲۰۰۴) که نشان دادند دانش‌آموزان با ناتوانی یادگیری عملکرد حافظه‌ی فعالشان پایین است، هم‌سو می‌باشد.
-
نوروسایکولوژی
درپژوهش با عزت (1388) اثر مداخله هاي نوروسايكولوژي در كارآمدي خواندن و نوشتن دانش آموزان ابتدايي دچار نارساخواني تحولي نوع زبان شناختي بررسی شده است. پژوهش وی به شيوه تك آزمودني بود و 4 نفر از دانش آموزان نارسا خوان نوع زبان شناختي كه در پايه هاي سوم و چهارم دبستان مشغول به تحصيل بودند، به طور تصادفي از ميان مدارس ابتدايي پايه هاي سوم و چها رم انتخاب شدند . 
ابتدا به منظور تعيين بهره هوشي ، آزمون هوشي و كسلر كودكان به صورت انفرادي و سپس به منظور تشخيص و تعيين سطح توانايي خواندن و نوشتن آنان، آزمون هاي اختلال خواندن و نوشتن اجراء شد . سپس چهار آزمودني نارسا خوان به صورت تصادفي، دو نفر در گروه آزمايشي و دو نفر در گروه گواه قرار داده شدند . 
آزمودني هاي آزمايش در طي 20 جلسه تحت مداخله با روش هاي درماني نوروسايكولوژي قرار گرفتند. 
-
نارساخواني نوع زبان شناختي از ديدگاه نوروسايكولوژي ناشي از اختلال در ساختار و كنش نيمكره هاي مغزي است . از طريق شيوه هاي درماني نوروسايكولوژي تحريك نيمكره راست مغز بيكر مي توان عملكرد خواندن و نوشتن دانش آموزان دچار نارساخواني تحولي نوع زبان شناختي را بهبود بخشيد . با توجه به علت نارساخواني تحولي نوع زبان شناختي كه بر اساس ديدگاه نوروسايكولوژي، مبنايي عصب شناختي دارد، مي توان به تبيين اين امر پرداخت.
بر مبناي اين مدل، در فرايند تحول خواندن، هر دو نيمكره مغزي چپ و راست نقش دارند. وي اعتقاد دارد كه خواندن ابتدا مستلزم يك تحليل ادراكي از شكل و جهت حروف و كلمات است. اين تحليل ادراكي توسط نيمكره راست صورت مي گيرد . سپس بايد اين خواندن مقدماتي روان و سليس شود . اين امر فقط در صورتي امكان پذير است كه مديريت خواندن از نيمكره راست به نيمكره چپ منتقل شود . بنابراين، بر مبناي اين مدل، خواندن عمدتاً در مراحل مقدماتي توسط نيمكره راست و در مراحل پيشرفته توسط نيمكره چپ صورت مي گيرد .
نيمكره راست با توجه به كاركردش در تفكر فضايي در ابتدا وظيفه استخراج جنبه هاي ديداري - فضايي كلمه نوشته شده را به عهده دارد . در شروع خواندن، مغز بايد كلمه نوشته شده را از نظر شكل فضايي آن تجزيه و تحليل كند و سپس اين شكل فضايي با صدا و معناي آن بايستي درك شود . مطالعات در مورد پتانسيل برانگيخته كه توسط دي گراف (1995) صورت گرفته، وجود اين مراحل را تائيد مي كند. بر مبناي مدل تعادل خواندن ، كودكان نارساخوان نوع زبان شناختي از كنش نيمكره راست بهره كمي برده اند .
بنابراين، تحريك نيمكره مغزي راست آن ها مناسب به نظر مي رسد .(رابرتسون و بيكر، (2002 در راستاي اهداف فوق، پژوهش حاضر به كاربرد شيوه هاي درماني نوروسايكولوژي بيكر در كارآمدي خواندن دانش آموز ان دچار نارساخواني تحولي نوع زبان شناختي پرداخته است .
نتايج اين پژوهش حاكي از آن است كه شيوه هاي درماني نوروسايكولوژي بر مبناي مدل تعادل خواندن بيكر نه تنها سبب افزايش ميزان دقت و درك خواندن دانش آموزان نارساخوان نوع زبان شناختي شده، بلكه ميزان سرعت خواندن و تعداد خطاهاي املايي آنان نيز كاهش داده است. افزون بر آن، اين شيوه ها موجب پايداري اثرات درمان پس از گذشت چهار ماه از دوره درماني در اين گروه از كودكان گرديده است. لذا مي توان نتيجه گرفت كه شيوه هاي درماني نوروسايكولوژي مي تواند عملكرد خواندن و نوشتن دانش آموزان نارساخوان تحولي نوع زبانشناختي را بهبود بخشد . زيرا سرعت پردازش متن را در افراد نارساخوان نوع زبان شناختي كاهش ميدهد، و با كاهش سرعت مي تواند باعث افزايش ادراكي آن ها شود . اين يافته ها با نتايج پژوهش هاي پاره اي از پژوهشگران از جمله بيكر و رابرتسون، 2002 ؛ كپرو دكر، 1995 ؛ گلدستين و آبرزات، 2001 همخواني دارد. 
-

بحث و نتیجه گیری
مشكلات خواندن مهم ترين عامل عدم موفقيت در مدرسه دانسته شده است و در واقع ساده ترين نشانه اي است كه با كمك آن مي توان شكست كودك را در بسياري از زمينه هاي تحصيلي پيش بيني كرد. خواندن پايه مشترك موفقيت در تمام زمينه هاي تحصيلي است و بايد اهميت خاصي براي آن قائل شويم.
در ارتباط با مشكل خواندن كودك، برخوردهاي مختلفي از سوي والدين و معلمان صورت مي گيرد. برخي والدين با اظهار به اينكه اين گونه كودكان در روابط اجتماعي، بازي با همسالان و صحبت كردن هيچگونه مشكلي ندارند و تنها در خواندن و نوشتن رفتار متفاوت و چشمگيري دارند. دليل آن را بي رغبتي به مدرسه و درس و بي دقتي.حواس پرتي ناشي از شيطنت و... مي دانند و كودك را تحت فشار قرار داده و با تمرينات اجباري به ظاهر مشكل وي را حل نموده ولي در واقع مشكل همچنان باقي مي ماند و بي رغبتي دانش آموز را به درس بيشتر مي كند. 

برخي ديگر كه به مشكل آگاهي دارند با كمك گرفتن از مشاوران و معلمان خصوصي، روان شناسي و گفتار درمان مشكل واقعي را مي شناسد و براي برطرف كردن آن مي كوشند. 
اصلی ترین عامل پیشرفت در بهبود عملکرد این کودکان توجه به نوع آموزش آن هاست از آنجا كه هر انساني در نوع خود موجودي يگانه و منحصر به فرد است. روشهاي آموزش نيز بر مبناي ويژگي ها و نيازهاي حاصل هر فرد بايد متفاوت باشد. مانند شنيدن و يا ديدن... كه هركدام يك مسير ادراكي هستند. ولي مجموعاً مي توان در هر فردي يك سير ادراكي بهينه يافت كه بيشترين و بهترين يادگيري از آن طريق صورت گيرد و یا شيوه هاي آموزشي كه به اصلاح و تقويت مسير يا مسيرهاي ادراكي معيوب مي پردازند. داشتن يك ارزيابي دقيق از نوع مشكلات كودك و چگونگي مسيرهاي ادراك وي نقش بسيار اساسي در چگونگي روند آموزشي و اصلاح نارساخواني خواهد داشت. 

در آخر با بررسي دقيق يادگيري از مسيرهايي كه كودك مي تواند ياد بگيرد، مي تواند مسيرهاي ادراكي معيوب و بهترين روشهاي آموزشي خاص هر كودك را پيدا كند. با تشخیص به موقع نارسا خوانی و با استفاده از مداخلات درمانی و آموزشی مناسب مانند مواردی که در این پژوهش به آن اشاره شد مانند بازی درمانی ، نقاشی درمانی،نوروفیدبک،روش ترمیمی دیویس و نوروسایکولوژی ، اين کودکان مي توانند در آينده بر ناتوانی خود در خواندن غلبه کنند و یا حداقل آن را تحت کنترل خود در آورند. 
در آموزش بايد به آمادگي و انگيزش کودک هم توجه شود. کودکی که نارساخوانی دارد، نیازمند توجه و کمک ویژه از طرف خانواده است، با این حال، نباید بیش از حد مراقب کودک بود. 
کودک در عین حال که تشویق می‌شود، باید پیشرفت داده شود: ولی ابتدا ایجاد تعادل بین این دو کار آسانی نیست. پزشک و معلمان کودک باید در کار کردن با یک کود نارساخوان یا والدین همکاری کنند. این وضعیت می‌توانند برای تمام خانواده سخت باشد و والدین نباید نسبت به تأثیر این مشکل بر روی برادران و خواهران کودک نارساخوان حساس باشند و در صورت لزوم باید به آنها توجه بیشتری نشان دهند و حتی از متخصص کمک بگیرند.

منــــابع 
1- ملک ، مریم ،حسن زاده،رمضان و تیرگری ،عبدلحکیم .(1391) ،اثر بخشي بازي درماني گروهي به شيوه ي شناختي رفتاري بر كاهش مشكلات رفتاري كودكان مبتلا به اختلال خواندن،مجله ناتوانی های یادگیری ، دوره دوم 
2- حیدری ،طاهره،امیری ؛شعله و مولوی،حسین.(1391) . اثربخشی روشتصحیح نارساخوانی دیویسبر عملکرد خواندن کودکان نارساخوان، فصلنامه روانشناسی کاربردي، سال 6، شماره 2

3- کرمی،جهانگیر،علیخانی،مصطفی و خدادادی،کامران .(1391). اثربخشي نقاشي درماني دركاهش رفتارهاي پرخاشگرانه ي دانش آموزان دختردچار نارساخواني،مجله ي ناتواني هاي يادگيري،دوره ی 1، شماره 72/11-105
4- تكلوي، سميه( 1390 ) . تأثير آموزش بازي درماني مادران بر مشكلات رفتاري كودكان دارای ناتوانی های يادگيري. فصلنامه ي علمي- پژوهشي ناتوانيهاي يادگيري،.44-59 ،(1 ) 
5- صادقی نایینی پور،ندا و همکاران (1391). تاثیر آموزش نوروفیدبک بر عملکرد تعادلی و توجه انتقالی در کودکان مبتلا به اختلال خواندن،پژوهش در علوم توان بخشی،سال 9،شماره 2
6- زارع، مهدي و احمدي، سونيا. (1386 ). اثربخشي بازي درماني به شيوه ي رفتاري - شناختي بر كاهش ، مشكلات رفتاري كودكان،مجله روانشناسی کاربردی ،3،28-18 
7- امجدي فر، رضا ( 1385 ). اثربخشي بازي درماني شناختي - رفتاري گروهي بركاهش پرخاشگري دانش آموزان دبستاني. پايان نامه ي كارشناسي ارشد، دانشگاه علامه طباطبايي. 
8- باعزّ ت، فرشته( 1387 ). تعيين عوامل اختلال هاي هيجاني مؤثر بر نارساخواني دانش آموزان مقطع ابتدایی، پژوهش در حيط هي كودكان استثنايي، 8404- 412،(4) 
9- باعزت.(1388). اثر مداخله هاي نوروسايكولوژي در كارآمدي خواندن و نوشتن دانش آموزان ابتدايي دچار نارساخواني تحولي نوع زبان شناختي،فصل نامه روانشناسی کاربردی،سال 3،شماره3 
10- Jacobs EH. Neurofeedback treatment of two children with learning, attention, mood, social, and developmental deficits. Journal of Neurotherapy 2006; 9(4): 55-70

11- Nazari MA, Mosanezhad E, Hashemi T, Jahan A. The effectiveness of neurofeedback training on EEG coherence and neuropsychological functions in children with reading disability. Clin EEG Neurosci 2012; 43(4): 315-22. 

12- Goldstein B. H. & obrzut, J. E.(2001). Neuropsychological treatment of dyslexia in the classroom setting. Journal of learning Disabilities, 34 (3): 276-285. 

13- Kaplan F.(2007). Art Therapy and Social Action. First edition. Philadelphia: London Jessica Kingsley Publishers.
14- Li H.L. (2002). Painting therapy for a child with emotional and behavioral disorders .Asingle case study.Thesis for master of art in art Therapy and counseling ;.Abstract page
15- McGive, D.E. (2000). Child-Centerd Group Play Therapy. Dissertation abstract International, 6(1), 30-39.
  
AGHAJANI N.*,HOSSEINKHANZADEH A.,KAFI M.(2015). EFFECTIVENESS OF N-BACK.16. TRAINING SOFTWARE ON WORKING MEMORY IN STUDENTS WITH DYSLEXIA. JOURNAL OF LEARNING DISABILITIES SPRING 2015 , Volume 4 , Number 3 (14) ; Page(s) 7 To 21.

منبع: سایت میگنا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین